بیش از سی سال میشود که باالاثر مداخلات دشمنان مردم افغانستان و استخبارات نظامی منطقه، مردم و کشور ما متحمل تلفات جانی و خسارات اقتصادی فراوان و جبرانناپذیر گردیده و میگردند.
هرزمانی که مردم افغانستان در راه تحولات دموکراتیک تیک گام گذاشتهاند، دشمنان مردم افغانستان و استخبارات نظامی منطقه، دست بدست هم داده و علیه این تحولات به اتمام قوت و امکانات قرارگرفته، برای ناکام ساختن آن کوشیده و برای رسیدن به اهداف شوم خود، ازهر نوع خونریزی و تخریب در افغانستان دریغ نکرده، مزدوران خود (دشمنان مردم افغانستان) را در مراکز تروریستی تربیت، تسلیح و جهت کشتار و تخریب به افغانستان صادر نمودهاند.
بعد از انجام حمله انتحاری در مکتب نظامی شهر پشاور پاکستان در سال 2014 میلادی، که در حدودی (150) تن که (130) تن آنها اطفال بودند و تلف گردیدند، راحل شریف لوی درستیز پاکستان به طور عاجل به افغانستان سفر نمود و با مقامات دولتی افغانستان ملاقات و بار دوم نیز با رئیس استخبارات نظامی آن کشور به افغانستان سفرکرده و گویا برای تأمین صلح در افغانستان میخواهند همکاری نمایند.
همزمان با این سفر، اظهارات رسانهها بیانگر آن بود که طالبان حاضر هستند تا بدون کدام پیششرط با جانب دولت افغانستان روی تأمین صلح در افغانستان، مذاکره نمایند و حکومت پاکستان میخواهد تا درین رابطه طالبان را تشویق، نماید.
اکنون سؤال مطرح میگردد که چگونه طالبان و حکومت پاکستان به طور غیرمترقبه تغییر جهت داده و برای مذاکره و آوردن صلح در افغانستان ابراز آمادهگی میکنند؟ درحالیکه در مدت بیش از سی سال هدف مداخلات استخبارات نظامی پاکستان را در افغانستان، تخریب همهجانبه و کامل افغانستان، کشتار بیرحمانه مردم افغانستان و برقراری یک رژیم وابسته به اسلامآباد، تشکیل داده و اتخاذ موقف پاکستان، در برابر افغانستان، خلاف تمام نورمها و معیارهای پذیرفتهشده بینالمللی، خلاف حسن همجواری و همسایگی نیک و روابط متقابلاً مفید بوده و میباشد که ا ظهارات اخیر جنرال پرویز مشرف حاکم نظامی سابق پاکستان پیرامون هدف از پیشبرد جنگ نیابتی در افغانستان، پرده از روی همه مداخلات و انجام همه جنایات انجامشده پاکستان در افغانستان برداشته و جای سؤال باقی نخواهد ماند.
حامد کرزی رییسجمهور اسلامی افغانستان در حدودی بیست بار به پاکستان سفر کرد ولی در نتیجه این همه سفرها، موقف حکومتهای پاکستان و نظامیان بویژه استخبارات نظامی آن کشور در برابر افغانستان بدون کوچکترین تغییر باقی ماند و مداخلات هم چنان ادامه یافت. در آن وقت یکی از تحلیل گران گفته بود که میشود رهبران هر دو کشور (افغانستان و پاکستان) را باهم نزدیک کرد ولی هیچگاهی نمیشود که منافع ملی افغانستان و پاکستان را باهم نزدیک ساخت.
زمانی که اردوی ملی دو صد ساله افغانستان که از لحاظ داشتن روحیه ملی، داشتن احضارات عالی محاربوی، داشتن تخنیک، سلاح و وسایط نظامی پیشرفته، در منطقه بینظیر بود و شجاعانه از استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور، دفاع میکرد، در (1371) خورشیدی توسط دسایس حکومت پاکستان از هم پاشید، مسئولین آن وقت حکومت پاکستان، به ارتباط مداخلات پاکستان در افغانستان، ادعای موفقیت کردند و خود را به اصطلاح یگانه خدمت گذار واقعی پاکستان خواندند، ازان وقت به بعد حکومتهای پاکستان خود را در مسایل سیاسی، اقتصادی و نظامی افغانستان، با دست بالا فکر میکردند، درحالیکه اکثریت مردم افغانستان با نیروهای ملی و دموکراتیک آن یک لحظه هم از مبارزات ملی و نجاتدهنده برعلیه دشمنان مردم خود، دریغ نکرده و درین راه تاکنون قربانیها و فداکاریهای فراوانی را متحمل گردیده و میگردند.
محمد اشرف غنی رییسجمهور اسلامی افغانستان، اخیراً گفته است که چنین زمینه تأمین صلح در سی سال گذشته برای افغانستان، مساعد نگردیده بود. وزیر داخله پاکستان نیز گفته که ما در مورد صلح افغانستان، شاهد یک معجزه خواهیم بود.
اگر حکومت پاکستان بعد از حمله تروریستی برم کتب نظامی در شهر پشاور به این نتیجه واقعی رسیده باشد که حمایت از تروریزم نه به نفع مردم پاکستان بوده، نه به نفع مردم افغانستان بوده و نه به سود صلح، امنیت و ثبات منطقه میباشد و یا آتشی که اسلافش افروخته امروز مردم پاکستان نیز درین آتش خواهند سوخت. همه ازین نتیجهگیری سالم حکومت پاکستان استقبال خواهند کرد؛ زیرا عدم صداقت حکومتهای پاکستان در مبارزه علیه تروریزم، افراطیت و بنیادگرایی را در پاکستان نه تنها کاهش نداد بلکه به افزایش، تقویت و خارج شدن آن از کنترول، کمک لازم کردند.
