حقیقت، ابراهیم داریوش: نگاه جامعه شناختی به جنبش رستاخیز تغییر

جنبش‌های اجتماعی زاده شرایط در هم تنیده اجتماعی هستند که از درون جامعه بر می‌خیزند، در بستر آن حرکت می‌کنند و برای تغییر در زندگی اجتماعی می‌کوشند. در ادبیات جریان‌های کنونی واژه «جنبش» مفهوم بسیج گروه و طبقه‌ا‌ی به‌منظور ایجاد تحول مثبت در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را می‌رساند. از لحاظ مفهومی و پهنای معنی مفهوم «جنبش» از «حزب» وسیع‌تر، گسترده‌تر و فراتر اما از لحاظ انسجام و انضباط کمرنگ‌تر است؛ به دلیل آن‌که ممکن است گروه‌ها‌ی متعدد با داشتن دیدگاه و نظرات متفاوت سیاسی، فکری و ایدیولوژیکی زیر عنوان «جنبش» در کنار هم قرار گیرند و متحد عمل کنند.

  اما واژه «‌تغییر» در حوزه‌ی علوم طبیعی و اجتماعی، بار معنایی سنگین، متنوع و متفاوت دارد و در ادبیات جریان‌های کنونی، مفهوم انتقال از وضعیت کنونی به وضعیت بهتر را می‌رساند. نا‌رضایتی از اوضاع جاری، داشتن الگوهای معین و راهبرد روشن از مؤلفه‌های یک «تغییر» مثبت به‌حساب می‌آید.

  جنبش‌های «تغییر» در واقع گروه‌ها و جریان‌های عدیده‌ای‌اند که علی‌رغم شگاف‌های فکری و ایدیولوژیک، روی آجندا (ریز برنامه) اجماع دارند و با روش‌های مسالمت‌آمیز در راستای ایجاد تحول سعی می‌نمایند. بیشترینه طالب نگون‌ساری رژیم‌های حاکم و تغییرات سیاسی‌اند و برخی از این جریان‌ها خواستار تغییرات اقتصادی و بهبود اوضاع معیشتی‌، گروه و صنف ویژه‌ی از مردم‌‌اند همانند اتحادیه‌های صنفی و گروهی.

  جنبش رستاخیز تغییر نیز در این چوکات قابل تحلیل است. برخی از فعالین این جنبش پیشینه‌های مبارزاتی چندین ساله علیه ساختارها و برنامه‌های امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نظام حاکم دارند و برخی دیگر نیز دارای هویت‌های مشخص اجتماعی سیاسی هستند که به این حرکت پیوسته‌اند و شعار تغییر سر می‌دهند. جنبش رستاخیز تغییر در طی چند روزی که شکل گرفته است توانسته است از کابل فراتر رفته و در دیگر ولایت‌های کشور نظیر هرات، بدخشان، بلخ، قندز، پنجشیر و ... مردم را در حمایت از خواسته‌های خود به خیابان‌ها بکشاند.

  هرچند برای شناخت پدیده‌های اجتماعی باید منتظر بود تا تمام هویت و ماهیت آن‌ها روشن شود تا آن‌ها را به تحلیل گرفت. زود است تا بتوانیم جنبشی را که صرف چند روز می‌شود شکل گرفته است به شکل درست بشناسیم، اما در این نوشته می‌خواهم توصیفی هرچند ابتدایی از جنبش نام برده با توجه به نظریه‌های جنبش‌های اجتماعی در علم جامعه شناسی ارایه نمایم.

  باید خاطر نشان ساخت که آیا هر تحرک یا اعتراض ناگهانی را می‌توان جنبش اجتماعی نامید؟ نخیر. اعتراض‌ها در نهایت واقعه‌ای اجتماعی را رقم می‌زنند که استعداد و امکان استمرار ندارند. رویداد یا واقعه می‌تواند جزیی از تغییر اجتماعی محسوب شود و یا زمینه سازی بکند که به تولد جنبش منجر شود؛ اما خود جنبش اجتماعی نیست «۱»

  هرچند تعاریف زیادی از جنبش‌های اجتماعی توسط نظریه پردازان علوم اجتماعی صورت گرفته است اما من در این نوشته با معیار قرار دادن تعریف و نظریه آلن تورن جامعه شناس شهیر و نظریه پرداز معروف جنبش‌ها از کشور فرانسه در مورد جنبش‌های اجتماعی به توصیف جنبش رستاخیز تغییر می‌پردازم.

