تاریخ تقریباً یک و نیم سده اخیر افغانستان، اکثراً، گواه خشونتهای غیرانسانی امیران مستبد و سفاک در مقابل اتباع ملکی و بیدفاع کشور بوده است.
مردم افغانستان، خاطرات تلخ، شکنجههای ضد بشری، مانند تیل داغها، کاهدودها، سیاهچالها، از میان دوپاره کردنها، کوچ دادنهای اجباری، به دهان توپ بستنها، برچپک ها و انواع شکنجههای دیگر را سینه به سینه انتقال دادهاند.
به همین ترتیب، مردم نامهای زندانهای مخوف چون دهمزنگ، سرای موتی، پلچرخی، چاه آهو، بگرام، و غیره را هیچگاهی فراموش نخواهند کرد.
متأسفانه، بعضی از حاکمان ستمگر، جهت نابودی و خاموش ساختن مخالفین سیاسیشان، از هیچ وسیله، دریغ نورزیدهاند.
در این ميان، زندان پلچرخی که درزمان شهيد داود خان طرح و اعمار گردید، توسط رژیم طراز فاشیستی امین به محل اسارت و سرکوب مخالفین سیاسی و هزاران انسان بیگناه، مبدل گردید.
بعد از قیام نظامی هفت ثور که به ابتکار حفیظ الله امین انجام یافت، موصوف، هزاران نفر را که گمان میبرد، مخالف خودش و نور محمد تره کی باشد، زندانی نمود و تعداد کثیری را هم بدون کدام حکم محکمه، روانه پولیگون پلچرخی نمود.
سرانجام، امین، شخص نور احمد تره کی را هم بهطور فجیع به قتل رساند و درصدد شد تا همه زندانیان را نابود و مسؤولیت را به دوش تره کی، اندازد.
یکی از این قربانیان، جنرال شاهپور خان احمدزی، لوی درستیز قوای مسلح افغانستان بود. موصوف یکی از جنرالان مسلکی، ارکان ارب، چهره برجسته و نیک نام اردوی افغانستان بود. منحیث استاد حربی پوهنتون، هزاران افسر نظامی را تعلیم و تربیه نمود. ایشان با نوشتن مقالات در مجله اردوی آن زمان، شهرت بیشتر کسب نمود. پسران شاهپور خان شهيد، هریک سعد الله و رحمت الله از اسطورههای سپورت و فوتبال وقت بودند. دانستن این که چطور شاهپور خان لوی درستیز گردید و چرا مورد خصومت امین قرار گرفت مهم است.
اینجانب، با مراجعه به یادداشتهایم که از صحبتهای فقید ببرک کارمل، در دوران اقامت اجباریشان در مسکو (1887 - 1991)، نمودهام، میخواهم، روی این موضوع که تا حال کمتر به آن پرداخته شده است، روشنی اندازم تا باشد، از یک جانب حقایق تاریخی، برای نسل جوان و محققان بیطرف کشور واضح گردد و از طرف دیگر، یادی از آن شخصیت نظامی و ملی کشور گردد.
به گفته مرحوم کارمل، گرچه قیام هفت ثور بدون سهم گیری جناح پرچم انجام یافت، با آن هم نور محمد تره کی، در چار یا پنج هفته نخست، تلاش میکرد تا نظرات مرا هم رعایت نماید که البته با حسادت و نارضایتی، امین همراه بود.
در یکی از روزها، به تره کی، گفتم که افسران که در تحول هفت ثور سهم داشتند، همه نظامیان پایین رتبه میباشند.
در ترکیب اردو، نظامیان و جنرالان بیشمار غیر حزبی وجود دارد، لذا، لازم است تا یک جنرال نیک نام و با اتوریته منحيث لوی درستیز تعین گردد تا همه قوای مسلح را تمثیل نماید. تره کی برایم گفت که حرفت درست است و پرسید که آيا کاندیدایی هم دارم؟ برایش گفتم که بلی، اینجانب شاهپور احمدزی را شایسته این مقام میدانم. اضافه نمودم که من با ایشان نزدیک شناخت دارم، اما عضو تشکیلات حزبی نمیباشد.
تره کی موافقت کرد و در عین همان روز، شاهپور خان به ارگ دعوت گردید. برای قادر خان وزير دفاع نیز هدایت داده شد تا جلسه قرارگاه وزارت را دعوت و شاهپور خان را رسماً، منحيث لوی درستیز معرفی نماید. شخص قادر خان هم با این تصمیم موافق بود.
شاهپور خان هم به ارگ رسید و تصمیم گرفته شده را، برایش ابلاغ نمودم. موصوف از جا بلند شد، با تعظیم نظامی و غرور افغانی گفت، (آماده خدمت به قوای مسلح و وطنم، افغانستان میباشم)
اما واضح بود که امین از این تصمیم ناراض بود و از همان روز، درصدد انتقام برآمد. چنانچه، بعداً، پس از زندانی شدن شاهپور خان، یکی از اقارب اش، به اسم یعقوب را به آن سمت گماشت.
