در عید امسال بوی خون باز در دشت برچی به مشام آمد . اینبار بوی خون دخترانی که قیام به " بخوان " بر سوگند خداوندی به " نٓ ۚ وَٱلْقَلَمِ‌ وَمَا يَسْطُرُونَ " پای به سوی مکتب گذاشته‌ بودند .

 گردو غبار شهر با هجوم بر دیوار سرخ رنگ مکتب دختران با جولان باد نمایش رقص خاشاک را می‌دهد . مادران داغدیده نمی‌دانند چه کسی مقصر بود و نمی‌توانند این بار با صدای بلند هم فریاد نارضایتی برای پرپر شدن دختران دشت را بدهند ! همه جا سکوت و وحشت حکم فرماست زیرا قهرمانانی بزرگ در این دیار که پیشتاز قدرت اندیشه‌ها بودند به ناگاه در شبیخون تاریکی و ظلمت به کام مرگ رفتند . بی دلیل نیست که خداوند آنها را در مقام قاضی قرار می‌دهد و از آنها می‌پرسد ' به جرم کدامین گناه کشته شدید ؟ " زیرا قاتلان و جنایت‌کاران چه در داخل و چه در خارج از افغانستان ارزش بازپرسی را ندارند ! چون کنیه و ذات آنها خبیث است زیرا ضحاکان مار بدوش و تیموریان مغول سجاده بر شانه‌اند که فقط با رنگ خون شادابند زیرا اقتضای سیاست آنها چنین است که نگذاشتند کفن خون آلود مادران و نوزادان شفاخانه دشت برچی خشک شود ، فاجعه‌ای دیگر آفریدند ! زمانی که رسول خدا ص خواب دید بوزینه‌ها بر منبرش بالا و پایین می‌رفتند و روی مردمی را که رو به منبر داشتند به عقب بر می‌گرداندند ، پیامبر فهمید که مسلمانان به جاهلیت برمی‌گردند و آن بوزینه ها همان عالمان بر منبر مساجدند ، بعد از خواب، خداوند هم آینده‌ی ناگواری با افول و غروب ارزش‌ها را به او نشان داد ( سوره اسرا آیه‌ی ۶۰ ) ، رسول خدا فهمید که کار او به ثمر نمی‌نشیند و از آن به بعد پیامبر ص نخندید و همیشه اندوهگین بود و فقط هشدار داد که " دین اسلام بزودی غریب می‌شود " ۱ . چون تفاوتی ندارد که این بوزینه‌ها و میمون‌ها که امروز بر منبر پیامبرند از کدام قوم و از کدام شهر و دیار باشند وقتی هرات ناآرام می‌شود بوزینه‌ای در خطبه‌ی نماز جمعه آن را ناآرام کرده است و وقتی یک هزارو پانصد بوزینه در لباس عالمان دین برای طالبان مهر تایید زدند ، طالبان حریص بر خون ریختن شد . وقتی بوزینه‌های پاکستانی در خدمت همنوعان خود در عربستانند حکم جهاد در افغانستان می‌دهند و میمون‌های دیگر بر منبر پیامبر در ایران خواهان‌ جاری ساختن جوی خون در افغانستان برای امنیت ساختن کشور خود هستند . پس دیگر خنده‌ای بر سیمای خاتم النبیین نمی‌ماند .

 دختران زیبای دشت برچی من ؛ باور دارم که ریخته شدن خون شما در نزد مردمان کم ارزش‌تر از خون پسران است هنوز داغ این سنت است که دختر در خانه‌ی پدری ماندگار نیست ، پس ارزش پسر را ندارد ! هرچند اگر فقط دو سه سال بیشتر عمر می‌کردید خود خواسته و از روی ترحم و مهربانی ، مسئولیت خانه و خانواده را (فقط) در خانه بر دوش می‌گرفتید اما شماها دیگر داشتید قدم در تغییر این سنت می‌گذاشتید که سالهاست داغ آن بر نسل‌های قدیم هویدا بود . پس بوزینه‌های منبر ، این را فهمیده بودند .

 آه چقدر جانکاه است که ادیبان و فرهنگیان این دیار سالیان متمادی با زن ستیزی دست و پنجه نرم کرده‌ است که جنسیت زن را همچون انسان به حساب نیاورده‌اند وقتی در قاموس تعریف در ادبیات فارس معانی زن و مرد را مرور می‌کنید اینگونه است : آقا : سرور، بزرگ، رئیس، مودب، محترم... ؛ مردانگی: مرد بودن، دلیری، شجاعت ... ؛ مردانه : شجاعانه ، دلاورانه ... ؛  مردی: آراستگی به صفات نیك انسان بودن، جوانمردی، شجاعت، دلاوری ... ؛ اما افسوس که    خانم: زن، بانو، جنس مونث، روسپی، فاحشه ، خانم بلند كردن... را معنا داده‌اند که در فرهنگ دینی هم زن : ضعیفه ، سیاه سر ... فرهنگ سازی کرده‌اند.