حکومت پاکستان از تقویت روابط دوستانه افغانستان و هند که همیشه در طول تاریخ دوستانه و بیغرضانه بوده و بعد از ایجاد اداره موقت تاکنون بزرگترین کشور کمککننده از لحاظ اقتصادی با افغانستان میباشد، نهایت رنج برده ومی برد. درحالیکه دوستی افغانستان و هند با رعایت منافع ملی دو کشور ادامه داشته و هیچگاهی منافع کشور سومی را مورد تهدید قرار نمیدهد و افغانستان هم نمیتواند تا دوستی دیرینه، تاریخی و فراموش ناشدنی یک کشور بزرگ و دارای دموکراسی بزرگ را، قربانی دوستی حکومتی نماید که تا هنوز به حیث دشمن تاریخی مردم افغانستان بشمار می رود، تا هنوز از حرف به عمل عبور نکرده، تا هنوز از مداخلات صرفنظر نکرده، تا هنوز صداقت خود را برای مردم افغانستان به اثبات نرسانیده و تا هنوز حکومت پاکستان در استراتیژی خود نسبت به افغانستان به حیث عمق استراتیژیک خود، مینگرد.
اخیراً حقانی سفیر سابق پاکستان در امریکا طی مصاحبهای با رادیو بی بی سی گفت:
حکومت پاکستان بیجا تلاش میکند تا مناسبات افغانستان و هند خراب گردد، زیرا هند یک کشور بزرگ است، دارای اقتصاد بزرگ میباشد و پاکستان نمیتواند جای هند را در افغانستان بگیرد. بجای آن برای پاکستان لازم است تا با افغانستان همکاری دوستانه نماید.
اخیراً محمد اشرف غنی رییسجمهور اسلامی افغانستان، جهت انجام مذاکرات به کشور عربستان سعودی سفر کرد تا در مورد تأمین صلح در افغانستان مذاکره نماید و از عربستان بخواهد تاُ بالای طالبان جهت انجام مذاکرات با افغانستان فشار وارد نماید. رسانهها از انجام مذاکرات مقامات چینایی با نمایندهگان طالبان و از سفر نمایندهگان طالبان به مرکز کشور چین و از سفر نمایندهگان طالبان از قطر به اسلامآباد نیز گزارش دادهاند.
ولسیجرگه به تاریخ 24/12/1393 خورشیدی، خاطرنشان ساخت که دولت افغانستان در مورد مذاکرات صلح باید معلومات بدهد.
تاکنون معمول چنان بوده که طرفین متخاصم و درگیر، برای ابراز حسن نیت و آمادهگی جهت انجام مذاکرات، به بعضی اقدامات سازنده و مفید میپردازند: در ساحاتی که جنگ و خشونت جریان دارد، آتش بس برقرار میگردد، به تبادله اسرای دو طرف پرداخته میشود، نمایندهگان هردو طرف به طور غیر مسلحانه از مناطق تحت تسلط و نفوذ یکدیگر بازدید مینمایند، از تبلیغات خصمانه علیه یکدیگر جلوگیری به عمل میآید، مناطق حایل در خطوط جنگی ایجاد میگردد و کمسیون نظارت ایجاد، از چگونگی تحقق آمادهگیها و اقدامات بعملآمده نظارت نموده و گذارش ارایه مینماید.
درحالیکه تا اکنون سرنوشت (31) نفر مسافر ربودهشده در ولایت زابل تا هنوز معلوم نبوده، فعالیتهای نظامی مخالفین دولت در ولایت هلمند ادامه دارد، به ماین گذاریهای کنار جاده و به انجام حملات انتحاری مبادرت میشود، برای ناامن سازی بیشتر شاهراه کابل – هرات تلاش صورت میگیرد و سرانجام تاکنون ما شاهد کدام گامی دارای حسن نیت مخالفین دولت در زمینه، نمیباشیم.
مردم افغانستان از صلح عادلانه، پایدار و بر محور منافع ملی کشور حمایت مینمایند، در غیر آن هیچ نوع صلح در افغانستان نخواهد توانست تا صلح واقعی بشمار آید و بتواند جنگ، ناامنی، خشونت و جرایم سازمانیافته را برای همیشه در کشور پایان بخشد و مداخلات بیگانگان در امور داخلی افغانستان خاتمه یابد.
زمان سفر جورج بوش به کشور سوسیالیستی ویتنام، رییسجمهور ویتنام گفت که ما حاضر هستیم تا تمام مسایل را با رییسجمهور امریکا مورد بحث قرار بدهیم به استثنای مسایل استقلال و سوسیالیسم؛ زیرا مردم ویتنام برای استقلال و سوسیالیسم، در تاریخ قربانیهای فراوانی را متحمل گردیدهاند که برای مردم ویتنام قابل افتخار میباشد.
مردم و نیروهای و دموکراتیک افغانستان، میخواهند تا برای تأمین صلح عادلانه، صلح برای همه، صلح پایدار و صلح بر محور منافع ملی کشور، با حفظ استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و منافع ملی کشور، با رعایت قانون اساسی، با رعایت تساوی حقوق زنان با مردان، با رعایت آزادیهای دموکراتیک و مدنی، با رعایت دموکراسی و آزادی بیان، با حفظ دستاوردهای سیزده سال گذشته، با ترک سلاح، با ترک خشونت و با ترک جنگ و با رعایت همسایگی نیک، حسن همجواری و روابط متقابلاً مفید و عدم مداخله در امور داخلی دیگران، با مخالفین دولت مذاکرات انجام گردد، این مذاکرات باید مستقیم و بدون وساطت و میانجیگری حکومت پاکستان انجام گردد. در صورت میانجیگری حکومت پاکستان، مستقل بودن مخالفین زیر سؤال رفته و مردم بر آنها کمتر اعتماد خواهند کرد.
آنهایی که در نتیجه مذاکرات به پروسه صلح میپیوندند، باید مطابق استعدادشان به کار گماشته شوند و افراد مسلح آنها بر اساس علاقهشان به صفوف اردو و پولیس ملی جذب گردند. ایجاد قطعات و جزوتامهای مستقل مخالفین مجزا و در خارج از اردو و پولیس ملی به مشکلات امنیتی کشور خواهد افزود.
مردم افغانستان، به صلح واقعی، به صلح برای همه، به صلح عادلانه، به صلح پایدار و به صلح بر محور منافع ملی کشور، نیاز دارد. کمتر از آن چیزی مورد تأیید مردم و نیروهای ملی و دموکراتیک افغانستان نخواهد بود؛ زیرا دیگر صلحی را نه میتوان با این همه پر محتوا بودن، کامل بودن، جامع بودن، قابلقبول بودن، همگانی بودن، هدفمند بودن و موثر بودن یافت.