  تورن جنبش اجتماعی را رفتار جمعی سازمان یافته سوژه‌های انسانی می‌داند که علیه رقیب شان در امر کنترل تاریخ سازی در جامعه خاص مبارزه می‌کنند «۲». از منظر او جنبش‌های اجتماعی باید در یک میدان عمل مطالعه شوند. میدان عمل به ارتباطات بین جنبش اجتماعی و نیروها و عواملی اطلاق می‌شود که جنبش در برابر آن‌ها قرار گرفته است. گفتگوی متقابل در میدان عمل می‌تواند به تغییر در شرایط جنبش شود مثل ترکیب و یکی شدن دیدگاه‌های طرفین و یا محو جنبش «۳». از این منظر جنبش‌های اجتماعی، صرفاً پاسخ‌های غیرعقلانی به اختلاف‌ها یا بی‌عدالتی‌های اجتماعی نیستند، بلکه دربردارنده‌ی دیدگاه‌ها و راهبردهایی هستند که نشان می‌دهند چگونه می‌توان بر این اختلاف‌ها و بی‌عدالتی‌ها چیره شد. بر اساس آرای تورن جنبش‌های اجتماعی بر اصول سه‌گانه پی ریزی شده‌اند که در حقیقت دلیل موجودیت آن‌ها است، کنش آن‌ها را جهت داده و خصوصیت ویژه‌ای به آن‌ها می‌دهد:

 ۱. اصل هویت: منظور از هویت داشتن این است که جنبش مشخص نماید از چه افراد و گروه‌هایی تشکیل شده است، سخنگوی چی افراد و یا چه گروه‌هایی از مردم است و مدافع و محافظ چه منافعی است؛ بنابراین در اینجا گروهی ملاحظه می‌گردد که متقاضی است و به دنبال به دست آوردن چیزی است و این گروه در حقیقت برای مشخص نمودن خود، خود را سخنگو و مدافع عده‌ای خاص قلمداد می‌نماید

 ۲. اصل ضدیت یا مخالفت؛ جنبش همیشه در برابر نوعی مانع یا نیرویی مقاوم قرار دارد و پیوسته سعی در درهم شکستن دشمن یا دشمنانی دارد و بنابراین لزوماً دارای حریف است و بدون آن نمی‌تواند وجود داشته باشد.

 ۳. اصل همگانی بودن؛ جنبش اجتماعی به نام ارزش‌هایی برتر، ایده‌هایی بزرگ و فلسفه‌ای مذهبی آغاز می‌گردد، کنش آن ملهم از این تفکر و عقیده است که تا حد امکان سعی در گسترش و پیشرفت دارد. حتی در مواردی که جنبش معرف یا نماینده یا مدافع گروه خاصی است، به نام ارزش‌ها و حقایق جهانی که توسط انسان‌ها و یا به‌وسیله کل جامعه شناخته و مورد قبول قرار گرفته‌اند ادعای خود را شروع می‌نماید «۴».

 اکنون با در نظر داشت اصول سه‌گانه جنبش‌های اجتماعی که در بالا ذکر نمودیم جنبش «رستاخیز تغییر» را به توصیف می‌گیریم:

 اصل هویت در جنبش: اعضای تشکیل دهنده این حرکت افراد مختلف از اقشار گوناگون و طبقات گوناگون هستند جوانان فعال در نهادهای مدنی و فرهنگی که عمدتاً شهر نشین هستند، چهره‌های مستقل سیاسی، حزبی، قومی و... که اغلب کارشناسان سیاسی، نمایندگان مجلس، رهبران و اعضای احزاب سیاسی، جوانان بیکار و گمنام که در سطح شهر مشغول کارهای روزمره گی هستند، مردم عادی شامل کسبه کاران، کارگران و دکان داران را شامل می‌شود. در مرکز و رهبری این جنبش جوانان فعال و پر شور قرار دارند که بیش از بقیه به اهداف و آرمان‌های این جنبش وفادارتر و متعصب‌تر هستند «۵». احزاب سیاسی و نهادهای اجتماعی زیادی هستند که از این جنبش حمایت خود را اعلان نموده‌اند؛ اما نبض توفنده‌ی آن جوانان هستند که به حیث رهبر پیش روی آن حرکت می‌کنند.