 آه چقدر دردناک است که عارفان و سخنوران ادیب چنین تعریف زن را در اشعار خود گنجانیده‌اند :

 زن چو بیرون رود بزن سختش                 خود نمائی كند، بكن رختش

 وركند سركشی هلاكش كن                      آب رخ می بردبه خاكش كن

 " اوحدی"

 ز بوی زنان موی گردد سپید                   سپیدی کند زین جهان ناامید

 " فردوسی "

 دولت از خادم و زن چون طلبم               کاملم ، میل به نقصان چه کنم

 " خاقانی " (دیوان چ سجادی ص 253)

 زن چیست نشانه گاه نیرنگ                   در ظاهر صلح و در نهان جنگ

 در دشمنی آفت جهان است                    چون دوست شود بلای جان است

 چون غم خوری، او نشاط گیرد               چون شاد شوی، ز غم بمیرد

 این كار زنان راست باز است                 افسون زنان بد دراز است

 " نظامی گنجوی "

 بگفتار زنان هرگز مكن كار                  زنان را تا توانی مرده انگار

 "ناصر خسرو"

 چو در روی بیگانه خندید زن                  دگر مرد گو لاف مردی مزن

 ز بیگانان چشم زن كور باد                    چو بیرون شد از خانه، در گور باد

 زن خوب خوش طبع رنجست و بار           رها كن زن زشت ناسازگار

 یكی گفت كس را زن بد مباد                   دگر گفت زن در جهان خود مباد

 تو زن نو كن این دوست هر نو بهار         كه تقویم پاری نیاید به كار

 "سعدی"

 هر بلا كاندر جهان بینی عیان               باشد از شومی زن در هر مكان.

 "مولانا"

 

آری این تفکرات در بطن فرهنگ ماست که بر آن بالیده‌ایم !

 دختران سرخ رنگ دشت برچی ؛ آیا شما قربانی سیاست جمهوری اسلامی ایران شدید که یک دهه است با اعلان مظلومیت قوم هزاره و به نام دفاع از آنها عموهایتان را در لشکر فاطمیون برای بقای ظلم بشار اسد در راستای اقتدار سیاست جهانی خود در مفهوم فریبنده‌ی دفاع از حرم به قربانگاه می‌فرستد ، پس جایز می‌دانند که زنان و دختران را کشتار کنند و با تقویت احساسات انتقام جویانه  در مردان هم لشکر فاطمیون را تقویت کنند و هم نمایی از قدرت خود در افغانستان را به نمایش گذارند .

 دیگر هم سالان شما اجازه نخواهند داد که مردمان نسل خود ، ناآگاهانه قربانی سیاست کور مذهبی شوند که بوزینه‌ها طراح آن هستند زیرا با اندک فهمی از امام خود ، امام حسن ع می‌توان فهمید که او تلاش کرد که پیکر مطهر امام علی ع در بیابان‌های دور دفن کند تا حرم بهانه‌ای در دست بوزینه‌های خون آشام نباشد . هرچند متأسفانه هم بیابان عراق (نجف) را یافتند وهم بیابان دور افغانستان (مزار شریف) را پیدا کردند و شهر و بارگاه ساختند اما محلِ تابوت دفن شده در کوههای زاگروس را نیافتند زیرا آن مردم حامل تابوت ، متعهد به مخفی نگه داشتن قبر امام علی ع بودند . این سه مرقد نمایشی از گم کردن مرقد است که مشکوکیت بیاورد که کدام یک واقعا مرقد اصلی آن حضرت است . (در زمان امام علی هم سه تابوت برای مالک اشتر و بعدها هم برای ویس قرنی ساخته شد و آن تابوت‌ها را غیر از مکان آن بزرگواران ، در مکان‌های گم در مصر و شام دفن کردند تا دربِ دکان دفاع از حرمها بسته بماند) . اما ای دختران سرخ جامه‌ی دشت برچین ؛ نسل جدید امروزی خواهند فهمانید که چرا امام حسن سه تابوت را برای امام علی تدارک دید که مسئله‌ی کشتار امروز شما هم پیش نیاید تا به نام مظلومیت شما ، عموهای شما را سرباز خود کنند . و یا بهانه‌ای برای قوم گرایی داشته‌ باشند .

