قسمت اول
آنجا که مردم از حکومت وحشت دارند، استبداد است.
آجا که حکومت از مردم وحشت دارد، آزادی است.
این مدتی که از اداره سهامی (غنی – عبدالله) و یا حکومت ساخت جان کری میگذرد، کشور بدترین و سیاهترین دوره از تاریخش را تجربه میکند. تنشها، تشنجها، زدوبندها، توطئه و دسیسهها، زورگوی وبی بندوباری به اوج خود رسیده و وطن را تا عمق پرتگاه کشانده است.
درین اواخر زورگویی، قدرت طلبی و تشنج بین خارجیها، اشرف غنی و دبل عبدالله از یکطرف و از جانب دیگر عطا محمد نور، جمعیت و ائتلاف نجات به اوج خود رسیده و جدیداً عطا محمد نور در متن این تنشها قرارگرفته است، و ما با اصل آزادی بیان و ریالیزم در حاشیهی این تنش پژوهش و بررسی را در مورد عملکرد یکنم دهه عطا محمد نور و کش و گیر اخیرش با اشرف غنی و عبدالله از یک دید شفاف و بیطرفانه انجام داده و تا بتوانیم حقایق را پیشکش نمایم و در بررسی این تنش از بخشهای خبری استفاده بردهایم و آرزو داریم مورد توجه قرار گیرد. باید به عرض برسانم که ما با هیچکسی مخالفت و یا وابستگی نداریم و از بیان حقایق و واقعیتهای موجوده نیز نمیترسیم و تمام تلاش ما برای آبادی و خوشبختی زاد گاهم و خیر و سعادت مردمم است.
چپاولگری و منافع خواهی در یکنم دهه
آنان که با هزاران تذویر و ریا قصرها بنیاد نهاده اند، باید بدانند کسانی که فبل از اینان با ریختن خون هزاران انسان به مکنت رسیدند چه شدند؟ و مگر از آنان اثری است؟ و مطمین باشید که شما نیز پاینده نخواهید بود.
باید فهمید! کسی باخود در قبرستان هیچ چیزی نمی برد (کفن جیب ندارد) و به قول معروف خوشبخت باکفن وبدبخت بی کفن میرود وهمانطوریکه دیدید یاران وشریکهای تنظیمی وپیداوپناه تان چون: برهان الدین ربانی، احمد شاه مسعود، قسیم فهیم، مولوی نبی، یونس خالص، حاجی قدیر، جنرال داوود، رسول پهلوان وغفارپهلوان، سید مصطفی کاظمی، احمدولی وحشمت کرزی... باخود چه بردند؟ وبیش ازین دفتراعمال خود راسیاه تروبه جرم وجنایت خود نیافزاید. واگرشما چپاولگران به روزاخرت وبه بازپرسی الهی ایمان دارید وبه دربارربلعالمین توبه نماید وبدانید که خداوند بخشاینده ومهربان است.
فساد درکشورما دوشادوش دولت کرزی وحاکمیت تفنگداران به پیش رفته است، تاثیرجنگ های خانمانسوزوگماشتن انسانهای بی بندوبارواستفاده جومخصوصادرسالهای چوروچپاول کشوروسیله افراد تنظیمی وبیسواد باعث شد تا این پدیده شوم، دولت وجامعه جهانی رابه تهدید مواجه سازد. بدون شك وارد كردن ضربات کوبنده وپیهم فساد واختلاس بر سیاستهای دولت، باعث ازبین رفتن منافع ملی گردیده وحاکمیت رابه نابودی وگمراهی کشاند.
دارونداروطن وسیله کیها به چپاول رفت؟
در دولت مافیایی و جنایت پرورکرزی واحمدزی که با دستان خون آلود دشمنان وطن طراحی و دیزاین شده است هرآنچه زشتی، پلشتی و تباهیست؛ مقدس و محترم است وهرقاتل ورهزن و فاسد؛ شاه وامیر وحاکم مملکت.
قوماندان گدامحمد خالد، صالح محمد ریگستانی، جنـرال عتیق الله بریـالی (ازمیلا نچی تاجنرالی)، محمد عارف سروری، سارنوال کرام کریم، امان الله گذر، سارنوال محمود دقیق، صوفی محمد سعید شتلی، خواجه نبی، جان احمد، جنـرال دین محمد جرأت، فرید شفق، ابراهیمی ریس ولسی جرگه، صلاح الدین ربانی، رحیم وردگ، استانکزی، حنیف اتمر، اشرف غنی، حامدکرزی، قوماندان قیس قرباغی، محمد قسیم فهیم، قوماندان شاه حاجی، انور قره باغ، خواجه رحمت، عبدالبصیر سالنگی، محمد ایوب سالنگی، فضل الدین عیار، قوماندان نورحبیب، فضل احمد عظیمی، داکتر حقبین، مولوی غلام ایشان، استاد مالک خان، احمد ضیا مسعود، استاد نجیب فهیم، قوماندان غلام محمد، حاجی صفی قره باغی، جنـرال عبدالولی، احمد ولی مسعود، محمد یونس قانونی، عبدالله عبدالله، بسم الله محمدی، امرالله صالح، قاری محب الله، صوفی رزاق، خواجه صفی، گل پاچا، جنـرال عارف، حاجی الماس، حاجی بری، حاجی داوود کلکان، پهلوان هاشم، سید عبدالله استالفی، صوفی شریف، پهلوان معروف، آمر دوست محمد، زلمی طوفان، جنـرال آغا گل، ملا عزت، سید اسحق، محمد خواجه حسن، سید منصورفرزه یی، جنـرال رستمی، جنـرال راغب، عزیزمجروح، جنـرال محمد رازق، جنـرال قلندربیگ، جنـرال محمد شریف، جمیل تتمدره، سید اقبـال، آغاجان سنجنی، آغای خانقاه، جنـرال حلیم، جنـرال دوران، جنـرال امیر جان، جنـرال عبدالاحد، ارباب جمیل فرنگ، جنـرال جلال غنی، سارنوال حسین، عبدالرب رسول سیاف، ملا تاج محمد، حاجی شیرعلم، اسماعیل خان، جنـرال ظاهرعظیمی، سید نصیر علوی، علم خان آزادی، جنرال بابه جان، جنرال ظاهراغبر، عطا محمد نور، قوماندان صادق، جنـرال سید وثیق، قوماندان سید کامل، محمد اسحق رهگذر، علی محمد وفایی، احمد خان سمنگانی، گل محمد پهلوان، جنـرال ملک، سارنوال عبدالاحد دهزاد، خـال مرزا صبوری، عالم ساعی، قوماندان نجیم خـان، قوماندان گل حیدر، قوماندان عظیم، معلم فقیر احمد، میرزا رحیم، داکتر تاج محمد، جنـرال عزیزغیرت، جنـرال کبار، جنـرال محمد اسحق قوماندان مومن، مولانا قربان فرید، نصیر احمد ضیایی، قوماندان رجب خان، قوماندان ملا صبور، قسیم جنگل باغ، امان الله سالنگی، محمد یحیی سالنگی، ولسوال کبیر، مولوی محمد ظریف، حاجی رحیم سانچارک، سید آقا حسین سانچارکی، حسن فهیمی، جنـرال ذوالفقار، داکترمحمد ابراهیم تیوره، غلام یحیی چارسده، احمد خان درۀ مرغاب، عادلی بلخی، حاجی محمد محقق، سید حسن صفایی، کریم خلیلی، محمد اکبری، سیدحسین انوری، سیدعلی کاظمی، قربان علی عرفانی، باز محمد جوهری، جنـرال مراد علی، سید اعلی رحمتی، جنـرال خلیل اندرابی، جنـرال کبیراندرابی، جنـرال مصطفی، جـلال باجگاه، قوماندان رسول، قوماندان شکور، آمرمیرعلم کندز، حاجی سنگی محمد، مولوی ضیا الحق، قوماندان شاه عالم خوست، سید منصور نادری، سید جعفرنادری، سید سعادت نادری، سید حسام الدین، عزیزالرحمن گدامدار، عزیزبلال، جنـرال اکرم، پیرمحمد، پیرام قل، سبحان قل، قاضی محمد کبیر مرزبان، مامور حسن، داکتر جنید، بشیرقانت، سید اکرام الدین، حاجی آغا گل، اکرم خان، سید احمد رویین، داکتر احمد مشاهد، جنـرال امام الدین، عبدالجبار تقوا، داکترمحی الدین مهدی، سید نبی، داکتر قدم شاه، جنـرال فیصل بیگ، سلطان محمد اورنگ، باز محمد احمدی، سمیع الله قطره، سلطان محمد عبادی، صلاح الدین ربانی، بصیر بنگی، مولوی محمد نبی، محمد نور خواهانی، قوماندان سردار محمد، مخدوم فضل، عبدالولی نیازی، سید قدیرصیاد، دگروال نذیر محمد، بصیرخالد، سید امین طارق، محمد طویل، جنـرال محب الله، قوماندان دانشی، عبدالرووف ابراهیمی، آمر لطیف، فضل کریم ایماق، جنـرال داوود ابراهیمی، محمد انور جگدلک، ملا فضل، عبدالخالق قندهاری، مولوی نیک محمد، مولوی غلام محمد غریب، محمد عارف نورزی، آمرلالی، الله یار، کریم براهوی، سید اسحق گیلانی، قاضی راز محمد دلیلی، حاجی حضرت علی، حمید الله توخی، قوماندان عبدالرزاق، وحید الله سباوون، قاضی محمد امین وقاد، سید اشراق حسینی...
مجاهدین برای چه جهاد کردند؟
مگر مجاهدین، جهادشان به خاطرگرفتن امتیازات ویژه بوده است که اینک برسرتقسیم ارث ومیراث، عده ای به نام مجاهد، دندان های شان را تیز کرده وبرلاشه حرام پول وثروت دزدی، خیانت، وطنفروشی ومعامله نشسته وهنوزکه هنوزاست خمارشان نشکسته است. حفظ دست آوردهای جهادی ومقاومت نیزبهانه است که همان عده ای مشخص ازآن می خواهند سوء استفاده کنند. اینان باهرمعامله آماده وبه هرتعهدوپیمان خویش بخاطرپول وقدرت، بدون اندک درنگی پشت پامیزنند همچنانکه درخانه خدا وبادست گذاشتن به کلام الله مجید اعتنایی ننمودند. تازمانیکه این رانده گان درگاه خدا درکشورنفس میکشند، مردم درمصیبت وملت به تباهی دست وپا خواهد زد. میگویند: «بخاطریک شوم سوخت شهرروم» وحمله آمریکا در افغانستان منجر به رویکار آمدن جنگسالاران و قوماندانهاى تنظیم های اسلامى گردید. نیروهائیکه درسالهاى نودودوتا نودوشش، کشوررابه صحنه جنگهاى قومى ومذهبى تبدیل کردند. دهها هزارانسان بی گناه فقط به دلیل تعلقات نژادى ولسانى توسط این نیروها به فجیعترین شکلى به قتل رسیدند. اکثریت قاطع آنانیکه امروززمام قدرت رابدست دارند، به هرمعیار که بسنجى در شمار جنایتکاران جنگى اند. بسیارى ازفرماندهان نامبرده پیش از حمله نظامى آمریکا، فرارى و یا غیرفعال بودند وآنانیکه درداخل بودند عملآ درمحاصره بودند. این آمریکا بود که باردیگر با دادن پول و اسلحه اینان رارویکارآورد؛ بنابراین نیروهاى که امروزغرب وآمریکا به اتکاى آنها گویا میخواهد دموکراسى را پیاده کند، بیشتر به شوخى میماند تا واقعیت.
