كمك به اوكراين، مساعي جميله براي صلح است يا تسلح بيشتر؟
در فضای پرتنش موجود كه ابرهاي سياه جنگ، آسمان و زمین اوكراين را پوشانيده است، كماكان فرصتهای براي مذاكره و گذار به صلح وجود دارد، مسكو و كيف آمادگي خود را براي آغاز دور دوم مذاكرات به هدف ترك مخاصمه علیالرغم عمق اختلافات و تضاد در اهداف طرفين، ابراز نمودهاند، اوضاع پيچيده و رو به وخامت كنوني در اطراف اوكراين مستلزم مساعي همه جانبه و بیوقفه بینالمللی و رجوع به اصل جهاني حل و فصل مسالمت آميز مناقشات است، قاعدهای كه بهوضوح متضمن صلح و ثبات بینالمللی است.
با بذل توجه به عرف جهاني و اصول پذيرفته بینالمللی، همانگونه كه استفاده خشن و بیرویه زور از سوي مسكو عليه يك دولت مستقل، نقض آشكار، قوانين بینالمللی تعريف میگردد، از جانب ديگر، ارسال تسليحات، سربازگيري و اعزام دستجات مسلح و هکذا ايجاد مفرزه هاي رزمي از جنگآوران مزدبگير به طرفين جنگ كه موجب مشتعل نگهداشتن آتش جنگ و استمرار آن میگردد، بهصورت قطع ممنوع گرديده است.
هفت روز از تهاجم مسلحانه روسيه عليه كيف میگذرد، درين مدت كه به ویرانیهای گسترده، مهاجرتهای كتلوي صدها هزار انسان، درد و آلام باشندگان اوكراين منجر گردیده است، حرفي از میانجیگری و مساعي جهاني به هدف ختم منازعه و تأمین صلح درين منطقه بخصوص از طرف قدرتهای حامي كيف وجود نداشته، درحالیکه ارسال تسليحات سبك و سنگین از جانب غرب بنام دفاع غيرمستقيم از كيف با ابعاد وسيع در جریان است، اين همه تحركات در شرایطی در حال انجام است كه اكثريت کانونهای فكري و آگاهان امور بینالمللی بدين عقيده هستند كه در صورت دوام جنگ، كيف توان مقاومت در برابر ماشين جنگي دومين قدرت نظامي جهان را نداشته و سرانجام به شكست مواجه خواهند شد.
مبرهن مینماید كه اعاده صلح در شرق اروپا كه دوام آن تهديد بالقوه براي امنيت بینالمللی محسوب میگردد، با حفظ استقلال، حاكميت و تمامیت ارضي اوكراين و تضمینات معتبر حقوقی براي آينده ثبات و امنیت روسيه گره خورده است، بنا برين سازمان ملل متحد و دول حامي كيف دريك چنين اوضاع ناگوار حاكم در جمهوري اوكراين با توجه به اصل تشنجزدائی میبایست به اقدامات بي تأخيري متوسل گردد كه پاسخگوي نیازمندیهای دوران جنگ براي طرفين در حال مناقشه باشد.
با اهتمام به اين نظريه هنري كسينجر مشاور امنيت ملي اسبق ايالات متحده كه آزمون سياست، ختم بحران است، نه شروع بحران، بیباکی تعمدي نبست به اوضاع پرمخاطره در اطراف اوكراين، تحريكات، دامن زدن به نبرد رواني و تسریع روند ارسال انواع جنگ افزارهاي تباه كن به طرفين درگير معناي جزء پهنا بخشيدن به مصايب مردمان بیدفاع اوكراين و تقرب جهان به برهم خوردن نظم بینالمللی سودي در پی ندارد.
لذا به باور این قلم بزرگترین كمك به مردم اوكراين، مساعي بینالمللی در راستاي كاهش تنشهای موجود و رسیدن بيك راه حل مسالمت آميز در جنگ خونين كنوني است نه تسلح كه به دوام جنگ منتج و خاک اين کشور در قالب اهداف بيروني به صحنه رقابت منافع و نبردهاي بیپایان نيابتي مبدل گردد.
۴۳ سال جنگ افغانستان نشان داد که جنگ بد است و هیچ پیامد جز ویرانی و کشتار انسانها ندارد، این بازار سرمایه (شرق و غرب) است که از جنگ سود میبرد و بیشتر به اهداف استعماری خویش میرسند.
جنگهای عراق، سوریه، افغانستان و حالا جنگ اوکراین همان بازیهای سیاسی و استخباراتی است که منفعت آن را قدرتهای بزرگ بردهاند و میبرند.
باوجودی که اروپاییان کوشش کردهاند تا اروپای واحد داشته باشند اما پس از هفتاد سال نتنها اروپای واحد ایجاد نشد بلکه ما شاهد جنگ دو اروپا میباشیم، جنگی که قربانی آن مردم اوکراین اند.
امریکا و غرب آن چنانکه در بیست سال برای افغانستان کاری نکردهاند، بنام مبارزه علیه تروریزم وارد افغانستان شدند اما بیست سال بعد از ۲۰۰۱ باز هم همان تروریستان را بر گردههای مردم افغانستان نصب و جمهوریت کاذب را دور زدهاند، امروز هم کاری برای اوکراین و مردم آن نمیکنند، همانگونه که رییس جمهوری اوکراین اعتراف میکند که غرب و ناتو کشور وی را در جنگ با روسیه تنها گذاشتهاند.
غربیها بازی سیاسی و نظامی را پیش میبرند که در نتیجه آن اوکراین چندین پارچه و ضعیف میگردد، غربیها خواهان آن اند تا روسیه دگر اقتدار بزرگ اقتصادی و نظامی نداشته باشد و روسها در انزوای جهانی قرار گیرند.
اوکراین مثل افغانستان فاسدترین رژیم را که درک درست از منافع ملی و منطقهی شان نداشتند تجربه کرد که نتیجه آن آغاز جنگ امروزی است، جنگی که اکثریت روسها و اوکراینیها طرفدار آن نیستند بر عکس میخواهند در حوزه مشترک تاریخی، اقتصادی و فرهنگی خویش زنده گی کنند.
روسیه هدف این حمله نظامی را خلع سلاح اوکراین اعلان نموده است اما بسیاریها به این باوراند که روسیه پلان کلانتر نسبت به آن دارد که در نهایت منجر به تغییر سیاسی نظام به نفع روسیه خواهد شد.
متأسفانه جنگ بزرگترین وسیله برای چرخش ماشین تجارت جهانی سلاح است، اگر جنگی نباشد این همه درآمد پولی قدرتهای بزرگ (امریکا، روسیه، انگلستان، المان، فرانسه و چین) از کجا و چگونه به دست میآید؟ پس باید جنگ کنند تا خوب نفس بکشند!
در چنین وضعیت آشفته جهانی بهترین گزینش همانا مبارزه علیه جنگ و مبارزه علیه تجاوزهای آشکار و پنهان شرق و غرب میباشد که همه باید برای پایان جنگ و پایان اقتدارطلبان شرق و غرب تلاش و به کار بزرگ روشنگری بپردازند.
نابود باد جنگ!
نفرین باد به جنگ افروزان و حامیان کلان شان!
۲۵ فبروری ۲۰۲۲
دولت هند اعلام کرد ه است که به تاریخ 10 یا 11 نوامبر میزبان کنفرانس مشاوران امنیت ملی کشورهای منطقه درباره افغانستان خواهد بود و از مشاوران امنیت ملی کشورهای منطقه ازجمله روسیه، چین، پاکستان، ایران، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان دعوت کرده است تا در این نشست درباره وضعیت امنیتی افغانستان را مورد برسی قرار دهند. شماری از کشورها شامل روسیه، ایران، ازبکستان، ترکمنستان، تاجکستان، قرقیزستان و قزاقستان مشارکت خود را در این نشست تائید کردهاند. چین از اشتراک در این نشست تاکنون چیزی نگفته است و پاکستان از شرکت در این نشست خودداری کرده است و دولت هند از حضور نداشتن پاکستان در این نشست اظهار تأسف کرده اما آن را قابل پیشبینی دانسته است.
منابع دولت هند به رسانهها گفتهاند که پاکستان میخواهد کنترل افغانستان را کاملاً در دست داشته باشد و هر حرکتی برای تأمین استقلال افغانستان را رد میکند و مدعی شدهاند که پاکستان از شورشگری و تروریسم در افغانستان بهعنوان ابزاری برای ضربه زدن به منافع کشورهای منطقه، ازجمله هند، استفاده میکند. در این نشست از طالبان دعوت نه شده است و مقامهای هندی طی نزدیک به سه ماه اخیر و پس از مسلط شدن طالبان بر افغانستان، هیچ تماسی با این گروه نداشتهاند. بااینحال، برگزاری نشست امنیتی به میزبانی هند در مورد افغانستان، نشان میدهد که هند جای خود را در بازیهای سیاسی و امنیتی در افغانستان به رقیبان منطقهایاش واگذار نمیکند.
به نظر میرسد که هدف اصلی هند از برگزاری این نشست امنیتی، نگرانی این کشور از رویکرد تقابلگرایانه طالبان به هند است که به ترغیب پاکستان صورت میگیرد و تحلیل گران به این نظرند که قدرت گیری طالبان در افغانستان، ضربهای مهلک به منافع منطقهای هند وارد میکند. فرار اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان که دهلینو روابط دوستانهای با او داشت و سقوط ناگهانی دولت مورد حمایت غرب در کابل در ۱۵ اوت (۲۴ اسد/مرداد) که خروج سریع و بیسابقه دیپلماتها و امدادگران خارجی را در پی داشت، باعث گردید که هند به «متضررترین» بازیگر منطقهای تحولات افغانستان تبدیل شود. در پی این تحولات، هند نیز مانند بسیاری از کشورها مجبور شد اتباعش را از افغانستان خارج کند و بر این اساس، دهلی نو در چهارچوب عملیات «دیوی شاکتی» بیش از ۸۰۰ نفر را از افغانستان تخلیه کرد. این عملیات همچنان بهصورت محدود ادامه دارد.
هندوستان یکی از مهمترین کشورهای منطقه و بزرگترین کمک دهنده منطقهای به این کشور است. دهلی نو ۳ میلیارد دلار در پروژههای عمرانی افغانستان سرمایهگذاری کرده بود و بورسیه تحصیلی به دانشجویان افغان ارائه میداد. همچنین با کمک به احداث ساختمان پارلمان افغانستان آنهم با بودجهای ۹۰ میلیون دلاری، توانسته بود جایگاه خوبی در این کشور ۳۸ میلیون نفری برای خود ایجاد کندو «۴۰۰ پروژه» که هند آن را در ۳۴ ولایت افغانستان به اجرا گذاشته است و علاوه بر این سطح از سرمایهگذاری، تجارت دو جانبه دو کشور نیز طی سالها به میزان قابل توجهی افزایش یافته و به ۱.۵ میلیارد دلار رسیده بود. اگرچه برخی سیاستمداران هند پیشنهاد دادهاند که چنانچه طالبان بهعنوان یک «دولت مسئول» عمل کند، بهتر است که دهلی نو با آنها روابط دیپلماتیک داشته باشد، اما برخی دیگر از محافل حکومت هند میگویند که اوضاع در افغانستان همچنان در حال تغییر و تحول است و به ثبات نرسیده، و در این شرایط، بهتر است که «منتظر ماند و تماشا کرد»
نگرانی دیگر کشورهای منطقه عبارت است از خطر شکلگیری و مبدل شدن افغانستان به لانه گروههای تروریستی ضد کشورهای منطقه و کشورهای همسایه افغانستان است. روسیه، هند و کشورهای آسیای میانه با نگرانی و جدیت، تحولات افغانستان را زیر نظر دارند. این در حالی است که پاکستان و هکذا افغانستان سالهای متمادی میزبان گروههای جهادی ضد کشورهای منطقه بوده است، گروههای چون انصار الله تاجیکستان، ترکستان شرقی ضد ازبکستان، چند گروه تروریستی ضد هند و حتی اویغورهای ضد چین در خاک پاکستان توانستند آموزشهای تروریستی ببینند و حالا این گروهها در خاک افغانستان پناهگاه امنتری دستوپا کردهاند و به فعالیتهای تروریستیشان ادامه میدهند. باید منتظر ماند و دید که کشورهای همسایه افغانستان در این نشست در قبال افغانستان و تهدیدهای امنیتی از خاک افغانستان چه رویکردی در پیش میگیرند و به همین دلیل نشست امنیتی هند بیشتر برای ایجاد یک اجماع کلی بین کشورهای منطقه در مورد افغانستان است و هند میخواهد بداند که کشورهایی شرکت کننده کنفرانس در قبال افغانستان و امارت اسلامی چه رویکردی در پیش میگیرد.
صلح؛ نه به هر قیمت
جنگ در افغانستان ناخواسته و در مالکیت افغانها نیست و صلح حق و آرزوی دیرینه ئ مردم رنجدیده و مظلوم افغانستان است.
در حقیقت آنانی که نمیتوانند منافع و سود را از برنامههای مسالمتآمیز بدست بیاورند، با کشاندن شعلههای خانمانسوز جنگ در کشورهای چون افغانستان به مقاصدشان میرسند و به گونههای تسلط استبدادی، استعماری و استثماری قدرت، به غارت و چپاول منابع اقتصادی و سرکوب اقتدار ملی کشورهای درگیر و متضرر از جنگ میپردازند.
متأسفانه مالکان و مدیران جنگ با استفاده از عمال خاین و خود فروخته ئ داخلی، رویدادهای خونین و ننگین را تحت عناوین مختلف چون بهاصطلاح جهاد، دولت اسلامی، امارت اسلامی و یا کدام سو استفاده ئ دیگری از ارزشهای تاریخی و مقدسات دینی و مذهبی چندی ست بالای ما جاری ساخته و از آن بیشرمانه سود میبرند.
مردم شریف افغانستان فاجعههای خونین و ننگین فراموش ناشدنی دورههای جنگ خاصتاً دههی هفتاد و تسلط سیاه ارتجاعی حاکمیت بهاصطلاح امارت را در کشور عزیز خود تجربه نمودهاند و میدانند عامل بدبختی و ویرانی افغانستان کدام های داخلی و بیرونی هستند.
زندگی در فضای صلح و رفاه حق هر انسان خاصتاً ما افغانها که حدوداً چهار دهه میشود در آتش و اثرات ناگوار جنگهای تحمیلی و تمویلی بیگانه، جان میبازیم و تا هنوز به یک آرامش نسبی در کشور خویش نیستیم، است و هر آن صلحی که باعث نابودی ارزشها، دستاوردها و ساختارهای سازندهی مدنی و ملی ما گردد، نا خواستنی ست.
بناً در این زمان فهم، شعور و احساس وطن دوستی مردم شرافتمند افغانستان خاصتا نسل پویا و بالنده ئ جوان آنقدر است تا از برنامههای که وطن شان را به منجلاب بدبختی فرو میبرد، آگاه و در محور برنامههای وطنپرستانه و دلسوزانه ئ رهبران و فرزندان واقعی کشور منسجم گردند و از حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، شرف و عزت میهن آباییشان دلیرانه و وطنپرستانه دفاع نمایند.
صلح پایدار و باعزت غرور و عفت ملت افغانستان است نه صلح نمادین و تحمیلی که ما را به گذشته ئ خونین، ننگین و سیاه ببرد.
زنده باد افغانستان - ژوندی دی وی افغانستان - یشه سین افغانستان
هر آن شخص و گروهِ که خود را منسوب به تشکیلات سابق حزب پر افتخار دموکراتیک خلق افغانستان و تشکیلات احزاب فعلی انفصال شده از آن، میدانند اگر هر چه زود در محور فراخوان و اعلامیههای وحدتطلبانهی جریانهای سیاسی معتبر منسجم و گامهای عملی برای تشکیل واحد و با اقتدار حزبی برندارند با قضاوت صریح و جدی نسل جوان و تشکل نوین راهرو آرمان سترگ انسانی حزب دموکراتیک خلق افغانستان روبرو خواهند شد آنگاه نمیتوانند در مقابل ادعا و سؤالهای مطرحِ نسل نوین تبرئه حاصل نمایند.
چنانچه دیده میشود شرایط حساس است و تقاضای زمان بیشتر پای نیروهای سیاسی ملی مترقی و دموکرات را در میدان مبارزه به خاطر نجات و رهایی کشور از جنگ، مجبوریت های مختلف اعم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و عقب ماندهگی ها، میکشاند.
بناً متوجه مسؤولیت تاریخی شده دین ملی و انسانی خود را یکبار دیگر وطنپرستانه ایفا نمایید تا به وحدت واقعی رسیده در آبادی، پیشرفت و ترقی کشور عزیز ما افغانستان گامهای عملی موفقانه برداشته شود.
قوت ما در وحدت ماست!
جفای که در این برهه زمانی صورت گرفته است غیرقابل بخشش است. با این معامله بر سر همه تلاشها برای ادامه خط مترقی و وطنپرستانه خط بطلان کشیدند. اینها رسوا شدنی هستند. این اقدام حتمی پلان همان انجوهای مفتن است که در این مقطع خواسته اینها را رسوا سازند تا سایر اعضای صادق حزب و راه و اندیشه دلزده شوند، سیاست و مبارزه را کنار بگذارند. این شیوه در دهها کشور دیگر آزموده شده است. بدترین حالت زمانی است که صفوف صادق حزب ببینند که بنام آنها تجارت صورت گرفته است.
مبارزه ادامه دارد. رفقا استقامت.
موضع گیری اصولی و ضرورت وحدت عمل
به نظر من؛ موضع گیری و سیاست اصولی در وضعیت کنونی و بحرانی کشور عبارت از این است که ما نیروهای جنبش چپ ملی؛ مترقی؛ دموکرات وداد خواه کشور از زد و بندها و ایتلافهای تنظیمهای جهادی؛ حلقات حکومتهای فاسد و ناکام ۱۸ سال اخیر و مافیای قدرت - ثروت؛ جنگ سالاران؛ غارت گران و شرکای سیاسی تکنوکرات آنان؛ دوری جویم و متحد شویم و به راه اندازی یک جنبش وحدت عمل و بدیل دموکراتیک در حل سیاسی قضیه ء کشور و تأمین صلح پایدار مبتنی بر ارزشهای قانون اساسی و حفظ دستاوردهای موجود در عرصههای توسعه ء سیاسی، آزادیها، حقوق زنان و حقوق اساسی مردم و سایر عرصههای حیات ملی کشور و ایجاد یک دولت ملی قدرتمند و استقرار دموکراسی واقعی؛ آزادی و برابری؛ رفاه و عدالت اجتماعی و تحقق آرمان افغانستان آزاد و مستقل؛ امن و دموکراتیک؛ شگوفان و مرفه؛ نیرومند و سربلند که درراه آن مبارزات طولانی فداکارانه به عمل آمده است و قربانیهای فراوان داده شده است بهصورت متحدانه و یک پارچه مشارکت ورزیم و بدین گونه دین خود را در برابر وطن و مردم رنجدیده کشور ادا نمایم
موضع گیری و سیاست اصولی
به نظر من؛ موضع گیری و سیاست اصولی در وضعیت کنونی و بحرانی کشور عبارت از این است که ما نیروهای ملی؛ مترقی؛ دموکرات و داد خواه کشور از زد و بندها و ایتلاف های تنظیمهای جهادی؛ حلقات حکومتهای فاسد و ناکام ۱۸ سال اخیر و مافیای قدرت - ثروت؛ جنگ سالاران؛ غارت گران و شرکای آنان؛ دوری جویم و در یک جبهه ء واحد سیاسی متحد شویم و به راه اندازی یک جنبش صلح و بدیل دموکراتیک در حل سیاسی قضیه ء کشور و تأمین صلح پایدار مبتنی بر ارزشهای قانون اساسی و حفظ دستاوردهای موجود در عرصههای توسعه ء سیاسی؛ آزادیها؛ حقوق زنان و حقوق اساسی مردم و سایر عرصههای حیات ملی کشور و ایجاد یک دولت ملی قدرتمند و استقرار دموکراسی واقعی؛ آزادی و برابری؛ رفاه و عدالت اجتماعی و تحقق آرمان افغانستان آزاد و مستقل؛ امن و دموکراتیک؛ شگوفان و مرفه؛ نیرومند و سربلند که در راه آن مبارزات طولانی فداکارانه به عمل آمده است و قربانیهای فراوان داده شده است بهصورت متحدانه و یک پارچه مشارکت ورزیم و بدین گونه دین خود را در برابر وطن و مردم رنجدیده کشور ادا نمایم.
پیام حقیقت
طی سالهای اخیر نشریههای چاپی زیادی با استفاده از آزادی نسبی مطبوعات و رسانهها در کشور به شگوفه نشستند که از جمله یکی هم ماهنامه حقیقت زمان است. این ماهنامه معتبر با حفظ شرایط ناگوار طی شش سال اخیر توانسته است تا بعد از یک وقفه نسبتاً طولانی با نشر نخستین جرقههای اندیشههای دادگستری و ترقیخواهی در میان سایر نشریههای کشور که هر کدام شان جای پای درخشانی در راه بیداری مردم به دوش دارند، تابندهتر باشد.
تارنمای حقیقت آغاز هفتمین سال نشراتی ماهنامه حقیقت زمان را شادباش گفته و برای گردانندهگان این ماهنامه پیروزی و مؤفقیتهای مزیدی را در امر دادخواهی، ترقی پسندی و دموکراسی گرایی در کشور آرزو میبرد.
عمر فیض مدیر مسؤول تارنمای حقیقت
نگاهی به نا آرمی های اخیر در کشمیر
جدال هند و پاکستان در مرز دو کشور زمانی آغاز شد که در حمله جدایی طلبان کشمیری وابسته به پاکستان سربازان هندی کشته شدند و هند اینبار نه تنهادولت پاکستان را مسئول دانست بلکه با تهاجم هوایی بدان پاسخ داد و با عکس العمل پاکستان مواجه شد. دولت آقای مودی در هند و دولت آقای خان در پاکستان وسیله مناسبی را بدست آوردند تا ازین فرصت طلایی بنفع خود استفا ده کنند، یکبار دیگر تمامی رسانه جمعی پاکستان واحزاب سیاسی آن شیپور اسلام به خطر افتاده را بصدا در آوردند و دفاع از دولت اسلامی در مقابل هندوی کافر را فریضه اسلامی دانستند.
در هند حزب حاکم آقای مودی و برخی احزاب دیگر بنام دفاع از هند بزرگ و کوفتن بر طبل ناسیونالیسم هندی و مذهب هندو به مقابله برخواستند. حزب آقای مودی مرکز تجمع گروه های ناسیونالیست و متعصبین مذهبی هندو است. هند در آستانه انتخابات قرار دارد و حزب حاکم میتواند از احساسات مردم هند بنفع خود بهره برداری کند.
دولت پاکستان که بدون کمک خارجی توان پرداخت سود قرضه های خود را ندارد، درداخل با مشکلات سیاسی و نظامی روبروست و تحت فشار قدرتهای بیرونی قرار دارد، میتواند همه توجه مردم پاکستان را به سمت بیرون انحراف دهد و بسادگی مخالفت ها را سرکوب کند.
اشتراک افغانها در این جنگ چه عملی باشد و یا تبلیغاتی بطور قطع بنفع مردم افغانستان نیست. ما بکمک هند و پاکستان نیاز داریم، هردو کشور به دست پیشی ما نیاز ندارند. هردو کشور سلاح اتمی دارند و دوستان بیرونی .
به کشور خود به اندیشیم و هزاران سرباز قربانی وطن
ششم جدی را از چندین منظر میتوان دید:
- ارتش سرخ بعد درخواست مکرر رژیم ترکی- امین به افغانستان لشکر کشی و انرا اشغال کرد.
- امین کشته شد و دارو دسته اش از قدرت کنار زده شدند.
- کارمل دومین شخصیت در رهبری ح.د.خ.ا (بعد از ترکی) در راس حزب و حکومت قرار گرفت.
- برای ایالات متحده، غرب، پاکستان و رژیمهای مرتجع عرب بهترین فرصت مساعد شد تا افغانستان را به "ویتنام" برای شوروی تبدیل کنند و کردند.
- درفرجام نه تنها ارتش رخ شکست خورد بلکه شوروی و پکت وارسا هم ازهم پاشید و جهان دو قطبی به یک قطبی تبدیل شد.
ولی از منظر دیگر:
رژیمخونتای "امین" در مدت یک ونیم سال موجودیت خود، بیش از پنجاه هزارتن از روشنفکران، اهل سواد و قلم و متخصصین کشور را که به قیمت گزافی طی یک قرن تربیت شده بودند، بشمول بزرگان قومی و علمای دینی را بدون هیچ گناه و خطایی از دم تیغ کشید.
- در روزهای نزدیک به ششم جدی سال ۱۳۵۸ درزندانهای افغانستان (ازسطح علاقداریها تا ولسوالیها، ولایات و مرکز کشور شهرکابل) حدود صدهزار تن زندانی بودند و همه منتظر اعدام. اگر رژیم امین دوام میکرد مسلمآ اکثریت مطلق این زندانیها نیز سر به نیست میشدند.
شش جدی اگر هیچ حسن دیگری نداشته باشد؛ این خوبی را داشت که ده ها هزار زندانی سیاسی منتظر به اعدام را آزاد ساخت.
این، آن نکته ایست که مخالفین شش جدی کمتر به ان توجه دارند.
ما؛ و داعیه ء حراست وحدت ملی افغانستان
آنچه امروز اهمیت درجه اول دارد و ما آن را در مرکز توجه خویش قرار میدهیم، وحدت ملی افغانستان و همزیستی مردمان سرزمین مشترک ماست. ما با صدای بلند میگوییم! این ملت وجود دارد! این ملت، تاریخ دارد، ریشه دارد، دلیل وجودی دارد و روح مشترک، ارادۀ زندهگی خود و اولاد خود را در همین وطن واحد و تقسیم ناپذیر دارد. ما، نه از کاسۀ کثیفِ نفاق ملی در گذشته خوردهایم و نه خواهیم خورد. در جریان بیش از نیم قرن زندهگی سیاسی؛ ما رهبرِ تاجیک، رئیس جمهورِ پشتون، صدراعظمِ هزاره، منشی اُزبک و رفیقِ ترکمن، نورستانی، بلوچ و پشهیی داشتهایم. از آنان آموختهایم و آنان را دوست داشتهایم. ما مبارزه به خاطر درد مشترک را از آنان فرا گرفتهایم و این را که هزارۀ گرسنه و پشتونِ گرسنه، هردو گرسنهاند و باید بازو به بازوی هم بدهند؛ تا از گرسنگی رهایی یابند.
طی دهههای گذشته، همانهایی که امروز ریا و تزویرشان برای مردم افغانستان ثابت شده است، وحدت ملی ما را اینک با آزمایشهای جدی مواجه ساخته است. همانهایی که برای ثروتمند شدن و قدرتمند شدن زیر بیرق جهاد و قومیت؛ افراطیت مذهبی و قوم گرایی از هیچ جفایی در حق شما هموطنان رنجدیده دریغ نکردند، همانهایی که برای پُر کردن جیبهای خود، به فساد، رشوت، اختلاس و چور ملکیت عامه متوسل شدند، جنگ اقوام، رقابت زبانها و درگیری مذاهب را راه انداختند. ولی ما و شما هموطن با خون و عرق جبین ازین وطن واحد که دران یک پشهیی مساوی به یک پشتون؛ مساوی به یک ازبک مساوی به یک تاجیک مساوی به یک بلوچ و ترکمن و نورستانی و قزلباش و سادات و دیگران هستند و خواهند بود، حمایت و حراست خواهیم کرد.
