حالا که نقش و نفوذ طالبان این لشکر استخبارات پاکستان در بخش بزرگی از افغانستان روز تا روز برجستهتر میگردد، این پرسش به میان میآید که چگونه این نیروی سخت متحجر و ضد انسانیت و دور از مدنیت که هر روز دست به کشتار فجیعانه مردم بیگناه میزند و دار و ندارشان را نابود میکند و داراییهای عامه را از بین میبرد، و هیچ پیوندی با مردم شریف افغانستان نیز ندارد، این همه تواناییها و امکانات را از کجا بدست میآورند؟ آنها چگونه میتوانند در تمام جغرافیای افغانستان با تمام پیچیدگیهای آن حضور داشته باشند و آنهم حضور چنین فعال با مانورهای بسیار اثر گذار و غافل کننده که در نهایت مقامات بزرگ امنیتی ایالات متحده امریکا را نیز به این اعتراف میکشاند که گویا جنگ در افغانستان به بن بست رسیده و از این راه نمیتوان به صلح رسید؟ به عباره دیگر طالبان شکست ناپذیر اند و باید با آنها توافق نمود و نقش آنها را نیز همانند با دیگر همقطاران دیروزشان ـ رهبران جهادی ـ و یا بیشتر از آن در زندهگی مردم فلاکت زده کشور تضمین نمود. این اعتراف سخت تکان دهنده است. ناتو با این همه ساز و برگ و تواناییهای دور از تصور ما و حاکمیت مطلق هوایی در کشورمان که بهاصطلاح کوچکترین جنبنده هم از زیر ذره بین شان فرار نمیتواند کرد، و آن را میتوانند پیهم و با دقت مورد تعقیب قرار داد و اگر خواسته باشند حتا خط سیر رهبر سابقه طالبان را از پاکستان به ایران و از ایران به پاکستان در یک مسافرت بسیار مخفی نیز تعقیب نمایند و آن را بهموقع از بین ببرند، چگونه نمیتوانند این همه لشکر کشی پر زرق و برق طالبان و آمادهگی ها برای حمله بالای شهر قندز و یا لشکرگاه را نبینند و از آن بیخبر باشند؟ ویدیوهای که از این لشکر کشی در رسانههای اجتماعی به نشر رسیده نشان میدهد که آنها با شور و شوق تمام، بدون هراس از کدام حمله هوایی از جانب نیروهای بینالمللی بالای شان، نیروهای بزرگ و مجهز خود را برای این تعرض بزرگ منسجم میسازند و با مورال بسیار بلند و بدون کدام درگیری عمده شمار زیادی از پوستهها را متصرف میشوند و فشار سنگینی را بالای شهر به وجود میآورند. پس از درگیری با نیروهای دولتی و تخریب تأسیسات دولتی و عامه، کشتار بیرحمانه مردم و ایجاد فضای پُر از جنایت بشری و آوارهگی بخش بزرگ از اهالی شهر، یکباره ناپدید میگردند و گویی آب میشوند و به زمین فرو میروند. نه از جمع شدن شان با آن همه ساز و برگ نظامی جلوگیری میشود و نه از رفتن شان با به دست داشتن امکانات و وسایل بیشتر ممانعت به عمل میآید. این وضعیت خیلی رقتبار و گیچ کننده است. در چنین وضعیت، این مردم بیگناه و ستمدیده کشور اند که در این معرکه هست و بودشان را از دست میدهند و بدون کدام امکانات آواره دهات و شهرهای دیگر میگردند و صدای مظلومانهشان نیز به گوش هیچ زمامداری نمیرسد.
صرف نظر از آن که دولت پاکستان از این لشکر مزدور برای مقاصد بزرگ استراتژیک خود استفاده میبرد، نیروهای بینالمللی در رأس ناتو همانند با پاکستان، یک بازی غیراخلاقی دوگانه را بهپیش میبرند، و با یک دست با این لشکر میجنگند و با دست دیگر آنها را برای مقاصد بزرگتر یاری میرسانند؛ زمامداران فاسد و مزدور افغانستان نیز بدترین نقش را در این جنگ تحمیلی و نیابتی که در آن خون هزاران فرزند این کشور ریخته میشود و خانوادهها برباد میشوند، ملکیتهای آنها نابود میگردد، بازی کردهاند.