عطا محمد نوردربلخ چه کرد؟
درمافیا پیشگان جهادی، عطا محمد با اکت های سینماییش که یک مشت ستایشگران پتلون پوش و ریشو هم دارد قابل مکث است. یکی از مداحان نوکرصفت عطا، رئیس مبارزه با ارتشا و فساد اداری زون شمال است که خودش با فاسدان اصلی دهن جوال را گرفته است.
شمس الله جاوید (پنجشیری) رئیس مبارزه با فساد اداری در شمال که از مهره های باند بدنام «شورای نظار» است در مصاحبهای (٢٢ میزان ١٣٩١) پیرامون فساد در ولایت بلخ حقایقی را بیان نموده است اما با چشم پارگی خاصی، استاد اصلی فساد و جنایت را پاک و منزه جلوه میدهد. پارهای از حرفهایش را عینا نقل میکنم:
ـ بلخ ولایتى است که زمینهاى دولتى وغیردولتى خیلى زیاد درآن غصب شده است. غصب زمین را در بلخ به سه کتگورى تقسیم میتوانیم؛ غصب زمینهاى یک ادارۀ دولتى توسط ادارۀ دولتى دیگر، غصب زمینهاى دولتى توسط افراد زورمند، وغصب زمینهاى غیردولتى توسط مردم.
ـ درادامۀ غصب زمینها، اعمار شهرکهاى غیرقانونى نیز جریان دارد و چنین ساختمانها در ولایت بلخ نیز اعمار شده است.
ـ در ولایت بلخ نزدیک به ٦٠ شهرک اعمار شده، که تنها ٨ شهرک آن قانونى بوده و متباقى ٥٢ شهرک، غیرقانونى میباشند.
ـ در ناحیۀ ششم شهر مزارشریف اکثرساحات پارکهاى صنعتى غصب شده و بیش از ٣٠٠ منزل رهایشى درآن اعمار گردیده است.
ـ دراینجا از یک مامور عادى تا مقامات بلندرتبه، همه در فساد آغشته اند.
ـ در مبارزه با فساد ادارى در ولایت بلخ، عطا محمد نور والى این ولایت، وى را همکارى مینماید. وى افزود که بدون مقام ولایت بلخ، کدام ادارۀ دیگرى نیست که در فساد آغشته نباشد.
ـ مثالهاى برجستۀ فساد در گمرک است مثلا در کمربند ولسوالى بلخ، در مسیرشاهراه مزار- شبرغان، غرفه هایى به نام شاروالى ایجاد شده و از وسایط، به گونۀ غیرقانونى پول اخذ مینمایند. «
شمس الله خان! اگر تو با عطا محمد فاسد همکاسه و از شرکای جرمش نمیبودی، با این چشم پارگی رذیلانه، فاسد اصلی را برائت نمیدادی. هر انسانی با عقل سلیم از تو میپرسد که تا وقتی کلان یک ولایت آغشته به فساد نباشد، چطور ممکن است که سرتاپای ادارات پایینیاش مملو از فساد و گند خیانت باشند و احدی به خاطر فساد و چپاول زندانی و محاکمه نشود.
بلخیان وعطامحمد نور
دریافت دزدی عطا ضرورت به ذره بین هم ندارد درهر گوشهی شهر، خانه و مهانخانه، تانک تیل و تجارتخانه، شهرک و زیر خانه دارد و امکان ندارد کسی درین شهر زندگی کند اما چپاول عریان او را نبیند بشرط آنکه احمق و کور مادرزاد نباشد. هر انسان سالم فقط میپرسد که عطا محمد که از یک خانواده فقیر بود و به گفته خودش عمرش هم در «جهاد فی سبیلالله» گذشته، اینهمه سرمایه قارونی را از کجا بدست آورد؟ جاوید اگر اندک وجدان میداشتی و خود غرق فساد و ساخت و پاخت با مافیای حاکم نمیبودی، جمله را اینطور مینوشتی: تمامی ادارات بلخ در فساد آلوده اند که منشاء و منبع آن درولایت بلخ - شخص عطا محمد چوراست
تمامی بلخیان درد دیده و عناصر عاری از گند بنیادگرایی بخوبی میدانند که همه ادارات مزار در چنگال عطا قرار دارند و در هیچ قضیه دزدی و چپاول هستی مردم ما نیست که دستان ناپاک او و نزدیکانش ناپیدا باشد. او یک شاهنشاه تمام عیار بلخ است. نهاد شما فقط در جستجو و پیگرد مامورین محروم کممعاش و بیپناهی است که این دولت نابکار با پالیسی قاتل پروری و دزد دوستداشتنی آنها را مجبور به رشوه ستاندن نموده است ولی هیچگاهی شاه دزدان و غارتگران را به مردم معرفی نکرده و خواستار محاکمه جدی و علنی شان نمیگردد. میدانم که تو با شیر آلوده به تفکر جمعیتی بزرگ شدهای اما لااقل به عنوان یک انسان ذی شعور از حقایق تلخ ترور و چورکان عطا چشم پوشی نکن و شرف و عزتت را در برابر این استاد فاسدان به لیلام نگذار؛ اما تو کجا و احساس جانکاه این همه درد و الم ملت ماتمدار ما کجا. تو کسی هستی که در روز نخست تقرر قبل از نشستن بر کرسی مبارزه علیه فساد بر آستان عطا سجده زدی و حال با چشم پوشی از فساد گسترده او برایش ادای دین میکنی.
گوشه ی ازعملکردعطامحمد نوردربلخ
مشت نمونه خروار از فساد عطا و حلقه مافیایی ماحولش ذکری میکنم:
جاوید کمی خود را زحمت دهید و از دفترک کارتان بیرون شوید زیر زمینی های دیگر "مقام ولایت بلخ" را در دروازه بلخ، مندوی و سره میاشت تماشا کنید و کمی دورتر از جاده قهرمان ویرانی و جنایت مسعود دیدن نمایید که مقام ولایت تان قرار است در زیر آن نیز مارکیت اعمار کند باز هم میگویید که بجز از "والی صاحب" دیگر تمام ادارات در فساد غرق اند؟
٧ـ شهرک بندری حیرتان که هم سرحد با ازبکستان است و بیشترین کالا های مصرفی چینی، ترکی، روسی و ازبکستانی تاجران ازین بندر وارد میشوند به یکی از منابع عایداتی عطا مبدل گشته است. رئیس شهر حیرتان قاضی نجیب از مزدوران پروپاقرص حاکم بلخ است که توسط وی تا حال به این سمت باقی مانده است. بوی فساد و دزدی از گمرک حیرتان تا جایی بالا گرفت که حتی همین اداره مبارزه با ارتشا و فساد اداری رقم پول اختلاس شده را بیش از سه میلیارد افغانی اعلان کرد.
٨ـ بلند منزل ده طبقهیی مقابل شاروالی مزار ظاهرا بنام اسدالله شریفی وکیل پارلمان است. شریفی بیشتر پول عطا را کار میکند و از دلالان و شریک قابل اعتماد وی بشمار میرود.
٩ـ ساختمان بزرگ در حال اعمار چهارراهی تفحصات که قبلا بنام سرای عجب خان مشهور بود با تهدید و ارعاب به قیمومیت عطا درآمد و فعلا نظر به وسعت تعمیر شاید از جمله بزرگترین ساختمان در ولایت بلخ محسوب گردد.
١٠ـ ترفند دیگر عطا برای ستاندن بیشتر سود به اجاره گرفتن ساحات تجارتی و شریک شدن بدون سرمایه با شرکت ها و اماکن اقتصادی سود آور است؛ مثلا ساحه مندوی مزار و مارکیت تجارتی سینافر که محل فروش مواد تعمیرات است به مدت ١٦ سال و ساحه زیر زمینی دروازه بلخ را به مدت ٥٠ سال به اجاره گرفته است.
هم چنان در تمام پروژه های ساختمانی بشمول پروژه های سرک سازی توسط انجو های داخلی و خارجی بدون آنکه سرمایه گذاری نماید به فیصدی بلند یعنی ٥٠ فیصد شریک است؛ مثلا در برج غضنفر واقع در سرک قوماندانی امنیه که نظر به نقشه شهری باید تخریب میشد ولی بخاطر سهمی که غضنفر به عطا قایل شده است شاروالی مزار از تخریب آن ممانعت کرد. اکثر جایداد هایی که به اجاره گرفته میشود توسط برادرش انجینیر سلطان که صاحب شرکت ساختمانی نیز هست، فدا محمد دیوانه برادر دیگرش، حاجی باقی شوهر خواهر، لنگ سید محمد، اسدالله شریفی، حاجی مایل، استاد وکیل رئیس شهرک خالد بن ولید، یونس مقیم شاروال مزار، داکتر میرویس ربیع رئیس صحت عامه بلخ، حاجی شریف سنچارکی که چندی قبل سکته کرد و... که افراد حسابی وی در شبکه مافیایی با کار های پر درآمد میباشند؛ صورت میگیرد.
١١ـ بعد ازعطا دو غارتگر دیگر جهادی- علم سیاه و اسحق رهگذر وکلای پارلمان جنگسالار نیز برجان و مال مردم نگونبخت سفره پهن کردند. اولی شهرکی بنام آزادی بنا نموده و دومی زمین و اپارتمان های زیادی در مرکز و حومه شهر دارد. ایندو از قوماندان های دوران بچگی و آدمکشی های "مقام ولایت بلخ" اند.
١٢ـ غصب زمین در مزار چه در ساحات سبز، پارکهای صنعتی و زمین های زراعتی دولتی و غیر دولتی بیشتر توسط مافیای عطا و در درجه دوم محقق و دوستم صورت گرفته است. عطا همه قوماندانان لچک و چورگرش را به جان و زمین مردم گرگ وار رها کرده و حتی جای خالی در دشت های مزار باقی نگذاشته اند (چه رسد به ناحیه ششم داخل شهر) همه را بین خود مثل مایملک پدری خویش تقسیم نمودند.
مسافرانیکه از کابل میآیند بخوبی در خواهند یافت که از دوراهی حیرتان تا داخل شهر دزدان عطا، محقق و دوستم در سینه این دشت پر وسعت لانه گزیدند؛ مثلا سمت کوه یا شمال دوراهی را اسحق رهگذر وکیل پارلمان صاحب شده، کمی پیشتر از آنرا وکیل غضنفر شهرک تاسیس نموده و به تعقیب آن وکیل عباس دالر و سناتور احمد شاه رمضان دو نماینده مافیای محقق شهرک ها بخود ساختند و در اخیر ظاهر وحدت معاون ولایت از حرکتی های شیخ آصف محسنی مناطقی را به خود اختصاص داده و... به یاد مان باشد رهبری این مافیای جمعیتی- وحدتی و دوستمی بدست عطا محمد است.
١٣ـ پاتک شهری که در کمربند بلخ مسیر شاهراه شبرغان- مزار توسط شاروالی ایجاد شده هیچ جنبه قانونی و حقوقی ندارد، فقط اخاذی اجباریست که به دستور عطا توسط شهردار خطا کار و رسوایش عملی میشود و از هر وسیله نقلیه که مالالتجاره را از بندر آقینه وارد شهر مزار مینماید حداقل مبلغ ٢٠ هزار افغانی "محصول ولایتی" میگیرند.