نسل جوان باید از ناسیونالیسم عظمت طلبانه پشتون و ناسیونالیسم تنگنظرانه محلی تاجیک خودداری کنند
لجاجت و سرتمبگی شیوه خوب حکومت داری نیست دادن وعدههای بزرگ و غیرعملی سردمداران را در برابر ملت ناکام میسازد بیتوجهی به حال ملت جلوه نمایی موفقیت در کار و دروغ شیوه حاکمان محیل و عوام فریب است عکسالعمل در برابر نا کارگی بیکفایتی جعِل و دروغ و عوامفریبی حق ملت است یک ملت زنده باید در مقابل این زمام داران از حق خود دفاع کند اما بهره گیری سیاسی اشخاص و گروهکهای منفعت باخته شیوه محیلانه دیگریست که آن هم نمیتواند خواست ملت را بسر رساند به نسل جوان کشور بیپرده میگویم که یک مشت اقلیت غیرقابل حساب در نفوس سی و شش میلیونی کشور دچار واهمههای دو افراط در تفکر ملیشان شدهاند و میخواهند برای حفظ و تحکیم موقفهای زدوده شدنی آیندهشان از آن بهره بگیرند این مشت قلیل دو خط فکری خود ساخته ناسیونالیسم عظمت طلبانه پشتون و ناسیونالیسم تنگنظرانه محلی تاجیک را وسیله دسترسی به اهداف شان قرار دادهاند که هر دو طرز تفکر از جانب ملت افغان مردود است زیرا ناسیونالیسم عظمت طلبانه پشتون با کلیت خواهی قرون گذشته افغانستان آمو تا به سند را شعار میدهند و خواهان افغانستان قرن ۱۸ اند که این طرز تفکر غیرعملی بوده درد ملت را دوا نمیکند و ناسیونالیسم تنگنظرانه محلی تاجیک افغانستان شمول نبوده محدود به افغانستان دامنههای هندوکش میباشد که بوی تجزیه طلبی از آن برمخیز و باید نسل جوان افغان از توسل به هر دو افراط خود داری کنند. آرزو و انرژی فکری و جسمی خود را صرف بهبود اوضاع بیدار سازی ملت و ایجاد ظرفیتهای فکری مناسب برای انتخاب رهبران وطن پرست و مردم دوست سازند ملت واحد سرزمین واحد افغانستان کشور افغانها.
تاجیکیزم بدیل پشتونیزم نیست. برادر اندر پشتونیزم است
سیستم سیاسی مبتنی بر قوم، بر قبیله، سیستمی بیثبات و بالقوه غیر دموکراتیک است. سیستم اقتصادی مبتنی بر پیوندهای خونی قبیلهیی، سیستمی عقبمانده و فلجکننده است. سیستم فرهنگی و ارتباطی مبتنی بر قوم، زمینههای زورگویی، تمامیتخواهی و تداوم جنگ را ایجاد میکند. این پدیده در کشور ما یک چهرۀ مشخص و روشن دارد و آن پشتونیزم است. هم در سطح قدرت سیاسی، هم در سطح بازار کار، هم در سطح انجمن فرهنگی، قرار گرفتن در برابر این پدیدۀ قرونوسطایی وظیفۀ مقدس هر پشتون دموکرات، هر غیر پشتون دموکرات است.
این پدیده در افغانستان چهرۀ دیگری هم دارد و آن «تاجیکیزم» است. همینی که در برابر پشتونیزم، تازه در حال ایجاد کردن و تیوریزه کردن آناند. تاجیک یک قوم نیست. هرگز نبوده و حالا نیز نیست. تاجیکیزم محصول تنبلی فکری و خصلت غیردموکراتیک چند تا وکیل گذر فارسیزبان است که برای تصاحب و تقسیم مساعد قدرت، صاف و ساده ـ ازآنجاییکه قادر به تصور و قرار گرفتن در عقب پروژهیی دموکراتیک نیستند ـ پس میروند در برابر اقوام پشتون، قوم جدیدی را ایجاد میکنند و نامش را تاجک میگذارند تا در برابر زورگویی پشتونیستها با زبانی مأنوس و قابلفهم حرف بزنند.
راهکارهای نجات
- تشدید فشارهای دامنه دار مدنی در چهارچوب نظم اجتماعی برای تغییر مهرهها، سیاستها و استراتیژی ها؛
- ایجاد کمیتههای مردمی، برانگیختن قیامهای مردمی در امر بسیج و همبستگی مردم و دفاع متحدانه از ولسوالی ها، شهرها و ولایات و ایجاد صندوقهای تعاون برای هزینههای دفاعی؛
- طرح مقدمات سیاسی، ایجاد ایتلافهای سیاسی، اتحادهای سیاسی و ایجاد جبهات بزرگ فارغ از رنگهای قومی و ایدئولوژیک برای دفاع مستقلانه و لاجرم ایجاد بدیل بایسته و ملی برای دولت تروریست پرور موجود.
- راهیابی و همسوی خطوط واحد رسانهیی و تمرکز نقش قلم به دستان برای آفرینشها و انگیزههای دفاعی و میهن دوستانه و تشدید خود آگهی مردم برای سمت یابی و بسیج اجتماعی؛
مکثی بر پیام رادیو تلویزیونی اشرف غنی به مناسبت حادثه دردناک دیروز:
رییس جمهور درحالیکه نیشخندی بر لب دارد، در پرده تلویزیون ملی ظاهر میشود و شهریان کابل را تسلی داده چنین میفرماید:
"متأسفانه گروههای اجیر تروریستی و باداران شان، امروز در کابل خون هموطنان مظلوم ما را جاری کردند که اینجا تنها تقبیح کفایت نمیکند؛ بلکه زمان اقدامات جدی بر ضد آن گروههای ضدبشری و ضداسلامی فرارسیده است".
یعنی تا حال جاری شدن این همه جویهای خون در کابل و ولایات کشور چندان مهم و جدی نبوده است که ایجاب اقدامات جدی را میکرد. و جناب شان فکر میکردند که تقبیح عملکرد آنان و تشکیل کمیسیونهای حقیقت یاب برای جلوگیری از اعمال این برادران آزرده خاطر کفایت میکرد.
درجای دیگر میفرماید:
«اکنون فرصت فیصلۀ مهم ملت فرارسیده و او برای این فیصله و بسیج ملی، به ملت رجوع میکند.»
و این در حالی گفته میشود که ملت دیروز فیصلهاش را با صدای بلند اعلان کرد: استعفا بده و دست از سر کل ما بردار!
به مزاحت نگفتم این گفتار،
هزل بگذار و جد از او بردار
پسلگد، هیولای داعش بهسوی خالقین:
امروز جامعه بشری به خاطر جنایت هولناک ضد بشری و ریختن خون انسانهای بیگناه و آنهم در محفل خوشی، عزادار است و هر انسان آگاه و متعهد به انسانیت خود را شریک مصیبت، عزاداران شهر مانچستر انگلستان میداند.
شهروندان «غرب» در وقوع این ششترین نوع توحش و بربریت، فیالواقع کفاره گناهان دولتمردان شان را میپردازند، رهبرانی که به خاطر تحقق اهداف استراتیژیک در خلق «دایناسور» های مهلک «جهادی» همانند داعش و ... سهم دارند، در محکمه وجدان بشری، بهمثابه شریک قاتلان ددمنش و بربر داعشی، محکوم میباشند.
اظهر منالشمس است، تا زمانی که در تعریف تروریست و خون، برخورد دوگانه وجود داشته خون افغان، سوری، عراقی و ... با خون شهروندان غرب همگون پنداشته نشود و تروریسم در افغانستان و تا شرق المیانه و پاریس و مانچستر و ... جنایت علیه بشریت شناخته نشود، (که مصداق عملی این فیل و قیل را جهانیان در تداوم تراژیدی خونبار افغانستان مشاهده مینمایند) خالقین همانند فرعونان تاریخی مصر باستان حتی در قصرهای سپید و زرهیشان مصون نخواهند بود.
وقت آن رسیده است تا در برابر سونامی دهشتبار «اسلامی» که جهان را به مخاطره کشانیده، وجدان آگاه بشری و نیروهای وفادار به ارزشهای انسانی در غرب، صدایی اعتراض شان را بلند نمایند تا رهبران غرب که تا چند روز دیگر در مقر فرماندهیشان در بلجیم جمع میشوند، این کلام شاعر بزرگ ملاک تصامیم شان باشد که:
تخم دیگر بکف آریم و بکاریم ز نو زانچه کشتیم ز خجلت نتوان کرد درو
با حرمت
شرقالمیانه «بزرگ»:
تحت این عنوان استراتیژی پساجنگ سرد امریکا در مورد آینده شرقالمیانه، پیریزی میگردد که معطوف بر این موارد میباشد:
ــ سقوط دولتهای مقتدر ملی که موجودیت شان مانع تحقق پلان میگرددږ
ـــ زمینه سازی برای تخریب و تجزیه کشورهای با ظرفیت بزرگ نظامی و اقتصادی. دشمن تراشی در وجود اسلام که از این سه امتیاز برخورداراست:
۱ـ ایدیولوژی دارد.
۲ـ سیف الاسلام و «جهاد».
۳ـ کشورهای اسلامی دارایی بزرگترین ذخایر نفت و گازاست.
ــ سازماندهی نسل پنجم هیولای هولناک بنیادگرایی «اسلامی»، داعش و...
ــ تغیر در جیواستراتیژی، اقتصاد محور منطقه که منجر به تفوق سیطره امریکا بر ذخایر نفت و گاز شرقالمیانه و تا آسیایی میانه و کسپین گردد.
لشکرکشی به افغانستان و عراق و نابودی لیبیا و جنگهای خانمانسوز سوریه و ... در همین راستا انجام یافته، که رجال برجسته و ذیدخل در طراحی و تطبیق این پلانها در کتابهای شان آن را افشا و اعتراف خانم کلینتن و در روزهای اخیر صحبتهای خانم کاندولیزا رایس وزیر خارجه اسبق در مرکز فکر بروکینگز به مجموع اعترافات صحه گذاشته و بهصراحت اعلام داشته که: «ما راست گو نیستیم، ما نه به خاطر دموکراسی، بل برای سرنگونی به عراق و ... رفتهایم»
مرور به این حقایق تلخ که مقدرات تاریخی منطقه و افغانستان را رقم زده است به این دلیل نیز حایز اهمیت است که: در سیاست افغانستان لااقل آنانی که «مأمور» نیستند، یخن همدیگر را رها و به فکر نجات مردم و وطن باشند.
د افغانستان په راوانه سیاسي کشاله او ټلواله کې یو بل سرزوری خو تل ناکام سیاستلوبی ورزیات شو، چې تمه نه ترې کیده .
که په نوي یمو کلونو کې د نظار شورا یا پنجشېر قدرت نه وی انحصار کړی؛ نو د طالبانو د غورځنګ دې راټوکیدلو لپاره هېڅ بانه او انګېزه نه وه؛ او نه به هغه غورځنګ را پيدا شوی و؛ او که چېرې همهغه نظار شورا بیا په دوه زرمو کلونو کې د تېر غوندې بیا په وچ زور قدرت یوازې په خپلو ګورتونو کې نه وی نیولی؛ ټولیزې شتمنۍ یې نه وی تالان کړې ، هېواد او دولتي اداره یې د فساد په رنځ نه وی ککړه کړې او لنډغریزم یې نه وی پيل کړې ؛ ګلبدین ته د راتګ هېڅ بانه او انګېزه نه وه....موږ افغانان هېڅ کله له تاریخ او خپلو تېروتنو نه نه زده کوو....
ګلبدین دا ځل د سیاسي شترنج په تخته کې ښه چل ولاړ؛ هغه ولس له خوږ ګوتې ونیو او نادان ولس فکر کوي چې، د ګلبدین راتګ به له ځانه سره سوله راوړي؛ خو نه پوهیږي چې، سوله بل ځای کې ده، سوله به هغه وخت راشي چې د طالب د توپک شپېلۍ غلې شي؛ ځکه دا اوه لس کاله د ټول جهادیزم لیډران او د ګلبدین ګوند په کابل کې ناست دي، خو سوله ورکه ده...
بل دا چې د نننۍ غونډي په ګڼه ګونه هم څوک و نه غولیږي، دا ډول غونډي د اوبو پر سر پوکاڼو غوندې دي زر به یې باد ووځي...
خواست روز!
ریشهها و عاملین اصلی مصیبتهای جاری وطن را باید هدف قرار داد!
آیا تنها با اعلان روز ماتم ملی و شنیدن و نوشتن کلمات تکراری چون "در غمت شریکیم، روح شهدا شاد باد، تشکیل کمیسیون تحقیق و..." درد و اندوه بازماندگان شهدای واقعه اخیر تسکین مییابد و جلو تکرار جنایات همانند آن گرفته شده میتواند؟
آیا بهتر نیست صدای اعتراض خود را هماهنگ و همصدا برعلیه دولت موجود، رهبری بیکفایت، بیمسئولیت، غرق در فساد و بیخبر از درد و رنج مردم بلند نماییم؟
هرگاه این خواستها، از طریق صفحات اجتماعی مطرح گردد، تأثیر بیشتر نخواهد داشت؟
ـ سبکدوشی عاجل وزرای دفاع، داخله و رییس عمومی امنیت ملی
ـ سلب صلاحیت والی، قوماندان امنیه و رییس امنیت دولتی ولایت بلخ
ـ جلب قوماندان و سایر مسئولین قول اردوی ۲۰۹ شاهین به پای میز تحقیق
ـ سایر خواستهای روز مردم
خطاب به تاجران خون:
در افغانستان کم نیستند اشخاص و گروهکها که در نمک پاشی به نعش آغشته به خون مادر وطن با خبیثترین دشمنان تاریخی خارجی مسابقه دارند و اظهر منالشمس است که همین «تاجران دین»، «دکانداران قوم»، «تیکه داران جهاد» که شاید از چند صد تن بیشتر نباشند، با اشتراک در «شرکت سهامی» جهادی - طالبی و مافیایی و به کمک حامیان اجنبی، سی ملیون شهروند مستضعف و مظلوم را گروگان گرفتهاند و اکنون دیده میشود که تعداد دیگر که بهنوعی شریک خوان آنان میباشند «تجارت خون» را پیشه ساخته و در نقش متخصصان دی ان ای شناسی قوم و نژاد به احصاییه گیری شهیدان گلگون کفن که هنوز خون پاک شان خشک نگردیده، میپردازند و مطابق پلانهای استعماری افغانستان را بهطرف جنگ قومی و یوگوسلاویا شدن میکشانند، تا در تکه و پارچه شده میهن، «دستمال گل سیب» نصیب شان گردد.
در حالی که افغانستان با تشدید جنگ اعلام ناشده دشمن خبیث و تاریخی پاکستان مواجه است و آماج حملات زشتترین انواع بنیادگرایی خشن «اسلامی» طالبی، داعش، القاعده و ... که بهمثابه ابزار کثیف بازیگران رقیب منطقوی و بینالمللی استعمال میگردند، قرار دارد و دور جدید «بازی بزرگ» میان رقبای تاریخی و سیطره و جنگ امپریالیستی که به خاطر «تقسیم مجدد مناطق حیاتی جهان» تلاش دارند و از افغانستان بهمثابه معبر ورود به آسیایی میانه، قربانی میخواهد، ما باید قبل از هر وقت دیگر هوشیار باشیم و به همان ندایی وخشورانه یکی از پدران بزرگ معنوی لبیک بگوییم که، گفته بود:
ای ملت از برای خدا هوشیار شویید از مکر و حیله دشمن خبر شویید
و به خاطر دفاع از «حق حیات شهروندان» و فرزندان اقوام با هم برادر و برابر صادقانه تلاش نماییم و برادری و برابری و حقوق مساوی و انسان و انسانیت را ملاک عمل و اندیشه قرار دهیم و کشور را از «فغانستان» به «انسانستان» به تمام مردم، بدون هر نوع تبعیض و تعصب مبدل سازیم.
با حرمت
"کشف بزرگ!" حامد کرزی
حامد کرزی بعد از یک پانزده سال به "کشف بزرگ!" نایل گردید و دریافت که دیگر محور اصلی تطبیق پالیسیهای مخفی و غیرمخفی ایالات متحده آمریکا، از قصر سفید تا سی آی ای و از پنتاگون تا وزارت خارجه آن در کشور، مظلوم و قربانی شده توطئههای بینالمللی ، ما افغانستان، اخصاٌ توسط آمریکا ، انگلیس و پاکستان نیست.
او که در یک زمانی همه تصامیم و مشاجرات کنفرانس بن را با یک چشمبندی کن فیکن نمود و با تاپ ترین کوماندوهای گارد خاص آمریکائی داخل افغانستان گردید و در قدم اول حریف اش قوماندان عبدالحق حذف فزیکی شد و از سر راه اش برداشته شد، اکنون خود را ضد پاکستان و ضد آمریکا جا میزند و خاک گندیده و آگنده با زهر دروغ و فریب را یکبار دیگر بر چشمهای پر از اشک مردم غمدیده و دلپاک کشور میزند. او خود را ناجی زمان و شکست دهنده آمریکا تلقی میکند.
من بدین باور تزلزل ناپذیر هستم که وی بهاصطلاح عامیانه "مصروف پختن یک آش جدید" برای ملت و مردم مظلوم است و چهره مسلکیتر و بامهارتتر از " آغا صاحب تایمنی" خویش را به نمایش میگذارد که با فریب و تزویر، شمشیر کشی در برابر آمریکائیان را اعلان نموده است.
آقای کرزی میخواهد با این برآمداش خود را یک قدم نزدیکتر با یک مسأله هنوز ناگفته و پنهان اش ساخته و آن اینکه او به حیث مهره قوی و ادامه دهنده سیاست منطقوی آمریکا در افغانستان خود را برای انتخابات آینده افغانستان آماده میسازد و باز هم ، با توصیف شیر گونه ، افغانان ساده دل را اغوا میکند و خود را ناجی ملت جا میزند. آقای کرزی در آب گل آلود موضوع دیورند و تحریکات قومی و زبانی که ناشی از تبارز کاستیهای شخصیت در وجود بعضیها میباشد، در صدد ماهی گرفتن است.
متأسفانه افغانستان در تبارز رهبران واقعی مستقل، بااراده ، متین و وطنپرست همیشه بخت پائین داشته و این بخت در دست اجانب باقی مانده است.
«مادر بمبها» پیامبر امریکا به جلسه مسکو:
دور جدید «بازی بزرگ» و یا سومین دور این بازی کثیف، خونینترین صفحات تاریخ افغانستان را رقم میزند. این جنایت امریکا که «مادر بمبها» را در کشور ما آزمایش نمود، به خاطر سرکوب تروریستان شرارت پیشه داعش و طالب و... نه، بل پیام به جلسه فردای مسکو است. اگر هدف تروریستان ددمنش است، چرا مراکزشان در پاکستان را هدف نمیگیرد، پاکستانی که مرکز تروریسم بودن و حامی ترور بودن آن از کفر ابلیس معروفتر میباشد، آبیاری درخت ترور، در مرکز آن و قطع شاخ و برگ در افغانستان یک بازی پیچیده جیوپولوتیک است که با رقبای منطقوی و بینالمللی به رهبری امپراطوری امریکا و ابر قدرت تازه دم روسیه که بر خرابههای اتحاد شوری قد برافراشته و متحدان شان، به قیمت به خاک و خون کشیدن مردم مظلوم ما انجام مییابد و از مراحل آغازین سومین دور بازیهای بزرگ در جغرافیایی سرزمین افغانان خبر میدهد. ما افغانان که در آتش افتراق مصروف دریدن یخن هم دیگر میباشیم، به خاطر نعش آغشته به خون مادر وطن کلام آزادیخواه بزرگ، عبدالرحمن لودین شهید را از سر بخوانیم که:
از یکطرف نهنگ و ز دیگر طرف پلنگ هردو به خون ما دهن خویش کرده رنگ
«اقوام» محروم، مظلوم و فراموش شده افغانستان
ــ «قوم» فقرا ــ «قوم» گرسنگان ــ «قوم» شهدا ــ «قوم» معلولین
ــ «قوم» بیوهها ــ «قوم» یتیمان ــ «قوم» معتادان ــ «قوم» مهاجران
ـــ «قوم» بیجا شدهگان ــ «قوم» بیکاران ــ «قوم» زنان تحت ستم
ــ «قوم» جوانان ــ «قوم» منسوبان دلیر قوای مسلح که روزانه تا دو صد تن شان به شهادت میرسند.
ــ ...
این «اقوام» کشور که از یک تعدادشان، نام گرفته شد، «تاجر»، «دکاندار» و «تیکه دار» ندارند و به همین دلیل، نه در «شرکت سهامی طراز جهادی ــ طالبی و مافیایی» سهم دارند، نه در پارلمان سوپر ارتجاعی وکیل و سناتور دارند، نه «روشنفکرنماها» دارند، نه رسانهها و مطبوعات التفاتی به آنها مینماید و جهان غرب که دفاع از حقوق بشر را بهانه حضور گسترده خود در افغانستان ریکلام مینماید، به نفع خود دانسته تا در زد و بند با غاصبان حقوق این «اقوام»، به سیطرهشان دوام بدهند، در چنین حال و احوال کسانی که نسبت به آینده افغانستان تشویش ندارند، «دزدان چراغ بدست» اند که مصداق حال شان این سخن شاعر میباشد:
من ازین بیش ندانم، که کفن دزدی چند
بهر تقسیم قبور انجمنی ساخته اند
حمله جنایتکارانهای که جهان را متشنج ساخت
حمله موشکی جنایتکارانه امریکا بر یک پایگاه هوائی ارتش سوریه که به بهانه واهی و به اثبات نرسیده بهاصطلاح استفاده ارتش سوریه از سلاح شیمیائی، صورت گرفت، جهان را در پرتگاه تشنجی بیسابقه و درگیریهای خطرناک قرار داده است. هدف از این تجاوز آشکار کمک به داعش و تمام نیروهای سلفی و تکفیری است. آیا این تجاوز آغاز دور وحشتناک رودرروئی با روسیه نخواهد شد؟ برخورد تلافیجویانه برحق روسها چه خواهد بود؟ راکتهای تدافعی S300 و S400 در سوریه وارد عمل نخواهند شد؟ اوضاع جهانی چه مسیری را در پیش خواهد گرفت؟ پس از این تجاوز خیره سرانه، مگر نیروهای تجاوزگر عربستان سعودی در یمن در تیررس موشکهای روسی قرار نخواهند گرفت؟ حضور امریکا در افغانستان چه وضعی را تجربه خواهد کرد؟ تجاوز امریکا بر سوریه این سؤالات را در سرلوحه اوضاع کنونی جهان قرار میدهد. امریکا با این اقدام جنایتکارانه بیبند و بارانه خود جهان را بهسوی تباهی سوق میدهد.
دیپلومات یا قاچاقبر مواد مخدر
قضیه کارمندان سفارت ایلات متحده آمریکا در ارتباط دست داشتن به جرم قاچاق مواد مخدر بدون شک ریشههای عمیق را داشته و در ظاهر امر یک کشف تاره و بهاحتمال قوی مربوط به سلسلههای زنجیری مافیای سیاسی و تطمیع شده است که سالهای سال کانالهای را فعال و مصئون نگهداشته است.
توقع جدی و خواست ملت همین خواهد بود که این جرم برای افغانهای آسیب دیده از جنگ قضیه ساده نیست بلکه باید در مورد وزارت خارجه افغانستان یکجا با مقامات امنیتی هر دو کشور به ایجاد یک کمیسیون مشترک موضوع را تحقیق و نتایج و پروسه جزائی آن را به آگاهی مردم برسانند.
استیضاح و یا استهزا:
آیا در مورد رویداد امروز ولسی جرگه که با بسیارغر و فش تعداد از وکلا در چند روز قبل و بعد از حوادث خونبار شفاخانه شهید محمد داود با وعده و وعید محاکمه و سلب اعتماد مسولان آغاز یافت و بعد دیدار با ارگ و داد وستد که معمول گردیده، به ابقای وزراُ و در واقع به استهزا و خنده به ریش پارلمان پایان یافت، همان بیت معروف دهه یی اخیر سلطنت (دهه یی مشروطیت) که خطاب به پارلمان و در یکی از جراید آزاد بنشر رسیده بود، مصداق ندارد؟
این وکیلان گر به ظاهر جنگ و اشلق میکنند
چون بخلوت میروند، آنجا، تملق میکنند
اف بی آی در مورد برگ های انترنت برایت بارت و انفو وارس تحقیق می کند
به قول مک کلاچی، اف بی آی به سلسله بررسی ها در مورد مداخله احتمالی روسیه در کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا، برگ های انترنتی برایت بارت و انفو وارس را بررسی می کند.
برایت بارت یک تارنمای خبری است که ستیو بنان (عکس) مشاور ستراتیژیک کنونی رییس جمهور ترامپ، مدیر مسئول آن بود. این برگ بطور وسیع از جانب روبرت مرسر تمویل می شود (که همزمان برگ های کمبریج انلیتیکه، کتو انستیتوت و میدیا ریسرچ سنتر را حمایت می کند).
انفو وارس یک برگ انترنت است که نشرات رادیوانترنتی دارد و مربوط الکس جونس می باشد.
حزب دموکرات این دو سایت را متهم به تخریب کاری (سبوتاژ) روند کارزار انتخاباتی هیلاری کلینتون و زمینه سازی انتخابات دونالد ترامپ می نماید.
رخداد های دیروز لندن، این مانور های مغز شویی کننده دستگاه های استخبارات آنگلوساکسون ها مضحک و خیلی یکنواخت است؛ یعنی این که شوک تراپی هنوز هم متد حاکم در شیوه کار ام آی پنج و ام آی شش است. ننگ و نفرین بر آنهایی که با سرنوشت جامعه، چنین مریض بازی می کنند.
قربانیان این حادثه ها با قربانیان خودکفانی های کابل هیچ تفاوت ندارند. فقط جان دادن بی هدف و بی معنی!
جوامع کرخت انسانی چند سال دیگر نظاره گر چنین مانور های جنایتکارانه خواهند بود؟
خدا هم خواب است، دموکراسی غربی هم خواب است و کمونیست ها که از قریب سی سال خواب می زنند.
میدان مانده برای استخبارات غرب و اسلامیست ها!
عجب تیاتری!
افغانستان سرزمین در گیریها و کشمکشهای گوناگون!
آنجا همه باهم درگیر اند، رهبران، گروههای سیاسی و محلات باهم درگیر اند. هیچ نیروی با نیروی دیگر نمیتواند کار مشترک کند. برای مصالحهی ملی در قاموس سیاسی ما تا حال جای وجود ندارد. حتا حکمتیار و طالب هم با حفظ گذشتۀ مشترک نمیتوانند کارِ مشترک کنند، تعمیل پروژۀ برگرداندن آقای حکمتیار بنا بر همین دلیل ناممکن مینماید. تمام نقشههای راه را سازمانهای اطلاعاتی کشورهای حاکم بر افغانستان پیش میکشند. نیروهای همگون و افزار همگون در مواضع ناهمگون و برای تأمین منافع قدرتها و کشورهای در گیر در افغانستان میدان بازی را در اختیار دارند.
امکانات بزرگ غربیها بهجای آنکه به سود آبادی وطن و آرامی مردم به کار گرفته میشد برای تحقق نقشهها و باورهای تمامیتخواهانهی گروههای سیاسی مورد حمایت شان مصرف و
برباد شده است. حالت موجود دولت ـ کشور و حامیان خارجیاش را بهپیش نمیبرد، به زیر
میبرد.
تحت عنوان جهاد آنچه صورت گرفت، رویارویی نامیمونی بود با منطق تمدن و ترقی، رویارویی همه جانبه نیروهایی بود که میخواستند در دنیای آشنای جهل، خرافات، ذلت و حقارتی که حضرت، آغا، تعویذ نویس و ملا برای شان ساخته بود باقی بمانند و جبر تاریخ را نادیده بگیرند، و به تلاش نیروهای که میخواستند آنها را به دانش و بینش هزاره سوم آشنا سازند اهمیتی قایل نشوند.
نتیجه چنان شد که امروز طبقه حاکمه اعم از سیاستمداران، نظامیان، قوماندانان و زورمندان ... و همه در عین انباشتن کیسهی خود عمال استعمار و استثمار بیگانگان شوند و تودهها را در همان ذلت ملایی نگهدارند.
اگر انگریز محشر را به جهان آورد، امریکا قیامت است.