 دختران به خون خفته دشتِ من ؛ گاه ذهنم به مکه می‌رود که هزینه‌ی مواد منفجره که مکتب شما را هدف گرفت از پول حاجیانِ حج رفته باشد . با اینکه کعبه زمانی مکانِ امن و زیارتگاه ابرهیم ع و پسرانش تا یوسف ع بود اما به سبب توحش مردمان اطرافش ، خداوند در زمان سلیمان نبی معبد دیگری ساخت که قریب پانزده سال پیامبرص به امر خدا ، رو به سوی مسجد سلیمان نماز خواند زیرا حول مسجد سلیمان تمام ملت‌های مختلف با هم پیمان برادری دینی داشتند و برکت یافته بودند ( اسرا ۶۰) به همین دلیل مسجدالقصی ( مسجد سلیمان) ارزش معراج را داشت . همین کعبه بعد از سال دوم هجری با رونق ارزش‌های اسلامی – بعد از سالیان زیادی از زمان یوسف تا سوم هجری ! – دوباره قبله مسلمانان شد اما باز پیامبر ص غمگینانه خبر وقوع یک سونامی دیگر را داد که اسلام غریب خواهد شد و چراغ و کشتی راه در آن مقطع حساس بر امام حسین ع رقم خورد ، دقیقا در سال ۶۱ هجری امام حسین ع مناسک حج را به جا نیاورد و فرمان به گریز و فرار از دیار بلد الامین حجاز را داد که دو سال بعد در واقعه ' حرّه ' در مدینه کشتار بزرگ روی داد و هفت سال بعد حجاج بن یوسف مکه را در آتش سوزاند . اکنون کعبه با کسب درآمد پشتوانه‌ی مادی بزرگی برای القاعده ، داعش و طالبان و دیگر تروریستهای خون آشام است .

 دختران مظلوم در آتش و خون دشت ؛ آیا قاتلان شما نیروهای قوای امنیتی نیست ؟ زیرا در حاکمیت نامسئول و مافیایی اسلامی افغانستان که هیچ حقوقی برای شهروندان قائل نیست در مقابل انجام جنایات ، هیچ بازخواستی وجود ندارد و تمام تلاش مجاهدین جنگ طلبِ حاکمیت فقط کسب امتیاز بر مبنای قومیت است . بله ، آن زمان هم که جماعتی از مسلمانان برای خود مسجدی ساختند و از پیامبر خواستند که در آن نماز بخواند تا متبرک شود اما خداوند به پیامبر فرمان تخريب آن مسجد را داد (توبه ۱۰۷) ، زیرا اشاره شد که آن مسجد باعث تفرقه و نفاق در جهت  قوم گرایی در آینده خواهد شد پس باید ویران می‌شد . اما امروز در بسیاری از مساجد افغانستان فتنه انگیزان نه تنها بر قوم گرایی تاکید دارند از آن فراتر هم فرمان کفر دیگر اقوام را هم می‌دهند که شیعیان همواره از چنین مساجدی تهدید شده‌اند .

 دختران پرپر شده‌ی دشت خونین برچین ؛ حال می‌توان فهمید که چرا رسول خدا آن رحمت للعالمین همواره غمگین بود و دیگر نمی‌خندید . براستی برخورد ایشان در رویارویی با شما در محضر الهی چگونه خواهد بود ؟

 دختران زیبای سرخ روی دشت برچی ؛ مرا ببخشید که قلمم ناتوان از بیان درد شما و مظلومیت شما ست و حتی ناتوان از همدردی با شما هستم . مرا ببخشید که فقط دردها را می‌بینم اما چاره جویی را نمی‌توانم ، مظلومیت‌ها را می‌بینم و فقط سوختن و حرص خوردن را می‌دانم ، منم در محضر خداوند در مقابل شما خود را مقصر می‌دانم .

 طاهره خدانظر

 t.khodanazar@yahoo.com

 

منابع و مأخذ:

 ۱.  حدیث : بدأ الإسلام غريباً وسيعود كما بدأ غريباً ... ( اسلام در ابتدا غریب بود و بزودی غریب می‌شود ... )

 صحيح مسلم حدیث ۱۴۵ ، صحيح بخاری در الفتن حدیث ۳۹۸۶ ، شرح امام نووی برای صحيح مسلم ج۲ ص ۳۵۲ و ۳۵۴ ، القرطبی در المفهم ج۱ ص ۳۶۳ ، ابن تیمیه در مجموع الفتاوی ۱۸/۲۹۶ و الفتاوی الجنه الدائمه ۲/۱۷۰ ، صحیح الترغیب حدیث ۳۱۷۲ ، مدارج السالکین ۳/۱۹۹