سلسله سالار همهیی این بربادی ها به شمول رهبران تنظیمها و فرماندهان جهادی که در این بازی شریکاند، شخصی در ظاهر دانش آموخته و سوکولار بنام حامد کرزی رییس جمهور سابق است که همواره در خدمت این لشکر مزدور قرار داشته و برای حفظ و نیرومندی آنها از هر وسیله ممکن استفاده برده است. این همکاری در آغاز سلطه طالبان در افغانستان که جناب شان میخواستند بهصفت نماینده دایمی این رجاله در سازمان ملل متحد ایفای وظیفه نماید تا هم اکنون ادامه دارد. آزاد سازی گروه بزرگی از زندانیان طالب از گوانتانامو و زندان بگرام که زیر نظر امریکاییها بود، به شمول آنهایی که خیلی خطرناک تشخیص داده شده بودند، حضور رهبران آنان در کابل و تأمین زندهگی مجلل از بودجه دولتی برای آنها و از همه مهمتر آن زمانی که عملیات نظامی پاکستان در وزیرستان آغاز گردید و بخش بزرگی از طالبان و القاعده با خانوادههای شان به افغانستان پناه آوردند با تخصیص دو صد ملیون دالر از بودجه شورای امنیت ملی برای اسکان آنها در مناطق مرزی، آزاد سازی زندانیان طالب از محابس ولایات به بهانههای مختلف که اکثر آنها دوباره به این لشکر خصم پیوستهاند، را میتوان در این سلسله برجسته ساخت. بر علاوه آنچه گفته شد در زمان زعامت جناب ایشان، دروازههای افغانستان به روی استخبارات پاکستان باز گردید و جنگ از مناطق جنوب به سراسر افغانستان گسترش یافت. وی بهصفت یک مهره ضعیف در دست استخبارات پاکستان قرار داشت و این ارگان با استفاده از بلند پروازیهای کرزی و ویژهگی های قبیلهیی وی، به نام طالبان چه بازیهای مسخرهیی، به شمول تماسهای مستقیم و غیرمستقیم از جانب آنان، جازدن دکانداری از کویته بهصفت یکی از رهبران طالبان و یا مبادله پیامهای دروغین و آشتیجویانه از نام رهبران آنها و منحرف ساختن وی از مسیر تعیین شده، وی را فریب دادهاند. در همین دوران زعامت وی، افغانستان به مزرعه تریاک مبدل گردید و بهصفت بزرگترین تولید کننده تریاک و قاچاق آن به کشورهای بیرونی تا اروپا و امریکا شناخته شد. زیر همین زعامت، افغانستان به فاسدترین کشور جهان مبدل گردید و شیوه بسیار کهن خان سالاری و فرهنگ پوسیده این تفکر قبیلهیی احیا و تعمیم بخشیده شد که با دریغ تا اکنون این میراث ننگین همچنان ادامه دارد.
باری در یک خبر بی بی سی آمده بود که: پلیس ولایت لوگر در جنوب کابل از انهدام یک مرکز بزرگ عملیاتی و آموزشی گروه طالبان خبر داده که به گفته آنها حامد کرزی، رئیس جمهوری پیشین این کشور، مانع انجام عملیات علیه این مرکز شده بود. جنرال داوود احمدی، فرمانده پلیس لوگر در مصاحبهای تلفنی به بیبیسی گفت که در این مرکز مربیان "پاکستانی و چچنی" به حدود ۲۰۰ عضو گروه طالبان عملیات انتحاری، تاکتیک جنگ چریکی و شیوههای تبلیغاتی را آموزش میدادند. او گفت که این مرکز علاوه بر آموزش، در انتقال و سازماندهی عملیات انفجاری گروه طالبان در شهر کابل و پل علم، مرکز ولایت لوگر هم فعالیت داشته است. جنرال احمدی گفت که حامد کرزی، رئیس جمهوری پیشین افغانستان، در زمان ریاست جمهوری خود اجرای هیچ نوع عملیاتی را در منطقه زرغونشهر اجازه نمیداد و به پلیس لوگر و ارتش بهصورت کتبی دستور داده بود که علیه این مرکز عملیات نکنند. آقای احمدی گفت که بهتازگی عملیات مشترک نیروهای پلیس، ارتش و امنیت ملی به دستور شورای امنیت ملی در منطقه زرغونشهر به اجرا گذاشته شد که در نتیجه آن ۲۷ عضو گروه طالبان کشته و ۳۳ نفر دیگر زخمی شدند. در این عملیات سلاحهای سنگین و سبک، انبارهای مهمات، از جمله ۱۷۰ کیلو گرم مواد منفجره و سه وسیله نقلیه مملو از مواد منفجره از این مرکز به دست آمده است.
از همه چربتر همین صحبتهای اخیر جناب کرزی با رادیو تلویزیون بی بی سی است که در آن جناب شان با صراحت میگویند که طالبان هم افغاناند و ما هم افغانیم. اگر ما حق داریم جایی را اشغال کنیم آنها نیز بهصف افغان حق دارند یک سرزمین را اشغال کنند و آن را به دست داشته باشند...! در مورد تدویر لویهجرگه عنعنوی و نگرانی حاکمان کنونی کشور و امکان استفاده کرزی در آن فرصت و به قدرت رسیدن دوباره وی با این که چنین تمایل را رد میکند؛ ولی از سیما و لبخند پر تزویر وی این اشتیاق را میتوان به سادهگی دید. (اگر دوستی این ویدیو کلپ را در اختیار داشته باشد، از روی مهربانی آن را در زیر همین جستار بگذارد تا دوستان یکبار دیگر آن را با دقت ببینند و بشنوند.)
حالا اگر این همه مؤلفهها را با هم یکجا کنیم و به آن نقش ستون پنجم در ارگ و ارگانهای امنیتی و ارگانهای محلی، با صدها بازیگر فروخته شده دیگر و از جمله بازیهای دوگانه امریکا بر طبق استراتژی منطقهیی و بینالمللی آن و در نظر داشتن منابع غنی آسیای میانه از جانب آنها، یکجا با بازیهای مغلق اوپراتیفی، سیاسی و استخباراتی سایر بازی کنان را در نظر بگیریم، آنگاه شناخت وضعیت بسیار رقتبار کنونی و پیچیدگیهای امروزی را بهتر میتوان درک نمود.
شما در این مورد چگونه فکر میکنید؟