ماه نوامبر از سوی سازمان ملل بنام کودک نامگذاری شده است اما در کشور های جهان بنا به ملحوظات سیاسی تاریخی واجتماعی از ین روز در ماهای مختلف سال تجلیل بعمل می آید چنانچه برای نخستین بار درماه ژون سال ۱۸۵۸ در ماسا چوست و درماه ژون سال ۱۹۲۰ در ترکیه ودر سال ۱۹۵۴ در انگلستان ودر سال ۱۹۰۵ در بسیاری از کشور ها روز کودک برسمیت شناخته شد.
قدر مسلم اینست که با توجه به منشاُ وپیدایش ازآغاز جنین وشکلگیری نخست هسته وجودی مراحل خلقت گرفته تا دوران نموی جسمی دربطن مادرو زمان چشم گشودن به جهان هستی وماحول خود در محیط خانواده وبرون از آن تا اثر گذاری عکس العملهای محیطی دوران رشد طفولیت وبلوغیت، دوره های آموزش، کار وتحصیل، اندوخته ها گرفته ها وسایر ارزشها این همه مراحل شخصیت آنرا میسازد.
علمای روانشناسی معتقد اند که شخصیت هر فرد طی مراحل رشد میکند یعنی رشد هویت خود رشد آگاهانه ی خود کودک است که از طریق تعاملات اجتماعی تحول پذیر میشود. رشد اعتماد در وجود کودک خود مهمترین تاثیر رشد اجتماعی محسوب میشود شادی، ترس، باورها، اعتماد به نفس، غرور، شهامت، جهش، نبوغ و ذکاوت از خلاقیتها یی است که در مراحل رشد کسب میکند.
ویگو تسکی یکی از نظریه پردازان کودک میگفت ارتباط زبان وتفکر پیوند ارگانیک داشته وسلامت جامعه بر سلامت کودک تاثیر مستقیم دارد بنا بر آن مراحل ظهور کودک ومیکانیزم ساختاری آن بستگی به منشاُ ایجاد وچگونگی شرایط رشد آن است.
هرچند پژوهشگران بر بنیاد مطالعات ویژه گی وخصوصیات ذاتی کودکان در زمان شکلگیری پیدایش کودک در بطن مادر را مورد بررسی قرار میدهند ولی تحقیقات در راستای پیشرفت وانکشاف علوم با ژرفنگری روانشناسانه در منشاُ خواص وخصوصیات ویژه گی های ذاتی وفطری کودکان را از زمان قبل از ایجاد وخلقت کودک مورد مطالعه قرار میدهند عناصر وممیزات واسباب پیدایش ومشخصات کودک را که ویژه گی های ارثی گذشته، پیوندهای اتنیکی لا اقل یک دوره قبل از ولادت کودک مورد مطالعه قرار میگیرد که قبل از شرایط دوران بار داری یعنی خصوصیات واوضاع زنده گی والدین را تمثیل میکند و بر بنیاد آن ایجاد وچگونگی پیدایش کودک از آن منشا میگیرد.
آمیزه ها:
روند پیدایش کودک و رویکرد آمیزه ها در پدیده های مشخص مختصات و تاثیر ویژه گیهای فامیلی یعنی والدین در شکلگیری جسم کودک شامل میشود بطور مثال چگونگی شکل، رنگ، جلد، تناسب اندام، جنسیت، خواص وغیره ممیزات ومشخصات طفل تما ماً مولود ویژه گی های جسمی وروانی والدین وتاثیرات ارگانیک آنهاست که در بطن مادر شکل میگیرد.
آمیخته ها:
پس از ایجاد وجریان شکلگیری کودک در بطن مادر، دوران آمیختگیها ویا چگونگی تعامل پدیده ها ی برونی مانند گرمی، سردی، صدا ها، غذا، حرکات وفشار های روحی، شادابی ونشاط، ترس ورعب در نموی جسمی وساختن روح وروان کودک تاثیر مستقیم دارد وپس از چشم گشودن بدنیای هستی، کودک وارد مرحله ی جدید ی از زنده گی شده وبا پدیده ها ی ماحول خود بصورت مستقیم ویا از طریق والدین خو میگیرد. چنانچه کودک با اولین نگاه و با گشودن چشم روشنی را در وجود جهان هستی می بیند واز آمدن خود بدنیای پراز آشوب فریاد میکشد.
آنگاه در سایه ی محیط ماحول خود یا شرایط زنده گی فامیلی قد میکشد احساس وروانش رشد میکند وتا آنوقت همه چیز را از محیط زیست و پرورش خود می آموزد.
مرحله ی آموزش:
همانطوریکه عناصر پیدایش نتیجه ی انگیزه ها وآمیزه های انسانی زمینه ساز ایجاد کودک میباشد. دوران نمو وآموزش نیز حاصل شرایطی است که در فامیل ومحیط زیست کودک حکمفرماست و شخصیت کودک از آن منشا میگیرد ورشد شخصیت کودک مربوط به چگونگی شرایطی است که کودک درآن تولد یافته ومورد پرورش قرار میگیرد.
