در افغانستان هر روزیکه میگذرد اوضاع بسوی بحران عمیق وخطرناک پیش میرود. شرایط تحمیل شده هست وبود وطن را زیر سوال برده و به پرتگاه نیستی نزدیک میسازد.
مزید بر تجاوز دوامدار جنایتکارانه دشمنان افغانستان درکشور ما کمبود دانش عمومی، فقر سواد سیاسی وعدم تحلیل مشخص از اوضاع مشخص وضع را پیچیده تر ساخته است.
بنا بر آن چگونه میتوان اوضاع بحرانی موجود را مهار کرد و بسوی منافع علیای کشور سمت وسو داد و با ابتکارات عملی واقدامات پیشگیری کننده وطن را از خطراژده های خونخوارنجات داد.
طوریکه معلوم است پروژه ی اصلی گردان بازیهای بزرگ طی مراحل نهایی بمنظورتطبیق سناریوی تغیر قدرت بدوران حجر، سقوط نظام سیاسی کشور وریشه کن ساختن دیموکراسی نیمبند ونسبی موجود، تسلط استحبارات نظامی بیگانگان وتحکیم نفوذ مستقیم آی اس آی پاکستان وده ها گروه عرب وعجم تروریست وجنایت پیشه در تار وپود این کشور دست به اقدامات ویچیده وخطرناکی زده اند که با تعرضات تازه و تاخت وتازهای وحشیانه در مناطق مختلف کشورآتش جنگ را تشدید نموده وروغن اختلافات سمتی وقومی را بروی آن میریزند.
درامتداد جنگهای تجاوزکارانه ی گذشته همه میدانند که طی سی سال قبل درنتیجه ی پیوستن شمال به طور نسبی به جمعیت وکنار رفتن جنوب به حزب گلبدین وهمکاری کادرهای سیاسی قبیله یی با آی اس آی منجر به سقوط حاکمیت ح د خ ا و فروپاشی نظام مردمی ودموکراتیک گردید.
سوال اینجاست که در آنوقت ازمجموع جنبش چپ ودموکراتیک، احزاب سیاسی، شخصیتها، نهاد ها ی ملی ومدنی وغیره آیا کسی توانست از بحران نا امنی و جنگ جلوگیری واقدامات پیشگیرنده برای صلح انجام دهد؟
ویا آیا ازآمپراتوران مذهبی وادعا کننده گان اثر گذار درموضوع دیواربرلین وفروپاشی اتحاد شوروی کسی توانست عوامل جنگ ونیروهای پرتاب شده ی رژیم خونتای پاکستان وتروریستهای عرب را سرکوب نموده و جلو خونریزی کشتار وقتل عام مردم کابل ودیگر شهر های افغانستان را بگیرد؟
پاسخ معلوم است که هیچگاه دولتهای ارتجاعی پوشالی، نیابتی وگروه ها ی اقمار آن نتوانستند ویا نخواستند که از وقوع جنگ وادامه ی آن جلو گیری وآتش حملات اجیران فروخته شده از خارج را خاموش سازند.
مردم افغانستان با سقوط حاکمیت جمهوری دموکراتیک افغانستان جنگهای خونین ودهشتناکی را درسطح کشور وبخصوص درشهر کابل پشت سرگذاشتند ودیدند که صدراعظم پاکستان ورهبر آی اس آی شانه بشانه با تیکه داران مذهبی با ساختن وضو درجوی خون کشته شده گان مردم بی دفاع، برسر نعش شهدای وطن نماز شکرانه ادا کردند.
ازین درس بزرگ دیگرچه میتواند باشد.
این یک درس بزرگ و تجربه تلخ تاریخ برای مردم افغانستان وجنبش روشنفکری وهم برای مدعیان جنگ وجهاد بود.