١٤ـ سوزانیدن شفاخانه صحت عامه بلخ و سپس خریداری دو سرای مقابل آن که اکثریت داکتران در آندو معاینه خانه داشتند و مشکل اکثر مریضانیکه از مناطق دور و ولسوالی ها میآمدند را بخوبی حل مینمود، در جمله خیانت های نابخشودنی "مقام ولایت بلخ" حساب باید کرد که دلیل آنرا رونق دو شفاخانه شخصی عطا "الفلاح" و "مولانا" میسازد. ازین مثال ها فراوان موجود است و نیاز چندانی به تحقیق عمیق و موشکافانه اکادمیک ندارد که ریاست عالی مبارزه علیه ارتشا و فساد اداری خود را زیاد به آن گیج سازد.
عطا محمد نورازکرزی تا احمدزی
عطا محمد نورکه به امپراطور بلخ مشهور است، از جمله جهادی ها ست که در یک و نیم دهه اخیر درسرنوشت سیاسی جمعیت موثریت جدی داشته و همیشه یک طرف قضیایای سیاسی بوده است. حامد کرزی نیز در تمام سه دوره حکومتاش تلاشهای وسیعی را به کار بسته بود که نور را از امپراطوریاش زمین بزند، اما نتیجه درپی نداشت.
قرایین در جو سیاسی کشور نشان میدهد که مخالفتها در درون ساختار حکومت بیش از پیش شدت گرفته است. در دیداری که میان عطا محمد نور والی بلخ و عبدالله عبدالله در کابل انجام شدهاست، سخنان تند میان طرفین رد و بدل شدهاست. در این دیدار که عبدالله به نمایندگی از حکومت از نورخواسته است که از مقام و لایت بلخ کنار برود و کسی دیگری را بهجایش معرفی نماید، به شدت ازسوی نور رد شدهاست. نور با اشاره به پشیتبانی مردمیاش گفته است که خواب تکرار یک انتخابات جعلی دیگربرباد رفته است. این در حالیست که شمار از فرماندهان مجاهدین برای یک دیداری مفصل با عطا محمد نور به بلخ سفر کردهاند. هرچند اختلافهای درون ساختاری در حکومت یک امر تازه نیست و پیش از این نیز چنین اختلافهای وجود داشته است ولی آنچه تازه است این است که در دور جدیدی از اختلافها، ظاهرا چنین به نظر میرسد که عبدالله با گروپی غنی به تفاهم خوبی رسیدهباشد.
عبد الله صفحه وجدانش راورق زد
دبل عبدالله در پی آن است که این چهره سیاسی از سمت ولایت بلخ کنار برود، ولی همه به خوبی آگاه هستند که وی، یکی ازطرفهای اصلی ایجاد حکومت است. گزارشهای وجود دارد که عبدالله، در واپسین سفرعطامحمد نور به کابل از وی خواسته است که از مقامش کنار برود؛ خواستهای که با مشاجره تند لفظی نور جداً رد شده است.
منابع ما همچنان میافزایند که پس از این دیدار نیز، عبدالله هیئتی را به سرکردهگی بسمالله محمدی وزیر دفاع پیشین، به قصد میانجیگری و پادرمیانی به بلخ فرستاده و تلاش کرده است تا موافقت نور را به استعفا جلب کند، اما بازهم در این امر ناکام مانده است. گفته میشود حتا هیئتی كه از كابل آمده بود نیز، از موضع آقای نور حمایت كرده و پیشنهاد داكتر عبدالله را غیرمعقول خوانده است. این در حالی است که پیشتر گروهی که در پی کنارزدن یا کناررفتن والی بلخ از سمتش بود، حلقه ارگ به ویژه غنی بود.
عبدالله در پی آن است که این چهره سیاسی از سمت ولایت بلخ کنار برود، ولی همه به خوبی آگاه هستند که وی، یکی ازطرفهای اصلی ایجاد حکومت وحدت ملی است. او در انتخابات گذشته از متحدان اصلی دکتر عبدالله و – به تعبیری – معمار اصلی تیم اصلاحات و همگرایی بود. گفته میشود، نور در انتخابات جنجالی ریاستجمهوری گذشته، بالغ بر ۲۰ میلیون دالر برای پیروزی تیم اصلاحات و همگرایی هزینه کرده است. آنچه بر گسترش پایگاه او کمک کرده است، مواضع قاطعانه و ایستادهگیهای وی در برابر افزونطلبیهای حلقه انحصارگر و تمامیت خواه، از نشانی ریاست اجرایی جمعیت اسلامی میباشد. او بود که در انتخابات ریاستجمهوری گذشته، یکتنه در برابر تقلبهای انتخاباتی ایستاد و با تهدید به انقلاب سبز و نارنجی زمینه را برای تقسیم قدرت در حکومت وحدت ملی و تشکیل ریاست اجرایی، فراهم کرد؛ اگرچه گفته میشود طرح و ایدهآلی که او برای ریاست اجرایی در ذهن داشت و در پیوند با آن به توافقاتی نیز دست یافته بود، در اثر بیکفایتی و بیدرایتی داکتر عبدالله دود شد و به هوا رفت. او برای فعلاً نیز، یکی از رهبران اصلی “ایتلاف نجات” است که بزرگترین جبهه سیاسی سالهای پسین خوانده میشود؛ ایتلافی که در زیر چتر آن سه حزب مقتدر جمعیت و جنبش و وحدت گردهم آمدهاند.
تلاشهای که به بی ابروی حکومت انجامید
از تلاش و تقلای بیثمر حکومت برای کنارزدن عطا محمد نور، تفسیرهای متعددی میشود. در حالی که همگان – حتا شخص غنی – از ستایندگان درایت و مدیریت او در حکومت محلی بلخ هستند، اما بسیاریها این تلاشها و تقلاها را عقدهگشایی تیم ارگ در برابر مواضع او در هنگام پیکارهای انتخاباتی میدانند. نور در انتخابات جنجالی گذشته، کسی بود که بیشترین مشاجره و درگیری لفظی را با اشرف غنی داشت. او کسی بود که به صراحت گفت، حکومت تقلبی را هرگز نخواهد پذیرفت و از روی شانههای مردم دور خواهد انداخت. در مقابل، غنی نیز در پیکارهای انتخاباتی خود با اشاره به حکومت محلی ولایت بلخ سخن از برچیدن بساط «نظام ملوک الطوایفی» گفت.
البته تفسیر دیگر تلاشها و تقلاها این است که تیم ارگ، پس از درگذشت استاد برهان الدین ربانی و مارشال محمدقسیم فهیم، والی بلخ را تنها سد بزرگ و مانع اصلی فرا راه تطبیق پروژههای قومگرایانه و تمامیتخواهانه شان دانسته و درصدد تضعیف وی، است. این تفسیر از آنجایی درخور اهمیت است که برای فعلاً تنها چهره جهادی که میتواند محوری باشد برای گردهمایی و انسجام فرماندهان و شخصیتهای حوزه جهاد و مقاومت، استاد عطا محمد نور است.
او در کنار آنکه در یکسال پسین شورای رهبری جمعیت را بازسازی و ایتلاف نجات را بنیانگذاری کرد دفتر سیاسیاش در بلخ، امروزه عملاً به همایشگاه اقوام مختلف تبدیل شده و چهرههای سرشناس از سراسر کشور برای رایزنی آنجا حضور مییابند؛ بنابراین، برای ارگ که متهم به تمامیتخواهی و انحصارطلبی (مخکشیزم) است، طبیعی است که حضور او در قدرت سدی بزرگ برای اهداف تمامیتخواهانهشان پنداشته میشود.
عبدالله عبورازخط قرمز
اگر در چند سال گذشته ارگ غنی برای برکناری عطا محمد نور برنامهریزی میکرد، ریاست اجرایی بخش دیگری از بدنه حکومت اما، حفظ او در مقام ولایت بلخ را «خط قرمز» خود، عنوان میکرد.
پرسشی که شاید برای فعلاً ذهن خواننده را گیج کند، منطق و چرایی عبورعبدالله از آخرین «خط قرمزش» و همنوایی و همصداییاش با غنی، در برکناری استاد عطا محمد نور میباشد. منابع ما میگویند كه در قضیه بركناری احتمالی والی بلخ، عبدالله كاسه داغتر از آش شده و اصرار و پافشاری بیشتر از دیگران دارد.
بسیاریها، علت خیانت عبدالله را به آ نور در شرایط کنونی برخاسته از دو امر میدانند؛ نخست اینکه وی از صعود روزافزون عطامحمدنور به رهبریت جمعیت نگران است؛
حوزهای که عبدالله جایگاه فعلی خود را به حیث رییس اجرایی مرهون آن است.
دوم اینکه با نزدیکشدن زمان برگزاری انتخابات، میخواهد رقبای درونحزبی احتمالی خود را تضعیف کرده و در انتخابات آینده نیز به عنوان نامزد یا معاون یکی از نامزدهای
مطرح – احتمالا غنی – حضور داشته باشد.
زمزمههای بسیار داغی وجود دارد که غنی و عبدالله به توافق رسیدهاند تا در انتخابات آینده تیم واحدی تشکیل دهند. از آنجایی که عبدالله از یکسو جایگاه مردمی عطا محمد نور را به خوبی درک میکند و از سوی دیگر ازحمایت او در انتخابات آینده مطمین نیست، تیر خیانت را به سوی او نشانه رفته و همگام با ارگ، در صدد تضعیف وی برآمده است.
آنچه به این عدم اطمینان و یأس او افزوده است، خبر احتمال نامزدشدن عطا محمد نور است که چند روز پیش در رسانهها درز کرد؛ خبری که توسط والی بلخ «نقل قول تحریف شده»
خوانده شد.
تبانی یا وجدان فروشی
در علوم اجتماعی مبحثی است زیر عنوان «پیامدهای ناخواسته کنشهای انسانی». پیامدهای ناخواسته به فرایندی گفته میشود که نتایج نهایی حاضل شده از کنش ما، بسیار متفاوت از چیزی است که درنظر داشتهایم.
اگر بر مبنای این فرمول بسنجیم پیامد ناخواسته برکناری احتمالی والی بلخ، بیشتر از همه برای ریاست اجرایی تلخ و ناگوار خواهد بود. عبدالله که حیثیت نمایندگی جمعیت را در حکومت دارد، متهم به بیکفایتی و بیصلاحیتی است و حجم نارضایتیها از کارنامه نداشته عبدالله به حدی است که بسیاریها، با این نهاد مقاطعه کرده و از آن بریدهاند. بسیاریها ریاست اجرایی را با نامهایی مثل «قصر قصه»، «چایخانه» و «آرایشگاه» عبدالله یاد میکنند.
به نظر میرسد در صورت عزل عطا محمد نور، آن هم در هماهنگی با عبدالله اتهامها بر این نهاد از حد بیکفایتی و بیتفاوتی فراتر رفته، دوسیه اش قطورتر شده و منطق کسانی که عبدالله را متهم به خیانت برنامهریزی شده به حوزه جهاد میکنند، قویتر خواهد شد. چون، در کنار آنکه عطا محمد نور ازمحبوبیت برخورداراست، بلخ نیز امروز تنها منبع حیات سیاسی و اقتصادی جمعیت شمرده میشود. بسیاریها بدین عقیدهاند که اگر جمعیت بلخ را از دست بدهد، پس از هرات و کابل و برخی ولایات دیگر آخرین سنگر خود را نیز از داده است.
به همین خاطر، تبانی عبدالله با غنی دربرکناری نور، «سنگرفروشی» تعبیر خواهد شد و پایان حیات سیاسی رییس اجرایی را توأم با بدنامی و اتهام خیانت رقم خواهد زد؛ بنابراین، اگرعبدالله در اندیشه این باشد که با برکناری والی بلخ موقعیت سیاسی آینده خود را تضمین میکند، اشتباه کرده است. به نظر میرسد عبدالله نیز به این پیامد ناخواسته پی برده و از این بابت به شدت هراسیده است. عبدالله از همین حالا برای کانون اصلاحات و برخی مشاوران فیسبوکی خود دستور داده است تا از طریق برقراری تماسها و ارایه توجیهات آبکی، عبدالله را از خیانتش تبرئه کنند و همه بار ملامتی را به گردن ارگ بیندازند و سیل اعتراضات را متوجه غنی نمایند، اما چه تلاش بیهودهای!
