جنگ و بیثباتی، فساد سیاسی و فساد اداری و مالی در نظام حاکم سیاسی افغانستان، به نود امنيت شهروندى، بيكارى خشونت عليه زنان و غیره عامل مهم مهاجرت مردم از افغانستان و باعث مهاجرت جمعی از نخبگان و تحصیل یافتگان ما بهسوی کشورها و سرزمینهای دیگر شده است
سالهاست كه در کشور ما جنگ ادامه دارد در اثر اين جنگ تحميل شده از جانب كشورهاى امپریالیستی در كشور مردم ما روز تا روز ناتوانتر شده و میشوند
هموطنان مهاجر ما در غربت هم از چالشهاى مهاجرت بدور نمانده و با مشكلات دست وگريبان استند. موضوع بحث ما در اينجا زنان است كه مختصرا با تجربه و داشته ها از برنامه هاى كارى كار با مهاجران در اروپا توضيحات لازم ارايه مى گردد.
مهاجرت كه خود انعطاف پذيرى فردى، فراگيرى زبان، تطابقت به محيط زيست، كاريابى در سطوح پايين، اختلافات فرهنگى و قبول اطفال وجوانان با دو كلتور، ويزه أقامت، اشناى با قوانين محيط زيست جديد بخصوص در مورد زنان، وبالا خره قوانين خانه و خانواده وووووو را در بر مى گيرد
كه هموطنان ما بايد در تطبيق و فراگيرى ان تلاش بيشتر نمايند تا اينده بهتر براى خود وفرزندان شان اماده سازند
از اينكه بشكل نورمال ديد گاه هاى أفراد جامعه متفاوت است. از قبيل باور ها، انحطاف پذيرى، انتظارات شان مشكلات و دشوارى ها را نمى توانيم دقيق رقم بزنيم ولى تقربيا مشكلات و دشوارى ها همگون است كه بالاى بخشى از ان در اين مقالاو مقالات قبلى تا اندازه تماس گرفته شده است اينجا هم كوتاه در موارد مشكلات زنان اشاره مى گردد.
از انجايكه تجربه ثابت نموده است. انعطاف پذيرى زنان مهاجر ما نسبت به مردان به سطح بلندتر قرار دارد زيرا تعدادى از زنان ما با قبول دشوارى هاى فراوان در خارج از كشور با تمام مشكلات كشور ميزبان مانند فراگيري زبان، تربيه أطفال به كلتور و فرهنگ دوگانه، بجا كردن رسم ورواج وطنى در خانواده و تطابقت به فرهنگ بيگانه، كار دشوار خارج از منزل، مسایل دولتى و بيروكرا تيك بخصوص و يزه أقامت در كشورساكن ميزبان و غیره فرا روى زنان قرار دارد كه مختصر به بحث مى گيريم
- پيامد هاى سنت عقب مانده كشور
يكى از مشكلات زنان در خارج از كشور انتقال سنتى كه وفق محيط جديد نمى شود سختگيرى هاى بيمورد در برابر زنان و دختران وجود دارد كه حتى در قسمت انتخاب مسلك دختران و زنان مردان تصميم گيرنده استند و يا اينكه دختران و زنان افغان بايد پيش از تاريكى شب در خانه باشند، زنان با كار كردن در خارج از منزل و اجازه تماس با دوستان وفراگيرى زبان با ممانعت هاى جدى مردان بخصوص شوهران قرار مى گيرند و سركشى زنان از خواست مردان خانواده مشكلات را در خانواده ها ببار مى أورد.
-ترس زنان از طلاق
مشكل ديگر و جدى براى زنان ترس از طلاق است كه خواسته ويا نا خواسته بايد با شوهر يكجا زندگى كنند عدم سركشى از ان بعضا به قتل هاى ناموسى هم منجرمى شود. تعدادى از زنان با وجودكه روابط حسنه با شوهران شان ندارند اما زير يك سقف با قبول خشونت ها و اينكه مردم بد نگويد زندگى مى كنند در حاليكه مردم كه بد مى گويند در داخل كشور استند نه در خارج و زندگى مشترك إنسانى و احترام متقابل حق مشروع هر زوج است كه بايد شوهران انرا مراعات كنند.
