در چنین شرایطی که دشمنان افغانستان در وجود گروههای تروریستی القاعده، طالب وداعش بهمنظور ترور و قتل، کشتار، وحشت و به آتش کشیدن هستی و تجاوز به سمت شمال کشور، بخصوص در ولایت کندز اعزام و انتقال داده میشوند که در اثر حملات وحشتناک شان شهر کندز را چندین بار به خاک و خون کشانیده صدها هموند کندزی و دهها افراد قوای مسلح شهید و هزاران نفر زخمی و چند صد هزار نفر دیگر را بیخانمان ساخته، مؤسسات دولتی دیپوهای سلاح و مهمات و دارایی عامه و بیتالمال، بانکها، مغازهها و دکانها و خانههای مردم را غارت کرده و به آتش کشیدهاند.
گفته میشود باوجود آزاد سازی شهر کندز از وجود دشمنان، هنوز هم شعلههای آتش در حومهها و نواحی شهر کندز زبانه میکشد و مردم در زیر پاشنههای خونین دشمنان طالبی وداعشی فریاد مرگ و آزادی سر داده ولی گوشهای نا شنو و احساس منجمد مسئولان کمتر جنبیده و به فریاد این مردم بیدفاع رسیدهگی لازم نمیشود زیرا که بسا فرماندهان نظامی و قوماندانهای محلی بجای آنکه در میدان محاربات صف آرایی نموده در خط دفاع از نوامیس مردم و آمادهگی لازم جنگی در برابر دشمن، دسایس شوم و هجوم دشمنان را عقیم بسازند، مصروف عیاشی و خوشگذرانی بوده مردم را به میدانهای سگ جنگی کشانیده و درین کار هرزه و خلاف ارزشهای اسلامی کودکان و نوجوانان را از مسیر درست زندگی آداب و اخلاق انسانی منحرف ساخته و از ریختن خون حیوان نیز لذت میبرند که این خود آب انداختن به آسیاب دشمنان افغانستان بوده و پس کردن سنگ از سر راه دشمن و هموار کردن راه برای تعرض و تجاوزات بعدی دشمنان افغانستان به خاک و نوامیس وطن است. جهالت به این اندازه که در سرتاسر جهان گوشی نشنیده و چشمی ندیده باشد که انسان قرن بیست و یکم فرصتهای طلایی دفاع از وطن را از دست داده خودش بدست خود قبر خود را درست میکند.
در حالی که شهر کندز یا کهندژ یکی از شهرهای تاریخی کشور که در واقع نماد شجاعت وطنپرستی و شهری سرشار از علم و فرهنگ و دانش بشری و دارای تأسیسات بزرگ علمی کانون علوم و اکدمیک عصر خود بوده و مردم شریف کندز همچون دیگر ولایات کشور علم دوست، بافرهنگ و سرشار از عشق و محبت، صلحدوست و باغیرت و افتخار بهترین همزیستی اجتماعی را دارا میباشند. ولی جبر تاریخ و گردش معکوس چرخ برین کسانی را بر سرنوشت این مردم حاکم ساخته است که در گزارش ذیل وضاحت کامل دارد.
درین جا توجه خواننده محترم به گزارش مختصری از آقای فرشاد صالح از آریانا نیوز تحت عنوان «از میدانهای سرد نبردها تا میدانهای گرم سگ جنگی در کندز» جلب میگردد.
به این مفهوم آمده است که «با سرد شدن هوا انتظار میرفت که فرماندهان نظامی به میدانهای نبرد رفته و طالبان را از حومههای شهر کندز عقب بزنند. ولی دیده میشود که هیچ برنامهی برای سرکوب گروههای شورشی درین ولایت وجود ندارد و فرماندهان محلی بجای رفتن به میدان نبرد به میدانهای سگ جنگی رفته ودر گیر جنگ سگهای هزار دالری شان است. ارزش سگهای جنگی در میدانهای سگ جنگی به هزاران افغانی و هزاران دالر آمریکایی میرسد. آنجا بیشتر در روزهای جمعه گواه سگ جنگی است درین میدان و کسانی که علاقهمند سگ جنگی هستند حتا در برابر هزاران افغانی و هزاران دالر آمریکایی قمار میزنند» یکی دیگر از تماشاگران میگفت که «اینها اکت میکنند، اکت بدماشی میکنند قوماندانان ...»
آقای صالحی به ادامه گفتند «نگهداری هر سگهای جنگی بدوش نوجوانان و کودکان شده است و بیشتر این کودکان بجای فرا گیری آموزش و پرورش مصروف گردش سگهای جنگیاند و حتا این کودکان نیز تشویق به سگ جنگی شدهاند. سالهای زیادی است که فرماندهان محلی و کسانی که خود را درین حوزهها بدماش میدانند به میدان سگ جنگی آمده و به ارزش صدها هزار افغانی را به گونه قمار بالای سگ جنگی میپردازند؛ اما حکومت بهظاهر هیچ برنامهای را برای متوقف ساختن این سگبازیها ندارد»
این در حالی است که مدت کمی پس از آن اخباری به نقل از سایت وزین همایون از «کشف کارخانه بزرگ بمسازی گروه تروریستی طالبان در بلخ و همچنان خبر اولین هنگ منسجم داعشی از ننگرهار سر بیرون کرد» به نشر میرسد. این است شرایط اوضاع و این است روزگار ملتی که از یکسو در چنبره و چنگال طالب و داعش و از سوی دیگر در زیر امر قوماندانان محلی بگروگان نشسته اند. اینست همان مدعیان اسلام که گاهی بنام جهاد میسوختاندند ومیکشتند وگاهی بنام طالب والقاعده سر میبریدند واکنون بنام داعش قتل عام میکنند. قوماندانان محلی و فرماندهان نظامی با گرفتن امتیازات کلان از دولت و اندوختن ثروتهای میلیون دالری مصروف خوشگذرانی خود هستند وملتی هردم شهید را در مکاره بازاردین ببازی مضحکانه نگهمیدارند.