درست صد سال اخیر رشد و نمو، امریکا را بهعنوان ابر قدرتی نشان میدهد که مانند عربها و ایران، باد آوردۀ تیل اند و حاکمیت دریایی را نیز در قرن بیستم از بریتانیا با نیروی قویتر بحریاش به دست آورد.
بریتانیا از هر کشوری بیرون رفت، نظم و قانون را در اخلاق مردم به یادگار گذاشت زیرا اقلاً پنج شش قرن با تجربه تر از امریکای نوپا بود و پیشاپیش لشکرهایش مبلغان انجلیکان آرامش و صلح را، همراه با عشق و عاطفه آموزش میدادند؛ هر چند لشکریان با خوی لشکری اول خوب خون میریختند، نتیجه به نفع ملتها تمام شد.
فضولی که با فضولان هم تیلش ارباب قرن بیستم شدند، با دکانداری و تیل فروشی اخلاق را از مردم گرفتند و قوانین را فدای شرکتها نمودند زیرا در پیشاپیش لشکرهای شان دکانداران مندوی تیل بودند و دلالان فروش اسلحه.
این لکه را امریکا با هیچ صابونی شسته نتواند زیرا که این ستمگر، تنها غریزه دارد و هنوز به عشق و عاطفه نرسیده است. این پهلو را به نظرم بایست عمیقتر از وضع روز دید.
اگر انگریز محشر را به جهان آورد، امریکا قیامت است.
شمال هندوکش حوزۀ منافع انگلیس نبود و حوزۀ منافع ناتو نمی باشد . اینجا روسیه در گذشته کنترول داشت و روسیه و چین حالا کنترول دارند . اگر امریکا و متحدان جهانی و افغانی اش در بیش از دو دهه ی پسین درست فکر و کار می کردند وضع اینگونه به بن بست نمی رفت . جنگ ارگ و دوستم می تواند پایان برنامه ی اتحاد غلزایی ــ ازبک و ثبوت ناکامی هر گونه معامله برای برپایی نظام سیاسی تک قومی می باشد . تا واقعبین نشویم ، تا به افسانه ی قوم کوچک و قوم بزرگ و " دولت ـ ملت " یک رنگ پایان ندهیم ، حال ما چنین زار و خودِ ما همیشه افزاریم . کنترول بر جغرافیای افغانستان باید کارمردم و نظام سیاسی افغانستان باشد.
رییس جمهور بار دیگر گل دیگری به آب داد:
فقط همین دیروز پریروز بود که رهبری طالبان با تبختر و غرور و قاطعیت فراوان اعلام کردند که حاضر نیستند با دولت دست نشانده امریکا مذاکره کنند و به جنگجویان شان دستور جنگ را صادر کردند؛ اما رییس جمهور غنی در محفل بزرگداشت از میلاد حضرت محمد، بار دیگر آنان را به مذاکره دعوت نمود. هرکس دیگر هم اگر بهجای طالب باشد و از یک سو اعتراف امریکا را مبنی بر شکست ناپذیری طالبان در جنگ بشنود و از سوی دیگر دست دوستی و نزدیکی روسیه و برخی از کشورهای دیگر را بفشارد و انبارهای غارت شده اسلحه و تجهیزات نظامی از نیروهای امنیتی کشور را در اختیار داشته باشد و از حمایت بیدریغ و سخاوتمندانه مالی و لوژستیکی پاکستان برخوردار باشد، هرگز حاضر به مذاکره با دولت دست نشانده نخواهد شد. زیرا احمقانه است اگر فکر کنیم که طالبان خالق را رها کرده و به مخلوق رو آورند.
* * *
شاید اضافه گویی تلقی شود اگر بگویم که یگانه راهبرد و راهکار از لحاظ نظامی در این فصل سردی و یخ زدهگی جنگها، آماده ساختن قوای مسلح از لحاظ کمی و کیفی، دادن روحیه اطمینان و اعتماد به نفس و بخشیدن انگیزه نبرد برای منسوبان قوای مسلح و آمادهگی شان برای نبردهای داغ وشاید فیصله کن بهار آینده باشد. دولت باید سیاست تضرع و استغاثه را فراموش کند. دولت باید بداند که طالبان در مقایسه با نیروهای امنیتی کشور چندین مراتبه ضعیفتر اند. دلیل مؤفقیتهای جنگی آنها رهبری و مدیریت سالم و ایمان شان به پیروزی است و دلیل نارساییهای ما، ضعف رهبری، سوق و اداره، عدم قاطعیت و نبود انگیزه و ایمان به پیروزی است.
کاهش وابستگی به پاکستان:
افتتاح راه لاجورد؛ با عبور خط آهن ترکمنستان به بند آقینه ولایت فاریاب؛ گام بزرگ در جهت کاهش وابستگی اقتصادی افغانستان به پاکستان پنداشته میشود. کشور ما که در اثر سیاستهای استعماری انگلیس ودر کشمکش بازیهای بزرگ آن دوره؛ از راه بحری محروم گردید؛ طی تمام دوران بعد از ایجاد پاکستان به خاطر وابستگی به بندر کراچی آسیب بزرگ را متحمل و مصایب بیشماری را متقبل میگردد و تا زمانی که دست ما زیر سنگ پنجابیها باشد و راههای بدیل با ایران و آسیایی میانه به خاطر ارتباطات اقتصادی با جهان فعال نگردد؛ امکان تغیر در سیاست تجاوزکارانه آن کشور؛ محال خواهد بود.
افغانستان از موقعیت استثنایی به خاطر وصل آسیایی جنوبی و مرکزی برخوردار است و میتواند به حیث شاهراه اقتصادی منطقه نقش مؤثر ایفا و از انزوا نجات یابد.
از آنجایی که مقدرات تاریخی افغانستان در دور جدید بازی بزرگ و کشمکشهای جیواستراتیژیک بینالمللی و رقبای منطقهیی رقم میخورد؛ دستان شوم فعالاند تا جغرافیایی کشور ما را بهمثابه معبر ورود شرارت پیشهگان تروریست به آسیایی میانه استفاده نمایند.
چگونگی گذار از چالشها به فرصتها در گرو؛ دولت پاسخگو و استقرار حاکمیت قانون میباشد که درین راستا؛ متأسفانه هر روز؛ تیشه به ریشه خود میزنیم.
بازخوانی مضمون ثقافت اسلامی و دوباره نویسی آن به گونهای که منصورها میگویند امر معقولی است. فقط امیدوارم که پیروز شوند.
اگر بتواند این پدیده به یک گفتمان تبدیل شود، عقلانیت، منطق، پلورالیسم و دیگر گفتمان پذیرفته شده را رد ننماید و بدون خشونت عرض وجود نماید جالب خواهد بود؛ اما برداشت من این است که در آن صورت مضمون ثقافت این جبر و انحصارگری موجود خود را نقض خواهد کرد و بایست با احترام و انعطاف بیشتر با علوم دیگر برخورد کند.
چی قدر بجا و بااهمیت است که بجای ثقافت اسلامی، مضمون "فلسفه" یا "جامعه
شناسی" دانشگاه شمول گردد که حداقل دانشجویان تمام رشتههای دانشگاهی به الفبای خردورزی آشنا گردند.
جهان در سوگ عمیق فرو رفت
با درگذشت بزرگمرد حماسه ساز تاریخ فیدل کاسترو این ستارهٔ تابناک عدالت و دادخواهی، زحمتکشان جهان یکتن از اسطورههای ماندگار و مدافع صدیق و راستین خویش را از دست داد.
کاسترو بهمثابه رادمرد تاریخ ساز و پیشقراول پیکار جویان آزادیخواه جهان یکتن از شگفتیهای تاریخ مبارزات ضد استبدادی، ضد استعماری، ضد ارتجاع و امپریالیسم در جهان بود.
او در قلب امپریالیسم، درفش عدالت، دادخواهی و سوسیالیسم را در اهتزاز کشید و چون کوهپایهٔ شکست ناپذیر با تمام شجاعت و متانت در برابر بزرگترین طوفانهای سیاسی جهانی، از آن دفاع نمود و الگوی مقاومت و شکست ناپذیری را در جهان به میراث گذاشت.
کاسترو با توسل به نیروی لایزال خلق، قدرت استعمار را به چالش کشید و درس آزادی، آزادگی، عدالت، دادخواهی و شکست ناپذیری را وارد بایگانی تاریخ نمود.
کاسترو با همه خردورزی و شجاعت کمنظیر طومار استعمار و امپریالیسم را درهم پیچید، نسخه و کلید آزادی را برای بشریت دربند عرضه داشت.
با کاربرد دقیق نسخههای وارستگی و هنر آزادگی کاسترو، هیچ ملتی اسیر و دربند در جهان باقی نخواهد ماند .
فقدان کاسترو یک ضایعهٔ بزرگ برای بشریت زحمتکش جهان میباشد. کاسترو یک مکتب جاویدان است، مکتب رهایی، آزادی و استقلال واو شمعی است که مستدام بر تارک تاریخ میدرخشد.
خاطرش ماندگار باد
درخت را از میوهاش باید شناخت:
سازمان ملل متحد از دولت سوریه میخواهد قلمروی در شرق حلب را که داعش در آن پای محکم کرده است، بهعنوان قلمرو مستقل آنان بشناسد.
تجزیه سوریه و خاورمیانه سازی نوین شاخ و دم دارد؟
ملل متحد، که باغبان بدعت در جهان است، درخت داعش نشانده و اکنون باغی برای درختش میخواهد.
الهی ملل متحد را ترمپ بزند!
اگر دولت آزاد و مستقل میداشتیم، روشن است وزارت خارجه ما بیدرنگ برای جلب توجه جهانیان به مداخلات بیپایان کشورهایی چون عربستان، قطر، ترکیه و پاکستان در امور داخلی ما و کشتار سیستماتیک مردم ما روابط سیاسی خود را با کشورهای یاد شده به تراز روابط قونسولی پایین آورده، سفیران خود را از این کشورها احضار و سفیران آنان را اخراج و در برابر آنها شکایت نامهیی عنوانی شورای امنیت سازمان ملل تقدیم میکرد تا جامعه جهانی متوجه ریشه و عامل اساسی بحران در کشور میشد. اکنون از دولت دست نشانده، کشور دربند و رهبران وابسته چه توقعی میتوانست داشت؟
بیش از چهار دهه است که این چهار کشور نوکر صهیونیسم جهانی با پشتیبانی باداران خود کشور ما را به خاک و خون کشاندهاند. اگر شوروی پیشین ناگزیر به لشکرکشی به افغانستان شد، اگر ناتو به این سرزمین آمد، اگر طالب آمد و اکنون داعش میآید، همه ره آورد شوم دسیسهها و توطئههای همین کشورهای مفتن و شرور است؛ اما حتا یک بار هم نشده که رهبران ما گفته باشند که سر چشمهای آنان ابرو است. انگار که در برابر زرق و برق دالرهای خونین باد آورده نفتی شیوخ عرب و وهابیون چشمهای شان کور شده باشد. فشرده سخن تا همین روز و حال است، حال کشور خراب میبینم.
مجلس افغانستان سه وزیر کابینه را سلب اعتماد کرد. در حالی که از این تصمیم مجلس حمایت به عمل میآید؛ این ضرورت ملی به میان آمده است که تمام حکومت ناکام کنونی که؛ در اجرای وظایف و مسؤولیتهای خویش در عرصه تأمین امنیت و ریشه کن ساختن تروریسم؛ حکومت داری خوب و تأمین حاکمیت قانون و ریشهکن ساختن فساد اداری؛ اقتصادی؛ مالی؛ فقر و بیکاری گسترده و ارایه خدمات اجتماعی و حفظ و حراست منافع ملی دست آورد ندارد و کاملاً ناکام میباشد؛ سلب اعتماد شود.
ترامپ بیشتر محصول امریکای پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ است.
از آن تاریخ تا حال، هر کسی، هرجای دنیا پاگذاشت در اصل روی دُم امریکا پا گذاشت. پس از آن تاریخ تمام جهان حوزه ی منافع امریکا شمرده شد. آن زمان بوش رییس جمهور امریکا با شعار "چشم در برابر چشم، دندان در برابر دندان" به جنگِ انتقام برخاست. "جنگ بوش" که اوباما آنرا ادامه داد بیشتر بی ثباتی و هرج و مرج برای دیگران، تقویت شبکه های تروریستی، قتل مردم و ویرانی شهر ها و گسترش فقر را در نقاط مختلف جهان به شمول امریکا در پی داشت. پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ناسیونالیسم در سراسرِ جهان لگام گسیخته تر شد. جهان حالا در اوج دوران "کیستی تباری، فرهنگی" به سر می برد. این دورانِ، دورانِ برتری برامد های تند سیاسی و تبارزِ احساساتِ وطن دوستانه افراطی بر عقلانیت و ارزشهای دموکراسی است. مسئولیتِ این همه مصیبت به دوش قدرت های بزرگ دنیا و دیکتاتورهای وابسته به آنهاست. انتخابات اخیر امریکا نشان داد که اکثریت خواب آلود آن "کشور بیدار" تکان خورده و هوشیار شده است. آنچه در امریکا اتفاق افتاد تمام مراکز قدرت و مجموعِ سیستم در آن کشور را شوک داد. اگر نیمی از وعده های خوب ِ ترامپ عملی گردد ما می توانیم شاهد دگر گونی های بزرگ در زندگی مردم امریکا و زندگی مردمی باشیم که سرنوشت شان را نهاد های امریکایی تعیین می کند.
انتخابِ رییس جمهور امریکا
پیروزی ترامپ، نمایانگر شکست سیاستهای نخبه گان مشی نیولیبرالیزم و گلوبالیزم در جهان است. هرچند مشکل و پیش از وقت هست که ترامپ میتواند و یا خواهد توانست، خارج از چمبره و چتر اهداف سیاست داخلی و خارجی گنکره گام فراختر بگذارد، برای اینکه سگی زرد برادر شغال هست و او هم جزو نخبه گان الیگارشی مالی در امریکا میباشد! اما شواهد در گوشه و کنار جهان بالخصوص در میان کشورهای اروپای مانند خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی و رشد ملی گرایی در فرانسه، اتریش، هالند والمان و غیره نشان میدهد که سیاستهای امپریالیزم جهانی در رأس امریکا مواجه به شکست بوده و اتحاد جهانی امپریالیزم آهستهآهسته روبه زوال میباشد و بر این اساس امیدوار هستیم که سایه جنگ سوم جهانی از بالای مردم زحمتکش جهان دور شود و مردم جهان بتوانند در فضای امن زندگی نمایند. بر اساس تضعیف سیاستهای تجاوزکارانه در جهان، مناقشات منطقوی هم حل گردد و تا از برکت آن بالای کشور ما هم تأثیر بگذارد و مردم ما بتوانند بدون مداخله کشورهای خارجی، مستقلانه قدرت و اختیار سیاسی را به دست آورند و حکومت دلخواه و واقعی خود را انتخاب نمایند. تا از تجزیه و نفاق ملی نجات پیدا کنند و مردم ما برادرانه و بدون تفرقههای قومی و محلی و زبانی باهم بهمانند سابق زیست و وفاق ملی را در پرتو آرمانهای شهروندی تقویه و به وجود آورند.
به نظر من آدم دلسوز باید بداند قوم یک تصور و اندیشه است که بیشتر برای سیاست طرح می شود. عصر ما که از سه قرن بدینسو تا اینجا رسیده و آن را عصر حاضر خوانده ایم، عصر
فرد است در جامعه ای که از افراد تشکیل می شود نه اقوام. تا ما هم خود را مترقی م وملی و هم وابسته به قومی بدانیم، طبعاً هر پهلوی قضایای اساسی افغانستان بغل قومی را می خاراند در حالی که افراد با آن
هرگز مشکل ندارند. خردمندانه اندیشیدن لازمه اش بدر شدن در ذهن و عمل از پیلۀ مضر قومی است. من اکنون در افغانستان فقط بیش از سی ملیون انسان می بینم که از شیوۀ دولتی وطن ما جز بینوایی نکشیده اند. این
افراد به هیچ قومی تعلق ندارند، اگر می داشتند و قوم شان در قدرت بود، بینوا نبودند؛ به مردم جنوب و شرق افغانستان توجه فرمایید، سختی و عذاب شورش و بحران را هم بیشتر آنان می کشند و از مدنیت نیز همان
ها دور تر مانده اند. قوم هرگز به قدرت نمی رسد، ریاست طلبان اقوام اند که قوم باز اند و از آن قدرت برای خود می سازند.
ځواکمن او یوه موټی زعامت او فساد ضد حکومت باید ایجاد شي آ
اوس دبل هروخت په پرتله ښه معلومه شویده چی دافغانستان د بحرانی وضعیت او د دولت - ملت د جوړولو د ستونځو؛ سیاسی او انتخا باتی فساد؛ د مشروعیت - مقبولیت او نارکارایی د بحران؛ د قدرت - ثروت دلاسته راوړلو او ساتلو لپاره فاجعه راوړونکو ډغرو؛ ملی نقاق؛ دملت دتقسیم کولو اوقومی تعصباتو او تفرقی ته دلمن وهلو اودبی قانونی؛ اداری؛ مالی اواقتصادی شرمونکی فساد او دنړیوالی ټولنی دملیاردونو ډالرو دمرستو دغلا کولو او ولس په بی وزلی او بیکاری د محکوم کولو او دهیواد په چارو کی دبهرنی پراخ دخالت او مداخلو ته دلاری دهوارولو او هیواد د پردیو دمقابلی په میدان دبدلولو او دنورو بی شمیره ناخوالو او ګواښونو؛ اساسی علت اودلیل په دولت او دولتی اداره کی دپخوانیو بنسټ پالو اواوس تش په نامه دموکراتانو؛ قومی مافیا او ټیکه دارانو؛ جنګ سالارانو اوزور سالارانو لوټ مارانواو هیروین سالارانو شتون؛ تسلط او نفوذ تشکیلوی.
نو؛ په داسی سیاسی وضعیت کی داملی اړتیا را منځته کیږی چّه د دولت دننه او بهر ملی او وطندوست، دموکراتیک او مترقی ځواکونو په یوه پراخه سیاسی جبهه کی سره متحد شی او د یوه ملی - دموکراتیک او تحول غوښتونکی قانونی اپوزسیون په مثابه په سیاسی صحنه کی فعال او يوموټئ حضور تامین او دقانونی؛ مدنی او مسالمت امیزی مبارزی له لاری او په ځانکړی ډول د ملی شورا او جمهوری ریاست په راتلونکوانتخاباتوکی متحدانه او فعالانه ګډون وکړی اوبریالتوب ترلاسه اویو ځواکمن او یو موټئ ملی زعامت اومشروع؛ قانونمدار؛ فساد ضد؛ دخلکو خدمتګار؛ موثر او کارا حکومت رامنخته کړی او دولت او دولتی اداره کی د پورته یادو ارتجاعی؛ اقتدارګرا؛ قوم ګرا؛ قشری او فساد پیشه کړیو سلطی اونفوذ ته دپای ټکئ کیږدی او دولتی اداره ورڅخه پاکه کړی دتروریسم او بغاوت جړی وباسی؛ او په هیواد کی پایدار امنیت تامین او دملی انکشاف د یوی نوی ستراتیژی دتدوین او عملی کولو له لاری دهیواد د سیاسی پراختیا او یوی کارا دموکراسی داستقرار اومدنی ټولنی دجوړولو؛ اقتصادی ودی او پراختیا؛ آجتماعی پراختیا او سوکالی او فرهنګی پراختیا دتامین مسایل په وړتیا حل او دهیواد په چارو کی بهرنی لاس وهنی پای ته ورسوی او دافغانستان غیر منسلک موقعیت بیا اعاده کړی او دیوه آزاد او ځپلواک؛ دموکراتیک او غوړیدلی؛ ځواکمن او سرلوړی افغانستان دایجاد دآرمان په تحقق کی چی اوږده مبارزه ورته شوې او بی ساری قربانی ور ته ترسره شوی خپله ملی- وطنی فریضه او رسالت ترسره کړی.
به مناسبت اول می روز جهانی کارگر
اول می (۱۱) ثور روز جهانی کارگر و همبستهگی کارگران جهان است. کارگران افغانستان در شرایط از این روز تجلیل به عمل میآورند که از رنجهای بیکران؛ بیکاری گسترده و فزاینده؛ استثمار شدید؛ فقر و شوربختی رنج میبرند. بنا بر آن شایستهترین تجلیل روز اول می این است که کارگران و زحمتکشان کشور برای تأمین حقوق مبرم صنفی و اجتماعی متشکل و متحد شوند و بیامان مبارزه نمایند.
* تأسیس بیمههای تأمین اجتماعی و تأمین امنیت شغلی، لغو هر نوع تبعیض جنسیتی در محیط کار، دستمزد برابر در مقابل کار برابر، ممنوع کردن اشتغال زنان در کارهای سخت و زیان آور و از جمله خواستههای برحق زنان کارگر و منع کردن قطعی کار کودکان.
*به رسمیت شناخته شدن و حمایت بیقید و شرط از ایجاد و گسترش اتحادیهها و تشکلهای مستقل کارگری، اعتصاب و تظاهرات صلح آمیز برای تأمین حقوق و مطالبات قانونی، منع کردن اخراج از کار و بیکارسازی کارگران.
*تعین حداقل دستمزدها عادلانه و افزایش آن متناسب به هزینه زندهگی و پرداخت منظم دستمزدها و رفع هرگونه تبعیض در پرداخت مستمری بازنشستگان و بهرهمندی آنان از تأمین اجتماعی و خدمات درمانی.*تدوین و تصویب قانون جدید کار با دخالت مستقیم نمایندههای منتخب اتحادیهها و تشکلات صنفی کارگران برخورداری تمامی بیکاران از بیمه بیکاری متناسب با یک زندگی انسانی ستاندرد تا زمان اشتغال به کار. تعطیلی رسمی اول ماه مه و گنجاندن آن در تقویم رسمی کشور.
در فرجام باید خاطر نشان ساخت که «حق داده نمیشود بلکه گرفته میشود» بنا بر آن کارگران؛ بیکاران و زحمتکشان افغانستان در صورت به حقوق صنفی و اجتماعی خویش نایل آمده میتواند و از رنجها؛ بیکاری و فقر و استثمار رهایی یافته میتواند که در یک جنبش نیرومند کار گری متحد شوند و کار و پیکار نمایند و در ایجاد یک حکومت دموکراتیک؛ رفاه و عدالت اجتماعی در کشور رسالت تاریخی خود را ایفا نمایند.
خجسته باد اول می روز جهانی همبستهگی کارگران جهان.
۰۶-۰۵-۲۰۱۶
رییس جمهور غنی! «شرم ملی» نه، شرم دولتمردن است!
بر اساس گزارش رسانه ها، رییس جمهور غنی در نشست «راه مبارزه با فساد اداری در افغانستان» که از سوی اتحادیه اروپا برگزار شده بود، فساد اداری را «شرم ملی» نامید و در ارتباط به فساد سیاسی هیچ حرفی به میان نیاورد. باید به جناب شان گفته شود که حجم فساد اداری در برابر فساد سیاسی ناچیز است و این فساد پیش از آن که شرم ملی باشد، شرم دولتمردان و سیاستگران استفاده جو و در حقیقت شرم حکومت به اصطلاح وحدت ملی است، نه «شرم ملی»! مردم از وجود گسترده فساد سیاسی مسلط بر تمام ارکان دولتی سخت در عذاب اند و رنج می برند. این ارکین دولتی اند که بی شرمانه از وضعیت ناهنجار اجتماعی ـ سیاسی موجود، سود می برند و عطش قدرت طلبی و سودجوی شان هنوز هم ارضاء نمی شود.
دستګیر صادقی
۲۷-۰۴-۲۰۱۶
ترانهای که باید سنگ را "بگریاند»
ترانه کودک سوری بر ضد جنگ را ببینید؛ جنگ بیرحمانه غرب «متمدن » برای براندازی سیکولارترین و بهترین رژیم مشروع خاور میانه را که گوئی دل سنگ را آب میکند. آقای اوباما در همین لندن بهتازگی گفت که رژیم بشارالاسد رژیم مشروع نیست ونمی تواند بماند. آقای اوباما باید جواب بدهد که رژیمهای قرون وسطایی عربستان و کویت و بحرین و... چه اندازه مشروعیت دارند که تا این حد مورد تفقد امریکا قرار دارند؟ در هیچیک از کشورهای دوست امریکا در خاور میانه عربی انتخابات به معنی واقعی وجود ندارد، در حالی که رژیم سوریه برآمده از صندوقهای انتخاباتی تحت نظارت بینالمللی است.
میگویند دولت سوریه بخش کوچکی از سرزمین را در اختیار خود دارد. این درست است ولی کمی منتظر بمانید تا ببینید؛ (کنون که به همت روسیه کشور سوریه از دام همه شغالان بینالمللی میرهد)، که چگونه بخشهای دیگر کشور را باز پس خواهد گرفت. و آنگهی این جنگ نابرابر را غرب «متمدن » براین کشور و حاکمیت سیکولار آن از بیرون و با نیروی بیرونی، تحمیل کرد. این غربیها بودند که با انداختن مزدوران جنگی خود از سراسر دنیا به جان مردم سوریه بخشهای مختلف این کشور آباد را چون تکههای گوشت از پیکرش بریدند. این بریده شدنها، ذرهای از مشروعیت رژیم سیکولار و وطنپرست سوریه نمیکاهد. در این میانه، آقای اوباما و غربیها در باره استفاده از ترم مشروعیت در اشتباه هستند. رژیم کنونی سوریه بهویژه بعد از انتخابات اخیر مشروعترین رژیم عربی و خاور میانهای است.
باید دنیا به حال ملت پارهپاره شده سوریه خون بگرید و تجاوزگران را نفرین کند. گریه دخترک سوری نمادی از نفرین بشریت بر تجاوزگران آشکار و پنهان است.
دستهای خون آلود غرب «متمدن » این پشتیبان محیل رژیم تاریخ گذشته عربستان وداعش خون ریز از کشور سربلند سوریه کوتاه!
اسد الله کشتمند
۲۶-۰۴-۲۰۱۶
بازهم تعریف ناروشن از دشمن!
امروز ششم ثور ۱۳۹۵ آقای دوکتور اشرف غنی احمدزی در جلسهء فوق العادهء پارلمان سخنرانی کرد.
ایشان باآنکه تعریف بالنسبه کاملی از دوستان نظام دادند ولی از تعریف دقیق دشمن بازهم کمافی السابق طفره رفتند.
آقای رئیس جمهور تحت تأثیر فضای ضد طالبانی نیرومندی که بالاثر حملهء خونبار طالبان در هفتهء قبل در ریاست دهم امنیت ملی در کابل ایجاد شده است؛ کوشیدند موضع گیری شدیدتر از قبل با "دشمنان افغانستان" داشته باشند و بدینوسیله همسویی با این موج ضد طالبانی نشان دهند، ولی هرگز نخواستند بگویند که طالبان دشمناند.
آقای احمدزی القاعده، داعش، شبکهء حقانی و برخی از طالبان را دشمنان افغانستان خواندند. مگر نگفتند که این "برخی از طالبان" کی ها اند؟
آقای رئیس جمهور!
"طالبان" یک تنظیم سیاسی تروریستی و صاحب تفکر و ایدئولوژی تعریف شده و مشخصاند، نمیشود که برخی از آنها دوست و برخی دیگر آنها دشمن باشند.
اگر شما "طالبان" را به مفهوم طلبههای و یا شاگردان مدارس دینی در نظر داشته باشید؛ این اشتباه است.
من با شما موافقم که راه مذاکره و صلح باید باز باشد. هر آن شخص و گروپ ایکه با طالبان قطع رابطه میکند، تفنگ خویش را بر زمین میگذارد، حاکمیت قانون را میپذیرد و به زندگی صلح آمیز و مدنی بر میگردد، نه تنها دیگر طالب و دشمن نیست، بلکه دوست و شهروند کامل الحقوق کشور است.
آقای اشرف غنی! با بازی با کلمات و سیاست ناروشن نمیشود به صلح رسید. باید حکومت شما تعریف مشخص از دوست و دشمن داشته باشد و بعدش نیز استراتیژی و تاکتیک مدون، کارا و حرفهای برای پیشبرد جنگ و تأمین صلح.
