هواداران حزب اسلامی گلب الدین حکمتیار تصمیم دارند که ورود رهبرش را بهصورت قهرمانانه و پیروزمندانه جشن بگیرند، آن طوری که ملت ایران در آستانه پیروزی انقلاب شان ورود رهبر خود، امام خمینی را جشن گرفتند و چهار ملیون از پیروان در شهر تهران با عشق و علاقه کم نظیر با تقدیم شاخههای گل به استقبالش رفتند و یا هم جشن و پای کوبی هواداران نلسن مندیلا در آفریقای جنوبی و بقیه جشنها و گرامی داشتهای که به مناسبتهای مختلف در عالم انسانی بر گذار شده است، ولی سؤال اساسی این است که جشن ورود گلب الدین حکمتیار به کابل از کدام جشنها و بر کدام مبنا در تاریخ مملکت ما محسوب میشود، ایشان چه خدماتی قابل افتخار به مردم افغانستان و بخصوص همشهریان کابل انجام داده است که حالا هم بهپاس آن ورودش را به شهر کابل گرامی بدارند و برایش جشن بگیرند.
بعد از سقوط امارت طالبان جناب امیر حکمتیار تاکنون باافتخار و صراحت لهجه، بگفته خودش در برابر حکومت دست نشانده کابل جنگیده است و با انجام عملیات انتحاری و انفجاری و بگفته نماینده خاصش کریم امین عملیات استشهادی هزاران تن از فرزندان بیگناه و بیچاره این ملت را به خاک و خون کشانیده است و درین مدت همه جنایات خود را زیر نام جهاد و استقلال و آزادی وطن توجیه و تفسیر نموده است، وی بارها نظام موجود و حاکم بر کشور را دست نشانده آمریکائیها و فاقد مشروعیت و صلاحیت معرفی کرده است، جناب شان شرایط صلح و ماندن سلاح بر زمین را خروج کامل نیروهای خارجی، تشکیل حکومت موقت بیطرف و تغیر قانون اساسی مملکت قلمداد مینمود، ولی حالا بااینکه هیچ شرطی از شرطهای ایشان عملی نشده است، نظام دست نشانده کابل باقدرت و قوت بیشتر از گذشته سر جایش پابرجاست، قانون اساسی بدون تغیر و نیروهای خارجی در حال افزایش، پس چه شد که رهبر معظم حزب اسلامی یکباره بر همه شرطهای اساسی خودش خط بطلان کشید و آماده پذیرفتن وزندگی کردن زیر سایه حکومت دست نشانده خارجیها گردید و خواستار امتیازات مادی و معنوی از خزانه ملت و دولت دست نشانده کابل گردید و برای فریب افراد و اعضای حزب اسلامی روز ورود خودش به کابل را جشن میگیرد و اعلام پیروزی میکند، مگر برای مردم افغانستان بخصوص اعضای حزب اسلامی این سؤال مطرح نمیشود که ورود جناب امیر و رهبر حزب اسلامی در شرایطی که هیچ چیزی تغیر نکرده است مسخره و نوعی بازی با سرنوشت ملت نیست؟ اگر شرایط و اوضاع کنونی برای ورود جناب شان قابل توجیه است، جنگ و کشتار و انتحار و انفجار در مدت شانزده سال گذشته چگونه میتواند توجیه شود؟ اینکه جناب امیر روزگاری در کنار طالبان و روز گاری هم در کنار اسامه بن لادن علیه این ملت قرار داشتند چگونه، پاسخ داده میشود؟!
جشنی که برای ورود امیر گلب الدین برگزار میشود، درواقع جشن توهین و تحقیر بر هزاران هزار کشته و زخمی موشک باران شهر کابل درهمان سالهای اول حکومت مجاهدین و ادامه ویرانی و قربانیان انفجارهای متعدد که تاکنون توسط حزب اسلامی آنجا شده است، انفجارهای شاه شهید و میدان هوایی کابل و انفجار خونین شاه شهید که سال گذشته صورت گرفت و نماینده حزب اسلامی کریم امین باکمال بیشرمی از آن جنایات هولناک بنام عملیات استشهادی یاد کرد، هنوز در خاطرهها زنده است.
آری جشن ورود امیر گلب الدین را به کابل میتوان جشن بیداد گری و ظلم در حق هزاران هزار یتیم و بیوه و بیچاره در سراسر کشور دانست، اگر حزب گلب الدین ورود رهبر خود را به شهر کابل جشن پیروزی و افتخار معرفی میکند بهیقین میتوان گفت که مردم زجر دیده و بلاکشیده افغانستان این جشن را جشن شرمندهگی و رسوایی در تاریخ کشور خود اعلام میکنند.