۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ دو هواپیمای تجاری خود را به برجهای دو قلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک ، کوبیدند ، جماعتی کشته شدند و جماعت دیگر از کارکنان برجهای دوقلو با اطلاع داشتن از وقوع حادثه ، به محل کار نرفته بودند . بعدها اعلام شد که چهار هواپیما ربوده شده بودند . بوش پسر رئیس جمهور وقت آمریکا سه کشور افغانستان و عراق و ایران را محور شرارت خواند.
اسامه بن لادن عربستانی ، تاجر اسلحه از آمریکا به مجاهدین افغانستان در زمان جنگ افغانها با اتحاد جماهیر شوروی سابق ، گناهکار شناخته شد و طالبان - حاکمیتی که تنها آمریکا و پاکستان آن را به رسمیت شناخته بودند – از تسلیم کردن بن لادن خود داری کرد که بهانهی حمله آمریکا به افغانستان شد .
افغانستان در آبان ماه سال ۱۳۷۳ با پدیده ای نوظهور در داخل روبرو گردید که به علت کثرت پدیده های مشابه موضوع را زیاد جدی تلقی ننمود. جریان از این قرار بود که پس از یک
درگیری خونین میان گروهی نوظهور با نیروهای محلی در شهر اسپین بولدگ در مرز پاکستان فردی به نام مولوی منان نیازی با بخش فارسی رادیو بی بی سی مصاحبه و خود را سخنگوی گروه جنگجوی جدید معرفی کرد که این
گروه متشکل از محصلین و طالبان مدارس دینی هستند .
در آشفته بازار آن روز نه تنها کسی نبود تا از این گروه تازه درعرصه مبارزه سؤال نماید که از کجا آمده اند ؟ مدارس آنان در کجا قرار دارد ؟ از کجا و کدام منابع مالی تأمین
کننده هزینۀ تسلیحاتی دارند ؟ و چگونه سخنگوی آنان در بدو ورود از رادیو بی بی سی سر درآورده تا به معرفی خود و گروهش بپردازد ؟ و چرا بیبیسی آن را به جهان معرفی کرد ؟
طالبان بعد از یک ماه از ظهورش موفق شدند بزرگترین و مهمترین استان جنوبی افغانستان با تمام امکانات نظامی موجود در آن شامل کلیه تسلیحات و انبارهای مهمات آن را تصرف و به
عنوان گروه طالبان خود را به مردم و حاکمان افغانستان تحمیل نمایند.
واقعیت این است که این جنبش منسجم و قدرتمند نمی توانست یک روزه و ناگهانی و بر اثر بر انگیخته شدن احساسات مذهبی چند طلبه علوم دینی به وجود آمده باشد. زیرا سیل عظیم
امکانات گسترده، استخدام هزاران جنگجوی مسلح به ادوات مختلف نظامی، خودروهای نظامی و غیر نظامی و امکانات گسترده نظامی دیگر نمی توانست بدون حمایت از سوی دولت و یا چند دولت خارجی سازماندهی و آماده
سازی گردیده باشند. _ اگرچه قبل از اعلان موجودیت شروع به خریدن سلاح های سنگین و سبک از مردم افغانستان کردند و آن را به داخل پاکستان منتقل کردند ( نوعی خلع سلاح مردمی ) _ جنبشی که پس از کنترل
قندهار در مدتی بسیار کوتاه موفق گردید تا با شکست دادن نیروهایی که با سابقۀ بیش از ۱۵ سال مبارزه و دارا بودن زمینه های مردمی وقومی خود توانسته بودند تا شورویِ تا دندان مسلح را ازکشورشان بیرون
برانند را در هم کوبیده، شهرها و ولایات را یکی بعد از دیگری فتح و با سرعت خود را به کناره های کابل، پایتخت افغانستان برسانند و زمانی که بر کابل تسلط یافت فقط آمریکا و پاکستان آنرا به رسمیت شناختند ۱.