عبدالمجید سکندری
۲۶-۰۴-۲۰۱۶
چسپیدن به ۲۶ سرطان، ۷ و ۸ ثور؟
در احوال فعلی که سؤال هست و بود افغانستان با تمام مبرمیت و استعجالیت آن مطرح است، نیاز اساسی و حلال بسیاری از مشکلات ما عبارت از استقرار یک دولت مقتدر ملی میباشد و این مأمول ملی و تاریخی تا زمانی میسر نخواهد گردید تا ما بهطرف ملت شدن نرویم و دایرهیی وفاق ملی را در کشور کثیرالقومی خود گسترش ندهیم.
دستیابی به این آرمان مستلزم پیش زمینهها میباشد و عاجلترین آن، چنگ زدن به وجوه اشتراک همگانی و عمومی است.
روزهای ۲۶ سرطان، ۷ و ۸ ثور دیگر به تاریخ تعلق دارد و کم و کیف آنها به پرداز و پالایش ما تغییری نمیآورد. قدر مسلم این است که چسپیدن به این روزها مانع دستیابی به اهداف بزرگ کشوری و ملی میگردد. بدون شک هرکدام ازین روزها طرفداران و مخالفان خود را دارد اما هیچکدام آن برای تمام مردم ودر مقیاس کل کشور مطرح نمیباشد.
بدینرو با تشخیص دقیق منافع اساسی و ضروری وطن و مردم، خردورزانه و عاقلانه این خواهد بود تا همه باهم و در اشتراک مساعی از روز ۲۸ اسد بهمثابه روز استقلال و جشن ملی و روز قابل پذیریش برای تمام مردم تجلیل و تبجیل بداریم.
تجلیل از ۸ ثور و آنهم از طرف دولت، نمک پاشی به زخمهای خونین وطن به عزا نشستهای ما بوده و کشور را از رسیدن به صلح، ثبات و ترقی محروم میسازد.
میر عبدالواحد سادات
۱۳-۰۴-۲۰۱۶
کدام ساده لوح گفته که امریکا فرشته نیست؟
ببینید اگر از خدا و راستی نگذریم، همین امریکا واقعاً که یک فرشته است، بیچاره همیشه وقتی میبیند که کدام چیزی در افغانستان درخطر میافتد، باز مثل فرشتهها میآید و بدون هیچ مدعا و مقصدی صرف به رضای خدا و رسول از ما دفاع میکند
دیروز دین ما درخطر بود، همین فرشتهها آمدند و به خروارها پشم و ریش و جهادگر و تروریست و دزد و آدمکش و خشتک و تنبان بما فرستادند.
دیدند با چاقوی چاریکاری و سنگ پلقمان و غولک و سوته که جهاد نمیشه، بیچارهها تا خر خره مسلح ما ساختند از هیچ چیز دریغ نکردند از گوله و مرمی گرفته تا راکت انداز و توپ بی پس لگد و غیره و غیره و حتی استنگر و چه نبود که بر سرشانههای ما نیانداختند و به گردنهای ما کشال نکردند.
خدا خیرشان بدهد (بین خود ما باشد که دیگرکسی نفهمد) اصل قهرمان جهاد همانها هستند ما فقط گوشت دم توپ بودیم.
از اینها گذشته وقتی دیدند جیبهای ما درخطر مفلسی است، مثل باران رحمت بر سر ما دالر و کلدار پاکستانی و گنجهای قارون ریختند.
دیدند برادرهای جهاد و جهادگر ما درخطراست، طالب فرستادند، دیدند طالب در خطراست کرزی فرستادند، دیدند کلاه قره قلی کرزی در خطراست، بن لادن فرستادند، انتحاری فرستادند، چرس و تریاک فرستاد، یک لک و سی هزار عسکر فرستادند، باندهای مافیای قدرت فرستادند، و القصه دموکراسی و انتخابات فرستادند
امروز که میبینند صندوقچه رأی و رأی گیری ما در خطراست (جان کری) فرستادند تا برای ما (شفافیت و عدالت و دموکراسی) بیاورد
پس اگر یک کمی انصاف دارید، بیایید بجای قصه تقلب ملأ غنی و ملأ عبدالله و ملأ کج کلاه، به دربار خدا روی بیاوریم، توبه کنیم و بهحق امریکای عزیز و مهربان دعا کنیم که خدا سایه لطف و مهربانیشان را از سر خطرهای ما کم نکند. آمین یارب العالمین.
ز. رزمی
۳۱-۰۳-۲۰۱۶
اشرف غنی در مصاحبه با بیبیسی: با مردمی که از کشور فرار کرده، همدردی نمیکنم:
اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان، در مصاحبه تازه با "بی.بی. سی" که ساعتی قبل پخش گردید موضعی سخت و غیرمترقبهای در برابر دهها هزار شهروند افغانستان که برای فرار از جنگ و بیکاری و صدها مصیبت دیگر وطن را ترک و برای رسیدن به اروپا، تن به سفری خطرناک دادهاند، اتخاذ کرده است.
"من دلم نمیسوزد"، این را آقای غنی در قصرش در کابل به خبرنگار بی بی سی گفت. او از مردم خواست تا به این کشور جنگ زده برگردند و آن را دوباره بسازند.
رئیس جمهور افغانستان گفت: با مردمی که از کشور فرار کرده و در این راه کشته میشوند، همدردی نمیکنم.
اشرف غنی رییس جمهور افغانستان گفت که القاعده به تاریکی عمیق رفته، اما بهصورت کامل زنده است.
وی در گفتگو با بیبیسی گفت: داعش در افغانستان فعال و شمار بزرگی از طالبان پاکستانی به افغانستان رفت و آمد کردهاند.
غنی خواستار بازگشت مهاجران افغان از کشورهای اروپایی و آمریکایی و مشارکت آنها در بازسازی افغانستان شده است.
وی گفت: با مردمی که از افغانستان فرار کرده، هیچ همدردی ندارد. آنها داوطلبانه سفر به اروپا را باگمان غلط انتخاب کردهاند و ۱۰ تا ۱۵ هزار دلار میپردازند و خانوادههای خود را به هلاکت میرسانند.
او میگوید: "ما صدها میلیون دلار برای مردمی که میخواهند با کمترین فشار کشور را ترک کنند، مصرف کردهایم. اگر میخواهید کشوری داشته باشید، باید عزم و اراده داشته باشید."
رئیس جمهوری غنی به نظر میرسد که موضعی ستیزهجویانه گرفته باشد اما بسیاری از افغانهای داخل و خارج از افغانستان، از اینکه او فرزندان خودش را که در آمریکا زندگی میکنند، به کشور فرا نمیخواند، ناراحت هستند.
آیا این حرفهای اشرف غنی در کشوری که ناامیدی از آینده و ناکامی سیاسی در آن در حال افزایش است، خریداری دارد؟
بااینکه بسیاری از مشکلاتی را که اشرف غنی امروز با آن روبروست، از حکومت قبلی به ارث برده، اما نارضایتی افغانها از او در حال افزایش است و بسیاری معتقدند که اشرف غنی نتوانسته خواستههایشان را برآورده کند؛ و اظهارت او در مورد مهاجران افغان، میتواند این نارضایتی را افزایش دهد.
هنوز دو سال از به قدرت رسیدن اشرف غنی نمیگذرد اما در کابل میتوان دلتنگی برای گذشته را دید، وقتی که بسیاری از مردم دوران حامد کرزی، رئیس جمهوری پیشین را بهعنوان "روزهای خوب" یاد میکنند.
خواجه میر احمد
۱۰ اپريل ۲۰۱۶
جان کری در کابل، به حريفان اطمينان و به افغانان اخطار داد!
ورود گويا غير مترقبه و از قبل پيش بينی ناشده ای «جان کری» وزير امور خارجهء ايالات متحدهء امريکا به کابل، که ظاهراً به مقصد ارزيابی کار و فعاليت ۱۸ ماههء «حکومت وحدت ملی» اعلام شد، در حقيقت دو هدف به همراه داشت: اطمينان به حريفان جهانی و اخطار به مردم افغانستان، در قبال دوام حمايت از حکومت «ع» و «غ» در کابل.
همه می دانند که ابتکار مضحک دولت امريکا مبنی بر تقسيم قدرت بر اساس سلايق قومی و زبانی در کابل، کاری در جهت مبارزه با فساد، آرامش و تأمين صلح در کشور کرده نتوانست و باعث نفرت و انزجار بيشتر اقوام و ساکنان کشور گرديده و به يک نارضايتی عمومی و سراسری مبدل گرديد، جرايم و جنايات بيشتر شد، فقر و تنگدستی شدت گرفت، بيکاری و نا امنی وسعت يافت و گراف مهاجرت خاصتاً در ميان جوانان، تا آنجا رسيد که باعث معضلات مرزی و پناهندگی در جهان خاصتاً در اروپا شد.
در چنين فضای نا امن و نارضايتی عمومی مردم افغانستان، آقای کری به کابل آمد و با اعلام حمايت مکرر دولتش از حکومت وحدت ملی، نه تنها بر زخم های مردم نمک پاشيد، بلکه به مردم افغانستان اهانت بزرگی نيز مرتکب گرديد و با جسارت غير اخلاقی و اخطار گونه، در کنفرانس مطبوعاتی اعلام داشت که حکومت وحدت ملی الی پنجسال (ختم دورهء کار غنی)، بکارش ادامه خواهد داد.
در اين اواخر، زمزمه ها چنان بودند که: تغييرات مهمی در ساختار دولت بوجود می آيد و احتمال تغيير در سطح رهبری و حتی سقوط کامل دولت موجود است.
گرچه آگاهان بخوبی می دانستند که ايالات متحده منحيث اداره کننده ای اصلی دستگاه دولت افغانستان، به هيچ صورت قبل از ختم کار رئيس جمهور غنی، دست به تغييرات محسوس نخواهد زد، اما حريصان قدرت در افغانستان که شمار شان فراوان اند و حتی در کنار ع و غ قرار دارند، چنين هنگامه ها را سر داده بودند، که سبب شد آقای کری بکابل بيآيد و به بهانه ای کنفرانس مطبوعاتی، از يکسور حريفان جهانی اش (روسيه و چين) را اطمينان بدهد که همچنان در افغانستان حضور خواهند داشت و از حکومت موجود حمايت خواهد کرد، و از جانب ديگر به افغانان غير مستقيم اخطار داد که سر بلند نکنند و در انتظار حکومت جديد و تحولات مثبت نباشند.
بلی هموطن عزيز!
دوام حمايت ايالات متحدهء امريکا از حکومت موجود، يکبار ديگر ثابت کننده ای اين حقيقت تلخ است که، واشنگتن در ادامهء نا امنی های افغانستان و فساد درون حکومت ذينفع است و عمداً می خواهد برای سالهای بيشتری «آب را خت نگهدارد و ماهی بگيرد!»...
ن. روشن
۲۸-۰۳-۲۰۱۶
آیا افغانستان پناهگاه مطمین خاینان، غاصبان زمین و دزدان نشده است؟
دیروز شنیدم که نورستانی رییس مستعفی کمسیون انتخابات مضحک ریاست جمهوری، بهزودی به حیث سفیر کبیر افغانستان در یکی از کشورهای معتبر دنیا معرفی خواهد شد. راستش تعجب نکردم؛ چون میدانستم که در سرزمین ما و بخصوص در زیر سایهی رژیم فاسد موجود، خطا کاران، غاصبان و حتا خاینان، نه تنها مجازات نمیشوند؛ بلکه جایگاههای بلندی را هم به چنگ میآورند. به یاد آوریم که گفتند و ثابت نمودند برادران حامد کرزی و مارشال قسیم فهیم در رسوایی تاریخی چپاول کابل بانک از همه بیشتر مقصر بودند، اما بجای مجازات، هردو تقریباً بیگناه شناخته شدند و رفتند تا به ثروتهای بادآوردهی شان بیشتر بیفزایند. به خاطر بیاوریم که گفتند آقای فاروق وردک وزیر معارف پیشین به بهانهی هزاران مکتب و معلم خیالی، صدها میلیون دالر را با شرکای امریکایی و افغانیاش بالا کشیده است؛ اما بجای حتا یک بازپرسی ساده، تا مقام نمایندهی خاص رییس جمهور و هیأت حقیقت یاب ارتقایش داده و بیشتر به آسایشش رساندند. بازهم به یادآوریم که گفتند و عملاً نشان دادند که وزیر مالیهی پیشین آقای زاخیلوال، وزیر دفاع پیشین آقای محمدی و دهها تن دیگر از مأموران عالیرتبهی دولت به مولتی میلیونرها مبدل شده و رهبران و قوماندانان جهادی همراه با زورمندان دستگاه دولتی با غصب صدها هزار جریب زمین در کابل و ولایات کشور، صاحب شهرکها، بلندمنزلها و ثروتهای افسانوی شدهاند؛ بیآنکه از آنان حساب پس بگیرند، همه را مقام و منصب جدید بخشیده؛ با عزت و احترام بیپایان همه را به دور خویش جمع نمودند و زمینهی ثروتاندوزیهای بیشترشان را فراهم کردند؛ و بالاخره به خاطر بیاوریم که منابع بینالمللی مستند کردند که افغانستان در زیر زعامت حامد کرزی به ناامنترین و فاسدترین کشور جهان مبدل شده؛ بالاترین مقام را در تولید و قاچاق مواد مخدر در سطح جهان بدست آورده بود و جناب ایشان بنیان گزار و حامی رژیم مافیایی در افغانستان هستند؛ بجای انتقاد از وی، در اولین فرصت پدر معنوی ملتش خواندند و نام ایشان را بجای نام تاریخی کابل بروی فرودگاه بینالمللی کابل گذاشتند. وای بر ما و مردم غافل و فریب خوردهی ما که در هر دوری از تاریخ، حکومتداران و زورمندان چه آسان توانستهاند بروی شانههایشان سوار شده، حقوق اولیهی انسانی و داراییهای ملیشان را بربایند و از دزدان و غاصبان و خاینان برایشان رهبر و پیشوای قومی، حزبی و تنظیمی بسازند! آیا این دور باطل از صدها سال به اینسو در سرزمین خاین پرور ما تکرار نشده است؟ آیا از قرنها به اینسو، معامله گران و خاینان بزرگ ملی در تاریخ ما همواره مورد تقدیر و تحسین قرار نگرفتهاند؟ شاید مبالغه نباشد اگر بپذیریم که افغانستان در قرنهای متمادی، پناهگاه مطمین خاینان، دزدان و غاصبان بوده است؛ و شاید هنوز هم دیر نشده باشد اگر از خواب غفلت بیدار شده؛ خاینان، غاصبان و دزدان را با شهامت شناسایی نموده، در برابر آنان بایستیم و سرنوشت خود را خود بدست بگیریم.
اسماعیل فروغی
۲۷-۰۳-۲۰۱۶
په افغانستان کی دبی وزلئ او بيکارئ اساسی علتونه او له منځه وړلو اساسی لاره
په افغانستان کې اوس ۳۷ ٪ یا دهیواد دنفوسو دلسو میلیونو په شاه وخوا کې خلک د بی وزلئ څخه ځوریږي اوله دې جملې شاوخوا ۷ میلیونه کسان بیړنیو بشري مرستو ته اړتیا لري او په همدا ډول د کار دشرایط لرونکی د ۱۲ میلیونونو اوسیدونکو له جملې ۲۵ ٪بیکاره دی او په ځوانانو کې داکچه تر ټولو لوړه ښودل شوېده او ددې ځوانانو له منځه دادی یوه برخه یی دمرګ دخطر په منلو اروپا ته مهاجرت ته اړشویدي.
اساسي علتونه
ناکام او په فساد کی ډوب حکومتونه او دهیواد داقتصادی او ټولنیزی پراختیا دستراتیژی په تطبیق کي ددولت ناکامی؛ د بی بندوباره آزاد بازار اقتصاد او په بازار باندي ددولت د نظارت نه شتون؛ د اقتصاد ددولتی سکتور کامله نابودي او تالان؛ غیر تولیدی او مصرفی اقتصاد او اقتصادی او مالی فساد او په ملی اقتصاد باندی دمالی الیګارشئ سیاسي سلطه او دفاسدو دولتي چارواکو اوددوی دشریکانو له خوا د نړیوالو ټولنې د میلیاردونه ډالرومرستو غلا او دملی شته منیو غصب کول؛ په هیواد کی د بی وزلئ تر ټولو برجسته علتونه شمیرل کیږي.
دحل اساسی لاره
دافغانستان خلک هغه وخت دبی وزلئ او بیکاری څخه خلاصون موندلئ شي چې له هرڅه وړاندی په هیواد کی یومشروع او منلئ حکومت یعنی قانونمندار اوفساد نه منونکی او دفساد ضد؛ دخلکو خدمتګار او مسوول او ځواب ویونکئ؛ کارا او اغیزمن حکومت را منځه شی او داحکومت د اجتماعی سمت ګیری د آزاد بازار داقتصاد دپالیسی د غوره کولو او دملی اقتصاد دټولو سکتورونو دمتوازنی دودی پر اساس دهیواد داقتصادی او ټولنیزی پراختیا لپاره یوه نوی او اغیزمنې ستراتیژی تدوین کړي او دهغې له مخې دتولیدی اقتصاد او اقتصادی زیربنا یی پروژو ایجاد او ددولتی سکتور اونورو ټولو اقتصادی سکتورونوته متوازنه وده ورکړل شي او دغیری تولید ی او مصرفی اقتصاد سره اغیرمنه مبارزه وشی او په سیاسی واک او دولت اودولتی اداره کې اداري؛ مالی او اقتصادی فساد او دلوټ مارانو؛ مالی الیګارشی او کمپرادور سرمایه دارانو سیاسی سلطی ته دپای ټکې کیښودل شی او په دې توګه په هیواد کی مخ په زیاتیدونکی بی وزلئ او بیکاری مخه ونیول شي.
۲۵-۰۳-۲۰۱۶
نگذارید شمال، حیف گردد
خبرها، و نوشتههایی در باره حوادث مزار شریف و انقلاب «عکس» را تعقیب میکنم. با در نظر داشت سوابق دست درازیها در کشور ما نتایجی را که بدست آوردهام، بهمثابه برداشت خود، با دوستان شریک میسازم.اما بر محق بودنم اصرار ندارم.
این عمل صد در صد درس انگلیسی است که در وقت هند برتانوی در هندوستان و حتی در مناطق قبایلی آن طرف مرز، درزمان پیش از تأسیس پاکستان به جهت ایجاد بدگمانی و تفرقه افکنی ها از جانب انگلیسها تجربه شده است.
در خیزشها، اهداف ذیل تعقیب میگردند:
۱- معتقد ساختن خشن جناب دوستم بهمنظور پذیرش برکناری از پست معاونت اول و دادن جایش به داکتر عبدالله عبدالله.
۲- نوعی تطمیع کردن استاد عطا محمد نور به خاطر از بین بردن دوستم از خطه و او را یکه تاز میدان قلمداد کردن.که درنهایت به هیچ صورت چنین نتواند بود.
۳- تقویت داعش در شمال بدین جهت ناآرام ساختن شمال امر حسابی به نظر میرسد.عین تجربه ممالک عربی روی دست توطئه گران میباشد. این کار بهمنظوری صورت میگیرد که خطه به حدی از پا بیافتد که خود به خود به بستر تروریستها مبدل گردد.آن گاه نه عطایی خواهد ماند و نه دوستمی.که این کار جز مخالفت دوستم و عطا، طریق دیگر ندارد. عطا باز دولتی دارد و دوستم بیز مردمی. هر دویشان در عقب خود امکاناتی را دارند، که با یک جرقه خشونتهای زیادی را شعلهور ساخته میتوانند.
۴- دوستم و عطا باید معتقد گردند که این حوادث نه تنها به نفع هیچ کدام شان نیست بلکه هر دو در پیامد این مخالفتها از بین میروند.
هردو باید بقای خود و شمال و را مدنظر گیرند. بدین جهت، هر چه زودتر اعلامیه دوستی و برادری و باهمی پخش کنند، در یک کنفرانس مطبوعاتی برآمد نمایند ودر برابر میتینگها شخصاً حضور یابند و دست بدست هم بیانیه دوستی بدهند و توطئه را توضیح نمایند. در عین زمان با استفاده از روشنگرانی که در مزارشریف هستند، برنامههایی به جهت باهمی و تقویت شمال طرح و رویدست گیرند.تا مزار و شمال حیف نگردد.
دوستانی که با این نظر موافق باشند، حمایت شان را اعلام و کسانی که در نزدیکی با محترم دوستم و محترم نور میباشند، اگر این پیام را به سمع شان برسانند بهتر است.الی غیر:
تهداب اختلافات در شمال گذاشته شد، آنهم به شیوه انگلیسی که هیچ اقدامش کمتر از زخم ناسور نبوده است.
در فیسبوک میخوانم که به جنگندهها و رهبران هر دو جانب با هزاران طعنه ناسزاهایی نوشته میشود که هر کدام بهنوعی آنها را آرام نه < بلکه بیشتر تحریک میکنند.
آنهایی که میخواهند از این موقع نوعی انتقام بگیرند، صواب نیست. کار روشنگرانه نیست. اهمیت و ارزش کارشان هیزم به آتش آن جنگ ارزیابی میگردد.
شمال منطقه عادی و یا یک ولایت عقب مانده و دور افتاده نیست که اگر در دست من تو باشد و یا در دست دشمن، اهمیت یک سان خواهد داشت.شمال خط استراتیژی ایست که شعلههای صلح و جنگ را به داخل و خارج حمل میکند.
به نظر من بهتر است در این لحظه بسیار حساس بر جای طعنه و لعنت بر جنگندهها و حامیان شان، توجه آنها را به صلح آشتی و باهمی جلب نماییم؟ اگر قدرت در دست عطا و دوستم است، شمال از همه ماست. نگذاریم شمال در هوای سوزان توطئه آشکار، خاک و دود گردد.اگر خاک و دود شد، در قدم اول دوستم و عطا، در قدم دوم جنگندهایشان و در قدم سوم سراسر کشور خاک و دود میشود.
قلم به دستان! دیگر دل تان.
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس|
در بند آن مباش که نشنید یا شنید
فاروق فردا
در سالروز زجرکشی و شهادت فرخنده شهید چه میتوان گفت؟
امروز یک سال از حادثهیی هولناکی میگذرد که جایگاه جامعه ما را مشخص ساخت و ما به جهانیان ثابت ساختیم که میتوانیم گله وار و با چشمان بسته «انسانیت» را بکشیم ودر یک چشم بهم زدن دیوانهوار تحریک شویم و عقل؛ خرد؛ قانون؛ دین و آیین را زیر پا بگداریم و پردهیی «ناموس عالم» را پاره؛ پاره نموده و گویی هیچ «ارزشی» را در زندگی حتی لمس نکردهایم و در حالی که آخرین مودل آیفون در دست ما است؛ عمل «دوران جاهلیت» را انجام میدهیم. تکرار مرگ «انسانیت» در حوادث خونین و مشابه بعدی (رخشانه ها؛ تبسمها و ...) نشاندهنده این واقعیت تلخ است که ما در دفاع از «انسانیت» ناکام ماندهایم و باید بپذیریم که «جاهلیت» و «توحش» و «بربریت» در جامعه مستولی گردیده است و «ذهنیت» تکفیری که بسیار خطرناکتر از خود طالب و داعش و...است بر اذهان ما حکومت مینماید و تا زمانی که ما درگرو این آفت (ذهنیت تکفیری) باشیم؛ اگر تمام عساکر امریکا و دالر های غرب در کشور ما سرازیر گردد؛ علاج زخم «ناسور» ما ناممکن خواهد بود.
درمان واقعی ما در «تطهیر فکر» ما نهفته است و قبل از داخل شدن به سال نو؛ باید فکر «نو» را پذیرا شویم و چنانچه در استقبال بهار معمول است یک خانه تکانی اساسی در مغز و کله خود انجام بدهیم و بهتر است درین «حی علی الفلاح» تاریخی منوران؛ پیشگام و جسورانه وارد معرکه گردیده و دروازهیی «رنسانس افغانی» را برای جامعه مصیبت زدهیی طراز استبداد آسیای افغانستان نماییم. کشوری که آماج گستردهترین «طاعون» بنیادگرایی «اسلامی» قرار دارد؛ و در دور جدید «بازیهای بزرگ» و رقابتهای لجام گسیخته جیوسراتیژیک جهانی آب بیشتر به آسیاب آنان ریختانده میشود.
نوی کال او نوروز مومبارک
ګرانو وطنوالو خویندو او وروڼو!
له هرڅه نه وړاندې د ۱۳۹۵ هجري - لمریز نوي کال او دنوروزدلرغوني جشن او شکلي پسرلي درارسیدو په مناسبت تاسو ته دزړه له کومې مبارکئ وړاندې کوم او نیک مرغه اوزرغون کال او دنوروز دخوښئ نه ډکې او شکلې ورځې درته غواړم.
ګرانو هیوادوالو!
د ۱۳۹۵ کال هم دتیرو غم لړلو کالونو په شان په داسی حالاتو کې پیل کوو چې په هیواد کې افراطیت اوترور؛ بغاوت و شرارت؛ تشدد؛ جګړه او بې امني، تبعیض او ستم؛ ظلمونه او تیري، بی وزلي او بیکاري، استثمار او ټولنیزې بې عدالتئ په ټولو ابعادو دوام لري او دنیک مرغئ او نیک مرغه کالونو لر لید نه تر سترګو کیږی.
سره له دې چې دا ناخوالي دمختلفو عیني او ذهني عواملو لکه عمومي ورسته پاتې والئ دجګړو او بی امنئ اونور اغیز منو زیږنده دي، خوددې ناخوالو تر ټولو اغیزمن لامل دترور یسم په ضد جګړه کی دلاسته راوړنو نه شتون او ستراتیژیکی بن بست او دپاکستان څخه هیواد ته دتروریسم صدور او دتروریستی شبکو د جنایتونو شدت دناامنی بحران دوام له یوی خوا او دښه حکومت اوښې حکومتولې نه شتون دئ له بلی خوا په هیواد کی دشته نا خوالو تر ټولو عمده عوامل ګڼل کیږی.
بنا پردی تاسو ګران هیواد وال به هغه وخت داوسنیو ناخوالو خلاصون ومومي او نیک مرغه اخترونه ولری چي دبهر او په ځانکړی ډول دپاکستان دخاوری څخه هیواد دتروریسم صدور اودتروریستی شبکو جنایت او وحست او بغاوت ته پای ټکئ کیښودل شي او دهیواد په سیاسي وضعیت او دسیاسی واک په جوړښت کی ملی - دموکراتیک او مترقی سیاسي ځواکونه پو موټئ سیاسي حضور ولری او په مسلط ځواک بدل شي او په نتیجه کی یومشروع او منلئ؛ قانونمداره او فساد ضد، دولس خدمتګار، ځواب ویونکي، اغیز من او کار ا حکومت او حکومتونه را منځته شي.
په پاي کې یو ځل بیا تاسو ګرانو وطنوالو؛ خویندو او وروڼو ته دنوي کال په مناسبت مبارکی وایم او هیله من یم چې نوي کال په هیواد کې دپایداری سولي اوډادمن سراسري امنیت دتامین اودفساد؛ بې قانونئ؛ بی وزلې؛ بیکارۍ؛ تبعیض او ستم اوټولنیزو بی عدالتو څځه ستاسو ګرانو هیوادوالو دژغورنې دپیل کال شي.
هر روزتان نوروز- نوروزتان پیروز
۰۵-۰۳-۲۰۱۶
دروغگو حافظه ندارد
سرتاج عزیز و اعتراف بر جنگ نیابتی پاکستان در افغانستان
سرتاج عزیز، مشاور امنیت ملی و امور خارجی نخست وزیر پاکستان گفته است که «رهبران طالبان افغان همراه با خانواده خود در مناطق امن این کشور زندگی میکنند و از خدمات صحی و دیگر امکانات و مساعدتهای ما برخوردار هستند؛ و به همین دلیل بالای آنها نفوذ خوبی داریم و به استفاده از تمام نفوذ خود میتوانیم آنها را به میز گفتگو بکشانند. و اگر آنها (طالبان) به مذاکره حاضر نه شوند ما میتوانیم دسترسی آنها را به خدمات بهداشتی کم کنیم، تردد آنها را محدود سازیم و برای آنها بگویم که از پاکستان اخراج خواهند شد.»
