در این پسین روزها با فتوای برخی دست اندر کاران دین به‌ویژه دین‌گرایان طالبی (نه علمای دین چون دین با علم سروکار ندارد) با فتوای بی‌هویت و بی پیشینه تاریخی جشن باستانی نوروز را عید مجوسیان خوانده و برپایی آن را میان مسلمانان (آن‌هم در افغانستان) حرام پنداشته‌اند.

 در این جستار به همین نگاه پرداخته می‌شود:

 

نخست: ریشه شناسی واژه مجوس:

 واژه مجوس تغییر پذیرفته شده واژه مگوس (Maguss) يوناني است که شکل لاتینی آن مگاس (Magäs) می‌باشد و واژه مگاس تغییر یافته واژه اوستایی مؤبد و هیربد است که در زمان ساسانیان به مُغ و مُغان تغییر خورده است که از زبان پهلوی نخست در زبان یونانی به‌گونه‌ای مگوس و سپس به زبان‌های آرامی و سامی و عربی به‌گونه‌ای مجوس رفته است.

 معنی آن روحانیون و آخوندها و یا ملاهای زردشتی می‌باشد.

 مجوس به هیچ وجه نام دینی نیست و دینی به نام مجوسی در جهان وجود ندارد.

 آنچه که در آثار اسلامی به نام مجوس آمده هدف آن روحانیون است نه نام دینی به‌ویژه نام دین زردشتی مجوس نمی‌باشد.

 

 دوم: آیا دین زردشتی یک دین آفتاب پرستی است؟

 دین زردشتی نخستین دین یکتا پرستی در جهان است.

 آیین اهورامزدا پرستی نزدیک به 1400 تا 2000 سال پیشا ترسائی (قبل از میلاد) در بلخ و یاز مروج بود که از سوی اهور زردشت به جهان پیشکش شد، اندیشه خدا پرستی یا یکتا پرستی در سال‌های 1000 تا 800 پیشا ترسائی (ق. م) به اسرائیل آمد در حالی که پیش از آن در آنجا دین تندیسه پرستی (بهل (هبل) و مُلِک) پرستیده می‌شد و مروج بود.

 پس دین زردشتی دین یکتا پرستی است نه دین آفتاب پرستی. این دومین اشتباه یا غلط فهمی روحانیون افغانستان در مورد واژه مجوس.

 

سومین اشتباه:

 دین آفتاب پرستی در کجا بود؟

 آیین آفتاب پرستی در سده‌های میان 1200 تا 800 پیشا ترسائی در میان مردم بابل و ارامیان و فنقی ها و اکدی ها و عبری‌ها مروج بود و خدای را به نام (الشمش) یا خدای آفتاب که تنه او از انسان و سر او مانند آفتاب بود پرستش می‌کردند و شاهان آرامی خود را فرزندان خدای آفتاب می‌دانستند.

 واژه الشمش در زبان سامی و سپس در زبان عربی رفت و به (الشمس) یعنی آفتاب یا خورشید تغییر پذیرفت.

 دین آفتاب پرستی پس از سده‌های 500 پیشا ترسائی در جهان وجود ندارد.

 

چهارم: آیا نوروز جشن مجوسیان است؟

 تا ایدون دانستیم که تمام این اندیشه‌های نادرست از آب درآمدند؛ یعنی دینی به نام مجوسی در جهان وجود ندارد.

 دین زردشتی دین خدا پرستی یکتا پرستی یا مونیزم است.

 پرستی است نه دین آفتاب پرستی.

 

پنجم: آیا جشن نوروز جشن مجوسیان است؟

 واژه نوروز یا (نواسردا) یا (نواروژ) یا (نوه روکه) در آریانا یا بلخ قدیم از پادشاهی جمشید یا یما شید یا به‌اصطلاح سنسکرت راجا یما آغاز می‌یابد.

 یما زردشتی نبود و در دین زردشتی و به‌ویژه در گات‌ها هیچ اشاره‌ای به نوروز نشده است.

 این آیین از تغییر آفتاب و سال جدید و پادشاهی جمشید برخاسته است و هیچ ربطی به دین زردشتی ندارد.

 پس این دیدگاه فرجامین که نوروز جشن مجوسی است به‌کلی نادرست است.

 آنچه را که نویسندگان عرب یا عرب نویس در مورد دین مجوسی در آثارشان نگاشته‌اند ناشی از نبود اسناد موثق در پژوهش‌های شان بود.

 

 سخن پایانی:

 آیا سال‌های قمری یا آفتابی کدام یک در جهان مروج بود؟

 در میان اکدی ها، ارامي ها، فنیقی‌ها، به پیروی آن‌ها مادها، هخامنشیان و ساسانیان سال‌های مهتابی که ده روز در سال کمتر است مروج بود.

 در میان پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان، کوشانیان، هندوشاهان سال‌های آفتابی یعنی پس از حلول آفتاب در برج حمل کاربرد داشت؛ که پس از استیلای اعراب سال‌های خورشیدی از کاربرد افتاد و سال‌های مهتابی یا قمری مروج گردید.

 به این معنی که سال‌های قمری نیز اسلامی نیست و تقلید آفتاب پرستی اکدی ها و بابلی‌ها اند.

 در دوران علاءالدین سلجوقی به کمک عمر خیام و لوگري سال‌های شمسی دو باره کاربرد یافت.

 از این رو هردو سال‌ها یعنی شمسی که مکمل‌تر و برای اقتصاد جهانی‌تر است؛ و مهتابی یا قمری که در هر 33 سال یک سال کمتر می‌شود و ناقص برای عمر انسان و اقتصاد است. هیچ‌کدام اسلامی نیستند و تقلید آفتاب اکدی ها، بابلی‌ها و کوشانيها اند.

 

سخن فرجامین:

  پس این فتوای تحریم نوروز نه تنها که درست نیست، بلکه دخالت در امر خدا و تحریف دین است و خودش خلاف آیه 116 تا 117 سوره نحل است که خداوند فرموده است که از دل خود چیزی را حلال و یا حرام نگوید و بر خدا تهمت نبندید.

 این فتوای نادرست و سرا پا جعل نه تنها که نادرست بلکه کفر آمیز و خلاف قرآن است.

 با درود و مهر

 روز نوروز سال 1401 خورشیدی