دفتر ریاست جمهوری اسلامی افغانستان اخیراً اظهار داشته که اگر مخالفین روی خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان و روی سختگیر بودن اصول و مقررات خود تاکید نمایند، روز اول مذاکرات، روز آخر مذاکرات خواهد بود.
برای حکومت وحدت ملی خیلی مهم است که مذاکرات با مخالفین، زمینه امتیازگیری و زمینه نفوذ نمایندهگان حکومت و استخبارات نظامی پاکستان را در حکومت وحدت ملی افغانستان، نباید مساعد سازد.
آینده صداقت و حسن نیت مخالفین دولت افغانستان، صداقت حکومت پاکستان و صداقت سایر کشورها را که آیا واقعاً میخواهند تا در افغانستان جنگ ختم و صلح تأمین گردد؟ به اثبات خواهد رسانید.
حزب مردم افغانستان، همیشه از تأمین صلح عادلانه، صلح برای همه، صلح پایدار و صلح بر محور منافع ملی کشور، حمایت مینماید و از تمام تلاشهای که درین راستا به خرچ داده میشود و
بر پایه صداقت بنا یافته، پشتیبانی
مینماید.
جنگهای تحمیلی بر مردم و کشور ما، باعث آن گردید تا شماری از هموطنان عزیز ما به کشورهای دیگر از جمله پاکستان و ایران، مهاجر گردند و مشکلات فراوانی را تا کنون متحمل میشوند.
قرار آمارهای ارایهشده در حدود سه ملیون مهاجر افغان در پاکستان و در حدود دو ملیون مهاجر افغان در ایران قبلاً وجود داشته که تا کنون شماری از آنها به کشور بازگشت نموده و شماری دیگری آنها تا هنوز در پاکستان و ایران با قبول مشکلات زیادی زندگی مینمایند.
از تبعات جبرانناپذیر جنگهای تحمیلی، مهاجرت مردم ما به خارج از کشور، دیگری تخریب تأسیسات بزرگ اقتصادی و اجتماعی در کشور میباشد و دیگری از همه مهمتر قربانی شدن شماری زیادی از هموطنان ما میباشد که در نتیجه جنگهای تحمیلی، مداخلات کشورها و استخبارات منطقه جانهای شیرین خود را از دست دادهاند.
مهاجرت افغانها، تخریب و ویرانی تأسیسات اقتصادی و اجتماعی کشور و تلفات انسانی، مداخلات خارجی و استخبارات منطقه دست به دست هم داد تا افغانستان را برای سالهای متمادی از ترقی و پیشرفت بازدارند و مانع رفتن افغانستان بسوی آینده درخشان گردند.
پاکستان که بیشترین مهاجرین افغانی را جا داده، مساعدت سازمانهای بینالمللی زیاد را برای خود جلب کرده است و همچنان مهاجرین افغانی روی تقویت اقتصاد پاکستان نقش مهمی را تا کنون ایفا نمودهاند، در نتیجه شرایط لازم پیشرفت و ترقی برای پاکستان مساعد گردیده است.
اما برعکس برای افغانستان از اثر جنگهای تحمیلی، به مهاجرت رفتن مردم آن با داشتن استعداد سرشاری نیروی کار، تخریب تأسیسات اقتصادی و قربانی دهها هزار انسان این کشور، کشور جنگزده و عقبمانده با اقتصاد ناتوان به میراث گذاشته شده است که نجات افغانستان از این همه مشکلات موجود مستلزم همبستگی مردم و تحقق یک برنامه همهجانبه اقتصادی و اجتماعی میباشد.
همه مهاجرین به ویژه مهاجرین افغانی مقیم پاکستان و ایران انتظار داشتند تا با بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی به کشور بازگشت نمایند.
با ایجاد اداره موقت افغانستان که زمینههای همکاری اقتصادی جامعه جهانی با افغانستان مساعد گردید و طی (13) سال گذشته کمکهای فراوانی با افغانستان صورت گرفت، با درنظرداشت یک سلسله موفقیتها در عرصههای مختلف، با تأسف وضع اقتصادی و اجتماعی کشور و مهمتر از همه زندهگی اکثریت مردم تغیر فراوان ای نیافت و زمینههای لازم بازگشت داوطلبانه مهاجرین به کشور مساعد شده نتوانست.
یکی از دلایل مهمی عدم بازگشت داوطلبانه مهاجرین، موجودیت فقر اقتصادی و عدم موجودیت زمینههای لازم کار در کشور میباشد، مهاجرین افغانی در کشورهای پاکستان و ایران با مشکلات فراوان مواجه هستند، باز هم میخواهند به نسبت نبود شرایط لازم در کشور با قبول تمام مشکلات، باز هم در آن کشورها باقی بمانند.
سالهای اخیر مهاجرین افغان در کشورهای پاکستان و ایران مشکلات زیادی را متحمل گردیدهاند و حتی آن کشورها بدون رعایت یک سلسله معیارها و همسایه گی نیک و حسن همجواری، به اخراج اجباری مهاجرین متوسل گردیدهاند. درحالیکه آن کشورها مطابق کنوانسیونهای بینالمللی مکلف به برگشت داوطلبانه مهاجرین میباشند.
در جریان سال جاری سرحد تورخم کشور شاهد اخراج اجباری مهاجرین افغانی از پاکستان بوده و روزانه دهها فامیل تهدید گردیده و از آن کشور اخراج میگردند.
صبح چهارم حوت سال جاری اخبار یکی از رسانهها بیانگر آن بود که حکومت پاکستان مهاجرین افغانی را از ایالات پنجاب اجباراً اخراج نموده است، درحالیکه طبق موافقتنامه موجود میان افغانستان – پاکستان و سازمان مللمتحد، حکومت پاکستان حق ندارد که تا اخیر سال 2015 میلادی افغانهای مهاجر را از آن کشور اخراج نماید.
