درین پژوهش منسجم:
- در یکنیم دهه کنونی بر قوای مسلح کشور چه گذشت؟؟؟
- وظایف، رسالتها، مسؤولیتها و مکلیفتهای قوای مسلح
- قوای مسلح و نیروهای خارجی مقیم کشور
- اختلاسهای بزرگ در نیروهای مسلح
- با اردو و وزارت دفاع ملی آشنا شویم
- مروری بر قوای هوای کشور
- نگاهی بر وزارت امور داخله و پولیس
- معرفی رییس و ریاست عمومی امنیت ملی.
آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بیانگیزه است ارزش یاد کردن ندارد.
وطن مادر دوم است، وطن خویش را فزونتر از هر چیز گرامی بداریم. میهندوستی باید مقدم به هر کار و خودمختاری و استقلال پیشرو بر هر اندیشه باشد. كافی نیست كه انسان برای وطنش خدمت انجام داده باشد بلكه هرگز از خدمتگزاری خودداری ننماید.
خیال تو دل ما را شکوفه باران کرد
نمیرد آن که به هرلحظه یا دیاران کرد
یاد روز رزم و پیکار در خاطرم پیچید
دل خزان زدهام را پر از بهاران کرد
چراغ خانهی آزادی روشن باد
که ظلمت شب ما را ستاره باران کرد.
نقض حقوق بشر، فقر و ناامنی به شکل قابلتوجهی با افزایش فاصله از مراکز ولایات افزایش پیدا نموده و برخوردهای مسلحانه و ناامنی پیشرفتهای اقتصادی را در اکثر نواحی افغانستان که یکی از عقبماندهترین کشورهای جهان است، با مشکلات جدی و حتی با عقبگرد مواجهه ساخته است.
نیروهای مسلح بعد از سقوط داکتر نجیب به اثر خودخواهی فاتحین کابل و جنگهای تنظیمی از هم پاشید و تنظیمهای جهادی تمام تجهیزات و وسایل نظامی را به اصطلاح به کبار تبدیل کردند و در بازارهای پاکستان به پول ناچیزی بفروش رساندند چیزی را که (ای اس ای) میخواست همانطور کردند. یک مقام سابق سازمان مللمتحد هشدار داده است که طالبان در درون اردو و پولیس ملی نفوذ کردهاند انتونیو ماریا کوستا میگوید، طالبان توانستهاند در نیروهای امنیتی افغانستان رخنه کنند او گفت که افراد طالبان با استفاده از این روش، در گذشته حملاتی را اجرا کردهاند و حملات بیشتری نیز در راه است یک سخنگوی نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا گفت که رخنه طالبان در صفوف نیروهای امنیتی کمتر اتفاق افتاده است و بسیاری از سربازان قابلاعتماد هستند و زارت دفاع نیز اظهارات مقام سابق سازمان مللمتحد را تکذیب کرده است اظهارات انتونیو ماریا کوستا در حالی مطرح میشود که نیروهای بینالمللی در نظر دارند مسئولیت امنیتی افغانستان را تا سال دو هزار و چهارده به نیروهای داخلی واگذار کنند تحقق این هدف، نیازمند استخدام دهها هزار سرباز جدید در صفوف نیروهای امنیتی ظرف یکی دو سال آینده است او گفت ما شواهد زیادی داریم که نشان میدهد یک تعداد از حملهکنندگان انتحاری، کسانی از درون اردوی ملی بود.
اردوی ملی و پولیس ملی با مشكلات زیادی رو به رو هستند نداشتن تجهیزات مدرن، ضعف مدیریت، حقوق كم و مشكلات اقلیمی و قومی سؤاستفاده از لباس، نداشتن سواد کافی نشناختن حقوق مردم، عدم آشنای به صلاحیتها و مسؤولیتهای وظیفوی، باعث شده است كه این نیروها نتوانند از كاركردهای لازم برخوردار شوند این در حالی است كه چندی قبل تام كوینكس نماینده ویژه سرمنشی مللمتحد در افغانستان اعلام كرد كه تنها راه غلبه بر نیروهای شورشی در این كشور تجهیز و آموزش نیروهای اردوی ملی میباشد. بر اساس برخی از گزارشها فرار از اردوی ملی در مواردی افزایش داشته و حتی تا سی و سه درصد هم ثبت شده است تلاش برای جلب جوانان در جنوب کشور با مشکل روبروست، چون خانوادهها از تهدید طالبان نگراناند. در حال حاضر بیشترین جوانان از شمال از بدخشان تا جوزجان با توجه به انگیزه مادی به اردو میپیوندند. شماری از واحدهای قوای مسلح در مناطق مختلف کشور در شمال مانند قندوز و میمنه و در جنوب مانند هلمند و پکتیکا یا در کنر و مناطق دیگر فعال است شماری از این نیروها در کنار نیروهای بینالمللی کار میکنند و حقوقشان را آنها میپردازند و در برخی محلات هم در چارچوب پولیس محلی عمل میکنند. در مورد تعداد اینگونه نیروها ارقام روشنی وجود ندارد و به دلیل اختلافی که در این زمینه در دولت و پارلمان وجود دارد معمولاً پنهانکاری صورت میگیرد و ارقام روشنی ارایه نمیشود بسیاری حضور اینگونه نیرو را برای آینده کشور مفید نمیدانند زیرا منشأ بخشی از جنگهای بین گروهی در سالهای قبل همین جنگسالاران بودند که برای برتری نظامی و کنترول مناطق باهم درگیر شدند.
سال، زیرا پس، باید بدون درنگ به جمعآوری اسلحه اقدام میگردید نه تنها اقدامی نشد بلکه دست، حقوق، دامن، چور و چپاول.
حال-خارجی و ادعاهای، هنوز هم، ادامه، حوادث، تهدید و ازدواج، افزایش، تهدید فامیلها تا دختران، سوزاند ن، احساس، ممنوعیت، افزایش... مردم نه تنها خواستار خلع سلاح و حذف نیروهای جنگ سالار هستند، بلكه این راه را تنها راه اعاده امنیت در کشور میدانند.
همین اکنون یك سوءتفاهم میتواند منجر به كشته شدن صدها نفر شود وعده زیادی از مردم را در هول و ترس فروبرد، زندگی زیر سایه یك جنگ سالار هیچگاه امنیت را برای میهن تأمین نخواهد كرد. اگر قدرت جنگ سالاران و باندهای مافیایی مواد مخدر تحت حمایت آنها مهار نشود، شرایط فعلی نه تنها امنیت کشور را به مخاطره خواهد افكند كه مشكلات بسیاری را برای نیروهای خارجی پیش خواهد آورد و یک بار دیگر وطن را به کام نیستی خواهد کشاند.
هم اكنون دهها هزار میل سلاح نزد گروپهای مسلح وجود دارد كه عامل ناامنی در کشور هستند. اگر سلاح جمعآوری شده باشد، پس این همه زورگویی، درگیری، قتل و جنایت چگونه اتفاق میافتند. همین حالا تنظیمهای حزب اسلامی گلبدین، جمعیت وارثین برهانالدین ربانی، شورای نظاری پنجشیری، اتحاد سیاف، وحدت، خلیلی، محقق، اكبری، حرکت انوری و محسنی و ... كاملاً مسلح بوده، والیان و قوماندانان امنیه تنظیمی هر یک دهها میل سلاح در اختیاردارند. سر گروپها و بعضی از فرماندهان و مسؤولان این تنظیمها در دولت نیز شركت داشته ولی دیپوهای خود را حفظ کردهاند. چرا این همه بیدادگری و زورگویی و ستیزه جوی در کشور به پایان نمیرسد؟ زیرا در کشور قوای مسلح نیرومند، ادارات آگاه و بیدار امنیتی و دولت دلسوز نداریم، متأسفانه آگاهانه از جانب متحدین غربی سلاح و مهمات کافی به دسترس ما گذاشته نمیشود تا مشکلات را از راه برداریم.
سی.ان.ان به نقل از گروه بحران بینالمللی گزارش داد كه تلاش برای اصلاح پولیس ملی به دلیل فساد و فقدان اراده سیاسی با ناكامی مواجه شده و پولیس به جای كمك به برقراری نظم اجتماعی به مبارزه با طالبان پرداخته است. گروه بحران میافزاید: اردوی آمریكا... همچنان به.
با گذشت ده سال، نیروهای آمریكا و ناتو به نام مبارزه با تروریزم همچنان در افغانستان باقیمانده و معلوم نیست كه جامعه جهانی و کشورهای بزرگ جهانی و دولتهای منطقوی تا چه زمانی این استقرار را تحمل كنند. تداوم کشتار غیرنظامیان بدست نیروهای خارجی به عنوان یک معضل امنیتی خطرناک و حساسیت برانگیز، باز هم اعتراضات مقامات و مردم افغانستان را در پی داشته است. بمبارانهای متعدد و حملات پی در پی و گاه و بیگاه نظامیان آمریکا و ناتو در حالی جان و سلامت غیرنظامیان و افراد بیگناه را تهدید میکند که کرزی، برخی از وزرا و مقامات دولتی، نمایندگان پارلمان و سازمانهای حقوق بشر داخلی و خارجی، سران و نمایندگان احزاب و جریانهای سیاسی بصورت زبانی، خودسریها و اقدامات خشونتبار نیروهای خارجی را محکوم کردهاند.
تکرار کشتار زنان و کودکان و افراد غیرنظامی توسط نظامیان خارجی یکی از مسائل و چالشها فرا روی دولت به شمارمی رود و برخی از صاحبنظران معتقدند که باید مقامات دولتی در برابر حفظ جان اتباع کشور، جدیت و جانفشانی بیشتری داشته باشند و با روی دست گرفتن سازوکارهای مناسب و قوی جلو اقدامات غیرقانونی نیروهای خارجی و کشتار غیرنظامیان بدست آنان را بگیرند.
بعد از لشکرکشی ایالاتمتحده آمریکا به افغانستان که بیشتر از ده سال سپری میشود و ملیاردها دالر حیفومیل فرماندهان نظامی پنتاگون و ناتو و مسؤولین نظامی و دولتی افغانستان گردیده و تا اکنون کشور از نیروی مسلح کارآمد و دلسوز برخوردار نیست. رهبری ارگانهای نظامی مصروف چور و چپاول دارایی عامه و بودهاند، کوچکترین توجه ی به نیرومندی و خودکفایی قوای مسلح نکردند.
کسی نیست که از رییسجمهور کرزی بپرسد- که طی این سالها چه دست آوردی در وزارت دفاع ملی دارید؟ و طی این مدت نتوانستهاید قوای مسلح را اکمال و تجهیز نماید، در صورتی که هزاران جنرال، دگروال، دگرمن، جگرن، بریدمن و بریدگیهای تعلیمیافته و باتجربه جبراً از جانب وزارت دفاع به تقاعد سوق گردیدهاند و هرروز دست به مظاهره و تجمع میزنند تا حقوق دادخواهانهشان به گوش مقامات ارگ و مسؤولین وزارت دفاع برسد که نمیرسد.
با گذشت هرروز ساحه حاکمیت دولت محدود و حلقه محاصره شهرها تنگ تر و مخالفین از مدافعه به تعرض روی میآورند اگر در هر کشوری دیگری باشد، چنین حوادثی به مفهوم ناتوانی نظامی و ناکارایی مسؤولین بلندپایه ارگانهای قوای مسلح تعبیر شده و رییسجمهور و پارلمان دست به کارشده و مقامات نظامی را مورد تنبیه و سرزنش قرار داده و به محاکم و دادگاه میکشاند. اما با اندوه و درد در وطن ما، رییسجمهور و پارلمان نه تنها مقامات ارگانهای قوای مسلح را مجازات نمینمایند، بلکه مکافات و مورد لطف و شفقت و نوازش نیز قرار میدهند.
امروز پرسونل قوای مسلح بجز از چند عراده موتر فورد آمریکایی چه دارند تا به درجه خودکفایی امنیتی برسند؟ قوای مسلح متأسفانه طی این سالها نتوانست از سخاوتهای پنتاگون مستفید شده و مالک تانک، توپ، راکت، سلاح و وسایط نقلیه و خفیفه شوند. وزارت داخله و ریاست عمومی امنیت ملی نیز وضعیت به مرتبهها غم انگیز تر نسبت به وزارت دفاع دارند. در گوشه و کنار وطن روزانه دهها نیروی قوای مسلح کشته و زخمی میشوند و اما کسی نیست که مسؤولین را مورد بازپرس و سرزنش قرار بدهد.
طی این مدت فرار از خدمت عسکری، و كم تجربگی نیروها در مدیریت جنگهای فرسایشی، بیاعتمادی و خودسری نظامیان آمریكا و ناتو وعدم مشارکت نیروهای محلی در عملیاتها، گسترش حوزه فعالیت طالبان و پیشرفت در تاکتیکهای نظامی آنها، استراتیژی جنگ چریكی و خستگی روانی نیروها، همگی مانع از عملکرد موثر اردوی ملی در به دستگیری و کنترول اوضاع شده است. بیکفایتی اردو، پولیس و نیروهای امنیت ملی در اوضاع نابسامان کنونی، گسترش روزافزون فساد و نبود استراتیژی نظامی از اعتبار و پرستیژ این نیروها کاسته میشود.
کوشش در جهت ایجاد اردوی ملی و همزمان با آن احیای ملیشه بازی و در پهلوی آنها توسل به مصلحتگرایی همان نتایجی را در بر دارد که تا حال داشته است و تا زمانی که مصلحت و روزمرهگی اساس کار و سیاست باشد، که هست، هیچ نشانهای از بهبود را نخواهیم دید. دولت خود را به مصالح گروههای گوناگون متعهد میداند و بر همین اساس روزانه بر نامه میسازد. با قدرتمندان درون دولت، با قوماندانان محلی، نیروهای محافظهکار، با جامعه جهانی و... و برآیند آن نیز همین است که هست. در این میان آنکه هرگز مورد توجه قرار نمیگیرد و نقشی را که میتواند بر عهده بگیرند نادیده گرفته میشود اکثریت مردم افغانستان است که از فقر و مرض و بیسرپناهی و بیکاری رنج میبرند. دو میلیون بیکار، پنج میلیون گرسنه و مریض و... موفقیت آمریکا در افغانستان با اعمال سیاستهای نابخردانه در افغانستان، مانند تفتیش خانه هاو بازرسی بدنی زنان و مردان، توهین به فرهنگ و آداب آنها و… موجب باز قدرت گرفتن دوباره طالبان گردید که در نهایت آمریکا را مجبور کرده است باب مذاکره را باز کند.
با افزایش شمار سربازان کشتهشده آمریکایی در جنگ با طالبان و آشکار شدن ناتوانی دولت کرزی برای کنترول کشور، حمایتهای عمومی به تدریج از این جنگ کاهش یافت.
برگزاری انتخابات پارلمانی از دیگر اتفاقات مهم در افغانستان بود. میزان مشارکت، بسیار پایین بود و طبق آمار رسمی تنها حدود یکسوم از واجدین رأی دادن، بر سر صندوقها حضور یافتند. همچون انتخابات گذشته مواردی همچون مخدوش کردن آرا و ارعاب رأیدهندگان از سوی مخالفین به وفور به چشم میخورد. در نهایت حدود ۲۰ درصد یعنی ۳/۱ میلیون رأی انتخاباتی مردود اعلام شد. تا پایان سال ۲۰۱۰، با رهبری متزلزل کرزی و مقاومت طالبان، دولت اوباما تصمیم گرفت برخلاف وعده پیشین خود، سال ۲۰۱۴ را زمان پایان حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان اعلام کند. هرچند این مهم بیشتر تحت تأثیر فشار افکار عمومی مطرح میگردد. گویا مشکلاتی که آمریکا در افغانستان دارد که بخش اعظم آن را خود بوجود میآورد در راستای این مهم میباشد که حضور آمریکا را در افغانستان توجیه کند.
جنگ افغانستان، طولانیترین جنگ خارجی در تاریخ امریکا، حدود یک تریلیون دالر برای مالیاتدهندگان امریکایی هزینه داشته و پس از پایان رسمی آن در ماه جاری نیاز به صدها میلیارد دالر سرمایه دیگر دارد. روزنامه فایننشال تایمز در گزارشی درباره هزینههای جنگ افغانستان برای امریکاییها با استناد به تحقیقات مستقل آورده است: «حدود ۸۰ درصد هزینههای جنگ افغانستان در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما تأمین شده است.
اوباما از زمان آغاز ریاستجمهوریاش در سال ۲۰۰۹ حضور نظامی در افغانستان را شدیداً افزایش داد. هزینههای گسترده برای این جنگ ۱۳ ساله که دولت هرگز جزئیات آن را منتشر نکرد موجب گسترش تردیدها درباره جنگ در امریکا شده است. نظرسنجیها نشان میدهند که اکثر امریکاییها معتقدند که جنگ افغانستان ایده بدی بوده است.
درحالیکه جنگ عراق تاکنون حدود یک تریلیون دالر برای امریکاییها هزینه داشته، هزینههای جنگ افغانستان عامل مهمی در بیزاری گسترده مردم امریکا و دولت اوباما جهت دخالت نظامی در سایر نقاط دنیا از جمله اعزام دوباره نیرو به عراق بوده است.
جان ساپکو، بازرس ویژه دولت امریکا برای افغانستان کسی که سازمان تحت سرپرستیاش پروژههای بازسازی افغانستان به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیارد دالر نظارت دارد، میگوید: میلیاردها دالر از سرمایههای این پروژهها به هدر رفته و یا دزدیده شده است. آن.
او دراینباره اظهار میکند: مطمئناً ما دوباره نمیتوانیم چنین پولی را از دست بدهیم. مردم امریکا با این موضوع کنار نمیآیند. ساپکو با اشاره به تورم میافزاید، مبلغی که امریکا صرف بازسازی افغانستان کرده بیش از هزینهای است که طی طرح مارشال برای بازسازی غرب اروپا صرف شد. من در سازمان کمکرسانی، امریکا دولت و پنتاگون به افرادی برخورد میکنم که گمان میکنند در کانزاس هستند نه افغانستان. بازرسان من اطلاعاتی درباره برنامههای هزینهها ارائه میدهند که من فقط میتوانم بگویم شما اینها را از خود ساختهاید.
عملیات نظامی ناتو در افغانستان که مدت کوتاهی پس از حمله ۱۱ سپتمبر در سال ۲۰۰۱ آغاز شد متأسفانه در حالی تا پایان دسمبر پایان مییابد که شورشیان طالبان با وجود اینکه کنترول هیچ شهر بزرگی را در دست ندارند ولی همچنان قدرتمند هستند. طبق برنامه فعلی حدود ۱۰ هزار نیروی امریکایی تا پایان سال ۲۰۱۶ در افغانستان باقی میمانند با این وجود دولت امریکا باز هم برای افزایش نیروها در این کشور به دلیل نگرانیها درباره تجدید فعالیت طالبان با خروج امریکاییها تحت فشار رو به افزایشی است. از سال ۲۰۰۱، دولت امریکا حدود ۷۶۵ میلیارد دالر برای جنگ در افغانستان اختصاص داده است. بیشتر این هزینهها مربوط به مخارج وزارت دفاع و بخش دیگری نیز مربوط به وزارت خارجه بوده است. نکته جالب اما این است که هزینه مالی هر دو جنگ عراق و افغانستان قرض گرفته شده بود و بر اساس مدارک دانشگاه سیتی در نیویارک امریکا تاکنون ۲۶۰ میلیارد دالر از بدهیهای این جنگها را پرداخت کرده است. در رأس این هزینهها، تأمین منابع مالی برای درمان و دواهای سربازان زخمی و آسیبدیدهای است که اردو را ترک کردهاند. لیندا بیلمز، اقتصاددانی که تحقیقات گستردهای در زمینه هزینههای جنگ انجام داده، برآورد کرده است که هزینههای صحی و درمانی سربازان هردو جنگ عراق و افغانستان تاکنون به ۱۳۴ میلیارد دالر رسیده است.
با این حال بیلمز معتقد است دسترسی به هزینههای درمانی تنها برای سربازان جنگ افغانستان غیرممکن است چرا که یک سوم این سربازان در هردو جنگ عراق و افغانستان شرکت داشتند.
جنگ افغانستان باعث افزایش هزینههای عمومی دیگری نیز شده است مانند بودجه جداگانه جنگ که از سال ۲۰۰۱ به بعد مطرحشده، بودجه اولیه پنتاگون که تمام هزینههای این نهاد را پوشش میدهد و جنگ در عراق و افغانستان یکی از مهمترین عوامل افزایش این هزینهها بوده است. همچنین بر اثر فشارهای سیاسی ناشی از جنگ حق بیمه سلامت اردو که توسط پرسنل این نهاد پرداخت میشود تا حد ممکن ارزان نگه داشته شده است. همزمان حقها به دلیل افزایش تورم افزایش یافته است. به علاوه از سال ۲۰۰۱، بودجه اولیه وزارت دفاع به ۱.۳ تریلیون دالر افزایش یافته است.
هزینههای آتی جنگ افغانستان احتمالاً به بیش از صدها میلیارد دالر دیگر میرسد. پنتاگون پیشبینی کرده است که این نهاد برای سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹ نیاز به بودجهای بالغ بر ۱۲۰ میلیارد دالر دارد.
با این حال هزینههای دیگری بستگی به عملیاتهای آتیای دارد که کاخ سفید درباره آنها تصمیمگیری میکند.
در همین حال پرداخت بدهیهای ناشی از هزینههای جنگ، هزینههای درمانی نیز به شدت در حال بالا رفتن هستند چرا که برخی از سربازان این جنگها اکنون وارد دهه ۶۰ زندگی خود شده و نیازشان به سرویسهای درمانی نیز افزایش یافته است. طبق برآوردهای پروفیسور بیلمز، هزینههای ناتوانی و درمانی سربازان جنگهای عراق و افغانستان طی دهههای آتی به ۸۳۶ میلیارد دالر خواهد رسید. این دو جنگ همچنین هزینههای بازنشستگی را برای پنتاگون افزایش دادهاند. اردو متعهد شده تا ۱.۲۷ میلیارد دالر به سیستم بازنشستگی خود اختصاص دهد. انتظار میرود این هزینه تا سال ۲۰۳۴ به ۲.۷۲ تریلیون دالر برسد. با این حال منابع این هزینهها هنوز تأمین نشده است.
به گفته یکی از مقامات دولتی حقیقت تلخ درباره جنگ افغانستان این است که پنتاگون یا هرکس دیگری در دولت نمیتواند بگوید این جنگ چه قدر برای ما هزینه داشته است.
گزارشی جدید که از سوی جان ساپکو، تفتیش ویژه برای بازسازی افغانستان منتشر شد، نشان میدهد که شمار نیروهای اردوی ملی از ماه فبروری سال دو هزار چهارده بیش از پانزده هزار و پنجصد تن کاهشیافته و به نزدیک به صد و هفتاد هزار نفر رسیده است. این کاهش هشت ونیم درصدی در نیروها، کمترین میزان در استحکام نیروها از اگست سال دو هزار و یازده تاکنون بوده است. اردوی ایالاتمتحده شمار نیروهای امنیتی کشور را با درنظرداشت برخی حاشیههای مهم، بیش از حد برآورد کرده است. اما پرسش این است که آیا نیروهای افغان در حال کم شدن هستند؟ به نظر میرسد که عوامل مختلفی در این مسئله دخیل هستند. یکی از دلایل کاهش مدام نیروهای امنیتی تلفات جدی در جنگ میباشد. بر اساس اطلاعات منتشرشده، بیش از هزار و سه صد سرباز اردوی ملی بین ماههای اکتوبر دوهزاروسیزده تا سپتمبر دوهزارچهارده (یک سال) کشته و حدود شش هزار و دو صد نفر دیگر زخمی شدند. برآورد میشود که تلفات نیروهای پولیس نیز در همین حدود یا حتا اندکی بیشتر باشد.
تحلیلگران میگویند که یکی از عوامل مهم این تغییر با خروج نیروهای جنگی خارجی مرتبط است. با پایان یافتن مأموریت نیروی بینالمللی یاری امنیتی (ایساف) در دسمبر سال گذشته، اردو و پولیس ملی به تنهایی مسئول تأمین امنیت کشور و مقابله با شورشگری و بحران شدند. در برابر خروج نیروها، مأموریت حمایت قاطع که متشکل از آموزش و مشوره دهی به نیروهای افغان میباشد، در آغاز سال دو هزار پانزده شروع شد. سیزده هزار نیروی خارجی باقیمانده در جنگ علیه شورشگری شرکت نمیکنند بلکه به مشورت، آموزش و گاه حمایت محدود از عملیات ضد تروریزم میپردازند. مایکل کوگلمن، کارشناس مسائل افغانستان در مرکز وودرو ویلسون در واشنگتن گفت: طالبان این موضوع را میدانند و به این خاطر با افزایش سطح جنگ، این نیروها را میآزمایند. شمار نیروهای امنیتی بعد از فبروری دوهزارچهارده کم شده است. آنچه که وضعیت را بدتر میکند این است که نیروهای افغان با وجود پیشرفتهای قابلتوجه در سالهای اخیر، همچنان از محدودیت ظرفیتهای کلیدی رنج میبرند؛ به ویژه در بخش نیروی هوایی. به این معنا که واحدهای زمینی زیر آتش قرار میگیرند، آنها الزاماً نمیتوانند به پوشش هوایی اتکا کنند. این باعث افزایش سطح تلفات و شکست روحیه میشود.
در همین حال، وزارت دفاع در بیانیهای تأیید کرده است که نیروهای امنیتی از آغاز سال روان میلادی (دو ماه) در جنگ گسترده در جنوب تلفات زیادی را متحمل شدهاند. اما به نظر میرسد که دلیل دیگری نیز در کاهش ناگهانی نیروهای امنیتی نقش دارد. این کشور به سختی میتواند نیروهای امنیتی خود را نگه دارد. ترک خدمت همچنان چالش بزرگی برای نیروهای امنیتی افغانستان است. بین ماههای سپتمبر دو هزار سیزده تا سپتمبر دوهزارچهارده، بیش از چهل هزار نیرو از اردوی ملی بیرون شدند. وزارت دفاع در بیانیهای گفته است که برخی سربازان وقت رخصتی طولانیتر از آنچه انتظار می رود در خانههای خود می مانند. خدمت گریزی سربازان مشکلات مداوم اردوی ملی از هنگام تأسیس بوده است. جیسون کمپبل، کارشناس امنیت بینالملل در سازمان تحقیقاتی رند در امریکا توضیح میدهد که به عنوان مثال، اگر سربازان در منطقه خطرناک کشور مستقر باشند یا از ولایت اصلی خود دور باشند، احتمال گریز آنان بیشتر میشود.
شواهد نیز وجود دارد که نشان میدهند سربازان در زمانهای مختلف به طور موقتی میگریزند. کمپبل میگوید که یک دلیل شایع این است که زمان رخصتی سربازان، مدت سفر به خانه و قریهشان را شامل نمیشود. این سربازان که مجبورند گاهی مسیر خانه را با بس و لاری طی کنند، غالباً به سادگی پیش از آن که وقت رخصتیشان شروع شود، وظیفه را ترک میکنند. علاوه بر این، در برخی موارد سربازان واحد نظامی خود را ترک میکنند تا در فصل کشت کوکنار در خانه باشند. کشت کوکنار برای آنان سودآورتر از سربازی است. یا گاهی سربازان بدون آن که از طریق قانونی عمل کنند به دیدار خانوادههای خود می روند. کاهش اخیر نیروها در اردوی ملی به فضای عمومی بیثباتی در کشور پس از پایان مأموریت ناتو بستگی دارد. با فرارسیدن فصل جنگ در سال روان، و کاهش حتا حمایتهای اولیه نیروهای ائتلاف، شرکت مستقلانه در جنگ علیه مخالفین برای بسیاریها چشمانداز ناخوشایندی است.
بر علاوه روحیه کم سربازان، این شک و تردید زیاد شده است که نیروهای بینالمللی باقیمانده در افغانستان تا چه حدی میتوانند نیازهای مادی و پولی را برای نیروهای داخلی آماده کنند. طالبان میدانند که نیروهای امنیتی در وضعیت مواجه با خطر قرار دارند و با واردکردن ضربات سنگین امتیازاتی به دست میآورند. این یکی از دلایلی است که طالبان به طور غیرعادی سطح حملات خود را در فصل سرما افزایش دادهاند، درحالیکه آنان به طور معمول در این ماهها کم تحرک هستند. دلیل نگرانکننده دیگر این است که طالبان از روحیه پایین سربازان بهره میبرند و در نیروهای امنیتی رخنه میکنند. این یک مشکل از قدیم بوده است، و احتمالاً مشکل بزرگی در ماههای پیش رو خواهد بود. بهترین اقدام در حال حاضر این است که اردو اطمینان حاصل کند که معاش سربازانش پرداخت میشود تا به این ترتیب سربازان بتوانند در فصل جنگ پیش رو با طالبان مقابله نمایند و از کاهش فاجعهبار نیروها جلوگیری شود.
تناقضاتی در اطلاعات تهیهشده توسط "مأموریت حمایت قاطع" در مورد قوت، کاهش نیروها، تجهیزات و پرسونل نیروهای امنیتی وجود دارد.
ادامه دارد
به ادامه گذشته
وظایف، رسالتها، مسؤولیتها و مکلیفت های قوای مسلح
صمیمیت و عواطف و احساسات شما نسبت به میهنتان باید مافوق همهی احساسات و عواطف شما باشد. خدمت به وطن نیمی از وظیفه است و خدمت به انسانیت نیم دیگر آن.
وطندوستی بزرگترین مظهر روح ملی یك نژاد است، این حس موجه غریزهی اجتماعی مخصوص است كه در موقع خطر عمومی بلافاصله جانشین غریزه انفرادی میگردد.
وطن یعنی ز هر ایل و تباری
وطن را پاسبانی، پاسـداری
وطن یعنی كتیبه در دل سنــگ
تمدن، دین، هنر، تاریخ، فرهنگ
وطن یعنی شب رحمت شب قـــــدر
شب جوشن، شب روشن، شب بدر
وطن یعنی هدف یعنی شهامت
وطن یعنی شرف یعنی شهادت.
دولت و مسؤولین امنیتی آن با این همه تشکیلات وسیع و هزینههای گزاف در برابر اینهمه بی امنی که طی سالهای گذشته در تاریخ کشور ریکارد قایم کرده ا ست، چه استدلالی دارد، مسؤولین دولت با ادعاهای بلندبالا و بهانههای ناهمگون در برابر افکار پرسشگر مردم و جهانیان چه پاسخی دارند؟.
آنچه بیش از همه قابل تأمل و اندیشه است این است که، نه تنها در ریشه کن کردن سیستم و شیوههای قوماندان سالاری، فساد و چپاولگری و حاکمیت تفنگ کار موثری صورت نپذیرفته، بلکه بصورت مستقیم و غیرمستقیم در تقویهء پایههای سیاسی و قدرت اقتصادی آنان مؤثریت روا داشته شده است. درگیری و بینظمیها نشان میدهد که امنیت، روز به روز خراب تر شده می رود. بدیهی است که اگر دولت به حل این مشکل اساسی فایق آمده نتواند، در تطبیق پروسههای بازسازی و نوسازی، به کامیابی نخواهد رسید.
اردوی ملی منحیث یک قدرت نظامی جهت حفاظت از افغانستان، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و از ارزشها و نوامیس ملی میباشد. و هدف از اردوی ملی افغانستان حفاظت از اهداف ملی و حمایه از موفقیت جمهوری اسلامی افغانستان است. پالیسی نظامی افغانستان منحیث قوه دفاعیه بر اساس پالیسی امنیت ملی و استراتیژی ملی نظامی ایجاد گردیده است. وظایف و نقش اساسی اردوی ملی افغانستان بر اساس این پالیسی استوار بوده.
۱ ـ دفع و طرد تهاجم احتمالی دشمن جهت حفظ فضای صلحآمیز.
۲ ـ دفاع از ملت در برابر تهاجم دشمن.
۳ ـ جهت تأمین امنیت و پیشرفت پروسه سیاسی.
۴ ـ خلع سلاح تمام گروههای مسلح شخصی و ملیشههای غیررسمی.
