از ثبت نام کاندیدان ریاست جمهوری و معاونینشان برمی‌آید که کشور از چنگال کهنه کاران خلاصی ندارد. بازهمان چهره‌های تکراری (بدون یکی دوتیم انتخاباتی جدید) همان چهره‌های شناخته شده و مورد سؤال همگانی خواسته‌اند با تقسیم در تیم‌های مختلف انتخاباتی در کنار یکی از برندگان جایگاهی برایشان تخصیص دهند. نه طرح نو، نه شخص نو و نه شعار نو دیده شود در کارزار انتخاباتی باز چه وعده‌های بلند و بالا داده و مردم ساده را فریب خواهند داد.

 

سجده سهو

 گروهی از جهادیون از تفکر و اندیشه گذشته خود و اتهامات علیه حنیف اتمر مبنی بر فاشیست بودن، قوم پرست بودن، حامی تروریسم و نماینده طالب و داعش بودن او یک‌بارگی پشت پا زده با یک سجده سهو از آن گفته‌ها و کرده‌ها بر امامت سیاسی او اقتدا کرده بر دور و برش حلقه زدند. اتمر که کدام بریدمن امنیت دولتی و عضو حزب حاکم وقت بود با چهار تکبیر بر گذشته سیاسی (یا شاید عنصر نفوذی در دستگاه استخبارات وقت بوده باشد) پیش امامی سیاسی مقتدیانش را پذیرفت.

 

تداوم مود و فیشن و خودنمائی‌های نو به دوران رسیدگی

 شخصیت ضعیف آغای عبدالله در پیشبرد امور، طی دوران حکومت به‌اصطلاح وحدت ملی برای همه نمایان گردید، او به حدی غرق تجمل و پول دوستی است که قسمت اعظم تفکر و عملش را صرف همین دو اصل کرده است.

 «مجله هفته» چاپ دهلی نو در شماره پانزدهم سال ۲۰۱۵ افشا کرد که «عبدالله عبدالله رئیس کمیته اجرائیه افغانستان در سال ۱۹۹۰ فامیلش را به هند فرستاد... خانم و دختران عبدالله هنوز دریک محل مخفی و افشا ناشده به زندگی‌شان در هند ادامه می‌دهند» در نوشته اضافه شده است که مصارف آن‌ها از بودجه ریسرچ و تحلیل استخبارات هند زیر نظم مستقیم صدراعظم پرداخته می‌شود، مبلغ پرداخت ماهانه یک لک کلدار هندی می‌باشد.

 The week 2015 page 21

 او که در کشور مقام ریاست اجرائیه (در حقیقت مقام صدارت) را به عهده دارد خانواده‌اش را در پناه استخبارات خارج و مصارف ماهانه آن سپرده است.

 هردو چشم تنگ دنیادار را

 یا قناعت پر کند یا خاک گور

 

انا لله وانا الیه راجعون:

 آغای حکمتیار با دو معاون نا شناخته خواسته است تا وزنه سیاسی‌اش را از طریق شرکت در انتخابات ریاست جمهوری معلوم نماید. همان‌طوری که آغای سیاف در انتخابات ریاست جمهوری گذشته با گرفتن هفت فیصد آرا به خود آمد و فهمید که مردم از او بیزاراند آغای حکمتیار نیز به چنین سرنوشت محتوم گرفتار خواهد شد و آنگاه همچون سیاف شکست خورده باید عزلت نشین گوشه سیاست گردد وبر زندگی جنگی- سیاسی ۵۰ ساله خونینش بگوید: انا لله و انا الی راجعون.

 

کاندیدان بی‌بضاعت:

 گروهی از کاندیدان که نه بضاعت پولی دارند و نه پشتوانه رأی دهی روی دو معامله به ثبت نام‌هایشان پرداخته‌اند: یکی مطرح ساختن خودشان به حیث کاندید ریاست جمهوری و گرفتن این لقب در زندگی سیاسی و دیگری برای معامله پولی.

 کاندیدان بی‌بضاعت تا نزدیکی‌های آغاز کار انتخابات مستقل عمل کرده بعداً با تیم‌های قوی کنار آمده با گرفتن پول یا وعده کدام مقام به نفع آن تیم از کاندیدی‌شان می‌گذرند.

 

غنی ماند و حوضش، قلندرها به دورش:

 آغای غنی صرف‌نظر از وعده‌های عوام‌فریبانه کامپاین ریاست جمهوری گذشته حالا با شعار دولت سازی می‌خواهد رأی به دست آورد.

 ضعف آغای غنی از ترکیب معاونینش هوید است.

 متحدین آغای غنی از او بریده‌اند آن‌های که می‌توانستند آرای قابل حساب برایش جمع کنند عمدتاً به تیم انتخاباتی اتمر و حمایت از کاندیدی او توسل جسته‌اند، جنرال دوستم در کنار عبدالله قرارگرفته است.

 جریان کار ریاست جمهوری آغای غنی که با تکبر و خود خواهی توأم با عصبانیت و بد زبانی ادامه دارد نشان داد که او استعداد جلب همکاری دیگران را نداشته اراده گرا و خود محور است، او فکر می‌کند که با آوردن چند جوان از خارج در اپارات ریاست جمهوری جوانان از وی حمایت خواهند کرد اما دوران زمامداری‌اش بدترین دوران برای نسل جوان بوده است، فرار از کشور، بیکاری و تنگدستی جوانان و خانواده‌های آن‌ها را سخت از وی روگردان ساخته است.

 با همه شبهات، بد بینی‌ها و نارضایتی‌ها از وضع موجود و برگردانندگان چرخ سیاسی کشور کسی بخواهد یا نخواهد همین‌ها اند که در حمایت دوگانه (حمایت قومی نه ملی و تفقد خارجی‌ها و سفارت خانه‌هایشان) باز با هزار خدعه و نیرنگ سکان امور را به دست می‌گیرند و برای پنج سال دیگر در رقابت و تخریب یکدیگر غرق کرده‌های گذشته می‌باشند.