با درنظرداشت مشکلات موجود مهاجرین افغان و موجودیت تهدید مقامات پاکستانی مبنی بر اخراج اجباری از پاکستان خصوصاً بعد از حمله انتحاری بر مکتب نظامی در پشاور، دولت افغانستان نتوانسته مشکلات مهاجرین را در پاکستان حل نماید، درحالیکه این مشکلات هر روز بیشتر میگردد. اخیراً حکومت ایالاتی پشتونخواه در حدود 300 تن ملأی امامان را از مساجد پشاور بر طرف نموده و همچنان مهاجرین یکی از کمپها را در کمپ دیگر جبراً انتقال و جابهجا نموده است.
برای آنکه به مشکلات مهاجرین افغان در پاکستان رسیدهگی بهتر به عمل آید، لازم است تا:
- حکومت پاکستان مکلف گردانیده شود تا موافقتنامه سه جانبه موجود و سایر معیارهای پذیرفتهشده را به ارتباط مهاجرین کاملاً رعایت نماید.
- دولت افغانستان برای ایجاد زیربناهای اقتصادی و زمینههای اشتغال از طریق تحقق برنامههای اقتصادی در کشور توجه لازم به خرج بدهد تا زمینه بازگشت داوطلبانه مهاجرین به کشور مساعد گردد.
- وزارت عودت مهاجرین هرچه زود تر مشکلات موجود مهاجرین افغان را در پاکستان از طریق مراجع ذیربط حل نماید.
- کشور پاکستان از اخراج اجباری مهاجرین افغان جلوگیری نموده و برای مهاجرین مشکلآفرینی ننماید.
- مهاجرین افغان نباید از طریق زور، فشار و تهدید بلکه به طور داوطلبانه به کشور خود بازگشت نمایند و از هرگونه فشار بر مهاجرین افغان باید جلوگیری بعمل آید.
- دولت برای تأمین زندهگی اقتصادی و اجتماعی مهاجرین باید تدابیر لازم را به همکاری ارگانهای ذیربط اتخاذ نماید تا مهاجرین به محلات اصلی خود انتقال و دوباره اسکان یابند و از ازدحام بیمورد در شهرهای بزرگ بویژه شهر کابل جلوگیری بعملآمده و در این صورت ایجاب مینماید تا انکشاف متوازن ولایات توسط دولت جداً رعایت گردد.
مردم شهر کابل مانند مردمان سایر شهرهای بزرگ و مراکز کشور های جهان، برای پیشرفتهای اقتصادی – اجتماعی، به امنیت کامل نیاز دارند و فعالیت های اقتصادی و اجتماعیشان، در نبود امنیت کامل نمیتواند بخوبی و بطور موثر انجام گردد و امنیت کامل را پیششرطی تأخیرناپذیر برای ادامه همچو فعالیتهای خود میدانند.
حوادث اخیر در شهر کابل که توسط "مخالفین" دولت، انجام شد و تلفات جانی و خسارات مالی را نیز در پی داشت، نشاندهنده آن است که این "مخالفین" دولت میخواهند تا با انجام اینگونه حملات تروریستی، فعالیتهای اقتصادی – اجتماعی مردم شهر کابل را به مشکلات مواجه سازند و ترقی و پیشرفت این شهر را مانع شوند.
خوشبختانه که نیروهای امنیتی کشور، باگذشت هر روز تقویت میگردند و در راه اجرای وظایف ملی، دفاع از مردم و میهن خویش به موفقیت های بزرگ دستیافته و مییابند که ما میتوانیم از تلاشها و موفقیت های بزرگ ریاست عمومی امنیت ملی در کشف، جلوگیری و شکست دهها توطیه و دسایس "مخالفین" دولت در شهر کابل بخوبی یاد کرد.
هم چنان میتوانیم از فداکاری و جانبازی میر افغان افسر قهرمان پولیس ملی در ساحه تنگی تره خیل شهر کابل بخوبی یادآور شد که با فداکاری، از یک فاجعه خونین در شهر کابل جلوگیری کرد و خود جام شهادت نوشید و برای سایر مدافعین مردم و کشور، پیام اجرای صادقانه وظایف و ایثار را از خود بجا گذاشت و به افتخار پولیس ملی، خانواده و دوستان مبدل گردید.
به همین گونه میتوانیم از پیروزی های نیروهای دفاعی و امنیتی کشور در ولسوالی وانگام ولایت کنر و سایر ولایات کشور، بخوبی متذکر گردیم که آنها با احساس مسؤولیت های وظیفوی، ملی و وطندوستانه از مردم و کشور قاطعانه دفاع مینمایند و دارند با گذشت هر روز به نیروی مطمین دفاع از مردم و میهن عزیز ما مبدل میگردند. اکنون مردم شهر کابل نسبت به امنیت شان تا اندازه نگرانی دارند و این نگرانی های آنها ناشی از حوادث چند روز قبل در شهر کابل میباشد و از نیروهای امنیتی خواهان تلاش های بیشتری در راه تأمین امنیت شهر کابل میباشد، شهری که جداً میخواهد تا پس از سالها مشکلات و دشواری های تحمیلی، قامت راست کند و با مراکز سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان رقابت دوستانه نماید. شهری که میخواهد تا مردمش در همکاری و مساعی مشترک تمام نیروهای ترقیخواه، برای ترقی و پیشرفت آن دست بدست هم بدهند و بر چالش های موجود موفق گردند و شهری که میخواهد تا مودل خوبی از بازسازی و اعمار مجدد و محصول همکاری مشترک مردم، دولت و جامعه جهانی باشد.
اخیراً شورای امنیت ملی دولت جمهوری اسلامی افغانستان تصمیم گرفته تا برای امنیت هرچه بیشتر و بهتر شهر کابل، گارنیزیون شهر کابل را ایجاد نماید.