۵ ـ خلع سلاح تمام گروپهای غیرقانونی
۶ ـ مبارزه علیه تروریزم (طالبان و القاعده)
نقش پولیس در تأمین امنیت: مهم ترین عاملی که میتواند به امنیت یک جامعه کمک نماید ایجاد اعتماد و همکاری متقابل میان پولیس و جامعه است، وقتی پولیس موفق است که جامعه را با خود داشته باشد و همه اقشار جامعه از فرد عادی و مأمور نظافت شهرداری گرفته تا مقام بلندپایه دولت این احساس را داشته باشند و احساس مسئولیت کنند که به پولیس ولو به پیمانه خیلی کم کمک نماید تا پولیس بهتر بتواند امنیت جامعه را تأمین نماید. و سرحدات کشور را هم در قبال دارند از قبیل پولیس سرحدی کشور که اردوی ملی و پولیس سرحدی در سرحدات کشور همکاری دوجانبه دارند یعنی همسنگران اند.
اشرف غنی بعد از تصاحب قدرت در ارگ در مورد تأمین امنیت و نقش نیروهای مسلح میگوید- «افغانستان امروز، متفاوت از افغانستان دیروز است و افغانستان امروز، نوید تولد شهروند نوین را میدهد. ما دیگر تبعه نیستیم وهم تابع کس دیگرى نیستیم؛ منحیث وطنداران، داراى حقوق و وجایب یکسان هستیم. قانون اساسى، حکومت را مکلف به تأمین تمام حقوق افغانها میکند. مردم افغانستان بر اساس همین مواد قانون اساسى، حکومت پاسخگو و مسؤول میخواهد و حکومت وحدت ملى، مصمم است تا پاسخگو باشد. در کنار پروسۀ سیاسى، تحول نیز از خواستهای جدى مردم افغانستان است و به این خواست مردم، حکومت وحدت ملى متعهد است و در کنار ارزشهای مثبت، بر نیاز به تغییر و تحول بنیادى و به اصل خدمت به مردم تاکید کرد.
تهدیدات و چالشهایی را که افغانستان در حال حاضر به آن مواجه است، نباید دست کم گرفت، برخى از کشورهاى عربى در حال انفجاراند و برخى از حلقات میخواهند تا کشور عزیز ما میدان جنگ دوامدار باشد؛ به همین منظور ما موضوع صلح پایدار را جدى میگیریم. صلح، یکى از ارکان اساسى ثبات سیاسى را تشکیل میدهد، کشورى که دچار ناآرامى بوده، امنیت و مصوونیت شهروندان آن به درستى تأمین نباشد، به ثبات رسیده نمیتوانیم و به یاد باید داشت که صلحى که سرخط فصل نو براى شروع یک جنگ همه جانبه باشد مورد قبول نیست؛ به همین منظور تاکید ما بر صلح پایدار است نه صلح مقطعى و کوتاه مدت. عدالت اجتماعى تهداب صلح را تشکیل میدهد، صلحى که باعث بیعدالتی در جامعه شود کوتاه مدت خواهد بود و نمیتواند ما را به ثبات برساند و امروز ما ثابت کردیم که همدیگر پذیر شدیم و این همدیگر پذیری، باید ما را به صلح پایدار کمک کند. تحکیم ثبات و تأمین امنیت بدون ختم حکومتهای موازى میسر نمیشود، ما وعده میسپاریم که با تشکیل حکومت وحدت ملى، به تمام حکومات موازى نقطۀ پایان خواهیم گذاشت. از علمای دینى، متنفذین قومی و نخبگان سیاسی کشور میخواهیم تا بهمنظور تحکیم صلح، ثبات و امنیت، دست به دست هم بدهند و باید صدای صلح از هر منبر مسجد بلند شود و علمای دینى میتوانند در این راستا نقش مهم ادا نمایند.
اختلافات باید از راه سیاسی حل شود و باید طالبان و حزب اسلامى به مذاکرات حاضر شوند، ما ثابت ساختیم که اختلافات سیاسی را میتوان با مذاکرات سیاسی حل کرد، مخالفان مسلح مشکلاتشان را با حکومت وحدت ملی در میان بگذارند تا راه حل برایش پیدا شود؛ کسانی که کشور را بخاطر اهداف دیگران به میدان جنگ مبدل میکنند، افغان نیستند و در میان افغانها جا هم ندارد. امنیت زمانی تأمین میشود که از نیروهای امنیتی بخاطر تحکیم قانون، صلح و ثبات استفاده شود و نیروهای امنیتی در سیاست دخیل نشوند. حکومت وحدت ملی، مصوون (حافظ) جان نیروهای امنیتی خواهدبود و بخاطر تقویه و مسلکی سازى نیروهای امنیتی، از هیچ نوع سعی و تلاش دریغ نخواهیم ورزید و حکومت وحدت ملی مسؤولیت دارد تا برای نیروهای امنیتی شرایط خوب زند گی را مهیا نماید. مردم از نیروهای امنیتی حمایت نموده و در صفوف نیروهاى امینتى بپیوندند؛ زیرا کسانی که در صفوف نیروهای امنیتی قرار دارند، محافظین نوامیس ملی میباشند. رییسجمهوری ضمن ارزیابی گزارشات ارایه شده، خاطرنشان نمود که وی منحیث رئیس جمهور و سر قوماندان اعلی قوای مسلح وظیفه خود میداند که از هرمنسوب نیروهای امنیتی اعم از سربازان، بریدملان، ساتمنان و افسران قوای مسلح دفاع و مواظبت جدی نماید. رییسجمهوری تصریح نمودند که وی بیشترین مساعی روزمره خویش را در جهت رسیدگی به وضعیت امنیتی کشور متمرکز خواهند نمود. همچنان رییسجمهوری در قسمت تقویت تشریک مساعی بصورت اخص در سطح تکتیکی، مواظبت از اعاشه و اباطه و بهبود عرضه خدمات صحی برای پرسونل نیروهای امنیتی هدایات مشخص صادر نموده و قربانی پرسونل نیروهای امنیتی کشور را در راستائی دفاع از نوامیس ملی و تمامیت ارضی کشور را ستود.»
با وجودی که رییسجمهور اشرف غنی ارزیابی دوباره برنامه خروج نیروهای بینالمللی را از کشور لازم میداند و برخی از مقامات نظامی امریکایی نیز بر تجدیدنظر در این برنامه تأکید میورزند، اما وزارت دفاع کشور اعلام میکند که نیروهای امنیتی افغان از هر لحاظ آماده دفع حملات مخالفان مسلح دولت میباشند. جنرال افضل امان، رییس اوپراسیون وزارت دفاع ملی، میگوید:"در حال حاضر نقش نیروهای بینالمللی تبدیل به "حمایت قاطع" شده و برای ما نیز قابل قبول است. نیروهای داخلی آمادگی مستقلانه خود را در مقابل مخالفان دولت دارد و از جانب ما نیازی به تجدیدنظر در مورد ازدیاد نیروهای بینالمللی دیده نمیشود."
درعینحال، این جنرال نیروهای دفاعی کشور به این نظر است که تصامیم امریکاییها مربوط خود آنها است و فعلاً آنچه برای نیروهای امنیتی افغان مهم است، این میباشد که گاهی در ساحاتی که تهدیدات در سطح بالا وجود داشته باشد، نیروهای بینالمللی به حمایت از نیروهای داخلی میپردازند.
طبق توافقنامه امنیتی و دفاعی امریکا با افغانستان، یک تعداد از سربازان امریکایی میتوانند تا سال دو هزار و بیست چهار میلادی در افغانستان باقی بمانند. اما نظر به برنامهریزی خروج نیروهای نظامی امریکا که توسط بارک اوباما رییسجمهور این کشور مطرحشده است، قرار است تا اخیر سال دو هزار و شانزده میلادی نیروهای نظامی این کشور از افغانستان خارج شده و تنها شمار اندکی از سربازان امریکایی برای تأمین امنیت سفارتخانه آن کشور در افغانستان، باقی بمانند. اما با در نظر داشت اوضاع امنیتی و مشکلات نیروهای امنیتی داخلی، شماری از کارشناسان بارو دارند با مجهز شدن نیروهای افغان با وسایل جنگی پیشرفته، این نیروها میتوانند در مقابل هر گونه تهدیدات امنیتی ایستادگی کنند. همچنین نیروهای امنیتی افغان در میان مردم از اعتبار بالایی برخوردار میباشند و این امر میتواند به نیروهای امنیتی کمک کند تا در پیکار با عوامل ناامنی بیشتر تلاش کنند.
به اساس اظهارات مقامات ایالاتمتحده امریکا، اوضاع امنیتی در افغانستان تا سال دو هزار و هجده میلادی رو به بهبودی نخواهد گذاشت، بلکه گروههای مسلح مخالف دولت، برای حمله به قریهها تواناییهای بیشتری خواهند یافت. برید جنرال وینسنت استیوارد، رییس اداره استخبارات دفاعی امریکا، در رابطه با تواناییهای طالبان و وضعیت افغانستان در سال دوهزاروپانزده میلادی و سالهای بعدی، به کانگرس آن کشور گفته است که سال جاری میلادی برای قوای امنیتی افغانستان یک سال حساس میباشد؛ زیرا گروههای مسلح مخالف دولت، سعی دارند نفوذ خود را در مناطق خارج از شهرها بیشتر سازند. از این رو، آنها با گسترش حملات خود به بیثباتی امنیتی در مناطق روستایی ادامه میدهند و تا سال دوهزاروهجده میلادی توان حملات را بر شهرها هم خواهند داشت. پس از انتقال کامل مسؤولیتهای امنیتی به نیروهای افغان، با آنکه کنترول شهرهای کلیدی و شاهراهها توسط این نیروها نسبتاً به خوبی به پیش میرود، اما نظر به برآورد جنرال استیوارد، گروههای مسلح در افغانستان میخواهند از کاهش تعداد قوای بینالمللی در افغانستان استفاده کرده و با راهاندازی برخی حملات انفجاری و انتحاری در شهرها، نیروهای امنیتی افغان را تحت فشار قرار دهند. او میگوید: گروههای مسلح در افغانستان در تلاش هستند تا حملات را بر قریههای این کشور، افزایش دهند. به این لحاظ، بالا بردن ظرفیت نیروهای امنیتی افغانستان در سال دوهزاروپانزده میلادی مهم است تا حملات طالبان را مهار کنند. با وجودی که نیروهای امنیتی داخلی به طور کامل مسؤولیت تأمین امنیت کشور را به عهده گرفته و در بسیاری موارد خیلی خوب هم درخشیدهاند، اما کارشناسان نظامی به این عقیده هستند که این نیروها از لحاظ تجهیزات پیشرفته و تخنیکی نیازمند حمایت نیروهای بینالمللی میباشند. از نظر ویسنت استیوارد، آموزش و تجهیز بیشتر نیروهای امنیتی افغان، میتواند تلاشهای گروههای مخالف آنها را خنثی سازد؛ چون گروههای مسلح ضمن حملات بر قریهها، تلاش دارند در کابل نیز حملاتی را انجام داده و اعتماد مردم را در مورد تواناییهای نیروهای امنیتی افغانستان کاهش دهند.
این در حالی است که نیروهای ناتو مأموریت جدیدی را به نام "حمایت قاطع در افغانستان" آغاز کرده است. به اساس این مأموریت، حدود سیزده هزار تن از نیروهای ناتو، بیشتر روی آموزش، مشوره دهی و تجهیز نیروهای افغان تمرکز کردهاند.
از سویی هم، با مطرح شدن خروج نیروهای بینالمللی تا پایان سال دوهزاروشانزده میلادی از کشور، گروههای مسلح مخالف دولت، حملات خود را در شهرها و قریهها بالا برده و نگرانیهایی را مورد بدتر شدن اوضاع امنیتی در میان مردم افزایش داده است. برخی از شهروندان کشور بالا رفتن تهدیدات امنیتی را مربوط به کاهش همکاریهای نیروهای بینالمللی پنداشته و از خروج کامل نیروهای بینالمللی نگرانیهایشان را ابراز کردهاند. حمید فیروزکوهی معتقد است که تلاش امریکا برای وابسته نگهداشتن افغانستان به کمک مالی و نظامی این کشور باعث شده تا نیروهای امنیتی افغان نتوانند در شرایط دشوار با مشکلات امنیتی مبارزه کنند. او میگوید: اگر قرار باشد تا اخیر سال دوهزاروشانزده میلادی امریکا تمام قوتهای خود را از افغانستان بیرون کند و ما دیگر حمایت مالی و نظامی آن کشور را نداشته باشیم، حکومت وحدت ملی به زودی سقوط خواهد کر.
اما جلیل فرهمند با آنکه عملکرد نیروهای بینالمللی در چندین سال گذشته در افغانستان را چندان قناعتبخش نمیداند ولی معتقد است که ادامه همکاریهای بینالمللی میتواند بر تقویت نیروهای داخلی مؤثر واقع شود. حرف از ماندن و نماندن نیست، مهم این است که بودن امریکاییها چقدر به امنیت و بهبودی وضعیت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشور کمک میتواند. اگر عملکرد امریکا مانند گذشته باشد، نمیتوان نسبت به بهبود اوضاع در آینده امیدوار بود.
وزارت دفاع ملی - اردوی ملی در سال۱۳۹۱ به ۱۱۸۳ نفر میرسد که در سال گذشته این رقم ۸۴۱ نفر بوده است.
کمیت اردوی ملی نسبت به سال گذشته دو برابر شده و این در حالی است که وقتی ساحه فعالیتها گسترش یابد خودبهخود تلفات نیز افزایش پیدا میکند و دلیل دیگر این است که ۸۴ درصد عملیاتهای توسط نیروهای افغان رهبری شده و به همین دلیل است که تلفات افزایش کرده است. اردوی ملی در سال گذشته ۸۴۴ عملیات پلان شده و به تعداد ۱۸۷۸۹ عملیات غیر پلان شده را اجرا کرده و همچنین ۱۴۵۰۵۶ گزمه اجرا شده و ۸۱۳۸ مورد تلاشی برگزار شده است. طی سه مرحله انتقال مسؤولیتهای امنیتی به تعداد ۱۵۲ قرارگاه از نیروهای بینالمللی به نیروهای امنیتی افغان سپرده شده که از آن جمله ۱۱۵ قرارگاه به اردوی ملی سپرده شده است. به تعداد ۵۱۶۶۳ تن جوانان داوطلب واجد شرایط به اردوی ملی سوق و اعزام گردیدهاند. امسال از ۷۶۳ مورد ماین گذاری، پرتاب راکت و سایر حملات تروریستی جلوگیری شده و ۲۰ تن مواد انفجاری نیز کشف و خنثی شده است. به تعداد ۲۶۳۶ میل سلاح مختلفالنوع و ۶۲۱ عراده موتر از دشمن گرفته شده و نیز ۴۶۶۴ تن کشته و ۶۴۰۱ تن اسیر شدهاند. ۱۳ کندک پیاده، ۴ کندک تأمینات لجستیکی، ۴ کندک کشف، ۴ کندک انجنیری و ۶ کندک مخابره در قرارگاه قول اردو، تکمیل ۲۳ تولی تطهیر راه همراه تجهیزات از جمله انکشاف قطعات جدید میباشد". توزیع ۱۱۱ تن مواد اعاشه برای ۱۰۰۰ فامیل مستحق در ولایات کابل، پنجشیر، بلخ، جوزجان، ننگرهار و فامیل های حفظ و مراقبت سالنگها از جمله کمک های اضطراری امسال میباشد. به تعداد ۱۴۰۷۰ تن مریض داخل بستر و تداوی شده، به تعداد ۶۱۵۵۲۳ تن تداوی سرپا و ۲۴۷ تن مجروحین و مریضان اردوی ملی جهت تداوی به کشورهای ترکیه و هندوستان اعزام گردیدهاند.
وزارت دفاع ملی اعلام کرد که از سال ۱۳۸۲ تا نیمه اول سال ۱۳۹۳؛ ۶ هزار و ۸۵۳ سرباز و افسر اردوی ملی در نبرد با نیروهای شبهنظامیان طالبان کشتهشدهاند. سخنگوی وزارت دفاع ملی به رسانههـا گفته است که ۸۵ درصد این افراد در اثر انفجار ماینهای جاسازی شده توسط مخالفان، جان خود را از دست دادند. در سال ۱۳۸۲ خورشیدی به تعداد ۹ نفر، در سال ۱۳۸۳، ۵۱ نفر، در سال ۱۳۸۴، ۱۳۸ نفر، در سال ۱۳۸۵، ۲۰۶ نفر، در سال ۱۳۸۶، ۳۲۵ نفر و در سال ۱۳۸۷ نیز ۳۸۰ نفر از سربازان و افسران اردوی ملی کشور کشته شدند. در سال۱۳۸۸، ۶۳۵ نفر، در سال ۱۳۸۹، ۷۴۸ نفر، در سال۱۳۹۰، ۸۴۱نفر، در سال ۱۳۹۱، ۱۱۷۰ نفر، در سال ۱۳۹۲، ۱۴۰۰ نفر و در شش ماه سال اول ۱۳۹۳ نیز به تعداد ۹۵۰ عضو اردوی ملی کشتهشدهاند. افزایش تعداد سربازان ارتش ملی به حدود ۲۰۰ هزار نفر، انتقال تأمین مسؤولیتهای امنیتی از نیروهای ناتو به نیروهای افغان و افزایش ناامنی در این کشور دلیل اصلی افزایش تلفات نیروهای اردوی ملی در سالهای اخیر بوده است.
ادامه دارد
اردو و وزارت دفاع ملی درگذر زمان
«پیوست به گذشته»
آنکه دوستدار وطن است، اسرار میهن را به دسترس دیگران نمیدهد. وطندوستی بدون پاسداری از دارایی های مادی و معنوی آن حاصل نمیشود. آنکه درک درستی از منافع ملی ندارد و به آسانی به آنچه به عنوان منفعت ملی تلقی میشود، آسیب می زند، نمیتوان شورا دوستدار وطن دانست.
سلام و پیام خود را
به نام پرشکوهی آزادی
به قامت بلند مردانگی
که از جلال و شکوهمندیاش
بشارت زندگی و شگفتن جوانهها میرسد
هزاران درود گرم خویشرا
به نام جاودانه آزادی
که یادگار خون رفتگان ماست
بر روی سبزههای زرد و خشکیده چمن
و میراث بجا ماندهیی آزادگان است
میرسانم.
هر کشور و ملتی برای دفاع از حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی خود به نیروی مسلح ضرورت دارد. اردو بدون آنکه شکل نظامهای سیاسی را در نظر بگیریم در دفاع از سرزمین خود نقش قاطع داشتهاند. حتی در تاریخ بسیار دیده شده است که اردوی کشورهای بسیار کوچک جانبازانه در مقابل قدرتهای بزرگ تجاوزگر جنگیدهاند و تا آنجا که توانستهاند، از هویت ملی خود و سرزمین خویش دفاع نمودهاند. کشورها برای دفاع از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود به نیروهای مسلح ضرورت دارند. اردوها بدون درنظرداشت چگونگی نظام و گرایش های سیاسی و قومی در دفاع از سرزمین خود نقش قاطع داشتهاند. اردوی ملی افغانستان یکی از پر اعتماد ترین ارگانهای نظامی به شمار میآید، بویژه مردم افغانستان بالای آن اعتماد کامل دارند.
در زمان که در افغانستان تفنگ وجود نداشت تشکیلات اردو به سرلشکر و لشکر اعم از تیرزنان نیزه بازان و شمشیرزنان محافظین و غیره بود. الی دوره تیمور شاه درانی اردو افغانستان اردوی دفاعی و تعرضی بود. پس از شاه زمان اردو افغانستان یک اردو دفاعی بوده است. در افغانستان در طول تاریخ اردو قومی یا غیرمنظم وجود داشته از آن برای دفاع وطن استفاده بعمل آورده شده است. برای بار اولین اردو منظم قومی در قرن هژدهم توسط میرویس خان هوتک بوجود آمد. این اردو قومی زمانی تأسیس شد که در شمال خراسان حکومت شیبانی در جنوب و شرق حکومت بابری و در غرب حکومت صفویان حکمفرما بوده از مال و جان این ملت استفاده مینمودند. به خصوص حکومتهای ایران ابدالی را در برابر غلجای و غلجای را در برابر ابدالی استعمال مینمود. اردو میرویس نیکه در سالهای (۱۷۰۹ــ ۱۷۱۵ در برابر اردوی بزرگ ایران جنگیده از خود شهامت نشان دادند.)
پس از میرویس خان پسر وی شاه محمود هوتکی ۱۷۱۵ ــ ۱۷۲۵ با اردوی ۲۸ هزار نفری خویش به گلنا آباد حمله نمود بعد از تصرف اصفهان ایران در برابر اردو استعمار گران روس خود را وارد صحنه ساخت. در این اردو فقط چند ضرب توپهای خفیف نوع زنبورک تجهیزات موثر و ثقیل حربی را تشکیل میداد. اردوی شاه اشرف در برابر اردو شاه طهماسب، قاجار صفوی و ترکها غالب گردید. گفته میشودکه ترکها در جنگ با شاه اشرف بیشتر از هفده هزار تلفات دادند. بالأخره اردو شاه اشرف توسط اردو نادر افشار شکست خورده از بین رفت.
اولین اردو منظم افغانستان دوازده سال بعد از سلطنت هوتکیان در سالهای۱۷۴۷ ــ۱۷۷۲ در زمان سلطنت احمدشاه درانی ساخته شده است. این اردو مجهز با قطعات توپچی سواره و پیادهنظام بود. احمدشاه بابا ن فنون جنگ و نظامی را در طول سالهای حکمروایی نادرشاه افشار فراگرفت. اساس دولت باثبات و متمرکز را با یک اردو قوی در کشور گذاشت. سردار محمد جهان خان پوپلزای سپهه سالار بعدی است که در تشکیل اردو احمدشاه کوشش فراوان نمود. اردوی مستحکم احمدشاه درانی بعد از مرگ وی به پارچههای متعدد تقسیم شد و از طرف پسرانش در مقابل همدیگر در خانه جنگیها استعمال شد. اردوی زمان احمدشاه بابا متشکل از یک اردوی دایمی و لشکر قومی بود که چندین بار بر هندوستان تاخت و جنگ پانی پات را فتح نمود. همین اردو در زمان تیمور شاه الی شاه زمان پابرجا بود. درزمانی که احمدشاه بابا در هندوستان چندین بار حمله نمود انگلیسها در هندوستان مصروف تجارت بودند. پس از قرن ۱۶ که کشورهای اروپایی مصروف جهانگشایی بودند انگلیسها در زمره قدرت در اروپا بود. آنها متوجه شدن که مسلمانان کنترول هندوستان را در دست دارند و مسلمانان افغان یگانه مرجع بود که میتوانست به سرعت مسلمانان هند را کمک نمایند. و این یک واقعیت محض است که هندوستان همیشه از راه افغانستان مورد تهاجم قرارگرفته هستی و بود آن ملت فنا شده است. هندوها که در هندوستان اکثریت بودند علاقمندی داشتن تا آنها در کرسی قدرت نشسته باشند. این دو نکته برای هندها و انگلیسها خیلی قابلتوجه قرار گرفت.
انگلیسها هندوها را کمک نموده در هندوستان یک دولت پرقدرت مراتی ساخته شد. در حقیقت این دولت به نفع افغانها بود زیرا شانس اشغال هند از طرف انگلیس خیلی کم بود. ولی احمدشاه با باقوت مراته را برهم شکست و هندوستان به یک کشور ضعیف تبدیل گردید. انگلیسها آهستهآهسته در صحنه سیاسی هند ظهور نمودند تا اینکه در زمان شاه زمان وارد صحنه با افغانستان شده در هند به پیشروی آغاز نمودند. دولت انگلیس غرض اشغال هند به خنجر ضرورت داشت تا در صورت پیشروی به هند از عقب به افغانستان خنجر وارد کند این خنجر دولت ناصرالدینشاه و فتحعلی شاه قاجاری گردید. در هر پیشروی انگلیس به هند قاجاریان به هرات و قندهار حمله میکردند. قشون ناچار به طرف هرات حرکت میکرد. و هکذا مداخلات انگلیس باعث بروز خانه جنگیها شد. بدین ترتیب اردو ضعیف شده تا حکومت شاه شجاع ادامه یافت پس از کشته شدن شاه شجاع ارگ شاهی توسط انگلیسها تاراج شده اردو از بین رفت. سیستان، خراسان متعلق به ایران گردید و الماس کوه نور در همین دوره تاراج شد.
پارچه پارچه شدن اردو احمدشاه نفاق و خانه جنگیها باعث سقوط سلطنت سدوزاییها و دخالت و نفوذ اجانب در کشور گردیده و الی سلطنت امیر دوستمحمد خان سبب ازدیاد هرجومرج و ملوکالطوایفی شد تا اینکه امیر دوستمحمد خان در دوره دوم امارت خود ۱۸۰۴ ــ ۱۸۶۱ یک اردو منظم را پایه گزاری نمود که تعداد آن از ۳۰ هزار نفر تجاوز نمیکرد و امیر از آن برای تحکیم قدرت و حفظ جان خود و خانواده خود کار میگرفت به قول تاریخ غلام محمد غبار در دوره امارت امیر شیرعلی خان اساس یک اردوی منظم و دایمی گذاشته شد که افراد آن تحت تعلیم و تربیت نظامی قرارگرفته با ینوفورم نظامی ملبس گردیدند. این اردو از دسپلین نظامی برخوردار گردیده و دارای صفوف سهگانه پیاده، سواری و توپچی بوده در قشله تازه بنیاد قلعه شیر پور جابجا شد. به گواهی تاریخ اردو افغانستان « این اردو مشتمل بود بر ۵۷ غند پیاده ۲۰ غند سواره ۲۶ بطریه کوهی، سواری و فیلی که مجموعاً ۵۰ هزار نفر در آن شامل بود به شکل دایمی استخدام گردیدند. متأسفانه شیرازه اردوی منظم امیر شیرعلیخان به نسبت ضعف مزاج امیر که ناشی از وفات پسرش شهزاده و ولیعهد عبدالله قبل از سوق دادن به جهادی که علیه انگلیسها اعلان شده بود از هم پاشید و خود امیر به ترکستان رفت پس از چندی در مزارشریف وفات یافت.
بعد از امارت امیر شیرعلی خان، امیر عبدالرحمن خان برای تشکیل اردو دایمی اقدام نمود. امیر عبدالرحمن هفته یک روز را برای امورات نظامی تخصیص داده بود. این به دلیل بود که امیر در عقب مشاورین متجرب خارجی داشت و هم مصارف اردوی این امیر را انگلیسها میپرداخت.
امیر عبدالرحمن برای انکشاف اردو فابریکه ماشین خانه کابل را که دارای شعبات ریختهگری، توپ سازی، تفنگ سازی، باروت و تولید کارتوس سازی، اسلحه سرد و غیره بود بنیادگذاری کرد. در زمان امیر حبیبالله خان اردوی افغانستان انکشافات خوبی نمود. در ضمن مدارس تأسیسات تعلیمی اردو را بنیاد گذاشت. از آن جمله مکتب حربیه برای اکمال کادرهای افسری اردو در کابل تأسیس شد که بعدها به تعداد ۹۰۰ نفر در آن فنون نظامی را میاموختند. در زمان اعلیحضرت غازی امانالله خان بهمنظور تقویه اردوی افغانستان اسلحه جدید از المان، انگلستان، ایتالیا و بلجیم خریداری گردیده که شامل تفنگ های ۱۲ تکه انگلیسی تفنگ های ۱۲ تکه لوچک المانی برای پیاده و سواری، تفنگ های ۵ تکه ایتالیای برای پرسونل و مرتبات توپچی، تفنگ های پنج تکه بلجیمی برای ژاندارم و پولیس، توپهای ۶ پن توپهای ۹ پن قاطری که (از روسیه خریداری شده بود)، توپهای ۱۰۵ ملی متری صحرا (۳۶ پن) که توسط شش رأس اسپ کش میشد. اطریشیها چهار ضرب توپ برای غازی امانالله خان بخشش کرده بود که در جنگ تل شرکت کرده بود. بعدها برای بار دوم سلاح جدید از راین میتال جرمنی و فابریکه سکودای چکوسلواکی «توپها و تانکهای سبک» خریداری گردید. در زمان غازی امانالله یک قطعه نمونه نیز تشکیل شد، افسران و معلمین ترکی برای تربیه افسران افغانی استخدام شد، بعضی افسران برای کسب تحصیلات نظامی به ترکیه و کشور های دیگر خارجی اعزام شدند، چند بال طیاره و چند ضرب توپ دوربرد خریداری گردید. اما طور شاید و باید اردو در زمان سلطنت غازی امانالله خان انکشاف ننمود. زیرا افغانستان یک کشور آزاد بود وهم انقلاب سوسیالیستی در اتحاد شوروی مخالف مستعمره جوی بود. تصورنمیشد که انگلیس مداخله کند. اردوی افغانستان درین صده توانست در سه جنگ افغان و انگلیس موفق بدر آید و وطن خویش را از شر استعمار گران نجات داده آزاد سازند. بعد از سقوط سلطنت غازی امانالله یک دوره اغتشاش در کشور بوجود آمده این اردو از بین رفت.
بعد از کودتای ثور پنجاه و هفت خورشیدی اردو، شوروی با دست باز در تمام امور کشور منجمله تسلیح، تجهیز و ارتقای سطح کمی و کیفی اردو دست بکار شد. تا اینکه در اثر تقاضای حکومت وقت افغانستان در سال ۱۹۷۹ قوتهای نظامی شوروی داخل خاک افغانستان شدند. در این زمان الی خروج قوتهای شوروی از افغانستان قوتهای شوروی و اردوی افغانستان فعالیت های مشترک داشتند و اردوی افغانستان مجهز با سلاح و تخنیک محاربوی پیشرفته شده و از احضارات محاربوی عالی برخوردار گردید و تا سطح دفاع مستقلانه ارتقا یافت. در هشت ثور سال ۱۳۷۱ اردو افغانستان که توقع داشت مجاهدین به آنها وحدت نموده در حفظ اردو میکوشند. ولی برعکس تمام سلاح و مهمات افغانستان از طرف مجاهدین به حکومت پاکستان فروخته شد و کشور در دو دهه بدون سلاح و اردو باقی ماند. درین دو دهه هر کی هر کاری که خواست بدون کدام مانع اجرا نمود. لا قانونیت و سطح جرم به حد نهایی بالا رفت. تا فعلاً حدود بیشتر از دو صد هزار مجرم و قاتلین بدون محکمه و جزا در کشور آزادانه گشت و گذار مینمایند. جهادیها به گروه متعلق است که مخالف دولت حزب دموکراتیک خلق افغانستان بودند. در سال ۱۳۷۱ هجری شمسی پس از۱۴ سال جنگ قدرت را به دست آوردند. جهادیها خود دارای تشکیلات نظامی تنظیمی و قومی بودند. اکثریت جهادیها مردمان فاقد علم و دانش بودند. در۱۴ سال جنگ تمامی دارایی و هستی اینها از بین رفته بود. پس از رسیدن به قدرت تمامی وسایل و سلاح اردو منظم را به قیمت ارزان و به نرخ آهن به پاکستان فروختن. جهادیها دارای تشکیلات اردو منظم نبودند صرف متشکل از قوماندان و مجاهد بود. سربازان پیاده این گروه دارای مهارت جنگی قوی بودند.
طالبان دارای اردو قومی نامنظم بودند. بعضی از افسران سابقهدار در حکومت طالبان نیز حضور داشتند. طالبان دارای ۴۰۰ تانک و دو طیاره میک روسی بودند. که تانکهای مذکور را بینظیربوتو از روسیه خریداری نموده به طالبان تسلیم نمود. حکومت طالبان دارای وسایل ترانسپورتی خیلی ضعیف بودند. سربازان طالب از مورال فوقالعاده محاربوی برخوردار بودند. طالبان دارای ۳ اردوگاه نظامی قوی در ژوره ولایت خوست، میدان هوایی قندهار، و تفحصات مزارشریف بودند که در آن جا سربازان افغانی جنگجویان کشورهای آسیا میانه عرب و چیچین تعلیمات نظامی میدیدند.
اردوی جدید ملی بعد از فروپاشی طالبان تأسیس و هر سال به كمك كشورهای کمککننده توسعه یافته است.
در سال هشتاد و هفت تشكیلات اردوی ملی انكشاف نموده قوماندانیتهای اساسی شامل پنج قول اردوی زمینی، یك قول اردوی هوایی، یك فرقه مركزی كابل میباشد كه متشكل از هفده لوا، هشتاد دو كندك (پیاده، كماندوه، مکانیزه، حمایه محاربوی، تأمینات محاربوی) و قوماندانیتهای متوسط حمایوی (تعلیم و تربیه، جلب و جذب، لوژیستیك، خریداری، كشف و استخبارات، صحیه و مخابره) میباشد.
روحیه نظام دموكراتیك و حاكمیت قانون
بیطرفی گروهی، سمتی و قومی
هدف، حفظ منافع ملی
هدف، دفاع از تمامیت ارضی
هدف، دفاع از استقلال
هدف، دفاع از حاكمیت ملی
هدف، دفاع از نوامیس ملی و ارزش های دینی و معنوی.