به دین سان سرتاج عزیز بهصراحت به حقیقت جنگ نیابتی پاکستان در افغانستان توسط طالبان اعتراف میکند و به گفتههای پرویز مشرف ریس جمهور سابق پاکستان مهر تایید میگذارد که گفته است که پاکستان پس از سال ۲۰۰۱ آنان از طالبان حمایت کردهاند و به آنان پناهگاه فراهم کردهاند و استخبارات ما با گروههای طالبان در تماس بود و باید هم میبود.«سرتاج عزیز نیز بهکرات گفته است که چون پاکستان بر طالبان کنترول ندارد. بنا بران نمیتواند آنها را به مذاکره به دولت افغانستان که از سوی آنها رسمیت ندارد مجبور سازد.» وهم چنان گفته است که پاکستان نیاز ندارد علیه شورشیانی اقدام کند که امنیت ملیاش را به خطر نمیاندازند و «چرا دشمنان امریکا الزاماً دشمنان ما باشند؟». او با اشاره به شبکه حقانی نیز گفته است که «برخی از آنها برای ما خطرناک بودند و برخی دیگر نه. چرا ما باید از همه آنها دشمن بسازیم؟».
این در حالی است که دولت افغانستان پاکستان و نظامیان آن کشور را حامی اصلی گروه طالبان میخواهند، اما این حقیقت از سوی دولت پاکستان همواره رد میشد و از اقامت طالبان افغان مسلح مخالف دولت افغانستان و حمایت از آنها و کنترول بر آنها انکار میکرد؛ اما اینک از نفوذ قابل ملاحظه و کنترول و فشار بر طالبان حرف میزند.
درست گفته است که دروغگو حافظه ندارد.
دوکتور حبیب منگل
۲۳-۰۲-۲۰۱۶
تهدید ترکیه با بمباردمان اتمی؛
در اجلاس شورای امنیت روسیه مورخ یازدهم فبروری ۲۰۱۶ چه گذشت؟
بر پایه اظهارات "Robert parry"ژورنالیست پژوهشگر ایالات متحده آمریکا و با استناد از وبسایت معتبر " Russia Insider" دولت روسیه به اردوغان اخطار داده است، که روسیه آماده است تا برای دفاع از نیروهای ضربتی خویش در سوریه در برابر حملات ترکیه، از سلاحهای تکتیکی اتمی استفاده نماید.
"رابرت پاری "میافزاید: "یک منبع نزدیک به ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه گفت که روسیه به رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه اخطار داده است که دولت روسیه در صورت ضرورت برای حمایت از ارتش خویش در سوریه، در برابر تهاجمات نیروهای نظامی ترکیه و عربستان سعودی آماده است تا با سلاح اتمی پاسخ دهد. چون ترکیه عضو ناتو است، چنین رفتار نظامی ممکن است تا به تصادمات تمامعیار هستوی میان ناتو و روسیه مبدل شود."
این منبع، اظهارات "رابرت پاری را مورد کاوش قرار داده و خاطر نشان میدارد: من بهطور عموم راجع به اظهارنظر اینگونه منابع ناشناس (منبع نزدیک به پوتین) دیرباور میباشم؛ اما باید اذعان داشت که "پاری " یکی از معتبرترین ژورنالیستهای امانت دار میباشد. لذا به اظهارات وی که از منابع دقیق برداشت نموده است نمیتوان شک داشت.
این منبع مینویسد: آری؛ به تاریخ یازدهم فبروری اجلاس شورای امنیت روسیه تشکیل جلسه نمود، و به طرز غیرمعمول خبر آن در رسانههای عامه، مختصر و موجز بود.
در همین روز مراجع نظامی، به ولادیمیر پوتین از برگزاری تمرینات مختصر اخطاریوی نظامی در نواحی نظامی جنوب برای "عمل سریع "در صورت ضرورت، در مقابل ترکیه خبر دادند.
این منبع مینگارد: همزمان با صدور اخطاریهیی مزبور در همین روز و یا روز بعد این تمرینات نظامی به راه افتیده است تا بهطور همزمان بازتاب اصلی ومعنای پیام خویش را، به سمع مقامات ترکیه و یا امریکا برساند.
این منبع در ادامه مینویسد: در صورت صدور چنین اخطاریه، تماس تیلفونی میان اوباما با پوتین در روز بعد به تاریخ چهاردهم
فبروری با این رخداد بیارتباط نمیباشد. یقیناً که هم جانب روسیه وهم جانب ترکیه از صدور چنین اخطاریه به مقامات امریکا خبر دادهاند، و این بهطور کامل قابل فهم است که بارک اوباما این مطلب را با ولادیمیر پوتین مورد گفتمان قرار داده است؛ اما باید خاطر نشان ساخت که هیچ یکی از طرفین بهمنظور جلوگیری از افزایش بحران نخواستند تا این مطلب را رسانهیی بسازند.
هرگاه واقعاً چنین اخطاریهیی صادر شده باشد، چنین رویکرد در قاموس نظامی روسیه و امریکا بیسابقه نمیباشد، چنانچه ایالات متحده امریکا در سال ۱۹۹۰ در جنگ نخست خلیج فارس صدام حسین را تهدید نمود که در صورت استعمال سلاح کیمیاوی، ایالات متحده آمریکا در عمل تلافیجویانه از کاربرد استعمال سلاح اتمی استفاده خواهد کرد.
مرتبط به چنین اخطاریه از جانب روسیه، ایالات متحده امریکا و متحدان اروپایی آن مصرانه سعی نمودند تا اردوغان را به خویشتن داری فرا بخوانند.
این منبع لاجرم نتیجه گیری مینماید که گمانههای آن در خصوص صدور چنین اخطاریه از سوی پوتین دقیق بوده است چنانچه " فایننشل تایمز " نیز این برداشتها را صحه گذاشته و از مساعی آمریکا و متحدان غربی آن برای خود داری ترکیه و عربستان سعودی در خصوص دخالت نظامی آنها در سوریه خبر میدهد.
منبع:Russia insider
برگردان: عارف عرفان
۲۳-۰۲-۲۰۱۶
غوربند خونباران شد؛
در تداوم حفر خندقهای خون بهوسیلهیی خونخوارترین گروههای تبهکار و آدم خوران هزاره سوم بنام "طالب"، که نقش نیابتی مزدوران همسایه جنوبی ما پاکستان را برای ایجاد باتلاقهای خون بیگناهان میهنمان بازی مینماید، اخیراً جمعی کثیری از همدیاران نازنینم را که تعداد آنها به سیزده تن میرسد، در ولسوالی سیاه گرد درهیی غوربند ولایت پروان، آماج قرار داده و به خاک و خون غلتاندند. طالبان جنایتکار با این عمل جنون آمیز، لکهیی ننگ و نفرت را در دیباچه جنایات شان به ثبت رسانده و ماسک دروغین و عوامفریبانهیی اسلام و انسانیت را از رخسار خویش و حامیان خارجی و داخلی چون کرزی-غنی که بستر نرم جنایت را برای جولانگاه این گروه وحشی تحت عنوان "صلح و مصالحه " گستردهاند، زدودند.
تاریخ گواهست که پروژه طالب سازی در افغانستان از اجزای بلامنازع اهداف استراتیژیک کشور گشایان جهان و ژاندارم منطقه یعنی دولت خونتای پاکستان و سازمان جهنمی آن "ای اس ای" به شمار رفته اما سوگوارانه به طرز مستدام خونهای سرخ و بیبهای این قربانیان بیدفاع میهنمان است که چرخ این آسیاب خون را در راستای منافع غارتگرانه آنها به حرکت میآورد.
غوربند در جغرافیای سیاسی موجود ودر راستای برنامه سازی تروریستی شمال کشور، یکی از بزرگترین گذرگاههای راهبردی را در خط اهداف اشغالگری و نبردهای رقابتی و درازمدت میان کشور گشایان تشکیل میدهد. غوربند حلقه وصل مناطق مرکزی هزاره جات با کابل و نقطه اتصال ولایات شمالی افغانستان با پایتخت کشور است. در دوران قدیم نیز ازین گذرگاه به حیث شاهراه راهبردی استفاده میشد و مقاومت دلاور مردان غوربند برای انسداد و شکست قافلهیی نظامی غوریان این لقب را بر تارک تاریخی این مرزوبوم بنام "غوربند " آذین بخشید.
بیگمان حادثهیی جنایتبار اخیر مقدمه ایست برای تکمیل پلههای این نردبان بهسوی مناطق هزاره جات و ولایات شمالی کشور و بهطور حتم دستان خون آلود ستون پنجم را در ارکان امنیتی کشور از آستین بیرون مینماید.
وقوع حادثهیی دلخراش دیروز آژیریست برای خود آگاهی مردم و اتخاذ تدابیر دفاعیه در برابر امواج دسایس سازمان یافته.
باورمندم که اعمال جبونانهیی طالبان هیچ اثری برای درهم شکستن اراده و عزم توانای دلاور مردان جسور دیارم نخواهد داشت، بل انگیزه سازیست برای همبستگی رزمجویانه و خروش شجاعانه هموطنان عزیزم برای نابودی لشکریان نیابتی پاکستان.
در حالی که برای قربانیان این حادثهیی هولناک فردوس برین مسئلت نموده روح شهدایی عزیز را شاد آرزو برده برای زخمیان این حادثه شفای عاجل و برای همه داغدیدگان صبر و شکیبای آرزو میبرم
عارف عرفان
۱۵-۰۲-۲۰۱۶
آمریکا شکست نخورده است، ما غلط فهمیدهایم.
آمریکا هرگز در برنامه خود در افغانستان ناکام نشده است. آنها و انگلیسها و دیگر لاشخوران در منتهای کامیابی برنامههای خود را تطبیق کرده و هنوز هم پیش میرود.
شوروی جنگ را باخت، اما از زیر این بار روسیه کمر راست کرد. بازندهترین در این غایله افغانها هستند که کمرشان تا نسلها شکست و راستی که باید ققنوسی پیدا شود تا از اینهمه بربادی باز سر بیرون کشد، اما چه فایده؟
تاریخ امان الله شاه را در سالهای نود قرن گذشته تکرار کردند. چه تضمینی که بازهم تکرار نشود؟
اما صد گپ به یک گپ که: حرف بالای لحاف ملأ بود:
معدنهای افغانستان، نقش خاک افغانستان در منطقه برای بازیهای بزرگ و خاک بیصاحب و مالک برای تجارت مواد مخدر را آمریکاییها/انگلیسها سالهاست میخورند و میخورند و میخورند. از این پیروزی بزرگ دیگر میتواند باشد؟
افتخار اینهمه شکست ما و پیروزی دیگران در خاک ما به مجاهدان سر به کف، به تکنوکرات های وطنفروش و آنهایی که مانند غنی/کرزی نوکر اند، میرسد.
آمریکا شکست نخورده است، ما غلط فهمیدهایم.
فرهاد بارکزی
۰۹-۰۲-۲۰۱۶
سهام در امریکا و جهان با سقوط مواجه شد
سرمایه داری از آتشفشان، سنگ آسمانی، هجوم موجودات غیرزمینی و سیلاب نمیترسد، جنگ و بحران اجتماعی را خود میآفریند و از آن نه تنها هراس ندارد بلکه جنگ و هرکدام از بلاهای بالا که جامعه انسانها از آن صدمه و خسارت میبیند، سرمایه داری را همه فربهتر و فربهتر میسازد.
ترس سرمایه داری سقوط قیمت سهام است.
نرخ سهام بینالمللی با بیاعتبار شدن اعتبارات امریکایی به گونۀ بیسابقهای سقوط کرده و امروز در روز دوم این سقوط، سهام در جهان بازهم سراشیب میرود. شرکتهای بزرگ امریکایی با خسارات شدید رو به رو شدند و اثر آن بر اقتصاد جهانی نیز همزمان نزول بازار سهام را سبب شد.
جنگ سوم جهانی اگر طبیعی آغاز شود، میدانش در سوریه و فلسطین، اوکراین و ترکیه نه، در عمارات بانکها خواهد بود.
احد ترکمنی
۰۶-۰۲-۲۰۱۶
ایجاد داعش نقشه شیطانی آمریکا برای شرق میانه:
بهطور قطع تمامی گروههای تروریستی که اکنون خبرساز شدهاند، توسط آمریکا خلق شدهاند و یا بهواسطه اقدامات آن کشور ایجاد شدهاند.
"استفان لندمن- Stephen Lendman" تحلیلگر برجسته آمریکایی در یادداشتی در پایگاه تحلیلی "پیپلز وویس-thepeoplesvoice" نوشت: آمریکا حداقل از زمانی که سازمان سیا در دهه ۱۹۸۰ در اقدام علیه شوروی سابق در افغانستان دخالت کرد، گروههای تروریستی جهانی را خلق کرده است.
بهطور قطع تمامی گروههایی که اکنون خبرساز شدهاند، توسط آمریکا خلق شدهاند و یا بهواسطه اقدامات آن کشور ایجاد شدهاند و بهعنوان پیاده سربازان امپریالیسم استفاده میشوند که از کشورهای مختلفی جذب میشوند، مسلح و تأمین مالی میشوند، آموزش و هدایت میشوند تا برنامههای شیطانی واشنگتن را اجرا کنند. این برنامهها، تلاش این کشور برای سلطه بلامنازع جهانی، جنگها و تجاوزهای بیپایان آن، و تخریب و از بین بردن یک ملت یکی پس از دیگری است.
سخنان جان کری وزیر خارجه آمریکا در کنفرانس خبری با پائولو جنتیلونی وزیر خارجه ایتالیا در کنفرانس خبری در شهر روم توسط زنی دچار اختلال شد که آمریکا را به خلق داعش متهم میکرد و این حقیقت را در جمع فریاد میزد.
بسیاری دیگر نیز تلاش کردهاند همین موضوع را متذکر شوند. در ماه اکست گذشته، "مایکل فلین- Michael Flynn"رئیس سابق آژانس اطلاعات دفاعی سابق آمریکا اسناد رسمی ارائه کرد که اثبات میکرد ایجاد گروه داعش یک تصمیم عمدی از سوی دولت اوباما بوده است.
آنچه بهاصطلاح "جنگ علیه تروریسم" خوانده میشود، یک موضوع کاملاً ساختگی است که مقامات آمریکا و رسانهها بهدروغ آن را گسترش میدهند.
واشنگتن بهطور مداوم قطعنامه ۲۱۷۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد مصوب سپتامبر ۲۰۱۴ را نقض میکند. این قطعنامه از کشورهای عضو میخواهند هر گونه استخدام، سازماندهی، جابجایی، تجهیز و تأمین مالی تروریستهای خارجی داعش و گروههای مرتبط را متوقف کنند.
گزارش محرمانه آمریکا در سال ۲۰۱۲ نشان داد: "امکان ایجاد یک موجودیت سلفی اعلام شده یا اعلام نشده در شرق سوریه وجود دارد و این دقیقاً همان چیزی است که قدرتهای حامی مخالفان دولت سوریه بهمنظور منزوی کردن نظام سوریه و جایگزینی آن میخواهند. "
اقدام نظامی روسیه در سال گذشته به نظر میرسد این توطئه واشنگتن را خنثی کرده باشد. هدف نهایی از این توطئه، ترسیم مجدد نقشه شرق میانه و از بین بردن حاکمیت سوریه بود که به ناکام منتهی شد.
منطقه همچنان در هرج و مرج و بیثباتی و خشونتهای بیپایان است و برنامه شیطانی آمریکا بهطور کامل مسئول این امر است.
خواجه میر احمد
۰۶-۰۲-۲۰۱۶
نمای خشم خلق در رخسار کوبیدهیی وزیر خارجه امریکا
وزیر خارجه ایالات متحده امریکا آقای جان کری به خاطر پرورش و توسعهیی گروههای تروریستی داعش، در یک کنفرانس خبری در شهر روم ایتالیا مورد تهاجم یک خبر نگار واقع شد و در حضور جمع کثیری از دیپلماتها و خبرنگاران بهشدت لت و کوب گردید.
در کنفرانسی که به اشتراک نمایندگان ۲۳ کشور اعضای ایتلاف بینالمللی مبارزه با داعش و جمعی از مقامات عالی اتحادیهیی اروپا در ایتالیا دایر شد، آقای جان کری در خصوص گسترهیی دموکراسی آمریکای و موفقیتهای آن کشور در مبارزه با داعش صحبت نمود. در ختم کنفرانس خبری یکی از بانوان ژورنالیست صحبتهای جانکری را لفاظی و عوامفریبانه خطاب نموده و به آدرس او فریاد کشید و گفت: این شما بودید که داعش را به وجود آوردید. این را گفته و با مشتهای گره خورده و پایههایی بیرق به رخش کوبیدن گرفت...
عارف عرفان
۲۶-۰۱-۲۰۱۶
در حاشیهء یک خبر قرمز؛
بر روایت خبرگزاری «تسنیم » گروه تروریستی داعش
بیانیهای را منتشر کرده است مبنی بر اینکه ۳ تن از فرماندهان افغانشان را که قصد فرار از شهر موصل عراق را داشتند، اعدام کرده است.
در این بیانیه آمده است که این فرماندهان افغان در تلاش بودند تا از مرز سوریه فرار نمایند.
منبع بیان کرد: این اعدام در مرکز شهر موصل در مقابل چشمان مردم انجام شده است؛
درآمدی برین خبر؛
با واکاوی این رویکرد و ساختمان کیفری مکتب تروریسم و ترسیم مقدرات فلاکتبار آن، میتوان زوایای این واکنش کمیاب را در کوره زار نبرد سوریه و فرود راه بیبرگشت لشکر تروریسم در آخرین میعادگاهشان در آنجا، از سمتوسوی متعدد دید: نخستین تصویری که در ذهن خوانندگان عزیز ازین رخداد نقش میبندد عبارت ازین است که پیکارجویان داعشی افغان که زادگاه خود را به جهنمی درآورده بودند بیگمان در آتشکده سوریه در جستجوی بهشتی بودند؟
اما به عبارت دیگر چنین نحوه مجازات، سخن از ارزانی خون افغان بهویژه در کسوت تروریسم و بنیادگرایی در هرکجای جهان دارد.
این ماجرا تداعی کنندهیی رفتاری است انگار که رود خانهیی خونی به دستان این تروریستها به جریان افتیده، لاجرم ایشان نیز در آن شنا خواهند کرد.
کیفر پایانیترین حاصلات کارنامههای تروریستهای معدوم جایگاه آخرین ایستگاه سرنوشت تروریسم را در جهان برتابانده و برین حقیقت صحه میگذارد که هیچ تروریستی درین منزلگاه مرگ، با تکیه بر عصا نخواهند وداع کرد.
بار دیگر به اثبات رسید که تروریستها در هیچ جای جهان حتی در آغوش آتش افروزانه یی همتباران خودی خویش دیگر بهمثابه مهرههای سوخته دریک بازی کلان شطرنج مصونیت نداشته ودر قاموس تروریسم جز واژههای «بکش و کشته شو», دیگر حرفی در میان نیست.
چقدر درد آلود است وقتا که آنجا دریک عملیه یی مافوق حیوانیت و در ماورای جهان وحش در وادی گرگان و هوای جنون در مسلخگاه داعش، در قلمرو سنگدلان و تحت سلطهیی تروریسم در سر زمین فلک زده سوریه، زمانی که با پامال ساختن عطوفت و مهر و الفت مادرانه، مادری در بلندای مقام اسطوره محبت و سجده گاه فرزند، بدست پسر داعشی اش در آستانه هدایتگری او از گمراهی و بیرون ساختن آن از سیاهچاله تروریسم، در ملائ عام تیرباران میگردد که عرش را به لرزه در آورده و از پایان واژه «آدمیت» در میان گروههای تروریستی سخن میگوید.
این رخدادهای متصل در سرزمین آتش در ویرانههای عراق و سوریه زمانی اتفاق میافتد که حزب اسلامی حکمتیار که بخشی عظیم از پیکر آن در زیر گنبد مهر انگیز حکمروای و درمانگاه کرزی-غنی قرار گرفت و به زندگی دوباره دست یافت، کمپاین رده بندی هواداران، جوانان، تهیدستان و عناصر مزدبگیر و یا مزدوران جنگی را بهفرمان خاندان فاسد آل سعود در جنگ مسلمان کشی کشور یمن آغاز نهاده است. صدور بیبرگشت این جوخههای مرگ، بخشی از محصولات «مازاد» تروریستی است که به غرض تمرکز سرمایه و انبساط خزاین حزب اسلامی در راستای تجارت خون برنامه ریزی شده است. تجارت که سالها قبل حزب اسلامی را در جنگ آذربایجان-ارمنستان به یک دلال ثروتمند وبی رقیب در میان جناحهای جهادی کشور مبدل ساخت.
ابعاد فقر و تهیدستی در کشور که در سایهیی تاراجگری نظام فاسد کرزی_غنی و چپاولگریهای ملیاردی اصحاب قدرت و ثروت و سردمداران مافیا و اژدهای حاکم. پدید آمده است، بستر بی پهنای را برای سرباز گیری و تجارت انسان برای گروههای تروریستی و اهداف تجاوزکارانه و توسعهطلبانه قدرتهای بزرگ و ژاندارمهای منطقه به طرز ارزان گشایش بخشیده است.
در تداوم چنین تعاملات تروریستی و صادرات آن به خارج، بیم آن میرود تا جایگاه سنتی پاکستان به حیث کشور تولید کننده و صادرکننده تروریسم در جهان خدشه دار شده و افغانستان در پهلوی مقام اول صادرات مواد مخدر در جهان، جایگاه نخست صادرات تروریسم را نیز در افکار مجامع جهانی احراز نماید.
اما در فرجام و بر مصداق آزمون زمان برای تروریستان، عواید حاصله ازین بهشت موعود، چیزی نخواهد بود جز سرنوشت محتوم تیر باران سه فرمانده افغان بدست داعشیان در موصل عراق.
امیدوارم که اعدام فرماندهان افغان در شهر موصل، حامل پیامی باشد که با همه تلخکامی و به طرز عبرت انگیز درسهای آموزنده را در میان نسلهای جوان و ناآگاه افغان برای فاصله جویی از کاروان بیبرگشت تروریسم پیاده نماید؛
عارف عرفان
۲۵-۰۱-۲۰۱۶
انسانیت بالاترین ارزش ها
ناجی طفل افغان را تبجیل میداریم!
«راب لاری» افسر سابق پولیس انگلستان در ماه اکتوبر (۲۰۱۵ م) از طرف محکمه شهر «بولانی» کشور فرانسه؛ «بجرم» قاچاق انسان متهم شناخته شد و در صورت تثبیت این «جرم» باید جزایی پنج سال حبس و (۳۲) هزار آیرو جریمه نقدی را متحمل میگردید.
او کسی است که طفل چهار ساله افغان را از مرگ حتمی نجات داده و بخانواده اش در انگلستان تسلیم نموده است.
روی همین ملحوظ:
بشر دوستان انگلیس با جمع آوری پنجاه هزار امضا بدفاع از «متهم» بر آمدند. محکمه سرانجام در (۱۴) جنوری او را از «اتهام» قاچاق انسان تبرهه و «بجرم در خطر انداختن کودک» به هزار هیرو جریمه نقدی «تعلیقی» محکوم ساخت. «راب لاری» عند المحکمه بخاطر «شیوه غیر عقلانی» و «عاطفی» معذرت خواست و گفت: که «نمیتوانست یک طفل را در جای کثیف و مرگ حتمی رها نماید». نامبرده انگیزه خود را «دیدن طفل مغروق مهاجر در ساحل ترکیه» و «تقاضای مکررآقای احمدی پدر دخترک» بیان نمود.
بدینترتیب او از انسانیت پاسداری نموده و تثبیت ساخته که انسانیت بالاتر از معیار های قا نونی عمل مینماید.
«راب لاری» ثابت ساخت که انسانهای بزرگ روح بزرگ دارند و «انسان بودن مهمتر از رفتن به بهشت است» و انسانیت شعار؛ نه؛ بلکه مانند روشنگری عمل میباشد:
آدمی را آدمیت لازم است
عود را گر بو نباشد هیزم است
«راب لاری» خاطره سرباز جنگ جهانی را زنده ساخت که: با عبور دادن طفل از سیم خار دار محکوم به اعدام گردید و اکنون مجسمه او در بیشتر از هفتاد کشور جهان ساخته شده است.
و به تاسی از کلام حضرت مولانا که:
« ... از دیو و دد ملولم و انسانم آرزو است»
به تبجیل از «راب لاری» انساندوست میپردازیم و امیدوارم همسلکان گرامی و بزرگان علم حقوق بر من خورده نگیرند که «اخلاق» و «انسانیت» را بر قانون مرجع دانسته ام و مسلم است که بحث حقوق و اخلاق مبحث پیچیده و جداگانه است و مکاتب مختلف از زوایای گوناگون بدان میپردازند.
و منحیث حسن ختام سخن گاندی بزرگ که:
«انسان بودن خود یک مذهب است!»
میر عبدالواحد سادات
۲۰-۰۱-۲۰۱۶
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
و اما در کشور ما که در این فصل سرد نماینده گان چهار کشور جمع شدند تا نقشه راه رسیدن به صلح پایدار را با طالبان طرح کنند، میتوان سخن بانوی شعر (فروغ فرخزاد) را جدی گرفت و به این فصل سرد ولی آغاز نو ایمان آورد؟
البته دلیل اصلی خوشبینیهای برخی از افراد وابسته به مافیای قدرت و سران حکومت نسبت به نتیجه رسیدن این امر زیاد روشن نیست. شاید هم تصور کردهاند که با خود فریبی و دغل بازی چند صباح دیگر هم خواهند توانست در دلهای مرده مردم، تخم امید فرا رسیدن صلح و امنیت را بپاشند و به عمر نکبتبارشان ادامه دهند. اما حال یک کودک مکتب رو نیز میداند که کلید صلح و ثبات این کشور در دستان پر قدرت پاکستان و حمایتگر سنتی آن امریکای جهانخوار است و صلح از موضع ضعیف و با این دستنگری و عجز ولابه هرگز میسر نخواهد شد.
همین جا نشانی، که اگر در این فصل سرد، سردمداران قوای مسلح و رهبران هوشمند و دور اندیش (!) حکومت وحدت ملی تا بهار سال آینده با سرکوب طالبها و وارد کردن ضربات قدرتمند و مرگبار نتوانند انسیاتیف نظامی را به دست آورند، غمانگیزترین فاجعه بشری در این سرزمین اتفاق خواهد افتاد. از ما گفتن بود:
....
در کوچه باد میآمد
در کوچه باد میآمد
و من به جفت گیری گلها میاندیشم
به غنچههایی با ساقهای لاغر کم خون
و این زمان خستهی مسلول
ف، فرخزاد
ستر جنرال محمد نبی عظیمی
۱۵-۰۱-۲۰۱۶
اهدای چهار فروند هواپیمای جنگی برای افغانستان
در تازهترین اخبار گفته میشود که به تعداد چهار فروند هواپیمای نظامی از آخرین بقایای جنگ دوم جهانی از سوی ایالات متحده آمریکا برای دولت افغانستان ارسال میگردد.
به گفته کارشناسان نظامی هرچند نیات مقامات پنتاگون از ارسال این جنگندهها مأموریت نبرد با طالبان مطمع نظر بوده اما کارشناسان حوزه سیاسی معتقد اند که این هواپیماها نماد افتخارات فتح جنگ دوم جهانی بوده و صرف برای سرگرمی بازدید کنندگان موزیم کاربرد خواهد داشت. گفته میشود که یک مقام عالی شورای صلح افغانستان گفته است که: «در آستانه دور جدید گفتمان صلح با طالبان، این هواپیماها مأمور گل افشانی بر مواضع طالبان بوده و حامل پیام صلح خواهند بود.» در خبرنامه تصریح نگردیده که آیا این کمکها بخشی از مساعدتهای بلاعوض ایالات متحده امریکاست و یا خیر؟
نوت: مصریها ضربالمثلی دارند که میگویند:«سالها با کاوش دل کوهها در انتظار جرعه آبی بودیم اما در ازای این همه زحمت لاجرم موشی از اعماق کوه بیرون آ مد.»