مردم شهر کابل باور دارند که با ایجاد گارنیزیون، وضعیت امنیتی شهر، بهبود بیشتر خواهد یافت، از دسایس و توطیههای مخالفین دولت جلوگیری بعمل خواهد آمد و از زندهگی و فعالیت های اقتصادی و اجتماعی در شهر کابل بیشتر حفاظت و حراست خواهد گردید. برای آن که امنیت شهر کابل هرچه بهتر و بیشتر تأمین گردد، بهتر خواهد بود تا: برای تأمین امنیت شهر کابل استراتیژی روشن، مشخص و موثر ترتیب و عملی گردد. برای تأمین امنیت بهتر شهر کابل هماهنگی لازم و مساعی مشترک میان نیروهای امنیتی ذیربط هرچه بیشتر ایجاد گردد، در توظیف مسؤولین امنیتی به اصل شایستگی، تجربه، مسلکی بودن، خدمت گذاری صادقانه، تقوا، رعایت قوانین، داشتن روحیه ملی، روحیه وطندوستی و مردمدوستی، احترام به استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و منافع ملی، توجه لازم معطوف گردد و با مخالفین دولت که به هیچ اصل و ارزش پابندی ندارند، برخورد قاطعانه صورت گیرد.
بیش از دو ماه از شکلگیری حکومت وحدت ملی در کشور میگذرد، اما تا هنوز کابینه جدید تعین و معرفی نگردیدهاند. قبلاً گفته شده بود که تا (45) روز آینده، کابینه جدید معرفی و بعد از تایید پارلمان به کار آغاز مینمایند. نه تنها آن (45) روز گذشت، بلکه کابینه دولت قبلی بطور سرپرست برای مدت دوما کار کردند و بعد از پایان دوماه کار سرپرستی آن ها، از تاریخ دهم قوس سال جاری معینان بحیث سرپرست وزارت خانهها تعین گردیدند و خاطرنشان گردیده که نا دو الی چهار هفته دیگر کابینه جدید انتخاب و معرفی خواهند گردید.
تاخیر در معرفی کابینه جدید در شرایطی صورت میگیرد که نه با قانون و نه با خواست مردم افغانستان مطابقت دارد. طولانی شدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری از یک سو و تاخیر در تعین و معرفی کابینه جدید از سوی دیگر، مشکلات جدی را در عرصههای حیات اقتصادی و اجتماعی مردم بوجود آورده است و حتی توانمندی حکومت وحدت ملی را زیر سوال برده است. مردم به امید و آرزوی تغییرات و تحولات بنیادی و اساسی در جامعه، در انتخابات ریاست جمهوری سال 1393 با قبول همه مشکلات و دشواری ها شرکت کردند تا دولت جدید به خواست ها و نیاز های شان جواب مثبت و بموقع بدهد.
تاخیر در تعین کابینه جدید، ادامه کار کابینه دولت قبلی بجای حل مشکلات جامعه، بمشکلات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی کشور افزوده و میافزاید.
با گذشت هر روز وضع اقتصادی کشور بدتر و دشوار تر میشود، فقر و بیکاری افزایش مییابد، هر روز مردم از فقر و بیکاری رنج فراوان میبرند، سرمایهگذاری ها در کشور هر روز کاهش مییابد و حتی از انتقال سرمایهها به بیرون از کشور حرف های در میان است.
عرصههای اقتصادی و اجتماعی جامعه ما تا هنوز شاهد اقدامات و تغییرات بنیادی نبوده و از کارهای زیر بنایی در کشور چیزی به مشاهده نمیرسد.
اخیراً مسئول اتحادیه کارگران اتحادیه ملی کارکنان افغانستان از نبود کار و افزایش سطح بیکاری در کشور مطالب نگرانکنندهای را با رسانه در میان گذاشت و هم چنان اخیراً یک تن از هموطنان ما حین گفتگو با یکی از رسانهها گفت که از چندین ماه میشود که ما قادر به پرداخت ده افغانی کرایه خود نیستم تا روزانه جهت پیدا کردن کار به شهر کابل بیاییم.
در شرایطی وضع اقتصادی و امنیتی در کشور بغرنجتر و پیچیدهتر میگردد که تاخیر در تعین و معرفی کابینه نه تنها مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه را حل نمیکند بلکه آن را افزایش نیز داده و میدهد. موجودیت فقر و بیکاری، افزایش قیمت مواد خوراکه، البسه باب و مواد سوخت در کشور و عدم توانایی اکثریت مردم در تهیه و خریداری آن ها بیانگر ضعف اقتصادی جامعه در حد نازل آن محسوب میگردد و هم چنان عدم توجه به زیرساخت های اقتصادی در افزایش فقر و بیکاری جامعه نقش مهمی دارد.
به همین ترتیب افزایش فعالیت های تروریستی در کشور بویژه در شهر کابل که باعث قربانی های فراوان مردم و خسارات مالی میگردد، میرساند که مخالفین دولت با این حملات میخواهند تا بالای دولت و مردم فشار وارد نمایند و مردم را نسبت به حکومت وحدت ملی بیاعتبار ساخته و برنامههای حکومت وحدت ملی را میخواهند به چالش بکشند.
در شرایطی که فقر و بیکاری، فساد اداری در ادارات دولتی و تشدید فعالیت های تروریستی حیات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی را در کشور مورد تهدید قرار داده، مردم ما میخواهند تا هر چه زودتر حکومت وحدت ملی با تعین کابینه جدید در برابر این چالشهای موجود مبارزه جدی نمایند.
حزب مردم افغانستان با درنظرداشت خواست و نیاز مردم و جامعه، از تعین و معرفی کابینه کارا، متخصص باتجربه، صادق، وطندوست، مردمدوست، خدمت گذار و باتقوا که انجام خدمات صادقانه را به مردم و جامعه و دفاع از استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و منافع ملی کشور را در صدر وظایف خود قرار بدهند و فصل جدیدی را در حیات اقتصادی، اجتماعی، نظامی و سیاسی مردم و جامعه آغاز نمایند، حمایت مینماید.
«حزب مردم افغانستان با توجه به واقعیت های جدید، مشارکت و تشریکمساعی در حل مسایل بزرگ ملی، نظام سازی و رفاه عامه را با همه نیروهای سیاسی و هر حکومت منتخب و مشروع، بر مبنای تعهدات روشن و دارای ضمانت های اجرایی، اجتنابناپذیر میداند. حزب مردم افغانستان کسب قدرت و یا مشارکت در قدرت را در چهارچوب قانون اساسی ما مسئولیتپذیری و فرصت برای خدمت گذاری هدفمند و موثر برای مردم و وطن میشمارد.»