تا سال هشتاد و هشت تعداد سربازان اردو نزدیک به یکصد هزار نفر بود و این تعداد میتواند تا سه صدوپنجاه هزار برسد. اجرایی وظیفه در اردوی ملی داوطلبانه میباشد و جوانان بین هجده تا سی پنج سال به صورت داوطلبانه در اردو ثبتنام میکنند. دولت در قبال حضور داوطلبانهی سربازان، برای آنها ماهانه یکصد دالر معاش تأدیه مینماید. وقتی سرباز بخواهد یک دورهی دیگر نیز در اردو خدمت نماید، ده دالر بر معاش وی اضافه میگردد.
بودجه وزارت دفاع در سال هشتادوهفت- ه.ش مبلغ یازده ملیارد و سه صد و هشتاد و شش ملیون و هفتصد و پنجاه و هفت هزار افغانی بوده كه مبلغ سیزده ملیارد و نهصد و پنجاه و هفت ملیون و هشتصد و هفت هزار و چهار صد و شصت یك افغانی در کودهای (بیست پنج، بیست دو، بیست یک) به مصرف ر سیده است كه ازجمله بودجه مصرفشده در كود بیست یک مبلغ دو ملیارد و هفتصد و پانزده ملیون افغانی امتیازات تشویقی منسوبین اردوی ملی از طرف دفتر قوماندانی مشترك امنیتی، انتقالی برای افغانستان cstc-a تمویل گردیده كه شامل بودجه منظور شده کود بیست یک نمیباشد.
دوكتورین دفاعی بر اصل احترام متقابل، عدم مداخله، همكاری و حسن همجواری با همسایگان، اشتراك و همکاری در سیستم امنیت منطقوی، تقویت و حمایه از تمام برنامهها و پالیسی های دولت افغانستان تهیه و تنظیم شده است. مساعی وزارت دفاع ملی بر محور سیستم پلانگذاری ستراتژیك دفاعی استوار میباشد. این سیستم استقامت دهندهی فعالیت های وزارت دفاع ملی در سطوح مختلف (تاکتیکی، اوپراتیفی و ستراتژیكی) میباشد.
تشكیل و ساختار:
ستراتیژیی ملی نظامی
رهنمود پلانگذاری اوپراسیونها
رهنمود پلانگذاری ستردرستیز
رهنمود پلانگذاری قابلیت های دفاعی
دیركتیف پلانگذاری ستراتژیك
رهنمود تنظیمی و اداره قوتها
دیركتیف پلانگذاری، پروگرام سازی و بودجه سازی.
اردوی ملی تحت امر وزارت دفاع ملی فعالیت مینماید. وزارت دفاع ملی افغانستان شامل دو بخش میباشد:
الف. وزارت دفاع: منظور از آن کادرهای هستند که پالیسی وزارت را طرح میکنند. در رأس آن شخص وزیردفاع میباشد که یک شخص ملکی است. وزیردفاع خود، چهار معاون دارد:
معاون اول
معاونت پالیسی و اپراسیون
معاونت پرسونل
معاونت مالی و تخنیکی
همچنان وزارت دفاع دارای هفت ریاست است که اسامی آنها به صورت زیر میباشد:
ریاست مالی
ریاست حقوق
ریاست تفتیش
ریاست حالات اضطراری و فوقالعاده
ریاست تکنالوژی
ریاست پالیسی
ریاست پارلمانی
بخش عمدهی دیگر وزارت دفاع ستردرستیز میباشد. ستردریستز خود دارایی تشکیلات زیراست:
معاون
ریاست دفتر
ریاست کادر و پرسونل
ریاست کشف و استخبارات
ریاست اوپراسیون
ریاست عقیدتی فرهنگی
ریاست مالی
ریاست مخابره
ریاست تفتیش
ریاست حقوق
تعلیم و تربیه عنصر اساسی در بالا بردن ظرفیتها و حفظ احضارات محاربوی اردوی ملی به شمار می رود. وزارت دفاع ملی برای بهبود وضع تعلیمی اردو، بالا بردن سطح دانش نظامیان و با استفاده از شیوههای مؤثر و تجارب اردوهای كشور های پیشرفته،
استفاده مینماید.
جمع نظام عسکری عبارتاند از دلگی۹ نفر- بلوک ۳۰نفر- تولی ۹۰ نفر - کندک ۲۷۰ نفر غند ۸۱۰فرقه ۱۲۰۰۰ نفر- قول اردو ۳ فرقه یا ۳۶هزار نفر سرباز محاربوی میداشته باشد, برای هر بلوک یک افسر تعین میشود.
رتبههای منسوبین اردوی در سال سیزده صدوسی هشت خورشیدی در دوران محمد ظاهر ساخته شد.
این رتبهها توسط یک کمیسیون مختلط از شورای عالی وزارت دفاع و اعضای اکادمی علوم نامگذاری و علامه گذاری شد، که به چهار دسته تقسیم شده است.
افسران جوان، رتبه دریم بریدمن, دوهم بریدمن, لمری بریدمن و تورن.
آمرین، رتبه جگرن، دگرمن و دگروال.
جنرالان، رتبه برید جنرال، تورن جنرال، دگرجنرال و ستر جنرال. مارشال.
معمولاً علایم سرشانه افسران اردو به اساس بعضی سمبولها قبول میشد.
مثلاً: شیر برای شجاعت، فیل برای قوت و محراب و ممبر سمبول اسلامیت.
علایمی که در آن وقت برای منسوبین اردو قبول شد قرار ذیل بود:
دریم برید من، یک پلیت
دوهم برید من، یک پلیت یک ستاره.
لمری برید من، یک پلیت دوستاره.
تورن، دو پلیت یک ستاره.
جگتورن، دو پلیت دوستاره (در اردوی فعلی این رتبه از بین رفته).
جگرن، یک کرچ با یک ستاره.
دگرمن، یک کرچ با دوستاره.
دگروال، یک کرچ با سه ستاره.
برید جنرال، یک نشان دولتی با یک ستاره.
تورن جنرال، یک نشان دولتی با دوستاره.
دگرجنرال، یک نشان دولتی با سه ستاره.
ستر جنرال، یک نشان دولتی با چهار ستاره.
مارشال، یک نشان دولتی یک کرچ و یک ستاره. رتبه جنرالی، یک رتبه سیاسی یا بینالمللی است و در پهلوی این که یک رتبه است امتیازات سیاسی هم دارد. یک جنرال اگر به بیرون از کشورش می رود، برایش پاسپورت سیاسی داده میشود و در کشور میزبان مثل سایر دیپلوماتها از وی استقبال میشود. رتبه مارشالی که آخرین رتبه منسوبین اردوی افغانستان است به اساس خدمات بسیار بزرگ و عالی در سوق و اداره قوتها و فتح جنگها از جانب ریس جمهور به یک شخص اعطا میشود.
کشورها و ملتها برای دفاع از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود به نیروهای مسلح ضرورت دارند. ارتشها بدون در نظر داشت چگونگی نظام و گرایش های سیاسی و قومی در دفاع از سرزمین خود نقش قاطع داشتهاند. اردوی ملی افغانستان یکی از پر اعتماد ترین ارگانهای نظامی افغانستان به شمار میآید، بویژه مردم افغانستان بالای آن اعتماد کامل دارند. اردوی ملی افغان در قلب های مردم جایگاه خود را تثبیت نموده و همین مسأله باعث موفقیت های چشمگیر و افزایش اعتبار آن در جامعه شده است.
اردوی ملی به بیست دو تن ارکان حرب، دوصدوبیست پنج نفر ماستر، حدود شش و نیم هزار نفر لیسانس، بیش از پنج هزار نفر فارغان صنوف دوازده و کورسهای نظامی و حدود سه هزار نفر تثبیت و تعدیل رتبه که نزدیک به پانزده هزار نفر میشود در صفوف خود جای داده است و با انکشاف کمی اردوی ملی برای جمع کثیری از افسران منفصل شده واجد شرایط، زمینه پیوستن مجدد به اردوی ملی مساعد میگردد. بیش از دو هزار تن از منسوبین اردوی ملی برای ادامه تحصیلات، حدود دو هزار نفر به سیمینارها و حدود هزار و دو صد نفر به تمرینات نظامی به خارج از کشور اعزام شدهاند.
ادامه دارد ....
به ادامه گذشته:
سرگذشت غم انگیز قوای هوای کشور
استاد (صباح)
تلاش برای ایجاد فضای همبستگی و اتحاد ملی در جامعه یکی از نشانههای مهم میهن دوستان است. آنانی که دوستدار وطن است هیچوقت سراغ تفرقهافکنی و ایجاد زمینههای درگیری در کشور نمی رود و آرامش و آسایش جامعه را با آشوب های گوناگون متزلزل نمیسازد.
باز دل غمدیده ام بیصدا گریست
در کشور دیگر با غمی آشنا گریست
تا کهکشان غرقه شدن در خیال تو
رفت و چون مرغی رها گریست
یک عمر شکستم و با درد ساختم
اما کسی نگفت چرا بینوا گریست
ماندم میان موج غریبی ز اشک و آه
کشتی صبر ما از ستم ناخدا گریست
امشب ستارهها پی دلداری آمدند
اما ز داغ ما دلشان تا خدا گریست
باز به داد دلم برسی ای کاش
امروز دوباره دلم بیصدا گریست!
اتحاد جماهیر شوروی سابق در دهه ۱۹۸۰ نیروی هوایی بسیار بزرگ و قدرتمندی را برای حکومت افغانستان تدارک دید. تا پیش از سقوط این حکومت، نیروی هوایی هزاران پرسونل مسلکی و تعلیم و تربیه دیده، حدود سه صدوپنجاه بال طیارات جنگی شامل جنگنده رهگیر میگ-۲۱ و جنگنده بمبافکن سوخو-۷ و سوخو-۱۷، هلکوپتر تهاجمی و چندمنظوره و طیارههای ترانسپورتی نظامی ازانواع مختلف دراختیار داشت. جنگ داخلی وتسلط بنیادگرایان تنظیمی باعث کاهش شدید توان نیروی هوایی شد. در آن وقت منسوبین قوای هوایی با داشتن احضارات عالی محاربوی در پهلوی وظایف محاربوی، انتقالاتی و حمایه قطعات زمینی وظیفه خویش میدانستند تا در حالات اضطراری و بروز حوادث طبعی و غیرطبیعی نیز آماده کمکرسانی به مردم و محلات آسیبدیده بودند.
قوای هوایی و مدافعه هوایی در سال ۱۳۶۸ (۱۹۹۰) در حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان.
پرسونل و تخنیک:
تعداد پرسونل ۳۰۰۰۰ نفر
تعداد طیارات و هلیکوپتر ها ۶۱۴ بال
تعداد پیلوتان فعال ۸۰۰ نفر
قوای هوایی و مدافعه هوایی از قوههای ذیل تشکیل شده بود.
قوای هوایی
قوای راکت و دافع هوا
قوای رادار
ریاست لوژستیک
غند میک ۲۱ شکاری در بگرام تعداد طیارات ۵۰ بال
غند سو ۲۲ بمبارد شکاری در بگرام تعداد طیارات ۵۰ بال
غند میک ۲۱ شکاری در قندهار تعداد طیارات ۴۵ بال
کندک مستقل هلیکوپتر در قندهار تعداد طیارات ۲۵ بال
غند سو ۲۲ بمبارد شکاری در شندند تعداد طیارات ۴۵ بال
غند هلیکوپتر در سندند تعداد طیارات ۶۰ بال
غند هلیکوپتر در مزار تعداد طیارات ۶۰ بال
غند تعلیمی در مزار تعداد طیارات L-39 تعداد طیارات ۴۰ بال و میک۲۱ تعداد طیارات ۲۶ بال
غند هلیکوپتر در کابل تعداد طیارات ۷۰ بال
غند AN-32 در کابل تعداد طیارات ۷۰ بال
کندک AN-12 در کابل تعداد طیارات ۱۶ بال
کندن AN-26 در کابل تعداد طیارات ۲۲ بال
کندک MI-35 در کابل ۳۵ بال
فابریکه ترمیم میک ۲۱، AN-32-26-12 و MI-17-35 که فابریکه مذکور بسیار مجهز بود تعداد پرسونلشان به ۳۰۰۰ نفر میرسید.
قوای راکت و دافع هوا: راکتهای مجهز داشت که هدف را در ۲۵ کیلومتر و تا به ارتفاع ۱۷ کیلومتر از بین میبرد و همچنین توپ های ۱۰۰ ملی متری ۸۵ ملی متری ۳۵ ملی متری و ۴ میله داشت و تمام کشور را در تحت پوشش گرفته بود.
قوای رادار: افغانستان را در تحت پوشش داشت و هدف را در خاک کشور های همسایه تا ۵۰ کیلومتر تعقیب و مجهز به رادار P-35 P-37 P-18 P-12 مجهز بود.
ریاست لوژستیک: تمام اکمالات زمینی و هوایی به دوش لوژستیک بود ریاست لوژستیک برای ۵ سال تمام اکمالات زمینی و هوایی را ذخایر خود داشت.
پوهنتون هوایی و مدافع هوایی:
از پوهنحٌی های ذیل تشکیل شده بود.
پوهنحٌی هوایی
پوهنحٌی راکت و توپچی دافع هوا
پوهنحٌی رادار و مخابره
پوهنحٌی لوژستیک و نقلیه خصوصی
افغانستان قویترین قوای هوایی و مدافعه هوایی و سیستم دفاعی داشت. ولی از برکت جهاد وطن، انسان و هست بود کشور نابود شد...
نیروی هوایی کشور سال ۱۹۲۴ در دوران حکومت امانالله شاه تأسیس شد. در دهه ۱۹۷۰ در دوران حکومت ظاهر شاه نوسازی شده و توسعه داده شد. در دهه ۱۹۶۰ نیروی هوایی افغانستان حدود ۱۰۰ طیاره شامل جنگنده سبک مادون صوت میگ-۱۵، بمبافکن سبک ایلیوشین-۲۸ و تعداد کمی هلکوپتر در اختیار داشت.
نخستین پرواز هواپیما در آسمان افغانستان دو فروند هواپیمای جنگی انگلیسی بود که در سال ۲۶/۵/۱۹۱۹ میلادی رخ داد. این هواپیماها به قصد بمباران شهر کابل وارد فضای افغانستان گردیدند. پس از آنکه شاه امانالله در سال ۱۹۱۹ استقلال افغانستان را به دست میآورد، درصدد ایجاد نیروی هوایی در کشورش میشود. در سال ۱۹۲۱ سه تن از افسران افغانستان غرض کسب آموزش در بخشهای هوایی به کشور ایتالیا فرستاده شدند.
شاه امانالله در سال ۱۹۲۱ دو فروند هواپیما نوع Airco DH.9A را از انگلیس و یک فروند را از کشور اتحاد جماهیر شوروی خریداری نمود. در ۲۳ اگست ۱۹۲۴ میلادی (۱۳۰۳ خورشیدی) نیروی هوایی افغانستان رسماً تشکیل گردید. در سال ۱۹۳۹ مکتب هوایی تأسیس گردید. مکتب مذکور چندین دوره فارغالتحصیلان در بخش هوایی داده است. این مکتب در سال ۱۳۵۶ به پوهنتون هوایی تبدیل شد؛ که دارای ۴ پوهنحی هوایی بود. نیرویهای نظامی و به خصوص هوایی در زمان سردار محمد داوود خان (۱۳۵۲-۱۳۵۷ خورشیدی) توسعه داده شد.
نیروی هوایی افغانستان در زمان ریاست جمهوری داوود خان، تحولات چشمگیری را تجربه کرد. پس از سال ۱۳۵۷ در افغانستان در شهرهای مزارشریف، قندهار، هرات، جلالآباد، بدخشان و کابل پروازهای نظامی و ملکی صورت میگرفت. افغانستان تا پیش از سقوط دولت داکتر نجیب نزدیک به صدها طیاره بال طیاره داشت اما در جریان حاکمیت تنظیمهای چپاولگر و سالها جنگ داخلی، تقریباً تمامی آنها یا به دلایل عدم رسیدگی فنی و یا در کشاکش جنگ داخلی از بین رفت. درگذشته جنگندههای میگ-۱۷ و میگ-۲۱، جنگنده بمبافکن سوخو-۷بی، سوخو-۱۷ (مدل سوخو-۲۲)، هواپیمای تهاجمی سوخو-۲۵ و بمبافکن سبک ایلیوشین-۲۸، طیاره حملونقل متوسط آنتونوف-۱۲، آنتونوف-۲۴ (آنتونوف-۲۶، ۲۸، ۳۰ و ۳۲) حملونقل سبک آنتونوف-۲ و آنتونوف-۱۴، جتهای آموزشی ال-۳۹ آلباتروس، میگ-۱۵ یوتیآی و میگ-۲۱یو، راکتهای دفاع هوایی سام-۲ و سام-۳ و توپهای ضد هوایی ۸۵ میلیمتری کااس-۱۲، ۱۰۰ مم کااس-۱۹ و ۳۷ مم۱۹۳۹ نیز در اختیار نیروی هوایی قرار داشت.
در سال ۲۰۱۲ نیروی هوایی افغانستان این طیارهها را دراختیار دارد.
ایالاتمتحده آمریکا ۲۰ هواپیمای تهاجمی لایت ایرساپورت (پشتیبانی هوایی سبک)
ایالاتمتحده آمریکا ۶ فروند هواپیمای ترانسپورتی نظامی سبک و آموزش ابتدایی سسنا ۲۰۸
ایالاتمتحده آمریکا ۶ فروند هواپیمای آموزشی سسنا ۱۸۲
ایالاتمتحده آمریکا ۶ هلیکوپتر سبک چندمنظوره امدی-۵۰۰ (مدل ام-۵۳۰اف)
روسیه ۷ فروند هلیکوپتر جنگنده می-۲۴ (مدلهای می-۲۵ و می-۳۵)
روسیه ۳۴ فروند هلیکوپتر چندمنظوره می-۸ (مدل می-۱۷)
جمهوری چک ۲ جت آموزشی و تهاجمی سبک آلباتروس-۳۹
درگذشته جنگندههای میگ-۱۷ و میگ-۲۱، جنگنده بمبافکن سوخو-۷بی، سوخو-۱۷ (مدل سوخو-۲۲)، هواپیمای تهاجمی سوخو-۲۵ و بمبافکن سبک ایلیوشین-۲۸، هواپیماهای حملونقل متوسط آنتونوف-۱۲، آنتونوف-۲۴ (آنتونوف-۲۶، ۲۸، ۳۰ و ۳۲)، هواپیماهای حملونقل سبک آنتونوف-۲ و آنتونوف-۱۴، جتهای آموزشی ال-۳۹ آلباتروس، میگ-۱۵ یوتیآی و میگ-۲۱یو، موشکهای دفاع هوایی سام-۲ و سام-۳ و توپهای ضد هوایی ۸۵ میلیمتری کااس-۱۲، ۱۰۰ مم کااس-۱۹ و ۳۷ مم۱۹۳۹ نیز دراختیار نیروی هوایی قرار داشت.
افغانستان هماکنون سه فرودگاه (یا میدان هوایی) بینالمللی دارد: میدان هوای بینالمللی کابل، که در پایتخت مورد بهرهبرداری قرار میگیرد، میدان هوای بینالمللی قندهار، که در جنوب افغانستان مورد استفاده قرار میگیرد و میدان هوای بینالمللی هرات، که به تازگی بینالمللی شده و در غرب این کشور مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. سه میدان هوای بزرگ دیگر با روپوش آسفالت برای پروازهای داخلی (مُلکی) بین شهرهای بزرگ مورد استفاده قرار میگیرند. بر علاوه ۱۶ میدان هوای کوچک محلی برای پروازهای داخلی بین مناطق دورافتاده و کوچک در سراسر کشور وجود دارند. این میدآنهای هوای کوچک روپوش سنگریز دارند و تحت قوانین پرواز بصری بدون استفاده از دستگاههای پیشرفتۀ هوانوردی همچون دستگاه خودکار فرود (ILS) فعالیت میکنند. فرودگاههای اصلی وطن عبارتاند از:
میدان هوای بینالمللی
میدان هوای بینالمللی کابل
میدان هوای بینالمللی هرات
میدان هوای بینالمللی قندهار
میدان هوای جلالآباد
میدان هوای قندوز
میدان هوای مزارشریف
پایگاههای هوایی نظامی
پایگاه هوایی بگرام: بزرگترین پایگاه هوایی نظامی که در نزدیکی شهر باستانی بگرام در ولایت پروان واقع است.
پایگاه هوایی شیندند: در ولایت هرات واقع است. نیروهای هوایی، در سال ۲۰۰۸ میلادی، ۶۰۰ پیلوت در نیروی هوایی مشغول به کار بودهاند.
طیاره و هلیکوپترهای کشور که به پاکستان بردهاند:
تورن جمالالدین رباینده جیت (می - هشت) از میدان کندهار
تورن محمد نبی رباینده طیاره (سو - هفت) از میدان کندهار
جگرن فقیرمحمد رباینده طیاره (ان - بیست شش) از میدان کابل
تورن محمدحسین رباینده جیت (ام - بیست پنج) از میدان خوست
محمد داوود رباینده طیاره (میگ بیست یک) از میدان بگرام
عبدالمالک رباینده طیاره (ان - بیست شش) از میدان بگرام
تورن اسدالله رباینده طیاره (میگ بیست یک) از میدان بگرام
تورن سخی الله رباینده طیاره (می- سی پنج) از میدان کندهار
تورن محمد حاد رباینده طیاره (می- بیست پنج) از میدان کندهار
تورن جان محمد رباینده طیاره (سوو- بیست دو) از میدان بگرام
جلالالدین رباینده طیاره (میگ بیست یک) از میدان بگرام
هواپیمای ترانسپورتی (می - هفده) که حامل برید جنرال غلام رسول قوماندان گارنیزیون شیندند و جنرال شهنواز تنی وزیردفاع وقت بود از میدان هوایی شیندند پرواز و در همآهنگی با نیازمحمد مهمند عضو بیروی سیاسی، به پاکستان انتقال داده شد. جگرن گلاب الدین پیلوت، بریدجنرال خواجه محمد شفیع کشاف و دگروال سیف الدین اعضای بورد تخنیک همراه با دگر جنرال عبدالقادرقوماندان عمومی قوای هوایی و مدافعه هوایی، برید جنرال میرحمزه و چند تن دیگرازکودتاچیان همزمان با طیاره حامل شهنواز تنی به تاریخ هفده حوت سال شصت وهشت خورشیدی - با طیاره حامل شان (ان - دوازده) به میدان هوایی اسلامآباد نشست کردند. افراد متذکره به استقبال گرم (آی اس آی) مواجه شدند! اینها قبل از قبل توسط (آی اس آی) استخدام شده بوده و طیارههای قوای هوایی کشور را به (آی اس آی) تحفه دادند، درحالیکه در تعلیمات نظامی خواندهاند که اسلحه دولت ناموس دولت و ملت میباشد.
رسانههای گروهی آمریكا خود اعتراف میکنند كه روی كار آمدن دولت جهادی و طالبی در افغانستان ناشی از كمك های پنهانی است كه ایالاتمتحده به گروههای بنیادگرا كرده است. آمریکا و پاکستان بین سالهای ۸۲ تا ۹۲ ۳۵ هزار بنیادگرای انتگریست را از چهل كشور اسلامی به خدمت گرفتند. دهها هزار نفر برای تحصیل در مدارس مذهبی به پاكستان سرازیر شدند. صاحبنظران معتقدند بیش از صد هزار تن از این مسلمانان تندرو در جنگ افغانستان شركت كردند. در سال ۱۹۸۵ ریگن رییسجمهور وقت آمریكا دستورالعمل امنیت ملی شماره ۱۶۶ را امضا كرد. بر اساس این دستورالعمل باید كمك نظامی را به بنیادگرایان هرچه بیشتر تقویت نمود تا به ازهمپاشی قوای شوروی و خروج آنان از افغانستان منجر شود. كمك های نظامی به شدت افزایش یافت، به طوری كه در سال ۱۹۸۷ سلاح های تحویلی به بنیادگرایان به هفتاد هزار تن رسید. در طی این مدت سیل متخصصان سیا و پنتاگون به طور پنهانی و بیوقفه راهی ستاد فرماندهی سازمان اطلاعات پاكستان - ای.اس.ای- واقع در شاهراه اصلی روالپندی شد.
در همین محل كارشناسان سیا و پنتاگون برای سازمان دادن جنگ شورشیان برعلیه قوای شوروی با مأموران اطلاعاتی پاكستان دیدار میکردند. سازمان سیا از طریق سرویس اطلاعاتی پاكستان نقش كلیدی در تربیت نظامی بنیادگرایان داشت. مدارسی كه توسط بنیادگرایان وهابی و پشتیبانی مالی عربستان تشكیل شده بودند تدریجاً تدریس تكنیك های جنگهای چریكی سازمان سیا را در تعالیم خود گنجاندند.
ایالاتمتحده آمریكا از د یكتاتور پاكستان جنرال ضیاءالحق در تأسیس هزاران مدرسه علمیه در پاكستان پشتیبانی كرد، مدارسی كه از آنان « طالبان» سر برآوردند. در این گیرودار سازمان اطلاعات پاكستان ای.اس.ای به یك سازمان موازی پرقدرت تبدیل شد كه در تمام عرصههای حكومتی حضور داشت. پرسونل ای.اس.ای كه متشكل از افسران نظامی، مأموران اطلاعاتی و اداری بودند به حدود یکصدوپنجاه هزار نفر رسید. پس از بركناری بوتو و به قدرت رسیدن ضیاءالحق مناسبات ای.اس.ای و سازمان سیای آمریكا به طرز محسوسی گرم تر شد. ضمن این كه عملیات سیا موجب شد رژیم نظامی ضیاءالحق روز به روز قدرتمند تر شود. در جریان جنگ داخلی در افغانستان رژیم پاكستان حتی بیش از ایالاتمتحده مواضع ضد شوروی میگرفت. افغانستان كشورى با مختصات اقلیمى خاص كه ناتو زمانى قصد داشت براى جنگ با ارتش سرخ یا همان ارتش شوروى سابق در اینجا حضور پیدا كند.
مجاهدین وابسته به گروههای جهادی از پنجشیر و جبلالسراج، چهارآسیاب، سروبی و میدان شهر به کابل ریختند، و متأسفانه از صبحدم هشتم ثور تا شامگاه آن روز ادارات دولتی، قطعات نظامی، بانکها، پوهنتونها و مکاتب شاهد بزرگترین تاراج و غارت بینظیر دریک صد سال گذشته بود. در فردای هشتم ثور جنگ میان احزاب جهادی ابتدا در شرق کابل آغاز گردید و کمی بعدتر به غرب و جنوب کابل سرایت نمود، و پس از آن کابل در طول چهار سال حضور مجاهدین شاهد جنگ و ویرانی گردید که دیگر هیچگاه فرصت جبران آن خسارتها پیدا نشد. و تمام دار و ندار اردو کشور به تاراج برده شد.
در کشور ما سه و نیم دهه - جنگ، آدم کشی، بیقانونی، وحشت و بربریت ادامه پیدا کرد. هزاران انسان قربانی هوس و آرزوهای تعدادی افراد قاتل و تفنگ به دست گردیدند. دشمنان سعادت و آزادی وطن ما در تبانی با باداران خونخوار بینالمللی، دشمنان منطقوی افغانستان و شیخ های عیاش و معامله گر عربی دست به اعمال ناروای زده و آب به آسیاب دشمنان مردم و وطن ریختند؛ و در واقعیت امر با دریافت اسلحه و پول از کشورهای متعدد عملاً به آتش جنگ پطرول پاشیدند. پس از هشت ثور (سیزده هفتاد و یک) که قدرت دولتی به دستههای به اصطلاح مجاهدین منتقل گردید، در نتیجه مبارزه دستههای مسلح برای تصرف قدرت دولتی، دولت مرکزی عملاً از بین رفت و به چندین مرکز قدرت (کابل، قندهار، شمال، هرات، جلالآباد، بامیان) و شهر کابل به بیش از دهها حاکمیت تبدیل شد. زیربنای مادی و معنوی نابود گردید و تقریباً هشتاد در صد بناهای شهر کابل به خاک یکسان شد. در حالیکه دهها هزار انسان بیگناه بقتل رسیدند، موج تازه مهاجرت تحصیل یافته ها و کارآزمودههای کشور و ملیونها نفر دیگر به خارج آغاز گردید.
این موج خیلی سهمگین کوچ دستهجمعی که تقریباً یک دهه ادامه یافت کشور را عملاً از وجود افراد مجرب و کارآزموده خالی نمود. با تصرف کابل شقاق و نفاق و چنددستگی بین تنظیمها نمایان و مردم ستمدیده پریشان و کشور به ویرانه مبدل گردید. دوره زمامداری ربانی را اولاً به ٤٥ روز و سپس تا زمان دایر شدن لویه جرگه تمدید نمود. بعداً با دایر نمودن شورای حل و عقد در ٣٠ دسامبر ١٩٩٢ که ربانی یگانه کاندید در ریاست دولت باقی ماند، به حیث رییس دولت برگزیده شد. درین شورا نمایندگان حکمتیار، حزب اسلامی خالص، محاذ ملی به رهبری پیر گیلانی، جنبش و حزب وحدت نه تنها شرکت نداشتند بلکه عملاً جناح ربانی با شرکت ندادن آنان در دولت زمینه ساز جنگهای بعدی نیز گردید. قبل از تدویر شورا، جناح مخالف تهدید نموده بودند که در صورت دائر شدن این شورا و انتخاب ربانی به حیث رئیس دولت، جنگ ادامه پیدا مینماید. متعاقباً حکمتیار، خالص، مجددی و گیلانی شدیداً شیوه انتخاب ربانی را درین مقام مورد اعتراض قرار داده متذکر شدند که ربانی در انتخاب خویش در مقام ریاست دولت جهل کاری و حق تلفی نموده و این عملکرد وی جنگها را در کشور تشدید مینماید. به این ترتیب ربانی دوره ریاست چهار ماهه خویش را تا زمانی دوام داد که توسط قوای طالبان از کابل مجبور به فرار گردید. زمامداری وی مجموعاً سه و نیم سال یعنی تا د سمبر ١٩٩٦ دوام نمود. طی این مدت فشار رهبران، نارضایتی مردم و تقاضاهای مکرر سازمان ملل متحد در متقاعد ساختن ربانی برای انتقال قدرت به نمایند گان واقعی ملت به اساس پلآنهای مطروحه عاجز ماند و با هر طرح ارایه شده از جانب نمایندگان سرمنشی ملل متحد، برعکس گروپ کرسی نشینان کابل جنگ تازه ای را سازمان میدادند. تا زمان سقوط اداره ربانی در کابل تنظیمها و احزاب سیاسی در حاشیه قرار گرفتند و اخرین روزهای زمامداری، صرف حکمتیار بعد از جنگهای شدید با قوای جمعیت و شورای نظار، بعد از حصول کرسی صدارت موقتاً تطمیع گردید. ربانی مخصوصاً محکوم به این بود که با روحیه قومی و منطقوی عمل نموده و نمیخواهد حاکمیت را از دست بدهد، وی باساس قرارداد ها و تعهدات، منافع ایران، تاجکستان و روسیه را تآمین مینماید.
از جانب دیگر با چاپ بانکنوتهای پنج هزاری و ده هزار افغانیگی در مسکو عملاً خرید و فروشی اراضی، قوماندانها و جنگجویان رواج پیدا نمود و از جانب دیگر سر ازیر شدن سلاح و مهمات از روسیه، ایران و تاجیکستان (اسارت اتباع روسی با یک بال طیاره انتنوف و دهها تن سلاح و مهمات در قندهار، توزیع سلاح بدون قنداق و دارای شیب مخصوص ساخت ایران و اکمالات بدون وقفه از میدان هوایی کولاب در تاجیکستان) عملاً جنگ را شدت بخشید. در دوره زمامداری ربانی وضع کابل و ولایات خیلی وخیم و کشور به چندین مرکز قدرت تقسیم گردیده بود. چور و چپاول، دزدی و رهزنی، راه گیری و وند بازی، قتل و قتال، وحشت و بربریت، ظلم و ستم، بستن و بردن، بگیر و بزن، فیر راکت سکر و کلستر، توپ و تانک، رقص مرده و خنده زنده، تیزاب پاشی و میخکوبی، بریدن شرم جاهای انسانها و ولادت نمودن زنان در پوستههای امنیتی... جزی مصروفیت روزانه نیروهای امنیتی گردیده بود.
