رئیس علمای جهان اسلام، علمای اسلامی بنگلدیش، مجمع اتحاد جهانی اسلامی مالیزیا، بیش از دو هزار تن از علمای کرام افغانستان، امام مسجد مکه مکرمه و دانشمندان پوهنتون الازهر همه گفتند جنگ روان در افغانستان مشروع نیست و مبدأ شرعی ندارد، اما طالبان پس ازین همه فتواها بیشتر از روزهای قبل بر شدت جنگ و خونریزی افزودند یعنی آنها در برابر فتواها نه از طریق ارائه دلایل شرعی و قرآنی و نه بر مبادی «صلح بهتر است» بلکه از میلههای سلاحها، عملیات خودکش، انفجارات و حملات تهاجمی بر مراکز شهرها، مراکز آموزشی (امروز بر پوهنتون کابل حمله کردند)، بر خانههای مردم و منجمله مراکز نظامی دولت به فیصلههای علمای جهان اسلام جواب رد دادند. پس اینها از کدام قماشاند که قرآن و سنت را جهت حل نزاع نمیپذیرند وبر فتوا علمای اسلامی ارزش نمیدهند؟
اینها لشکر مشکوکاند زیرا:
۱- به اتحاد نظر و اجماع علمای دین پابندی ندارند اما میگویند برای اسلام و به خاطر استقرار امارت ناب اسلامی میکشند و کشته میشوند.
۲- از مبدأ پیدایش خویش منکرند و حاضر نیستند بگویند که محصول تقارن و به هم تنیده گی منافع امریکا، سعودی و پاکستان میباشند و بقای شان بستگی به ادامه سیاست پاکستان علیه افغانستان دارد.
۳- تمویل، تجهیز، تسلیح، فرماندهی نظامی و رهبری خدمات لوژستیکی به حیث یک گروه جنگنده از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب از کجا تأمین و رهبری میشود.
۴- چرا خلیل زاد به هدایت ترامپ و مراجع سیاستگذاری امریکا این گروه را با انعقاد یک معاهده نامتوازن، خلاف منافع ملی افغانستان و کنار زدن دولت تحتالحمایه پرستیژ جهانی داد و اجازه داد از مواد موافقتنامه سر کشی کنند، با القاعده قطع روابط نه نمایند، به آتش بس تن در ندهند و جنگ را با این ابعاد گسترده یکجا با عملیات تروریستی تا مراکز شهرها وسعت بخشند؟
۵- در همین شب و روز انتخابات ریاست جمهوری امریکا چرا با ایجاد موانع بر آغاز مذاکرات دوحه شدیدترین حملات جنگی و تروریستی را انجام میدهند و نیویارک تایمز حمله بر مقام ولایت کندز را مشکوک به حمله طیاره بدون سرنشین طالبان میداند؟ این چه گل تازه است که امریکا میخواهد به آب بدهد؟
آیا اینها به حیث اجیران اثر گذار بر سیاستهای مقطعی امریکا در داخل و خارج عمل میکنند یا زور خود را در برابر غول سرمایه و سلاح به نمایش میگذارند؟ اگر چنین است پس بهاصطلاح عامیانه (به میخ کی میپرند).
با امریکا میجنگیم ولی عسکرش را نمیکشیم، با پاکستان رابطه نداریم ولی سرمایهها و خانوادههای ما در آنجا است، دولت افغانستان را به رسمیت نمیشناسیم، سرباز و صاحب منصب و دانش آموز و محصل وزن و مرد و پیر و طفل و جوان را به خاک و خون میکشیم و آن را طبق روایت خود مشروع میدانیم. این دیگر چه است و از کدام نوع سیاست اسلامی بوده میتواند باشد؟
اسپ بییال و دم و اشکم کی دید
این چنین اسپی خدا هم نافرید
شکی نیست اینها لشکر استخدام شدهای اند که صفوف شان نمیدانند برای چه میجنگند و از کجا قومانده میشوند.
صراحتها، وضاحت ها و نشانهها در مورد این گروه جنگنده نه سیاستگر، ویران کننده نه عمارتگر، خونریز نه صلحجو به همان زمانه های میرسد که حامی وبنیاد گذار تروریسم جهانی یعنی امریکا ودستیار منطقه ای اش پاکستان در جنگ سرد از طرز فکر و شیوه عمل خشن ترین و متعصب ترین گروه اسلامگرا بهره گرفتند وبحیث ابزار سیاست خارجی شان علیه رقبای جهانی به کار بستند.
امریکا روی این گروه سرمایگذاری کرد، این سرمایهها با توان باز دهی وتولیدی مثمر در خاک پاکستان دروجود سی هزار مدرسه مولد جنگنده های مذهبی ومواد خام دو ملیون طالب به کار افتید وتا کنون بهره برداری ازان جریان دارد.
پاکستان به این سرمایه نیاز داشت زیرا در اختلافات سرحدی با هند خودرا معروض به خطر جنگ هندو علیه مسلمان قرار میداد و در سیاست بیچاره نمایی میان افغانستان وهند مظلومیتش را پرده دار حمایت از سرمایگذاری، تولید وپرورش تروریستان میدانست، الحق که ازان بهره کافی برداشت واین منبع سود اور را از دست نمیدهد. شعار این منبع از اول جنگ برای اسلام بود وتا کنون هم همین است هیچ تغیری در تفکر، شیوه عمل و طرز کار بست این ابزار رخ نداده است.
علماء، نیک اندیشان وخیر خواهان حقیقی اسلام یکجا با ملی گریان و وطندوستان افغانستان با اسلام مواجه نیستند بلکه با سیه دلان قصاوت کرداری مواجه اند که قدرتهای منطقوی در راس پاکستان وجهانی در راس امریکا ذهن آنها را با الوده سازی خرافات، شور وهیجان کشتن هر انکه را با ایشان نباشد، ویران کردن و آتش زدن پرورش داده اند، به رهبران پول وامتیازات جبروتی میدهند، به قصر ها می نشانند، به سفرهای خارج میبرند، به موترهای مدل سال سوار میکنند ودر لوکس ترین هوتلها دعوت میدهند، الغیب عندالله که با کدام شیوه استخباراتی انهارا در گرو میگیرند و خود کشی ودیگران کشی صفوف شانرا توجیه به رسیدن حور وقصور وانتهور میکنند در حالیکه خود درین دنیا لبریز ازان مزایا شده اند.
جهالت را برتر از علم دانسته مراکز علمی دینی ودنیا یی را هدف قرار میدهند وطالب العلم دینی ودنیایی را واجب القتل تبلیغ میکنند. همان گفته تاریخی است که شبهای سیاه را دوست دارند تا خود دران سیاهی چون ستاره بدرخشند ودیگران را از راه به چاه رهنمون شوند.
با تاسف عمیق که افغانستان را درین شبستان ظلمت فرو برده اند وبا حمایت از ظلمت پرستان، جنگ روشنی وظلمت را بصورت کنترول شده تا رسیدن به غایه های ملوث شان در موازنه نگهمیدارند، درین نبرد گاه علم و جهل بر گروه ظلوم وجهول قیمت بیشتر داده کوه وکمر این سرزمین را در سایه روشن های این نبرد پایمال طالب وداعش ودهها گروه تروریستی دیگر میسازند.
بگذارراسلام اینهارا اسلام امریکایی بگوئیم نه اسلام محمدی که میخواهند آن را با صرف ملیاردها دالر الی رسیدن به اهداف استراتژیکی علیه رقبا قرار دهند.