باید خاطر نشان کرد که ببرک کارمل و رهبری جناح پرچم به این نظر بودند که باید سایر نیروها و شخصیتهای سیاسی و ملی خارج از حزب در دولت سهیم شوند.
چند هفته بعد از تقرر شاپور خان، تفاوتهای نظر میان جناح پرچم و خلق، روی مسائل متعدد بالا گرفت. (در نوشتههای قبلی توضیح داده شده است) رهبری پرچم منحیث سفرا به خارج رفتند و سلسله زندانی ساختن کدرهای پرچم، آغاز گردید.
به تاریخ 17 اگست 1978، رادیو کابل، طی اعلامیه، خبر زندانی شدن، قادر خان، سلطان علی کشتمند، محمد رفیع، جنرال شاهپور احمدزی و میر علی اکبر ريس شفاخانه جمهوریت را به جرم توطئه ضد دولتی بخش نمود. فهمیده نشد که یک داکتر طب، چه نقشی در یک کودتای نظامی داشته میتواند؟ بر علاوه، در هیچ یک از کشوریهای رو به انکشاف دیده نشده که هرگاه، وزیر دفاع و لوی درستیز مشترکاً، دست به کودتا بزنند و موفق نگردیده باشند.
پس بهوضوح دیده میشود که همه اقدامات، جز توطئه و از میان برداشتن رقبای سیاسی، چیزی دیگری نبود.
بدین ترتیب، شاهپور خان، قبل از اینکه، توسط دژخیمان امین به کشتارگاه پلیگون پلچرخی برده شود، مدتی را در زندان گذاشتند.
در زندان، همه روزه فضای ترس و اختناق حکمفرما بود. هر روز جمعی را روانه قتلگاهها میکردند.
طوری که، یک تعداد، از نظامیان زندانی آن زمان، برای نگارنده این متن گفتهاند که باری در زندان شایعه گردید که عنقریب شاهپور خان را به قتل خواهند رساند. نظامیان که در آن بلاک محبوس بودند، جوقه جوقه به دیدن شاهپور خان، میرفتند. در مقابل آن جنرال شجاع را میدیدند که خیلی خون سرد، آرام و با متانت، همچون صخره در جایش نشسته است. موصوف، درحالیکه وضع را کاملاً درک میکرد، به هم مسلکان نظامیاش میگفت که مشوش نباشید، من، همان زمانی که لباس نظامی را به تن کردم، همه پیامدهای آن را نیز پذیرفتهام. این جنرال وطن دوست، هیچگاهی سر، به زورگویان و توطئه گران امینی، خم نکرد. سرانجام، باند امین، با قساوت تمام وی را، از میان برداشت. روح آن جنرال پرافتخار شاد و بهشت برین جایگاه اش باد.
در فرجام، باید اضافه نمود که باند امین جنایات فراوانی را مرتکب شدهاند. آنها، دو ريس جمهور، دو صدراعظم (نور احمد اعتمادی و محمد موسی شفیق) و صدها تن وزیران، والیها، جنرالان و شخصیتهای رژیمهای سابق، روحانیون، روشنفکران، سیاسیون و نخبگان وابسته به حلقات و گروپهای سیاسی دیگر، تقریباً دو هزار نفر از جناح پرچم و چند صد نفر از خلقیها و هزاران انسان بیگناه دیگر را نخست زندانی و بعد نابود کردند و با بیشرمی تام، در سپتامبر 1979، لست دوازده هزار نفری از قربانیان را، به دیوار وزارت داخله نصب نمودند.
همه این جنایات و چپ رویهای افراطی، نه تنها منجر به بیثباتی در کشور گردید، بلکه، در بعد داخلی، راه را برای مداخلات خارجی و رویارویی منطقهیی، جهانی و اوج گیری جنگ سرد، هموار کرد.
البته این به این معنی نیست که نقش گروههای به اصطلاح جهادی، ISI و سیاستهای نادرست آمریکا در قبال افغانستان را فراموش کرد. اینجانب قبلاً نکات نظرم را در موارد فوق، نوشتهام.
در وضع کنونی مهین ما، سیاستهای راست گرایانه طالبان در وجود افراطیت دینی، کشور را به طرف پرتگاه میکشاند. انکار از حقوق اساسی اتباع افغانستان، اعم از مرد و زن و پایمال شدن خشن حقوق زنان و دختران، مخصوصاً حق تحصیل و تعلیم، عواقب خطرناکی را در پی خواهد داشت که مسؤولیت آن صرفاً بدوش همینهای که ادعای حاکمیت «الهی» را دارند، خواهد بود.
با نظر داشت اینکه، برداشتها و تحلیلها، از رخداد ششم جدی متفاوت است، اما بدون شک، در نبود این تحول، حیات دهها هزار زندانی دیگر که تا آن دم در اسارت رژیم بودند، هم طور دیگر میبود.
با عرض حرمت
میر عصمت الله سادات، دسامبر 2022