در ماه مارچ ١٩٩٣ رهبران تنظیمها راهی مدینه منوره شده و با حضورداشت پادشاه عربستان سعودی و نواز شریف صدراعظم پاکستان تعهد سپردند و قسم خوردند که دست از جنگ کشیده و در تقسیم قدرت به همه جوانب درگیر اقدام نمایند اما به مجرد مواصلت، جنگ و کشتار جدیدی آغاز گردید. درین مذاکرات فیصله گردید بود: ربانی در تحویلی قدرت تا هژده ماه اقدام نموده، اسلحه از مردم جمعآوری و هکذا ملکیتها و دارایی های تاراج شده دوباره به مالکین آن مسترد گردد و حکمتیار به حیث صدراعظم منسوب شود. مولوی خالص از امضای این معاهده امتناع ورزید و مجددی در پایان معاهده نوشت که با ملاحظات امضاء شد؛ اما در ترکیب کابینه بین رهبران تنظیمها، بعد از مناقشات زیاد در جلالآباد توافق به میان نیامد و یکبار دیگر حملات راکتی بالای شهر کابل شدت بیسابقه کسب نمود.
طى سالهای ١٩٩٢- ١٩٩٦ تفنگداران قدرت پرست که در داخل شهر کابل سنگر گرفته بودند مرتکب ویرانى شهر کابل و کشتار بیش از هفتاد هزار نفر مردم غیرنظامی و بالنتیجه مسبب اصلى جنایت علیه بشریت شدهاند. بنیادگرایان جنگ سالار طی سالهای نخستین زمامداری خویش جنگ را تا سطح کوچههای کابل، در جمال مینه و چنداول و منطقه ا فشار و دیگر نقاط شهر گسترش دادند، و در این فاجعه بیش از چهار هزار انسان بیگناه (از ملیت مصیبتدیده هزاره) را در کابل به وسیله توپ و تانک و بمباردمان بیامان قتلعام کردند که این شهکاری آنان به (فاجعه افشار) مسما گردید. این جنایت جنگى یکى از شواهد انکارناپذیری است که مردم کابل آن را فراموش نخواهند کرد. کشتار مردم هزا ره و شیعهی منطقه ا فشار (در بیست و دو دلو) لکه ننگی است که تا همیشه بر دامان تفنگداران فاتحه کابل باقی میماند.
تفنگداران با فروش آثار ارزشمند تاریخی و تخریب آنچه که قابل انتقال نبودند، آغاز کردند، با چور و چپاول دارایی های عامه، از جمله اموال شخصی خانههای مردم تا منابع ذخیروی وزارتخانهها، ادارات دولتی، مؤسسات ملکی و نظامی و حتا حمله و غصب کردن و دستدرازی به مواد امدادی که برای خانوادههای مستحق و مردمان تهیدست مد نظر گرفته شده بود و بالأخره غصب خانهها و زمینهای تا امروز ادامه داده میشود. اینها با قاچاق لاجورد و زمرد به سرمایه هنگفت دست یافتند.
اکنون از یکطرف با سو استفاده از شرایط جنگ و دشواری های جاری مملکت و از سوی دیگر با استناد بر اینکه در افغانستان هنوز نیز دولت مرکزی و مسلط بر اوضاع سراسری وجود ندارد، آنها باز هم به همان اشتهای سابقه دارایی عامه را مانند گذ شته حیفومیل نموده و به حسابهای جاری و پس انداز در بانکهای شرق و غرب افزودند. واضح است چه در همان بحبوحه جنگ و بحران سیاسی و نظامی حاکم بر افغانستان و چه در آستانه خروج قوای نظامی شوروی از افغانستان و حتا بعد از آن چندین بار موضوع فروش و قاچاق سنگهای قیمتی بار بار توسط مطبوعات جهان به شکل علنی مطرح شد اما سودی نبخشید و غبار مسلط جنگ و ناآرامی های کشور باعث میشد که کسی نتواند این موضوع مهم را پیگیری کند.
قوای هوایی در بخش پیلوتان آموزشیافته و سایر پرسونل خدماتی کمبودیهای زیاد دارد و خیلی بعید به نظر میرسد که در جریان دو، سه سال آینده این کمبودیها از بین برده شود. در سیزده سال گذشته نیروهای مقدم زمینی جنگ با شورشیان را تعدادی زیاد طیارات جت، هلیکوپتر، طیارات بی پیلوت و ترانسپورتی امریکایی حمایت کرده است، اما اینک که تا پایان سال جاری میلادی بخش اعظم عسکر نیروهای بینالمللی از افغانستان خارج میشوند و حمایت هوایی آنها هم کاهش خواهد یافت، قوای هوایی ضعیف افغانستان باید خود این مسوولیت مهم را پیش ببرد. مقامات امریکایی میگویند، در این جای تردید وجود ندارد که بعد از سال دوهزارپانزده میلادی هلیکوپتر های آپاچی و طیارات جت امریکایی حملات زیاد را انجام نخواهند داد و شرایط برای اجرای عملیات های هوایی سخت خواهد شد. تعداد سی دوهزارعسکر امریکایی در سال دوهزارپانزده میلادی به نوهزاروهشتصد تن کاهش می یابد و بخش اعظم آنها در دو پایگاه بزرگ نظامی یعنی درکندهار و بگرام مستقر خواهند بود. چون نیروهای زمینی خط مقدم کمتر میشوند، با آن حمایت هوایی نیز کمتر خواهد شد.
درحالیکه نیروهای پولیس و اردوی در جنگها سهم داشتهاند، اما قوای هوایی کشور خیلی ضعیف است. زمانی که بالای نیروهای پولیس وارد و حمله صورت میگیرد و یا با کمین مواجه میشوند، آنها تا حد زیاد بر حمایت هوایی طیارت امریکایی اتکا می کنند. موسسهء تحقیقاتی (CNA) می گوید، افغانستان به حمایت زیاد هوایی نیاز دارد و برای تقویت نیروهای هوایی این کشور خیلی بیشتر از آنچه که پلان شده، نیاز است، اما این کشور ظرفیت جذب مساعدت های بیشتر از آنچه را که برای تقویت نیروهایش پلان کرده است، ندارد. به گفتهء موسسهء تحقیقاتی (CNA) قوای هوایی بر اساس پلان تعیین شده، در زمینه یافتن پرسونل مسلکی مشکلات دارد و در صورت شمولیت افراد جدید، آموزش کامل آنها تا سال دوهزارهجده میلادی وقت را خواهد گرفت.
افغانستان یک کشور کوهستانی است و شورشیان اکثر راههای مواصلاتی آن را ماین گذاری کردهاند که قوای هوایی برای این کشور خیلی مهم است. افغانستان از مدتها به اینسو از نیروهای بینالمللی خواستار طیارات پیشرفته شده است و تا اکنون هشتاد هشت طیاره دارد که طیارات ترانسپورتی، اکتشافی و طیارات مختلف دیگر شامل آن میشود. بر اساس گزارش دفتر سر مفتش ایالاتمتحدۀ امریکا، افغانستان نو سیارۀ هلیکوپتر Mi-هفده دارد. افغانستان آرزومند است تا نیروهای هوایش را با طیارات (E-29) تجهیز کند که واشنگتن آن را خریداری خواهد کرد. گرچه این طیارات ضعیف تر از طیارات جت اند، اما مقامات میگویند که با اراضی افغانستان مناسب بوده، میتوانند به طور موثر از طریق هوا بر مواضع شورشیان حمله کنند، ولی خریداری این طیارات هم به خاطر منازعۀ حقوقی بین شرکت های امریکایی و برازیلی با تأخیر مواجه شده است. بر اساس احصائیۀ نیروهای هوایی ایالاتمتحده، در سال گذشته طیارات امریکایی نزدیک به بیست و دوهزار مأموریت هوایی را انجام دادند، درحالیکه تعداد این مأموریتها در سال جاری میلادی تا اکنون بیش از شش هزار بوده است. در نشست اخیر شورای امنیت ملی به رهبری اشرف غنی، از امریکا و ناتو خواستهشده. شورای امنیت ملی میگوید- با توجه به توقعات مردم و دولت بعد از امضای قرارداد همکاریهای دفاعی و امنیتی با امریکا و ناتو، از رهبری آیساف خواسته شد، به ویژه قوای هوایی، افزایش دهند.
در حال حاضر مجموع نیروهای امنیتی کشور به بیش از سه صد هزار تن میرسند؛ اما آنان در بخش تجهیز و قوای هوایی با چالشهای جدی مواجه. بر اساس گزارشهای ارائه شده، در حال حاضر اردوی کشور در برخی از موارد از هواپیماهای کوچک استفاده میکند که گنجایش هشت نفر را دارد. این هواپیماها در اصل برای پروازهای آموزشی در فاصلههای کوتاه؛ اما قوای هوایی به دلیل نبود هواپیماهای بزرگ، از سر ناچاری از این هواپیماها برای مأموریت طولانی استفاده می.
مردم و دولت انتظار دارند امریکا و ناتو اردو را با سلاحهای سنگین و هواپیماهای جنگی تجهیز کنند؛ زیرا دولت جدید پیمان امنیتی با امریکا و ناتو را به امضا رسانده است. امضای پیمان امنیتی با امریکا و ناتو، شرط اساسی امریکا برای تجهیز نیروهای زمینی و هوایی کشور عنوان شده بود.
چند روز پس از امضای پیمان امنیتی با امریکا و ناتو، وزارت دفاع اعلام کرد که امریکا تا پایان سال روان شصت دو بال هلیکوپتر را به افغانستان کمک خواهد کرد. این وزارت این تعداد هلیکوپتر، قرار است امریکا تا پایان سال دوهزارشانزده هواپیماهای جنگی را نیز دراختیار ما قرار دهد؛ اما آگاهان نظامی باور دارند که با چند بال هلکوپتر قوای هوایی کشور تقویت نمیشود و باید امریکا، هجومی و کشفی را دراختیار اردو قرار دهد.
پس از خروج نیروهای نظامی ناتو با توجه به کمبود نیروی، اردو مجبور خواهد بود تنها با سلاح دست داشته و زرهپوش با دشمنان مقابله کند. نیروهای امنیتی تنها در چند سال گذشته شکلگرفته و تا کنون شمار آنها به سه صد و پنجاه دو هزار نفر رسیده است. با وجود آن که این نیروها همچنان ضعفهایی داشته و به تکمیل نیاز دارند، با این حال در نود درصد عملیات نظامی شرکت کرده و حدود پنجاه درصد عملیات نظامی را رهبری کردهاند.
در چنین شرایطی اردوی کشور همچنان در زمینههایی چون پشتیبانی هوایی، جمعآوری اطلاعات، برچیدن موانع در راه ها به شدت به امریكا وابسته بوده و با مشکلاتی ازجمله استخدام سربازان و فرار کردن نظامیان در خدمت رو به رو هستند. نیروی زمینی به عنوان نیروی عمده مسلح این کشور به اندازه ای از سلاح های سنگین مجهز هستند، اما همچنان کمبود تانک ها، توپها، راکتها و ماشین های محاربوی یکی ازمشکلات آنهاست. تازه ترین گزارش منتشرشده وزارت دفاع امریكا نشان می دهد که تنها یکی ازمیان بیست وسه جزوتام های کشورتوانایی انجام مستقل مأموریت را داراست. این درحالی است که نیروی هوای همچنان در حال بازسازی است و پیش بینی ها نشان می دهد که احداث پایگاه های نیروی هوایی تا سال دوهزارهفده که حتا یک بال طیاره شکاری وبمباردهم ندارد بسیار دور از ذهن به نظر میرسد؛ بنابراین، نیروهای قوای مسلح به شدت به پشتیبانی امریكا به ویژه پشتیبانی هوایی وابسته است.
جیمزتری معاون فرمانده نیروهای امریكا مستقر در افغانستان در این رابطه اعلام کرد- با توجه به کمبود توانایی نیروی هوایی افغانستان، امریكا باید نیروی زمینی را تقویت و اردوی دولتی را به سلاح های سنگین بیشتری مجهز کند. بر اساس اطلاعات به دست آمده، وزارت دفاع امریكا بهمنظور بالا بردن توانایی جنگی نیروی هوایی افغانستان در حال رایزنی با دولت این کشور است تا چرخبال های نظامی، هواپیمای حملونقل و سخت افزارهای دیگر را به افغانستان بفروشد. سخنگوی پنتاگون همچنین از احتمال فروش هواپیماهای بدون سرنشین به افغانستان خبر داده است.
دادههای منتشرشده نیروی هوایی امریكا حاکی است که این نیرو در سال دوهزارودوازده میلادی چهار هزار و نود و دو مأموریت انجام داده که در مقایسه با سال قبل میلادی بیست و چهار درصد کاهش یافته است. با این حال، هواپیماهای بدون سرنشین امریكا در همین سال پنجصدوشش مأموریت به انجام رساندهاند که این رقم در مقایسه با تعداد مأموریتهای آنها در پاکستان که تنها چهل سه بار بود به مراتب بیشتر بوده است.
فروش هواپیماهای بدون سرنشین به افغانستان از سوی امریكا به معنای آن است که پس از خروج، در آسمان افغانستان پهپادهای امریكایی همچنان دیده خواهد شد. دولت اوباما درصدد است که پنج میلیارد و هفتصد میلیون دالر برای امور دفاعی افغانستان اختصاص دهد و این طرح تا اکنون نهایی نگردیده است. خواسته دولت امریكا این است که اردوی افغانستان حداقل توانایی کافی دفاعی داشته باشد تا نیروهای طالبان بار دیگر بر قدرت کشور تسلط پیدا نکنند.
در آستانه خروج نیروهای خارجی، مقامات نظامی ایالاتمتحده عمدتاً بر موفقیت در آموزش و مشاوره دهی به نیروی امنیتی مشور متمرکزشده اند؛ نیروهایی که اکنون بخش عمدهای از قلمرو کشور را تحت پوشش امنیتی خود دارند؛ اما در پشت درهای بسته، مقامات ایالاتمتحده نگرانی خود را پنهان نمیکنند از این که آیا افغانها واقعاً خواهند توانست پس از خروج نیروهای خارجی از کشور خود محافظت کنند. در واقع، این سؤال نه تنها برای ایالاتمتحده مطرح است، بلکه این دغدغه افغآنهای عادی نیز است. آیا مسوولین کشوراین توانایی و یا تمایل را دارند تا سیستم فراگیرفساد درکشور را تصفیه کنند؟ آیا اردوی افغانستان قادر خواهد بود تا دستاوردهایی را که در جریان یک دهه گذشته به دست آمده، در برابرمخالفین که حاضر به ترک خشونت نیستند، حفظ کند؟ و در حالی که جامعه بینالمللی، هزینه و سرمایه گذاری خود را در کشور کاهش می دهد، آیا افغانستان خواهد توانست تا از خود حفاظت کند و دستکم در شکل کنونی ضعیف آن، آن را توسعه بخشد؟ برخی از افغانها انتظار یافتن پاسخ سؤال های خود را ندارند.
در سال گذشته، حدود پنجاه هزار یا شمار بیشتری از افغانها که نگراناند کشور ممکن است بار دیگر در کام جنگ سالاران و تفنگداران همانند اوایل دهه نود فرو رود، تصمیم به فرار از کشور گرفتند. اکثریت قریب به اتفاق این فرار نمودهها به دلیل دشوار و زمانگیر بودن گرفتن ویزه از یک کشور خارجی، از طریق غیرقانونی راه مهاجرت را در پیش گرفتند. بسیاری از کسانی که تصمیم به خروج از کشور میگیرند، از خانه و معیشت خود چشم میپوشند، چه آنکه میدانند که این سفر خطرناک از طریق مرزها به احتمال زیاد یک سفر یک طرفه است.
اگر این نشانهای از آنچه باشد که آینده آبستن خواهد بود، بناً به نظر میرسد که تعداد قابلتوجهی از افغانها احتمالاً به این باور ندارند که دولت قادر خواهد بود تا دستاوردهای امنیتی موجود را که به کمک ایالاتمتحده و ناتو در طول سالهای گذشته حاصلشده، حفظ کنند. با نگاهی به کشور میبینیم که این یک تصور کاملاً بیاساس هم نیست.
اردوی ملی، که به سه صدوپنجاه هزار نفر بالغ میشود، از میزان تکاندهنده و باورنکردنی تلفات در برابر شورشیان رنج میبرد؛ درحالیکه که تلاش دارد تا خود مسئولیت کامل امنیتی را از نیروهای خارجی بر عهده گیرد.
با توجه به اطلاعات منتشرشده از سوی وزارت دفاع ایالاتمتحده، میزان افزایش تلفات نیروهای ملی در نتیجه بمبگذاریهای که طالبان همچنان از آن به صورت موثری علیه دولت و نیروهای خارجی استفاده میکنند.
بازرس ویژه آمریکا در امور بازسازی افغانستان (SIGAR) میگوید که نیروهای هوایی آمریکا ۱۶ طیاره کمکی به اردو را تبدیل به پارچههای آهن کرده و فروختهاند.
این هواپیماها که به دلیل فرسودگی زمینگیر شده بودند، از جمله ۲۰ طیاره است که به ارزش بیش از ۴۸۶ میلیون دالر آمریکایی توسط آمریکا برای استفاده نیروهای هوایی کشور ما خریداری شده بود که حالا شانزده هواپیمای آن در میدان هوایی کابل به آهنپاره تبدیلشده و چیزی حدود ۳۲ هزار دالر آمریکایی فروخته شده است.
بازرس ویژه آمریکا در دو نامه جداگانه مدارکی را که نشان میدهد این هواپیماها به آهنپاره بدل شده است، در اختیار رسانهها قرار داده است. جان ساپکو، مسئول اداره بازرسی ویژه آمریکا در امور بازسازی افغانستان از فرمانده نیروهایی هوایی آمریکا خواسته که در مورد تبدیل این هواپیماها به آهنپاره و فروش آنها توضیح دهد.
ساپکو گفته که مطمئن نیست که قبل از تبدیل کردن این طیارهها به آهنپاره، راههای دیگر بررسی شده باشد. او همچنین خواسته که سرنوشت چهار فروند هواپیمای باقیمانده نیز روشن شود.
طیارههای کمکی به اردوی افغانستان مدل (C27 – G222) ساخت ایتالیا است و ۴ فروند دیگر آن پس از اعتراض دولت افغانستان در مورد کهنگی آن در آلمان نگهداری میشود.
این طیارها دریک سال گذشته در فرودگاه کابل نگهداری و برخی از آنها بدون هیچ استفادهای زمینگیر شده بودند.
این در حالی است که پس از اعتراض دولت اردوی آمریکا نیز اعلام کرده بود که قرارداد خریداری این طیارهها را پیش از این که چهار طیاره باقیمانده به افغانستان انتقال داده شود، با شرکت ایتالیایی الینا فسخ کرده است.
جریان دیدار بازرس ویژه آمریکا از هواپیماهای کمک شده به افغانستان قبل از تخریب، جنرال عبدالوهاب وردک قوماندان عمومی نیروهای هوایی میگوید که انتظار تحویل گیری طیارههای فرسوده و ترمیم شده را نداشت. وردک میگوید که با این حال دولت آمریکا چهار فروند طیاره بزرگ ترانسپورتی به اردوی ملی کمک کرده که سه فروند آن دراختیار نیروهای هوایی قرار گرفته است.
هرچند به اساس موافقتنامه امنیتی- دفاعی بین کابل و واشنگتن چیزی کمتر از ده هزارسرباز آمریکایی در افغانستان خواهند ماند اما حالا احیای نیروهای هوایی ازاولویت های دولت برای مسئولیتپذیری امنیت کشور است. اردوی ملی تا پایان امسال ۷۰ درصد نیروی هوایی خود را در بخشهای پیلوتی، استفاده ازطیارههای باری وهلیکوپترها خودکفا کند، هرچند نیروهای بینالمللی میخواهد افغانستان را ترک کنند. به اساس موافقتنامه امنیتی-دفاعی بین کابل و واشنگتن چیزی کمتر از ده هزار سرباز آمریکایی در افغانستان خواهند ماند اما حالا احیای نیروهای هوایی از اولویت های دولت افغانستان برای مسئولیتپذیری امنیت کشور است.
اردوی ملی برنامه دارد که تا پایان امسال ۷۰ درصد نیروی هوایی خود را در بخشهای پیلوتی، استفاده از هواپیماهای باری و هلیکوپترها اگر دوستان خارجی بگذارند و مداخله نکنند خودکفا کند.
شهید دگرجنرال پیلوت مصطفی قهرمان
مصطفی ازجمله پیلوتهای فعال و قهرمان زمان خویش بود که با اخذ مدالهای فراوانی از طرف دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان نایل، و لقب قهرمان دو مرتبه ای کشور را از آن خود کرد. وی در جنگهای تنظیمی به شهادت رسید. جسد موصوف پس از گذشت شانزده سال از کوهای تاله برفک ولایت بغلان کشف و با حضور جنرال عبدالرشید دوستم معاون اول ریاست جمهوری و مقامات بلندپایه امنیتی در شهدای صالحین کابل به خال سپرده شد.
مصطفی پیلوت، متولد ۱۳۳۳ هـ ش زرغون شهر ولسوالی محمد آغه لوگر بود. تحصیلات ابتدایی را در آنجا سپری کرده بعد شامل مکتب حربی گردید و بعد از ختم تحصیل از مکتب حربی جهت تحصیلات عالی به شوروی سابق فرستاده شد و در رشتۀ پیلوتی تحصیلاتش را بعد از چهار سال به پایان رسانید و عازم وطن شد و در بزرگترین میدان هوایی نظامی افغانستان یعنی بگرام شروع به وظیفه نمود و در طیارات نوع سو بیست و دو پرواز مینمود و آهستهآهسته به یک پیلوت افسانوی تبدیل گردید که مشاورین روس در همان سالها از استعداد وی تعجب میکردند.
وی یگانه پیلوت بود که در بیست چهار ساعت ده تا یازده پرواز محاربوی میکرد البته در هر نوع آب و هوا شب و روز آماده پرواز بود. مصطفی قهرمان در ناکامی حمله مخالفین دولت به رهبری پاکستان در سال ۱۳۶۹ به جلالآباد نقش قاطع و تعین کننده داشت وی از میدان هوایی بگرام و مزارشریف روزانه تا ده پرواز محاربوی را انجام میداد. بالأخره وی در این جنگ مورد اصابت راکت دافع هوای پاکستان قرار گرفت طیارهاش سقوط میکند ولی وی توانست توسط پراشوت خود را نجات دهد ولی از ناحیه کمر و پا ضربه شدیدی را متحمل شد.
پس از آن از طرف دولت برایش رتبۀ جنرالی و لقب قهرمان ملی افغانستان که عالیترین بوده داده شد و مقام قوماندانی طیارات سو بیست و دو نیز به وی سپرده شد. مصطفی قهرمان در ناکامی کودتای شهنواز تنی نیز نقش بسیار مهم داشت که با انجام پرواز های پی در پی میدان هوایی بگرام را فلج ساخت و پیلوتان طرفدار تنی نتوانستند پرواز نمایند. شهنواز تنی و همراهانش در محل قوماندانی بگرام بودند و باهم مشوره کردند و به صورت فوری توسط یک طیارۀ نوع (ان ۱۲) که قبلاً آماده شده بود به طرف پاکستان فرار کردند.
دولت برای مصطفی قهرمان بار دوم لقب قهرمان ملی را اعطا کرد و به حیث معاون قوماندان عمومی قوای هوایی و مدافعه هوایی مقرر شد. و روابط نزدیک با دکتور نجیب الله پیدا کرد. مصطفی قهرمان زمانی که مجاهدین بگرام را تصرف کردند در بگرام بود و فرار نکرده بود و در هنگامی حرکت احمدشاه مسعود به سمت کابل، قطار وی را از هوا الی رسیدن به کابل همراهی کرد. وی در مدد زیادی در بگرام تحت محافظت افراد مسلح شورای نظار بسر برد. همچنان در میدان هوایی بگرام افراد مسلح (اتحاد) مربوط به سیاف نیز جابجا شده بودند که وظیفه ترور نظامیان باسابقه را داشتند و در صدد بودند تا وسایط بگرام را تخریب نمایند آنها دریک روز در سال ۱۳۷۲ درحالیکه جنگ شدید با حکمتیار در جبهه تگاب ادامه داشت هفت فروند طیارات نوع سو بیست و دو را به آتش کشیدند که ضربه مهلکی بر قدرت دفاعی دولت زدند. بنابرآن مصطفی قهرمان به مزارشریف فرستاده شد و از آنجا نیز به نفع دولت پروازهای محاربوی انجام میداد. در سال ۱۳۷۲ که مناسبات نیروی تحت اداره جنرال عبدالرشید دوستم با دولت خراب شد و وی ائتلافی را علیه دولت تشکیل داد مصطفی قهرمان نیز با ایشان پیوست و به حیث قوماندان قوای هوایی و مدافعه هوایی جنبش مقرر گردید. و روزانه چندین پرواز محاربوی از میدان هوایی مزارشریف و شبرغان در ساحات شمالی، پروان، بگرام و کابل انجام میداد.
این بار جنگ مانند قوای دو مملکت بود زیرا قوای هردو طرف از سلاح های پیشرفته استفاده میکردند. هردو طرف دارای طیارات جت شکاری، انواع طیارات بمب افگن، طیارات ترانسپورتی و میدانهای بزرگ و مجهز بودند. در ماه دلو سال ۱۳۷۲ زمانی که وی از پرواز محاربوی کابل برگشته بود طیارۀ وی در صفحه رادار بگرام دیده شد و قوماندان سوق وادارت طیارات شکاری بگرام دستور داد تا یک طیارۀ شکاری به پرواز درآید. در اثر کمک و رهنمایی از مرکز قومانده توسط پیلوت شکاری بگرام یک راکت رهبری شده بالای طیارهای مصطفی قهرمان فیر گردید که در نتیجه طیاره پیلوت افسانوی کشور در مسافه صد کیلومتری کابل سقوط داده شد و جنرال مصطفی قهرمان، هواباز دلیر و نامدار افغانستان به شهادت رسید. و نامبرده بنا بر صمیمت و دوستی مخلصانۀ که با جنرال عبدالرشید دوستم داشت و برای اجرای امر موصوف بارها رشادت و از خودگذری نشان داده جنبش تلاشهای بسیار زیادی برای دریافت مصطفی قهرمان که در آن زمان فکر میشد که ممکن است زنده بوده باشد.
ذریعهء نیرویهایی هوایی و زمینی در کوهپایههای برف پوش سا لنگها صورت گرفت که با تأسف هیچ نشانۀ از مصطفی قهرمان به دست نیامد و این رویداد تأثیر نگرانکنندۀ به همراهان وفادارش بویژه به جنرال عبدالرشید دوستم گذاشت که هر نشست رسمی و غیررسمی از رشادت های ماندگار مصطفی قهرمان به همرزمان، اعضا و هواداران جنبش یادآوری میکردند و درصدد آن بودند که روزی جنازۀ شهید قهرمان به دست آمده و به حرمت و عزت به خاک سپاریده شود تا حداقل مکلفیت دوستی، انساندوستی و برادری ادا گردیده باشد و بالأخره بعد از شانزده سال جسد شهید مصطفی قهرمان توسط شخصی بنام عبدالمجید چوپان در امتداد کوههای ولسوالی تاله و برفک ولایت بغلان شناسایی گردید و بالاثر هدایت جنرال عبدالرشید دوستم معاون اول ریاست جمهوری به مرکز کشور انتقال گردیده و طی یک مراسم خاص نظامی در شهدای صالحین کابل به خال سپرده شد.
انالله اناالیه راجعون.
آیا پولیس ملی و وزارت داخله پاسبان وطن و قانون اند؟؟؟
پیوست به گذشته - ادامه دارد...
«متن تحلیف فعلی عسکری»
بسمالله الرحمن الرحیم
((من فرزند وفادار به مردم افغانستان با شمولیتم در صفوف قوای مسلح دولت اسلامی افغانستان بنام خداوند متعال سوگند یاد میکنم که یک افسر (سرباز) با دسپلین وفادار به همه اصول، قوانین و مقررات دولت اسلامی افغانستان عزیز بوده، تمام اوامر و هدایات آمرین و قوماندانان را تحت هر گونه شرایط زمان و مکان به مقصد دفاع از تمامیت ارضی، استقلال ملی و ارزش انقلاب اسلامی نسبت به هر نوع منافع دیگر ترجیح داده حتی از ریختاندن خون خویش در این راه دریغ نمینمایم. اگر برخلاف این تحلیف یادشده عمل نمایم، در آن صورت جزای سخت قانونی دولت اسلامی افغانستان بالایم تطبیق گردد.))
رعایت انصاف و عدالت میان هم میهنان نشانه بارز وطندوستی است. آنكه وطن خود را دوست دارد بداند كه هیچ كشوری بدون رعایت عدالت و مساوات نمیتواند روی آرامش، رفاه، امنیت و خوشبختی را ببیند. چنانچه كسی وطن خود را دوست دارد، اجازه ندهد كشور با بیعدالتی، زورگویی، ستم، ناامنی، ترور، خشونت، هرجومرج و...اداره شود.
نطق آزاد و بیان آزاد است
روح آزاد و روان آزاد است
همه جا زمزمهی آزادیست
پیر آزاد و جوان آزاد است
در هدف گرفتن سینه خلق
تیر آزاد و کمان آزاد است
از پی ریختن خون انسان
تیغ آزاد و سنان آزاد است
اگر نا راضی از وضع کشور
ناله آزاد و فغان آزاد است
بر سرخود بزن و نعره بکش
دست آزاد و دهان آزاد است؟؟؟
پیشگیری از وقوع جرایم و جلوگیری از فروافتادن افراد در ورطه جرم و گناه یکی از آمال و آرمانهای تمام جوامع بشری است و رشد روزافزون و پیچیدگیهای خاص جرایم و پایین آمدن سن ارتکاب جرم از عواملی است که بر اهمیت و ضرورت توجه بیشتر به پیشگیری انتظامی میافزاید. جرمشناسی ناسازگاری افراد در اجتماع را عمل ضد اجتماعی و جرم میداند. به عقیده جرمشناسان هر فعل یا ترک فعلی که برای اکثریت افراد یک جامعه خطرناک باشد باید جرم نامیده شود. در جرمشناسی مفهوم جرم ازنظردفاع اجتماعی ازطریق کیفر، اصلاح ودرمان مطرح است؛ بنابراین مفهوم جرم در جرمشناسی فارغ از بررسی حقوقی و قضایی مربوط به شرایط قانونی پدیده مجرمانه بوده، بیشتر اوضاع و احوال فردی و اجتماعی قبل از ارتکاب جرم را مورد توجه قرار میدهد.
جرمشناسی بر اساس مشاهدات و تجربیات علمی به دنبال تعیین رفتارهای ضد اجتماعی است تا از این طریق بتواند حمایت جامعه را امکانپذیر كند. در چنین موردی است که ضرورت پولیس در جامعه احساس میشود و پاسبانی از قانون مطرح میشود.
واژه پولیس در افکار عمومی همواره به عنوان ضابط قضایی نقش بسته و با مأموریت کشف جرم همراه بوده و تاکنون، پولیس تنها به عنوان ابزار سیاستهای دادخواهی- واکنشی- مورد استفاده قرارگرفته است؛ به بیان دیگر نقش پولیس به طور سنتی فقط در چارچوب نظام کیفری تعریف میشود. این در حالی است که اصولاً پیدایش نهاد پولیس در جوامع انسانی تنها جهت کشف و سرکوبی جرایم نبوده است بلکه مأموریت نخستین پولیس همانا حفظ نظم و انضباط در سطح جوامع بوده که به تدریج و در گذار زمان این نقش اولیه به دست فراموشی سپردهشده و به نقشهای کیفری و سرکوبگرانه پلیس بیشتر توجه شده است. پیدایش نهاد پولیس در جوامع آنگلوساکسون روند مذکور را تأیید میکند؛ زیرا آنان مزارع خود را در اطراف دهکدههای خودگردان، که حفظ نظم آنجا را خود بر عهده داشتند، ایجاد میکردند. این ترتیب غیررسمی در زمان شاه آلفرد کبیر (هجده چهل و نو- هجده نودونو میلادی) سازماندهی بهتری پیدا کرد. وی حکم کرد که هر مرد برای بر عهده گرفتن حفاظت و نظم «ده خانواده» ثبتنام کند. رسمی که آن را نظام (عشریه) یا ده یک مینامیدند. این نظام تا سال ده شصت شش میلادی کارآیی خوبی داشت. در آن سال ویلیام فاتح که نگران امنیت ملی بود نظام عشریه «حکومت ملی» را به نظامی مشتمل بر پنجاه و پنج منطقه نظامی، هر یک به سرپرستی یک اداره منطقه، تبدیل کرد. در قرن هفدهم، وظایف اجرای قوانین به دو واحد مجزا، نگهبانی روز و شب تقسیم شده بود؛ نگهبانان از میان افراد عادی انتخاب میشدند و حقوق میگرفتند. در پایان قرن هجدهم، اغلب افراد متمکن به دیگران پول میدادند تا به جای آنها نگهبانی بدهند و این، آغاز کار نیروی پولیس معاش خور و در عمل ریشه حفاظت محیطی بود.
