گدایی چيست...!؟
گدا یا دَریوزهگر به شخصی اطلاق میشود که از طریق درخواست کمک مادی با ایجاد حس ترحم از مردم پول میستاند. گداى به انواع مختلف در داخل و خارج از كشور وجود دارد، گداى در بين مردمان جهان بحث وسيع است، چونکه اين مسئله بيشتر به کشورهای فقير و عقب مانده ارتباط میگیرد و کشور ما هم از جمله عقب ماندهترینهاست.
گر چه گداى در كشور ما به سطح بلندتر قرار دارد و مردان هم رقم بيشتر گداهای كشور را تشكيل میدهند چونکه موضوع بحث ما گداى زنان و اطفال است و داری جنبههای دردآور و تكان دهنده میباشد میخواهم اين مسئله را در اينجا مختصراً مورد ريشه يابى و تأثیرات منفى آن بالاى افراد جامعه بخصوص اطفال به بحث قرار دهم. از آنجایی كه زيربناى هر کشور را اقتصاد تشكيل میدهد كه پایههای اساسى جامعه و تعیین كننده سر نوشت سياسى، اجتماعى و فرهنگى هر اجتماع است در بلند بودن سطح زندگى اتباع آن کشور نقش اساسى را دارد.
ما گداى زنان و اطفال در كشور را در بوردهای ذيل ريشه يابى میکنیم:
جنگ و نبود صلح در كشور، عدم تأمین عدالت اجتماعى، مهاجرتهای داخلى و بیجا شدن مردم، نبود مؤسسات توليدى و بيكارى، اقتصاد و فقر استفاده سو گروپهای مافیای از گداها، حرفه و عادت، فساد اداری.
- جنگ و نبود صلح در كشور:
جنگ كه در چند دهه اخير در كشور ما ادامه دارد تمام هستى داراى عامه و مؤسسات توليدى دولتى و ملى شخصى را نابود ساخته است. كشور ما را به ويرانه مبدل كرده و به تعداد كشته شده گان بخصوص بيشترين مردان (نان آور خانواده حد اقل شش نفرى را به شهادت رسيده و یا در اثر انتحار و بم باردمان ها و غیره از بين رفتهاند)
مادرى كه در كشور از هيچ حقوق برابر تحصيلى اجتماعى و حقوقى برخوردار نیست با از دست دادن شوهران و اعاشه آوران فامیلهای شان مجبوراً با اطفال شان مشتركن جهت ادامه زندگى به گداها تبديل میشوند.
- عدم تأمین عدالت اجتماعى
عدالت اجتماعی كه در اندیشه مدرن امروزى همه افراد انسانی را برابر فرض میکند و ناظر به برابر کردن فرصتها و درآمدها و ثروتهاست.
عدالت اجتماعى كه يكى از شعارهای اصلی همه ایدیولوژی ها و نهضتهای سوسیالیستی و دموكراتيك است. آنها بر این باورند که تا زمانی که عدالت اجتماعی (اقتصادی) برقرار نشود، عدالت به معنای واقعی آن تحقق نخواهد يافت.
بناً مردم ما به يك دولت مقتدر دموكراتيك نياز دارند كه بر اساس انديشه صادقانه زير بناى مساويانه بين افراد جامعه در تأمین قانونيت استوار میباشد. كه متأسفانه مردم ما در وضع موجود كشور از اين مبحث به دور هستند، كه خود طبقات محكوم فقير و طبقات حاكم ثروتمند را در جامعه تشكيل میدهد كه گداها هم از طبقه محروم جامعه بشمار ما میروند.
در جامعه دموكراتيك حقوق مردان و زنان مساوى است از تمام امكانات علمى، تحصيلى، اجتماعى، سياسى، اقتصادى، هر دو مشتركا برخوردار هستند و زنان مانند مردان در تمام امورات جامعه نقش فعال دارند كه نبود يكى از والدين باعث سقوط زندگى خانواده نشده خانواده و اطفال از گدا شدن محفوظ هستند. و در ضمن كمك و مواظبت دولت از چنين طبقات كه با از بين رفتن يكى از آن دو به سقوط مواجه نشده و از گدا شدن اطفال وزنان جلوگيرى مینماید.