- مشكلات فاميلى
و كم رسى ها به خواست هاى مشروع همديگر و نا خوشى هاى داخل فاميلى بين زن وشوهركه جداى زنان وشوهران ببار أورده و از هم پاشيدن شيرازه هاى زندگى فاميلى و بلاخره طلاق با صدها مسايل نا خوش ايند ديگر اجتماعى را در قبال دارد ولى خوشبختانه تعدادى از زنان مهاجر با قامت برافراشته و شهامت و برده بارى اين مسوليت ها را يعنى نا خوش ايند هاى فاميلى را بيشتر به خاطر تأمين زندگى فرزندان و خانواده هايشان دور از جنگ در فضای صلح و امنيت متقبل شده و میشوند
- مدارك تحصيلى
استند تعدادى از زنان ما در گذشته داراى تحصيلات متوسط و عالى بوده اند ولى اسناد دست داشته شان در خارج از كشور قبول نمى شود واگر شود هم بسيار به سطح نازل تحصيلى وتعدادى بيشترى هم بيسواد استند كه همه با اقامت در خارج از كشور اموزش را در تمام عرصه ها از نو بايد اموخت اموختن زبان جديد و تحصيلات مسلكى كاريست دشوار، زنانيكه چنين موفقيت ها را بدست اورده اند و مصروف كار هاى مختلف اجتماعى، فرهنگى و غیره در خارج از كشور استند از انان بأيد تقدير و تمجيد نمود زيرا كاريست دشوار.
- وفق و يا تطابقت به محيط
يكى از پرابلم هاي جدى زنان خارج از كشور تطابقت و قبول نكردن قوانين كشور هاى ميزبان از طرف مردان شان است كه با ايجاد ممانعت هاى در روابط اجتماعى زنان با اجتماع صورت مى گيرد كه خود جنجال بر انگيز است و به مناقشات فاميلى مواجع شده كه در بين پناهنده گان و مهاجرين بيشتراست اين كمبود ها در وجود سرپرست هاى خانواده (مردان) و خانواده ها را تحت تأثير قرار داده و تأثيرات منفى اجتماعى و صحى را براى افراد خانواده از خود بجا مى گذارد
- تعويض نقش اقتصادى
تعدادى از زنان با گذاشتن اولين قدم ها در خارج از كشور فعالانه در اجتماع سهم مى گيرند وسهم مساويا نه كار ميان هر دو جنس را كه در رده هاى بالا مى يابند و در أين عرصه نقش بيشتر هم دارند
اينجاست كه توجه مردان را جلب مى كند و تعدادى مردان مهاجر فكر مى كنند كه نقش شان در اجتماع عوض گرديده است در حاليكه نقش برابر براى هر دو جنس مرد وزن در جامعه مساعد است
متاسفانه تعدادى از مردان بدون انكه از خود جسارت نشان بدهند از زندگى ابراز نا رضاعيتى نموده و خيال برگشت دوباره را تا سال هاى دراز در سر مى پرورانند واز نقش فعال شان در سيستم جامعه خود دارى مى كنند اينجاست، كه نا خوشايندى ها و مشكلات بين زن وشوهر بوجود مى ايد كه بعضا قبول كردن ان براى مردان افغان كار ساده نيست وبايد بدون پرده انداختن واضع گفت كه نبود زن در طول روز در خانه وانجام وظايف مشكل نسبت به مرد خانه وگرفتن چانس كار و اندگراسيون (قبول قانون ًدساتير لازم زندگى نو در جامعه) كه با خود كفاى اقتصادى همراه است. شوهران كه در خانه نشسته به خيال بافى مى پردازند خود تاثيرات روانى را بالاى تعداد از اينگونه مردان بجا مى گزارد.
ترس مردان از خود كفاه بودن زنان در جامعه
و ادامه زندگى نورمال برايشان دشوار وسنگين پنداشته مى شود بناعن با وارد كردن فشار روحى و روانى از طرف تعدادى از شوهران برعكس انتظار زنان خانواده را
خواسته ويا نا خواسته به مشكلات هاى فاميلى و مواجع مى سازند و يا اكثريت مردان خانواده به دپريشن مبتلا مى گردند كه مشكلات و كشمكش بيشتر بوجود امده و بلاخره منجربه طلاق و جداى ها ميان جفت ها مى گردد.
متضرر شدن أطفال از طلاق
طلاق كه در خارج از كشور در بين افغان ها روز تا روز بيشتر مى شود أطفال خانواده ها هم از عوارض جانبى ان به دور نمانده و نمى ماند كه متاسفانه در اثر از هم پاشيدن فاميل ها اطفال كاملا متضرر گرديده و اكثريت جوانان أعم دختران و پسران ما از محيط خانواده گى افغانى دور رفته و پناه به فرهنگ ًكلتور صد فيصد 100./.