بنابراین سیر تحولات پولیس سنتی به خوبی روشن میسازد که هدف نخستین از پیدایش این نهاد، حفظ نظم بوده و افراد آن نیز از میان مردم عادی انتخاب میشدند؛ البته غیرحرفهای بودن افراد و گسترش جرم در سطح شهرهای لندن و نیویارک باعث ایجاد زمینههای پیدایش پولیس مدرن شد.
اداره امور پولیسی به شکل پیشرفته با تشکیل پولیس شهری لندن که سر رابرت پیل در سال هجده بیست نو آن را بنیانگذاری کرد، آغاز شد؛ در زمانی که نیروی پولیس در کلانشهر لندن مستقر شده بود، در ایالاتمتحده هنوز هم شیوه حفاظتی شب و روز، مشابه شیوه سابق در انگلستان رایج بود. در دهه نوزده سی چند شهر بزرگ، سیستمهای نگهبانی روزانه معاش بگیر به وجود آوردند که البته وظایف نخستین آنها، بیشتر شامل کمک و خدمت به افراد جامعه بود مثلاً پولیس در نیویارک میان فقراء، زغالسنگ توزیع میکرد، مراقب مردم آسیبپذیر بود، مأمور پیگیری مجازات تعلیقی و آزادی شروط بود و به تأسیس زمینهای بازی کودکان شهر کمک میکرد.
پولیس بینالمللی - اینترپل (به انگلیسی: Interpol)، به دری پولیس بینالمللی، سازمانی بینالمللی است که برای مبارزه با مجرمان بینالمللی و برقرار کردن امنیت عمومی کشورهای عضو به وجود آمده است. اینترپل نام کوتاه سازمان بینالمللی پولیس جنایی (به انگلیسی: International Criminal Police Organization) است که در سال ۱۹۲۳ م در وین پایتخت اتریش ایجاد شد. هدف اصلی این سازمان، همکاری بین پولیس کشورهای عضو و هماهنگ کردن مراجع قضایی این کشورها برای مبارزه با مجرمان و جرمهای بینالمللی است و مقر این سازمان اکنون در شهر لیون فرانسه است.
در سال ۱۹۱۴ م آلبرت اول شاهزادهٔ موناکو اجلاسی ترتیب داد که طی آن، سران پلیس، قاضیان و حقوقدانهای ۲۴ کشور در موناکو، طرح تشکیل سازمان بینالمللی پولیس جنایی را تصویب کردند؛ اما با شروع جنگ جهانی اول، این طرح متوقف شد. پس از پایان جنگ، در پاییز ۱۹۱۹ م روسای پولیس هفت کشور اتریش، آلمان، فرانسه، دانمارک، مصر، مجارستان و یونان در وین و برای پیگیری مصوبات اجلاس موناکو گرد هم آمدند و سرانجام این سازمان در ۱۹۲۳ م تشکیل و وین به عنوان مرکز این سازمان تعیین شد. از آن پس تا سال ۱۹۲۸ م پولیس ۳۴ کشور به این سازمان پیوستند با شروع جنگ جهانی دوم، فعالیتهای این سازمان متوقف شد. پس از جنگ و با افزایش آمار جرم و برهم خوردن نظم کشورها، در سال ۱۹۴۶ م اجلاسی با شرکت ۱۹ کشور در بروکسل، پایتخت بلژیک برگزار شد. در بیست و پنجمین جلسهٔ مجمع عمومی که در وین و در سال ۱۹۵۶ م برگزار شد، اساسنامه و مقررات سازمان پولیس بینالملل به تصویب رسید. طبق این اساسنامه، سازمان از هرگونه دخالت در امور سیاسی، مذهبی، نظامی و نژادی منع شده است. مقر سازمان تا ۱۹۸۹ م شهر پاریس بود و پس از آن به شهر لیون فرانسه منتقل شد. زبانهای رسمی سازمان، از ابتدا، زبان انگلیسی، زبان فرانسوی و زبان اسپانیولی بوده است. در سال ۱۹۸۹، با درخواست کشور کویت، زبان عربی نیز به مجموعه زبانهای رسمی این سازمان افزوده شد. علت اینکار، افزایش عضویت کشورهای عربی زبان در این سازمان ذکر شده است. این پولیس هم اکنون دارای ۱۸۶ عضو از کشورهای دنیا است.
اینترپل دارای شش نهاد است که عبارتاند از: مجمع عمومی، کمیتهٔ اجرایی، دفتر مرکزی، دفترهای ملی مرکزی، هستهٔ مشاوران و کمسیون بررسی دوسیه های اینترپل. عالیترین نهاد اینترپل، مجمع عمومی است. این مجمع هر سال در یکی از کشورهای عضو تشکیل میشود. برخی از وظایف این نهاد عبارتاند از: اجرای اساسنامه، تصویب برنامههای سالانه و یافتن روشهای مناسب برای رسیدن به اهداف سازمان.
پولیس ملی افغانستان نهاد عمده غرض حفظ امنیت شهرها ولسوالیها و تأمین نظم عامه این کشور بوده همانند دیگر نیروهای پولیس دنیا، مسئولیت فعالیتهای ضد تروریستی، امور امنیتی، مبارزه با قاچاق, انفاذ قانون، برقراری نظم، تحقیقات جرایم جنایی، امنیت مرزی و کنترول ترافیک را دارند. پولیس ملی تحت رهبری وزارت امور داخله اداره میشود. در اداره اشرف غنی وزیر داخله نورالحق علومی تعیین و از مجلس رأیی اعتماد به دست آورد. علومی شخصیت برجسته سیاسی و نظامی کشور بوده که از تجارب و کارکردهای بالای برخورداراست. نورالحق علومی، ۶۸ ساله و اهل ولایت قندهار است. علومی در قطعات اردو اجرای وظیفه نموده و مدت یازده سال را به حیث استاد در کورس عالی افسران کارکرده است و نورالحق علومی از سال سیزده چهل نوهـ. ش. تا سال سیزده پنجاه یک هـ. ش. غرض تحصیلات عالی نظامی عازم ایالاتمتحده آمریکا گردید. از نیمه دوم سال سیزده پنجاه هفت هـ. ش. تا جدی سیزده پنجاه هشت هـ. ش. در محبس پلچرخی کابل زندانی سیاسی بود. و بعد از رهایی به حیث رئیس ارکان و سرپرست قول اردوی نمبر یک مرکزی اجرای خدمت نموده بعد آ به حیث قوماندان قول اردوی نمبر دو قندهار تعیین گردید. وی سپس به حیث رئیس تنظیمه زون جنوب (شامل ولایات قندهار، هلمند، زابل و ارزگان) مقرر شد.
از سال شصت و پنج هـ. ش. تا شصت شش هـ. ش. غرض تحصیلات ارکان حربی عازم اتحاد جماهیر شوروی سابق گردید ولی نسبت بحرانی شدن وضع امنیتی زون جنوب و تقاضای مکرر مردم بعد از ختم تحصیل دوباره عهدهدار وظیفه ریاست تنظیمه جنوب شد. چند ماه پیش از انتقال قدرت به مجاهدین درنیمه دوم سال سیزده هفتاد هـ. ش. ازوظیفه سبکدوش گردیده و متعاقباً غرض تداوی بخارج اعزام شد. و دو روز قبل از انتقال قدرت به مجاهدین به افغانستان بازگشت نمود. علومی بعد از انتقال قدرت به مجاهدین که جنگهای داخلی بین تنظیمها آغاز گردید، تعداد زیادی انسانهای بیگناه و دو برادرش جنرال عبدالحق علومی و عبدالرشید علومی به شهادت رسیدند. به نسبت وضع خراب امنیتی عازم اروپا گردید.
نورالحق علومی دو دختر و یک پسر دارد. خانواده وی اکنون در کشور هالند زندگی میکند.
علومی از اعضا برجسته حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود و در آن زمان به عنوان والی ولایت، ریس تنظیمه و نماینده خاص ریس جمهور کارکرده است. علومی حزب متحد ملی را در سال ۲۰۰۳ تأسیس و در سال ۲۰۰۵ نیز به نمایندگی ازم ردم ولایت قندهار به مجلس نمایندگان راه یافت. او دوره پوهنتون را در کابل به پایان رسانده و غرض تحصیلات عالی به آمریکا رفته و ارکانحربی را از شوروی به دست آورده است. علومی بیشتر از ده سال در کشور بسر برده و وی از طریق مبارزات پارلمانی به حیث نماینده مردم قندهار به تنویر اذهان مردم پرداخته و در دورۀ پانزدهم شورای ملی به حیث مسؤول کمسیون دفاعی ولسیجرگه ایفای وظیفه نمودند.
نورالحق علومی پس از معرفی در وزارت امور داخله گفت: با در نظر داشت برنامههای کاری در تمام ولایتها و شاهراههای کشور مبارزه جدی علیه اختطاف، سرقت و هرگونه رخداد های جنایی صورت گیرد. وزیر داخله همچنان در جلسه مطرح ساخت به خاطر تأمین امنیت بیشتر در ولایتها و شاهراههای کشور از هر گزینهای بهره گرفته شود.
او همچنان تطبیق یکسان قانون، ارتقاء ظرفیت مسلکی پولیس، توجه به زنان پولیس، حفظ سرحدات کشور، رعایت اصل بیطرفی، تقویه هماهنگی میان نهادهای عدلی و قضایی، نهاد های امنیتی کشور، مبارزه با مواد مخدر، توجه مراکز صحی پولیس، تقویت پولیس محلی و توجه بیشتر به تمام قطعات و جزوتامهای پولیس را از اولویت های کاری آن وزارت برشمرد.
تشکیلات پولیس: تشکیلات پولیس از قدیم الایام وجود داشت و ریشه های تاریخی و بینالمللی دارد، چنانچه تشکیل پولیس در کشور مصر سابقه چند هزارساله را نشان میدهد و در دورههای مختلفه و اولیه اسلام بنام العس مفهوم نگهبان، گزمه و معلومات درزمینه افراد تحت اشتباه را افاده میکرد. در زمان حضرت محمد مصطفی (ص) در رأس وظیفه نگهبان شهریکی ازصحابه کرام به نام سعد بن وقاص رابرگزیده بودند و در عهد خلافت حضرت ابوبکر صدیق- عبدالله ابن مسعود را در رأس وظیفه مذکور قرار داده و وظایف امنیتی را به پیش می برد تا اینکه بنا بر تراکم و ازدیاد نفوس در شهرها و ایجاد شهروراه ها، انکشاف علم و تخنیک، تجارت و اقتصاد، توسعه ترافیک و به مرور زمان بروز حوادث و قضایای جرمی که بهمنظور جلوگیری، وقایه و مجادله با جرایم ناگزیر قوای منظم پولیس تشکیل گردید، که این تشکیلات در سطح کشورهای جهان اغلبا به نام Police یاد گردید و با گذشت زمان کلمه پولیس اصطلاح بینالمللی را کمایی نمود. درکشورما کلمه پولیس اولین مرتبه در سال سیزده پانزده- ه ش- به نام تعلیم گاه پولیس یاد گردید و این تعلیم گاه در موقعیت مهتاب قلعه کابل (نزدیک پل سوخته) تاسیس که از جانب استادان کشور المان مسئولیت پیشبرد تعلیمات آنها بدوش گرفته شده بود و در زمان سلطنت شاه امان الله خان وقبل از آن پولیس را که تشکیل خیلی محدود داشت به نام امنیه یاد میکردند. فارغان این تعلیم گاه بعد از فراگیری مدت نو ماه یا یک سال تعلیمی لقب صوبه دار را گرفته و قوماندانی آن دوران به نام کوتوالی یاد میگردید. کوتوال ها تحت اثر والی قرار داشتند، بالأخره در نتیجه فراغت دورههای متعدد از تعلیم گاه تصمیم بر آن شد تا به مقصد سوق و اداره سالم قوا، تشکیلی به نام ریاست امنیه در چوکات وزارت امور داخله منظور گردید که از سال سیزده بیست یک الی سیزده بیست شش- ه ش- به عین نام باقی مانده بود.
در سال سیزده بیست شش- ه ش- ریاست امنیه به نام قوماندانی عمومی پولیس و ژاندارم مسمی گردید که بر اساس آن مسایل و موضوعات امنیت داخلی کشور شامل شهرها و محلات را پولیس و وظایف تأمین امنیت سرحدات کشور را ژاندارم به عهده داشت. کلمه پولیس اصطلاح قبولشده و تأییدشده بینالمللی بوده، افراد شامل تشکیلات پولیس در کشور حامی قانون و محافظ امن و نظم عامه میباشند. قبلاً از سیزده بیست شش- اکثراً افسران واجد شرایط را از حربی شونحی و حربی پوهنتون نیز در تعلیم گاههای پولیس برای مدتی شامل و منحیث موظفین پولیس غرض خدمت مردم گماشته میشدند تا بالأخره اکادمی پولیس در ساحه افشار کابل بهمنظور فراگیری تعلیمات بیشتر و خوبتر پولیس ایجاد گردید. در اکادمی پولیس آن وقت سه نوع تعلیمات مروج بود:
- تحصیلات سه سال که به سطح لیسانس پولیس فراغت حاصل مینمودند دوهم حارن معادل دوهم برید من اردو.
- تعلیمات سه ساله برای فارغان صنوف نهم معارف که بنام ساتنوال دارای چهار پلیت فارغ میشدند یعنی معاونین.
- فارغان صنوف ششم که ایشان با تعلیم نوماه منحیث دریم ساتنمن به جامعه و خدمت مردم تقدیم گردیدهاند. تعلیمات آنها توسط استادان کشور جرمنی و افغانی به پیشپرده میشد.
در سال سیزده پنجاه دو- ه ش - در عهد جمهوری محمد داوود خان بعضی از قوانین و مقررات نافذه در کشور لغو، تعدیل و تنقیض گردید از آنجمله تعلیمات سه سال پولیس، این سه سال به تعلیمات ذیل تعویض گردید:
فارغان صنوف دوازدهم معارف بعد از گذرانیدن امتحان کانکور، معاینات صعب صحی، اندازه قد و برجستگی اندام، عدم موجودیت و شمولیت در احزاب سیاسی، عدم موجودیت دوسیه جزایی و داشتن عشق به وطن و صداقت، شرایط شمولیت در اکادمی پولیس بوده، که فارغان بعد از یک دوره تعلیمی به رتبه دریم ساتنمن بکلوریا پاس و بعد از خدمت موعود دوباره شامل صنوف دوم و به همین منوال به صنف سوم و بعد از سپری نمودن امتحانات موفقانه به رتبه دوهم حارن موقف میگرفتند.
فارغان صنوف نهم صرف برای نو ماه تعلیم، فراغت به رتبه دریم ساتنمن را حاصل و بالترتیب در بین هر چهار سال یک رتبه ترفیع به رتبه دوهم، لمری و با سپری نمودن کورس به رتبه سر ساتنمن یا معادل ساتنوال میرسیدند.
البسه یونیفورم پولیس وقت به رنگ فولادی تیره و کرتی آن بدون کمربند بود.
جنرالان صرف کلاه و پطلون به رنگ سیاه و کرتی به رنگ فولادی را استعمال مینمودند و با فورم و نشانهای جداگانه متمایز بودند. پولیس تحت امر قوماندان پولیس و ژاندارم ایفای وظیفه مینمود. بخشها و صنوف مختلف پولیس عبارت بود از: آمریت های عمومی امنیت، ترافیک، پاسپورت، سرحدی، پیژنتون، تخنیک، مخابره، محبوسین، حرکات، جنایی، استخبارات و امثال هم که در آن زمان به تحقق هرم اداری و تشکیلات توجه و اهمیت زیاد قابل بودند.
- بعد از هفت ثور سیزده پنجاه هفت- ه ش (نو میزان) نام پولیس به حارندوی تعویض گردید، یک نفر محصل دیپلوم فراغت سه سال تعلیم را حایز میگردید، و به صفت دوهم حارن از اکادمی حارندوی فارغ میگردید و دارای بخشهای تعلیمی پولیس امنی، جنایی، سرحدی، ترافیک و پوهنحی سیاسی بود.
نشانها و فورم به حال خودش، نشان کلان و رنگ البسه متغیر گردید.
قوماندانی پولیس و ژاندارم الی شش جدی سیزده پنجاه هشت- مسمی بود ولی بعد آ جای آن را معینیت امور امنیتی گرفت و در سال های شصت نو این پست به معاونیت اول وزارت امور داخله مسمی گردید.
در میزان سیزده هفتاد یک در نخستین دور ج. ا.ا حارندوی جای خود را دو باره دریافت و به پولیس مسمی گردید که در رأس تشکیلات آن قوماندانی عمومی پولیس و ژاندارم قرار داشت.
گرچه وزارت امور داخله و پولیس مانند سایر نهاد های دولتی از اثر جنگها از هم پاشید ولی بعد از ایجاد دولت موقت آهسته، آهسته با آنکه پولیس از بسا مشکلات و چالش های متنوع ضد مسلک که آسیب بزرگ مادی و معنوی بالای اداره پولیس کشور عاید آمد، طرح و اجرای پروسه ریفورم کسی را جایگاه خود را دریافت و به خدمت حضور یافت ولی قانعکننده و مرفوع کننده کار مسلکی نیست.
تشکیلات باز هم به مانند گذشته یک مدتی بنام قوماندانی پولیس و ژاندارم و بعد از آن معاونیت اول و متعاقباً در سال هشتاد و هشت به معینیت امورامنیتی مسمی گردید که بخشی از اجرا کننده گان و نافذین قانون و تأمین کننده امن و نظم و محافظت عامه را در تشکیل دارد. وزارت امور داخله در سال هشتاد و هشت دارای چهار معین در بخشهای امنیتی، اداری و تأمینات مبارزه با مواد مخدر و معینیت پالیسی و استراتیژی میباشد که هر یک وظایف جداگانه کاری و مسلکی خویش را با داشتن ریاست های متعدد ایفا مینمایند. با توجه و رهنمایی داهیانه رهبری وزارت امور داخله همکاریهای جامعه بینالمللی و حمایت دولت جمهوری اسلامی افغانستان به یاری خداوند ج شاهد پیشرفتها و توسعه از کمیت و کیفیت و ارتقای ظرفیت های مسلکی و خدمت گذاری سالم برای مردم و کشور عزیز ما خواهد بود.
در طول یک دهه از سال (۱۳۷۱) الی اواخر (۱۳۸۰) هجری شمسی فعالیت قوای پولیس و منجمله اکادمی پولیس به رکود مواجه گردید. بعد از به میان آمدن ادارۀ مؤقت، بعد آ دولت انتقالی اسلامی و متعاقباً جمهوری اسلامی بالاثر توجه جامعـۀ جهانی به کشور ما، پولیس نیز از لحاظ کمی و کیفی رشـد نموده، به شمول (۱۸۰۰۰) نفر پولیس سرحدی تشکیل پولیس در سال (۱۳۸۷) هجری شمسی به (۸۲۰۰۰) نفر رسید.
قابلذکر است که بهمنظور تعلم و تربیۀ هرچه بهتر پرسونل پولیس اعم از سربازان، ساتنمنان و افسران در مرکز (کابل) و زون های هفتگانه (ولایات بلخ، کندز، هرات، کندهار، گردیز، بامیان، ننگرهار، لغمان و ولسوالی ادرسکن) مراکز تعلیمی پولیس ملی ایجاد گردید. بهمنظور تربیه و اکمال ساتنمنان به کمک کشور آلمان در شهر مزارشریف اکادمی پولیس تأسیس و بتاریخ (۲۳/ ۷ /۱۳۸۷) هجری شمسی رسمأ افتتاح گردید.
سیستم تحصیلات عالی مسلكی در اكادمی پولیس طی سالهای (۱۳۸۲) و (۱۳۸۳) هجری شمسی به میعاد پنج ساله كه شامل سه سال دروس نظری و دو سال پراكتیك بود تنظیم گردید. بعد از گذشت سه سال به اساس فرمان مورخ ریاست جمهوری دوباره به سیستم سه ساله (کمیساری) تبدیل شد.
رتبههای پولیس ملی افغانستان:
دریم ساتنمن
دوهم ساتنمن
لمری ساتنمن
دوهم سارن (حارن)
دوهم سارن (حارن)
لمری سارن (حارن)
حارمن (البته همان ح سه نقطه پشتو)
سمونیار
سمونمل
سمونوال
مل پاسوال
پاسوال
لوی پاسوال
سترپاسوال
مارشال.
همچنان درین اواخر وزارت امور داخله از افزایش تلفات پولیس ملى شکایت دارند که در جریان سال روان، ١٨٠٠ تن از منسوبین پولیس ملى و ٤٦٠٠ مخالف مسلح کشته شدهاند. این عده پولیس و مخالفان مسلح، در رویدادهاى مختلف در سراسر کشور، جانشان را از دست دادهاند. سخنگوى وزارت داخله گفت که گراف تلفات منسوبین پولیس نسبت به سال گذشته، ١٥ درصد بلند رفته است. در رویدادهاى امنیتى امسال، سه هزار تن از منسوبین پولیس ملى نیز جراحت برداشته است. درجریان عملیاتهاى مشترک و مستقل پولیس ملى، در سال روان ٤٦٠٠ مخالف مسلح نیز به قتل رسیده، ٩٨٠ تن مجروح گردیده و ٦٧٠٠ تن دیگر بازداشت شده که این تلفات و جراحات، افزایش ٢١درصدى را نسبت به سال گذشته نشان میدهد. در سال روان مخالفان مسلح دولت بیش از ٦٣٠٠ حمله را به سطح کشور انجام داده، که بیشترین آن حملات انتحارى وبمب هاى کنار جاده بوده که این حملات، نسبت به سال گذشته ١٣ درصد افزایش داشته است. ٤٠ تن از افراد انتحارى در سال روان بازداشت گردیده؛ اما شمار دیگر آنان توانستند که دست به حملات انتحارى بزنند. در جملۀ قربانیان این رویدادها افراد ملکى نیز شامل بوده؛ باید ازقربانى هاى پولیس ملى قدردانى شود؛ بخاطریکه در برابر بدترین نوع تروریزم و انتحارى ها که در بیرون ازافغانستان شستشوى مغزى شده، جان هاى شان را از دست دادهاند. در سال روان، بیش از ١٢ هزار واقعۀ جنایى در مرکز و ولایات نیز به وقوع پیوسته که شامل قتل، مجروحیت، سرقت، اختطاف، رشوت، فریبکارى، مفاسد اخلاقی، قاچاق اموال، تقلب و جعل و حوادث ترافیکى بوده و بیش از ١٠ هزار آن از سوى پولیس کشف گردیده است.
در جریان سال روان در راستاى مبارزه با مواد مخدر ٦٥ تُن مواد مخدر و کیمیاوى و بیش از ٤٨هزارلیتر مشروبات الکولى از سوی پولیس مبارزه با مواد مخدر نیز کشف وضبط گردیده است. در این عملیات ها ٩٦ دستگاه تولید مواد مخدر تخریب شده، ٢٦٠٠ تن در ارتباط به قاچاق مواد مخدر بازداشت گردیده و ٦٠٠ تن آنها بعد از اثبات جرم محکوم به حبس شدهاند. تعداد پولیس ملى در سال جارى، به کمیتى که بر اساس پالیسى و استراتیژى وزارت امور داخله ترتیب شده بود، به ١٥٧ هزار تن رسیده است؛ پولیس ملى از لحاظ کمیت در سطح بالا قرار داشته و بیشترین توجه روى کیفیت آن متمرکز میباشد. تمام تعهداتى که از سوی کشورها در قبال پولیس ملى صورت گرفته، باید عملى شود، ما خواهان عملى شدن به وقت تمام تعهدات جامعه جهانى در خصوص تجهیز و آموزش پولیس ملى هستیم. در سال روان، تلاش شده تا ظرفیت محاربوى و ضربتى پولیس بهمنظور دفع و خنثى ساختن حملات مخالفان بلند برود.
فعلاً واحدهاى ویژۀ واکنش سریع پولیس در ٢٥ ولایت وجود دارد و پولیس نظم عامه، سرحدى و قطعات خاص پولیس ملى نیز از جملۀ دستاوردهاى آنان است. در سال روان استراتیژى ١٠ سالۀ پولیس ملى، تدوین گردیده که قراراست از سال ١٣٩٢ شروع و در سال ١٤٠٢ عملى شود. بر اساس این استراتیژى، پولیس از حالت نظامى خارج شده و به حیث پولیس مردمى، در راستاى تنفیذ قانون و مبارزه با جرایم جنایى سازمانیافته مبدل خواهد شد.
نورالحق علومی، وزیر امور داخله گفته است موجودیت فساد در دستگاه دولت نسبت به طالبان خطرآفرین است. تلاشها برای شفافسازی، ایجاد ظرفیت و مسلکی سازی پولیس از هر زمان دیگری شدت یافته است. صلح به هیچ صورتی با استفاده از توپ و تانک تأمین نخواهد شد. علومی موجودیت فساد را در نهادهای دولتی جدیتر از تهدید طالبان دانست. آوردن صلح در کنار امنیت نیز یکی از خواستهای مردم در این نشست دانسته شده است.
وزارت داخله مطمین است تا ده سال آینده پولیس ملی یک نهاد واحد، مدنی، مسلکی، توانمند، صادق، بیطرف، خدمت گذار و مورد اعتماد مردم و جامعه خواهد بود که مسئولیت اصلی آن تنفیذ و حاکمیت قانون، تأمین امن و نظم عامه، کشف و مبارزه با جرایم، کنترول سرحدات، دفاع از حقوق، دارایی و آزادی های ساکنین افغانستان در مطابقت با قوانین نافذۀ کشور و به دور از هر نوع تبعیض قومی، زبانی، جنسیتی و عقیدتی بوده و با رعایت و تحقق اصول و اهداف برنامه صلح و تطبیق پلان عملی برنامه صلح و استقرار مجدد منحیث نتایج حاصله از قطعنامه جرگه مشورتی صلح دوازده الی چهارده جوزا سیزده هشتاد و نو, ایجاد یک جامعه قانونمند زمینهها را برای ثبات، صلح پایدار و انکشاف اقتصادی - اجتماعی افغانستان فراهم نماید. پولیس ملی افغانستان یک نیروی واحد و انعطافپذیر خواهد بود تا منسوبین آن بتوانند مطابق نیازهای مردم افغانستان در صنوف مختلف ساختار تشکیلاتی آن ایفای وظیفه نموده و با استفاده از شیوههای پولیس مدنی خدمات مورد نیاز را به مردم افغانستان عرضه نموده و اعتماد آنها را کسب نمایند.
هدف از تدوین این دیدگاه ده ساله برای پولیس ملی افغانستان این است تا اهداف استراتیژیک و درازمدت وزارت امور داخله را در قبال انکشاف متداوم پولیس ملی، ساختارهای که جوابگوی نیازمندی های انجام وظایف، مسئولیتها و وضعیت که پولیس ملی افغانستان باید بعد از ده سال در آن قرار داشته باشد مشخص گردد، تا از یک طرف مسئولین و منسوبین پولیس و وزارت امور داخله بر اساس آن اهداف و پلانهای سطح استراتیژیک، عملیاتی و تاکتیکی خویش را تدوین و برای رسیدن به آن تلاش نمایند، و از سوی دیگر برای مردم افغانستان تصویر روشن از آینده پولیس ملی ارایه گردد. این دیدگاه توسط پلانهای دو سالۀ پولیس که جزئیات استراتیژی و برنامهها برای رسیدن به این دیدگاه را در برمیگیرد، حمایت خواهد شد تا از رسیدن به این دیدگاه طی مدت پیش بینی شده اطمینان حاصل گردد.
تغییرات ساختاری ضروری در وزارت امور داخله با در نظر داشت شرایط امنیتی صرف در مطابقت با این دیدگاه و برای تحقق آن صورت خواهد گرفت.
در تدوین این دیدگاه از اسناد تقنینی و رهبری کننده سطح ملی چون قانون اساسی افغانستان، استراتیژی انکشاف ملی، مسوده پالیسی امنیت ملی و استراتیژی مشترک امنیتی بین الوزارتی نیروهای امنیتی، قانون پولیس، قانون اجراآت جزایی موقت برای محاکم، اولویت های وزیر امور داخله و نظریات تخصصی گروپهای کاری استفادهشده و این سند با در نظر داشت منافع علیای کشور، نیاز های امنیتی موجود و آیندۀ کشور، حکومت داری خوب و خواست های مشروع مردم افغانستان انکشاف داده شده است.
هدف از خدمات پولیس مدنی که در اجلاس شیکاگو مورد توافق قرار گرفت فعالیت های سنتی پولیس است که برای تنفیذ و حاکمیت قانون، تأمین نظم و امن عامه و امنیت کشور انجام داده میشود که مطابق قانون پولیس ملی افغانستان، صورت میگیرد و افرادی که این وظایف را انجام میدهند ممکن دارای یونیفورم پولیس و یا هم مطابق مقررات و خصوصیات وظیفوی بعضی بخشهای پولیس دارای لباس ملکی باشند.
طی یک دهه گذشته از نیروی پولیس به طور فزاینده یی برای جنگ با شورشیان استفادهشده است که این امر مسؤولیت ها و وظایف پولیس را مبهم ساخته است. اکنون دیدگاه وزارت داخله این است تا در ده سال آینده پولیس بتواند دوباره به اجرای وظایف اصلی و سنتی اش مطابق قانون برگردد. زمانی که پولیس فعالیت های خود در جهت تنفیذ و حاکمیت قانون، تأمین نظم و امن عامه را در همکاری نزدیک با مردم و دیگر نهادهای اجتماعی و مدنی غرض بهبود اوضاع امنیتی و خدمت به مردم انجام میدهند، در حقیقت از شیوههای پولیس مردمی استفاده نموده اند. پولیس مردمی کدام صنف یا کتگوری جداگانه یی پولیس نبوده بلکه اعضای همه کتگوری های پولیس بایست شیوههای کاری پولیس مردمی را فراگیرند که عبارت از ایجاد رابطه دوستانه مستمر و همکاریها با مردم غرض کسب اعتماد و حمایت مردم میباشد. در محور مفهوم استراتیژیک پولیس مردمی این اصل قرار دارد: در دولت جمهوری اسلامی افغانستان به اساس ماده (چهار) قانون اساسی حاکمیت ملی به ملت تعلق دارد پولیس باید خدمتگار مردم باشد. با ارایه خدمات ملکی توسط پولیس مردمی، پولیس اعتماد و حمایت مردم را جلب و کسب مینمایند و این کلید موفقیت پولیس در انجام وظایف شان میباشد، زیرا مردم بهترین منبع اطلاعات و معلومات در مورد جنایتکاران، شورشیان و تروریستان میباشند. به همین دلیل، روش پولیس مردمی در تمام جهان برای انجام وظایف پولیس ارجحیت دارد.
روابط با مردم، پولیس از بین مردم بر خواسته و باید در خدمت مردم باشد:
طی ده سال آینده، پولیس ملی افغانستان یک نهاد مدنی و مردمی خواهد بود که با استفاده از میکانیزمهای رسمی و غیررسمی با مردم افغانستان روابط محکم داشته و مطابق نیاز های مشروع شان به آنان خدمت خواهد نمود.
با کسب اعتماد و احترام مردم، پولیس ملی حمایت و کمکهایشان را با خود خواهد داشت و مردم با ارایه معلومات، کمک به تنفیذ و حاکمیت قانون، تأمین نظم و امن عامه و مبارزه با جرایم پولیس را مساعدت خواهند نمود.
پولیس ملی در سطح مرکز و ولایات با تدویر جلسات شورا های مشورتی به طور منظم و دوامدار با مردم، جامعه مدنی، نهاد های حقوق بشری، علمای دینی، بزرگان و متنفذین محل، نظریات، پیشنهادها و انتقادات آنها را در مورد عملکرد پولیس استماع و از نظریات، پیشنهادها و مشورههای شان برای بهبود وضعیت و مؤثریت فعالیت های پولیس استفاده خواهد نمود. پولیس ملی از قوانین و کنوانسیون های ملی و بینالمللی حقوق بشری (به شمول رعایت جندر و حقوق اطفال) که افغانستان به آنها ملحق شده پیروی نموده و خدمات را برای مردم افغانستان بدون هر نوع تبعیض قومی، زبانی، جنسیتی، نژادی و عقیدتی ارایه خواهد نمود.