اخیراً نتایج انتخابات شوراهای ولایتی کشور اعلام گردید. انتخابات شوراهای ولایتی همزمان با انتخابات ریاست جمهوری افغانستان به تاریخ 16 حمل 1393 برگزار شد، مردم بهپای صندلهای رأی رفتند و همراه با کاندیدان موردنظر ریاست جمهوری به کاندیدان شوراهای ولایتی مورد نظرشان رای دادند.
کاندیدان شوراهای ولایتی کشور طی مدت یک ماه (13 حوت 1392 الی 13 حمل 1393) به کمپاین انتخاباتی پرداختند و برنامههای کاریشان را برای مردم ارایه کردند.
در انتخابات شوراهای ولایتی به تعداد 2713 مرد و 308 زن خود را کاندید نموده بودند که در نتیجه 361 مرد و 97 زن برنده انتخابات شوراهای ولایتی گردیدند و به شورای مذکور راه یافتند.
به بحران رفتن انتخابات ریاست جمهوری، اعلام نتایج انتخابات شوراهای ولایتی را نیز تحت تأثیر قرارداد و بعد از گذشت روزهای زیاد، این نتایج به تاریخ سوم عقرب سال روان، اعلام گردید.
اکنون که نتایج انتخابات شوراهای ولایتی اعلام شد و کاندیدان موفق به شوراهای ولایتی راه یافتند، این راهیابی آنها به خوبی میرساند که در برابر آنها مسئولیتهای کاری مشخص و معینی قراردارد. آنها در جریان مبارزات انتخاباتی خود وعده خدمت را به مردم دادهاند. اکنون که آنها موفق گردیدهاند مردم از آنها انتظاراتی دارند تا به آن چه تعهد نمودهاند، در عمل تحقق بخشند.
آن چه وظایف و صلاحیتهای شوراهای ولایتی را احتوا مینماید، در قانون شوراهای ولایتی تصریح گردیده که شامل مشارکت در تعین اهداف انکشافی در بخشهای مختلف، ارایه مشورهها جهت استفاده موثر از منابع مالی ولایت، ارایه مشورههای پیشنهادی پیرامون طرح پلان انکشافی ولایت، سهم گیری فعال برای از بین بردند رسوم و عنعنات مخالف شریعت اسلامی و حمایت از حقوق بشر، بازدید از محلات سلب آزادی، سهم گیری در مبارزه علیه مواد مخدر، بررسی پلان انکشافی و مصارف آن و ارایه گزارش به مردم ولایت، حفاظت آثار تاریخی و تدویر جلسات مشورتی با مردم و مسئولین ادارات دولتی میباشند.
وظایف و صلاحیتهای تسجیل شده شوراهای ولایتی در قانون، به خوبی میرساند که شوراهای ولایتی نقش پل ارتباطی را میان مردم و ارگانهای دولتی ایفا مینمایند. شوراهای ولایتی مشکلات و خواستهای مردم محلات را باید دقیق ارزیابی و جمعبندی نموده و توجه ارگانهای دولتی را در حل آنها.
همین اکنون مردم در بخشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در محلات مشکلات زیادی دارند. مردم حق دارند که از حقوق و وجایبی که قانون اساسی برای آنها تعین نموده است بهرهمند شوند و ارگانهای دولتی هم به همین منظور برای مساعد ساختن زمینههای تحقق برنامههای کاری، انکشافی و عمرانی برای مردم کار نمایند و همبستهگی و وحدت مردم نیز لازمه اساسی برای تحقق خواستهای شان میباشد و اعضای شوراهای ولایتی، حامل این خواستها به ارگانهای دولت بوده و از وظایف و صلاحیتهای قانونی که دارند باید برای برآورده ساختن خواستها و نیازهای مردم استفاده موثر و هدفمند نمایند.
روشن است که ارایه خواستها و نیازمندیهای اساسی مردم در محلات، خواهان حمایت مردم از برنامههای دولت در محلات میباشد. این حمایت مردم را شوراهای ولایتی باید بوجود آورند و انعکاس بدهند. مردم زمانی از برنامههای کاری و انکشافی دولت حمایت مینمایند که این برنامهها مردم محور بوده و با آوردن تحولات و تغییرات بنیادی در حیات اقتصادی و اجتماعی مردم نقش مثبت را ایفا نماید. از جانب دیگر مردم از ادارات دولتی خدمت گذار پاسخگو و مسول حمایت مینمایند که هدف آنها انجام خدمت صادقانه به مردم محلات میباشد.
مردم مخالف کندی روند تحقق برنامههای اقتصادی و اجتماعی و کمکاری ارگانهای دولتی بوده، خواهان شوراهای ولایتی فعال میباشند که همیشه با مردم در تماس بوده و برای حل خواستها و مشکلات شان کار نمایند.
مردم از فقر، بیکاری، ناامنی، خشونت و جرایم سازمانیافته، رنج میبرند. آوردن امنیت و صلح و نجات مردم از این چالشها در صدر وظایف و اهداف شوراهای ولایتی باید قرار گیرد تا با همکاری نزدیک مردم با ارگانهای دولتی و امنیتی صلح و امنیت در محلات تأمین گردیده و آرامش و صلح با کار و زندگی به محلات بازگردد.
اکنون زمان آن رسیده تا شوراهای ولایتی از یک جانب برای درک وظایف و مسئولیت شان ناشی از قانون قادر گردند و از جانب دیگر خواستهای اساسی مردم را در محلات صنفبندی نموده و ارگانهای دولتی را در برآورده شدن آنها موظف ساخته و یاری رسانند.
اکنون زمان وفاداری به تعهدات اعضای شوراهای ولایتی بوده که در جریان مبارزات انتخاباتی به مردم دادهاند. اعضای شوراهای ولایتی به رای مردم باید احترام بگذارند و مشکلات اساسی مردم محلات شان را شناسایی نمایند و توجه ارگانهای دولتی را به تحقق آن مبذول گردانند.