بازی که منجربرزدن تیشه به ریشه خواهد شد
کسانی که برکناری احتمالی نور را اقدام به انجام آخرین مرحله بازی خود زنی تشبیه میکنند، باورشان این است که ارگ، محاسبه اشتباهی از واکنش های احتمالی هواداران عطا محمد نور دارد.
آگاهان به این باورند اگر غنی فرمان برکناری والی بلخ را امضا کند، به احتمال قوی واکنش نور این خواهد بود که با استناد به توافقنامه حکومت، مشروعیت فرمان را زیرسوال برده، غنی را مقام توافقی خوانده و عزل و نصب خود را خارج از صلاحیتهای وی، تعریف خواهد کرد. سپس هواداران او و فرماندهان جمعیت و متحدان نور در ایتلاف نجات، در سراسر کشور از این داعیه حمایت کرده و در کنار وی خواهند ایستاد. نتیجه این خواهد شد که غنی معلق و پا در هوا مانده و والی بلخ کماکان به وظیفه خود ادامه خواهد داد. پیامد خطرناکتری که این نافرمانی مدنی برای حکومت خواهد داشت، الگوگیری سایر مقامات از این واکنش احتمالی خواهد بود. به گونهای که آهسته آهسته ولایات دیگری نیز، حکومت محلی خودمختار خود را اعلام کرده و دست به نافرمانی خواهند زد. چنین سناریویی، یکبار دیگر نیز در افغانستان تکرار شده است؛ دقیقاً هنگامی که دکتر نجیبالله وقت، فرمان برکناری جنرال مومن و جنرال دوستم را امضا کرد، با این اقدام خود عملا زمینه را برای نافرمانی آنها و فروپاشی حکومت مرکزی فراهم نمود.
به باور آگاهان، عقلانیتر این است که حکومت دست از چنین ماجراجویی بردارد، توهمات خود را کنار بگذارد، برنامههای تمامیتخواهانه و حذفگرایانه خود را طرد کند و با واقعیتهای عینی و سیاسی جامعه بسازد.
واقعیت سیاسی جامعه افغانستان این است که چهرههایی مانند جنرال دوست، عطا محمد نور، جنرال رازق (قندهاری) استوانه ثبات سیاسی کشور هستند و ستیز با آنها به سود مصالح ملی ما نیست.
غنی و عبدالله ازکجا آمدند وتاکجارسیدند؟
حکومت که در واقع نسخه جلوگیری ازیک بحران کلان ملی سنجیده شده بود و بر مبنای یک توافق سیاسی بهمیان آمده است، از آغاز کار تاکنون بهطور پیوسته با مخالفتها و بحرانهای سیاسی درون ساختاری همراه بودهاست.
اجرایی نشدن بخشهای عمده توافقنامه سیاسی میان دو طرف، جناح غنی و جناح عبدالله، آغاز مخالفتهای درون ساختار در حکومت وحدت ملی بود.
برگزاری لویهجرگه تعدیل قانون اساسی، ایجاد کرسی ریاست اجرایی، توزیع شناسنامههای برقی، اصلاحات و ریفارم در کمیسیون انتخابات، بخش عمده از توافقنامه سیاسی تشکیل حکومت وحدت ملی بود که میبایست در دو سال آغاز این حکومت اجرایی میگردید؛ اما تفاهم سری که احتمال میرود میان غنی و عبدالله به وساطت سفارت امریکا و سایرشرکای غربی این حکومت انجام شده باشد، از شدت این اختلافها میان دو رهبر بهطور قابل ملاحظهای کاسته است. ماهاست که عبدالله از توافقنامه سیاسی حکومت یاد نمیکند و از حق مساوی چیزی نمیگوید.
ولی در کنار این مسایل، حضور عطا محمد نور به عنوان والی بلخ، بخش دیگر از اختلافهای اساسی بوده است که در سه سال از عمر حکومت وحدت ملی همواره جدالهای جدی سیاسی را به دنبال داشته است. حال که عبدالله ظاهرا به تفاهم پشت پردهای با غنی دست یافته است، لبه تیز تیغ به طرف نور والی قدرتمند بلخ دور خورده است.
نور در دو انتخابات گذشته ریاست جمهوری، به عنوان یکی از طرفهای جدی مدعی سیاست و رهبری درجمعیت بازی کرده و در رساندن عبدالله به کرسی ریاستاجرایی نقش کلیدی داشت.
اما با کنار رفتن عبدالله از منافع تعریف شده توافقنامه سیاسی، دور از واقعیت نخواهد بود که نور در معادلات سیاسی بعدی در میان مردم و به خصوص در گروه قومی تاجیکهای
افغانستان که عمدتا در شمال کشور موقعیت دارند، جایگاه بزرگتری کسب نماید. درست همین نکته حکم میکند که غنی به سراغ مهرهای برود که آینده رهبریاش را مخدوش مینماید. حال که عبدالله باخت را پذیرفته، به سیاست توجیهی روی آوردهاست، شتر بخت و
اقبال دم دورازه عطا زانو زدهاست. اعلام آمادگی عطا برای انتخابات بعدی نیز بیربط به اوضاع سیاسی کشور نمیباشد. عطا بهخوبی میداند که کنار آمدن عبدالله با اشرف غنی به معنای رها کردن میدان به او میباشد و این را نیز میداند که از این فرصت چگونه استفاده ببرد. سفر وی به هرات و دید وبازدیدهای او با شمار از فرماندهان جهادی نیز بیانگر این است که او نه تنها به ارگ سر تسلیمشدن ندارد که راهبرد سیاست کلانی را در دستور کار
دارد.
اینکه در انتخابات بعدی ریاستجمهوری، عطا نوریک جهت جدی قضیه خواهد بود، جای شک و تردیدی نیست ولی اینکه حکومت در مدت باقی مانده از عمرش و برای رفتن به انتخابات بعدی
با عطا نورچه برخورد میکند، قابل تامل و بحث است.
عبدالله و منافع خانواده گی
مصطفی مستور، مثل عبدالله عبدالله درکورس های مستعجل درس خوانده و داکترگفته شده است، یكی از شخصیتهای متفکز در ریاست اجراییه، حکومت وحشت ملی و در قطار تفنگداران محسوب میشود. میگویند او در چپاول، وند بازی، تسلیم پذیری در برابر ارگ شخصیت با ظرفیتییست، اختلاص را خوب بلد است و از همینروهمزمان چند مسوولیت مهم را به عهده دارد:
معیین وزارت مالیه
مشاور ارشد عبدالله
نمایندهی خاص عبدالله
ایشان حاجبِ دربار اند و در بسیاری مواقع به گونهی غیر رسمی به حیث قائممقام عبدالله نیز نقش ایفا میكنند.
مستور كه خواهرزادهی عبدالله عبدالله میباشد، تكیهگاه خوبی برای مامایش شده است.
در شرایطی که افغانستان با قحط الرجالی دست و پنجه نرم میكند، گزیدن ِخواهرزاده در چند پُست مهم به معنای شخصی سازی نهاد حكومتی نیست. وقتی یكی از سران حکومت، خواهرزاده اش را نمایندهی تمام الاختیار تعیین میكند، قصد سوی استفاده از مقامش را ندارد، بلكه میخواهد به توانمندیهای بی حد و حصرِ یك فرد هرچه بیشتر ارج بگذارد.
به کسی که همزمان چندوظیفه داشته باشد "مغزمتفکر" میگویند.
مغزمتفکراول افغانستان (غنی احمدزی)، دوم (دبل عبدالله) وسوم (حنیف اتمر) وچهارم (مصفی مستور) است.
این ضربالمثل امروزه چندان كارایی ندارد: دو تربوز در یك دست گرفته نمیشود.
هشدارقوماندانان جمعیت به عبدالله
عبدالله به نیابت ازغنی- اتمر خواستار کنار رفتن فوری عطا نور ازمقام ولایت بلخ شده است. پاسخ شدید استاد عطا.
پیوست به خبر قبلی، اطلاع تازه مشعر است که حین ملاقات عبدالله ومحمد «نور» درکابل مشاجره سختی بین دو طرف درگرفته و آخرین امید برای برقراری پل تفاهم بین جبهه ضد طالبان و شخص عبدالله از بین رفته است.
عبدالله در جریان مذاکره به نیابت ازغنی با لحن صریح از عطا محمد نور خواسته بود که یا از مقام ولایت بلخ کنار برود یا کنار زده خواهد شد. وی در بهترین حالت نرمش از عطا نور خواسته است که به جای خودش کس دیگری را به حیث والی بلخ معرفی کند. این مطالبۀ غیرقابل پیش بینی، از سوی عطا نور فی المجلس به شدت رد شده است. وی به عبدالله درمحضر دیگرفرماندهان جمیعت وشورای نظار اتمام حجت کرده است که ما هرگز از خط «مسعود بزرگ» انحراف نکرده و به هرگونه خنجر زنی ازعقب که بی تردید نتیجه سازش شخصی وی با گروه غاصب ارگ است، با اتکا به امکانات گسترده مردمی و نظامی پاسخ قاطع خواهیم داد. خواب تکراریک انتخابات جعلی برباد رفته است. عطا نور تصریح کرده که تو نماینده مجاهدین و نماینده سیاسی هیچ جناحی نیستی؛ من نه از تو دستور می پذیرم؛ نه از غنی و قبلن این مسأله مشخص به اطلاع آن ها و رسانه ها رسانیده شده است. وی مستقیم دکترعبدالله را متهم کرده است که تو به نام ریاست اجرائیه، تاریخ، امید ها و رنج های مردمانی را که عمری در راه آزادی و حقوق خویش از هیچ جان نثاری دریغ نکرده اند، با ذلت و گردن خمی به لجن کشیده ای.
درین حال منابع معتبر از جماعت سیاسیون پنجشیر تاکید کرده اند که حلقات سیاسی و نظامی پنجشیر به عنوان محور مقاومت قطعاً ازعبدالله حمایت نخواهند کرد. فرمانده بهلول بهیج به طورمستقیم عبدالله را هشدار داده و خواستار توقف مأموریت خطرناک نیابتی خویش به نفع غاصبان سیاسی وضدیت با جنبش مقاومت شده است. درهمین حال درپی وارد کردن گلبدین به مداخلات انتخاباتی و بالا شدن بوی سازش شخصی عبدالله با گذشته گرایان سیاسی، یک هیآتی از فرماندهان ارشد و چهره های سیاسی ضد طالبان به هدف مذاکره و مشورت های لازم و گرفتن تدابیر عملیاتی برای مقابله با هر هجوم نامنتظره از سوی ارگ به بلخ سفر کرده اند.
دفاع جنرال دوستم ازجنرال عطا محمد نور
معاون اول رییس جمهور گفتهاست توطیهها علیه عطا محمد نور والی بلخ و سایر رهبران شورای عالی ایتلاف برای نجات افغانستان پذیرفتنی نیست. مردم با تمام قوت در برابر چنین دسایس ایستادهگی میکنند.