پولیس ملی افغانستان در میان مردم و جامعه حضور ملموس و محسوس داشته و برای آنان قابلدسترس بوده، و با استفاده از میکانیزمهای مستقل سمع شکایات در مقابل مردم حسابده خواهد بود.
با تدویر کمپاین ها و برنامههای آگاهی عامه، پولیس ملی افغانستان مردم را در مورد نقش، مکلفیت ها و راههای همکاری با پولیس ملیشان آگاه خواهد ساخت.
پولیس ملی مدافع حقوق بشری و آزادی های شهروندان افغان در مطابقت با قانون اساسی، سایر قوانین نافذه کشور و کنوانسیون های بینالمللی که افغانستان به آنها ملحق شده، خواهد بود.
در مرکز و ولایات بخشهای برای سمع شکایات از عملکرد پولیس و اتهامات بدرفتاری و نقض حقوق بشر توسط پولیس وجود خواهد داشت که تحت اثر ریاست عمومی تفتیش فعالیت خواهند نمود.
پولیس ملی افغانستان عاری از فساد بوده، ازهر نوع فساد جلوگیری و با آن به طور محسوس، مؤثر و قابلمشاهده مبارزه خواهد نمود.
وزارت امور داخله دارای سیستم ها، میکانیزمها، پالیسیها، مقررات و طرزالعملهای مؤثرخواهد بود تا با فساد مبارزه جدی نموده، مسئولین مفسد را تحت تعقیب عدلی قرار داده و از وقوع فساد جلوگیری نماید.
برای مبارزه مؤثر و جدی تر با فساد، صلاحیت ریاست عمومی تفتیش داخلی افزایش خواهد یافت.
وزارت امور داخله میکانیزمهای حسابدهی خودرا تقویت بخشیده و به اصول چارچوب حسابدهی دو جانبه توکیو متعهد خواهد بود. شفافیت، حسابدهی و مسئولیت:-
الف. شفافیت: شفافیت که تأکید بر اجرای قوانین و مقررات دارد، ابزاری برای تسهیل پروسه ارزیابی عملکرد پولیس بوده به مفهوم باز بودن (یعنی میزان نظارت و ارزیابی اعمال پولیس توسط شهروندان)، گشوده گی و آشکار بودن اداره و نهاد پولیس به روی مردم، اجراآت صادقانه و دسترس بودن آسان پولیس به مردم، عدم ممانعت عمدی از دسترسی و عدم ارایه نادرست اطلاعات که برای ارزیابی عملکرد پولیس مفید است میباشد.
موارد ذیل مبین شفافیت است:
وضوح کامل نقشها و مسئولیتهای پولیس.
دسترسی عام به اطلاعات مربوط به فعالیت های پولیس.
آشکار بودن تخصیص، اجرای بودیجه و اطلاعرسانی.
سالمسازی محیط فعالیت از طریق تنظیم قوانین، طرزالعمل ها، تعدیلات و اصلاح مقررات.
افزایش کارایی کارمندان بخشهای حمایوی.
رعایت موازین اخلاقی رفتار.
رعایت مقررات مالی.
ب. پاسخگویی: یعنی جوابگویی در برابر یک شخص به خاطر عملکرد مورد انتظار بوده، به عنوان یک وسیله قدرتمند در تحمیل کنترول میباشد. همه اعضای پولیس در برابر اختیارات قانونی و وظایف محوله باید جوابگو باشند، سرزنش و ستایش ناشی از اخذ یک تصمیم یا اجرای یک اقدام را بپذیرند.
دسترسی آسان، جوابگوی سریع یعنی دریافت پاسخ طور مستقیم، رفع نیازمندی های امنیتی افراد.
دسترسی بدون درد سر یعنی رسیده گی به شکایات بدون زحمت باشد.
کارکنان با اختیار عمل یعنی داشتن اختیار و صلاحیت حل مشکل مردم.
اجراآت منصفانه و بیطرف یعنی رسیده گی به شکایات بدون اعمال نظر شخصی و طرف قرار گرفتن و کارمند خوب بودن. پاسخگوی طور فردی در برابر مقامات مافوق.
کارکنان سمع شکایات دارای آموزش های ارتباطات انسانی و حرفوی باشند.
رعایت اخلاق وظیفوی، صداقت و احترام...
به ادامه گذشته
در مورد دستگاه استخباراتی کشور چه میدایم؟؟؟
آنكه دوستداروطن است،درخدمتگذاری ، مناسبات وتعاملات خویش بامردم صادقانه عمل می كند.فریب،دروغ گویی وحیله گری باحقوق مردم سازگاری ندارد. بازاروطن دوستان بایدعاری ازهرگونه غل وغش ،فریب ودروغ وبی مسوولیتی و مصلحت گرایی باشد.نمیتوانیم ادعای وطن دوستی نمایم زمانیکه باهم میهنان ریاكارانه رفتاركردومنافع آنان رابه خطرانداخت.
من درودوپیام خویشرا
ازلابلای صفحات زرین تاریخ
ازایستادگی ومردانگی مردان این سرزمین
تا بیداد تخت نشینانی گوش به فرمان
وبه اشک وآهی مستمندان این مرزوبوم ...
من سرود هستی خویشرا
به بیدادگران عصرخون وآتش
ازبیکران تا بیکران
ازگوشه گوشه ی این دیاربخون خفته
وبه آنانیکه بردگی را برزندگی مقدم میشمارند ...
من درود وسجود خویشرا
ازافق بخون نشسته ی زمانه
ازعمق قلبهای خسته وشکسته
بایک صدا ی برخاسته ازکران تا کران
به رفتگان گلگون قبا ی این وطن -
تقدیم میکنم .
دریک نگاه واقع بینانه می توان گفت وضیعت ثبات وامنیت کشورنه تنها بهترنشده بلکه امنیت شکننده موجب نگرانی افغانان وحتی کشورهای همسایه شده است. مهمترین عامل مخل امنیت عبارت است از فساد اداری غیر قابل کنترول به گونه ی که افغانستان پس ازسومالی دومین کشوری است که در فساد اداری آغشته است. عوامل دیگری هم وجود دارند که امنیت کشور را با تهدید مواجه ساخته اند؛ از آن جمله میتوان به منازعات تند قومی، توسعه نامتوازن و بی عدالتی در بازسازی و همین طور پدیده بنیادگرایی انعطاف ناپذیر اشاره داشت.
رحمت الله نبیل متولد سال ۱۳۴۸ درولسوالی جغتوی ولایت میدان وردک می باشد. وی فارغ التحصیل رشته انجنیری ساختمانی است و به لسان های پشتو، دری و انگلیسی مسلط است. نبیل در نهادهای مختلف دولت انجام وظیفه کرده است و در سال ۱۳۸۳ به حیث معاون روابط داخلی شورای امنیت ملی افغانستان آغاز به کار نمود. وی سپس ریاست محافظت رئیس جمهوررا بنیانگذاری نموده و ریاست آنرا به عهده گرفت. این اداره یکی از بهترین سرویس های خدمات امنیتی ومحافظت در افغانستان بوده و در منطقه بی نظیر می باشد.
نبیل درسال ۱۳۸۹ با کسب رای اعتماد اکثریت اعضای پارلمان بحیث رئیس عمومی امنیت ملی افغانستان انتخاب گردید وپس ازدوسال خدمت مجددا به سمت معاون شورای امنیت ملی تعین گردید. وی از ماه سرطان سال ۱۳۹۲ بحیث سرپرست ریاست عمومی امنیت ملی ایفای وظیفه نمود. نبیل متاهل می باشد و دارای سه پسر و سه دختر است. ودراداره اشرف غنی بحیث ریس عمومی امنیت ملی مجددآ تقررحاصل نمودند .
درسالهای قبل ازسال ۱۳۸۱ به مدت ده سال دربخشهای مختلف کمشنری سازمان ملل متحد در امور مهاجرین ایفای وظیفه کرد که در این پست نقش بسیارعمده در راستای کمک رسانی به مهاجرین افغانستان داشت. نبیل در هیچ سازمان سیاسی وابسته نیست و با بی طرفی کامل بحیث یک افسر عالیرتبه نظامی جمهوری اسلامی ایفای وظیفه نموده و تابیعت هیچ کشوری خارجی را ندارد. وی تا کنون دوبارمورد تقدیر زعامت سیاسی قرار گرفته و مدال های غازی محمد ایوب خان ومدال عالی دولتی غازی وزیر محمد اکبرخان به وی اعطاء گردد. همچنان به پاس خدمات ارزنده وی در طول سابقه کاری اش، چندین بار ترفیعات فوق العاده برایش اعطاء گردید.
درزمامداری کرزی رحمت الله نبیل درنتیجۀ فشارحلقات پاکستان وایران از ریاست امنیت ملی برکنار ساخته شد. طی مدت زمان مأموریت نبیل دررهبری امنیت ملی، برعلاوۀ آن که شماری ازحملات مهم انتحاری سازمان داده شده درپاکستان خنثی شده بود، دربرکناری وی شکایت مزمن وگاه علنی مقامات ایران نیز نقش عمده داشت. رحمت الله نبیل بیست وچهار ساعت قبل ازسفر بارک اوباما به کابل به هدف امضای پیمان استراتیژیک با افغانستان، وچند روزبعد ازآن، سفارت ایران ومراکز مشکوک ومرتبط با دپلومات های ایرانی را تحت محاصره قرارداده بود که جانب ایرانی با اهانت ولت وکوب دیپلومات های افغانستان درتهران به آن پاسخ داد.
شماری ازمهم ترین جاسوسان ایرانی دراثراقدامات نبیل به دام افتاده وهنوز هم درزندان های امنیت ملی به سرمی برند وحتی تلاش مقامات نزدیک به ایران نیز به آزادی آنان منجر نشده است همچنان مقامات ایرانی هرازچند گاه درملاقات های خویش با رئیس جمهورومعاونانش به طورصریح ازعملکرد نبیل شکایت می کردند. اظهارات شدید رحمت الله نبیل درشورای ملی وتقاضا برای بسیج یک صدهزار مرد جنگی علیه پاکستان، واکنش شدید دیپلوماتیک اسلام آباد را برانگیخته بود. رحمت الله نبیل به علت سرکشی از اجرای برخی خواسته های ملا مارشال فهیم که گاه گاه درامور امنیت ملی مداخله می کرد، با معاون اول ریاست دولت رابطۀ ناخوش آیند داشت.
درجلسۀ ولسی جرگه گفته شد که کارهاى رحمت الله نبیل، قابل تقدیراست و این اداره، با ارسال مکتوبى از کرزی میخواهد تا موصوف را دراین پست باقى بگذارد. نبیل، درسرطان ١٣٨٩ به اساس فرمان کرزى ، به حیث رییس عمومى امنیت ملى انتخاب شد و در پنجم قوس ١٣٩٠ توانست راى اعتماد ولسى جرگه را به دست آورد. نبیل، پیش از ریاست امنیت ملی، فرماندهی گارد ویژۀ ریاست جمهوری را به عهده داشت. ووی دراداره غنی نیزبحیث ریس عمومی امنیت ملی تقررحاصل نمود.
استخبارات ستون فقرات امنیتی ، سیاسی، اقتصادی ، نظامی وفرهنگی یک اجتماع دریک کشور میباشد. این پدیده در افغانستان بشکل اداره فرد یا گروپ منسجم گردیدهاست. استخبارات سلاحی است که قبل ازجنگ ٬ برنامههای دشمن را خنثی میسازد. معمولاً فعالیتهای استخباراتی مخفیانه بوده و بدین نسبت موفق تر از جنگ واقعی است. وسایل پیشرفته الکترونیکی دقت این خدمات را خیلی قوی وسریع ساخته و در کوتاهی وقت خیلیها موثر تمام شدهاست. وظیفه استخبارات جمع آوری اطلاعات٬ کشف ٬دفع وخنثی نمودن فعالیت وبرنامههای دشمنان داخلی و خارجی بودهاست. دفتر استخبارات الی قرن ۱۹ تحت نظر شاه و در قرن ۲۰در چوکات صدرات اعظمی فعالیت مینمود. این اداره شعبات در چوکات وزارت داخله اردو و صدرات باز نموده بدین ترتیب اقتصاد و امنیت ملی را حفاظت مینمود.
دولتهای افغانستان در طول تاریخ اداره ودفتر را بنام داروغه، هرکاره باشی، ضبط احوالات، استخبارات دولتی، اگسا، کام، خدمات اطلاعات دولتی، وامنیت دولتی داشتند. کارکنان این اداره را بنام مخبر، خبر چین، خفیه، جاسوس، چغل، شیطان، راپورچی، احوالبر، خادیست، امنیت مینامیدند. مردم ازکارکنان این وظیفه ناخوش بودهدوری میجستند. پادشاهان وحاکمان افغانستان فعالیت استخباراتی دولت را برای حفاظت پادشاهی خود استفاده کردهاند. آنها توسط این اداره مردم را تهدید؛ محبوس ویا بقتل رسانیدهاست.
در دوره شاهی عبدالرحمن خان، نادرشاه، و نورمحمد ترکی استخبارات افغانستان مملو ازقتل وزندانیان بیشماری بوده ملت افغانستان هیچگاه فراموش نمیکنند. هکذا در دوره سلطنت امیر حبیبالله خان خان تعداد از روشنفکران توسط استخبارات زندانی وتعداد بقتل رسیدهاست. تقریباً تمامی دولتهای گذشته ازین رویه استفاده نمودهاست. استخبارات افغانستان الی زمان صدارت داود خان زیاده بالای مخالفین داخلی فعالیت داشته سرویسهای خارجی ضعیف داشتند. در زمان داود خان استخبارات افغانستان کاررا بالای پاکستان آغاز نمود. در سال ۱۳۵۷ دولت وقت ریاست را بنام اگسا تاسیس نمود. ریاست اگسا در بخش خارجی وداخلی دفترهای را باز نمود. این اداره موجب قتل هزاران افغان سیاستمدار و غیر سیاسی گردیده کشوررا خالی ازشخصیتهای اجتماعیی وسیاسی گردانید. در۱۶ سپتمبر ۱۳۵۸ اگسا به کام تبدیل شد. در۶ جدی سال۱۳۵۸ کام به خاد تبدیل گردید که صرف برای حفاظت دولت بودهاست. خاد در بخش باند گروپهای داخلی ودفع برنامههای خارجی فعالیت خودرا آغاز نمود.
تشکیلات خاد وسعت پیدا نمود. سپس به وزارت امنیت دولتی تبدیل شد. وزارت امنیت توسط کورسهای کوتاه مدت وطویل مدت توانست کدرهای حرفوی تربیه نماید. این کدرها گروپها ونمایندگیهای مخفی دریکتعداد ازکشورها تاسیس نمود.
این وزارت درتشکیل خود ریاستهای اول، دوم ،سوم ، چهارم ، پنجم ،ششم ، هفتم ، مدیریت عمومی هشتم، دهم ، یازدهم ، دوازدهم ، پانزدهم ، شانزدهم ، سی وسه ، هشتادنو، لام سی وپنج ولام چهل وپنج، هشتادنو، یکصدوپنج، ریاست حوزه اول کابل ، ریاست عمومی امنیت نظامی ، ریاست امنیت پولیس ، ریاست امنیت سرحدات ، ریاست بخش هوایی ، لوژستیک ، تخنیک وترانسپورت ، مخابره ، امشا، کادروپرسونل ، اسناد وارتباط ، مالی ، تحقیق ، صحی ،مرکزتعلیمی، ریاست چهارم بخش اقتصاد، ریاست پنج بخش عملیات اوپراتیفی، ریاست ۶ وریاست ۷ تعقیب، ریاست۱۰ کاردرریاست جمهوری وحفاظت وامنیت، ریاست سوم امورپرسونل امنیت ، ریاست ۱۱اقوام وملیتها، ، ریاست ۱۲ سرحدات، مدیریت ل ۴۵ شفر، مدیریت ل۱۵ نشرات، مدیریت عومی «ام شا»شفر، ریاست کادرو پرسونل ریاست اداری، ریاست تخنیک وترانسپورت، غند محافظ ۱۰۱، فرقه ۱۰، غند انتقالات ، غند اوپراتیفی وغیره را تاسیس نمود.
علاوه بر (کا جی بی) سازمان اطلاعات یکتعداد کشورهای اروپاشرقی،عراق کوبا سوریه لیبیا وهند نیزدربعضی موارد با خاد افغانستان همکاری داشتند. این اداره با ۱۱حزب پاکستانی، حزب توده و مجاهدین خلق ایران همکاری انسان دوستانه داشت. وزارت امنیت بلاخره در سال ۱۳۷۲ منحل شد. علت منحل شدن آن سه چیزبود.
عقب نشینی اتحاد شوروی ازصحنه سیاست جهانی.
ناتوانی مالی بمنظور مبازه دربرابر۷-۱۲میلیارد دالرکه ازطرف ۷۵ کشور به مخالفین پرداخته میشد.
ضعف درونی رهبران حزب.
استخبارات یک سازمان دولتی است که مسئول جمع آوری اخباراطلاعات سری، افشا، کشف، تجزیه تحلیل و دفع میباشد. وظیفه این اداره بهره برداری ازاطلاعات دفاع ازامنیت ملی درحمایت و اجراعات قانونی، دفاع ازاهداف سیاست خارجی دولت را گویند. ابزارجمع آوری اطلاعات آشکار و پنهان هستندکه شامل جاسوسی، راه گیری، ارتباطات، تعرض، ازهمکاری با نهادهای دیگر ودراثرارزیابی ازمنابع عمومی دیگرمیباشد. کشف تحلیل وتجزیه ودفع وتعرض از بخش فعالیتهای مهم سرویس اطلاعات است. بطورعموم سرویس استخباراتی بالای مسایل ذیل دریک کشور فعالیت مینمایند.
خدمات اطلاعات دولتی یا فعالیتهای جاسوسی- خدمات اطلاعات یک سازمان دولتی است که مسئول جمع آوری اخبار اطلاعات سری، افشا، کشف، تجزیه تحلیل و دفع میباشد. وظیفه این اداره بهره برداری از اطلاعات دفاع از امنیت ملی در حمایت و اجراعات قانونی، دفاع ازاهداف سیاست خارجی دولت را گویند. ابزار جمع آوری اطلاعات آشکار وپنهان هستندکه شامل جاسوسی، راه گیری، ارتباطات، تعرض، ازهمکاری با نهادهای دیگرودراثر ارزیابی ازمنابع عمومی دیگرمیباشد. کشف تحلیل وتجزیه ودفع وتعرض از بخش فعالیتهای مهم سرویس اطلاعات است. بطورعموم سرویس استخباراتی بالای مسایل ذیل دریک کشورفعالیت مینمایند.
امنیت ازسیاستهای خارجی
اطلاعات نظامی
اطلاعات مخابراتی
اطلاعات ضد تروریسم ومواد مخدر.
استخبارات دارای چنین وظایف است.
تجزیه و تحلیل اطلاعات.
هشدارسریح قبل ازبحران قریبالوقوع.
حفاظت دولت ومردم از بحرانهای ملی وبینالمللی.
برنامه ریزی دفاع ملی وعملیات نظامی.
کشف وافشا عناصر مخرب خارجی وسازمانهای جاسوسی خارجی.
محافظت اسراراطلاعات محرم.
مخفیانه عمل نمودن غرض اجرای منافع ملی وامنیت بینالمللی.
دفاع دربرابر تلاشهای سازمانهای اطلاعاتی و مخالفین.
مبارزه دربرابرتروریزم وقاچاق مواد مخدر واسلحه
جلوگیری ازفعالیتهای اقتصادی وحفاظت دارای عامه وبحران اقتصادی.
جلوگیری ازرشوت، فساد اداری وخود سری درادارات دولتی.
امنیت ملی دریک اقدام بی سابقه اخیرآ اعلام نمود كه تلویزیون های نور، تمدن و روزنامه انصاف از ایران و تلویزیون های شمشاد و ژوندون از پاكستان كمك می گیرند و در راستای تامین منافع این دو كشور كار می كنند. سخنگوی ریاست امنیت ملی این موضوع را درنشستی زیر عنوان انسجام رسانه ها در مسیرتامین مصالح كشوردر كابل اعلام كرد. در این نشست شماری از نمایندگان رسانه ها و سخنگویان برخی از وزارت خانه ها شركت داشتند.
به گفته وی اطلاعات امنیت ملی نشان می دهد كه شهروندان ایرانی كه برنامه سازان و پالیسی سازان تلویزیون تمدن هستند مرتب دررفت وآمد هستند بدون این كه وزارت امورخارجه و اطلاعات وفرهنگ درجریان این موضوع قرار داشته باشد. سوژه ها مربوط به تلویزیون تمدن نبوده بلكه ازسوی حلقات ایرانی دراختیارشان قرارمی گیرد و تلویزیون نوربیشتركسانی را دعوت می كند كه با حضور نیروهای خارجی وایجاد پایگاههای نظامی امریكا درافغانستان مخالفت داشته و نیزدستاوردهای دولت را ناچیز می شمارند.
روزنامه انصاف با انتشارخبرهای دروغ و تحلیل های غلط تلاش می كند منافع ایران را در افغانستان تامین كند و ذهنیت مردم را علیه روند موجود تخریب كند. شهروند پاکستانی که درتلویزیون ژوندون کار میکند، زمانی سردبیر یکی از روزنامههای پاکستانی بود که شدیدا مخالف افغانستان بود و اکنون یک عضو فعال سازمان استخباراتی آیاسآی میباشد. امنیت ملی ا از حضورجاسوسان پاكستانی درتلویزیون شمشاد سخن گفت : تلویزیون شمشاد بدون در جریان قرار دادن وزارت امور خارجه و فرهنگ دوازده شهروند خارجی را استخدام كرده است، مدیرمالی و یكی از برنامه سازان مهم تلویزیون شمشاد پاكستانی هستند و سوژه را پاكستانی می دهد. هشتاد درصد مطمئن هستم كه این دوازده نفر جاسوسان آی اس آی( سازمان استخبارت اردوی پاكستان) هستند، اگرجاسوس نمی بودند چرا از راههای رسمی نمی آمدند وارد تلویزیون نمی شدند. حضور این شهروندان خارجی بدون اطلاع دولت افغانستان نشان می دهد كه آنها اهداف سیاسی كشورهای خود را دنبال می كنند.
اما تلویزیون های تمدن و شمشاد درواكنش به این اظهارات ، آن را بی بنیاد وتهمت خوانده اند و ازامنیت ملی خواسته اند تا برای اثبات ادعاهای خود اسناد ارایه كند. افزون براین امنیت ملی از خبرگزاری فارس و شبکه انگلیسی زبان پرستیوی ایران به عنوان رسانههای خارجی نام برد که در افغانستان دفتر باز کرده، بدون اینکه مجوز قانونی از وزارت خارجه و وزارت اطلاعات وفرهنگ را داشته باشند. امنیت ملی ازنفوذ نظامی وجنگ نظامی پاكستان در افغانستان و آن چه كه وی انتقام دشمنی برادران ایرانی با امریكا ازافغانستان وتحریك مردم خواند ابراز نگرانی كرد.
ریاست امنیت ملی می گوید - طالبان اخیرا جنگ روانی شدیدی را به راه انداخته اند چنانچه در ولایات و حتا در شهر کابل، ترانه های طالبان درتلفون ها شنیده می شود. پیش از این نیز امنیت ملی از پخش سی دی هایی که نشان دهنده حملات طالبان و جنگ های روانی این گروه می باشد، ابزار نگرانی کرده بود.
جنگ روانی بخش بسیار مهم جنگ های استخباراتی است. متاسفانه در این بخش بسیار ناکام بوده ایم. این اداره سی سال پیش توسط یکی ازسازمان های استخباراتی بسیار قوی بنیان گذاری شده، اما شیوه ها و تاکتیک های استخباراتی آن زمان در حال حاضر پاسخگوی نیازمندی های کنونی نیست. دلیل ناکامی این اداره در مبارزه با جنگ استخباراتی عدم دسترسی امنیت ملی به امکانات جدید می باشد. او گفت تاکنون شعباتی را که دربخش مبارزه با جنگ روانی کار کند، در اختیار ندارد اما کار برای فعال کردن این بخش جریان دارد. انتحاری ها در پاکستان آموزش داده می شود.
ریس امنیت ملی اعلام کرد که یکصدوهفت مرکز ترورستی در اطراف شهر کابل فعال اند و یکصدوسه گروه مسلح غیرقانونی درشهرحضور دارند. برای بهبود وضعیت امنیتی کابل، برنامهی ۴۵ مادهای ساخته شده مورد بحث شوراى امنیت ملى قرار میگیرد. او افزود، برای پایان دادن به ناامنیها، به یک ادارهی مستحکم سیاسی نیاز است.
در شهر کابل ۸۰ درصد پلیت موترها بهنام مالکانشان ثبت نیست؛ کابل ۲۶ دروازه دارد که چهار دروازهاش گرفته شده و ۲۲ تای دیگرش باز است. ۵۰۰ موترزره بدون اسناد و با شیشهی سیاه درکابل گشتوگذار میکنند و همچنین ۱۰۳ گروه افراد مسلح غیرمسئول در شهر کابل فعال اند.همهی موارد یادشده، امنیت شهرکابل را با تهدید مواجه کرده، اما تلاشها برای بهبود آن جریان دارند. ماشینهاى اسکن براى تلاشى در دروازههاى شهر کابل نصب شده و صرف براى یک و نیم ساعت فعال اند؛ اما براى ٢٣ ساعت متباقى تیل آن دزدى میشود.
پس چطور امنیت بهبود یابد. در زندانی پلچرخی ۲۴ هزار زندانی اند که هر روز آزاد میشوند؛ ما یک انتحاری را سه بار بازداشت کردهایم. در جریان چند سال گذشته، هیچ نوع سرمایهگذارى دربخش امنیت ملى صورت نگرفته و این اداره کارهاى خود را با امکانات اندک پیش برده است. در چند سال گذشته، یک استراتژى منظم و دایمى براى تحکیم امنیت وجود نداشت و برخورد مقطعى با حوادث صورت میگرفت.
رحمت الله نبیل درمجلس نماندگان از «برنامه های تعرضی استخبارات افغانستان» به هدف حراست از مردم، سخن گفت. این چنین سخن گویی مقتدرانه و علنی، به همان اندازه ای که بی سابقه می باشد؛ از روی یک سنجش و مشورت مطرح شده است. نبیل یک مجری اطلاعاتی بسیار محتاط است و زهرچشم گیری روانی از معاندان حکومت و مردم افغانستان را نیک می داند.
درسالیان پس ازفروپاشی سازمان امنیت دولتی کارمل – نجیب، رحمت الله نبیل، اثبات کرده است که متواضع ترین و خستگی ناپذیر ترین کارکن امنیت در شرایط بسیارخطرناک در کشور است. او طبق قواعد اطلاعاتی، به موقع ابراز نظر می کند؛ حرف اضافه به مطبوعات نمی گوید اما هشدار سخت و غیر مستقیم وی به پاکستان در محضر مجلس از یک واقعیت در حال گسترش در جنگ اطلاعاتی به نفع افغانستان حکایت دارد. افغانستان مثل گذشته نیست و کشورهایی که آتش جنگ را برای مردم افغانستان افروخته اند بدانند که این آتش دامن خودشان را می سوزاند. در حال حاضر استخبارات کشور به لانه های دشمنان مردم افغانستان رخنه کرده اند. این اشاره ای است به ضربات شوک آور و پرتلفات برمراکز اساسی اردوی پاکستان که ظرف شش ماه اخیر انجام گرفته است. نبیل چرا در یک چنین وضعیت حساس، هشداراطلاعاتی صادر کرده است؟
پوشش اطلاعاتی سی آی ای و سازمان اطلاعات هندوستان، پوشش استواری برای حفاظت ازافغانستان ایجاد کرده اند. برای افغانستان کارمشترک درعرصه اداره سازی، مدیریت اقتصادی و هم گروهی اطلاعاتی منظم با هندوستان فوق العاده حیاتی است. وقتی نبیل بحث «تعرض» علمیات استخباراتی را به میان می کشد، باید نتیجه گرفت که ساختار عملیاتی امنیت ملی درموقعیتی قرار گرفته است که تعرضی عمل کند.
رحمت الله نبیل درولسی جرگه ازجاسوسان به عنوان انتقال دهنده گان اطلاعات دولتی و تبلیغ کننده گان بر ضد حکومت نام برده است. رحمت الله نبیل ازسرمایه گذاری جدی استخباراتی برای شناخت این جاسوسان سخن زده است. یکی جاسوسی است که عملآ اسناد را می گیرد و به بیرون می برد ما دراین باره کار جدی کرده ایم و دست آورد هایی هم داشته ایم. یکی دادن مفکوره است که به نفع دشمن کارمی کنند، دراین بخش سرمایه گذاری اساسی نشده بود چون هیچ کس نمی خواهد که یک فرد را به حدی تقویت کند که دست آن فرد به گریبان خودش برسد. ما در این بخش سرمایه گذاری جدی می کنیم و اصلاحات می آوریم. درسخنرانی نبیل ازفعالیت بیش ازسی حزب سیاسی و مذهبی برای شعله ور ساختن آتش جنگ درافغانستان که درکشورهای همسایه کارمی کنند پرده برداشته است.
بدترین حوادث راکه طی این سالهاامنیت ملی تجربه نمود کشته شدن عبدالله معاون امنیت ملی درلغمان وزحمی شدن ریس عمومی امنیت ملی بود، این رویداد درمهمانخانه شخصی اسدالله خالد وانفجار یک بمب رخ داد.
دفترمطبوعاتی ریاست امنیت ملی با نشراعلامیه ای گفت ،رییس عمومی امنیت ملی ازیک حمله بزدلانه تروریستی درکابل جان به سلامت برده و تحقیقات دراین راستا آغاز شده است. حمله به اسدالله خالد ازسوى یک نماینده طالبان مسلح که پیام صلح را به دولت آورده بود صورت گرفت. زمانیکه نماینده مذکور با رییس عمومى امنیت ملى ملاقات می کرد، مواد منفجره همراهش را انفجارداد.
همچنان حوادث های زیان باردیگرحمله تروریستی درهوتل سرینا کابل بودکه سخنگوی ریاست عمومی امنیت ملی اظهار داشت: بررسى ابتدایی نیروهای امنیت ملی نشان می دهد که درشب های قبل ازحمله به این هوتل، بیش از ۴۵ تن ازاتباع پاکستانى درهوتل مهمان بوده اند. اما درشب حمله، هیچ دپیلمات پاکستانی درمهمانخانه هوتل نبوده است. طی چندسال گذشته، اکثریت کارمندان بخش مهم هوتل سرینا، اتباع پاکستانی بوده اند، اما یک دیپلمات پاکستانی که مسوولیت کلپ این هوتل را به عهده داشت، قبل از وقوع این حادثه فرار کرده است. طی یازده ماه سال ۱۳۹۲ دوازده حمله دیگر که به هوتل سرینا ازسوی گروه حقانی طراحی شده بود؛ از سوی نیروهای امنیت ملی خنثی شد. حمله شب سال نو در هوتل سرینا یک حادثه جدید در طول ١٣سال گذشته بود؛ چرا که آنها از تخنیک جدید استفاده کرده بودند. درحمله به هوتل؛ هر مهاجم بیش از ١٨٠مرمی و یک عدد تفنگچه را دربوتهای شان جاسازی کرده بودند که متاسفانه مسوولین امنیتی دروازه ها متوجه نشده بودند. تحقیقات ابتدایی نیروهای امنیت ملی، بر روی تصاویر کمره های امنیتی هوتل سرینا، نشان می دهد که مهاجمان توسط یک عراده موترنوع کرولا به رنگ سرخ؛ تا دروازه این هوتل آمده اند. درتذکره های دو تن آنها نوشته شده است که باشندگان ولایت قندهارمی باشند؛ اما تحقیات در این مورد از سوی نیروهای امنیت ملی جریان دارند. مسوولین امنیتی هوتل سرینا همان شب سخت سهل انگاری نموده بودند، چرا که تدابیر امنیتی را جدی نگرفته بودند. همه محافظین هوتل سرینا که تعدادشان به ٩٩ تن میرسد، درمقابل چهار تن مهاجم که تنها تفنگچه باخود داشتند، ایستادگی نکرده و فرار نمودند.