خارج مى گردند بخاطر دور كردن عقده ها و نا بسامانى هاى درون فاميل ها به مشوره دهنده گان و مربيون خارجى مراجعه مى نمايندو به كمك أنان جهت ادامه زندگى دور از مشكلات خانواده گى در اقامتگاه هاى جوانان و غیره آدامه زندگى مى كنند كه بعد از چندى زبان و كلتور و فرهنگ أفغانى را فراموش كرده دور از فضای افغانى بشكل اروپاي زندگى را بسر مى برند و بعضا هم جوانان به مواد مخدر مبتلا میشوند و يا،Crime يعني به فساد جنگ، قتل، سرقت و غیره دست مى زنند و مشكلات را براى خود وافراد جامعه ببار مى اورند. در حاليكه انتظار پدران ومادران فرزندان تحصيل كرده است كه چنين والدين خود هم نمى دانندكه ايشان مقصر أصلى أين مشكل استند، اينجاست كه هر دو طرف متوجه كمبودى ها ونواقصات شده كه ديگر چانسى بخاطر پر نمودن اين خاليگاه تكاندهنده وجود ندارد؛ و زن و شوهر روز ها را به مشاجره گذشنانده و همديگر را مقصر مى دانند،
- زنان و كار هاى فرهنگى و اجتماعى
خوشبختانه تعدادى از بانوان ما يا به پيشتبانى از شوهران شان و يا هم خودشان. پيشتاز گرديده به غير از فعاليت هاى كارى دولتى انان بخاطر روشن ساختن ذهنيت زنان در خارج از كشور وانتقال تجارب مثبت أين تجارب به زنان داخل كشور به ايجاد اتحاديه ها انجمن ها سازمان هاي زنانه ونشر مجلات واشتراك شان در رسانه هاي راديوي فعال هستند كه اين هم نوعى از خودگذرى و برجستگى وانجام خدمات رايگان براي همجنسان شان زنان افغان و هموطنان شان بوده كه از كار وفعاليت چنين زنان هم بايد تمجيد كرد
- نقش نهاد هاى افغان ها به مشكلات خانواده گى
نقش نهاد ها، اتحاديه ها، شورا ها زنان در حل مشكلات عميق خانواده گي ضعيف است زيرا امكانات محدودى را در اختيار دارند. زنان پيشتاز در خارج از كشور اكثريت با از خود گزارى بطور مجانى وافتخارى در اين عرصه تا حدود صلاحيت فعاليت دارند. ولى حل مشكلات خانواده گى بيشتر از طريق ادارات پوليس ويا دولتى بشكل قانونى مورد تطبيق قرار مى گيرد و براي هردو جانب إمكانات نسبى مهيأ گرديده كه تعدازى از جدا شده گان بعد از جداى كوتاه دوباره به زندگى يكجاى تن در نمى دهند.
- نگه دارى اطفال و مادر تنها
مادران طلاق شده بابيشترين فرزندان شان در خارج از كشور تنها زندگى مى كنند و مشكلات بيشتر دامنگير شان است زيرا مردان بعد از طلاق كردن گرچه مطابق قانون مسووليت بيشتر فرزندان را كه بايد بگيرند به عهده نمى گيرند و زنان هم بخاطر پايان مشكلات و جنجال ها گذشته از استفاده چنين قوانين چشم پوشى مى كنند و فرزندان را به تنهاى بزرگ مى نمايند. كاريست دشوار و بيشترين زنان بنا بر مسووليت فرزندان به أغار زندگى جديد تن در نمى دهند در حال كه بيشترين مردان بزودى اغازگر زندگى جديد شده و ازدواج مى نمايند. چون دامنه مشكلات زنان مهاجر بيشتر است ما اتكا به همين نوشته مى نمايم قابل ياداورى مى دانم كه راز خوشبختى به هموطنان ما اين است كه قبل از مهاجرت بايد با در نظر داشت سفر پر خطر و زندگى دشوار غربت خود را اماده پذيرش زندگى جديد ساخته و تصميم جدى و تعين كنتده در زمينه داشته باشند و زندگى شخصى سنتى خانواده گى را موافق قوانين كشور ميزبان بسازند و مردان تا اندازه اى از زندان تفكرات و انديشه هاى سنتى خود را رها ساخته كمى روزنه اى روشن را به ديدگاه هاى زنان باز داشته و زنان را حمايت كنند و زنان هم نبايد همه را تحمل كنند بلكه با قاطعيت در مقابل خواسته هاى بر حق شان شهامت داشته و مشكلات را ابراز داشته و خود شان را از حالت تحمل پذيرى بكشند و اگاهى لازم را كسب كرده و ودر تفاهم با مردان خود به زندگى سعادتمند آدامه دهند.
جرمنى 27.09.2017