جنرال عبدالرشید دوستم معاون اول ریاست جمهوری تاکید کرده که توطئهها علیه عطا محمد نور والی بلخ و سایر رهبران شورای عالی ائتلاف نجات، برای مردم افغانستان پذیرفتنی نیست. جنرال دوستم در یک تماس تلفونی با جمعی از بزرگان و جوانان ولایت جوزجان بیان داشته که حلقاتی به دنبال دسیسه و توطئه علیه رهبران شورای عالی ائتلاف برای نجات افغانستان اند. جنرال دوستم گفته است: توطئهها برعلیه استاد عطا محمد نور والی ولایت بلخ و سایر رهبران شورای عالی ائتلاف برای نجات افغانستان پذیرفتنی نیست، مردم با تمام قوت در مقابل طراحان اینچنین دسایس ایستادگی میکنند. ناامنیهای اخیر شمال نیز از جایی منشآ میگیرد که ترس از ایجاد شورای عالی ائتلاف برای نجات افغانستان دارند. بزودی در بین شما خواهم بود و همراه با سایر رهبران موجودیت و تشکیل شورای عالی ائتلاف برای نجات افغانستان را اعلام خواهیم کرد. پس از بازداشت آصف مهمند عضو شورای ولایتی بلخ به اتهام فساد؛ برخی حلقات مدعی شدند که این عضو شورای ولایتی به دلیل اختلافات با والی بلخ از سوی افراد عطا محمد نور بازداشت شده است؛ اما سخنگوی والی بلخ به شدت این ادعاها را رد کرده و گفته که مهمند به اتهام فساد به دستور سارنوالی امنیت ملی بازداشت شده است؛ اما برخورد آصف مهمند پس از آن که نیروهای امنیتی اقدام به بازداشت او کردند، زمینهساز جنجالی شدن این قضیه شده است. طوریکه جمهور نیوز گزارش می دهد مهمند، دوشنبه شب هنگام ورود به ولایت بلخ در میدان هوایی مزار شریف، پس از مقاومت چندین ساعته و درگیری مسلحانه، بازداشت شد.
غنی درارگ و اداره سهامی ( ع وغ )
قسمت دوم
با تشکیل حکومت سهامی، اشرف غنی و تیم ویژه ی که او ایجاد کرده بارها و بارها تلاش کردهاند که جریانها، احزاب و چهرههای سیاسی که دارای جایگاه اجتماعی و حمایت مردمی اند را به حاشیه برانند. برنامه غنی و تیمش در سه سال گذشته این بوده که رهبران این جریانها را با دسیسه بدنام بسازند.
عبدالله قربانی اول برنامه غنی بود. عبدالله براساس توافقنامه تشکیل حکومت پنجاه درصد قدرت در حکومت را اختیار داشت، وی در ابتدا به دنبال تحقق آرمانهای میلیونها شهروندی بود که به او رای داده بودند اما این مساله برای غنی قابل قبول نبود. دو سال حکومت سهامی بر سر اختلافها روی موضوعاتی چون استخدامهای دولتی، تقسیم قدرت، اصلاح نظام انتخاباتی، برگزاری لویه جرگه تغییر قانون اساسی و توزیع شناسنامههای الکترونیک گذشت. غنی در این دو سال بیشترین تلاش خود را کرد تا فاصله بین عبدالله و طرفداران پرنفوذ و قدرتمند او ایجاد کند.
عبدالله که فکر میکرد توافق تقسیم پنجاه- پنجاه درصد قدرت پابرجای میماند، کمتر به مسئله فاصله گرفتن از طرفداران پرنفوذ خود توجه کرد. تا جایی که او فهمید دیگر نقش سمبولیک در حکومت وحدت ملی دارد و نقش نمایشی بودن را نتوانست پنهان نگه دارد. او سال گذشته در مراسم تجلیل از روز جوانان به صراحت اعتراف کرد که نقش او در حکومت تشریفاتی است. عبدالله با انتقاد از شیوه حکومتداری غنی گفت:
کسی که حوصله بحث را ندارد، لیاقت ریاست ندارد، کسی که حوصله شنیدن ندارد." او تاکید کرد: حکومت سهامی نتیجه بزرگواری یک شخص به شخص دیگر و خیرات یک نفر به نفر دیگر یا گروهی به گروه دیگر نیست. نتیجه قربانی بود که ما دادیم. این قربانی برای به دست آوردن پستی نبود بلکه به خاطر نجات افغانستان بود.
غنی وقتی درک کرد که عبدالله دیگر پشتیبانی مردمی را با خود ندارد و طرفداران پر قدرت خود را از دست داده، برنامه ای برای رهبران هزاره ریخت. جنبش تبسم و جنبش روشنایی زمینه را فراهم کرد که آقای غنی رهبران هزاره(خلیلی و محقق) را در برابر مردم قرار دهد و موفق به این کار هم شد. تا جایی که به نظر میرسید پایگاه مردمی این رهبران در میان قوم هزاره به شدت ضربه خورده است. از سوی دیگر نقشی که غنی برای جنرال دوستم در مبارزات انتخاباتی پیش خودش تعریف کرده بود با تشکیل حکومت وحشت ملی تمام شده بود. غنی به جنرال دوستم به عنوان بانک رأی میدید نه معاون اول ریاست جمهوری؛ توطئه سازی غنی علیه جنرال دوستم به جایی رسید که حال از جنرال دوستم به عنوان رهبر تبعیدی یاد میشود.
زورآزمایی غنی وعطامحمد نور
بدون شک در سه سال گذشته غنی و تیمش در تطبیق و پیشبرد برنامهشان در راستای به حاشیه راندن و بدنام کردن رهبران سیاسی موفق بوده اند. اما برنامه آنان در بدنام کردن و به حاشیه راندن یک شخص به شدت ناکام بوده است. ارگ تمام تلاش خود را در سه سال گذشته کرده تا استاد عطامحمد نور والی بلخ را به حاشیه براند و از قدرت کنار بزند اما تاحال همواره ناکام بوده است. غنی و حلقه وابسته به او هرچه تلاش کرده اند تا به پایگاه و جایگاه اجتماعی و مردمی استاد عطا ضربه بزنند نتیجه برعکس گرفته اند. میلیونها شهروندی که روزی برای تحقق آرمانهای شان به عبدالله اعتماد کرده بودند حال بر این باور رسیده اند که هیچ شخصی جز استاد عطا قادر به تحقق آرمانهای آنان نخواهد بود. غنی و تیمش هزینه زیادی کرده اند تا والی بلخ را از قدرت کنار بزنند اما چرا برنامههای آنان تاهنوز شکست خورده است؟
بدون شک عطانور از زمان تشکیل حکومت وحشت ملی بر یک موضع استوار و محکم ایستاد شده و هیچ عقب نشینی از موضع خود نداشته است برعکس، شماری از سران که با کوچکترین امتیاز از سوی ارگ از خواستههای شان صرفنظر کردند. عطا سالهاست که در قدرت است. اما سئوال اینجاست که چرا غنی و تیم او به جای این که برنامهای برای بیرون رفت از بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در کشور داشته باشند، تمام برنامههای شان را متمرکز به بدنام کردن رهبران مردمی ساخته اند. در انتخابات گذشته به خوبی روشن شد که غنی و تیمی که هم اکنون در کنار او ایستاده شده اند و شمار آنان به چهار الی پنج نفر نمیرسد، جایگاه اجتماعی و ریشه مردمی نداشته و آنان تنها دل به حمایت خارجیها بسته اند. غنی و تیم او بر این باورند که در انتخابات آینده احتمال آن که حامیان غربیشان نتوانند دخالت آشکاری در انتخابات داشته باشند تا بار دیگر آنان را به قدرت برسانند وجود دارد از این رو تلاش دارند تا با انحصار قدرت در ارگ و به حاشیه راندن رهبران مردمی؛ رقبای احتمالی و پرنفوذشان در مبارزات انتخاتی را از همین حال زمینگیر کنند. در این میان آنان عطا نوررا بزرگترین رقیب خود می بینند.
برنامه بعدی غنی وعبدالله چیست؟؟؟
غنی احمدزی ازدبل عبدالله خواسته تا در انتخابات آینده ریاست جمهوری این کشور با حمایت از او، معاون اولی رئیسجمهوری آینده را
بپذیرد. غنی به «عبدالله» و «محقق» پیشنهاد داده تا در ازای حمایت از او در انتخابات ریاست جمهوری آینده سمت معاون اول و دوم رئیسجمهوری را از آن خود
کنند.
بر اساس این گزارش، گفتوگوی اشرف غنی با عبدالله و محقق به نتیجهای نرسیده است و قرار است که برای بار دوم به زودی در این مورد با رئیس و معاون دوم ریاست اجرایی دولت
کنونی افغانستان رایزنی کند.
گفته میشود که عبدالله قصد دارد تا در انتخابات آینده بار دیگر برای ریاست جمهوری افغانستان کاندیدا شود اما به دلیل تنش با اعضای ارشد جمیعت اسلامی بویژه عطامحمد نور از برنده شدنش در انتخابات ریاست جمهوری مطمئن نیست. به همین دلیل سمت معاون اولی ریاست جمهوری آینده را به عنوان انتخاب دوم در نظر گرفته است.
عبدالله تاکنون به پیشنهاد اشرف غنی پاسخ مثبت نداده است زیرا از اینکه اشرف غنی در انتخابات آینده برنده شود مطمئن نیست و از سوی دیگر از اینکه به سرنوشت ژنرال دوستم
دچار شود نیز هراس دارد.
عبدالله منتظر است که آیا خارجیها بار دیگر برای ریاست جمهوری افغانستان به اشرف غنی چراغ سبز نشان میدهند یا خیر، تنها پس از این مراحل عبدالله درباره حمایت از غنی در
انتخابات ریاست جمهوری آینده این کشور تصمیم خواهد گرفت. گفته میشود که «محقق» نیز منتظر ارزیابی شانس برنده شدن اشرف غنی در انتخابات ریاست جمهوری آینده افغانستان و پس از بررسی قدرت تیمهای انتخاباتی مخالف اشرف غنی در ازای
سمت معاون دوم ریاست جمهوری تصمیم خواهد گرفت. اگر طرح اشرف غنی برای کسب حمایت عبدالله و محقق شکست بخورد، وی در نظر دارد تا تبلیغاتی به راه بیندازد مبنی بر این که به تمام رهبران جهادی پشت کرده و یک زن را برای سمت
معاون اولی ریاست جمهوری انتخاب خواهد کرد. به دلیل گسترش ناامنی، جنگ، فقر و افزایش تلفات غیرنظامیان و عدم رضایت مردم از دولت، احتمال اینکه اشرف غنی برنده انتخابات ریاست جمهوری شود بسیار ضعیف
است.
جریانهای سیاسی درکشور برای ایجاد تیم قدرتمندی تلاش میکنند تا مانع برنده شدن اشرف غنی در انتخابات آینده ریاست جمهوی افغانستان شوند. «عمرزاخیلوال»، «عمر داودزی»، «انوارالحق احدی»، «رحمتالله نبیل» و«عطامحمدنور» از کاندیداهای قدرتمند انتخابات آینده محسوب میشوند. انتخابات آینده ریاست جمهوری قرار است اوایل سال 1398 برگزار شود اما نگرانیهایی نسبت به تاخیر و یا تقلب گسترده در آن وجود دارد.
عطامحمد نور، ما تصمیم می گیریم
عطا محمد نور در سفر خود به هرات مدعی شد که حرفهایش تحریف شده است و قصد کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری آینده را ندارد. وی گفت که حرف من را تحریف کردهاند. من والی هستم بی عدالتی و فساد را میبینم که ملت توهین و تحقیر میشوند، و این قابل قبول نیست. در حالیکه به من وزارت هم پیشنهاد کردند، نپذیرفتم و اگر قرار است که چوکی بگیرم، بهتر است کاندید شوم. حرف من را تحریف کردهاند چون من نگفتم که کاندید ریاست جمهوری هستم. چند بیریش که از خارج آمدهاند، نمیتوانند برای ما تصمیم بگیرند. اینها مورد قبول ما نیستند.
