بسیار بسیار کوتاه و مختصر؛
پیامی دارم برای حامیان آگاه، ناآگاه، ناخودآگاه و بیماران قومی، زبانی و قبیلوی ی که پیوسته در دفاع از اعلیحضرت حامد کرزی این مهرهی سیاه و متعفن مربوط دستگاههای عدیده اطلاعاتی ی منطقهیی و بینالمللی، بهویژه آی ایس آی پاکستان قرار داشتهاند.
من دهها مقاله و پژوهش در مورد اجیر بودن، خاین ملی بودن، و با ماهیت شخصیت پست و پلشت، و به قول آقای کیول امریکایی (نویسندهی کتاب جنگ اشباح) اجیر بودن فامیلی کرزی به دست آی ایس آی پاکستان؛ نوشتهام.
اتفاق هم افتیده است که هموطنی، گاهی با ناراحتی از من پرسیده بود؛ چرا در مورد کرزی و طالب و پاکستان و چنین و چنان بیشتر مینویسی؟ اما من میدانم که این هموطنان بیمارانی اند قومی، زبانی و منطقهیی که تا کنون به بیماری خود پی نبردهاند؛ و خود را حق بهجانب هم میدانند؛ و اگر خواسته باشند من حاضرم مدارک تاریخی خدمت شان ارایه دهم.
و من به پرسش چنین دوستان و هموطنان هیچ گاهی نپرداختهام که بگویم: چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست - آدم شناس نه ای جان من خطا این جاست.
اما نه... این جا موضوع آدم شناسی مطرح نبوده است بل، فقط بیماریهای شناخته و ناشناختهی ناخودآگاه قومگرایی مطرح بوده است و بس.
من در مورد آقای کرزی پروندهای در اختیار دارم. عنوان این پروند " سلولهای محکمهی هاگ در انتظار حامد کرزی" نام دارد.
من با اغتنام از فرصت این پروندهی آقای کرزی، دوسیه ی این خاین ملی را به دسترس هموطنان و نهادهای ذیربط قرار خواهم داد.
اما آنچه من را وادار ساخت تا این خامه را خدمت هموطنان پیشکش نمایم؛ اظهارات تازهی یکی از عمال شبکهی اطلاعاتی آی ایس آی برای برنامههای فامیلی کرزی، جناب مشاهد حسین صایب! سناتور ارشد پاکستان و عضو ارشد حزب «مسلم لیگ» حزب حاکم پاکستان، رئیس کمیته دفاعی مجلس سنا و نمایندۀ ویژۀ نخست وزیر پاکستان در امور کشمیر است. کشمیری که بنگاه و لانه شبکههای شریر و شیطانی و تروریستی بنیادگرایی زیر نظر سازمان جاسوسی پاکستان است.
اظهارات جناب مشاهد حسین، با صراحت تمام، یک بار دگر مهر سجل و تایید بر اجیر بودن آقای کرزی، و یکی از مزدوران کرزی به نام مارشال قسیم فهیم میگذارد.
آقای مشاهد حسین اعلام داشت که: پاکستان به نفع «کرزی» در انتخابات ۲۰۰۹ افغانستان دست به تقلب زد.
مشاهد حسین، رئیس کمیته دفاعی سنای پاکستان اعلام کرد که حامد کرزی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ افغانستان، اسلامآباد را بر واشنگتن ترجیح داد و در عوض پاکستان کاری کرد او برنده شود.
به نقل از نیوز انترنشنل، این سناتور میگوید: “ما به نفع حامد کرزی در انتخابات سال ۲۰۰۹ افغانستان دست به تقلب زدیم و به آمریکا نیز توصیه کردیم که کرزی از همه باهوشتر است و مردم را میتواند بهسادگی فریب دهد بدون اینکه آنها متوجه شوند"
معلوم است که این آقایان و شبکهشان؛ حامد جان را از آوان برهنه صورتی و نوباوگی زیر کنترول و نظر داشتهاند.
وی همچنان گفته است، که حامد کرزی میدانست که آمریکاییها با او مشکل دارند و به همین دلیل هم به سمت پاکستان دست دراز کرد که نتیجۀ خوبی هم گرفت.