 اصل ضدیت جنبش: این جنبش در تقابل با رهبری و استراتیژی امنیتی نظام حاکم است. به باور این جنبش سیاست‌های امنیتی کشور باید تغییر کند. جنبش مذکور، دستگاه امنیتی کشور را مسؤول ناامنی‌ها و همسویی با طالبان می‌داند و مقام‌ها امنیتی را عامل کشتار شهروندان معترض می‌دانند «۶»؛ بنابراین این جنبش در ضدیت با سیاست‌های امنیتی و مقامات دستگاه‌های امنیتی کشور شکل گرفته است. هرچند برخی از اعضای آن در گفتگو با رسانه‌ها از تغییر کلی نظام و یا استعفای رییس جمهور و رییس اجراییه سخن میگویند اما در قطع نامه‌ها، مخاطب اصلی مسؤولین امنیتی قلمداد می‌شوند.

 اصل کلیت در جنبش: با توجه به گونه گونی در اعضای این جنبش، می‌توان ابراز کرد که در اهداف آن نیز یک همآهنگی و انسجام خاص وجود ندارد به‌اندازه‌ای که به‌سختی می‌توان از اهداف مشترک برای آن سخن گفت. برخی از فعالین آن دنبال تغییر و براندازی نظام هستند. خواهان ایجاد یک نظام تازه می‌باشند، اما بیشترینه اعضای آن خواستار برکناری مقامات و مسؤولین امنیتی و همچنان تغییر در استراتیژی دفاعی و امنیتی کشور را خواستار هستند «۷».

 جنبش رستاخیز تغییر از هر گروه مردم جامعه هم در مرکز کشور و هم در دیگر ولایت‌ها اعضا و حامیان قابل توجه دارد. این کثرت اعضا و حامیانش هم می‌تواند نقطه قوت آن باشد و هم می‌تواند مایه از هم پاشی و فرو ریزی آن گردد. ایجاد یک رهبری کارا و سالم زیر نظر یک اتاق فکر که بتواند برای این جنبش شعارها، قطع نامه‌ها و اهداف آن را به‌صورت واضح بیان نماید برای حفظ و استمرار از ضروریات اصلی آن است. در غیر آن چند صدایی و نا همآهنگی در اعتراضات و کنشگری اعضای آن لطمه جبران ناپذیری را بر پیکر نو قامت آن وارد خواهد کرد. تشخیص دشمن از دوست از مؤلفه‌های اصلی جنبش‌های تغییر است. جنبش باید دشمنانش را تشخیص و تعریف نماید تا اعضای آن دچار سردرگمی و بی‌خاصیتی نگردند.

 مسأله مهم دیگری که جنبش مذکور از آن رنج می‌برد نداشتن اهداف در برگیرنده و تعریف شده است که به علت نداشتن اتاق فکر و همآهنگی درست در میان اعضای فعال و رهبران آن این امر محقق نشده است. گسترش روز افزون آن ایجاب می‌نماید که به ابعاد نظری و استراتیژیک آن توجه بیشتر گردد.

 

منابع

 ۱. کاظمیان، مرتضی، جنبش‌های اجتماعی؛ حکایت بی‌پایان، 1394 http://www.bbc.com/persian/iran/2015/08/150803_

 ۲. مشیر زاده، حمیرا، 1381. درآمدی نظری بر جنبش‌های اجتماعی، تهران پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی: 53.

 ۳. گیدنز، آنتونی. 1377. جامعه شناسی عومی. ترجمه منوچهر صبوری، چاپ 470.: چهارم، تهران، نشر نی

 ۴. روشه، گی. 1370. تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوقی، تهران، نشر نی: 174.

 ۵. جبران، کاوه. رستاخیز تغییر و نیاز اعتماد و کار سازمانی، بی تا، فیسبوک https://www.facebook.com/photo.php?fbid=

 ۶. گفتگوی یکی از اعضای جنبش رستاخیز تغییر با سلام و طندار. http://www.salamwatandar.com/Article.aspx?a

 ۷. گفتگوی یکی از اعضای جنبش رستاخیز تغییر با طلوع نیوز: http://www.tolonews.com/fa/afghanistan/%D8%A7

ابراهیم داریوش، کابل.۱۷-۰۳-۱۳۹۶.