والی بلخ با اشاره به وضع نابسامان امنیتی در کشور گفت: انتحار زیاد شده و فساد متمرکز شده و به ارگ رسیده است. صلاحیت وزارتخانهها سلب شده و یک تیم مشخص منابع عایداتی را جستجو میکنند. طالب و داعش رشد میکند، کسی نیست که ببیند چه رخ میدهد. کشور رو به سقوط است و مثل شهر رقه به شهر ویرانه تبدیل شده باشد.
آقای نور در ادامه افزود: پلان مدون برای قوای امنیتی نداریم، این چگونه نظامی است که در یک روز ۵۰۰ تن کشته می شوند و کسی خم به ابرو نمیآورد. بعضیها میگویند که در جنگ پیروز هستیم. این چه جنگی است که نمیتوانیم در جایی مصوونیت داشته باشیم؟ طالب به چند دسته تقسیم شده است. در برابر طالب داعش را ایجاد کرده اند و در برابر داعش، طالب را برخی کشورها حمایت میکنند. تا زمانی که از ملت ما خون نگیرند، به آسیای میانه نخواهند رسید.
وی با تاکید بر مشارکت اجتماعی عادلانه گفت: بهتر است که تصمیم جدی بگیریم و این تصمیم بر وفق مراد و اصلاح نظام باشد و اگر اصلاح نمیشود، باعث سقوط نظام شود. والی بلخ با اشاره به فساد گسترده در دستگاه حکومت گفت: اسنادی داریم که فساد گسترده را نشان میدهند و آقایانی از بیرون آمدهاند که خودشان به ارگ مکتوب دادهاند و از طرف ارگ منظور شدهاند.
اسماعیل خان وعطامحمد نوردریک مسیر
حمداسماعیل خان، عضو رهبری جمعیت اسلامی گفت که جنگ فعلی «به شکل نامریی» از سوی همسایهها بر افغانستان تحمیل شده است. او به انتخابات آینده اشاره کرده افزود: «کشوری که بیش از ۵۷ درصد زیر سلطه دشمنان خود قرار دارد چطور انتخاباتش مشروعیت خواهد داشت؟ بزرگان افغانستان باید جمع شوند و راهکار خروج از این بحرانها را جستوجو کنند، افغانستان باز منتظر انتخابات ساختهگی است تا جان کری سرنوشتش را تعیین کند.» او از ایجاد ایتلاف نجات با حضور عطامحمد نور، محمد محقق و عبدالرشید دوستم که در ترکیه شکل گرفت، استقبال کرد، اما هممانند حامد کرزی، خواستار برگزاری یک لویهجرگه شد: ما از ایتلاف نجات استقبال میکنیم، اما این کافی نیست، باید یک حکومت عبوری و یا لویهجرگه زمینهی انتخابات را آماده سازد، زیرا مردم به این انتخابات اعتماد ندارند و در انتخابات شرکت نخواهند کرد.
عطامحمد نور، والی بلخ و رییس اجرایی حزب جمعیت اسلامی، در سفری به ولایت هرات و در دیداری با اسماعیلخان، عضو رهبری جمعیت، گفت که رییسجمهور آینده از همین حالا معلوم است، زیرا اعضا و کارمندان کمیسیون انتخابات از «خودشان» است. نور گفت: از همی حالی اعلان میکنم رییسجمهور معلوم است، زیرا کمیسیون انتخابات، اعضایش و کارمندانش از خودشان است.طالب و داعش در افغانستان رشد کرده و ناامنی افزایش یافته است. او با اشاره به این موارد افزود: پس بهتر است بین خود تصمیم جمعی بگیریم و نظام را اصلاح کنیم، هر روز سربازان کشور شهید میشوند و کسی خم به ابرو نمیآورد، نه در تکایا امن هستیم، نه در مساجد، نه در شفاخانه و نه هم در خانه و محل خود.
عطا نور، مشکل ما باغنی وعبدالله درچیست؟؟؟
عطا محمد نور؛ والی بلخ و رئیس اجرائیه حزب جمعیت می گوید که درپس توطئه غنی و عبدالله علیه من، تصاحب شخصی و کامل تأسیسات نفت وگاز و خانه سازی برای داعش درشمال قراردارد. هیأت سیاسیون جمیعت اسلامی که با استاد عطا محمد «نور» گفت و گو کرده اند، برخلاف انتظارات غنی و عبدالله از مواضع والی بلخ در برابر گذشته گرایان مستقر در ارگ به طور کامل حمایت کرده اند. عبدالله به نیابت ازغنی امیدوار بود که فرماندهان و سیاسیون جمیعت بتوانند استاد عطا را مجبور به استعفا کنند. والی بلخ به حضار گفته است که بحث حذف من از ولایت بلخ به سلامت افغانستان و منافع کل مملکت هیچ ربطی ندارد؛ برعکس عملیات سبوتاژی گروه ارگ «شورای نجات» و جریان های ضد طالبان را هدف گرفته است. انگیزه هدف گیری شورای نجات به یک رشته پلان سازی های مافیای ارگ به همکاری داکترعبدالله به هدف به تصاحب کامل گمرکات حیرتان و تأسیسات نفت وگاز شمال و بسترسازی به گروه داعش مرتبط است. به نقل از نور گفته شده است که عبدالله از وی خواسته است که نخست استعفا بدهد و سپس مذاکره آغاز شود. اما عطا «نور» گفته است که سلسله توطئه های ارگ هرگز به استعفای وی مشروط نیست؛ آن ها برنابودی کامل اردوگاه ضد طالبان برنامه ریزی کرده اند. والی بلخ مستقیم به عبدالله گفته است: من درین شرایط حساس هیچ نوع بدنامی تاریخی را به نام خود ثبت نمی کنم و افزون برآن، با تکرار ساده لوحی امیرحبیب الله خان کلکانی، درتکرار تاریخ پیشگام نخواهم شد. تکرار چنین ساده انگاری خوفناک است. از ابتدای ایجاد حکومت وحدت ملی براساس «توافق نامه» نیمی از دولت در اختیار ما قرار دارد. بدون حضور ما مشروعیت حکومت کنونی به سرعت زایل شده و خود به خود سقوط می کند. اگر سران جمیعت بر تبعیت از مأموریت عبدالله برای غنی درین مورد فیصله کنند، وی فیصله اکثریت سران جمیعت را می پذیرد اما سران شورای نظار وجمیعت بعد ازناکامی قتل دسته جمعی آن ها در تپه مارشال، کف دست عبدالله- غنی را خوانده اند.
حذف جنرال دوستم وعطا محمد نورخواب وخیال
حکومت وحشت ملی، ضمن آنکه دراستفاده وانجام این پدیده های کُشنده، بسیار مؤفقانه عمل نمودند، ومیخواهند جنرال دوستم وعطامحمد نور را برای همیشه حذف نمایند. بنأ، ملت برای ایشان اینگونه توصیه میکنم که بخاطرمنافع علیای کشور، هرچه زودتر، تمامی تفاوت ها ودوگانگی هامیان رهبران اقوام را برطرف سازند، نفاق افگنی و قوم پرستی را متوقف وفضای واقعی همدیگر پذیری را به ارمغان آورند.
با ایجاد حکومت وحشت ملی، درپهلوی تمامی بدبختی ها وناهنجاری هایکه نثارملت شده بود، گسترش جنگ ونا امنی، افزایش فساد اداری واخلاقی، ترویج فرهنگ برتری جویی، ایجاد روحیه انحصارگرایی، توسعه بی باوری سیاسی، نفاق افگنی وتجزیه قومی، و درکُل روی کارآمدن فرهنگ توطئه چینی، دسیسه سازی و حذف گرایی، نیز به شکل بی سابقه دامنگیر ملت مظلوم وبی دفاع افغانستان شد. سران حکومت وحشت ملی، بجای اینگونه عملکردهای غیراخلاقی، غیرانسانی وغیرقانونی ایشان، بهتراست برای تأمین عدالت اجتماعی وسیاسی، برای برقراری صلح وثبات و برای نابودی وسرکوب دشمنان ملت افغانستان، وقت و انرژی ایشان را صرف نمایند و راهی برای بیرون رفت از چالشهای موجوده را شناسایی نمایند. فرهنگ همدلی، همدیگرپذیری وانسان اندیشی را مورد استفاده قرار دهند و برای رشد وشگوفایی افغانستان، فرا قومی وفرا ملیتی بی اندیشند تا ازیکطرف، رضایت خدا ورسولش را حاصل نمایند وازطرف دیگر، قانونمندی، دموکراسی ومردم سالاری را نهادینه سازند.
ائتلاف نجات چرا تشکیل شد؟؟؟
شکلگیری "شورای عالی ائتلاف برای نجات افغانستان " پس از آن صورت میگیرد که شماری از عناصر این ائتلاف به شدّت از سوی اشرفغنی مورد کم مهری و بیتوجهی قرار گرفتهاند و از سیاستهای دولت و انحصار قدرت توسط اشرفغنی شاکی اند.
چنانچه، اشرفغنی، جنرال دوستم را در انتخابات برای کسب رأی ترکتباران وهواخواهان جنرال دوستم ، معاون اول خود ساخت، اما وی را به حاشیه راند.
ضیاء مسعود را برای کسب حمایت تاجیکها نماینده ویژه خود مقرر کرد، اما حالا سلب صلاحیتاش نموده.
صلاحالدین ربانی،که سرپرست وزارت خارجه است، صلاحیت خاصی در وزارت ندارد، مقرریها در وزارت خارجه اکثراً از سوی اداره امور صورت میگیرد، کارهای سیاسی و دیپلوماتیک بیشترینه توسط حنیف اتمر، مشاور شورای امنیت ملی و حکمت خلیل کرزی، معین وزارت خارجه به پیش برده میشود و صلاح الدین ربانی منحیث سمبول در وزارت خارجه نقش ایفاء میکند.
وزرا و افرادی که محمد محقق در دولت دارد، از کمترین اختیارات برخوردار اند و نمیتوانند قدرت سیاسی یا مالی محقق را افزایش دهند، بدینوسیله وی هم از دولت سرخورده است.
عطا محمد نور و اشرف غنی که موقتاً در آستانهی نوروز با هم صمیمی شده بودند، این صمیمتها دیری نپایید و به بُنبست رسید و عطامحمد نور با دست خالی در اطراف ارگ پرسه میزند و شبها بیاد معنیتها، سفارتخانهها و قونسلگریها سر به بالین میگذارد و خوابهای پر از وحشت و کابوس میبیند که امپراطوریاش در بلخ سرنگون و اکونتهای بانکیاش به باد فنا رفته!
در این جای شکی نیست که اشرفغنی قدرت را در ارگ، شورای امنیت، اداره امور، کمیسیون اصلاحات اداری و اداره تدارکات ملی، منحصر ساخته و اقداماتی را برای تأمین منافع یک قشر خاص انجام میدهد و چشم و دست کسانی را که جزء تیم و دارودستهاش نیست، از عقب بسته و شریانهای مالی را محصور به خود ساخته است. که در فرصت دیگر به این اقدامات اشرفغنی نیز خواهم پرداخت.
مشی اعلام ناشده رسمی ائتلاف نجات
پیش نویس ائتلاف عالی نجات افغانستان ، این پیش نویس توافقنامه چهار بخش دارد.