غنی طی دیداری باعده ازکارمندان امنیت ملی گفت: من مصمم هستم که منحیث سرقوماندان اعلای قوای مسلح کشور، ازجان، مال و حیثیت تان دفاع نمایم. هرکسیکه دست به قتل و جراحت شما می زند، به زندان خواهد رفت ومتیقن باشید کسانی را که شما با زحمات زیاد دستگیرکرده اید، به پنجۀ قانون وعدالت سپرده خواهد شد. امنیت زمانی تامین میشود که ازنیروهای امنیتی بخاطر تحکیم قانون، صلح وثبات استفاده شود ونیروهای امنیتی درسیاست دخیل نشوند. حکومت حافظ جان نیروهای امنیتی خواهدبود وبخاطر تقویه ومسلکی سازى ازهیچ نوع سعی و تلاش دریغ نخواهد ورزید و مسوولیت دارد تا برای نیروهای امنیتی شرایط خوب زند گی را مهیا نماید.
تفاهم استخباراتی با) آی اس آی( سرانجام به کجاکشید؟؟؟
باتنشهای فراوان درجامعه ، اخیرآ ریاست عمومى امنیت ملى، ازنهایى نشدن تفاهمنامه همکارى هاى استخباراتى میان افغانستان و پاکستان خبرداده میگوید که در اجرایى شدن این تفاهمنامه، منافع ملى و سیاست خارجى کشور، طورجدى در نظر گرفته میشود. روابط و همکاری میان سرویس های استخباراتی دول، برای حل معضلات مورد نظر، مستلزم تعامل وهمکاری صادقانه و فضای اعتماد میباشد. ریاست عمومی امنیت ملی گفته است که برای نهایی سازی و اجرایى شدن این تفاهمنامه در مطابقت با منافع ملی، سیاست خارجی افغانستان و کسب مشروعیت آن نیازمند گذار ازپنج مرحله میباشد. تعیین چهارچوب، حدود و صلاحیت های این تفاهمنامه توسط رئیس جمهور افغانستان؛ تسوید و تدقیق متن تفاهمنامه توسط متخصصین ارگان های ذیدخل دولت ، بحث روی مسوده تفاهمنامه در نشست شورای امنیت ملی؛ نشست مشورتی جهت ایجاد اجماع با جهادی هاو وکلای مجلس و سپردن متن تفاهمنامه به جانب دولت پاکستان، شامل مراحلى است که این تفاهمنامه باید طى نماید. ریاست عمومی امنیت ملی، در هرگونه تعامل با سرویس های خارجی، منافع ملی را مقدم پنداشته و مصالح علیای کشور را درنظر بگیرد. تفاهمنامۀ همکارى هاى استخباراتى میان افغانستان و پاکستان، با مخالفت های جدی برخى اعضاى شوراى ملى، حامد کرزى رییس جمهور پیشین، برخى از رهبران جهادى، برخى احزاب سیاسى ومردم عام روبرو شد واعتراض کنندگان، خواهان لغو این تفاهمنامه شده اند. همچنان اجمل عابدی سخنگوی رییس جمهور، قبلاً به رسانه ها گفته است که تفاهمنامه اطلاعات استخباراتی میان افغانستان و پاکستان چیز تازه یی نیست؛ درگذشته هم هردو نهاد استخباراتی، چنین تفاهمنامه هایی باهم داشته و اکنون هم توجه بیشتر این تفاهمنامه بر روی مبارزۀ مشترک دو کشور بر علیه تروریزم است.
همچنان گفته میشود- درنشست شورای امنیت ملی، رحمت الله نبیل رییس امنیت ملی مخالفت شدید خود را در برابر این تفاهمنامه نشان داد که باعث درگیری لفظی بین رحمت الله نبیل وحنیف اتمر رییس شورای امنیت ملی گردید. حنیف اتمرازرحمت الله نبیل خواست که این تفاهمنامه را تطبیق کند اما رییس عمومی امنیت ملی گفت: اگر یک لحظه هم در امنیت ملی باقی بمانم تفاهمنامه با آی اس آی را در ارگان امنیت ملی تطبیق نخواهم کرد. درهمین رابطه نمایندگان مردم در خانه ملت، سیاستمداران کشور را ساده لوح دانسته و گفتند: سیاستمداران پاکستانی میان خود خواهند گفت که با چه سیاستمداران افغانی ساده لوح، ناعاقبت اندیش و خوش بین روبرو هستیم. با وجود آنکه سه دهه فشار و ویرانی در کشورشان بازهم مطیع خواسته ما هستند. نمایندگان مجلس خواستار حضور رییس شورای امنیت و پاسخگویی به وکیلان شدند. متن این تفاهمنامه براساس گفته های سخنگوی امنیت ملی خلاف منافع ملی است. در تفاهم نامه آمده که با جدایی طلبان مبارزه مشترک صورت گیرد، ما جدایی طلب نداریم؛ اما در پاکستان پشتونها و بلوچ ها جدایی طلب هستند، براین اساس افغانستان به گونه غیر ضرور با پشتونها و بلوچ ها دشمنی می کند. امضای این تفاهم نامه به طور غیر مستقیم رسمیت دادن به خط دیورند است، زیرا بر بنیاد این تفاهم نامه به پشتونها و بلوچ ها اجازه نمی دهد که از پاکستان جدا شود و آنان را جزء خاک پاکستان می داند.
این در حالی است که براساس برخی گزارش های تایید ناشده، رییس جمهور درنشست مشورتی با جهادها گفته است که در برخی ماده های این تفاهم نامه ازجمله، مقابله با جدایی طلبان دوکشور، آموزش کارمندان امنیت ملی وایجاد دفاتر استخباراتی پاکستان درکابل وایجاد دفاتر امنیت ملی به پاکستان، تجدید نظرمی شود. امضای تفاهم نامه استخباراتی با پاکستان واکنش های تندی را در پی داشته است و نمایندگان شورای ملی و آگاهان امور نظامی، این تفاهم نامه را برخلاف منافع ملی افغانستان خوانده اند.
عاصم سلیم باجوه سخنگوی اردوی پاکستان در«تویتر»خود به بیان جزئیات قرارداد امضا شده میان افغانستان و پاکستان پرداخت . سازمان آی اس آی با اداره امنیت ملی افغانستان برای تبادل اطلاعات با هم به توافق رسیده و قراردادی را در این زمینه امضا کردند . به گزارش رسانهها توافقات انجام شده بین سازمان آی اس آی و امنیت ملی افغانستان به شرح زیرمیباشد .سازمان «آیاسآی» تعهد کرده است که به ریاست عمومی امنیت ملی کمک فنی کند .سازمان امنیت ملی افغانستان و سازمان اطلاعات پاکستان توافق کردهاند تا اطلاعات خود را در مورد گروههای تروریستی مبادله کنند. (سخنگوی ریاست امنیت ملی نیز به این بند یادداشت تفاهم در نشست خبریاش اشاره کرد و گفت که دوطرف اطلاعات خود را درباره گروههای تروریستی داعش و القاعده مبادله میکنند) .
دو سازمان اطلاعاتی توافق کردهاند که با جداییطلبی و گروههای جداییطلب مبارزه میکنند.
هر دوسازمان اطلاعاتی ، با سرویسهای اطلاعاتی دشمن مبارزه میکنند. افغانستان متعهد شده که به بازجویان پاکستانی زمینه بازجویی از زندانیهای پاکستانی را در زندانهای افغانستان فراهم کند .سازمان آی اس آی متعهد شده علاوه بر فراهم کردن تجهیزات لازم برای سازمان امنیت ملی نیروهای این سازمان را آموزش بدهد.
بازجویی مشترک ازشبهنطامیان دستگیر شده نیزیکی از مواردی است که سازمانهای اطلاعاتی دوکشور دراین زمینه به توافق رسیدهاند. گفته شده که نبیل درنشستهای مقامات پاکستانی با مقامات کشورحضور نداشته و نسبت به این تفاهمنامه معترض بوده است. امنیت ملی گفته برای نهایی کردن و اجرایی شدن این تفاهمنامه، متن آن باید بر اساس منافع ملی و سیاست خارجی افغانستان باشد و برای گرفتن مشروعیت باید از این پنج مرحله بگذرد:
مرحله اول: چهارچوب، حدود و صلاحیتهای این تفاهمنامه را رئیس جمهوری تعیین خواهد کرد.
مرحله دوم: متن پیشنویس تفاهمنامه توسط متخصصان نهادهای دولتی شامل ریاست عمومی امنیت ملی، وزارت امور خارجه ودفتر شورای امنیت ملی تهیه و بررسی خواهد شد. امنیت ملی گفته که این گروه متخصصان به رئیس جمهوری گزارش خواهند داد.
مرحله سوم: شورای امنیت ملی افغانستان در مورد پیشنویس این تفاهمنامه بحث خواهد کرد.
مرحله چهارم: بعد از این که تفاهمنامه از شورای امنیت ملی گذشت، برای ایجاد "اجماع ملی"، پیشنویس آن در اختیار بزرگان سیاسی، جهادی هاو نمایندگان مردم برای گرفتن نظرات آنها قرار خواهد گرفت.
مرحله پنجم: پس ازگرفتن و درج نظریات، متن تفاهمنامه به دولت پاکستان سپرده شود.
سازمان اطلاعاتی پاکستان تاکنون در مورد مراحل نهایی کردن این موافقتنامه چیزی نگفته است. درروزهای گذشته بحث روی تفاهمنامه اطلاعاتی بین سازمانهای اطلاعاتی افغانستان و پاکستان از موضوعات بحث برانگیز بود و واکنشهایی به همراه داشت.
هشت درخواست جدید رئیس جمهورغنی از پاکستان
اشرف غنی در نامهای به نوازشریف نخست وزیر پاکستان از وی خواست تا در تأمین امنیت افغانستان گامهای عملی بردارد؛ رئیس جمهور حدود یک ماه برای پاکستان مهلت تعیین کرده تا گام عملی در این باره بردارد، در غیر آن دریچهی همکاری میان دو کشور بسته خواهد شد.
غنی در این نامه هشت خواست را مطرح ساخته است:
۱- صدور یک بیانیهی رسمی از سوی رهبری سیاسی پاکستان برای نکوهش عملیاتهای طالبان.
۲ - دستور رهبری نظامی پاکستان برای جلوگیری از فراهم ساختن پناهگاه به طالبان و عملی شدن این دستور.
۳ - دستور گسترش پیکار با هراسافگنی با شبکهی حقانی و بازداشت مسئولان حملههای هراسافگنانهی اخیر در افغانستان.
۴ - دستور بازداشت خانگی رهبران شورای کویته و شورای پشاور و آغاز پیگرد آنان به علت تهدید کردن کشور دوست.
۵- دستور سپردن تمامی زخمیان جنگها از سوی شفاخانهها به زندانهای امنیتی برای بازداشت و بررسی بیشتر.
۶- توافق برای مبادلهی زندانیانی چون ملا برادر با اعضای تحریک طالبان پاکستان.
۷- دستور به کارخانههای تولید مواد کیمیایی برای منع فروش مواد انفجاری به گروههای غیرقانونی و هراسافگن.
۸- ایجاد تفاهمنامهای که بربنیاد آن عملیاتهای همزمان برای جلوگیری از رفتوآمد اعضای تحریک طالبان پاکستان و تحریک طالبان افغانستان به راه انداخته شود.
از اختلاس نیروهای مسلح نیز در امان نماند
برخی با انواع روشهای غیرقانونی میراث فرهنگی کشور ر به تاراج می برند. آیا چنین افرادی را میتوان دوستدار وطن دانست؟ آیا آنانی که با روشهای مختلف ثروتهای مادی و معنوی وطن را چپاول مینمایند، میتوان دوستدار وطن دانست؟ رعایت امانت نسبت به اسناد، املاك و دارایی های کشور نوعی وطندوستی است. اگر کسی سبب چپاول دارایی های ملی شود، نمیتوان چنین شخصی را میهندوست دانست. كسانی كه در مسند امانتداری قرارگرفتهاند، بدانند که وظیفه سنگینی بر دوش دارند و آن امانتداری و پاسداری از امکانات و دارایی های كشوراست. یك وطندوست واقعی هیچوقت منفعت ملی را فدای منافع شخصی خود نمیکند.
آسمان در آسمان پر دود شد
کوچه کوچه شهر ما نابود شد
بسکه نالیدم گریستم روزها
چشمه اشکم بسان رود شد.
گزارش اداره بازرسی عمومی امریکا برای بازسازی افغانستان میگوید که بیش از دو صد هزار قبضه سلاح مختلفالنوع که از طرف وزارت دفاع امریکا به اردوی افغانستان کمک داده شده بود؛ ناپدید میباشند. منابع مختلف احتمال دست داشتن مقامات ارشد ازجمله بسمالله محمدی را در ناپدید شدن این سلاحها نادیده نمیگیرند. در همین حال منابع مختلف تأیید میکنند که بخش قابلتوجهی از بودجه و تجهیزات نیروهای نظامی توسط باندها غارت و چپاول گردیده است. اما انتظار نمی رود افرادی چون بسمالله محمدی، توسط ارگانهای عدلی مورد پیگرد قرارگرفته و سرنوشت میلیاردها دالر پول سرقت و دزدی از بودجه و امکانات نیروهای مسلح، به خزانهی ملی بازگردد.
چاندرا در یک رسالهء تحقیقی خود نوشته است که جنگ های چندین ساله در افغانستان زمینهساز ایجاد شبکۀ گستردۀ مواد مخدره شد که در آن فرماندهان محلی، جنگ سالاران، مقام های حکومتی، پروسس کنندهگان هرویین، قاچاقبران و تاجران مواد مخدر دخیل بودند.
احمد رشید در کتاب سقوط در هرجومرج اشاره میکند که ادارۀ استخبارات مرکزی امریکا میخواست که هر برنامۀ امدادی ایالاتمتحده در راستای کمک به دستگیری اسامه بن لادن استفاده شود و بیش از این که در بازسازی افغانستان هزینه شود، جنگ سالاران را تقویت کند.
شیث جونز در کتابش تحت عنوان در گورستان امپراتوریها، جنگ امریکا در افغانستان، مینویسد که در ابتدای حضور ایتلاف بینالمللی به رهبری امریکا در افغانستان، جنجال بر سر این که آیا حضور نیروهای بینالمللی فراتر از دروازههای کابل گسترش یابد یا نه، سبب شد تا قومندانان محلی یا جنگ سالاران خلأ به میان آمده را پُر کنند و شماری از آنان نیز از سوی اردوی ایالاتمتحده کمک شوند.
در پیوند به جایگاه اقتصادی نیرومندان پُر نفوذ، احمد رشید ژورنالیست سرشناس پاکستانی در کتاب سقوط در هرجومرج اشاره میکند که پالیسی واشنگتن در حمایت از جنگ سالاران مانع از هر گونه نهادسازی در حکومت افغانستان میشد. او مینویسد که عاید سالانۀ گمرکات افغانستان به ۵۰۰ میلیون دالر آمریکایی تخمین زده میشد که بیشتر از کل بودیجۀ این کشور بود، اما در سال ۲۰۰۲ میلادی تنها ۸۰ میلیون دالر جمعآوری شده بود.
اشرف غنی که در آن هنگام وزیر مالیۀ کابینۀ رییسجمهور کرزی بود، تخمین زده بود که اسماعیلخان در آن هنگام روزانه ۱۶۰ هزار دالر از بابت وسایط که از ایران و ترکمنستان وارد میشدند، به دست میآورد. گل آغا شیرزی، والی وقت کندهار بر عواید بزرگ رفتوآمد وسایط از کویته و همچنان از تردد لاریها از هرات به کابل کنترول داشت. در بندر حیرتان، جنرال دوستم ۳۷ درصد و جنرال عطا محمد نور ۵۰ درصد عواید را به دست میآوردند. نیرومندان هزاره دوازده درصد بهره میبردند و به اساس همین معلومات تنها یک درصد برای پوشش مصارف و معاشات استفاده میشد. جنگ سالاران همچنان بر منابع طبیعی افغانستان ازجمله معادن زغالسنگ و نمک در بغلان و تخار، کارخانههای سمنت و پنبه و همچنین منابع نفت در شبرغان ونیز معادن زمرد پنجشیر و لعل و لاجورد بدخشان کنترول داشتند.
وزارت مبارزه با مواد مخدر افغانستان اخیراً اعلام کرد که ارزش تجارت مواد مخدر این کشور سالانه به هفتاد میلیارد دالر رسیده است که بخش اصلی این پول، به جیب مافیای بینالمللی مواد مخدر و قاچاقچیان میریزد؛ اما به یقین گفته میتوانیم که ارقام واقعی به مراتب بالاتر از چیزی است که اعلامشده و تعدادی از مقامات مهم دولت کرزی خود ریاست مافیای مواد مخدر کشور را در دست دارند.
دهقانان نادار و درمانده افغانستان که بار اصلی تولید این مواد را به دوش دارند. قاچاق مواد مخدر بخش مهمی از مأموریت امریکا و بریتانیا در افغانستان است. سنلس نهاد بریتانیایی بارها تلاش کرده تا کشت مواد مخدر در افغانستان را قانونمند سازد. این نهاد با مصارف میلیارد دالری در میان دهاقین و زارعین افغان آنها را به کشت و زرع خشخاش تشویق کرده و پول ناچیزی به حاصلات آنها پرداخته است. اینان در حالی تحت نام قانونمند ساختن تولید آن را در کشور رشد میدهند که قبلاً کشورهای هند، ترکیه، تایلند و غیره تحت نظارت مللمتحد نیازهای دوایی جهان را با کشت قانونی خشخاش مرفوع میسازند. تولید یک ساله تریاک افغانستان، برای همه نیازهای دارویی سه ساله جهان کفایت میکند، درین حال روشن است که اینان میکوشند کشتزار های خشخاش افغانستان را به خاطر ساخت مواد مخدر قانونی. مافیای مواد مخدر همه شریآنهای دولت حامد کرزی را در داست دارند. پولیس، اردو و امنیت در دست آنهاست و مقام های امنیتی ٣٤ ولایت افغانستان نیز به دستور همین مافیا نصب و عزل میشوند. مافیای درون دولت کرزی برای خرید و فروش، ترافیک و قاچاق مواد مخدر راهها و شیوههای مختلفی را در اختیار دارند. بانکها، شرکت های امنیتی، شرکت های ساختمانی، شرکت های ترانزیتی و تجارتی، شرکت های هوایی، پولیس، اردو و امنیت همه در دست همین افراد قرار دارند. به فرض محال اگر جایی مشکلی پیش آمد، با پرداخت دالر به ادارات فاسد و گندیده دولت، هیچ مانعیای برایشان وجود نخواهد داشت.
عطا محمد نور، قسیم فهیم، ظاهر قدیر، گل آغا شیرزی، زاهد الماس، دین محمد جرئت، بصیر سالنگی، امانالله گذر، پیرم قل، ایوب سالنگی، عبدالروف ابراهیمی، خانواده کرزی به شمول برادران و برادرزادههایش و جنایتکاران جنگی و قاچاقبران بیشمار در صدر فهرست مافیای مواد مخدر هستند. قسیم فهیم در بیش از یازده سال گذشته بهمنظور کاروبار امن و بدون پرس و پال قاچاق مواد مخدر شاهراه کابل ـ قندهار، کابل ـ غزنی، زابل ـ قندهار و قندهار ـ سپین بولدک در مرز میان افغانستان و پاکستان را در کنترول و اختیار خود قرار داده است. والیها و قوماندانهای امنیه ولایت های غزنی و زابل به دستور و خواست فهیم تعیین میشوند.
خالد از جانب کرزی سال گذشته منحیث مسئول عمومی امنیت زون جنوب کشور نیز تعیین گردید. ناگفته مشخص است که وی مسئول پاکسازی شاهراه کابل ـ قندهار بهمنظور کار و بار قاچاق مواد مخدر برای سیاف است. در سال ٢٠٠٩ سیاف فردی به نام ضیاء مسعود را که از دستیاران نزدیک اسدالله خالد است به عنوان قوماندان امنیه زابل تعیین کرد. او مسئولیت مستقیم تأمین امنیت کاروانهای انتقالاتی مواد مخدر از زابل به سپین بولدک را بر عهده داشت. مسعود حدود یک ماه پیش از سوی اسدالله خالد به عنوان رئیس اداره ٢٤ امنیت در شهر کابل تعیین گردید. عبدالرزاق قوماندان امنیه قندهار فرد خونخوار و جنایتپیشه از دیگر سربازان گوش به فرمان سیاف است که مسئولیت انتقال مواد مخدر از سپین بولدک به شهرهای کویته و کراچی پاکستان را بر عهده دارد.
در باره قاچاقبری و جنایات عبدالرزاق بارها در مطبوعات غربی و به خصوص استرالیا گزارشهایی به نشر رسیدهاند اما او هنوز هم فرد قدرتمند در قندهار به شمار میرود. گفته میشود سیاف مالک هشت کشتی انتقالاتی در بندر کراچی و برخی کشور های عربی است که بیشتر بهمنظور کار و بار قاچاق مواد مخدر خریداری شدهاند. قیمت هر کشتی ١٢ میلیون دالر گفتهشده که در مسیر آبهای آسیا ـ اروپا به کار انداخته شدهاند. به همین گونه مرز های شمال افغانستان از جمله بندر حیرتان، شیرخان بندر و بندر آقینه در اختیار و خدمت رشید دوستم و عطا محمد نور دو امپراتور ولایات شمال افغانستان قرار دارند. شرکت هوایی کام ایر که بیشترین سرمایهگذاری آن از سوی دوستم صورت گرفته مستقیماً در خدمت تجارت مواد مخدر قرار دارد. مسیر کشور های آسیای میانه، ترکیه و بالأخره روسیه و برخی کشور های اروپایی به کمک قاچاقبران و مافیایی بینالمللی مواد مخدر بروی شرکت کام ایر باز است. ایران هدف دیگر پرواز های مملو از صدها تن مواد مخدری است که از طریق طیارههای شرکت های خصوصی انتقال داده میشوند.
شبکه مافیای مواد مخدر در تخار و بدخشان به دست قسیم فهیم و افرادش قرار دارد که در این تجارت خانواده فوزیه کوفی و به خصوص برادرانش در آن سهیماند. ضابط نذیر شاروال بدخشان از دیگر نمایندگان شبکه مواد مخدر فهیم در آن ولایت به شمار میرود. شیرخان بندر در کندز نیز یکی دیگر از مسیرهای عمده قاچاق مواد مخدر محسوب میشود و از پلی که توسط امریکاییان با مصرف ٣٧ میلیون دالر بالای دریای آمو اعمار گردیده، جهت انتقال این مواد به آسیای میانه استفاده میشود، که از آنجا به بازار های عمده در روسیه و اروپا راه مییابند.
همچنان بسمالله محمدی چهار قرارداد بزرگ را با بهرهگیری ناجایز از صلاحیت دولتی در اختیار پسرش قرار داده و اکنون پسرش عامل اصلی در انجام پروژهی ساختمان «پنتاگون» در کابل به شمار می رود.
همچنان در همکاری با فرزند یونس قانونی به دلیل بستهگی خانوادهگی، شش قرارداد بزرگ دیگر را نیز از آن خود کرده است. بسمالله دهها تُن از بهترین تجهیزات صحی شفاخانه ی سردار داوود خان را که قوای بینالمللی به آن جا انتقال داده بودند؛ از طریق فروشگاه دوا فروشی برادر رئیس صحیه سابق وزارت دفاع، (یفتلی) به فروش رسانیده است. بر اساس اسناد موجود در ادارهی ناظر خارجی، حق بسمالله از شفاخانه سردار داوود، بیست هشت میلیون دالر مشخص شده است. برخی منابع بینالمللی به بسمالله محمدی پیام دادهاند که اعضای خانوادهی وی به طور منظم کاروانهای قاچاق مواد مخدر از افغانستان به خارج را رهبری میکنند.
علاوه بر آن، مجموعه مدارک و اسناد مربوط به فروش ذخیره گاههای مهمات ولایت پنجشیر به آمریکاییها و اردوی ملی از دوسیههای کلان و مشترک فهیم و بسمالله است که میتواند سرنوشت سرمایههای آنها را با سؤالات و بازخواست های ملی و بینالمللی رو به رو بسازد. ذخایر اسلحه و مهمات پنجشیر تحت مدیریت و اداره فهیم و بسمالله خان از ابتدای سقوط طالبان به بعد، تحت پوشش کمپنیهای قراردادی اکمال کنندهی مهمات و سلاح برای اردوی ملی از کشورهای روسیه، اکرائین و جمهوری چک به فروش رفته است. آنها به همین منظور، یک دفتر جعلی در دوبی و کابل تأسیس کرده بودند؛ و منابع تحقیق، دوسیههای کامل آن را در اختیار دارند.
در گزارش ذکر شده است که علیرغم دنباله سنگینی از اتهامات و جرایم، بسمالله خان برای بسیج مردم علیه حکومت غنی کارزار سراسری به راه انداخته و برای ساماندهی پروژهی مجاهدین و «مقاومت» با حامد کرزی رییسجمهور پیشین به طور منظم دیدار و مشورتهایی داشته است.
قضیه اختلاس یک میلیارد و پنج صد و بیست افغانی از قرارداد سی نو قلم البسه در معینیت محافظت عامه وزارت داخله
قضیه اختلاس یک صد و سی دو میلیون افغانی از قرارداد البسه در وزارت دفاع ملی
قضیه اختلاس سه صد پنجاه دو میلیون افغانی از قرارداد سه صد پنجاه دو قلم دوا در معینیت محافظت عامه وزارت داخله
قضیه اختلاس بیست هفت میلیون دالر از قرارداد دو قلم بوت و البسه در وزارت دفاع ملی
قضیه اختلاس بیست هشت میلیون افغانی از قرارداد کیک و کلچه مأموران پولیس در وزارت داخله
قضیه اختلاس ششصد و بیست هفت میلیون افغانی از قرارداد شصت سه قلم ظروف وزارت داخله
قضیه اختلاس چهار صد و نود دو میلیون افغانی از چندین قراردادهای وزارت داخله.
دستور غنی، مبنی بر تعلیق قراردادهای خرید مواد سوختی وزارت دفاع ملی و اعلام ممنوعالخروج شدن مسؤولان لوژستیکی این وزارت، زنگ هشداری را برای عاملان فساد در وزارت دفاع ملی به صدا درآورد. وجود مصارف گزاف سوختی و تداوم حیف و میلهای گسترده در وزارت دفاع ملی، به خصوص خرید و مصرف مواد سوختی، حدیث کهنهای است که هراز گاهی از سوی رسانهها و برخی از نهادهای بیطرف روایت شده است؛ اما در برابر این روایتهای افشاگرانه و شفافیت طلبانه هیچ واکنشی نشان داده نشده است. گوشهای مسؤولان امور یا چنین صداها را نشنیده و یا هم موانعی فرا روی رسیدن این صداها به گوش آنان وجود داشته است.
غنی تصمیم گرفته است تا تمامی قراردادهای بزرگ، از سوی شخص او نظارت شوند و بخش قراردادهای وزارت دفاع به بخش ملکی واگذار گردد. بر اساس این تصمیم در نظراست اسناد تمامی قراردادهای تیل وزارت دفاع در اختیار ریاست جمهوری قرار گیرد و بعد مجدداً به داوطلبی گذاشته شوند تا فسادی که در این زمینه وجود دارد، برطرف گردد. رییسجمهور غنی گفته است که فساد در ادارههای دولتی را از بین میبرد.
این تصمیم پس از آن گرفته شد که گزارشهایی در مورد فساد گسترده در قراردادی های وزارت دفاع، به نشر رسید. پیش از این برخی از رسانههای بینالمللی گزارشهایی در مورد فساد در شفاخانه چهارصد بستر سردار داوود به نشر رساندند. بررسی فساد در قرارداد وزارت دفاع یکی از گام های عملی رییسجمهور برای مبارزه با فساد است. آگاهان میگویند اختلاسهایی از این نوع در بسیاری وزارت خانهها وجود دارند و در صورتی که اراده جدی برای مبارزه با فساد وجود داشته باشد، حکومت در مبارزه با این پدیده کامیاب خواهد شد. ریاست جمهوری از آیساف خواسته است، تا زمان عقد قرارداد جدید، تیل مورد نیاز اردوی ملی را به آنان برساند. بر اساس تصمیم ریاست جمهوری، تا زمانی که بررسیها در مورد قرارداد تیل در وزارت دفاع به پایان نرسد، پول شرکت قراردادی تأدیه نمیشود. ریاست جمهوری هیأتی را تشکیل کرده تا موضوع فساد در وزارت دفاع را بررسی کند.
تخلیه تانکرهای رنجرهای اردوی ملی توسط رانندگان و حتی صاحب منصبان این نهاد، یکی از مواردی بوده است که بارها شهروندان شاهد آن بوده است. جدا از خورد و بردهای جزئی، فسادهای کلانی نیز در مصرف مواد سوختی وزارت دفاع ملی وجود داشته است. حقیقت این است که هرگاه حرکت اصلاحی ریاستجمهوری در زمینه تحقق اهداف آن که همانا کاهش هزینههای سرسامآور است به فرجام رسیده و محقق شود، کار بزرگی در راستای شفافیت زایی صورت گرفته و بخشی از وابستگیهای شدید مالی دولت در عرصه تأمین نیازهای مالی برای نهادهای امنیتی و نظامی کاهش خواهد یافت؛ زیرا بیشترین مصرف دولت در بخشهای نظامی و امنیتی است و هرچه این ارگانها به کمکهای خارجی نیاز بیشتری داشته باشند، به همان اندازه آسیبپذیری و ضربهپذیری دولت و حکومت افزایشیافته و این مسأله، حکومت را بیش از پیش ضعیف و متزلزل خواهد ساخت.
سامانمند شدن نهادهای امنیتی و کاهش هزینههای بیجا و هنگفت از روی دوش این نهادها به استقلال امنیتی و ثبات سیاسی کشور نیز کمک خواهد کرد، زیرا هرچه نظامهای امنیتی به لحاظ اقتصادی و منابع تمویلی دارای مصارف گزاف باشند، شدت وابستگی آنان به کمکهای خارجی بیشتر شده و نظام سیاسی را وابستهتر خواهد ساخت. این مسأله به ضرر ثبات سراسری و امنیت پایدار نیز میباشد؛ زیرا تا هنوز هم دولت افغانستان نتوانسته است منابع مالیاش را در بخشهای انکشافی و امنیتی از عواید داخلی خویش تأمین نماید و این مصارف به مساعدتهای بیرونی وابسته است.
اما اصل سخن در این است که آیا رییسجمهور و تیم اصلاحاتی وی که از مرکز قدرت (ریاستجمهوری) رهبری و هدایت میشود، در آوردن اصلاحات موفق خواهد شد؟ این پرسش از آن رو اهمیت دارد که باندهای فاسد در ادارات مختلف دولتی ریشهدارتر از آن است که بتوان با یک حرکت اصلاحی ریشه آنان را خشکانده و از دوام عمر زیانبارشان جلوگیری کرد. باندهای فساد در ادارات دولتی همواره یک گام جلوتر از دولت بوده و به محض آغاز هرگونه تاکتیک مبارزه با فساد، شگردهای قویتری را اختیار نموده و جلو اقدامات اصلاحی را میگیرند. لذا ضروری است تا حکومت متوجه هرگونه نیرنگ باندهای فاسد بوده و نگذارد تا اقدامات انجامشده خنثیشده و عدم تأثیرگذاری آن، ابهت و هیبت حکومت را شکسته و اقتدار آن را برای بار دیگر بر زمین بزند.
تنها در قراردادهای وزارت دفاع بالغ بر پنجاه میلیارد افغانی معادل یک میلیارد دالر اختلاس صورت گرفته است. در سالهای اخیر رسانههای داخلی هم به این موضوع پرداختند. صدای امریکا به تاریخ ۲۰ سنبله ۱۳۹۱ از مفقود شدن اسناد خریداری و مصرف تیل و روغنیات وزارت دفاع خبر داد. بر اساس یافتههای دفتر سوپکو، حساب خریداری نفت و سایر روغنیات وزارت دفاع ملی از ماه اکتوبر سال ۲۰۰۶ تا ماه فبروری سال ۲۰۱۱، عمداً از بین برده شده است. با درنظرداشت اینکه مصرف سالانۀ تیل و روغنیات وزارت دفاع صدها میلیون دالر است، میتوان گفت با نابود کردن این اسناد، رهبری وزارت دفاع کوشیده بر یک اختلاس میلیارد دالری پرده اندازد.
فساد دیگر که در میان سران وزارت دفاع صورت گرفته فروش زمینهای وزارت دفاع است. قسمتی از زمین های فرقه سابق هرات که مربوط به وزارت دفاع ملی است از سوی قوماندان اسبق قول اردوی ظفر به مبلغ هشت ملیون دالر با همیاری وزارت دفاع به فروش رسیده است.