بگونه ی مثال تمام کودکان جهان از فامیلهای غنی گرفته تا فقیر همه با تن برهنه، خون سرخ وساختمان فزیکی همانند و آزاد ویکسان بدنیا می آیند. این کارمحیط زیست وتفاوتهای جوامع بشری است که کودک را به رنگها، پوست، شکل، قومیت، زبان، نژاد، سمت، لهجه ومذاهب تقسیم میکنند. این ساخته جوامع وچگونگی شرایط زنده گی مادران است که طفلش را در کجای دنیا وکدام سمت ومنطقه ولایت ویا ایالت وبکدام زبان بدنیا آورده، نام ومذهبش را تعین میکنند ودر جوامع پر از تناقضات طبقاتی که مبارزه ی شدید میان روشنی وتاریکی، غنی وفقیر، جهل ودانش، صحت ومرض، پاکی وفساد، صادق وخاین، ظالم ومظلوم، آزادی و اسارت وجامعه تقسیم شده درخط فقر وغنا قد میکشد.
واضح است که مردم در تحت همانگونه شرایط ودر میان انبوه چالشها امراض وبد بختی ها دست وپنجه نرم میکنند، عده ی قلیل مفتخوار وصاحب زنده گی ویژه ی شاهانه که فرزندان شان هم متفاوت بار می آیند عوامل عمده ی تناقضات اجتماعی میباشند. روی این دلایل مسله ی مواظبت از کودک ومراقبت از خانواده در سر لوحه ی کار دولتهای ملی ودموکراتیک قرار داده میشود.
ازینرو مسایل وحقوق کودک بعنوان یک روند تحقیقی در دستور کار نهاد های اجتماعی ومدافعان حقوق بشر قرار دارد. دوران پس از جنگ جهانی دوم موضوع مواظبت کودکان در صدر مسایل جوامع قرار دارد. همین اکنون در جهان ۱۵۳ میلیون کودک در کار شاقه واجباری کشانده شده اند واگر شش هفته بودجه تسلیحاتی جهان صرفه جویی شود تمام کودکان جهان از فقر وشاقه نجات می یابند.
در کشور های پیشرفته ی جهان زنده گی درتمام عرصه ها در سطح بهتر قرار دارد که شرایط مناسب زنده گی وسلامتی والدین زمینه بهتری برای رشد شخصیت کودکان میباشد. چنانچه هوا، غذا، معشیت، تفریح گردش ورزش، مراقبتهای صحی مداوم طفل را شروع از بطن مادر تا پس از تولد وهمیشه مورد سلامتی قرار میدهد واطفال شان که در ناز ونعمت قد میکشند در زمان پرورش کودکستان و مکتب تا تحصیلات عالی قله های علم ودانش را با موفقیتها ودستاورد های علمی طی میکنند.
در کشور های عقب نگهداشته شده مثل افغانستان نی والدین ونه اطفال از شرایط حد اقل زنده گی برخوردار بوده ونی امکانات رشد ونموی سالم کودکان وجود دارد. درین کشور ها والدین با شکم گرسنه ترس ولرز، بیچاره گی با کار طاقت فرسا ودر شرلیط جنگ وآواره گی، آشفتگی وخواص پریشان چگونه میشود با آمیزشهای آمیخته از مرض، غم واندوه، هراس و هیجان، مقدمات پیدایش طفل در بطن مادر بطور سالم ایجاد گردد. بلکه در آنگونه شرایط طفلی با مشخصات جسمی معیوب ومریض وروان نا سالم شکل میگیرد وتا چشم بدنیا باز میکند با بد ترین عکس العمل های نا هنجار ونابسامان مواجه میشوند.
در کشور جنگ زده ی ما افغانستان زنان ومردان در گرداب خون و آتش معلول ومریض میشوند واکثراً جانهای شیرین خود را از دست میدهند وکودکان نسبت به هر قشر دیگر قربانی جنگ شده علاوه بر مصیبتهای گرسنگی، مرض، بی سر پرستی وبی سرنوشتی بیش از یک میلیون کودک بقرار احصاییه در اثر جنگها کشته ومعلول ومجروح شده یکونیم میلیون کودک در مهاجرت بسر برده نزدیک به سونیم میلیون کودک دیگر محروم مکتب ومدارس بوده وهمچنان اکثریت کودکان از نان خشک داروو ولباس محروم اند ویک میلیون کودک در اثر فشار وحشتگران وجنایتکاران قرن بیست ویکم به کار شاقه مجبور میشوند وبیش از لکها کودک در قرا وقصبات مجبور به مغز شویی شده یاد گیری طرز استعمال اسلحه به آنها تحمیل میشود.
بآنکه در چوکات دولت وزارتهای امور زنان جوانان وامور اجتماعی وجود دارد ولی دولت نتوانسته کودکان را مورد مواظبت ومراقبت همگانی قرار دهد واز حقوق آنها دفاع نماید.
بنا بر آن سازمانهای حقوق بشر جهانی وامور خیریه، نهاد های دفاع از کودکان، گروه های مترقی دلسوز وطنپرست وانساندوست میتوانند تا با احساس هومونیزم انسانی ونوع پروری در دفاع همه جانبه و حمایت ومواظبت از کودک مبارزه ی متحدانه، عالی وثمر بخش را انجام دهند وبا برنامه ی کارا، موثر و متحدانه به نجات کودکان بشتابند.