درپیش نویس این توافقنامه، اشرف غنی به انجام کارهای فراقانونی و سلیقهیی متهم شده است و ائتلاف افزون بر متوقف شدن این عمل کردها ازغنی خواسته است که به قانون اساسی و صلاحیتهای وزیران و رییسان نهادهای مستقل حرمت گذارد.
•بازگرداندن اعتماد ملی
•تلاش برای نیرومند شدن نیروهای دفاعی و امنیتی
•پشتیبانی از روند صلح و ثبات
• ارایۀ یک طرح جامع امنیتی و اداری برای بخشهای مرکزی و بخشهای شمال شرق و جنوب غرب کشور
• پشتیبانی از عملی شدن کامل توافقنامۀ سیاسی ایجاد حکومت وحدت ملی
•تلاش برای برگشتاندن صلاحیتهای معاون اول رییسجمهور و وزیران
•تلاش برای عملی شدن صلاحیتهای معاون دوم رییس اجراییه
• تلاش برای غیرمتمرکزسازی مصارف بودجهیی نظام در وزارتها
• دادن صلاحیت به ولایتها در مصرف بودجۀ توسعهیی
•تلاش برای انکشاف متوازن و تأمین مشارکت ملی در گزینش کادرها
•تأکید بر برگزاری به موقع انتخابات ریاست جمهوری، مجلس نمایندهگان، شوراهای ولایتی و شوراهای ولسوالیها. و تلاش برای به میان آمدن تغییر در نهادهای امنیتی و دفاعی، فشردهای از دیگر اولویتهای ائتلاف برای نجات افغانستان بر بنیاد این توافقنامه استند.
• بررسی حمله بر کاروان جنرال دوستم در ولسوالی غورماچ ولایت فاریاب و نیز محاصرۀ خانهاش در کابل،
•شناسایی عاملان تیراندازی بر اعتراض کنندهگان دوازدهم جوزا در پایتخت،
•شناسایی عاملان حمله انتحاری بر مراسم خاک سپاری پسر معاون نخست مجلس سنا و حمله بر مسجد الزهرا و نیز سپردن آنان به قانون، خواستهای دیگر ائتلاف برای نجات افغانستان را از حکومت و غنی استند.
موضع گیری یکسان جامعۀ جهانی در پیکار با هراسافگنی و همکاری امریکا و متحدانش و نیز روسیه و همپیمانانش با افغانستان در پیکار با هراس افگنی خواستهای این ائتلاف از جامعه جهانی استند.
چهره های ائتلاف نجات کیها استند؟؟؟
به دنبال افزایش مخالفتهای دروندولتی در کابل، ظاهراً برخی مقامات دولت وحدت ملی راه خود را تا حد زیادی از رهبران این دولت جدا کردهاند، جدایی که بیشتر از روی ناگزیری بوده است.
«عبدالرشید دوستم» معاون اول رئیس جمهور و فرد دوم مملکت،
محمد محقق معاون رئیس اجرائیه و یکی از ستونهای دولت
عطامحمد نور والی بلخ و یکی از مقاماتا کشور در این اواخر بیشترین ساز مخالفت با دولت مرکزی را سر دادهاند.
در جریان برگزاری ۳ انتخابات ریاست جمهوری این احزاب در کنار هم قرار گرفتند، ولو اینکه جداییهای موقتی در بین آنها دیده میشود، اما این جداییها سبب دوری از یکدیگر نشده است.
نتیجه جریان مبارزات انتخاباتی و همچنین نتایج انتخاباتها سبب شد تا افرادی مانند «عبدالرشید دوستم»، «محمد محقق» و «عطامحمد نور» به عنوان بانکهای رأی مردم شناخته شود، زیرا این ۳ رهبر از اقوام ازبک، تاجیک و هزاره نمایندگی کرده و بیشترین رأی این اقوام را با خود داشتهاند. این جبههگیری را از نگاه دیگر میتوان جدیتر از واکنش به تکروی اشرفغنی نیز تعبیر کرد، اکنون افغانستان با وجود عدم برگزاری لویهجرگه قانون اساسی برای تشکیل سمت نخست وزیری تاکنون، شاهد جبههگیریهای جدید برای انتخابات آینده است.
قرار است چهارمین دور انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در سال ۲۰۱۹ برگزار شود، به این ترتیب افرادی مانند عبدالرشید دوستم، محمد محقق و عطامحمد نور در تلاش سهمگیری بیشتر در دولت آینده از دریچه انتخابات هستند.
جنرال عبدالرشید دوستم معاون اول ریاست جمهوری
معاون اول ریاست جمهوری افغانستان ورهبروموسس جنبش ملی اسلامی افغانستان و یکی از محبوبترین چهرهها در صف مقامات دولت کابل محسوب میشود، برخیها دوستم را شخصیت «پادشاهساز» لقب دادهاند که ارتباط مستقیم به چیرهشدن اشرفغنی در کاروزارهای انتخاباتی انتخابات ریاست جمهوری گذشته دارد.
پس از پیروزی تیم غنی در انتخابات بویژه تشکیل دولت وحدت ملی عبدالرشید دوستم به عنوان دومین فرد ممکت به کاخ راه یافت و از آن به بزرگترین پیروزی در تاریخ برای ترکتباران در محافل سیاسی یاد شد.
اما شانس با دوستم یاری نکرد، آن چیزی که به زعم وی فرا روی انجام وظیفهاش سدی شد انحصارطلبی و تکرویهای غنی بود، چیزی که در نتیجه آن دوستم حتی صلاحیت اتخاذ تصمیمهای کوچک دولتی را هم نداشت.
وی پس از آشکار ساختن این موضوع، با اوج استقبالها و انتقادها همراه شد، دولت در برابر وی موضع گرفت، اما چندی از این تقابلها نگذشت که توطئه ایشچی به میان آمد.سرانجام جنرال راهی ترکیه شد وائتلاف عالی نجات افغانستان را بنیان گذاشت.
جنرال دوستم، کم حرف می زند و دیر خشمگین می شود اما اگرحرف زد قاطع و جسورانه سخن می گوید و اگر خشمگین شد قدرتمندانه اخطار می دهد واگر اخطار داد، متهورانه وکمرشکن تصمیم می گیرد. او امروز اخطار داد که "دست به خانه زنبور" فرو نکنید. این سخن دوستم، تکان دهنده است. حاکمیت عنکبوتی باید این اخطار جنرال پادشاه ساز را جدی بگیرد و بیش از این با سرنوشت مردم و شیرنبرد، رستم زمان ، تیمورتاریخ ، اتاترک عصرکنونی ،فرزانه فرزند خلق افغانستان ، قهرمان ملی ، جنرال پادشاه ساز، رهبرمیلیونی ودوست صدیق مردم کشور بازی نکند.
جنرال دوستم حاصل چهل سال مبارزه ملی است ، ملت ما در بدل فدای جان پنجاه هزار شهید و صدها هزار دست و پای و چشم و اعضای بدن ، صدها هزاربیوه و یتیم كمایی كرده است
.
چی فراز و فرود های را در این مبارزه نبود كه ندید.
شاید ملت در جای جای مبارزه به هدف نرسیده باشد و اما إیجاد یك حزب ملیونی قوی ، قدرتمند و تأثیر گذار بنام جنبش ملی اسلامی افغانستان كه امروز بدون اشتراك ان هیچ پروسه در افغانستان مشروعیت ندارد و ظهور یك رهبرمدبر ، محبوب و جسور كه در محور آن تمام تُركتباران و سایر اقوام حلقه زده اند ، از پیروزیهای تاریخی اش میباشند .جنرال دوستم زنجیر بی عدالتی ها را شكست و مردم ما را از محرومیت به محوریت آورد.
هیچ تُركتباری در سصد سال گذشته مقام دوم افغانستان را با آرای مردم بدست أورده نتوانسته بود .
جنرال دوستم حالا به سمبول ملی بدل شده است .
محمد محقق معاون ریاست اجرایی حکومت
محمد محقق ریس حزب وحدت مردم ومعاون ریاست اجرایی حکومت
محقق که یکی دیگر از رهبران افغانستان تلقی میشود کمتر از سایر رهبران دولت از تکرویهای غنی در قدرت پرده برداشته بود، اما واکنشهای اخیر بیشتر حالت تهاجمی به خود گرفته تا اینکه انتقادی باشد.
وی همچنین در پیام عیدی خود از انحصار قدرت در تیم غنی شدیداً انتقاد کرده و با اشاره به برخی علایمی آن را زمینهساز فروپاشی شیرازه دولت ناپای کابل تعبیر کرده است.
تاکنون دولتمردان کابل واکنش و جبههگیری علیه محقق نداشتهاند اما با ایجاد شورای جدید این احتمال بیشتر میشود. به هر روی، محقق از اینکه در دولت حضور دارد چندان خرسند نیست و معتقد به ادامه کار به عنوان یکی از ستونهای اصلی و محوری اما با صلاحیتهای ناچیز نیست. وی خود را در محاصره تیم رقیب دیده و وزرا و معاونان وزارتخانههای مربوط به ریاست اجرایی را همه سمبولیک دانسته و ادامه کار در چنین شرایطی را پذیرفتنی نمیداند.
محقق، ارگ ریاست جمهوری را به انحصارگرایی متهم میکند و میگوید که در آغاز ایجاد حکومت وحدت ملی، برای تعیین مسؤولان ادارههای دولتی با تیم اصلاحات و همگرایی مشورت صورت میگرفت، اما پس از آن هیچگونه مشورتی با آنان انجام نشده است. محقق، از جامعه جهانی میخواهد که در امور داخلی افغانستان مداخله نکنند.
محقق میگوید: امروز انحصارگرایى قدرت، تهاجم تبلیغاتى یکجانبه و عاقبت نیاندیشانه علیه شخصیتهاى ملى و جهادى، اعمال تبعیضهاى گوناگون، متمرکزسازى قدرت، سیاست و اقتصاد در دست یک حلقه خاص و روى آوردن به هیولاى وانفساى جمع ثروت و حرص مال اندوزى و سرانجام پشت پا زدن به توافقات چارچوب حکومت ، کمر ملت را شکسته و شیرازه وحدت ملى را در آستانه فروپاشى قرار داده است.
دو سه تا ابروزیر که به راس هرم قدرت نزدیک اند، اختیارات همه وزارتخانهها را دارند و دیگر وزیران در وزارت خود هم صلاحیت ندارند… تقرر برخى از اقوام در وزارتخانهها و ادارات جزء جرایم سنگین چون قتل، اختطاف و اختلاس بهحساب میرود، تعقیب آن از طریق اداره مبارزه باجرایم سنگین انجام شده در صورت اثبات موجب انفصال از خدمت میشود. اگر حکومت به تلاشهای خود برای پایمال نمودن حق حداقل نیمی از جامعه افغانی، تیم اصلاحات و همگرایی در مجموع و تحقیر و توهین حیثیت جامعه هزاره و شیعه پایان ندهد، تمام راههای معقول و مدنی را برای گرفتن حق مردم و اعاده حیثیت وزیران، معینان و روسایی که او آنان را “نگونبخت شده مردم” تعریف میکند، مورد بررسی قرار میدهد و مسئولیت هرگونه نابسامانی به گفته آقای محقق به دوش آنچه که او آن را حلقه انحصار قدرت و ثروت میداند، میباشد.
