خواهی که زمانه را به چالش گیری
اما خود ازین چاله بچاه خواهی رفت
صدور تروریزم و تحمیل جنگ نیابتی قدرتهای متجاوز بر کشور ما که منجر به تغیر نظام سیاسی و فروپاشی حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان گردید، سرآغاز مصیبتی بود که با جنگهای میانگروهی، تنظیمی و جهادی، کشور را به خطر بربادی روبرو ساختند و بلااثر آن نظام قانونمند دموکراتیک، عدالت پسند، و ترقیخواه، ملی و دموکراتیک، مردم سالار و مدافع استقلال و تمامیت ارضی، وحدت ملی، طرفدار صلح آرمش و حافظ منافع علیای کشور به نقطه پایانی رسید. آن دولت مسئول و مقتدری که هیچگاهی به دشمن سر خم نکرد ودرزمان حاکمیتش هرگز بیرق پاکستانی و عکسهای آخوندی ایرانی در سرزمین افغانستان بلند نگردیده و پول بیگانه دریک وجب خاک کشور چلش نداشت. دولتی که با مقاومت شدید وطنپرستانه بدفاع از خاک ونوامیس ملی دربرابر جنگ ظالمانه ونابرابر و درمقابل نا پاک ترین اتحاد نا مقدس خارجی ونوکران زرخرید داخلی شان سربلندانه ایستاد وسالهای سال بطور مستقلانه از وطن دفاع کرد. ولی مداخلات دوامدار ابر قدرتهای بزرگ جهان منجر به تغیر نظام شد تا اینکه یک دولت فرمایشی، گوش بفرمان، تحت الحمایه، غیر متمرکز، زور سالار وبحران آفرین بر مردم افغانستان تحمیل گردید و سرانجام مردم افغانستان با اینگونه تحولات و تبدلات سیاسی، بزرگترین حامی وناجی خود را از دست داده و پامال قدرتهای بزرگ، عربها، پاکستانیها، عمال آخوندی ایرانی وشریر ترین گروه های تند رومذهبی اسلامی گردیدند که با تشدید حملات انتحاری وانفجاری، کشتار مردم بیگناه، گسترش جنگ وتروریزم، نا امنی وبحران عمومی، ظهور جنگهای قومی زبانی وسمتی، ترویج مواد مخدره درمیان جوانان، تخریب زیر ساختارهای اقتصادی کشور، تاراج معادن بیکاری، فرار اجباری، نفاق قومی، فقر، جهل، مرض وهزاران بدبختی دیگر مردم را درجزیره اسارتبار تاریخ محصورساخته وکشور را بمرکز جولانگاه تروریزم، القاعده، طالب وداعش وصدها گروه اجیر شده خارجی مبدل کرده اند.
در چنین حال وهوا تشنگان قدرت با لنوبه با نمایشات مضحک انتخاباتی قلابی وفرمایشی برای جابجایی مهره های دست نشانده توام با فشار خارجی در پوشش دولت پوشالی بر مردم افغانستان سایه می افگند. دولتی که نهال دشمنی اسلاف خود را به ثمررسانده و کاخ استبداد گذشته گان شان را به زندان عمومی کشور مبدل ساخت. دولتی که اگر اسلافش سیبی از درخت ملت چیده بودند، این دولت تمام درختان هستی مردم را از بیخ وبن کشیده وریشه هایش را در آفتاب تموز گذاشت. دولتی که کشور را همچو کشتی شکسته در توفان هولناک سیاسی و بحران شدید امنیتی وگرداب نابودی سوق داده و مردم را بطور زیرکانه با خیالات خام ساحل اغوا میکند.
بآنکه در زمان حاکمیت دوسره دولت اشرف غنی کارهای ناچیزی صورت گرفته است ولی بتناسب کمکهای جامعه جهانی ونیاز مبرم مردم کارکرد های دولت به استثنای دوران بربریت طالبان با هیچ دولتی طی یکصد سال اخیر قابل مقایسه نمیباشد؛ زیرا که این دولت فاقد ثبات سیاسی وبرنامه کاری بوده و باگذشت هر روز از عمر ننگین آن، این دولت را کارنامه های نامیمونش در ردیف فاسد ترین دولتهای جهان قرارمیدهد که در تاریخ یکصد ساله افغانستان سابقه ندارد. با توجه به جنگ خانمانسوز اخیردر کشور چیزیکه کارکردهای دولت حاضر را از اسلاف همتایش متمایز میسازد همانا به اوج رسیدن تمام کارنامه های سیاه دوره گذشته و جریان جنگ است که بطرز بی سابقه ی در حال گسترش بوده ودربستر چنین شرایط ناگوار، اهداف شوم واستراتیژی کلان دشمنان افغانستان زمینه تطبیق خودرا پیدا کرده و کشور را به پرتگاه نابودی نزدیک میسازد که خلاصه آن ذیلاً ارایه میشود
ــــ در زمان دولت به اصطلاح وحدت ملی دامنه جنگ بشکل بیسابقه ی در سرتا سر کشور گسترش
می یابد.
ــــ بحران عمومی ونا امنی بیسابقه سراسر کشور را فرا گرفته است.
ــــ طا لبان اخیراً به نیروی مسلح فراگیر مبدل گردیده بطوریکه در زمان حاکمیت قبلی شان فاقد چنین امکاناتی بودند.