بر قول آگاهان سیاسی ارسال این محمولههای نظامی از سوی مقامات پنتاگون برای دولت افغانستان مصداق متضادیست برای بیان مشهور دومین مغز نامتفکر جهان آقای اشرف غنی که گفته بود:«بچه خر، افغانستان هرگز در قرن سیزده نبود.»
عارف عرفان
۱۵-۰۱-۲۰۱۶
افغانستان عمل غواړی!
د پاکستان لومړي وزير نواز شریف دخپلو تیرو څرګندونو په دوام وایی چې ((تروریسم دافغانستان او پاکستان شريک دښمن دى او د تل لپاره به یی د له منځه وړلو په غرض په گډه مبارزه کوي)). دپاکستان مشراتو له دې وړاندې هم په وار- وار په اسلام اباد او کابل کی دا ډول ځرګندونی کړی او ویلی چی د افغانستان دشمن دپاکستان دشمن دی او د افغانستان د سولې په پروسه کې همکارۍ کوي. سره له دی چی ددغو خبرو هرکلی کیږی. خو افغانستان عمل غواړی او هغه دا چې:
دپاکستان حکومت او (اې؛ اس؛ اي) دتروریسم په ضد جګړه کی ددوه ګونې لوبی یا «دښه اوبد و تروریستانو» دسیاست او روش څخه لاس واخلی او په خپله خاوره کی د تروریستی شبکو مرکزونه او اډې له منځه یوسي او په اسلام اباد کی دآسیا دزړه دکنفرانس دژمنو له مخی په پاکستان کی میشت دافغان طالبانو هغه ډلې چی دادی په افغانستان کې تروریستی حملی تر سره کوی وځپي او مرکزونه او دفترونه ېې له منځه یوسي او سوله خوښونکی طالبان دافغان دولت سره مصالحی ته وهڅوي او کینوی.
او په دی ډول په افغانستان کې د ۴۰ کلنی نیابتی جګړي؛ دخالت او لاس وهنو او دستراتیژیکي عمق دترلاسه کولو او په کابل کې د یو ه لاسپوڅي؛ کمزوری اوپه اسلام اباد متکې اودهند سره مخالف حکومت درامنځته کولو د ناروا ګټو دترلاسه کولو دستراتیژی او یا په بل عبارت د جنرال ضیالحق او حمید ګل او نورو افغان دشمنه جنرالانو او حکومتونو د خوبونو او سیاستونولاس واخلي او دافغانستان د دولت او خلکو سره دنیک ګاونډیتوب؛ دوستی او متاقبلا ګټورو مرستو داړیکو پالیسي غوره کړی.
دوکتور حبیب منگل
۰۸-۰۲-۲۰۱۶
آمادهگی عربستان برای صدور تجویز قلمرو هواییاش برای اسرائیل جهت بمباران ایران:
دولت عربستان سعودی ابراز آمادگی نمود تا در صورت ضرورت میدانهای هواییاش را برای بمباران تأسیسات اتمی ایران در اختیار دولت
اسرائیل قرار خواهد داد. مقامات ریاض گفتهاند که در ازای آن صرف " خواهان برخی پیشرفتها در مذاکرات صلح میان فلسطین و دولت اسرائیل میباشد ". این مطلب را با اقتباس از شبکه دوم تلویزیون دولتی اسراییل بهروز سه شنبه، یک مقام ارشد اتحادیه اروپا که نخواست نامش فاش شود، اعلام داشته است.
این مقام اتحادیه اروپا افزود:"دولت عربستان سعودی تمامی مسایل مربوط به ایران را با دولت اسرائیل هماهنگ نموده است " گفته میشود که هرچند "عربستان و اسرائیل دارای مناسبات دیپلماتیک نمیباشند اما سالهاست که در برابر دشمن مشترکشان ایران سیاستهای هماهنگ را برگزیدهاند. راپور علاوه میدارد که مقامات سعودی موضع سیاسیاش را در قبال گفتمان بسا مسایل نامشخص با اسرائیل واضع ساخته است. بر قول این منبع عربستان و اسرائیل اطلاعات استخباراتی مربوط به برنامه اتمی ایران را در اختیار هم قرار خواهند داد.
این راپور زمانی رسانهیی میگردد که تنشهای میان قصر سفید و بنیامین نتانیاهو در خصوص پروگرام اتمی ایران ایجاد شده است.
تبصره برگردان:
این خبر بهدرستی مصداق گفتهیی مشهوری را "کفر اگر از کعبه خیزد کجا ماند مسلمانی " در ذهن خواننده عزیز ابداع خواهد کرد. بر حکم شهادت تاریخ طی سالیان پار دولت فاسد آل سعود با بذر، پرورش و حمایت تروریسم جهانی، به دانه سرطان و مرز مرگبار طاعون در پیکر اسلام مبدل شده است. مبرهن است که خانواده فاسد آل سعود در درازنای تاریخ خونبار فلسطین یکی از طرفها و مهرههای اصلی مخالف حق خود ارادیت و استقرار دولت مستقل فلسطین در کنار اسراییل و دولت آمریکا بوده است، خاندان آل سعود چه در میدان دیپلماتیک و چه در حوزههای سیاسی، نظامی و اقتصادی هرگز و ابداً در کنار جنبش فلسطین و برای حمایت از آن نتنها قرار نداشتهاند بل به حیث ژاندارم منطقه اراده خلق عرب را در خط منافع اسراییل و آمریکا درهم کوبیده است. به اعتقاد این قلم ریختاندن اشک تمساح برای گفتمان صلح فلسطین یک رویکرد ریاکارانه برای تحریف افکار عامه جهت همپیمانی با دولت اسراییل جهت سرکوب یک کشور مسلمان است.
جنایت خونبار خانواده فاسد آل سعود برای سرکوب دامنگستر مردمان بیدفاع یمن و نا صدایی این خلق به خون خفته در جوامع بشری پیوسته ذهن انسان را تکان میدهد.
نقش جنایتبار عربستان سعودی برای ایجاد پروژه طالبان وداعش بهمثابه خونخوارترین و درندهخوترین نیروی جهنمی قرن و ایجاد گروههای تروریستی نهایت تباه کن و تکاندهنده میباشد. عربستان بهمثابه مولد افکار و اندیشههای وهابییسم و سلفیسم، مستدام شعلههای آتش را در جوامع اسلامی برانگیخته است.
نقش خاندان آل سعود بهویژه در هزاره سوم ودر اوج مدنیت جوامع انسانی و بشری برای ایجاد تضادهای مذهبی و فرقه گرایی در میان مسلمانان جهان به گونه مرگبار تبعات جبران ناپذیر را بجا میگذارد.
حال این دولت فاسد کمر بسته است تا به خاطر منافع غارتگرانه سیاسیاش با دشمن تاریخی اسلام متحد شده و قلمرو خویش را بیباکانه در خدمت آنان برای سرکوب مسلمانان قرار دهد. اینجاست که نقابهای کذب از هم میدرد و چهره ریا، عوامفریبی و تروریسم از زیر لایههای چیلتار زهر آلود شاهان فاسد آل سعود سر میکشد!
عارف عرفان
۰۶-۰۱-۲۰۱۶
"بهار عربی"، سوغات نامیمون کشورهای غرب
جهان اسلام را آشوبهایی ویرانگر و پایان ناپذیری فراگرفته است ــ آشوبهایی که میتواند منجر به کشتار بیشتر مسلمانان، ویرانیهای بیشتر شهرها و مدنیتهای تاریخی مسلمانان و در نتیجه، جدایی و افتراق ژرفتر میان ملل مسلمان جهان گردد. از داغ کردن تنور جهاد در برابر اتحاد شوروی سابق تا ایجاد، تقویت و تجهیز گروههای رنگارنگ بنیادگرای اسلامی، همه یک هدف را دنبال مینمایند؛ و آن بیچارهتر کردن روز افزون اسلام و مسلمانان و محتاج نگهداشتن دوامدار و همیشه گی آنان است. شاخ به شاخ شدن کشورهای عربستان سعودی و ایران در روزهای اخیر، میتواند نقطهی عطف این آشوبهای ویرانگر و خانمان برانداز باشد. این رو در رویی خطرناک، به فرقه گرایی ها و مذهب گرایی های هولناک در میان مسلمانان ساده دل بیشتر دامن زده، خونهای بیشتر جاری مینماید و کمر اقتصادهای ناتوان، شکننده و متکی به غرب کشورهای اسلامی را بیشتر خم خواهد نمود. با نگاهی گذرا به حوادث هولناک و جنگهای ویرانگری که طی سالهای اخیر در کشورهای اسلامی اتفاق افتاده است، در مییابیم که این بازی بزرگ با سناریوی مهندسی شدهای به راه انداخته شده و بسیار ماهرانه بهپیش برده میشود. من حتا به این میاندیشم که پردهی اول تا سوم "بهار عربی"، به حیث سوغات نامیمون کشورهای غرب برای مسلمانان، فقط مرگ و ویرانی به ارمغان آورده است نه آزادی و دموکراسی تبلیغ شده از سوی رسانههای دروغ پرداز غرب را. اگر مسلمانان جهان به عقل نیایند، آتش جنگهای خانمانسوز صادرشده و مهندسی شده از خارج، نه تنها در سرزمینهای شان خاموش نخواهد شد؛ بلکه شعلهورتر هم خواهد شد؛ و بهطور خاص، اگر رو در رویی عربستان سعودی و ایران بهخوبی مدیریت نشده، بروی آتش خصم دو طرف آب سرد پاشیده نشود، مسلمانان جهان هرگز به آرامش و صلح دست نخواهند یافت.
اسماعیل فروغی
۰۵-۰۱-۲۰۱۶
منشور ارتجاع سیاه:
در روزهای اخیر اظهارات عریان مولوی عبدالصبور در رسانههای جمعی و فیسبوک انعکاس وسیع داشته است و ما به دلایل آتی بر آن مکث مینمایم:
این اظهارات منشور ارتجاع سیاه و تاریخی است
او بهمثابه یک گرایش تاریخی و بالفعل؛ از ملای لنگ و تا ملای کور و بغدادی و... سخن گفته است
سکوت اربابان ریش به این مفهوم است که آقایان از ترس «خان کلان» جرئت نمینمایند و در غیر آن با سخنگوی شان همنوا اند.
اکنون که ارتجاع سیاه منشور خود را اعلام نموده؛ ضرور است تا منور و روشنفکر؛ جامعه مدنی؛ پاسداران ترقی و تعالی و ... نیز حرف تاریخی خود را داشته باشند.
در واقع لب و لباب سخن آقای مولوی تکرار همان برچسپ تاریخی انگریز و تبلیغ «لاتی» خواندن شاه امان اله این برجستهترین و شاخصترین نماد نوگرایی و ضد استعماری میباشد که به همین بهانه ملای لنگ و حبیب اله کلکانی و... به خاطر براندازی او توظیف گردیدند.
این ملای با ذهنیت قرون وسطایی ریش تراشیدن وطندوستترین شاه افغان را دال بر بیدینی او مینماید. دریک مکث ارتجالی (نه ارتجاعی) این سؤال به آقا و شرکا راجع میگردد که: در کجایی دین آمده است که ریش تراشی معادل بیدینی است؛ مگر این ملای بیاطلاع از جهان خبر ندارد: که کم نیستند ریش دارانی که دین ندارند و ماتریالیستاند و کم نیستند ریش داران که هزار و یک شیطان در زیر ریش شان وجود دارد و اگر مثال میخواهید به شیادان حاکم بر سعودی؛ شیخان عرب؛ تعداد از آخوندهای ایران و مولاناهای پاکستان نگاه نمایید؛ و در عین حال جناب مولوی به مرشدتان جنرال حمید گل (که عکس یادگاریتان در فیسبوک تا و بالا میشود) و ضیا الحق و جنرال مشرف که ریش میتراشند چه گفتنی دارید؟ فیصله ما درین بحث کلام شاعر است که: آنجا که فقط ریش بود مظهر اسلام \ بز حق خدا دادی ازین باطله دارد \
جالب است که ملای ما بقول حضرت مولانا به پوست چسپیده و جوهر پیام دین اسلام را (که مکرمترین را؛ متقیترین میداند) زیر پا میکند و دزد؛ فاسق؛ فاجر؛ غاصب؛ فاسد و چپاول گر که (لایسنس) و یا ریش دارد واجب الاحترام میخواند. درست در همین مورد سخن وخشورانه علامه سید جمال الدین افغانی مصداق دارد که: «افکار متحجرانه و فساد علمای دین؛ بزرگترین عامل عقبمانی مسلمین است»
و اما به یاد باید داشت که: از شمس النهار و تا مشروطیت اول و نهضت امانی و ... تا کنون که جدل «سنت» و «مدرنیته» مطرح است و مبارزه تاریخی علم و جهل شدت کسب نموده؛ تاریخ دو خط را نمایان ساخته است:
دشمنان ترقی و تمدن و پیشرفت افغانستان که نمادهای اساسی آن ملای لنگ؛ حبیب اله کلکانی و تا ملای کور و ... میباشند که این آقای مولوی عبدالصبور بهمثابه خلف الصدق آنان سخنگوی شان گردیده و سر نخ شان به دیوبند؛ قم و ارعابیون عرب میرسد؛ و خط دوم ترقی؛ تمدن و پیشرفت و اعتلای کشور است که شاه امان اله زمامدار عادل نماد با افتخار آن میباشد و تا کنون در مراحل مختلف الهام بخش وطندوستان و مبارزان مترقی بوده و میباشد و ما سر فراز خواهیم بود تا این راه ورسم مترقی را تداوم بدهیم.
میرعبدالواحد سادات
۲۷-۱۲-۲۰۱۵
سزای قروت داعشی، آب گرم «ظاهری»
راستی که حاجی ظاهر، بچۀ نر است. از متانت و راستگویی اش خوشم آمد. گفت میزنم، زد. گفت می بُرم، برید. این آدم نه تنها زورمند است که، زورآور و زورآفرین هم است. فکر نکنید که زورش را از «وکیل دانی» گرفته است. این ولسیجرگه است که از وی زور میگیرد. کی میتواند مثل حاجی ظاهر، در سرک اچین «نمایشگاه کله» برگزار کند!؟
ذوق هنرش مجذوبم کرد: از سنگ بیابان، گلدان ساخته بود و در آن کلۀ داعشی کاشته بود. آخ، چه سمبولیک و رمانتیک است این شهکار ولسی!
احسان سلام
۲۲-۱۲-۲۰۱۵
افغانستان و سوریه دو کشور و دو شخصیت
در کشور سوریه هم جنگ است و همین کشورهای امپریالیستی در خفا از داعش جانبداری مینماید. بشارالاسد با سیاست مدبرانهاش و قرار گرفتن وی در کنار مردم سوریه و دوشاش سربازان قهرمان سوری دارد به شخصیت بیبدیل در سوریه مبدل شود؛ اما حیف مردم و سربازان قهرمان ما که در برهه دشوار کنونی افراد بیشخصیت در کرسیهای پرمسؤولیت جا گرفتهاند؛ و رییس جمهور بهعوض آن که جنگ را در هلمند مدیریت کند دنبال منافع ملی امریکا عازم آذربایجان میشود.
عمر فیض
۲۱-۱۲-۲۰۱۵
صدای پای داعش میآید همی!
اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا! اوضاع امنیتی افغانستان در سال آینده پر چالش خواهد بود.
سؤال؛ اگر از تنشهای سال آینده توسط داعش خبر هستند، قدرت یکه تاز دنیا نمیتواند داعش را در نطفه خفه کند؟ واضح است که میتواند؛ ولی ارادهی واکنش وجود ندارد.
حالا تمام جهان از جمله مردم افغانستان از منافقت سیاسیون و نظریه پردازان آمریکا بهخوبی آگاه و آشنا اند. روسیه با حملات عادلانه و تابو شکنانه اش، معادلات جهانی را ۱۸۰ درجه به نفع سوریه، عراق و ایران تغیر داد. حالا آمریکا و انگلیس بار دیگر در فکر و ذکر سلطه جویی با همان معادلات سه ونیم دهه قبل افغانستان علیه کشورهای آسیای میانه برآمدهاند؛ ولی باید بدانند که پوتین، گورباچف نیست و قدرت روسیه را هم دست کم نگیرند. صداقت و جدیت روسیه در پشتیبانی از سوریه علیه داعش و تروریسم، ماسک از چهرههای دو پهلوی رهبران و سیاسیون غربی در پیوند با تروریستهای ساخته و پرداخته شدهی طالب، القاعده و داعش با اشارهی خفاشان شب، برداشت.
آخرین اظهارات جان کمپل از موجودیت ۳۰۰۰ داعش در ولایتهای شرقی، حکایت از عمق فاجعه دارد و فاجعه آمیز تر از آن بقول جنرال کمپل، عدم توانایی نیروهای ناتو و افغان برای از میان برداشتن داعش در جلال آباد است. وقتی ۳۰۰۰ داعش را امسال زمینگیر نتوانند؛ بیشک در سالهای آینده باید از روسیه دعوت گردد؛ تا داعش را نابود کند.
سخی نوروزی
۲۱-۱۲-۲۰۱۵
به نظر من دولت فعلی به چند دلیل، وجود شورای (حراست) را جدى نمیگیرد.
یك- این شورا، تجربه تکراری چند تا کهنه نفسی است که گامهای تند سیاست جاری، در افغانستان را پل گرفته نمیتوانند. حتی تصور قوی بر آن است که پژواک صدای شان را هم جز گوشهای خودشان کسی دیگر نشنود.
دو- اكثر اعضای این شورا، جنگ سالار هستند و دستهای شان با خون مردم سرخ است.
سه-در این شورا یک عده مفسد ین و یا همراهان و حامیان فساد که هنوز دوسیه های تصفیه ناشده نیز دارند دیده میشوند.
چهار-اكثر اعضای این شورا در سالهای پیش و بعد از كرزى مانند خود او، امتحانات شان را دادهاند و دیگر اعتبار، در جامعه ندارند.
پنج- اکثر مهرههای این شورا نیروی ریزرفی آنچنانیی در عقب ندارند كه به دولت خطر زا باشد.
پیرانه سری بازی با تاریخ تنها به منظوری تواند بود که خود را از محاسبه تاریخ نجات دهند، اما این کار شدنی نیست.
حیفم از یكى دو تنیست، كه با آنها سر شورانیدهاند.
شش- این شورا تا فروپاشی در همین حد عددی باقی میماند که هست، جنبش، حزب، سازمان شمرده شده نمیتواند که بر روال سیاست تأثیر وارد کند. مگر اینکه در مواردی کج قلمی هواخواهان و یا اجیرانی که فیرهای شادیانه بلدند، کارک هایی بکنند. وآن بدان میماند که شاید جرس زنگولههای خیزشهای روشنفکرانه، خیره سریهای بسیاری را، خوراک گر دله ها کند.
هفت-این چارمغز در زیر پای کرزی میشکند، نه کس دیگر.
فاروق فردا
۲۱-۱۲-۲۰۱۵
سؤاستفاده عربستان از تروریسم ؛
سؤاستفاده عربستان از " تروریسم" به بهانه انجام تخلفات "حقوق بشر "
این عنوان مقاله ایست که نشر آن از طرف "الجزیره " در خارج آمریکا بلاک (منع) شد.
در مقاله که بهوسیله " ار جون سیتی "تهیه شده، آمده است که الجزیره بنابراین که مقر آن در قطر به حیث متحد عربستان سعودی قرار دارد، نشر این مقاله را در خارج از قلمرو ایالات متحده امریکا بلاک نمود.
درین مقاله گفته میشود که:" هفتهیی قبل راپوری به نشر رسید که دولت عربستان سعودی در راستای تخلف از موازین "حقوق بشر " بهطور مستدام روزانه به تعداد "پنجاه " تن را تحت اتهام جنایات تروریستی اعدام مینماید.
در راپور گفته میشود که بیشترین قربانیان متعلق به اهل تشیع و آنانیست که در سال ۲۰۱۱ در برابر رژیم عربستان سعودی قیام نمودند.
عارف عرفان
۱۸-۱۲-۲۰۱۵
میخائیل گورباچف رسما به خیانت ملی متهم شد.
آقای گیورگی فیدروف عضو بخش اجتماعی پارلمان فدراسیون روسیه با استناد به اسناد تازه و محرمی ازجمله مکالمات مورخ ۸ و ۲۵ دسامبر، ۱۹۹۱ مقامات اتحاد شوروی (گرباچف) و رئیس جمهور امریکا جورج بوش در مکالمات تلفونی ۲۲ دقیقه و صحبت ۲۸ دقیقه باریس یلتسین که در مطبوعات هم حالا علنی گردیده است دست یافتهاند که تا کنون به رسانهها درز نکرده بود. این شخص وابسته به این بخش پارلمان از دادستان کل روسیه خواسته است تا جزئیات و محتوای کلی آن مکالمات گورباچف و یلتسین که گویا افشا کردن آن رازهای دولتی که خود یک خیانت ملی حساب میشود و دقیقاً به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی انجامید بررسی نموده و گزارش آن را به اطلاع عموم رسانیده و تا خائنین محکمه گردند. منبع – جهان روسیه
♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢♢
تبصره:
فرجام خیانت ملی؛؛؛
گرباچف خائنترین رهبر معاصر تاریخ جهان و این عنصر تبهکار جنبش صلح و سوسیالیسم و نهضتهای رهاییبخش ملی که جغرافیای سیاسی جهان را دگرگون ساخت و بزرگترین دست آورد بشریت در راه صلح، آزادی و ترقی اجتماعی رابه پایی غرب نابود کرد، توازن اقتدار جهانی را به نفع استعمار برهم زد، لاجرم پس از میراث گذاری ویرانههای بیشمار و درد و رنج و آلام بیکران در سراسر سیارهیی مان، به حیث خائن ملی متهم شد.
نقش این جنایتکار تاریخ در امر تغیر نابهنگام رهبری در حزب دموکراتیک خلق افغانستان، متلاشی ساختن حزب و فروپاشی رژیم جمهوری دمکراتیک افغانستان و تحمیل دکترین مصالحه ملی در جهت فروپاشی حزب و نظام نهایت برجسته میباشد. بشریت بهویژه مردم افغانستان بهای نهایت سنگینی را در نتیجه خیانتهای این جنایتکار تاریخ متحمل شدند.
موجودیت تمامی گروههای تروریستی که تالابهای خون را به جهان بهویژه کشورهای اسلامی به راه انداخته و جهان را به ماتمسرا مبدل نمودهاند، همه و همه ناشی از خیانت گرباچف برای کاربرد دسایس بزرگ در جهت سقوط رژیمهای ملی و مردمی و ایجاد اتمسفیر سیاسی برای ظهور تروریسم در جهان است.
گرباچف تمدن نوظهور بشریت، نهضتهای سوسیالیستی و جنبشهای دادخواه و رهاییبخش ملی را خفه نمود و قرنها کشتی حرکت تاریخ را به عقب انداخت.
محاکمه گرباچف پیامی تلخی برای حواریون آن در حزب دموکراتیک خلق افغانستان، نعره گران مشی مصالحه ملی و همه حاکمان خائن و رهبران جاسوس و آنانی خواهد بود که نقش ستون پنجم را در تبانی با دشمنان مردم افغانستان بازی نمودند و بازی مینمایند.
عارف عرفان
مشارکت روسیه درنبرد علیه تروریسم در افغانستان؛
بر قول روزنامه "میل" بریتانیا، دولت روسیه "طور جدی "موضوع مشارکت خویش را در پیکار علیه داعش در افغانستان مورد بررسی قرارد میدهد. طرح این موضوع در یک کنفرانس خبری توسط نماینده رسمی وزارت خارجه روسیه خانم ماریا زخاروا اعلام گردید. او برای خبر نگاران خاطرنشان ساخت که:"دولت فدراسیون روسیه اظهار میدارد که این بسیار مهم است تا سناریوی زدایش تهدید تروریسم را در افغانستان بطور جدی مورد بررسی قرارداد." مشارکت روسیه درنبرد علیه تروریسم در افغانستان؛
بر قول روزنامه "میل" بریتانیا، دولت روسیه "طور جدی "موضوع مشارکت خویش را در پیکار علیه داعش در افغانستان مورد بررسی قرارد اد.
http://www.mirror.co.uk/news/world-news/russia-considers-going-war-isis-6986459
عارف عرفان
روسیه " خرس" خشن وترکیه "بره"یی معصوم"
این القاب تازه ترین کلامیست که توسط رسانه های غربی در راستای داغترین نقطه بحران روسیه وترکیه در راستای حوادث اخیر هفته وتهدید کشتی ماهیگیری ترکیه بوسیله شلیک ناوشکن روسیه وهمچنان در تداوم ان تغیر مسیر کشتی ترکیه در دریای سیاه بوسیله رزمناو روسیه در بعد زمانی یک هفته عنوان شده است:
کارشناس نظامی" مرکز استراتیژیک ولیتسکی"درین خصوص اشاره نمود "بیاد داشته باشیدکه دولت ترکیه در واقع دست نشانده آمریکا است اما مردم ترکیه نیروی مستقل، هوشیارودارای بینش ملی وبطرز محکم وابسته به اسلام هستند. مدت بیست سال است که آنها آرزوی برپایی امپراتور عثمانی را در سر میپرورانند. بر قول کارشناس نظامی روسیه، سقوط هواپیمای روسیه بوسیله ترکیه نقش انفجار دهنده را در انفجار خشم وهیجانات مردم روسیه برانگیخت. حال رخداد چنین حوادث نه تنها در بحر بل در هوا وزمین ومناسبات ملیتهای دوکشور در همه جا، در حال گسترش است واردوغان به علت ضعف قادر به توقف آن نیست.
http://www.pravda.ru/news/expert/14-12-2015/1285901-Valetskiy-0
عارف عرفان
دورانی که خر بودم!
بلی من قرآن را بهصورت دیگران قبول ندارم، من فرامین، صحتوسقم قرآن را باعقل میسنجم، هر جایش با عقل سازش نکرد، کنارش میگذارم و بر عقل حکم میکنم، مشکل مسلمانان این است، که عقل را تابع قرآن کردند، وقتی شما دستوپای عقل را ببندید میشوید یک انسان معلول، ناقص بیچاره و محتاج.
اینکه جهان اسلام در چنین وضعیت بسیار خراب و اسفباری بسر میبرد، و حالتش با جهان غرب اینقدر متفاوت است ریشه در همین مشکل دارد، عقل در جهان غرب آزاد است ولی در جهان اسلام زندانی است، و ما امروز کیفر زندانی کردن عقل را میپردازیم و چه ظلمی بالاتر از این ظلم وای وای... البته باید بگویم و اعتراف کنم که این نوع ایمان من به قرآن به پیامبر و اسلام ایمان بعد شصت سالگی است.
من بعضی روزها به حماقتهای دینی خودم اشک میریزم، همین دیروز در مقایسه با یک وضعیت ... فریاد زدم، با صدای بلند ناله میکردم. آی خدایا من چه قدر خر بودم. آه از خریت، سر انجام زنم اشکهایم را پاک کرد دلداریام داد گفت، خوشحال باش که حالا خر نیستی، چه میلیونها مسلمانی که امروز با خریت گذشته تو افتخار میکنند و نامش را آسمان محکم و استوار میدانند، چه قدر خنده دار است که ما دعا میکنیم، خدایا ایمان ما را ثابت نگهدار، و بعد در پناه این دعا همه راههای عقل را میبندیم، اگر عمر کنم رساله خواهم نوشت بنام دورانی که خر بودم!
عتیق الله مولوی زاده
ولا همی (بچۀ خر) هم راست میگه …
طنز
از: ز. رزمی
نمیدانم همی ما افغانها چرا به حرفهای کلانهای مملکت خود گوش نمیدهیم، بیسبب و بیجهت به جان جور خود شاخک مینشانیم، بار و بستره را به پشت میبندیم و راه خارج را پیش میگیریم؟
سرکهای خارج خو از طلا فرش نشده؟
مگر هر جا که دریای کابل نیست که از طلای خالص فرش باشد.