حزب مردم افغانستان از خواستها و نیازهای اساسی مردم در عرصههای اقتصادی و اجتماعی در محلات حمایت مینماید و برای تحقق این خواستها و آرزوها جدیت و تلاشهای موثر شوراهای ولایتی را یک امر ضروری میداند تا شوراهای ولایتی همیشه در کنار مردم قرار داشته و به حیث خدمتگزار صادق آنها کار و فعالیت نمایند تا باشد انتظارات مردم مبنی بر تحقق خواستها و اهداف شان و آن چه حقوق آنهاست به آن ارج گذاشته شود.
حزب مردم افغانستان برای خوشبختی مردم مبارزه مینماید و از تمام تحولات و تغییرات مثبتی که در حیات مردم به وجود میآید حمایت مینماید.
بسیاری از آگاهان سیاسی به این باور هستند که در جهان دو کشور، بدون سوابق تاریخی و جغرافیایی تشکیل گردیده است. این دو کشور از زمان تشکیل تا کنون مشکلات فراوانی را برای کشور های همسایه و مردمان منطقه خویش بوجود آورده اند. این کشور ها برخلاف تمام نورم ها و موازین بین المللی در امور داخلی کشور های همسایه و مردمان آن بطور بی شرمانه مداخله کرده و باعث گردیده اند تا فضای صلح، ثبات وامنیت را در مناطق شان مورد تهدید قرار بدهند. این دو کشور فقط منافع و بقای خود را در ایجاد وحشت، تروریزم، حمایت از جنگ، خشونت و جرایم سازمان یافته، دیده و میبینند.
امروز بشریت به خوبی شاهد آنست که این دو کشور در مناطقیکه قرار دارند، صلح، امنیت و ثبات منطقوی تا چه حدی به خطرات جدی مواجه بوده و میباشد و هر روز تهدیدات بیشتری را برای مردم این مناطق بوجود میآورند، موجودیت چندین ساله این دو کشور باعث تلفات جانی و خسارات مالی فراوانی برای کشور های همسایه و مردمان آن گردیده و در روابط و مناسبات همسایگی خود، به اصل حسن همجواری، همسایگی نیک و احترام به حاکمیت دیگران باور نداشته و امروز با داشتن ماشین جنگی مدرن، امکانات فراوانی را در دست دارند تا امنیت منطقه های مربوط را به تباهی بکشند و هر دو کشور در اثر حمایت کشور های بزرگ جهانی، دارای سلاح های اتومی و کلاهک های زروی و هستوی بوده که میتوانند هرلحظه در تباهی کشور های همسایه و مردمان آن دست بالا داشته باشند.
این دو کشور یکی کشور پاکستان بوده و دیگری کشور اسرائیل میباشد، نقشی که کشور پاکستان در طول موجودیت خود در منطقه ایفا نموده از عضویت آن در پیمان نظامی سیتو تا داشتن حکومت های نظامی تا کنون این کشور در منطقه خطرات بزرگی را برای صلح، ثبات و امنیت منطقه بوجود آورده است. برای همه روشن است، نویسنده گان، تحلیل گران و کار شناسان پیرامون پاکستان و نقش نظامی گرانه و مداخله گرانه آن، نظریات مشخص و موثق شان را بیان داشته اند، مداخلات حکومت های پاکستان در امور داخلی افغانستان بر خلاف تمام موازین و اصول پذیرفته شده بین المللی، تا هنوز ادامه دارد و این مداخلات از مدت بیش از سی سال میشود که هر روز بطور بی رحمانه از مردم افغانستان قربانی میگیرد. حکومت های پاکستان میخواهند تا با این همه مداخلات و حمایت از تروریزم، مردم فغانستان را از رفتن بسوی آزادی، ترقی و دموکراسی باز دارند و از تحقق تحولات دموکراتیک در افغانستان جلو گیری نمایند.
مردم افغانستان و تمام نیروهای ملی و دموکراتیک کشور به هیچ صورت برای حکومت پاکستان، نظامی گران و تروریستان این اجازه را نخواهد داد تا سرنوشت امروز و آینده مردم افغانستان ازاسلام آباد تعین گردد و حکومت پاکستان به سیاست، " عمق استراتیژیک" خود در منطقه دست یابد. مردم افغانستان و نیروهای ترقی خواه کشور دفاع از استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و حفظ منافع ملی کشور را وظیفه بزرگ ملی و تاریخی خود میدانند و هر آن آماده اند تا با فداکاری ها و قهرمانی ها از مردم و میهن عزیز خود دفاع نمایند.
کشور دومی که از آن در فوق نام بردیم، کشور اسرائیل است کشور اسرائیل از سال (۱۹۴۸ میلادی) که به این سو در جغرافیای منطقه شرق میانه بوجود آمده، کشور های عربی را در شرق میانه با مردمان آن با مشکل جدی و بزرگ مواجه ساخته و میسازد و این مشکلات فزاینده را در انجام جنایات و مداخلات خود برعلیه مردم فلسطین تجسم میبخشد.
جنگ های شش روزه عرب و اسرائیل در جون (۱۹۶۷) که باعث تلفات جانی و خسارات مالی و غصب اراضی کشور های عربی و مردم فلسطین گردید، اسرائیل در این جنگ ها با حمایت کشور های غربی باعث کشتار و ویرانی بزرگ در سرزمین های عربی گردیده است. از آن تاریخ که کشور اسرائیل به تجاوزات و غصب اراضی کشور های عربی و مردم فلسطین ادامه میدهد، مردم فلسطین قربانی های فراوانی را متحمل گردیده است. حکومت اسرائیل تا کنون از تحقق فیصله نامه شماره (۶۴۲) شورای امنیت سازمان ملل متحد مبنی بر عقب نشینی به سرحدات جون (۱۹۶۷)، سرباز زده و بر خلاف آن به غصب اراضی عرب و اعمار شهرک های یهودی در سرزمین های اشغال شده فلسطین ادامه میدهد. محاصره بی رحمانه و غیر موجهه نوار غزه از سال (۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰) میلادی توسط رژیم صیهونستی اسرائیل مصایب بزرگی را برای مردم فلسطین بوجود آورد که تا کنون تبعات آن در حیات اقتصادی و اجتماعی مردم نوار غزه بوضاحت مشاهده می گردد.