- مهاجرتهای داخلى و بيجا شدن مردم
مردم كه در اثر جنگهای داخلى همه هست و بودی خود را از دست میدهند ودر نقاط ديگر كشور جهت ادامه زندگى آواره میشوند از یکطرف به نفوس آن ولايت افزود میگردد كه خود با اقتصاد دست به گريبان هستند و از طرف ديگر گنجايش و اكمال مهاجران در نقطه جديد براى ساكنان منطقه دشوار است كه همه دور از همكارى ويارى دولت در چوكات مزد دست مستقلانه زندگى دارند كه امكانات كار هم وجود ندارد تعدادى بيشتر به خاطر ادامه زندگى هم از ساكنين و هم از مهاجران دست به گداى میزنند و گدا میشوند.
- نبود اقتصاد و مؤسسات توليدى و زراعت
افغانستان يك كشور زراعتى است، از مجموع مساحت افغانستان (۶۵۲ هزار کیلومتر مربع) فقط ۱۲ درصد زمین (۸ میلیون هکتار) قابل کشت است و ۴ درصد از این زمین نیز تحت آبیاری است.
۴۶ درصد نیز چراگاه و ۳ درصد نیز تحت پوشش جنگلات قرار دارد. از نظر جغرافیایی در حدود ۷۵ درصد از زمینهای قابل کشت افغانستان در سه حوزه زراعتی از هشت حوزه زراعتی این کشور قرار دارد که شمال، شمال شرق و جنوب است.
از تمام مناطق قابل کشت به دلیل کمبود آب تنها حدود نصف آن سالانه تحت کشت قرار میگیرند. نداشتن حالات و ابراز مدرن مشكل ديگرى است كه مردم با ابتداییترین ابزار كار به كشت و زراعت میپردازند و امرار معيشت مینمایند. فعلاً كه بيشترين كشت كوك نار توسط مافیای جهانی صورت میگیرد و تمام عوايدش به جيب معامله گران و نجاران مواد مخدر رفته كه مردم از آن بهره نبرده و خبرى ندارند.
يكى از صادرات مهم كشور كه قبلاً قالين و ميوه خشك به خارج بود فعلاً به شکل كه لازم است تا بتوانند احتياجات جامعه را مرفوع سازد چشمگير نيست زيرا بسيارى از درختهای ميوه دار و باغها در اثر جنگها از بين رفته است و یا هم از اثر حوادث ناگوار خشك سالى سيل و غیره زراعت و باغدارى هم به تنشهای بلندى مواجه بوده است. مؤسسات توليدى در كشور 80 فيصد در اثر همين جنگها سقوط كرده است و بيكارى هم به اوج خود رسيده گرچه گفته میشود كه محصولات كشور بعد از سقوط طالبان بالا رفته ولى ساختارهای لازم برای جمع آوری، نگهداری، بسته بندی و تسهیلات در روند تولید، بخصوص فراهم ساختن تسهیلات قابل قبول برای مراحل بعد از برداشت و فنآوری روند تولید و معیارهای تولید، نیز از چالشهای دیگر فراروی این محصولات در كشور است. به اين اساس درجه فقر روز تا روز بلندتر رفته و گدای در کشور رشد نموده است كه بيشترين آنان را زنان و كودكان بیسرپرست تشكيل میدهد.
- سو استفاده از گداها بخصوص زنان و اطفال توسط مافیای داخل كشور نجاران مواد مخدر و قاچاق بران زنان و اطفال در كشور با استفاده از گداها موارد مختلف جنايات را از قبيل دزدى، همجنس بازى، سكس، مواد مخدر و غیره و همچنان با فروش و كرايه گرفتن اطفال و استخدام زنان و معامله با بازارهای سرحدى كشور مبالغ هنگفت را بدست میآورند.
گداى در كشور بيك تجارت تعدادى از مفتخوران تبديل شده است بر اساس معلومات كميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان، در حال حاضر حدود ٦٠ هزار طفل در افغانستان معتاد به مواد مخدر اند كه يكى از عوامل آن، استفاده از اطفال برای گدايى و دادن مواد مخدر به آنان است.
