پدر و مادر غنيمت عظيم و نعمت كريم هستند و با غريزه طبيعى ايكه در نهاد و ذات آدمى عجين گرديده، پيدايش بشر را رقم زدهاند و طى قرنها و عصرهایی متمادى و با تكامل جوامع بشرى و آگاهى و خود شناختى آنها از نسلى به نسلى با پندارها و رویکردهایی متناسب به آن شكل گرفته و به ارمغان آمده است.
گرچه فرزندان بهترين و باارزشترین هديه زندگى پدران و مادران میباشند، اما در واقعيت اين فرزندان هستند كه از چنين تحفهای پرفيض و گرانبها و نعمت بیمثال بهرهور گردیدهاند و زمانی که خود در اين مقام و جايگاه شايسته قرار گيرند، عظمت و موهبت پدران و مادران خود را بيشتر از پيش درك مینمایند و به نکتهای كه جنت زير قدوم باب و مام است، پى میبرند.
مكان پدر و مادر باصفاترین، پرمهرترین و مقدسترین خانه ايست كه نوزادان در آنجا پرو بال میکشند و رشد مییابند و از مهر و عطوفت والدين برخوردار میگردند.
به خاطر بارورى و پرورش آنها وقف و جانفشانی، صبر و برده بارى، متانت و حوصله مندى و رنج و دشوارى بیشماری را كه تنها و تنها طبيعت ذاتى والدين است، متقبل میگردند.
خانهای پدر و مادر، مكانى است كه بهترين خاطرات زندگى هر فرزند، در آن محل مقدس مملو از عشق و محبت گره خورده و تصوير و ياد از آنهمه گذشتهها، آرامشگر روح و روان آدمى و نمايانگر شور و شوق و مستى و قيل و قال ايام كودكى است كه در ذهن و خيال هر فرزند نقش میبندد.
ياد آورى آنهمه شور و ذوق دوران كودكى، هر انسانى را در حسرت فرو میبرد و به ياد دوران شيرين گذشته برمیگرداند.
اينكه نه قدرت میخواهم و نه شهرت، بلكه گذشتههايي دوران کودکیام را با آنهمه هيجان و شوق و خاطرات شيرين اش در كنار مادر و پدرم كه به من آرامش میبخشیدند واپس ده! براى هر فردى كه به پس منظرش نگاهى دارد، مصداق اين واقعيت است. اين مكان، محلى است كه هر زمانى بدون دعوت میتوانی به درب اش كليد بيندازى و داخل شوى و والدين ات با چشمان پرعطوفت و قلبهایی پر از محبت شادمان میگردند و همه بهترینها را با لبان پرخنده و جبين گشاده به تو تقديم میدارند.
اين مادر و پدر است كه جوانى و سلامتى خود را براى فرزندان شان فدا نمودهاند و هر آنچه بهترینهايي را كه دارند، براى آنها هديه دادهاند تا آينده شان را بهتر، شاد تر و زيبا تر سازند.
اين دو موجود مقدس همانند شمع هايي اند كه خود را سوزانيده اند، تا براى فرزندان شان نيرو، توان و قوت بخشند و تا آخرين زبانه و سؤ سؤ ايكه آنها را به سردى و خاموشى ميگراياند، اميد شادى و خوشبختى را در طپش هايي قلبهایی پرمهر و نفسهایی گرم و آرامش بخش شان در سر ميپرورانند.
خانه پدر و مادر، جايگاه ايست كه حضور و نگاهت به آن عبادت و بى توجهى و قهرت، عذاب هميشگى وجدانى را در بر دارد.
اين همچو مكانيست كه هزاران نابغه و مخترع و دانشمند و فيلسوف و عالم را در خود پرورش داده كه تاريخ تمدن بشرى را رقم زدهاند.
در ادبيات با شكوه و پر غناى فارسى- درى مطالب گوناگونى در وصف پدر و مادر و مقام رفيع و جايگاه بلند شان در نثر و يا نظم به رسته تحرير آمده است.
در اخير از محتواى اين نبشته سروده اى را تقديم شما بزرگواران و عزيزان مينمايم:
مام و باب بس تحفهای پر ارج باشد در جهان
هر چه وصفش را نمايي قاصر است ذكر و بيان
جمله ابناى بشر عجين و آبستن ز اوست
رهگشاى بس طلاطم، عظمت و فر هم ز اوست
از تلاش و سعى و وقف و جهد نيروى بلند
سر بر آورد فيلسوف و عالم و انديشمند
درد و سختى ها كشد با مشكل و رنج فزون
در حيات و زيست فرزند باشدش هم رهنمون
زجر و دشوارى گزينند با هزاران زحمتى
تا بياسايند فرزندان، بيابند راحتى
زندگى را وقف و قربانى فرزندان كنند
هست و بود خود فداى جمله دلبندان كنند
اينچنين رسمى كجا ديدست كس اندر جهان
فرزند را بيش ز خود خواهند در نام و نشان
تا دم مرگ باشدش فكر و خيال و ذهن وى
كين ره مستقبل فرزند، چسان گردد طى!
خانه اش آگنده از الطاف و هم مهر و صفا
خانهای عارى ز چال و فتنه و مكر و ريأ
خانهای پر خاطره از شور و حال كودكى
خانهای از سرگذشت قيل و قال كودكى
سفره اى يكرنگى اش گسترده با نور دو شمع
هر كدامى همچو پروانه به پيرامون جمع
آنچنان سفره منزه ديگر هرگز كس نديد
وه كه عمر آيد بسر آن داشته ها شد ناپديد
اين مزايا يي كه اكنون دارمش در زندگى
باز ستان و پس بده بر من ايام كودكى
آنكه قدر شان ندانست راه كج اختيار كرد
پس مسير زندگى را بر خودش دشوار كرد
واعظى باشد رهين محنت و احسان شان
با اداى فرض مشكورم ز قلب و روح و جان
احسان واعظى