آنانی که در بلند گوها بزعم خود ناجی وطن خود را معرفی میکنند، آنان نقش بازیگران بزرگ وحامیان خارجی خود را نادیده گرفته برد جنگ نیابتی متجاوزین بزرگ خارجی را بنام خود قلمداد نموده، آیا مدافعین اسلام همینها بودند که دها بار زهر شکست طالب را چشیده واکنون باوجود پیشروی های طالب وداعش بر نوامیس همشهریان وهموندان مظلوم ما باز هم مصروف عیش ونوش وبازی با حیوانات میباشند دین اسلام وطن را همین ها نجات داده اند.
همچنان حزب اسلامی گلبدالدین که هزاران مکتب را به آتش میکشید وطلاب معارف را بجرم دانشجویی وانسان را بجرم انسایت میکشتند. حالا از ریختن خون حیوان بیگناه نیز لذت میبرند. آنها زمانیکه خواندن دروس در مکاتب را گنه کبیره میشمردند وموجودیت مکاتب را برخلاف اسلام تبلیغ کرده و به آتش میکشیدند ولی حالا همان مدافعین پیروزمند؟ اسلامی سگ جنگی وغارتگری را مطابق بکدام نوع اسلام جایز میدانند؟
آنانی که زیر ساختار های اقتصادی را تخریب ومکا تب ومدارس را به آتش کشیدند به این ترتیب جوانان را از حق کار وتحصیل محروم ساخته ومجبور میسازند که بجای تحصیل، یا اجیر طالب وداعش شوند ویا در خدمت فرماندهان محلی و پرورش دد ودام قرار بگیرند. آیا همین بود مزایای دفاع از اسلام؟
علما ی اسلام وروحانیون که وظیفه رهنمایی وارشاد در بین مردم را دارند کجاهستند که جوانان محروم از تحصیل را از گزند جهالت وبهره گیری فرماندهان محلی نجات دهند. نگذارند تا نوجوانان وجوانان در خدمت گروههای مسلح مخالف دولت بپیوندند. کجا هستند آن مدعیان مذهبی که در روز جمعه مبارک سگ جنگی را منع کرده و مردم را بسوی صرات المستقیم راهنمایی کنند. کودکان صغیر را به عقد زورمندان مسن نداده از حقوق انسانی آنها و هزاران کودک ونوجوان گروگان شده در دست زورمندان دفاع نمایند، آیا آنها منحیث عالم صلحدوست مسولیتهای خود را در قبال پرسش روز باسخواست ادا نموده و در باره بدی جنگ وارزشمندی های صلح توانسته اند که جلو جنگ را بگیرند و مردم را به امر دفاع از وطن، صلح ونوامیس ملی بسیج بسازند.
تا جایی که از ملا های پاکنهاد وطندوست انتظار میرود که خط سیاه طالب داعش را با تمام جنایات آنها برای ملت واضح ساخته و مردم را برای عقیم ساختن ودفع تجاوزات دشمنان وطن وگماشتگان خارجی آنها بسیج ومتشکل سازند وظیفه ملاهای دینی درین مقطع حساس تاریخی تشریح وتوضیح مسایل بزرگ صلح بر جنگ است که برای مردم ارزش حیاتی دارد.
در چنین شرایط نا امن ونا گوار کجاست دولت مردانی که با همه نفاق وشقاق داخلی ای که دارد خودش را وحدت ملی میخوانند ولی بسا فرماندهانش را بحالت خود رها کرده بی آنکه ایشان رابوظایف اصلی شان در راه دفاع از وطن متوجه ساخته مورد تشویق وپشتیبانی قرار داده و از کارهای هرزه وکشنده برحذردارد.
بآنکه قوای مسلح وامنیتی تا آخرین نفس درسنگر دفاع از هروجب خاک وطن وبخصوص شهر کندز قرارداشته وشجاعانه از آن پاسداری میکند ولی نرسیدن کمکهای بموقع دولتی عقب جبه را خالی گذاشته که گاهگاهی به غلبه دشمنان منجر میشود.
در حالی که دشمن تا لب دروازه های همگان رسیده است دولت میباید هر چه زود تر برای مفرزه های مسلح دفاعی کندز وسایر ولایات نا امن تدابیر اکمالاتی لوژستکی ومسله تعلیمات مداوم مسلکی وآموزه های میهنی را در صدر وظایف خود قرارداده وبلند بردن ظرفیت توانایی قوای مسلح در نقاط استراتیژیک کشور وبخصوص کندز از الویتهای کاری دولت باشد. در غیر از آن اگر اوضاع نابسامان وخودسریها چنین ادامه یابد، چه میتوان از دولت ونهاد های دولتی توقع نموده وبکدام چشم اندازی امید وار و به آینده روشن باورداشت.
در چنین حال و هوا یگانه راهی که برای ملت باقی مانده است آنست که تمام مردم آگاه وچیز فهم کشور اعم از گروههای وطنپرست وصلحدوست، احزاب وسازمانهای سیاسی علما وروحانیون پاکنهاد کشور در یک طیف وسیع ودر یک تشکل عظیم وگسترده ملی بسیج شوند تا فرصت های ناچیز موجود بدفاع از وطن ونجات مردم زمینه ختم جنگ را فراهم سازد و به صلح پایدار دسترسی حاصل گردد و به این ترتیب از وطن آبایی مان دفاع لازم صورت بگیرد.