تعدادى از اطفال را كرايه میگیرند در سرما و گرما با دادن مواد مخدر ترياك به اين اطفال و خواباندن آنان در طول روز نجاران پول هنگفتی بدست میآورند حتى با اطفال چند ماهه تا یکساله چون اين اطفال همه روزه به گرفتن مواد مخدر عادت دارند و اگر روزى اين مواد برايشان نرسد به ناآرامی و گريه پرداخته حتى در آن زمان هم با گريه اطفال ترحم مردم را جمع كرده و پول جمع آوری مینمایند كه بسيار درد ناك و تأثر برانگيز است اين اطفال همه معتاد هستند وقتى بزرگ میشوند آنان منحیث حرفه این کار را انتخاب كرده خود به خود به گداها افزود میشود.
این در حالی است که جنگ و چالشهای موجود این معضل اجتماعی، بسیار جای نگرانی دارد و اطفال و زنان همیشه قربانیان بیفریاد و معصوم این سرزمین بودهاند و زنان كه مادران اين اطفال هستند نتنها خودشان اين بار گداى را به خاطر امرار معیشتی فاميل بدوش کشیدهاند و دردى بيشتر را از اطفال معتادشان هم با خود تا ختم زندگى حمل میکنند.
فساد اداری:
مطابق گزارشهای نشر شده رسمى از صفحات انترنتى کوشان؛ یکی از مسؤولین کمیسیون جمع آوری گداها میگوید كسانى كه در شهر كابل گدايى میکنند، از ۱۰ نفر تنها يك نفر آنها گداى واقعى است. به گفته وى، ٩٠ درصد گداهايى که از سوى کميسيون مذکور جمع آوری شده، حاضر نبودند که در مرستون نگهدارى شوند و برخى از آنها فرار میکردند.
وى افزود:«هيچ وقت گدايى كه واقعاً بيچاره است و به مرستون معرفی شود، شايق اين نيست كه از مرستون و از ديوارهاى آن پا به فرار بگذارد؛ چون همه نیازمندیهای شان در اينجا مهيا میشد؛ اما اکثرشان با ضمانت و ارائه اسناد، از تجمع خانه، رها میشدند كه يک تعدادشان راهى خانوادههای شان میشدند و تعدادى دیگرشان دوباره به بازار میآمدند.» پس راههای بيرون رفت از اين معضله اجتماعى قابل بحث ذیلاً توضیح میگردد.
١ - ايجاد يك حكومت ملى و مترقى با پایههای اساسى مشترك از تمام اقوام و قبائل و تأمین صلح و ثبات در كشور.
٢- تأمین قانونيت و عدالت اجتماعى، محو فساد اداری، منع چور چپاول منع استفاده از داراى عامه و غيره در کشور
٣- توسعه و رشد اقتصاد كشور در چوكات روابط بینالمللی
٤- ايجاد و رشد مؤسسات توليدى، زراعت و كشاورزى، رشد و توسعه واردات و صادرات محصولات كشور
٥- ايجاد شرايط كار و محو بيكارى تا اندازه توان و امكانات
٦ - ايجاد مؤسسات تعليمى و تحصيلى و جلب و جذب اطفال و جوانان به اين مؤسسات تا سن معين بهطور جبرى
٧ - ايجاد مرستون ها، پرورشگاهها کودکستانها، پناهگاهى زنان با اطفال شان، و مواظبت از اطفال بیسرپرست و زنان بیسرپرست و بیبضاعت و غيره. میدانیم كه اگر فردا دست بكار هم شويم غالب شدن به اين مشكلات زمانگیر است؛ اما اگر ما امروز فرصت را از همين زمان از همين لحظه از دست بدهيم زمان بيشتر را به خاطر رسيدن به اين اهداف انسانى ضرورت خواهيم داشت.
پس نخبه گان ملى، سياسى، اجتماعى و بالاخره مردم افغانستان عزيز سر زمين زيبايم نفاقها را كنار گذاريد از (من) بودن به (ما) شدن در بين خود و كتله هاى وسيع مردم بر آمده و اين پروسه را دور از تعصبات زبانى و قومى توسعه بخشيد اتحاد همبستگى و اتفاق را پيشه سازيد. ملت و بخصوص اطفال معصوم وزنان خشونت بار ما را از اين بدبختى نجات دهيد در غيران جفا بزرگ در حق اين ملت رنجديده خواهد بود.
امیدوار استم مقاله مختصر تهيه شده مورد استفاده هموطنان عزيز قرار گيرد.
مورخ (26/03/2017)