جنرال عطا محمد نور والی ولایت بلخ
والی بلخ و رئیس شورای اجرایی جمعیت اسلامی ادامه کار دولت را به خیر مردم ندانسته و به این ترتیب به دنبال ایجاد شورایی با صف از منتقدان و مخالفان دروندولتی شده است. با وجود مذاکرات شبانهروزی والی بلخ با رئیس جمهور و بزرگنمایی آن توسط طرفین، اما نتیجهای مطلوبی نه برای والی بلخ و نه برای جمعیت اسلامی داشته، البته تنها نتیجهای آن ابقای نور در ولایت بلخ بوده است. همزمان با این مذاکرات قرار بود کنگره جمعیت برگزار شود، به همین دلیل وی تلاش کرد تا محبوبیت خود را بین هواداران جمعیت بیشتر کند تا راهی برای رسیدن به رهبریت این حزب پیدا کند.
اما کنگره حزبی آنطوری که قرار بود برگزار نشد، رهبر این حزب موقتی انتخاب و کنگره به زمان معلومی به تأخیر افتاد. به این ترتیب اکنون نور تلاش دارد تا به نحوی برای پیروزی در میدان رقابت تنگاتنگ افغانستان و همچنین حفظ جایگاهش پیدا کند.
عطامحمد نور، والی بلخ و یکی از سران این ائتلاف میگوید، حکومت به تعهداتش عمل نکرده و ائتلاف نجات افغانستان برای تأمین عدالت و «راستکردن پای کج این حکومت» ایجاد شده
است. نور، ارگنشینان را به قومگرایی متهم میکند و میگوید که این علمکرد سبب شده تا روزانه دهها شهروند افغانستان به بهانههای گونهگون جانهایشان را از دست
دهند. والی بلخ، به سران حکومت هشدار میدهد: تا زمانی که انحصار قدرت را از دست چهارپنج نفر بیرون نکنید، نمیتوانید استقرار یکونیم ساله یا دو سالۀ خود را در این حکومت داشته
باشید. ادارۀ تدارکات ملی سبب افزایش فساد شده و از جامعۀ جهانی میخواهد تا پولهایشان را بیهوده به مصرف نرسانند.
عطا محمد نور والی بلخ در همایش مردمی حمایت از ایتلاف نجات ملی افغانستان در شهر مزارشریف :
- ما پاهای کج این حکومت مستبد را راست می کنیم.
- ارگ نشینان بدانند تا زمانیکه انحصار قدرت از دست سه چهار نفر خارج نشود قدرت شان استقرار نخواهد داشت.
- از ارگ نشینان می خواهیم از نفاق پراکنی بین اقوام دست بردار شوند.
- سران امنیتی بی کیفیت خود را دور بیندازید و چهره های لنگ و لاش تان را با خود نگاه دارید.
- کمیسیون اصلاحات ادای به دست یک شخص است و تنها یک شخص در تعیینات نقش دارد.
- ما حضور معاون اول ریاست جمهوری را بدون قید و شرط در افغانستان می خواهیم.
- ارگ نشینان باید جواب بدهند پولهای که توسط لبنانی ها از افغانستان خارج میشود از کی است؟
- هیچگاه کشتار چهار راهی زنبق، رستاخیز تغییر، مسجد الزهرا، کشتار قندهار، انفجارات شاه شهید، هیچکدام بخشودنی نیست.
ائتلاف نجات ممثل اراده مردم
عطا محمد نور، والی بلخ و محمد محقق، رهبر حزب وحدت اسلامی و عضو برجسته این ائتلاف به تازهگی در بلخ دیدار کردهاند. گفته شده که در این دیدار روی موضوع چگونگی پیشرفت امور مربوط به ائتلاف نجات و همچنان تحولات اخیر در کشور بحث شده است. همچنان امنیت در شمال کشور از موضوعات مهم دیگر مورد بحث در این ملاقات بوده و راهکارهای مبارزه با ناامنی در آن بخش کشور بررسی شد. در همین حال، از آمادگی و اعلام حمایت شماری از جریانهای بزرگ و تاثیرگذار سیاسی، اجتماعی و مردمی از ائتلاف ملی برای نجات افغانستان نیز خبر داده شد. گفتنی است که ائتلاف نجات در محوریت سه چهره شاخص سیاسی( عطامحمد نور، جنرال دوستم و محمد محقق) در پی آنچه که «زیادهخواهیهای ارگ» گفته میشود، شکل گرفت.
ائتلاف نجات درکجا اعلام موجودیت می کند؟؟؟
سخنگوی جنبش میگوید که قراراست تا بزرگترین همایش مردمی در حمایت از شورای ائتلاف نجات در آینده نزدیک در کابل برگزار شود. برای برگزاری این همایش مردمی، حکومت و نهادهای امنیتی در جریان گذاشته شدهاند اما نهادهای امنیتی از تامین امنیت این همایش ابراز ناتوانی کرده اند. شورای ائتلاف نجات از حکومت انتظار دارد، همانگونه که امنیت مراسم گلبدین حکمتیار را در کابل تامین کرد، امنیت همایش مردمی در حمایت از شورای ائتلاف نجات افغانستان را نیز تامین کند. شورای ائتلاف نجات همایشهای بزرگ مردمی را در ولایتهای شمالی، جنوبی و غرب افغانستان برگزار خواهد کرد. در حال حاضر شورای ائتلاف کار می کند که در هفته آینده بزرگترین همایش مردمی در حمایت از ائتلاف در ولایت تخار و یا هم بدخشان برگزار شود. پس از برگزاری همایشهای مردمی، ژنرال عبدالرشید دوستم معاون اول ریاست جمهوری نیز وارد کابل خواهد شد. اعضای ارشد شورای ائتلاف نجات موافقت کرده اند که این شورا در کابل اعلام موجودیت کند. اعضای شورای ائتلاف نجات همواره اعلام کرده اند که این شورا در پی سقوط نظام نه بلکه در راستای اصلاح نظام افغانستان ایجاد شده است.
خواستهای ائتلاف نجات چیست؟؟؟
ائتلاف نجات حرکت های جنگ افروزانه و نفاق آمیز چهرههای معلوم الحال را نکوهش می کند... توطئه ترور شخصیتی رهبران ملی و چهره های محبوب مردمی توسط عناصر توطئه گر و مطرود را از طریق صحنه سازی ها و اتهامات واهی؛ محکوم و اعلام می دارد که با توجه به مردمی بودن رهبران سیاسی و حمایت گسترده از آنان توسط مردم؛ سیاست کثیف توطئه گری و اتهام و افترا توسط یک حلقه کوچک و بدون عقبه مردمی، کشور را به سمت تعمیق بحران سوق خواهد داد. این شورا همچنان افزوده که نظام کنونی، حاصل مبارزات و اراده مردم است و این ائتلاف هرگز اجازه سقوط نظام را نخواهد داد و نیز به آنان که با سیاست های ناپخته و تک محورانه و خودخواهی های شان، در پی توقیف دستاوردهای ملی و سقوط نظام سیاسی هستند، اعلام میدارد که با جدیت از اصل نظام دفاع میکند و در پی اصلاح نظام در راستای منافع کلان ملی میباشند. شورای عالی ائتلاف برای نجات افغانستان خواهان بازنگری جدی سیاست ها و پالیسی های نظامی، دفاعی و امنیتی ارگانها و نهادهای امنیتی کشور شده گفته، در این راه باید طرح جامع دفاعی- امنیتی تهیه و تدوین شود. تطبیق توافقنامه تشکیل حکومت و حمایت از راهبرد جدید امریکا برای افغانستان مسایلی دیگری اند که در پیام شورای عالی ائتلاف برای نجات افغانستان به آن اشاره شده است.
شورای عالی ائتلاف برای نجات افغانستان تاکید کرده که آنان در راستای دولت-ملت سازی، حکومتداری خوب و پاسخگو، تأمین امنیت و حفظ ثبات در کشور از هیچ نوع سعی و کوشش در مطابقت به قانون اساسی دریغ نکرده و به همین منظور در آیندهای نه چندان دور بعد از گفتگو با سایر جریانهای مختلف سیاسی و مدنی، طرح بیرون رفت از وضعیت موجود را با مردم افغانستان و جامعه جهانی شریک خواهند ساخت.
خوابهای را که غنی می بیند
پس از ناامید شدنِ ارگ از فروپاشی ایتلاف در مقر تأسیس آن، تلاشهای دیگری آغاز یافت تا با دادن برخی امتیازهای دولتی به شماری از هواداران و شخصیتهای نسبتاً جوانِ مربوط
این احزاب و یا همتباران قومی سرانشان، موج نارضایتیهایی را که در میان مردم نسبت به عملکردهای ارگ بهوجود آمده، کاهش دهند. اما ظاهراً این تلاشها نیز بهصرفه نبوده و با وجود گماشته شدنِ یک تعداد
از جوانان به وظایف مهم دولتی، آب از آب تکان نخورده و ایتلاف همچنان با اهدافِ خود پابرجا باقی مانده است.
اکنون اما با برگزاری همایش مزارشریف، این ارگ وغنی است که بار دیگر خود را آمادۀ حملهیی تازه میسازد. اینکه حملۀ بعدی ارگ چهوقت انجام خواهد شد و از چه ترفندِ
تازهیی استفاده خواهد کرد، هنوز مشخص نیست؛ ولی مطمیناً رابطۀ دوطرف تیرهتر از گذشته خواهد شد و عملاً وطن بر لبۀ بحرانِ کلانتری در سطح کشور قرار میگیرد.
اقدامهای ارگ متأسفانه تا به امروز برای حلِ تنشها همواره چالشزا و مخاطرهآمیز بوده و این نهاد تلاش کرده است که گرههایی که با دست باز میشوند را با دندان باز کند.
آنچه که در رابطه با جنرال دوستم، عطا محمد نور و یا دیگر متحدان و یا معترضانِ غنی بهوجود آمد و آنها را در یک صف علیه ارگ متحد کرد، کاملاً قابل پیشبینی بود و میشد حدس زد که حرکتهای بعدیِ ارگ در رابطه با این افراد چه خواهد بود. رابطۀ غنی و اطرافیانِ او درارگ از آغاز با جنرال دوستم، ضیا مسعود، عطا محمد نور و دیگرانی که ناراضی اند، صادقانه و بر اساسِ هدفهای مشترکِ ملی نبوده است.
ارگ در موقعیتهایی که احساس نیاز و یا خطر کرده، به این افراد برای رسیدن به هدفهای خود نزدیک شده و به محض برآورده شدنِ هدفهای خود، آنها را در زمینِ خالی رها کرده است.
اگر آنچه که به نامِ مطالبات جنرال دوستم از ارگ وغنی در فضای مجازی نشر شده، صحت داشته باشد و واقعاً خواستههای معاون اولِ ریاستجمهوری باشد.
بلخ درکانون دسیسه تیم ارگ
والی بلخ خطاب به حنیف اتمر و معصوم استانکزی می گوید که با طرح توطیه های خود بلخ را ناامن نسازید.
متاسفانه چنان بی اعتمادی در حکومت زیاد شده و حلقات مشخصی درون ارگ به دنبال بی ثبات سازی افغانستان هستند که حتی ولایت با ثبات نسبی مانند ولایت بلخ هم در برنامه شان از طریق های مختلف به دنبال این هستند که کشور را ناامن بسازند. عطامحمدنور والی بلخ یکی ازشخصیت های قدرتمند است و به باور من نخواسته است که مانند بعضی از اشخاص به طرف کلی گویی ها برود. حتما اسناد، معلومات و یا آنچه را که در جریان آن بوده خواسته است با مشاور امنیت ملی و با رییس امنیت ملی به صورت مستقیم شریک بسازد و از آنها بخواهد که از بی ثبات سازی ولایت بلخ دست بکشد. حلقاتی در کابل همانطور که به صورت کل درصدد ناامنی ها و بیشتر ساختن آن در شمال کشور هستند، امنیت نسبی را که در ولایت بلخ وجود داشته هدف گیری کرده اند.