اگرچه طالبان با بینش رادیکالی دینی ضمینه برای بهانهی حمله آمریکا به افغانستان بود اما هیچگاه نخواستند طالبها را به طور کامل از بین ببرند زیرا ماندگاری طالبان ، مشروعیت دادن به ماندگاری آمریکا در افغانستان بود .
داعشی که از خواستگاه خود ، عراق با دخالت جنبشهای مردمی در کنار قوای امنیتی عراق از بین رفت و حتی در سوریه هم اگرچه حمایت ترکیه را داشت باز از بین رفت اما متأسفانه تبعیضهای قومیتی در افغانستان ضمینهی رشد داعش را در این کشور مهیا کرده است . ترامپ در زمان ریاست جمهوری خود اوباما را پدر داعش میخواند . زیرا زمانی که آمریکاییها تعداد زیادی از افسران بلند پایهی بعث عراق را در اسارت خود داشتند برای کنترول کردن و کم کردن پتانسیلهای مردمی ضد آمریکایی ؛ سیاستمداران کاخ سفید به اوباما پیشنهاد پروژهای دادند که او هم پذیرفت . آنها حدود چند هزار نفر مردم معترض را با افسران عراقی در زندان ابوغریب قرار دادند که زندانیان تحت شکنجه و تحقیر های مختلف قرار گرفتند که این زندانیان دچار بحرانهای روحی ، تمایل به روابط ویرانگری و ازخود بیگانگی تا گم گشتگی هویت فردی شدند . و آنها را در وضعیتی قرار دادند که فقط در فکر انتقام با خشونت بالا باشند . لذا آمریکاییها تعداد از تروریستهای زندان گوانتانامو را به جمع آنها اضافه کردند و حدود شش ماه روابط و رفت و آمد بین زندانها آزاد شد و اقامهی نماز و سخنرانی را در بین آنها آزادنه انجام میگرفت که زندانیان با شوق در کنار تروریستان و پشتبانی افسران بلند رتبهی عراقی ، داعش را در زمان اوباما تاسیس کردند که همگی در طول ۱۰ روز از زندان آزاد شدند .
در کابل هم پنج هزار اسیر طالبان در بند قوای امنیتی بود اما هیچگونه کاری برای بازپروری فکری یا راه حلی مناسب در محکومیت و عفو آنها ارائه نشد . در یک پروسهی از پیش تعیین شده ، آزاد شدند که اکنون آن پنج هزار با قوای امنیتی در جنگند .
اکنون میتوان گفت که جهاد پروژهای صادراتی آمریکایی-عربی است . جهت کمک و گسترش این پروژهی جهاد ، ترکیه هم به نام محافظت از فرودگاه کابل ، نیروهای تکفیری خود را به افغانستان روان میکند و ...
حاصل پروژهی جهاد در افغانستان ؛ گسترش فقر ، بیکاری ، فساد گسترده ، نا امنی و جنگ ، برآمدن گروههای تروریستی نسل جدید ، ویرانی زیر ساختهای اقتصادی کشور، تاراج معادن و ذخیرههای طبیعی ، ادارهی مافیایی مناطق ، تبعیضها و نادیده گرفتن حقوق انسان بخصوص زنان ، کاهش امکان زندگی در روستاها و شهرها و بلاخره پدیدهی شوم مهاجرت میلیونی مردم به خارج از کشور است .