ـــ تروریزم القاعده وداعش بشکل مسلحانه در ولسوالیها ونقاط مهم کشور جابجاشده وحاکمان خود خوانده آنها مصروف امر ونهی هستند.
ـــ گروه های تجهیز شده از آنسوی سرحدات بمنظور تشدید جنگهای چریکی زیر نام مهاجر بداخل کشور شده بدون تشخیص دقیق هویت اسکان داده میشوند.
ـــ گروهای تروریستی عربی وهابی وغیره در برخی از مناطق کشور مکاتب ومدارس را به تربیتگاه تروریستی مبدل میسازند.
ـــ حزب اسلامی حکمتیار از لست سیاه کشیده شده بطور مسلحانه شریک قدرت میشود.
ـــ بدوش کشیدن فوتوهای آخوندی ایرانی وترویج پولهای ریال وکلداردر ولایات سرحدی.
ـــ نفوذ عوامل استخباراتی خارجی در رده های دولتی وپارالمان کشور.
ــــ جابجایی عوامل نفوذی مشکوک در قدمه های دولتی ودیگر نهاد ها.
ــــ جریان درسی مکاتب دربرخی ولایات زیر سایه ی افکار بیگانه وانحطاط معارف کشور.
ـــــ تشدید جنگ فرسایشی در کشور وهموار شدن راه برای تطبیق اهداف استراتیژی بیگانه.
ـــــ تاراج معادن وغارت آثار تاریخی کشور.
ــــ درگیری جنگهای قومی، سمتی وزبانی دربعضی ساحات کشوردر زیرسایه دولت نظاره گر.
ـــــ قرار گرفتن کشور در آستانه یک جنگ احتمالی داخلی.
ـــــ کمرسی وکم توجهی به اکمالات تجهیزاتی قوای مسلح ونیروهای امنیتی کشور.
ـــــ عدم مواظبت لازم بر مسایل معشیتی قوتهای مسلح برغم فداکاری قوای مسلح ونیروهای امنیتی کشور که بخاطر دفاع از نوامیس ملی درسنگردفاع وطن سربلندانه ایستاده اند.
ـــــ اوجگیری جنگ قدرت وفلج نگهداشتن دوایر دولتی زیر نام اصلاحات اداری.
ـــــ شدت گرفتن بحران امنیتی واحساس احتیاج به نیروهای نظامی کشورهای خارجی.
ــــــ نفوذ عوامل استخباراتی بر قضایای امنیتی کشور.
ـــــ ترویج فساد، رشوت، اختلاص، ظلم وغارتگری وتشدید کشت وقاچاق مواد مخدره در کشور.
ـــــ ناکار آمدی دولت در رابطه به زیرساختار های اقتصادی کشور.
ـــــ تشدید فقر عمومی، بیکاری ومجبور شدن جوانان به فرارازوطن واجیر شدن آنها در جنگهای کشورهای دیگر.
این شمه یی از مصیبتها ییست که در زمان حکومت دوسره دامنگیر ملت هردم شهید افغانستان گردیده است که چنین روزگارسیاه را مردم افغانستان، منفی دوران حاکمیت خودساخته طالبان، در یک قرن گذشته تجربه نکرده وتاریخ کشور بیاد ندارد.
بآنکه کرزی واشرف غنی هردو با پرهای مشابه بازی را به پیش برده ولی تفاوت میان ایشان درینجاست که کرزی بارنگ بازی زیاد وغنی بقوت پرهای زور شریک خود بازی را ادامه داده سرنوشت ملتی را به سخره گرفته مقاصد خود را دنبال میکنند.
اگرافراد وشخصیتهای قدرتمندی زیر نام نجات افغانستان جمع میشوند باز هم بسیاری از آنها همان شرکای قدیمی وهمدوره ی هستند که حالا برسر تقسیم قدرت ناراض شده اپوزیسیون دولتی را تشکیل میدهند. هرزمانی که بخواست خود برسند باز همان تجدید پیمان خواهدشد.
هرزمانی که مردم آزاده افغانستان حرکتی دادخواهانه را برپامیدارند خود را در انحصارهمین قدرتها (یعنی دولت، اپوزیسیون وحامیان خارجی آنها) در می یابند و حتا درزمان انتخابات نمایشی از روی ناگزیری سرنوشت خود را به یکی از آن دوگروه قدرتمند میسپارند؛ زیرا نبود یک اپوزیسیون قوی ونیرومند، آزاده و ترقیخواه، سراسری وفراگیر، در میدان مبارزه، باز هم حرف آخر را گروه دولتی، یا اپوزیسیون قدرتمند درتبانی حامیان خارجی شان خواهند زد.
به باور این قلم مردم آزاده ورنجدیده افغانستان بخاطر نجات وطن از بدبختی کنونی راه زیادی را در پیش رو دارند که بطور عموم از کوچه باغهای علم ودانش، خرد وبیداری وهشیاری میگذرد.
با عبوربی امان از مسیر پرخم وپیچ کوره راه ها، با همبستگی ملی دادخواهانه وسراسری در وجود یک جنبش سرتاسری، دموکراتیک وملی، با پیشآهنگی احزاب سیاسی ترقیخواه وعدالت پسند، مردمی ومسُول، مدافعین واقعی وطن ودیگر گروه های ترقی پسند، شخصیتهای با اعتبار ملی، مومنین پاکنهاد وجوانان آزاده کشور همه در یک صف مقدس میهنی روند تحولات ونجات وطن را هدایت خواهند کرد.