احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه افغانستان و عدهای از شخصیت های سیاسی طی سالهای اخیر تلاش نمودهاند تا در عرصه فکری سیاسی و اجتماعی بعد از درس های که از شکستها و پراگندهگیهای که بر آنها تحمیل شده است برآمد دیگری را غرض حضور فعال در جامعه و بهمنظور خدمتگزاری به مردم و میهن پر افتخارشان سازمان دهند.
برآمدی که متفاوت با گذشته و اما در ادامۀ مبارزات ملی–دموکراتیک و ترقیخواهانه کشور و نیز همراه با بخشی از مبارزات عدالتخواهانه و صلح جویانه در جهان باشد.
نیروهای صلح خواه و عدالت پسند امروزی در جهان که متشکل از طیف وسیع از مبارزین راه حقوق و آزادی های انسانی حقوق اقلیتها، زنان، جوانان و مبارزین راه صلح و ضد جنگ هستند چپ نوین را تشکیل داده آنانی که در مقابل نیروی های راست افراطی و محافظهکاران و سایر نیروی های افراطی و جنگافروز و نژادپرست مبارزه مینمایند.
نیروهای دموکرات و ترقیخواه افغانستان با چپ نوین در جهان همسوی و منافع مشترک دارند. از این رو احزاب و سازمان های دموکرات و ترقیخواه کشور باید با گرفتن تجربه از موفقیت های چپ نوین در جهان و همسوی شناخت از این نیروها بابر داشتن گام های عملی بر آمد مجدد داشته باشند. سیمای چپ نو در قرن بیست و یکم جهانی دموکراتیک تر و شاد تر است وهم اینها ارادۀ ساختن جهانی را دارند که خوشبختی و شادی انسان مرکز اصلی و هدف اساسی آن میباشد. تکیهگاه اصلی ترقیخواهان امروزی در جهان نیروی کار اقلیت های جامعه، جامعه مدنی و جنبش های اجتماعی است و دنبال تبعیض زدایی در همه عرصهها هستند. چپ نو در سراسر جهان (یونان, ترکیه, هسپانیا, برازیل) در حال بازسازی خود و آماده برای گرفتن قدرت و حفظ آن میباشد.
ترقیخواهان جهان نیازمند بازسازی غرور و اعتمادبهنفس خود هستند و باید در جهت کنش سیاسی و اجتماعی گام های محکمتر و حسابشدهتر بردارند؛ بنیاد فعالیت و تفکر چپ نو تکیه بر اتحاد و همبستگی مردم، تبعیض زدایی، دفاع از منافع مردم، نیروی کار، دموکراسی، آزادی و حقوق بشر است و به این تفکرات و ارزشها ارتباطات جهانی را انسانی تر میکنند، آنها همیشه به سوی جهانی عادلانه و دست آوردهای بیشمار جهانی گام برمیدارند.
چپ نو میخواهد؛ برای این جهان و برای امروز و برای زندگی شاد و خوشبختی انسان قرن بیست و یکم گام بر دارد و میخواهد از شکستها و اشتباهات درس بگیرد، و مبارزاتش را برای امروز و فردای بهتر متمرکز کند و برای اینکه زنده و شاداب بماند بایست با تغیر نسلها؛ فکر، نیرو و رهبرانش را نیز تازهتر وزنده کند و نمیتوانند در گذشته زندگی کنند زیرا گذشته برای آنها محل کسب تجربه و درسآموزی از تاریخ است. نسل جوان در دنیای امروزی زندگی میکند و با کمک و همراهی آنها جامعه امروز و فردای کشور ساخته میشود، نسل امروزی با اطلاع از سختیهایی که برنسلهای پیش وجود داشت و با گرفتن درس از گذشته جایگاهش را در صحنه سیاسی جامعه بازسازی مینماید.
ترقیخواهان جهان با وقوف بر نارسایی های موجود و فرصت های بوجود آمده حداکثر استفاده را برای تشکل یابی اتحاد و زندهتر کردن خود متمرکز میسازند، برای تحقق این آرزو کشور ما بیش از دیگران نیازمنداست تلاش های انجام دادهشده در راه وحدت اگر چه تا کنون به نتایج دلخواه نرسیده و بسنده نیست اما از اینکه با جدیت ادامه دارد دست آورد و نتایج مطلوب در پی خواهد داشت.
ما باورمند هستیم که چپ امروزی متنوع و متکثر است و هر طیف از آنها حق فعالیت، مبارزه، بازسازی، اتحاد و وحدت را در میان طیف های همسو با خود را دارد. واژههای چپ ترقیخواه و دموکرات اندیشه و طرز دیدی نیست که فقط در انحصار یکی از تشکیلات موجود در جامعه باشد هر یک از نیروهای عدالتخواه و آزادیخواه این حق را دارد تا خود را در محک جامعه و مردم از طریق عمل بگذارد زیرا در نهایت این مردم هستند که تصمیم میگیرند و انتخاب میکنند. از این رو ضرورت سازماندهی یافتن زبان مشترک و نقاط منافع مشترک به میان میآید، زبان مشترک و منافع مشترک برای برآمد در جامعه امر ضروری و حتمی میباشد.
یافتن زبان مشترک همیشه امکان پذیراست و مبارزین راستین تنها با اتحاد و وحدت میتوانند نیروهایشان را سازماندهی و فعال سازند زیرا صدای مبارزین عدالتخواه دریک حزب واحد و یا جبهه متحد پژواک بهتر و رساتر دارد تا در صفوف پراگنده و مجزا از همدیگر. یونان, ترکیه و هسپانیا نمونههای خوبی از همکاری و مبارزات مشترک چپ نو را به نمایش گذاشته و همچنان از سالها بدین سو چپ ترقیخواه در آمریکایی لاتین با اتخاذ توافق بر سر پروژههای ملی در سطح هر کشور به قدرت رسیدهاند و از اویل قرن بیست یکم گرایش مردم امریکای لاتین به سوی احزاب اصلاحطلب, پراگماتیست و پوپولستهای چپ و انقلابی جلب گردیده است.
