دهن گشوده بخارى به رسم بى ادبان

 سخن به جايى رسيده كه " بوت " ميخواهد

 

اظهارات آقاى ترامپ: 

 " نميخواهم ده مليون را بكشم و افغانستان ممكن است از صفحه روزگار محو گردد "

 مصداق حال اين " زنگى مست " كلام حضرت مولانا است كه: 

 

 تيغ دادن در كف زنگى مست

 به که آید علم ناکس را به دست

 بى نياز از اثبات است كه: 

 افغانستان بمثابه يكى از كهن ترين كشور هاى جهان، هزار ها سال قبل از ايجاد ايالات متحده امريكا در تاريخ طولانى آريانا، خراسان و افغانستان امپراتوران و کشورگشايان زياد بخت شانرا درين سرزمين آزموده اند: 

 

سكندر است نه تنها كه زور ما ديده

 هزار آئینه را اين غبار پوشیده

 و از همين خاطر بايد اين " زنگى مست " اگاه گردد كه افغانستان را: 

 " گورستان امپراتورى ها " لقب داده اند. 

 شايد يكى از بوالعجبى هاى تاريخ اين باشد كه سقوط امپراتورى امريكا در افغانستان و بدست همين " زنگى مست " رقم بخورد ". 

 اين اظهارات لجام گسيخته و تهديد  تلويحى به " نابودى گروهى " عبارت از همان (جينوسايد) است كه مبين  " تروريسم دولتى " امپراتورى شرارت پيشه امريكا است و از نقش استعمارى و اشغالگرانه شان حكايه مينمايد. 

 عريان تر ازين نميتوانست بيان گردد  كه پيام صاف و ساده ان: 

 پا گذاشتن به منشور سازمان ملل متحد، معيار هاى قبول شده حقوق بين المللى و عرف و نزاكت هاى ديپلوماتيك جهان ميباشد، كه از: 

 سردمدار قصر سپيد  همچون " اژدهاى شرير " (لوياتان كه ذكر ان در تورات رفته است  و هاپس  انرا بحيث نام كتاب خود  انتخاب نموده است)، " جهان هاپسى – هاپز" را رقم ميزند: 

 - حق داشتن به همه چيز 

 - هيچ چيز غير عادلانه و غير اخلاقى نيست 

 - فقدان مفاهيم خطا، عدالت و انصاف 

 كه همان: 

 قانون بى  " قانون  " و قانون برتر از  " قانون" است. و از زمانى حكايه مينمايد كه:

  " قانون " به مصاف عدالت و انصاف ميرود. 

 و حالتى مستولى ميگردد كه: 

 " ماهى هاى كلان، ماهى هاى خورد را بخوريد " 

 كه معنى دقيق ان: 

 گذار به  " قانون جنگل " و برگشت به بدويت ميباشد. 

 آگاهان بخوبى ميدانند كه " زنگى مست " اين هوا و فضا را درست (٣٧١) سال بعد از قرارداد وستفالى (بحيث مبدأ حقوق بين المللى معاصر) و جهان (State system) و بعد از جنگ هاى جهانى اول و دوم و ايجاد سازمان ملل متحد و انفاذ منشور آن سازمان و ميثاقهاى ناشى از آنرا رسميت ميدهد. 

 و در واقع  شكست  " اخلاقى " امپراتورى امريكا را اعلام و موقف اشغالگر ان كشور را مسجل ميسازد. 

 اين اظهارات سبكسرانه تبختر انگلوساكسونى و پوپوليسم را بازتاب داده كه " زنگى مست " سمبول ان پنداشته ميشود.

 البته كسانى كه با تاريخ امپراتوری امريكا اشنا ميباشند بخوبى ميدانند كه تاريخ آن قدرت بزرگ با جنگ، زورگويى و قلدرمنشى تعريف ميگردد و در واقع شكست آن از زمانى اغاز يافته كه: 

 پشت به مجسمه آزادى شان و اعلاميه استقلال خود نموده اند. 

 متاسفانه اين بار اول نميباشد كه زمامداران امريكا به ملت افغانستان و تاريخ آن توهين روا ميدارند، بياد داريم كه اقاى نكسن مردم ما را " دزد " خطاب نموده بود و خودش در افتضاح و " دزدى " واترگيت " رسوا گرديد. 

 اظهر من الشمس است كه: 

 تراژيدى خونبار افغانستان معلول و محصول مداخله و تجاوز خارجى است و طى اين بيشتر از چهار دهه امريكا يكطرف ايجاد فاجعه و در هجده سال اخير كشورما قربانى سياست هاى كجدار و مريز انكشور است كه: 

  ريشه تروريسم را در پاكستان آبيارى و شاخ و برگ آنرا به قيمت خون افغانان در وطن ما سیراب سازد. 

 به همين خاطر " مسووليت اخلاقى " امريكا در قبال افغانستان و مردم ما مطرح ميگرددو البته بنابر عقد قرارداده و معاهدات فى مابين دولتهاى دو كشور"  مسووليت حقوقى " انكشور نيز وضاحت دارد. 

 اينكه در ملاقات با كشور متخاصم كه افغانستان اماج تجاوز و تداوم جنگ اعلام نا شده ان قرار دارد و با زمامدار خصم افغانان صحبت از " محو " ما ميگردد، اشكارا از عدم صداقت و دورنگى سكانداران قصر سپيد در رابطه به حل و فصل مسايل و مصايب كشور پرده برداشته ميشود.

 هيچ افغان براى لشكر كشى امريكا دعوت نامه نفرستاده است و انچه را دلايل حضور خود تبليغ مينمودند: 

  - نابودى تروريسم 

 - قطع كشت مواد مخدر 

 - دولت سازى و ديموكراسى و ... 

 با شكست مواجه است. 

 به عوض دولت، شركت سهامى فسادسالاران را ايجاد و كليپتوكراسى را حاكم و بجاى بازار ازاد، بازار فساد برقرار است و يك اقليت منفور متحدان خود مشتمل بر تاجران دين، تيكه داران " جهاد "، دكانداران قوم و جلابان سياسى را بر سرنوشت مجموع ملت حاكم ساخته اند. 

 صادقانه بايد اعتراف كرد كه: 

 يك بخش از احوال ابتر ما محصول اعمال خود ما است: 

 پاشنه اشيل ما، فقدان دولت ملى و حاكميت قانون است و تا زمانيكه فكر كلان ملى نداشته باشيم و با عقلانيت سياسى به مصالح و منافع ملى اقتدا ننماييم، نميتوانيم از حق و حقوق خود دفاع نماييم. 

 اكنون كه متاسفانه مقدرات تاريخى ما در دور " جديد بازيهاى بزرگ " بدست اين  " ديوانگان تاريخ  " رقم ميخورد، قبل از هر وقت بايد هوشيار باشيم تا گزند " اژدهاى شرير " روزگار سياه سيطره پاكستان را در افغانستان تحميل نكند.

 برو قوى شو اگر راحت جهان طلبى

 كه در نظام طبعيت ضعيف پامال است

 با حرمت