همین اکنون بنقل از منابع خبری تازه ترین خبر اسپوتنیک: پنتاگون اعلام کرده است که برای بررسی وضعیت افغانستان ماموریت نظامی استخباراتی و جنگی این کشور از پایگاه های خلیج فارس آغاز شده است. در بخش دیگراین خبر از قول وزیر دفاع ایالات متحده امریکا آمده است: ما توا نا یی انجام این کار را داریم وآنچه ما بدنبال این کار هستیم کوتاه کردن قدمهای پیش رو با استقرار برخی نیرو ها در کشور های همسایه افغانستان است واین کار جریان دارد. در بخش دیگری وزیر دفاع امریکا گفته است تلاشهای امریکا علیه تروریزم ازین پس بروی عناصری متمرکز خواهد شد که میتواند به امریکا حمله کند. وریر دفاع از توانایی انجام ماموریت در برابر القاعده سخن گفت اما از گروه طالبان بخیث تهدید علیه امریکا نام نیرد.
بنا بر آن از اظهارات فوق مبنی بر استقرار برخی نیرو ها در کشور های همسایه ی افغانستان خود گواه آنست که رژیم خونتای پاکستان به ادامه اخذ پاداش چهل ساله جنگ نیابتی خود در افغانستان نایل گردیده است. همچنان نگرفتن نام طالبان بحیث تهدید علیه امریکا واضحاً طالبان را در موقعیت برتری قرارداده که میتواند با علامت چراغ سبز غربیها قدرت را در افغانستان غصب نموده و با پاکستان معامله کنند.
پس حالا چرا بار دیگرباید اجازه داد تا همان فاجعه ی بزرگ در زیرچشمان مردم افغانستان وحضورپرنیرنگ بالا نشینان نظام که بر کشور سایه افگنده اند تکرار شود؟
آیا بالا نشینان نظام نیابتی موجود که برخی از آنها دست به معامله وسازش با دشمنان افغانستان زده ومتباقی با سکوت مذبوحانه ناظر صحنه های بربادی وطن میشوند خود را بیرون ازین کشتی شکسته میدانند؟
که در آنصورت اعتماد بادشمنان خاک وطن بازی با آتش است حتا که اگر آخرین هستی خود را هم در معرض معامله با پاکستان قرار دهند. زیراکه همین رژیم خونخوار پاکستان بود که مجاهدین را در جنگ با دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان تشکیل، تجهیر، تسلیح، تنظیم، تشویق وتمویل نمود واز هر کدام آنها امیر وسلطان ساخت. حالا خوب میدانند که آنها را با عین صحنه سازی وسخاوت با گروه های زرخرید ریزرفی خود تبادله نموده بمنظور پیشبرد استراتیژی جنگی وبازیهای جدید وآوردن نظام امارت بازیهای خطرناکی را در پرده مذاکرات صلح در پیش گرفته کار وطن ونظام موجود را یکطرفه میسازند.
بنا بر آن فاجعه ی گذشته اگر این بار تکرار شود بار دیگر سر دم داران آتش افروز پاکستانی اینبار در حمام خون کابل غسل خواهند نمود وبر سر نعش مکتبی ها وبا سوادان وطن نمایش نماز شکرانه ی خود را بشکل وحشیانه تر ادا خواهند کرد بنا بر آن باید گفت.
آیا وقت آن نرسیده است که بحاطرکنترول بحران موجود وجلو گیری از بروز فاجعه، لازمست تا همه احزاب سیاسی وطنخواه اعم ازمومنین پاکنهاد، گروه ها ونهاد های مردمی وضد جنگ، شخصیتهای مستقل ملی در یک ساختار ملی ومردمی ودفاعی بدفاع عملی از وطن متحد گردیده تا فجایع گذشته در وطن تکرار نشود؟
بلی همه میدانند که نجات وطن وظیفه ی مبرم وتاخیر ناپذیر است وقت آن رسیده است تا با استفاده از فرصت موجود با همبستگی و اجماع بزرگ ملی بر پایه ی منافع علیای کشوردر همکاری وپشتیبانی نیروهای مسلح ومدافعین خاک، نوامیس، استقلال وآزادی کشور بحران را عملاً مهار نموده وجریان را بسوی بقا ی وطن، استقلال وتمامیت ارضی وصلح سراسری سمت وسو داد.
ورنه در صورت ازدست دادن چنین فرصتی تاریخ هرگزتکرار اشتباه را نخواهد بخشید ونسلهای آینده مارا محکوم خواهند نمود.
با عرض حرمت