همی شماهایی که در خارج زندگی میکنید، غیر از ظرفشویی کدام کسب و کار دیگری دارید؟
آخر چرا؟ سرتان را مار کنده؟
چرا به وطن خود نمیروید (هر چاته خپل وطن کشمیر ده) به کشمیر وطن تان بروید که هم صاحب نام شوید و هم صاحب نان و هم صاحب کار و وظیفه و پول ثروت و جاه و جلال و شأن و عزت و دبدبه و کبکبه، نشد، کشته خو میشوید به بهشت خو میروید، عسل خو نوش جان میکنید.
باز کی کشته شده؟ ترا خدا بینی کسی خون شده؟
شما را به خدا در وطن خود ما یک نفر فقیر و گرسنه پیدا میشود؟
خیر است که کشور غریب هستیم اگر کدام روزی نان گندم پیدا نشد، نشد، چه فرق میکند؟
چرا کلچه نمیخورید؟
از بیکاری و بی روزگاری که مپرس، بیکاری و بی روزگاری در وطن ما الحمدالله به ذره بین هم دیده نمیشود، هیچکس بیکار نیست
به توکل خدای عز و جل حتی تروریستها و قاتلان و آدمکشهای حرفوی ما، دزدان و اوباشان ما، لچکها و لندهغرهای وطن ما هم به یک جاه و مقامی رسیدهاند و از خود کسب و کار آبرومندی دارند
اگر باور ندارید یکبار لست وزرای کابینه، والیان، وکیلان و سفیران، رئیسان و کارمندان عالیرتبه دولتی را ازنظر بگذرانید
اصلن چرا رئیس جمهور نشوید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در کشوری که (بچه خر) میتانه رئیس جمهور شود، معلومدار است که (بچه آدم) میتانه یک کارهیی شود که از راه حلال نان بخورد.
پس بر ما خارج نشینان واجب است که حرفهای رئیس جمهور را آویزه گوش سازیم و قبل ازینکه دستهای نازک تان به ظرف شویی چرب و چغت شود، پیزارهای خود را پوشیده به وطن برگردیم و کدام کاره مملکت خود شویم
ورنه همین آش است و همین کاسه و همین ظرف شویی و چربی و چغتی.
نواسهٔ خدا پشت و پناه تان باشد.
آمین یارب العالمین.
سرک ها در آلمان طلا فروش نیستند
(از صحبت جناب داکتر اشرف غنی در آلمان)
سخن بعد از آنکه ابراز میگردد دیگر تنها به گوینده تعلق ندارد؛ این مردماند که در مورد قضاوت مینمایند.
راست بگویم سر من از تعبیر و تفسیر این «استعاره» خلاص نگردید. شاید این سخنان اوج روز گشتگی ما باشد که هر بار عالیترین مقامات که رأس اهرم قدرت را تشکیل میدهند؛ با سخنان غیرمسئولانه گلی را به آب میدهند و بهعوض مرهم گذاری بر زخمهای مردم؛ نمک اضافی میپاشند.
نباید خرد مردم را به سخریه گرفت و برف بام و مسؤولیت خود را به «نادانی» مستمندان حواله کرد؛ بخصوص که اکثریت پناهنده گان امسال در اروپا جوانان با تحصیل و سرمایههای معنوی کشور میباشند.
جناب رییس جمهور شما و هم خانم مرکل بهخوبی میدانید که چرا؟ جوانان عزیز که مشقات این سالها را تحمل نمودهاند از سر نهایت ناچاری از خانه و کاشانه و از آغوش پر عطوفت فامیل جدا و آواره میگردند.
این هموطنان عزیز را تروریسم و بازار فساد و دولت فاسد مجبور به مهاجرت ساخته است و برخلاف استدلال شما و صدراعظم جرمنی برای رسیدن به «بهشت موعود» و به خاطر «درو کردن طلا» از سرکهای آلمان به اروپا نرسیدهاند.
اما گفته وطنی ما مصداق حال این دو بزرگواراست که:
«دروغگو حافظه ندارد»؛ چنانچه در اخیر همین صحبت صدر اعظم مرکل از «اعمار مراکز امن» سخن میراند تا جوانان را «از بی امنیتی» گویا نجات بدهد!!!
برای این سابقه دارترین صدر اعظم اروپا باید گفت:
اگر شما با اعطای پناهنده گی به ترجمانان و همکاران افغان تان روحیه را تضعیف و چراغ سبز نمیدادید؛ و ناتو کلخ را مانده و از «امن و امان» اطمینان نمیداد: شاید اکنون به پلان پا در هوای اعمار «خانههای امن» ضرورت نمیبود.
به هر حال قدر مسلم آن است تا: دولت افغانستان و دولتهای اروپایی مسؤولانه با موضوع مهاجران تدابیر اتخاذ نمایند و از دیپورت جبری پناهنده گان افغان که برخلاف تمام موازین حقوقی انجام میآید صرفنظر نمایند.
میر عبدالواحد سادات
کی دروغ میگوید؟
چه من بگویم چه نگویم، تمام خلایق میدانند که لوی درستیز یا رییس ستاد ارتش. یکی از چند چهره برجسته در سطح بالای تصمیم گیریهای نظامی است و همو هست که استراتیژی و دوکتورین نظامی یک کشور را طرح، پیشنهاد و تدوی نموده به تصویب قوماندان اعلای کشور میرساند. از سوی دیگر نقش و سهم این شخصیت نه تنها در مسایل نظامی؛ بل در مسایل سیاسی و اقتصادی نیز برجسته است و ضرور است تا در طرح بسیاری از پروژههایی که اهمیت نظامی میتوانند داشت مشوره و نظر این نهاد مهم ارتش گرفته شود.
حالا این لوی درستیز هرکسی که هست، دیروز پریروز در برابر رسانهها و کمرههای تلویزیون گفت که بیشتر از ۴۰ فیصد جنگجویانی که در برابر ارتش میجنگند و مردم و سربازان را میکشند. همین زندانیانی اند که از زندان بگرام آزاد شدهاند و باید کسی که چنین حکمی را صادر کرده است، جواب مردم را بدهد.
این قصه در همین جا و اما بیایید که آقای شکور بازرس که رییس هیأت بازرسی از زندانیان بگرام بود و صدها تن طالب را از زندان بگرام بدون حکم محکمه رها و به جبهههای جنگ فرستاد چه میگوید و چه زبان یک بلستییی دارد.
میگوید هیچ مدرک جرمی از نزد این افراد به دست نیامد. بیگناه بودند و من در حدود ۷۰۰ تن را بهحکم وجدان آزاد کردم. از وی میپرسند: بس لوی درستیز دروغ میگوید؟ پاسخ میدهد هرکسی که بدون سند حرف بزند، دروغ میگوید.
حالا مثلاً اگر من لوی درستیز میبودم از یکی این دو کار یکی آن را اجرا میکردم: استعفا یا زندانی ساختن و به دادگاه کشانیدن آقای شکور بازرس به خاطر آزاد ساختن صدها تن طالب از زندان بگرام.
سترجنرال محمد نبی عظیمی
ترکیه و معامله کثیف نفت داعش؛
در آلمان دانستم کی ترکیه را برای خرید
نفت خام داعش حمایت میکند!
بر قول روزنامهیی "نویستی" روسیه و با اقتباس از روزنامهیی "بیلد "آلمان، ترکیه نفت داعش را خریداری مینماید.
بر قول این روزنامه ترکیه یکی از بزرگترین دلالان نفت گروه تروریستی داعش است که کنترول نفت سوریه را در اختیار خود دارد. بر قول سردبیر این روزنامه در حالی که آنکارا اجازه پایگاه هوایی را در ترکیه برای ایالات متحده آمریکا واگذار نموده است اما در خصوص ورود بیشمار تروریستان از مرز ترکیه به قلمرو سوریه چشمان خویش را بسته میدارد.
روزنامه " بیلد " ادامه داده مینویسد که بر قول " اریک ورتز " تحلیلگر عالی امور بینالمللی در مرکز بارسلونا، تنها ترکیه درین معامله کثیف نفت تروریسم درگیر نیست بل کشور اردن و کردستان نیز شامل این تجارت بوده که بعداً نفت خریداری شده از قاچاقبران مربوط را وارد بازار سیاه نموده و از آن منفعت گزاف به دست میآورند. بر قول این روزنامه بر اساس قرارداد میان تاجران ترکیه و گروه تروریستی داعش این گروه مبلغ ده ملیون دالر در هفته ازین معامله سود میبرند.
یاد داشت برگردان کننده: چرخ این آسیاب خون که در افغانستان بهوسیله گروه تروریستی داعش به راه افتیده است از چشمه زار چاههای نفتی سرچشمه میگیرد که بخشی تجارت آن به دست حاکمان خون آشام ترکیه و همپیمان او به راه افتیده است.
عارف عرفان
دو نکته مورد توجه:
در پیوند به سفر سران ایالت پشتونخواه پاکستان به کابل، پیرامون چگونگی مناسبات میان باشندههای دو سوی مرز افغانستان با پاکستان شاهد گفتگوهای گرم و جالب بودیم. دو نکته بیشتر موردتوجۀ داشت:
ـــ تأکید بر افغان بودن پشتونهای پاکستان و تعلق آنها به افغانستان،
بر پایهی خویشاوندیهای تباری ادعای الحاق مردم و زمین کشورهای دیگر نه ممکن است و نه عقلانی
ما باید با تمام شیمه و خرد به حفظ جغرافیای پذیرفته شدهی موجود بپردازیم، صلح و ثبات را در آن تأمین کنیم و وارد تعامل درست و مفید با منطقه و جهان گردیم.
اکثریت قریب بهاتفاق رهبران پشتون تبار پاکستان نه تنها هیچ گاه از خط منافع کشور محبوب شان پاکستان نه برآمدهاند بل همیشه چون وسیله و افزار برای فریب کابل در راستای برنامههای پاکستان عمل کردهاند.
ـــ واگذاری بخشی از سهمیههای آموزشی جوانان افغانستان در دانشگاههای کشورهای دنیا،
تا جای که به یاد دارم برنامهی سهم دادن به جوانان پشتون تبار پاکستانی پس از " 6 جدی " توسط خاد طرح و عملی گردید و بعدها وزارت اقوام و قبایل ادامه دهندهی تحقق آن بود. البته این یک برنامهی ناکام بود. اکثریت قریب بهاتفاق آنهای که از این سهمیه استفاده میکردند با ورود به شوروی از سفارت پاکستان پاسپورت به دست آورده در خدمت تحقق برنامههای آن نهاد قرار میگرفتند. در سالهای پسین دههی 80 پس از شکایت و ابراز نگرانی جانب شوروی، کابل برنامهی مذکور را متوقف ساخت.
فرید مزدک
چیغهای گُشنه پُرزور
در نخستین یادداشت در مورد برکناری عبدالعلی محمدی حتی هنگامیکه هنوز در حد شایعه پخششده بود، ضمن ستایش ازین اقدام گفته بودم که ممکن نیست ایشان بهتنهایی در شکلگیری و انجام قرارداد شهرک هوشمند دست داشته باشند.
هیچ تردیدی نیست که حلقهی بزرگی مرتبط با مافیای فساد و چهرههای قدرتمند و تأثیرگذار اطراف رئیسجمهور در طراحی و مدیریت تمام مراحل این روند نقش نداشته باشند.
چگونه ممکن است باور کرد که مشاور اقتصادی و رییس دفتر رییس جمهور نهتنها درین قضیه مسؤولیتی ندارند که حتی بیچارهها بیخبر هم بودهاند!!!
اما هرگونه برخورد سلیقهیی و قومی مبنی برین که گویا آقای محمدی و احمد ضیا مسعود در قضیه دخیل نیستند نیز نمیتواند منطقی و قابلقبول باشد.
محمدی و مسعود در برابر دیده گان همه در مراسم شرکت داشتند و سخنرانیهای در توجیه این اقدام نیز کردند.
این امر به هیچ وجهه نمیتواند از سر سادهلوحی این دو تلقی شود.
من بدین باورم که هرگز ماهیت ماجرا آشکار نخواهد شد. تعلیق محمدی و گزینش تیم بازرسی یک اقدام اغواگرانه و مصروف کنندهی افکار عامه است، زیرا اگر اصل مسأله با تمام جزییات چنانکه لازم است و توقع میرود افشا و آشکار شود شخص رییس جمهور هیچ چارهی بهجز اعتراف به سوء مدیریت و استعفا نخواهد داشت.
این در حالی است که چیغ زدنهای یارو پس ازین رسوایی در بهاصطلاح «جرگهی جوانان ...» در رابطه با قاطعیتش در مبارزه با فساد بلندتر شده بود.
پررویی وبی حیایی دیده بودم اما نه به این حدومرز!!!!!
بنا بران به خود زحمت ندهید و انتظارات و امیدهای کاذب مبنی بر دادن اطلاعات بیشتر به مردم خلق نکنید.
دستگیر هژبر
درسهای تظاهرات امروز چی خواهد بود؟
چه برخی اراکین دولتی و یا وابسته گانی جانبی دولت، در قطار مظاهرهچیان دیده شدند اما نخستین خبری که از تأثیر گزاری آن به گوشم رسید استعفای آقای آصف آشنا معاون سخنگوی ریاست اجرایی بود. این حرکت ممکن در دستگاه دولت تأثیرات دیگری داشته و دارای طرفداران و مخالفین بوده باشد؛ اما اقدام این آقا اگر ازیکطرف در شخصیتسازی وی در جامعه ممد واقع میشود از سوی دیگر درسی بود به دیگر اراکین، بهویژه آنانی که گل پخسههای زینههای ارتقاییشان با خون این معصومان و دهها کشته دیگر تر شده است.
از دید من چهار مسئله به گونه روشن رویت پیدا کرد.
1- دادخواهی مسئله همگانی میشود و این حرکت شاید دولت افغانستان را با تکانهای مواجه سازد و ممکن تغییراتی در آتیه به خاطر جلوگیری از همچو حوادث به وجود آیند.
2- خواستهای تحریر یافته و یا نشر شده از نام تظاهرکنندهگان در صفحات فیسبوک که اکثر دوستان آن را مطالعه کردهاند با معانی و هدف مظاهره کمتر تطابق داشتند. حرکت خود یک خیزش عظیمی را به وجود آورد و خواستها در مقابل آن کوچکی میکنند. بدین معنی که طرحها با افاده خیزش همسطحی بهم رسانده نمیتوانند. سایه استفادهجویی و نیات دورنمایی برخی رهبران حرکت در آن حضور دارد.
3- بیانیه جناب اشرف غنی رییس جمهور افغانستان در قبال این مسئله تا چی حد خواهد توانست به خواستهای معنوی و سیاسی مظاهره، جدا ازآنچه کتباً مطرحشده است پاسخ خواهد داد؟
4- رهبران قومی هزاره که در دستگاه دولت به چوکیها رسیدهاند در چی خطی قرار میگیرند؟ با حرکت میایستند و یا در مخالف آن؟
غیرازاین، به نگر من حرکت، ارچند در برخی موارد بی موازنه میشد و بعضاً تعادلش را نگهداشته نمیتوانست و کنشهای احساساتی صورت میگرفتند که ناشی از عدم سازماندهی درست به نظر میرسید، در نوع خود سابقه نداشت. بناء این حرکت تا چی حد خواهد توانست درسهای نوینی را به جهت بازنگری در سایر عرصهها که سبب کاستیها شدهاند به وجود بیاورد؟
فاروق فردا
هشـــــــــــــــــــدار!
به دار آویختن عاملان سربریدن هفت هموطن ما توسط طالبان نمایشی بیش نیست. خود کوزه و خود کوزه گرو خود گِلِ کوزه.
این اعدام کنندگان روزگاری خودشان جنایات هولناک دیگری به نام طالب انجام دادهاند. طالبان بدین وسیله میخواهند چند شکار کنند:
1 - خود را حامی حقوق بشری و اسلامی جلوه دهند،
2- اختلافات قومی و ملیتی را چاق سازند،
3 - بدین وسیله خود را جانشین و بدیل حاکمیت موجود و توانا در رسیده گی به ناهنجارهای جاری نشان دهند.
کاربران محترم: پاس دهنده و شوت کننده از یک تیم است!
- به باور من هردو واقعه از یک منبع و ریشه استخباراتی آب میخورد و سناریوی آن شامل بازیهای بزرگی از این نوع بوده میتواند. من در این شک ندارم که هردو واقعه از یک ریموت کنترول اداره نشده باشد و پیامدهای بعدی آن نیز از همین دست کنترول خواهد شد.
- بعید است که این دستان نامریی در مشتعل سازی تظاهرات عظیم مردم غزنی که همین اکنون در پیوند با این فاجعه در جریان است دخالت آشکار و پنهان نکند!
- مشکل است که حکم نمود چنین دستان نامریی در داخل این حاکمیت نیست؛ اما بدون تشخیص این دستان و بر اساس حدس و قیاسها نباید بر حاکمیت یورش فیسبوکی برد و به چاق ساختن شکهای بیاساس و شایعات بیمدرک کمک کرد.
بدین لحاظ و منحیث یک هموطن لازم به تذکار میدانم که کاربران گرامی فیسبوک هنگام پرداخت به این فاجعه و تبعات آن، باریکیهای وضع حساس کنونی کشور و عزایم دشمنان وطن و مردم افغانستان را جدا مدنظر داشته باشند و شکار احساسات نگردند. لطفاً و بهاصطلاح از غوندی خیر به قضایا ننگرید!
هر نوع شجاعت غیرعاقلانه و بزن بهادریهای کلامی و احساساتی آب به آسیاب دشمن میریزد.
یاهو
بصیر تحسین
دادې په کوم جرم سنګسارکړه وحشي؟
وایه چی ولی دې په دارکړه وحشي؟
پدې وحشت جنت ګټلی نه شې!
د دوزخ اورته ځان تیارکړه وحشي !
ا۰قیام
۰۵/۱۱/۲۰۱۵
سنگسارستان را بشناسید!
در سنگسار نامه، نشریه انستیتوت "new sangsaar intellegency", تحت نظر شیخ السنگسار، سنگسار آگاه، به یاری سنگسار پوه، سنگسار مل، سنگسارقل، سنگسار پور، سنگسار بیک و سنگسار داد، در مورد سنگسارستان چنین آمده است:
سنگسارستان کشوریست کوهستانی و سرشار از سنگ، اما خانهها و منازل که در دامان کوهها و کوهپایهها ساخته شده اند، همه از خاک و گل اند نه سنگی، جادهها و سرکها پر از گل و لوش اند نه سنگفرش.
علمای سنگسار شناس عدم استفاده از سنگ در آبادانی کشور را نشانه غفلت ندانسته، آنرا به علاقه وافر سرنشینان سرزمین به استفاده از سنگ در حفظ ناموس، تادیب زنان و پاسداری از قانون و دین نسبت میدهند. در این کشور از سنگ در سنگسار عشق، آزادی، دوستی، راستی، صفا، صمیمیت و وجدان استفاده صورت میگیرد. گویند سنگسار یگانه وسیله اتفاق و اتحاد شمرده میشود، زیرا در وقت اجرای آن تمام اشتراک کننده گان سنگ به دست هم داده، با یک زبان نعره میکشند.
یکی از سنگسار پژوهان در این اواخر به این نتیجه رسیده که همین سنگها، باعث سنگواره شدن مغزها گردیده است.
داکتر مستولی
خرَه پاس:
صورت درست نوشتناش را نمیدانم، شاید خرّپاس درستتر باشد و شاید هم خره پاس. این را هم نمیدانم که این یک واژه است و یا ترکیبی است از خر یا خره و پاس. اما معنایش را میدانم. واژهیی است که در فرهنگها نمیتوان یافت؛ ولی رندان بازار هرازگاهی که چیزی سقوط کند و یا فرو ریزد آن را برزبان آورند. مثلاً عمارتی که دراثنای زمین لرزه فرو ریزد، میگویند خره پاس فرو ریخت. یا درختی را که اره کنند و در حال افتادن خره پاس کند یا مثلاً شخصیت کسی که خود خواه و مغروراست و خویشتن را ناف زمین میپندارد، ناگهان از اثر یک نقد منصفانه و عالمانه فرو ریزد و صدای خره پاساش در گستره فیسبوک بپیچد.
این را به خاطری نوشتم که اگر اوضاع نظامی - سیاسی کشور به همین منوال پیش برود، دیری نخواهد گذشت که صدای خره پاس سقوط دولت وحدت ملی ع و غ را در روز روشن خواهیم شنید. تا نظر دوستان چه باشد؟
ستر جنرال نبی عظیمی
رخشانه زیر سنگهای "خدا"
"سربازان خدا" و "پاسداران دین مبین اسلام" این بار "شریعت غرای محمدی" را در ولایت غور عملی کردند!! غوریهای "دیندوست" مثل سایر برادرانشان در هر گوشه و کنار این سرزمین، پیش از این نیز در کاروبار تطبیق شریعت اسلام کم و کسری بجا نگذاشته بودند!!
سنگهایی که بر سر و صورت رخشانهی بیپناه در غور فرود آمد سنگهایی است که فرخندهی بیدفاع در کابل را نشانه گرفت و صدها فرخنده و رخشانهی دیگر نیز مزهی زهری و مرگبار آنرا چشیده اند؛ زهری که برخاسته از ایدیولوژی بیابانگردی و جهل است.
"قانون خدا" اینگونه بر "بنده" های او پیاده میشود، و چارهیی هم جز پذیرش آن نیست مگر نه؟!
کاش سنگها زبان میداشتند و ارادهیی برای نه گفتن!
آه رخشانه!
چه بنویسم برایت؟
چه بگویم که درد جانکاه بیپناهی، معصومیت و مظلومیتات را بیان کند؟
بهرام امانی
امنیت فزیکی
گزارشگر هفته نامه پسخند از کابل گزارش میدهد، که دیروز ولس کلانکار در جریان سخنرانیشان فرمودند: «که امنیت فزیکی مردم افغانستان به دوش دولت چین گذاشته شد.» نام خدا! واه واه!
گزارشگر ما میافزاید، بر بنیاد تقسیماتی که صورت گرفت، امنیت بیولوژیکی مردم افغانستان به دوش امریکا، امنیت کیمیاوی مردم افغانستان به دوش انگلستان، امنیت هندسی مردم افغانستان به دوش پاکستان، امنیت دینی مردم افغانستان به دوش اسراییل، امنیت سپورتی مردم افغانستان به دوش فرانسه و امنیت اخلاقی مردم افغانستان به دوش طالبان و عربستان سعودی گذاشته شد و دولت افغانستان امنیت جیبهای مردم را به دوش گرفته است. تا در آ ن چیزی گذاشته نشود.
مردم افغانستان در میان این تقسیمات مانند گوساله بزکشی از طرف امنیت داران محترم کش و گیر میشوند. آنهای که در دایره حلال افغانستان ماندهاند، مردان شان لگد مال و زنان شان
فرخندهوارو رخشانهوار سنگسار و آنهای که از دایره حلال فرار کردهاند خوار و زار
گردیدهاند.
داکتر حمید الله مفید
مُلک خداد زن ستیز
زن ستیزی طرح های مردسالارانه ایست است که حیات، وضعیت حقوقی وموقف اجتماعی بسیاری از زنان کشورما را مورد تهدید جدی قرار داده است.
ساختارهای زن ستیزی همیشه در باور و اندیشه های غیرانسانی مشتی از افراط گرایان تندرو درجامعه بوده و توسط آنها تقویت گردیده است که عملآ منتهی به اشغال اندیشههای زن ستیز در جامعه سنتی افغانستان شده است بنابراین زنان در طول تاریخ و سالهای متمادی به عنوان جنس آسیب پذیر مورد تهاجم تهدیدات جدی جانی، روحی، تبعیض جنسی و جنسیتی قرار گرفته اند.
امروز ما شاهد عمل تبهکارانه و جنایتی هولناک دیگراین تندروهای کوردل (طالبان وحشی صفت) هستیم و کردارهای بیرحمانه، بیشرمانه و ضد انسانی با آیین آدمکشی، شرارت و بد نهادی این گروهی خشن، ناانسان و سفاک را که زهر کشنده و درد آور هزارو چهارصد ساله را از مغزهای بیمار شده شان بیرون ریختاندند تقبیع مینمایم.
با انجام این جنایت وعمل غیر انسانی که دیدن و شنیدنش قلب هر انسانی را بلرزه در می آورد و بر بدن هر فردی که هرقدر سنگدل باشد رخوت می افگند، بار دیگر چهره واقعی ضد انسانی و سیمای آلوده اهریمنی اغفالگری شانرا ظاهرنمودند.
جنایات نابخشودنی و گناه بزرگی که نسبت به زنان معصوم کشورما مرتکب شده اند، زنان بادرک، با احساس و مبارز با بی تفاوتی و بی اعتنایی از کنار حقایق نگذشته و رسالتشان را بدست فراموشی نمیتوانند سپرد. ما بخاطر ریختاندن خون ناموجه و بیگناه رخشانه ها که در دام شیادان و وحشی صفتان قربانی شدند تا آخرین لحظه برعلیه ایشان مبارزه خواهیم نمود.
«هاجره امین»
عریضه (قدوس ادمکش) به دولت وحدت ملی
دولت دولت ملی خبر شدم که شما بندی ها را ایلا میکنین و اونا باید یک کار خوب بکنن تا جرم سابقه شان خلاص به خلاص شوه؛ مثلا نفر قرضدار کابل بانک را ایلا کدین تا خانه بسازه وباز قزض خوده به دولت شما بته و باز شما بین خودهر رقم دل تان بود تقسیم کنین.
حالی مه میگم که مه هم چند نفر ره کشتیم و مه میفامم که ای کار بد اس دیگه نمیکنم لطفا مره هم مثل قرضدار کابل بانک از بندی خانه ایلا کنین و بمه یک زن نو بتین که مه هم عوض همو نفر های تلف شده عوضی به دولت بندی پرور خود تقدیم کنم.
محل شصت قدوس
نسیم خان
چپاول در دور تسلسُل
من سادهاندیشی را دیدم که چون از اول به فکر آخر نبود همیشه در آخر به فکر اول میافتاد. او عمری در این دور تسلسل بیهوده میچرخید و فرسوده میگردید
... و من چه دردناک یافتم سرنوشت ملتی را که به گاه دیدن فسادها غیرت نمیورزید و از رویدادها عبرت نمیگرفت!
زود فریب میخورد و دیر نهیب میزد و همچنان بر مدار دایره سرنوشت دیرین میدوید و باز به نقطه نخستین میرسید! (...)
بصیر تحسین
مفتخواران ملی!
حرفهای مفتخواری در خانه مفتخواران ملی!
قاضی پلشتقه هرات عضو مفت خانه ملت در جلسه مفتخواران ملی خواستار استیضاح وزیر داخله شد درین نشست وی گفت که وزیر داخله بیش از ۱۰۰ نفر از اعضای حزب وطن (بهترین کادرهای مسلکی نظامی) که خود هم عضو آن است در پستهای جدید وزارت داخله مقرر کرده است (کاملاً عالی منصفانه) وی مدعی شد که هرروز ساعت چهار عصر با ایشان جلسه دایر میکند. (عالیتر از آن) این حیوانک (گوسفند کوهی) آنقدر درک ندارد که وزرای دفاع داخله و امنیت باید روزمره جلسات اپراتیفی جهت بهبود مسایل امنیتی با هیئت رهبری خود داشته باشند وی فرق وزیر داخله با را یک راهگیر و چپاولگر جهادی نکرده است. فکر میکند که وزیر داخله هم مانند قوماندان اشرار وظیفه راهگیری انجام میدهد که با چور وظیفه ختم و به تقسیم مال دزدی پرداخته شود. در ضمن این شغال وطنی گفت که وزیر داخله نیروهای ریشکی و پشمکی که در ردههای بالای وزارت قرار داشت آنها را از سمتهای مهم وزارت دور ساخته است که اگر این کار انجام شده باشد اولین کار درخور ستایش وزیر داخله همین خواهد بود که دست تروریستها را از دامن مردم و دولت کوتاه ساخته است.