با به قدرت رسیدن نیروهای دموکراتیک و ترقیخواه در امریکای لاتین زمینه همکاری میان این کشورها بیشتر گردیده است و هیچ نوع تهدیدی را متوجه کدام کشور دیگر نکردهاند، تمام این کشورها تلاش مینمایند تا از وابستگی های سیاسی و اقتصادی کشورهای بزرگ رهایی یابند. در این کشورها قطببندی های کاذب بوجود نیامده طبقه متوسط جامعه همراه با طبقه کار گر و سایر اقشار و طبقات زحمتکش در تغیر و تحولات جامعه سهم میگیرند.
تجارب به دست آمده نشان میدهد که گامهای بسیار بلند برداشتن یا از آخر شروع کردن فاصلهها را افزایش میدهد.
طرفداران وحدت باید بدانند که حداکثر خواهی در جهان امروز فرصتها را برای برداشتن گامهای مشترک با وسیعترین طیف های چپ تقویت نمیکند، بنابرآن با آگهی و شناخت موقعیت کنونی و پیروزی و شکستهای گذشته باید بررسی گردند و دیده شود تا برای برآمد مجدد از چه امکانی میتوان بهتر استفاده کرد، برآمدی که آنها را به مقام تقویتکننده تعادل و برپاکنندهای عدالت و ایجادکننده شانس های برابر و مدافعین راستین صلح در جهان ارتقاء دهید.
چپ نو عدالتگستر است و از لحاظ فرهنگی مدرن و در صدد روشنگری جامعه میباشد و به دنبال عقلانیت جامعه و دولت است و با تقویت اخلاق و سنتهای دموکراتیک، جامعه را متحول و سالم میخواهد؛ از این رو چپ در قرن بیست و یک به دنبال جامعه آزاد و بهرهمند از امکان تکثر آراء و رقابت مسالمتآمیز و در تلاش رفع تبعیض است.
چپ نو نمیتواند تنها منتقد حکومت باشد زیرا او دارای برنامه ویژه ایست که برای کسب قدرت در جامعه فعالیت مسالمتآمیز و سیاسی مینماید. و اما برای درک واقعیتها نیاز به بررسی انتقادی از تجربههای تلخ تاریخی دارد و تنها با فهم پیروزی و شکستهایش میتواند گام های حسابشده به سوی پیروزی بردارد و برنامههایش وقتی به گوش مردم خواهد رسید که میان اشتراکات کوچک و بزرگ همآهنگی تقویتکننده ایجاد نماید. اتحاد و وحدت طیف های همسو بر اساس حداقلها موجب تقویت و برآمد مجدد چپ در جامعه خواهد شد.
چپ و ترقیخواهان نمیتوانند برای افتراق در میان نیروهای دموکرات و آزادیخواه فعالیت کند، چپ در صورت پراگندهگی نیروهایش امکان رشد در جامعه را از دست میدهد. در بیان طرحها و پروژههایش فقط برای ثبت تاریخ سخن نمیگویند و به دنبال اجتماعی شدن و اجرایی کردن طرحها و پروژههایش از طریق راهبرد های گوناگون وجدید امروزی میباشد. چپ نو میداند که سیستم نیولیبرالیسم در بحران ساختاری قرار دارد و وظیفه خود میداند تا مبارزاتش را علیه این سیستم به اشکال گوناگون پیش برده و آنچه قواعد و ارزش های عدالتخواهانه ایجاب مینماید وارد مبارزات مردم نماید.
چپ امروزی نیرویی است که در جبهه کار و مزدبگیران و اقشار متوسط جامعه قرار دارد و برای آزادی و برابری میان زنان و مردان و آینده خوب برای جوانان مبارزه میکند و مخالف بهرهکشی فردی میباشد و ضمن اینکه از همه دستآوردها و شرایط نظام سرمایهداری استفاده میکند این نظام را پاسخگوی نیاز های بشری نمیداند.
چپ نو همواره به دنبال تغییرات ساختاری محیطزیست است و علیه عوامل و پدیدههای که محیطزیست را تخریب مینماید قاطعانه و پیگیر مبارزه میکند دفاع از محیطزیست سالم و نوسازی اکولوژیک همواره بخشی از برنامهها و پروژه چپ میباشد. تقویه جنبش ترقیخواهانه چپ و اتحاد وسیع طیف های گوناگون آن در کشور ما باعث خواهد گردید تا وضعیت کنونی به سوی آرامش صلح دایمی و ثبات تغیر نماید. اتحاد و همبستگی وسیع آنها باعث ایجاد یک پروژه ملی در سطح کشور و بوجود آمدن اعتماد و همکاری میان جریانات دموکراتیک و آزادیخواه کشور خواهد گردید.
چپ نو با هویت ملی و افغانی خود از همه گرایشها و اقدامات دموکراتیک اپوزیسیون کشور و مقامات دولتی باید حمایت نماید.
آنها باید با مبارزات پیگیر و قاطعانه در راه صلح جهانی, حفاظت از محیطزیست, حقوق بشر, آزادی و عدالت اجتماعی, گفتگو تبادلنظر, مصالحه, نرمش و همکاری با همدیگر، رواداری، احترام به تنوع فعالیتها و توافق حداقلی فعالیت نمایند و از این راه خواهند توانست در جامعه جایگاه مناسب و مطلوب را احراز و مورد اعتماد و پشتیبانی همهجانبه مردم و ملت شریف ما قرار گیرند.