بسمالله محمدی در مشوره با گروهی از طرفداران، فشارمی آورند که وی از نام پنجشیر و مجاهدین صدای خود را بلند کند که فردا ممکن است دیر باشد. بسمالله با جبههیی از داخل به چالش کشیده شده است. حتی شماری از نهاد های ریاست جمهوری قصد دارند وی را به طور نمونه برای محاکمۀ مالی و جنایی نامزد کنند. پیشنهاد اولی آن است که وی از سوی حکومت رسماً ممنوعالخروج اعلام شود؛ اما منابع در حکومت گفتهاند که نیاز به ایجاد موانع برای سفرهای بسمالله خان احساس نمیشود. استدلال آنها این است که وی جایی برای فرار و پناه گاهی برای پنهان شدن ندارد. گمان نمیرود عبدالله قادر باشد از وی حمایت کند. اصلاً ارادهیی برای دفاع از وی نیز وجود ندارد.
گزارشی وجود دارد که مبالغ بسیار سنگین که به صدها میلیون دالر بالغ میشود؛ از بابت فروش اسلحه و مهمات پنجشیر به قطعات اردوی، در اختیار جنرال بسمالله محمدی قرارگرفته و قرارداد های صدها میلیون دالری وزارت دفاع را نیز گرفته است. اسناد و اوراق مبالغی که از سوی آمریکاییها در بدل فروش اسلحه و مهمات پنجشیر پرداختهشده جمعآوری شده است. نقطهضعف بسمالله در صورت باز شدن دوسیههای مالی، عناصر در داخل پنجشیر استند که با بسمالله و یا در شبکۀ دادوستد تسلیحاتی با وی کار کرده و چند تایی هم به شدت از وی ناراضی شدهاند. به همین سبب بسمالله از نمایش های سیاسی دست برداشته و متوجه خطری شده است.
تشویش بسمالله ازین هم بیشتر شده و بحران اختلاس و سازشکاری در خریداری و عرضۀ مواد نفتی به واحدهای وزارت دفاع هنوز سر جایش باقی است و درین میان امیری رئیس شورای ولایتی سابق پنجشیر، با تهیه اسناد و مدارک بسیار گسترده علیه بسمالله حرکت خود را شروع کرده است. وی مدعی است که بسمالله دو صد هزار دالر از وی مقروض است؛ اما برای مدعیالیه دادن دو صد هزار دالر بسیار گران است. چند تن دیگر از مخالفان نیز عقب وی صف بستهاند. یکی از افراد که از نزدیک با بسمالله رابطه داشته و کارکرده، گفته است که جان او را میتوان گرفت؛ اما گرفتن پول از وی ناممکن است. وی در توجیه این سخن مدعی شده است که در چهارده سال، با آن که بسیار ثروتمند شده، در مناسبتهای خاص، از جمله روز استقلال، عید فطر و عید اضحی، خودش را به آب و آتش میزد که از کرزی یک مقدار عیدی بگیرد. کرزی هم از خزانۀ سرکار مشت میزد و از پنج هزار تا بیست هزار دالر عیدی میداد.
اما از جانب دیگر سازمان دیدهبان شفافیت بینالمللی از موجودیت فساد در سکتور دفاعی و امنیتی اظهار نگرانی کرده و از فساد گسترده در بخش خریداری و تدارکات در این دو سکتور هشدار داد.
این سازمان جهت جلوگیری و مبارزه با فساد در نهاد های دفاعی، اولین تحقیق عملکرد دولتها را در پیوند به ریشهکن ساختن پنج خطر برجسته (خطرات سیاسی؛ مالی، منابع بشری، عملیاتی و تدارکاتی) انجام داده که نتایج آن در کنار دریافتها؛ بیانگر خطر گسترده فساد در سکتورهای دفاعی است. سازمان دیدهبان شفافیت بینالمللی بریتانیا میگوید که این نهاد از یک سال بدین سو، تحقیقی زیر نام «برنامه دفاعی و امنیتی» را در بیش از٨٠ کشور به شمول افغانستان انجام داده است. سکتور دفاعی افغانستان دچار مسایل جدی ازجمله رشوه ستانی وسیع، عدم شفافیت پروسه استخدام، ترفیع های غیر معیاری، ضعف در پروسه تدارکات و قراردادیها و... در مقایسه با سایر کشورهای پس از جنگ میباشد مارک پایمان رئیس برنامه دفاعی و امنیتی سازمان شفافیت بینالمللی در نشست خبری در کابل، موجودیت فساد در سکتورهای دفاعی را خطرناک و تفرقه برانگیز خوانده گفت که این پدیده باعث ضایعات فراوان گردیده و بهای آن را شهروندان، سربازان، کمپنیها و در نهایت خود حکومت افغانستان خواهد پرداخت.
پایمان، بر بخشهای خریداری و تدارکاتی این سکتورها که بیشتر از سوی کمپنیهای امنیتی خارجی تهیه میشود انتقاد کرده، نگرانیاش را از دستبرد های گسترده و عدم شفافیت این پروسه ابراز داشت و گفت- افغانستان در میان کشورهای پس از جنگ، در بخش خریداری و تدارکات ضعف جدی دارد و این بیانگر خطر بزرگ فساد در بخش دفاعی و امنیتی میباشد. رئیس برنامه دفاعی و امنیتی سازمان شفافیت بینالمللی در بریتانیا، تداوم فساد در این سکتورها را ترویج فرهنگ معافیت خوانده افزود، که حکومت افغانستان در زمینه مبارزه با آن باید در نظارت از استراتیژی بودجه دفاع و امنیت و تقویت نیروهای امنیتی افغان یکبار دیگر غور نماید. سازمان شفافیت بینالمللی در مورد فساد در سطح جهان سال گذشته گزارشی را نیز نشر کرد که بر اساس آن افغانستان در میان کشورهای دارای بیشترین فساد در سطح جهان قرار گرفته بود. فساد در سکتور دفاعی و به ویژه در این شرایط حساس تأثیر تباهکننده دارد و این کار اعتماد شهروندان را نسبت به سکتور دفاعی و نیروهای امنیتی از بین میبرد.
۲ ماه قبل رییسجمهور غنی با صدور فرمانی وظایف ۶ تن از کارمندان ارشد وزارت دفاع ملی را به حالت تعلیق در آورد و در کنار آن هیئتی را به سرپرستی حمیدالله فاروقی موظف به برسی قرار داد های لوژستیکی وزارت دفاع کرد که این هیئت امروز در کابل نتایج بررسی خود را ارائه نمود. حمیدالله فاروقی؛ رییس هیئت بررسی قرار داد های لوژستیکی وزارت دفاع گفت: در قرارداد تیل وزارت دفاع ملی حدود ۱۰۰ میلیون دالر افزایش قیمت به سود شركت های قراردادی بوده است. شركت های قراردادی در تبانی با وزارت دفاع ملی، اداره خدمات بازسازی و انكشافی افغانستان و مسؤولان كمیسیون خاص تداركات وزارت دفاع تلاش کردهاند حد اقل ۱۰۰ میلیون دالر را در قیمت نفت مورد نیاز این وزارت افزایش بیاورند. طرف های قرار داد که در ابتدا ۱۷ شرکت بودند و بعداً به ۶، ۴ و بالأخره به ۲ شرکت تقلیل یافتند بین هم توافق كردند تا قرارداد را به قیمت بلند به سود شركت های قراردادی با حكومت به امضا برسانند. قرار داد تیل وزارت دفاع حدود یک میلیارد دالر آمریکایی بوده که در داوطلبی از میان هفده شرکت در نهایت به دو شرکت غضنفر و شرکت مشترک عبدالواسع فقیری، جنرال لوژستیک و نابل لوژستیک تعلق گرفت. هیئت موظف یافتههایشان را با رییسجمهور غنی نیز شریک ساخته و در این بخش به رییسجمهور ۹ پیشنهاد ارائه كرده است كه در بخشی از این پیشنهادها خواستهشده تا افراد دخیل در این قرار داد، از وظایفشان برکنار شده و به ارگانهای عدلی و قضایی معرفی شوند. بسیار به موقع جلو یک ضرر بزرگ گرفته شده است، او از دولت نیز خواست که قرار داد مذكور مجدداً به داوطلبی گذاشته شود. رییسجمهور گفته است که با تمام ۹ پیشنهاد ارایهشده از سوی هیئت حقیقتیاب موافق است و همه را میپذیرد.
منابع و مأخذ: وبگاههای وزارت دفاع ملی - داخله و منابع خبری- ویکیپدیا- ریانووستی، صدای روسیه، اردو و سیاست اثری گرانبهای جنرال محمد نبی عظیمی، نوشته و پژوهشهای قبلی نویسنده در وسایل اطلاعات جمعی و وبگاههای منابع خبری آمریکا و تصویرها گوگل و آرشیف شخصی نویسنده.
جوزای ۱۹۹۴
کيها قواي مسلح بزرگ کشور را متلاشي کردند؟؟؟
بهار پائیز است ...
باز این دل از غمی ديرينه لبريز است
باز میلرزد به خود سرشاخههای بيد سرگردان
باز میریزد فرو بر چهرهام باران
باز رنجورم خداوندا پريشانم
بازمیبینم که بیتابانه گريانم
بهار پائیز است
باز اين دنيا غمانگیز است.
پسازآنکه قدرت دولتی به دستههای بهاصطلاح، مجاهدین منتقل گردید، درنتیجه مبارزه دستههای مسلح برای تصرف قدرت دولتی، دولت مرکزی عملاً از بین رفت و شهر کابل به بيش از دهها حاکميت تبدیل شد. زیربنای مادی و معنوی دولت نابود گردید و تقریباً هشتاد درصد بناهای شهر کابل به خاک یکسان و قوای مسلح کشور نابود شد. درحالیکه دهها هزار انسان بیگناه به قتل رسیدند. قدرتهای اجنبی که جنگهای افغانستان را رهبری و هدایت میکردند دسته دیگری از بنیادگرایان مذهبی را که ترکیبی از مجاهدین افغان، عربهای اجیر و پاکستانیها بودند و قبلاً در صفوف تنظیمهای جهادی میرزمیدند بنام طالبان وارد عرصه سیاست کشور نمودند.
پسازآنکه توافقات ژنيوبه امضا رسـیده ونیرو های نظامی شـوروی ازافغانسـتان خارج گردیدند، دولت پاکسـتان انتظارسـقوط سـریع دولت افغانسـتان به رهبری دکتور نجیب الله را داشـتند.
(آی. اس. آی.) درین زمان که جنرال حمید گل آنرا رهبری می نمود در پی تدارک یک جنگ فیصله کن در برابر دولت افغانسـتان برآمد. این سـازمان اسـتخباراتی با آرایش نیروهای مختلط، تنظیمهای مجاهدین که در صفوف آنها صد ها جنگجوی عربی و نظامیان اردوي پاکسـتان نیز وارد سـاخته شـده بودند ــ جنگ را ازولایت ننگرهارآغاز نمود. این جنگ شـدید به شـکسـت مجاهدین ولی در واقع به ناکامی نظامیان پاکسـتان منجرگردید؛ و بدینگونه اردوي پاکسـتان از بدسـت آوردن پیروزی درافغانسـتان که هدف ازآن بوجود آوردن یک دولت دسـت نشـانده وضعیف وتابع پاکسـتان بود، مایوس گردید. رویداد های بعدی درافغانسـتان چنان واقع گردیدند که زمینهء مداخلهء وسیعی را برای پاکسـتان فراهم آورد. بدنبال سـقوط دولت نجیب الله، (آی. اس. آی.) بار دیگرزمینهء آنرا بدسـت آورد تا برای تحقق اسـتراتیژی دیرینهء پاکسـتان مبنی برایجاد دولت ضعیف و دسـت نشـانده و افغانی سـاختن جنگ درافغانسـتان داخل اقدامات گردد.
ازآنجاییکه احزاب مذهبی پاکسـتان که اهرم اصلی دخالت و بهره برداری اسـلام آباد ازاوضاع افغانسـتان بوده و هسـتند، پس از اردو دارای بیشـترین نفوذ درتصمیم گیری های دولت درمسـایل داخلی ومنطقه یی میباشـند، بنابرآن جماعت اسـلامی پاکسـتان بمثابهء پشـتیبان اسـاسی تنظیمهای بنیادگرای افغانی درتشـکیل دولت برهبری مجاهدین نقش اسـاسی را ایفا نمود. لیکن (آی.اس. آی.) درجنب این مسـایل هدف دیگری را نیز درافغانسـتان پیش میبرد وآن نابود سـاختن نیرو های مسـلح افغانستان بود که در زمان نجیب الله دارای قابلیت رزمی عالی گشـته و پاکسـتان، و بویژه اردو، آنرا تهدید جدی یی برای خود بحسـاب آورده بود.
پس (آی.اس. آی.) سـعی میکرد آتش جنگ درافغانسـتان خموش نه گشـته به نحو دیگری ادامه یابد. جنگهای خونین و بربادی آورسـالهای اقتدارمجاهدین درافغانسـتان بیانگراسـتراتیژی نظامیان پاکسـتان مبنی برتضعیف هرچه بیشـتر نظامی افغانسـتان و ایجاد شـرایط برای تابع وناتوان نگاهداشـتن دایم کشـوربوده اسـت. وقتی نیروهای مسـلح افغانسـتان با ورود تنظیمهای مجاهدین به نابودی کشـانیده شـد (از طریق چور و چپاول و تصرف سـلاح و مهمات قواي مسلح، دارایی های عامه و امکانات دولتی برای خود و فروش بیشـترین غنایم بدسـت آمده دربازارهای پشـاورواسـلام آباد و کویته) وباز گروه های مختلف مجاهدین بین هم به جنگهای تباه کن پرداخته، همهء توانایی های کشـور را از لحاظ مادی ومالی به خاک برابر کردند.
نظامیان پاکسـتان، حکومت و (آی. اس. آی) بر این تباهی جشـن گرفته و آنرا دسـتاورد بزرگ تلاش های چندین سـالهء خود ارزیابی کردند، لذا نواز شـریف نمازشـکرانه ادا کرد و چک ده میلیون دالری را به صبغت الله مجددی وشصت ميليون دالري رابه برهان الدين رباني داد وحميد گل ذوق زده راهي کابل گرديد وتوسط رباني ومسعد دروزيراکبرخان جابجاومشاوردولت تنظيمي گرديد. (آی. اس. آی.)، دربازي ديگرگلبدین را با سـلاح و مهمات بیشـترمجهز سـاخت تا در برابر حریفان ازموضع برتر برخوردار بوده جنگ را شـعله ور نگاه بدارد. درحالیکه قاضی حسـین احمد که هم در میخ میزد و هم در نعل و صبح ها با گلبدین سـرگوشی داشـت و شـب ها با ربانی خلوت میکرد ویکی را علیه دیگری برای فصل های جدید ترجنگ تحریک مینمود. درین میان (آی. اس. آی.) مصروف آن بود تا راه های تازه وتازه تری را برای تقابل دوامدار تنظیم ها درکابل جسـتجو نماید، بدین ترتیب (آی. اس. آی.) با اسـتفاده ازسـیاسـت قدیمی تفرقه بانداز وحکومت کن تخم بزرگترین دشـمنی ها را درمیان تنظیم ها بوسـیِله رهبران احزاب مذهبی پاکسـتان که ظاهراً خود را دوسـتان گلبدین، سـیاف، ربانی، و غیره جا می زدند، بذر نموده و بدینگونه افغانان را در خانهء خود شـان بجان هم انداختند وآنچه را که می خواسـتند در مورد افغانها عملی کردند.
تنظیم ها را چنان مصروف زد و خورد با هم سـاخته بودند که نه در فکر حکومت داری بودند و نه در اندیشـهء مردم، نه ازدیپلوماسی خبری داشـتند و نه از راه و رسـم مملکت داری. آنها رهبران وقوماندانان تنظیم ها را چون عروسـک های کوکی در دسـت خود داشـتند و بهرگونه ایکه می خواسـتند بحرکت می آوردند. بقول دگروال یوسـف مسوول (آی. اس. آی.) درامورافغانستان درهردیدار و ملاقات با رهبران تنظیمهای هفتگانه حرف این بود که کابل باید به آتش کشـیده شـود. اهمیت تخریب کابل برای (آی. اس. آی.) به پیمانه یی بود که بیشـترین مقدار اسـلحه ومهمات به قوماندانانی داده می شـد که کابل را درهدف خود داشـتند. ظهور طالبان رخ دیگر بازی با کارت اسـلام میباشـد که آنرا بی نظیر بوتو رقیب سـرسـخت نوازشـریف ومسـلم لیک آن، که ا زمجاهدین پشـتیبانی می کرد درصحنه سـیاسی افغانسـتان به بازی گرفـت. این بار نیزنصرالله بابربود که به دختر بوتو یعنی بی نظیر بوتو نخسـت وزیر پاکسـتان راهنمایی و مشـوره میداد که چی کند. هم او بود که در ایجاد طالبان برهبری ملا عمر، سـهم بزرگی داشـت. اودرهمکاری نزدیک با جمعیت العلمای پاکسـتان بمثابه حزب طرفدار بوتو به سـازماندهی و سـوق طالبان به افغانسـتان پرداخت. بابرازمیان طلبه های مدارس دینی مربوط به آن حزب که رهبری آن دردسـت مولوی سـع الحق میباشـد، برای صفوف طالبان سـرباز گیری نمود. (آی. اس. آی.) که دیگر ازموثريت حزب اسـلامی گلبدین مایوس گردیده بود، به مدارس دینی مربوط به جمعیت العلمای اسـلام که ازمتحدان بوتو بود، رو آورده و به سـرباز گیری ازآن برای فعال سـاختن طالبان پرداخت.
طالبان گروهی متشـکل از تعدادی از مجاهدین سـابقه بوده و بوسـیلهء (آی. اس. آی.) برای یک دور جدیدی از بازی سـیاسی نظامی درصحنهء افغانسـتان به خدمت گرفته شـدند که هدف اصلی از آن قرار دادن افغانسـتان به صحنهء زد و خورد های جدید و چاق سـاختن هرچه بیشـتر اختلافات مذهبی و اتنیکی بود.
همجنان پاکسـتان قصد آنرا داشـت که درافغانسـتان دولتی پدید آید که ازریشـه با کشـور های روسـیه وهند خصومت داشـته و ازروح سـتیزه جویانه علیه پاکسـتان تهی باشـد. ازهمینرو طالبان مناسـبات با هند را در زمان حاکمیت خویش متوقف سـاخته وروسـیه را نیزبه گسـترش جهاد درقلمروهای آسـیای میانه تهدید می نمود. طالبان همچنان درزیر تاثیر و رهبری مسـتقيم (آی. اس. آی.) به گروه ها و افراد وابسـته به سـازمان های افراطی جهان عرب اجازه داده بود تا کمپ های آموزش و تربیه تروریسـت ها را در نقاط مختلف کشـوردایر و فعال سـازند. در پهلوی آنکه این سـازمان ها با تربیه و آموزش این افراد اهداف خاص خود را درنظر داشـتند لیکن دسـتگاه (آی. اس. آی.) نیز دسـت بازداشـت تا از افراد این کمپ ها برای پیشـبرد مقاصد جنگی و تروریستی خاص خود بویژه دربرابرهند وایران نیزاسـتفاده نماید.
گرچه بدنبال رویداد يازده سـپتمبردوهزاريک درنیويارک و واشـنگتن، موضعگیری پاکسـتان دربرابر افغانسـتان وهند تغییرمحسـوس نموده و دولت نظامی پاکسـتان برهبری جنرال مشـرف درمقابله با تروریزم و تعقیب وبازداشـت تروریسـت های مربوط به شـبکهء القاعده وسـران طالبان با اردوي ایالات متحده امریکا درمنطقه همکاری خود را ابراز داشـته، لیکن چون آفتاب روشـن اسـت که پاکسـتان ازچنین وضعیت پیش آمده حد اعلی اسـتفاده را برای برآورده سـاختن مقاصد سـیاسی و نظامی خود در قبال افغانسـتان به نحو دیگری دنبال نمود.
سـران شـبکهء القاعده و طالبان که ایالات متحده در جسـتجوی آنهابود ـبه مناطق کوهسـتانی مناطق قبایل آزاد، آنسـوی مرز پناه برده اند وقطعات نظامی امریکایی درنوارمرزی بهمین منظورمسـتقر اند. دولت پاکسـتان نیز زیر همین نام برای نخسـتین باردرتاریخ موجودیتش موفق گردید واحد های اردوي پاکسـتان و افراد اسـتخبارات نظامی خود را درقلمرو قبایل آزاد داخل سـاخته وظاهراً زیر نام دسـتگیری سـران القاعده به عملیات خاصی با مقاصد فريب از آن چه که امریکاییان درنظر دارند، دسـت بزند. آنها سـعی کردند درطول عملیات شـان به همان بخش های قبایلی وارد گردیده و عملیات پاکسـازی را براه اندازند که جنگجو ترین و مقاوم ترین اقوام مربوط به قبایل آزاد سـکونت دارند.
این قبایل پیشـینهء مقاومت تاریخی و درخشـانی هم دربرابر اسـتعمارگران انگیسی داشـته وهم تجربهء مقاومت دلیرانه دربرابر اردوي پاکسـتان را موفقانه ازسـر گذشـتانده وهیچگاه حاضر به معامله گری با دولت های متعدد پاکسـتانی نشـده اند. اکنون اردوي پاکسـتان سـعی می ورزد زیرنام مقابله با تروریزم به سـرکوب این مقاومت دسـت یابد وآنچه را که در طول نیم قرن نتواسـته بود بدسـت بیاورد، اکنون برآوره سـاخته و حضور نظامی خود را درامتداد خط فرضی دیورند در برابر افغانسـتان دایمی بسـازد.
پاکسـتان درهمجواری با هند وافغانسـتان همیشه بردونیروی دائماً فعال درپاکسـتان یعنی اردو و مذهب (احزاب مذهبی) تکیه داشـته و هرکدام این دو عنصر نقش اسـاسی در تعیین مقدرات و سـیاسـت های دولت دررابطه به مسـایل داخلی و منطقه یی داشـته اند. اردو در بیشـتری سـالهای نیم قرن موجودیت پاکسـتان قدرت دولتی را دراختیار داشـته و به کمک احزاب سـیاسی ــ مذهبی سـعی نموده تا به تحقق اسـتراتیژی های سـیاسی ـ نظامی در رابطه به کشـورهای رقیبش هند وافغانسـتان ــ دسـت یابد. (آی. اس. آی.) بمثابهء دسـتگاه اسـتخباراتی نظامی، موثرترین وسـیلهء دولت واردو درراه تحقق این اسـتراتیژی ها بوده اسـت، که درهردوعرصه جنگ مقاومت درافغانسـتان وجنگ آزادی درکشـمیرنقش بزرگ خود را ایفاء نموده و باعث وارد سـاختن خسـارات بزرگ مادی و معنوی برای هند و نابود سـازی تمامی امکانات حیات سـیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی درافغانسـتان گردیده اسـت. اردو و (آی. اس. آی.) همین اکنون، به گونهء دیگری درصدد عدم اسـتقرار وضع در افغانسـتان بوده و سـعی میکنند تا دولت مرکزی درتامین صلح دوامدار درکشـور به شـکسـت مواجه گردیده به نحوی مهره های خو د را دردرون حاکمیت جدید وارد بسـازد و یا به گونه یی تداوم مداخلات خود را درامور افغانسـتان تامین نماید.
تفنگ، جنگ سالاري وانتخابات ومواد مخدر
به نام ِدین طمع برتاج کردند
تمام شهر را تا راج کردند
هرآنکي ميهنش راميپرستيد
زدامان وطن اخراج کردند...
توليد هيروئين درفغانستان درمقايسه با سال قبل، سي وچهارفيصد رشد داشته وبا وجود تلاشهاي بينالمللي براي كاهش توليد موادمخدر، درمجموع هشت هزارو دوصد تن هيروئين درافغانستان توليد شده است. دراين مدت كاشت خشخاش هفده فيصد افزايش يافته وهماكنون يکصدونودوسه فيصد از موادمخدرموجود دربازارهاي جهان درافغانستان توليد ميشود. توليد ترياك درافغانستان با ناامنيها و خشونتهاي جاري رابطه مستقيم دارد.
انتخابات درشرايطي برگزارشد كه تفنگ، پول و فساد اداري بيداد ميكرد. در شرايطي كه مردم ضرب ضربات سالهاي وحشت تنظيمي و طالبي را برجسم و جان خود فراموش نكرده اند؛ در شرايطي كه تاريخ و فرهنگ كشورما مورد تاخت و تاز جنايتكارن قرارگرفت كه زخمهاي خونين آن تا كنون التيام نيافته؛ درشرايطي كه آوارگان داخلي ومهاجرين اطمينان به زندگي آبرومند ندارند ودرشرايطي كه فساد اداري وسازش ومصلحت با صاحبان تفنگ و قدرت دررأس سياست هاي دولت قرار دارد، چگونه ميتوان از فضاي دموكراتيك، آگاه ومردمي صحبتي بميان آورد؟
كميسيون هاي گذشته چه دسته گلي را به آب دادند كه كميسيون سمع شكايات ازاين ويا آن آدم تفنگي برازندگي كسب كند؟ شكايت واعتراض زماني موجه ومرعي الاجراست كه لوث تفنگ وجنگ سالاري ازجامعه رخت بربسته باشد. ازكران تا كران كشورشكايت نه، بلكه شعله هاي خشم پنهان وآشكارمردم عليه حاكميت تفنگ وفساد اداري زبانه مي كشد، تبارز تظاهرات خشمگين مردم عليه فساد اداري وحاكميت تفنگ را ديديم.
وعده و وعيدههاي دولت، حواريون وملل متحد دوسيه ي ضخيم واما بي نام ونشاني است كه كميسيون مستقل حقوق بشرآنراترتيب وتبليغ كرد. وعده دادند كه جمع آوري اسناد وشواهد دو سال را دربرمي گيرد (بزك بزك نمير كه جو لغمان ميرسد!) مجرمين جنگي درتارو پود دولت آنقدرنفوذ دارند كه مرزبين مجرم و قاضي را مخدوش ساخته است.
دربازي اتنخابات علاوه برحاكميت تفنگ و تهديد، پول حلال مشكلات بوده كه در رقابت هاي انتخاباتي نقش بزرگي را بعهده داشت. دسترخوان جنگي، بخشش، خريد كارت، مصارف ترانسپورت واوراق تبليغاتي، تقلب هاي پي درپي و غيره به فرهنگ جنگ سالاران وايادي آنان تبديل شده كه ازطريق غارت دارائي هاي عامه (معادن، قاچاق مواد مخدر، غضب شيرپور، جعل اسناد، حيف و ميل كمك هاي بين المللي و ...) وسرمايه هاي باد كرده، دعوي اخذ رأي، ريس جمهور، صدراعظم (ريس اجرائيوي)، و وكالت مردم را دارند؟! دورازعقل است ولي واقعيت دارد. فساد اداري (عدم تصفيه جنگسالاران ازقدرت، رشوه، قوم وخويش بازي، واسطه، شناخت، تبعيض، تفتين و ...) ازبالا تا پايين، ازمركز تا قرأوقصبات كشوربال گسترده وسايه افكند است.
دردرون حاكميت مراكزي وجود دارند كه اين فساد را اشاعه داده و پشتيباني ميكند. مافياي مواد مخدرمركز قدرت ديگري است كه تروريزم، جنگسالاري وبروكراسي را درجال خود تنيده تودههاي محروم ومظلوم وبخصوص روشنفكران واقشار ميانه حال تاب مقابله با اين هيولا راندارد.
به همين خاطر است كه درانتخابات بيشترين تقلب ودزدي را آناني دارند. لودين دريكي از مصاحبههاي خود شفتالو گفتند كه «علاوه برطالبان، جنايتكاران ديگري هم بودند كه شامل پروسه مصالحه ملي گرديدند؟» فرقي نمي كند كه كي خيانت كرده و كي فرمان قتل صادركرده، مهم اين نيست، بل آنست كه ثبات سياسي با موجوديت و لوجنگسالاران و قاچاقبران با خائنين ملي حفظ شود. اين هم سياستي است ولي درخدمت عده ي محدود وخصم مردم.
اين سياست با منافع ملي و وحدت ملي شديداً منافات دارد. مصالحه بامجرمين جنگي وقاتلين ملت گذشته ازتشديد نفاق بين مليت ها، كارانتخابات را به رسوائي كشانيد و راه ورود كساني را به دولت بازنمودكه دستان شان بخون مردم رنگين است. روشنفکران، احزاب سياُسي که نه پول دارند ونه سلاح ودموكراتها واستقلال طلبان شامل طيفي مي گردند كه نه زردارند و نه زور. سرمايه معنوي شان را معرفت وشعور سياسي مي سازد كه با تكيه برآن، حرف دل مردم را مي زنند و مدافع آرزوها وخواسته هاي آنانند. پاسدارنوردربرابر ظلمت اند وبا بيرق آزادي بي هراس ازرگبار تهديد و ارعاب كه سايه شوم تفنگ وپول برصندوق هاي رأي سايه افكنده بود حرف هاي روگ راست خود را گفتند ونوشتند.
بنابرسندي كه سازمان ملل دررابطه با موادمخدرنشر نموده، افغانستان عليرغم كاهش قابل توجه درزرع اين مواد طي سال جاري، در صدر كشورهاي توليد كننده آن قرار دارد.
درين سند آمده كه حدود ٢٠٠ مليون نفربا ارزش بيشتراز ٣٠٠ مليارد دالردرين كاروباردخيل اند وتجارت سالانه آن به ١٣ مليارد دالر (٩ مليار دالربوسيله تاجران كلان و ٤ مليارد دالر آن بوسيله تاجران كوچك) ميرسد. مافياي داخلي و ياران بين المللي شان با استفاده ازوضع بي ثبات دولت، حاكميت ملوك الطوايفي، فساد اداري، فقر و بيكاري مردم، بهترين استفادهها را براي رايج كردن اين مواد كرده است و از اين خوان چرب، تروريزم و جنگسالاري نيز سودهاي كلاني مي برد. بي بنياد ترين فكر و عمل، محكوم نمودن دهقانان فقير براي زرع اين مواد وچپه كردن مزارع شان بوسيله نيروهاي امنيتي است. زيرا اگر شبكه قاچاقچيان از مستي به اين كار رو مياورند، دهقانان ما از مجبوريت و فقط بخاطر سيركردن شكم خود و اولاد شان دست به زرع آن مي زنند.
حال دولت وحاميان بين المللي آن محاسبه كنند كه آيا اراده و توانايي مقابله با اين اختاپوت ها را دارند و يا اينكه درحد مجادله لفظي با آنان اكتفا كرده و درخفا براي هركدام از شبكه ها چراغ سبز نشان خواهند داد تا با خاطر آرام به كار شان مشغول باشند. اگرپلان فرضي چنين باشد، روشن است بغيرازمردم ما وكساني كه دردنيا بنابه هردليلي براي تسكين آلام خود به اين مواد رو مياورند متضررين اصلي اين سناريو بوده، سود اصلي را سلطانهاي مواد مخدر و شهزادههاي كوچك آنان؛ جنگسالاران و تروريست ها خواهند برد وكشور ما چندين دهه ي ديگربه مركز قاچاق، جنايت و انواع فساد باقي خواهد ماند و مردمش روي خوشبختي را نخواهند ديد.
دردولت اگروزيري بر ضد جنگسالاري و فسادحركت ولو بسياركوچكي انجام دهد، قابل تحمل نيست و بايد كنار برود؛ و اين احتمالاً ناشي ازفشارمرموزي است كه جنگسالاران ومافياي موادمخدردولت را درمحاصره گرفته اند.
دولت هرقدربه طرف سيستم شدن پيش برود به همان پيمانه غرق درفساد بروكراسي ميگردد. حال مردم به وعدههاي دولت ولو اينكه با نيت پاكش توأم باشد وصادقانه آن را بخواهد باورنمي كنند، چون ميدانند توان تحقق خواستهايش را ندارد. مردم درعمل ديدند كه دولت بلد است حرفهاي دل خوش كن بزند كه اصلاً قادربه انجام آن نيست. وقتي دولت دربرابر حادثه اي قرارگرفت عموماً ازديد، موضع وخواست مردم به آن برخورد مي كند اما فردايش چون تشويش از عواقب آن دارد و يا هم احتمالاً تهديدي دريافت كرده بلافاصله لاحول كرده خلاف قرارخودعمل مي كند ومردم را در حيرت و تعجب فرو مي برد.