در جریان توافق آمریکا با طالبان ، سیاست دولت افغانستان از دو طرف تحت تاثیر قرار میگرفت ، اولی تحت فشار سیاستمداران آمریکایی در تصمیمات کلان کشوری که نمونهی آن آزادی پنج هزار اسیر طالب و انتخابهای ناشایست افراد ناکارامد به جای کارشناسان کارآمد که نمونهی بارز آن سرپرست وزارت دفاع و سرپرست وزارت داخله و رئیس امنیت ملی است که در تمام کشورها در این پستهای حساس امنیتی کشوری ، افرادی کاردان نظامی جایی میگیرند اما در حکومت افغانستان ریاست این سه پست مهم از میان افراد غیر نظامی انتخاب شدهاند که امروز به وضوع ناکارآمدی آنها در امنیت افغانستان قابل لمس است . و دومین مشکل دولت ، تبعیض قومیت و قوم ستیزی از رأس حکومت تا پایین ترین مقام آن دیده میشود . چنین مشکلی مانع تنفیذ قانون شده و بیشتر کشور به دست زورمندان اداره میشود . در بحران کنونی کشور هم طالبان از خلاء وحدت ملی سود میبرد و همین زمینهی اعمال سیاست و نفوذ پاکستان و ایران است . چنانچه قوماندان و نظامیان از هر قوم ترجیح میدهند در میان مردم خود با طالبان روبرو شوند . سخنان اخیر جو بایدن ، رئیس جمهور آمریکا بیانگر عمق قوم ستیزی و تبعیض قومیتی در افغانستان است که گفت : ما به افغانستان نرفته بودیم که از آنها ملت بسازیم .
در کل مردم افغانستان با شناخت از حاکمیت استبدادی امارت اسلامی ، خواهان طرد و رد طالبان هستند و از طرف دیگر حاکمیت کابل نه تنها در میان مردم پایگاهی ندارد و ناتوان از ادارهی خود است ، مجال مبارزهی قوای امنیتی در مقابل هجوم طالبان را هم نمیدهد ، تمام تکتیکهای قوای امنیتی و بیانات رهبران سیاسی حکایت از نوعی توافق پشت پرده را دارد که قاعدتاً خود دولت عامل ایجاد هرج و مرج در این برهه است .
تنفر مردم از طالبان و ضعف ادارهی جنگ از طرف دولت با گسترش نا امنیها مسبب خیزشهای مردمی شده است . تداخل کردن مردم در تعیین حق سرنوشت خود ، در بسیاری از موقعیتها زمینهی قیام همگانی را به همراه دارد .
خیزشهای مردمی در نظام نوین جهانی علاوه بر اینکه بعنوان نمودی از دموکراسی در جوامع مطرح میشوند، بعنوان نهادهای موازی با حاکمیت قانون، بخشی از بار اجرایی دولت را برعهده میگیرند . با توجه به ماهیت مردمی بودن این سازمانها، در واقع ارگان نظارتی مردم به فعالیتهای دولت در جهت برآوردن خواستههای آنها نیز میباشد.
اساساً در هر نا امنی زمینه برای غارتگران و تسویه حساب کنندگان قانون گریز پیش میآید اما بدتر از این ، سو استفادههای سیاستمداران و احزاب برای مصادرهی چنین خیزشهایی به نام خود است چنین رویکرد احزاب بیانگر آن است که در واقع خود به لحاظ برنامه ریزی سیاسی و مقبولیت اجتماعی توان کافی نداشته اند .
ایران چنان پیشتاز دخالت در افغانستان شده است که گویا میخواهد جای آمریکا را بگیرد . با آنکه از نظر ایدئولوژیکی با طالبان اختلاف دارد و طالبان هم پیروان مذهب شیعه را مسلمان به حساب نمیآورد و... اما حاکمیت تهران به طالبان از نظر مالی و نظامی کمک میکند و آنان را برادران مسلمان خود میخواند . این در حالی است که از شیعهیان و دیگر افغانیهای مهاجر در ایران لشکر فاطمیون را ساخته است و بنام دفاع از حرم برای بقای حزب بعث در سوریه مخالفان بشار اسد را سرکوب میکنند [ و بنا به افشای مقامات ایرانی ؛ در سال ۱۳۷۳ مسئولان وزارت اطلاعات در یک سناریو حرم امام رضا ع را انفجار دداند که صدها قربانی گرفت ] . اعتقادات در حاکمیت ایران نوعی وسیلهی توجیهی برای رفتار حاکمات است .