تمام تلاش های که تا کنون بمنظور اعاده صلح در شرق میانه صورت گرفته و میگیرد، بنا بر نقش تجاوز گرانه اسرائیل همواره به شکست مواجه گردیده و میگردد و این حکومت اسرائیل بوده و است که تا کنون تمام فیصله شورای امینت سازمان ملل متحد را با تلاش های صلحجویانه جامعه جهانی نادیده گرفته، به تجاوزات و مداخلات خود علیه مردم فلسطین و غصب غیر قانونی و بی رحمانه اراضی فلسطین ادامه میدهد.
چند قبل جنبش آزادی بخش و دولت فلسطین به رهبری محمود عباس و جنبش حماس به رهبری اسماعیل هنیه روی ایجاد دولت وحدت ملی به توافق تاریخی دست یافته اند و این توافق در همبستگی و وحدت دوباره مردم فلسطین میتواند نقش مهمی را ایفا نماید و در مبارزات عادلانه آنها برای حق تعین سرنوشت و استرداد زمین های اشغالی توسط اسرائیل، پیروزی بزرگی مردم فلسطین محسوب گردد. این توافق تاریخی باعث رشک و خصومت بی پایان حکومت صیهونستی اسرائیل گردید و به بهانه کشته شدن سه جوان اسرائیلی توسط افراد نا معلوم، به حملات بزرگ و وحشیانه خود علیه نوار غزه متوسل گردید.
این حملات وحشیانه اسرائیل که از (۱۷ سرطان ۱۳۹۳ مطابق ۷ جولای ۲۰۱۴ ) آغاز گردیده به استثنای پنج ساعت آتش بس، با تمام شدت آن که شامل حملات زمینی، هوایی و دریایی میباشد و در نوع خود جنایت بی سابقه بوده تا کنون علیه مردم بی دفاع فلسطین ادامه داشته و دارد. در اثر این حملات غیر انسانی تا کنون بیش از (۳۰۰) فلسطینی شامل اطفال، زنان، جوانان و مردان به شهادت رسیده، بیش از (۲۰۰۰) نفر مجروح گردیده و در حدود (۵۰۰۰۰)هزار نفر از مردم فلسطین آواره گردیده و به مراکز سازمان ملل متحد در غزه پناهنده شده اند، در اثر این حملات ده ها منازل مسکونی و تاسیسات تخریب گردیده و خسارات بزرگی مالی و تلفات بی شمار انسانی در غزه بوجود آمده است و گفته میتوانیم که همین اکنون غزه و مردم فلسطین در آتش جنگی میسوزند که از جانب اسرائیل بطور بی رحمانه شعله ور گردیده و در شعله های آن مردم بی دفاع فلسطین جان و زنده گی خود را از دست میدهند.
جامعه جهانی، احزاب سیاسی، محافل و نهاد های مدنی در سراسر جهان به شمول مردم ایالت متحده امریکا این حملات اسرائیل را بر علیه مردم فلسطین به شدت محکوم نموده و هر چه زود تر خواهان توقف این حملات میباشند.
محمود عباس رهبر دولت فلسطین از آغاز این حملات تا کنون خواهان قطع فوری آن گردیده، از سازمان ملل متحد و جامعه جهانی تقاضا بعمل آورده تا در جلو گیری از حملات اسرائیل بر نوار غزه جداً جلوگیری بعمل آید. سرمنشی سازمان ملل متحد عازم شرق میانه گردیده تا با انجام مذاکرات، آتش بس میان اسرائیل و جنبش حماس را بوجود آورد و امکان دارد که محمود عباس رهبر فلسطین به مذاکرات که در این زمینه صورت خواهد گرفت، بپیوندد.
رئیس جمهور امریکا از حق اسرائیل برای دفاع از خود، حمایت میکند و ابراز امیدواری میکند تا اسرائیل تلفات ملکی را در سر زمین های فلسطین به حد اقل آن برساند، در حالیکه با افزایش حملات گسترده و بی رحمانه حکومت اسرائیل بر نوار غزه شماری کشته شده گان هر لحظه افزایش می یابد، مجروحین بیشتر میگردند و وضعیت آواره گان فلسطین با گذشت هر روز بد تر شده و شماری آواره گان بالا میرود.
مردم افغانستان و تمام نیروهای ترقی خواه کشور این جنایات وحشیانه و حملات تجاوزگرانه حکومت اسرائیل را در نوار غزه بر علیه مردم بی دفاع فلسطین شدیداً محکوم می نمایند و از جامعه جهانی و
شورای امنیت سازمان ملل متحد خواهان قطع فوری این همه حملات و جنایات میباشند تا بیشتر از این بر درد ها و رنج های مردم فلسطین افزوده نشود. جلو تجاوزات و جنایات حکومت اسرائیل گرفته شود، اسرائیل مجبور
گردد تا به مداخلات و جنایات خود علیه مردم فلسطین خاتمه داده و آماده آتش بس دایمی و عقد پیمان صلح پایدار با دولت فلسطین گردیده، به سرحدات جون (۱۹۶۷) خویش بر گشته و به غصب اراضی فلسطین پایان دهد و در ایجاد دولت مستقل فلسطین در کنار اسرائیل توافق نماید و در صلح و امنیت با دولت و مردم فلسطین زنده گی نموده و بار دیگر اجازه نیابد تا
مداخلات و جنایات امروزی خود را در حق مردم فلسطین تکرار نماید. در غیر آن مردم آزاده فلسطین به مبارزات آزادی خواهانه خود برای استرداد سرزمین شان و ایجاد دولت مستقل فلسطین که از حقوق و امتیازات ملی
و بین المللی برخوردار باشد و برای تحقق آرمان های آزادی خواهانه خود، ادامه خواهند داد و مقاومت مردم فلسطین علیه اشغال گران اسرائیل باز هم با تمام فداکاری ها و قربانی های آن ادامه خواهد یافت و
تاریخ بشریت شاهد پیروزی مبارزات، حماسه ها و مقاومت مردم فلسطین خواهند
بود.
1993