احمد پُرچمنی
سقوط ولسوالی درقد:
همین لحظه خبر رسید که ولسوالی «درقد» ولایت تخار پس از یک درگیری چند ساعته به دست طالبها افتاده است. این حادثه در حالی صورت میگیرد که ولسوالی های دشت ارچی، خماب، غورماچ در شمال کشور در همین یکی دو روز پسین از و جود مخالفان پاکسازی گردیدهاند.
از دید نظامی مراد از این مانورهای طالبان، تقسیم قوا و وسایط دولت در چندین استقامت ُ، مصروف ساختن دولت، تصرف و به دست آوردن مقدار هرچه بیشتر اسلحه و تخنیک محاربوی و مهمات میتواند بود نه به دست داشتن ولسوالی و نگهداری آن.
دلایل ضعف دولت بارها گفته شده و بار دیگر عرض میشود که عناصر گوناگونی مانند ناتوانی در رهبری، ضعف سوق و اداره، فقدان همآهنگی و تشریک مساعی بین سه ارگان قوای مسلح، کشف و استخبارات ضعیف. نداشتن روحیه بلند جنگی و فقدان انضباط و دسپلین آهنین نظامی و مانور ضعیف قوا و وسایط از جمله مهمترین اسباب و موجبه این ناتوانیاند.
اما مانور طالبان با داشتن موترسایکل هایی که بدون هیچ مانع و رادعی در مدت بسیار کوتاه از راههای فرعی خودها را از یک ولسوالی به ولسوالی دیگر با اسلحه و مهمات مورد ضرورت میرسانند وعده زیاد آنها در این اواخر با این موترسایکل ها مجهز شدهاند، در سطح بسیار عالی ارزیابی میشود.
حالا اگر اراده سیاسی و نظامی برای نابودی طالبان وجود داشته باشد، باید دولت استعمال موترسایکل ها را در سرتاسر مملکت بهویژه در مناطق جنگی بهصورت مطلق تا امر ثانی معطل قرار داده و هرکسی که خلاف ورزی کند. طالب شمرده شده و بازداشت شود ودر صورت بیاعتنایی مورد ضربه نیروهای امنیتی قرار بگیرد.
تا نظر دوستان چه باشد؟
ستر جنرال محمد نبی عظیمی
عقبنشینی تکتیکی!
هر روز که یک ولسوالی یا یک واحد اداری سقوط میکند. این جمله کوتاه را میشنویم: «ما عقب نشینی تکتیکی کردیم.» با شنیدن این جمله، درد در دل هر کدام مان میپیچد، خونهای مان به جوش میآیند و اعصاب مان خرد و خمیر میشود. ببینید قوماندان امنیه بس از سقوط ولسوالی درقد با چه سر بلندییی میفرماید: چون ما صد تن بودیم و طالبها پنجصد تن، برای این که هم سربازان ما کشته نشوند و هم مردم ملکی صدمه نبینند، عقبنشینی کردیم، عقب نشینی تکتیکی کردیم.
حالا کسی نیست که از این افسر با و جدان! بپرسد که مگر با گریز نامردانه شما، مردم بینوای ولسوالی را طالبان به حال خود رها کردند و به هیچ کدام شان آسیب نرسانیده و خانه و کاشانهشان را ویران نکردند و نسوختاندند؟ کسی نیست که از وی بپرسد که ذخایر اسلحه و مهمات و مواد مادی و لوژستیکی دولت را چرا و به کدام امید در میدان محاربه رها کردید و خود فارغالبال و سُت و لُغت برگشتید بدون این که خمی بر ابرو بیاورید؟
اما عقب نشینی تکتیکی در علم نظامی فقط در حالاتی جواز است که با اجازه قوماندان عمومی جبهه و یا وزیر جنگ به مقصد فریب دشمن، نیروهای دوست مؤقتاً از یک جغرافیای کوچک جنگ با تمام ساز و برگ نظامی خویش عقب مینشیند و دشمن را تا ساحه مطلوب به دنبال خویش میکشاند و بعد ضربه اساسی و اصلی را وارد میکند. عقب نشینی هایی که منظور آن سازماندهی دوباره جنگ نباشد، عقب نشینی تکتیکی نی؛ بل فرار و خیانت به وطن شمرده میشود و جزای چنین فرماندهان بزدل در دادگاه صحرایی نظامی اعدام میتواند بود و بس.
ستر جنرال محمد نبی عظیمی
اعمار کدام آیندۀ افغانستان
هر چند گشودیم سر دیگ تسلی
سرپوش دگر از تۀ سرپوش برآمد.
استند دوستانی که انتقاد میکنند، چه پشت اشرف غنی را گرفتین، بانین که کار کنه!
او برادر کارشناس!
هفتۀ نیست که این موجود گلُی را به آب ندهد! یا خود را خیله خند میسازد و یا کاری میکند که نمیتوانی در برابرش سکوت کنی.
وزیر داخلۀ آلمان میگوید که با دولت افغانستان به تفاهم رسیده است که حدود بیست هزار مهاجر افغان را که تازه به آلمان رسیدهاند به کشورشان بفرستد.
بیست هزار مرد و زن و کودک و پیر و برنا! دیگ و کاسۀ شان را فروختند و از هر کی پیش آمد قرض گرفتند و از گیر برادران انتحاری رئیس جمهور فرار کردند.
صدها خطر را پشت سر گذشتاندند تا از آبهای یونان گذر کرده با هزاران مشقت رنج سفر را متحمل شده، اکثر اینها بین یک سال تا دو سه سال را صرف راه کردند تا به کعبۀ مقصود رسیدند.
اکنون جناب غنی بیست هزار افغان بیخانه، بیدیگ و کاسه و بیآینده را در ظرف ۵ ساعت پرواز با هوا پیما های نظامی ارتش آلمان به کابل میپذیرد.
او مغز متنفر!
برای چند تا ضمانت مال و جان داده توانستی که بیست هزار دیگر را دوباره به کشور فرا میخوانی؟
وزیر داخلۀ آلمان میگوید که این جوانان باید در اعمار آیندۀ افغانستان سهم بگیرند. بلی باید بگیرند اما نمیگویند، کدام آینده؟
فواد پامیری آیینه
فرمان ملوکانه
در فرمان ملوکانه آمده است که در یکسال برابر ۶ ملیون دالر امریکایی برای ایجاد دفتری برای کرزی از بودجه ملی پرداخته شود. در کجای دنیا چنین مزخرف میتواند شامل فرمان گردد؟ اگر پارلمان درحال کار است، ایجاد یک واحد بودجوی بفرمان چه نیاز دارد؟ این مبلع جمع آن امتیازات نوشته شده در قانون اساسی مرحوم افغانستان برای یک مستعفی چه معنی دارد؟ باز پرداخت؟ حق السکوت؟ ویا ایجاد یک مرکزدیگر شر وفساد؟
جنرال عبداللطیف
نظام تاریخی قدرت مضطرب است.
قدرت دولت و قانون فرمانروا و فاتح، هزاران سال پیش از سومر - بین النهرین (سوریه و عراق) راه افتاد، نشیب ها و فراز ها دید از مرکزی به مرکزی کوچید و اینک اجزایش در همان مکان مصاف تاریخی می دهند.
تحولات آینده سریع و شگفت انگیز خواهد بود.
احد ترکمنی
کمیسیون دو کلهیی
شما برای آقایی به کندز فرستاده نشدهاید!
مردم کندز متوجه عملکرد هیأت حقیقتیاب هستند!
دیروز و پریروز کلیپ جالبی را به مشاهده گذاشتند که در آن دو رئیس یک کمیسیون (کمیسیون حقیقتیاب) برخی محلات و مراکز دفاعی و پوستههای داخل شهر کندز را مشاهده و از مسؤولین در رابطه با برخی مسایل و مصائب بازپرس میکردند. در این مشاهده و تحقیقهای سرپایی که همراه با تحقیر و توهین پرسششوندهها بود، راستش را بپرسید فیگور گرفتن و ژست گرفتن این امرالله صالح (آقای روند سبز) خوشم نیامد. امروز نیز خبر شدم که این هیأت ... یاب با برخی از مردم و از جمله یکی از خبرنگاران برخورد نهایت ...انه داشته است.
میخواستم با این کمیسیون دو رئیسه اظهار دارم که آقایان! شما برای دریافت حقایق به محل رفتهاید نه برای آقایی بر مردم کندز. فکرتان باشد که این مردم دردکشیده متوجه تمام حرکات تان است و آن را ثبت و ضبط میدارند. لطفاً با این حرکات مردم را مجبور بهپیش قضاوتی و پیشداوری درباره خود و کمیسیون حقیقتیاب وحدت ملیتان ننمایید!
بصیر تحسین
انجمن چهاروالی بازان افغانستان ایجاد شد.
به گزارش گزارشگر هفتهنامه پسخند، امروز ۲۲ ماه اکتوبر سال ۲۰۱۵ ترسایی انجمن چهاروالی بازان افغانستان که در ترکیب آن چهار والی از دوره پیشین، چهار والی از دوره پیش پیشین، چهاروالی از دوره پیش، پیش پیشین و چهار والی از دوره اکنونی شامل اند، امروز در شهر کابل پایان تخت افغانستان ایجاد شد.
سخنخور این انجمن به گزارشگر هفته نامه گفت: این انجمن به این باور است که نه مغزهای متفکر و نه مغزهای بی متفکر هیچکدام نتوانستند تا دشواریهای کشور را برطرف بسازند، بنا برآن بهتر است تا لویه جرگه مغزهای خالی از تفکر ایجاد شود تا این مشکلات را بر طرف سازد.
این سخنخور افزود: «در کشوری که تفکر را سنگباران می کنند و همه چیز را از چوکات بیخیالی و بیتفکری مینگرند، همه سیاستمداران غرق در دنیایی بیخیالی شده اند، تنها میتوان با لویه جرگه بیفکری مشکلات را چوبک زد.»
در کشوری که کمیسیون، کمیسیون انتخابات ضرب زبانی یک دو، دو را در یکسال خوانده نتوانست تا ده سال دیگر نیز توقع نباید داشت که لویه جرگه برپا خواهد شد.
زیرا سیاستمداران کشور مصروف کشکان تباری هستند، برای دیگر کارها مجال رسیدهگی ندارند.
داکتر حمید الله مفید
آینده افغانستان پُر چالش است!
به گزارش رشد؛ جان نیکولاس، رییس کمیته بینالمللی صلیب سرخ گفته است که در حال حاضر افغانستان پُر چالشترین روزهایش را سپری میکند.
جان نیکولاس گفت: "آینده افغانستان نامعلوم، آسیبپذیر و مملو از مشکلات است و این وضعیت نیازمند یک جامعه حمایوی، مستحکم، مؤثر و متحد ملی میباشد. افغانستان هماکنون یکی از پرچالش ترین زمان را تجربه میکند و وضعیت اخیر در کندز و بخشهای دیگر افغانستان این موضوع را آشکار ساخت، در کندز ما تلاش داریم که مشترکن با حلال احمر برای برآورده ساختن نیازهای بشری کارکنیم."
پت لبریج، رییس فدراسیون بینالمللی جمعیتهای صلیب سرخ در افغانستان نیز میگوید: "افغانستان در جدول انکشاف بشری در میان ۱۸۷ کشور جهان در رده ۱۶۹ قرار دارد. در سراسر کشور نیازمندیهای زیادی وجود دارد، ۷۲ درصد جمعیت در مناطق محروم روستایی زندهگی میکنند جاهای که در آن داوطلبان خدمات را ارایه میکنند."
این نهاد کمکرسان در حال از آینده ناروشن کشور سخن میگوید: هماکنون در بسیاری بخشهای کشور جنگ جریان دارد، و بسیاری به دلیل فقر و ناامنی در حال ترک کشور هستند.
راهحل:
این در حالی است که ۱۴ سال از حضور حدود ۴۰ کشور جهان میگذارند و صدها ملیارد دالر به کشور ما سرازیر شده است ولی از سوی مافیای سیاسی و مالی غارتشده است و حال افغانستان و مردم رنجدیده آن ازاینقرار است.
بنا بران اساسیترین راه و راهکارهای بیرون رفت از این وضعیت رفتبار و تأمین آینده روشن کشور و مردم آن منوط و مشروط به وحدت نیروهای ملی - دموکراتیک و ترقیخواه دریک جبهه ء سیاسی و حضور متحدانه و یک پارچه درصحنه و وضعیت سیاسی و ایجاد یک حکومت مشروع و فسادناپذیر؛ کارا؛ مؤثر و خدمت گذار مردم و اجرای اصلاحات اساسی در حیات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و تداوم کمکها و حمایت جامعه جهانی به هم چون حکومت است.
داکتر حبیب منگل
ملیشه سازی؛ آزمون جدید در افغانستان!
برخی مقامات غربی و افغانستان اعلام کردند: دولت افغانستان با همکاری تعدادی از کشورهای غربی در تلاش برای افزایش شمار ملیشه هستند. آنها میگویند: این اقدام به بهانه افزایش ۳۰۰۰۰ نفری نیروهای پلیس انجام خواهد شد.
دفتر سیاسی اتحادیه اروپا از این تصمیم ابراز نگرانی کرده و آن را برای ثبات درازمدت افغانستان بیفایده میداند.
اخیراً جنرال بابهجان قوماندان امنیه ولایت بدخشان به دلیل رفتن وکلای پارلمان به بدخشان و مداخله آنان در امور قوماندانی امنیه، تحریک ملیشه های سابق و پولیس محلی تحت نام قیامهای مردمی علیه حملات طالبان و تروریستها و خواستههای غیرقانونی از قواندانی امنیه آن ولایت، از مقامش به علت ایجاد بینظمی کنارهگیری کرده است. همچنان در روزهای اخیر عدهیی از جنگسالاران گذشته به مقامات عالی ارگان پولیس در بعضی از زونها و ولایات مقرر شدند.
شبهنظامی سازی ازجمله تاکتیکهای آمریکا در افغانستان در سالهای گذشته بوده است که پس از مدتی همین افراد با سلاحهای آمریکایی علیه منافع غربیها در افغانستان وارد عمل شده و این طرح با شکست مواجه شد.
اکنون به نظر میرسد بار دیگر غربیها به دنبال آزمودن دوباره این طرح هستند که باعث افزایش نگرانیها در میان مردم شده است.
جنرال خواجه میر احمد
گردهمآیی رهبران مجاهدین!
فاجعه کندز که نمونهیی در مقیاس بزرگتر از همان فجایعی است که با سقوط و پسگیری مناطق نسبتاً کوچکتر رخداد ودر آن ساحات نیز به همین پیمانه و شاید بیشتر، ز بربریت و اندوه سخن میگوید (اما آن درد و رنج به این پیمانه انعکاس خبری نداشت) تکانهیی شد تا: عدهیی از رهبری لاشخوران قدیمی و بقایای رژیم کرزی! را در پوشش رسانه یی زیر نام گردهمآیی رهبران مجاهدین!!! گرد هم آورد (اگر به آن خبر و فوتوهای آن نگاه کنید، واقعاً رهبران جهاد فی السبیل الله بودهاند) و به همین سان برخی از ردههای مابینی چپگرایان را بهضرورت همبستگی. گرچه ز همان اولین فاجعه نافرخنده در ابتدای سال و سقوط دو بار وردوج فرآیند بازی امسال روشن بود اما عقل افغان پسان و بعد کندز کمی تکان خورد. پرسش این است که این هردو را منزل رمزم است و توده سرگردان و لتخورده ز این کوچکشی های اجباری حالت جنگ به کجا میرود؟ در مورد اول باور دارم که سرمایههای غنیمت شده راه گم نمیکنند و عاقبت بهسوی سرمایه میروند و هیچیک آنها غنایم را به گور نمیبرد. و اما گروه دوم و عام مردم چی؟ آیا ممکن است پیوند آنها را قبل از آنکه فاتحه آرمان زندهبودن خود را بخوانند، محکمتر ساخت و جلو خرابی بیشتر را گرفت؟
جنرال عبدالطیف
"بدایان"
بډایان؛ بډایان کیږي او بی وزلې، بی وزلي او اجتماعی عدالت یوازي په کتابونو کی سرګردان دئ!
د بریتانیا یوه خیریه موسسه (آکسفام) څیړنې ښودلې چې د نړۍ د ۱٪ شتمنو کسانو ونډه په ۲۰۰۹ کال کې له ۴۴٪ څخه تېر کال ۴۸٪ ته زیاته شوې او که دا وضعیت همداسې دوام ومومی نو په ۲۰۱۶ کې به ۱٪ بډایان د نړۍ د شتمنۍ ۵۰٪ په واک کې ولري او بډایان لا شتمن کیږي. دې موسسی تېر کال د ډیوس په نړیوالې اقتصادي غونډې کې د نویو ارقاموپه څرګندولو سره د نړۍ ۸۵ تنه تر ټولو بډایه کسان هغومره شتمنۍ لري لکه چې د نړۍ ۵۰٪ بېوزلي یې لري چې ۳،۵ میلیارده کسان کیږي. ددې موسسی اجرايي مشره، ‘’یني بیانیما’ وایی چې نړیواله نابرابري حیرانوونکې کچې ته رسیدلې ده.
په ۲۰۱۴ کې د نړۍ ۴۸٪ شتمنۍ د ۱٪ بډایانو په لاس کې وه
په ۲۰۲۰ کې به د نړۍ ۵۴٪ شتمنۍ د ۱٪ بډایانو په لاس کې وي
د ۸۰ لوړو ملیاردرانو ۱،۹ تریلیونه ډالره شتمنۍ -د نورې نړۍ د ۵۰٪ خلکو له شتمنیو سره برابره ده
په ۴ کلونوکې به د ۸۰ لوړو میلیاردرانو شتمنۍ ۶۰۰ ملیارده ډالره یا ۵۰٪ نوره هم زیاته شي
په ۴ کلونوکې به د نړۍ د ۵۰٪ بې وزلو شتمنۍ ۷۵۰ ملیارده ډالره کمه شي او دا په داسی حال کی ده چې هره ورځ په نړئ کې ۵۰ زره نفر ه د بی وزلئ څخه ژوند له لاسه ورکوي.
ډاکترحبیب منګل
"آمریکا قدرت سوم جهان خواهد شد"
تمرینات نظامی مشترک هند و چین یک رویداد بزرگ برای آن کشورهایی است که برای اختلاف افکنی بین چین و هند تلاش زیادی می کنند.
تمرینات نظامی مشترک هند و چین حادثه کوچکی نیست، زیرا صحبت از دو کشور بزرگ در میان است که اگر پیش بینی ها صحیح باشند، قدرت های اقتصادی اول و دوم جهان خواهند شد (امریکا در رتبه سوم قرار خواهد گرفت). دیمیتری کاسیرِف تحلیل گر سیاسی «راسیا سیوودنیا» می نویسد که تمرینات نظامی مشترک هند و چین یک رویداد بزرگ برای آن کشورهایی است که برای اختلاف افکنی بین چین و هند تلاش زیادی می کنند. این کشورها می خواهند هند و چین را با هم دشمن سازند. تمام تلاش ها برای ممانعت از قدرت گرفتن دو کشور است.
مجله «فارین افیر» چاپ امریکا مقاله بزرگی درباره اقیانوس هند نوشته است. طرح مساله در مقاله به این صورت است: آیا واقعیت دارد که اقیانوس هند به هندی ها تعلق دارد یا تا حدی به چینی ها هم تعلق دارد؟ صحبت از این است که کنگره ملی هند سیاست خارجی ضعیفی را پی گرفته و اقیانوس هند را به چین واگذار کرده بود. اما پس از روی کار آمدن نارندرا مودی نخست وزیر جدید کشور، اوضاع تغییر کرد.
سالم اسپارتک
"باغیها"
سفرِ امروز اشرف غنی به کندز، پُر از نکتههای بود که نمیشود از کنار آنها به سادگی گذشت! او جنایتهای طالبان را به گردن "باغیها" انداخت؛ اینکه هدف ایشان از باغی چیست، به همهگان معلوم است. او خود را پدر غیر فزیکی پانزده میلیون جمعیت کشور خواند! در حالیکه گفته میشود که نفوس این کشور تقریبن سی میلیون جمعیت است. چرا اشرف غنی از پانزده میلیون آن یاد کرد؟
او به جای این که از مبارزین سربهکف کندز تقدیر و یادآوری کند، کسی را تقدیر کرد که در نبرد کندز اصلن وجود نداشت و میبایست محاکمه میشد. و دها مورد دیگر...
این برخورد ها حکایت از بی ثباتی دهنی و جسمِ بیمار این مرد دارد، یا پشتِ این بازیها اندرزهای هیتلری و بتهای عبدالرحمان خانی نهفته است؟
عبدالمنان دهزاد
جبههی فراگیر ضد طالب
جابجاییهای جدید در شمال برای جنگ دوامدار و بیثباتی در شمال صورت میگیرد. دولت هم طالب را در جزیرههای چون دندغوری حمایت میکند وهم تفنگداران ضد طالب را، آنها برای جنگ باهم آماده میگردند، جنگ در شمال.
تیاتر خونین کندز ادامۀ حضور نظامی امریکا در افغانستان را توجیه میکند و همچنان زمینهساز حضور نظامی روسیه در دو سوی آمودریا میگردد.
گرچه حضور روسیه جلو یکهتازیهای بیرحمانهی ناتو را میگیرد اما جنگ دولت با ملیشههای طالب و داعش و تقابل ناتو و روسیه در افغانستان و پیرامون آن به ما فقط گزند میرساند و بس، دولت ما یک دولت ملیشه است و چیزی به نام منافع خودی را نمیشناسد، مجری است و مزدبگیر، دشمنان اصلی مردم طالب و فساد اند.
وطن به یک جبههی فراگیر ضد طالب و فساد نیاز دارد.
فرید احمد مزدک
حقیقت شماره یک:
ـ در تخت مخملین تاریخ پنج هزارسالۀ مان، پنج ملیون بار، تختنشینان و شکم روایان بر ماهروی شهر آشوبِ «حقیقت» تجاوز جنسی کردهاند. (رقم پنج ملیون دقیق است؛ از ادارۀ احصاییۀ مرکزی گرفتهام.)
حقیقت شماره دو:
ـ در چهار دهۀ پسین، کاتههای کاکۀ سیاست، در زیرخانههای رهبریشان، آنقدر «حقیقت» را رقصاندند و چرخاندند که «دُهل دوسرۀ اعتماد ملت» تَرَقس ترقید!
حقیقت شماره سه:
ـ اوضاع سیاسی و نظامی افغانستان «تحت مدیریت» کامل حقیقت شناسان قرار دارد.
حقیقت شماره چهار:
ـ مقامهای «فوق مدیریت» میخواهند «هیئت حقیقتیاب» را برای یافتن حقیقت به کندز اعزام کنند.
حقیقت شماره پنج:
ـ میترسم که با هجوم طالبان بر این شهر، «حقیقت» هم شهید شده باشد و «هیئت» مسکین، پای خالی برگردد.
حقیقت شماره شش:
ـ در اوضاع کنونی، هیچ حقیقتی، حقیقیتر از طالب نیست!
حقیقت شماره هفت:
ـ راستی همو گزارشهای هیئتهای حقیقتیاب گذشته چه شد؟
حقیقت شماره هشت:
ـ پشت ای گپها نگردین که سرتان سفید میشه!
(احسان سلام)
پاکستان بی آزرم:
سرکشید بیدل امروز از بنای اعتبار
آنقدر پستی که نتوان از دناهت عارکرد
دیروز نثارعلی چودری (این بی آزرم تمام اعیارپنجابی) وزیر داخله پاکستان در بلوچستان این سخنان را با پررویی بیان کرد:
«ما دیده بان ونگهبان افغانستان نیستیم. پاکستان بهای حضور تروریست ها در آنکشوررا میپردازد و ...» واین خبیث در هفته گذشته نیز گفته بودکه: «پاکستان چوکیدارافغانستان نیست»
این اراجیف به منظورذهنیت سازی در حالی بخور رسانه ها و مطبوعات داده میشود که:
تشدید جنگ اعلام نا شده پاکستان و حضورافسران آی اس آی ولشکر اجیرشرارت پیشه گان عامل اساسی سقوط کندزوباز شدن صفحه یی خونین دیگر در تراژیدی خونبارگردیده است.
افسوس که دسته های تبرهای پاکستان از افغانان تشکیل شده است و ما دولت ضعیف و ناکارا و وزارت خارجه مفلوج وسیاست خارجی منفعل داریم وگرنه همین امروز باید سفیر آنکشور را اخراج واحتجاج شدید بگوش جهانیان بلند میگردید.
و اکنون که بقول شاعر:
دهن گشوده بخاری برسم بی ادبان
سخن بجاییرسیده که چوب میخواهد
افغانان به قهرمانی دیگرهمانند سید اکبر «ببرک» (فرزند مرحوم ببرک خان حدران) ثانی نیاز دارند همو مرد خدا را میگویم که:
در (۱۷ اکتوبر ۱۹۵۱) دهن کثیف لیاقت علی خان اولین صدر اعظم پاکستان را که حین سخنرانی به افغانستان توهین کرده بود با فیر دو مرمی و سردادن شعار:
«زنده باد افغانستان و مرگ بر پاکستان»
برای ابد دوخت و پاکستانی بی آزرم را به اسفل من ا لنهار فرستاد.
(میر عبدالواحد سادات)
حقیقت غیرتهای انسانی
نفس انسانی به سبب امیال و خودخواهیها، تلاش میکند از اموری دفاع کند و آنها را از گزند دیگران حفظ نماید؛ این حفظ و دفاع، معنای غیرت است. این غیرت بهحسب نوع تربیت، آموزش، سلیقه، محیط و ... در انسانها متفاوت است و گاه بهصورت مثبت و گاه بهصورت منفی بروز پیدا میکند. ازجمله این غیرتها غیرت ملّی است که انسان را مجاب میکند از مملکت و کشور خود در مقابل اجانب دفاع کند. مورد دیگر، غیرت نژادی است؛ گاهی انسانها، نژاد خود را برتر دانسته و به اذیت و آزار اقوام و نژادهای دیگر میپردازند و به جهت صفتی که در کسب آن، تلاش و لیاقتی به خرج ندادهاند، بر آن میبالند و بر دیگران میکوبند و چون نازیها کشورها را نابود میکنند و چون رژیم آپارتاید سیاهپوستان افریقا را از حقوق اولیه انسانی دور میکنند و همچون مهاجران اولیه امریکا، سرخپوستان امریکا را آواره کرده و به خاک و خون میکشند. اینها نمادهای نژادپرستی در دنیاست که امروزه بر کمتر کسی قبحش پنهان است. در مقابل، انسانهای بسیاری بودهاند که در راستای همین غیرت انسانی به کارهای بزرگی دست زدند و تلاش کردند ظلم و بیعدالتی را از بین ببرند و زندهگی خود را وقف این کارکردند. اگرچه بسیاری از آنها دیندار نبودهاند اما به جهت انجام کارهای بشردوستانه و ظلم ستیزانه و وقف زندهگیشان برای رسیدن به اهداف انسانی، قابلتقدیر و تحسین هستند.
در نهایت باید بیان داشت که غیرت انسانی موارد مثبت و منفی بسیاری را دارد. به همین جهت دین نیز در بعضی موارد غیرت انسانی را تصدیق میکند و گاهی آن را از انسانیت دور دانسته و بر آن خط بطلان میکشد.
غیرت یک طرح نمایشی نیست!
غیرت دینی روشنتر رشد کرده است
به دلیلی که، تکه داران «دین» تمام غیرت دینی خود را بالای زن مادر و خواهر خود به نمایش مگذارد.
این مرحله قیمت غیرت است که غیرت را بهعنوان مثال به روانی شدن به هیچ میفروشت...
غیرت عشق است
غیرت صلح است
غیرت آزادی است
غیرت آرامش و رفاه است
غیرت همدیگر پذیری است
غیرت مردانهگی و جاویدانهگی است
غیرت از خود گذشتن در مقابل زن است
احمد نبیل «فرید»