دولت و ساختارهای سیاسی کنونی در نتیجه دخالت مسلحانه خارجی شکل گرفت و مانند هر دولت که بعد از دخالت مسلحانه خارجی به وجود میآید منافع، امیال و تمایلات سیاسی دولت و یا دولتهای خارجی حامی در وجود چهرههای وابسته بهوضوح مطمح نظر قرار میگیرد. ایالات متحده و متحدین ناتوی آن بعد از تهاجم گسترده نظامی با توجه به اهداف راهبردی و ماهیت اشغالگرانه حضور سیاسی و نظامی در افغانستان هیچگاهی در پی ایجاد یک دولت که بر پایه منافع و مصالح ملی کشور استوار باشد نبوده و از همان آوان پایهگذاری دولت بعد از نظام طالبانی در کنفرانس بن یک ترکیبی نامتجانس شیفته قدرت بر مردم تحمیل شد و چهرههای بنام تکنوکرات که با ایالات متحده و سیستم غربی همنوای داشت با تفاهم با محافل قرین با نهادهای جاسوسی این کشورها بهمثابه بانیان و ترویج کننده گان ارزشهای غربی به مقامهای کلیدی منصوب گردید که جزء ثروت اندوزی و غارت کمکهای بینالمللی به بدبختیهای فراگیر، فقر و تهی دستی لشکر میلیونی و تن مجروح این وطن اعتنای نداشته و ندارند.
افزون برین سیاست جابجای افراد مرتبط به حلقات پیمانکاروقراردادیهای خارجی که ببرکت سلطه نظامیان خارجی یک شبه به ثروتهای میلیونی باد آورده دست یافته واکثرأ درفقدان دانش سیاسی وتفکرملی قرارداشتند درپست های حساس دولتی ونهادهای نمایندگی بطورفزاینده درهجده سال حضورغرب گماشته شده اند که این روند بکارگیری مامورین دارای صلاحیت تصمیم گیریهای مهم بهوضوح به ظهورالیگارشی وهسته مافیائی قدرت بزیان منافع ملی انجامیده است.
هکذا عناصرزورمند، وحلقات مافیائی وابسته به نهادهای استخباراتی خارجی درهجده سال گذشته تحت پوشش دموکراسی، روند متعارف ایجاد دولت مدرن وپروسه دولت وملت سازی را درمحورمنافع شخصی وگروهی به شدت سبوتاژنموده وتلاش نمودند تا ازایجاد دولت قانونمند ومسوول مبتنی به خواستهای همگانی جلوگیری نمایند و لذا این امرموجب شده است تا قانون وعدالت درسطوح مختلف جای خود را به بیروکراسی لجام گسیخته، رشوه، سؤاستفاده های سیاسی، مالی واخلاقی داده وبه تضعیف دولت بیانجامد.
مصایب ناشی از فساد مالی، سیاسی واداری که ازبدوی پیدایش نظام ودولت در وجود افراد وحلقات معین مافیائی در کشوررشد نمود، چنان ابعاد گسترده بخود گرفته است که دیگرماشین قدرت دولتی درخدمت عامه نه بلکه درعمل به اسباب حمایت اززوروثروت کانونهای قدرت نامشروع دروطن مبدل گردیده است. مردم افغانستان درطی هجده سال گذشته غنیمت گیری پستهای دولتی ومقام های کلیدی توسط کانونهای قدرتهای مافیائی وزورگورا به طرزبی رویه شاهد هستند که درقالب حکومت فامیلی یا نیپتوکراسی که ازویژه گیهای نظامهای توتالیتراست متبارزگردیده است لذا سلطه جابرانه قدرت مافیائی درتمامی بدنه های قدرت باعث آن شده است که تمرین دموکراسی یا گزینه انتخابات که ازآن بهمثابه یکی ازعمده ترین دستآورهای دوران کنونی بعد ازرژیم استبدادی طالبان یاد میشود، بهمثابه ابزارخدعه، اغوا وتطمیع توده ها درخدمت محافل ثروتمند وعنصرزورقرارگرفته وامید یک دولت یا رهبری منتخب درکشوربه یأس وبی باوری عمومی مبدل گردد، چنانچه هیچ دولتی تا کنون درافغانستان محصول یک انتخابات مشروع که در آن ازکاربرد ابزارهای نا مشروع سخن درمیان نباشد، بیرون داده نشده است که انتخابات (۲۰۱۴) وانتخابات آمیخته با تقلبات گسترده پارلمانی آخیرمثال بارزی درزمینه پنداشته میشود.
افزون برین طوریکه تذکاریافت، تدوام وگسترش مداخلات خارجی درامورانتخابات افغانستان، توسعه روزافزون جنگ نیابتی وفساد سه عنصربا پیامدهای زیانباراست که موجب شده است تا دیگرانتخابات وسیله تمثیل اراده مردم نه بلکه بیک ابرازباجگیری وبه قدرت رسیدن معدود چهرههای مبدل گردد که قدرت وسیاست را درین کشور به گروگان گرفته وچنان مینماید که درین ماتم سرا ازوطنپرستان وخادمانش کسی دیگری وجود ندارد.
به باوراین قلم وبا امعان به فکتورهای که بزبان ساده ومشت نمونه خرواردرفوق ازآن تذکاربعمل آمد، دلبستن وامید برای آینده بهترونجات میهن ازبدبختیهای فزاینده کنونی ازمجرای انتخابات وبخصوص انتخابات آینده آنهم در وجود همین ساختارهای ملوث به فساد وغیرحرفوی، مراکزگوناگون قدرت مافیائی، رهبران آزموده شده با گرایش های سنتی وقومی اشتباه تاریخی بیش نیست وهکذا سطح بالای بی سوادی وکم سوادی، فقروتهی دستی درمیان لایه های مختلف اجتماعی، نفوذ گسترده زورمندان محلی بهوضوح باعث خواهد شد تا انتخابات کماکان به ابقای افراد وحلقاتی درقدرت منجرگردد که بازتاب دماگوژی واغوای توده های میلیونی بوده نه ممثل امیال وخواستهای مردم این سر زمین که دروطن خودشان به گروگان مبدل شده اند.
اما با اطمینان میتوان اذعان داشت که علی الرغم همه مشکلات درابعاد وسیع این وطن درفقدان شخصیت های ملی، دادخواهان، روشنفکران میهن پرست ورزمندگان ملی قرارندارد، درین کشورکماکان زرفیتها وامکانات بالقوه فراوان در وجود نیروهای ملی ومیهن دوست وجود دارد واشتباه خواهد بود تا به یأس تن داده وصحنه را به دشمنان شناخته شده این وطن و یا کانونهای فساد ومافیائی تهی ساخت، بلکه اتحاد وهمبستگی ملی وبسیج مردم درمحوریت نیروهای ملی، دموکراتیک ومیهن پرست متضمن بقای افغانستان واحد وراهگشا برای بیرون رفت ازبن بست موجود خواهند بود.