خاورمیانه نه تنها سرشار از معادن و خزائن زیر زمینی است همواره بازار گرمی برای خرید سلاح از غرب هم بوده است . خاورمیانه در کتب پیامبران ابراهیمی تاثیر گذار بر قدرت جهان است . انگلستان کشوری است که سالیان متمادی در کنار ملتهای جهان به عناوین گوناگون زیسته است و مراکز حساس دینی خاورمیانه را در مدیریت خود داشته است ، آل سعود را بر عربستان حاکم کرد و زمینهی تشکیل کشور اسرائیل را فراهم ساخت و ایجاد سوریه و عراق و چند ممالک عربی حوزهی خلیج فارس از ابتکارات آن کشور است . پرچمش با نشان صلیب و آرمش (شیر و حیوانی بالدارِ اژدها سر) برگرفته از کتاب مقدس مکاشفهی یوحنا ؛ نمادی از دو شاهد در مکاشفه (یا شاهدان یهوه در تورات) است که در عهد قدیم و جدید آمده است که ابتدا آنها از خاورمیانه به کشور جزیرهای پادشاهی پناه میبرند که غرب آن کشور را انگلستان میدانند . در قرآن – سوره ق آیه ۴۱ – این شاهدان را به منادی حق نام میآورد . که در احادیث پناه بردن آنها به " جزیره خضراء " – جزیره سبز – در ذکر شده است و وظیفهی اولیهی آنها نظم در خاورمیانه است ...
انگلستان و اسرائیل و آمریکا مانور مشترکی را در ایتالیا برای آمادگی اسرائیل در حمله به تاسیسات هستهای ایران را انجام میدهند که گویای آن است که خاورمیانه آبستن حوادث غیر منتظره است . [ واژهی خاور نزدیک ، خاورمیانه و خاور دور از تقسیمات رُم باستان است ].
امپراتوری رُم در ابتدای ظهور اسلام شامل کل غرب امروزی میشد و در مقابل آن امپراتوری ایران بود که شامل تمام افغانستان و بخشی از پاکستان تا ترکیه امروزی بود که کتب مقدس گزارشی از جنگ میان آنها و نتیجه کار را میدهد که فقط مورد قرآن را یاد آوری میکنم .
سوره رُم : روميان شكست خوردند (۲) در نزديكترين سرزمين [خاور نزدیک] و بعد از شكستشان در ظرف چند سالى به زودى پيروز خواهند گرديد (۳) [فرجام] كار در گذشته و آينده از آن خداست و در آن روز است كه مؤمنان از يارى خدا شاد مى گردند (۴) هر كه را بخواهد يارى مى كند و اوست شكست ناپذير مهربان (۵) وعده خداست خدا وعده اش را خلاف نمى كند ولى بيشتر مردم نمى دانند (۶)
این واقعه ذکر جنگ بین ایران و رُم است که یکبار روی داد ولی نکتهی مهم در آیه ، اشاره نشدن به نام ایران است ! آیا نبردن نام ایران به سبب پاره کردن رسالت الهی بود ؟ تاریخ گواهی میدهد که بعدها نامی از ایران باقی نماند و حاکمیت منطقه در بغداد بود و ... تا صد سال پیش هم نام " ممالک محروسه " بر ایران بود . در دی ماه ۱۳۱۳ شمسی دولت ایران طی اعلامیهای رسمی از کشورهای خارجی خواست در مکاتبات رسمی خود از واژههای پرشیا، پرس و پرسه به جای واژه ایران استفاده نکنند .
اکنون حاکمیت ایران با ایجاد هلال شیعی ، حتی با وسیله قرار دادن طالبان هم در سودای امپراتوری اسلامی است که با فریب اسلام را سپر خود قرار داده است . مدت زمانی در عراق و یمن و سوریه و اکنون افغانستان هم موفق عمل کرده است اما در رویارویی آخر آیا همان تکرار تاریخ را به خود نخواهد دید ؟ و در کلام اشاره شدهی الهی ، مؤمنین چه کسانی هستند که در آن روز شاد میگردند ؟
طاهره خدانظر
۱.منبع : خبر آنلاین