“ما تمام ۳ میلیون رأی مهاجرین افغان در پاکستان را به نفع کرزی رقم زدیم.”
یکبار دیگر: مشاهد حسین، عضو ارشد «مسلم لیگ» حزب حاکم پاکستان، رئیس کمیته دفاعی مجلس سنا و نمایندۀ ویژۀ نخست وزیر پاکستان در امور کشمیر است.
این سناتور ارشد خاطرنشان کرد که سیاست اوباما در افغانستان ناکارآمد بوده است.
"آمریکا نمیداند که در افغانستان چه میخواهد. یک بار خواستار از بین بردن طالبان است و بار دیگر میگوید که پاکستان باید طالبان را به میز مذاکره بکشاند و در زمان دیگری علیه طالبان اعلام جنگ میکند، گاهی هم در بارۀ خروج از افغانستان صحبت میکند".
حامد کرزی این فرومایهترین عنصر جامعهی مان، طی دو دوره بیشتر حکومت امریکا و پاکستان دادهاش، طالبان و تروریستان مخلوق و مولود آی. ایس. آی را برادر خواند. از زندانها رها کرد. بهکرات با همدلی و محبت، انتحاریهای دستگیر شدهی آنها را با عطیهها و تحایف به آغوش کشیده و دوباره به پاکستان یعنی به نزد پدر مشترک فکری و سیاسی و جاسوسی خودش و آنها فرستاد.
به قول جناب مأمون ژورنالیست و مبصر توانا، حامد کرزی، فرد نبود و نیست. بازوی قوی حامد کرزی در آن زمان مارشال فهیم بود که در دقایق نود، در و پنجره «جبهه ملی» را شکست و به اردوگاه کرزی و پاکستان پناه برد. حالا لایههای گمشده کمکم باز میشوند. کرزی، یک تیم بود، نه یک فرد. فاش گویی مشاهد حسین در همین نقطه اهمیت تاریخی پیدا میکند
آی، اس، آی و طالب، هرگز بر حریم مارشال فهیم حتی یک بار هم حمله نکرد؛ در عوض، دیدیم که از جنرال داوود شروع تا استاد ربانی را دانه چینی کرد."
بااینکه امریکا و پاکستان و اجنبیان دیگر بهزور چکمههای عساکر و با نیرنگهای نواستعماری شان، حامد کرزی گمنام را که صرف بهعنوان کاندید نمایندگی طالبان در ملل متحد؛ سر و صدایی داشت؛ مانند شاه شجاع به تاج و تخت افغانستان برداشتند و نظیر آنچه در فوق آمد؛ پیوسته با دسیسه و نیرنگ و عوامفریبی حکومت او را تمدید میکردند؛ بازهم زعیم ملی خواندن چنین خاین و دست نشانده و غلام و غلام جز شوونیزم و مرض قومپرستی چه معنایی میتواند داشته باشد.
حیف هموطنان غیور پشتون که در آینده نیز فاش شدن هزاران سند مزدوری و خیانت این عروسک و خانواده مزدورش؛ لکههای ننگ بیشتری بر جبین آنان بر مینشاند. البته که مسئول هموطنان میلیونی پشتون نه بلکه مشتی بیمار روانی و سیاسی و چهبسا مزدور و غلام دیگر است که این لته ننگ و نفرین را بر جبین خلق پشتون کوبیده میروند.
باید خلق برادر و باشرف و باغیرت پشتون این مجانین مریض یا اوباش نوکر شده را از خود برانند، تجرید و محکوم و مردود نمایند تا شرف و عزت شان بیش از این لکه دار و چرک و چتل نگردد.
برای فهم درستتر مطلب؛ از برادران غیور پشتون میطلبم که فرض کنند که همین حامد کرزی اگر پشتون نمیبود و مثلاً از خلق تاجیک یا اوزبیک یا هزاره میبود؛ آیا با اینهمه رسوایی و حتی 1000 فیصد کمتر از آن، بازهم او را کس؛ حتی یک افغان حلالی حساب میکرد و قوم و قبیلهاش را چگونه میخواند و چگونه مینامید؟
خوب است که هر چه زودتر و بدون فوت وقت دست به کار شویم و خاینین را عاق و طرد، و خایین پرستان را مفلوج و منکوب نمائیم!