به تأسى ازين سخن اديب و شاعر ايرليندى (اسكار وايلد)، نويسنده بلند مرتبت و ژورناليست سابقه دار جناب محمد صفر خواريكښ به نيكويى به وظيفه خود در برابر تاريخ عطف توجه كرده است.
نتيجه سالها پژوهش و تدقيق جناب خواريكښ در ديار غربت كتاب فخيم و حجيم در (٦٤٠) صفحه و سيزده فصل بزبان پشتواز طرف مؤسسه انتشاراتى دانش طبع و در كتابفروشى هاى وطن در خدمت اهل مطالعه و علاقمندان تاريخ كشور قرار داده شده است.
«افغانستان له «هورا» تر «تكبيره»» تازه ترين و دهمين كتاب مؤلف گران است كه بر اساس چشم ديد ها، مطالعه، تحقيق و تدقيق و مراجعه به اهل خبره و اشخاص ذيدخل و اگاه از قضايا با اهتمام فرهنگى گران ارج و نستوه جناب محمد قاسم آسمايى آماده گرديده و معطوف به حوادث سالهاى (١٣٥٧ تا ١٣٩٣ هجرى - شمسى) مى باشد .
بخاطر معرفى اين كتاب پر ارزش در بيان حوادث تاريخى كه مولف با كمال امانت دارى انرا بازگو نموده است، تقريظ را كه به لطف مولف بزرگوار ازين قلم درين كتاب بنشر رسيده و معرف ان مى باشد، با خوانندگان عزيز شريك و براى دوست و برادر والا مقام و شخصيت ورجاوند فرهنگى، شاعر و ژورناليست سابقه دار افغانستان شاغلى خواريكښ موفقيت هاى مزيد ارزو ميبرم.
انيس كنج تنهايى كتاب است
فروغ صبح دانايى كتاب است
(حضرت جامى)
تقريظ:
بنام خداوند جان و خرد!
بدون تعارف اذعان ميدارم، تقريظ نوشتن كه از سنت هاى پسنديده و پيشينه ادبيات ما است، بر كتاب فخيم و حجيم حاضر، براى من بدليل بضاعت قليل از خرمن دانش مشكل مى باشد و سعى حاضر به لطف جناب خواريكښ مؤلف اين اثر پر ارزش كه كتاب شانرا را در اختيار من قرارداد، و از مطالعه ان فيض بردم و بر بسيارى گوشه هاى مكتوم و ناگفته تاريخ چند دهه اخير وقوف بيشتر يافتم و در وراى مطالعه ان متوجه ارزش كار بزرگ گرديدم كه محصول زحمات ستايش برانگيز نويسنده كوشا و پويا مى باشد.
با یک نگاه دقیق به کار های وسيع علمی ، فرهنگى جناب خواریکش، ميتوان متیقن گردید، که این تخلص با شخصیت او همخوانی کامل دارد و کسیکه اهل زحمت و با پشت کار نباشد، هیچگاهی قادر نخواهد گردید که درین دیار غربت و با تمام مشکلات و مشقات زندگی با این حجم آثار ارزشمند را به نشر برساند.
خواریکش فرزند دره ها و کوه های زیبای کنرها است و در جوار دریای خروشان و در شهر اسعد آباد ایام کودکی و تا دوره ثانوی مکتب را سپری نموده و تعلیمات بعدی و فاکولته ژونالیزیم را در پوهنتون کابل به اتمام رسانده و سالهای طولانی کار و زندگی او در آن شهر سپری گردیده ایت و میتوان گفت که نویسنده ارجمند ذوالسانین ما محصول، معرف ، پیوند و امتزاج ، قلب افغانستان (کابل جان ) و ولايت باستانى کنرهااست که در شخصیت و کار او، فرهنگ ملی ما، متبلور میباشد.
خواريكښ گرامى شخصیت کثیر الجوانب و با ابعاد مختلف است، تحصیل عالی و تجربه طولانی کاری دارد، ژورنایست سابقه دار و نویسنده است و اهل تحقیق و تدقیق و در غربت به شعر و شاعری نیز میپردازد. بیشتر از چهار دهه و از جمهوریت اول وکار در مجله «کهول» وتا رياست و مسووليت مهمترين و معروفترين روز نامه هاى مركز ، مجله افغانستان در دنمارک و تا فیسبوک، پیوسته و همیشه با نویسندگی سرو کار دارد و بمثابه قلموال متعهد كار فرهنگى و تغير انرا عامل مهم تغيرات اجتماعى و سياسى ميداند.
خواریکش از خادمان صادق وطن و از شخصیت های برجسته سیاسی، دولتی و ملی افغانستان میباشد، در جوانی و ایام تحصیل بر مبنای حب الوطن من الایمان با (ح د خ ا ـــ حزب وطن) تعلق خاطر پیدا کرد و تا اخیر با صفا ووفا بخاطر وطن و مردم شجاعانه رزمید و در شرایط بسیار دشوار که سوال هست و بود افغانستان مطرح بود و تجاوز پلان شده نظامیان پاکستان، دود و خون را بر دروازه شرقی کشور تحمیل نمودند، قلم سالار متعهد بخاطر التیام زخم های مردم شب و روز تلاش میکرد و در جمع دلاوران جانثار وطن و مدافعان جلال اباد، دین وطنی را با سرافرازی ادا نمود (وبسیار خوب است که انهمه حماسه ها و درسهاى تاريخى دفاع مستقلانه از وطن در اثار بعدی خواریکش گرامى به نسل های بعدی انتقال گردد).
درین ربع قرن بمثابه یک شخصيت مستقل و منور متعهد، در دفاع از داعیه منورانه قرارداشته، که نوشته ها آثار ، کتابهای و اشعار او، گویای این حقیقت میباشد.
گره زدن زندگی با کتاب:
خوشبختی شاغلى خواریکش این است که زندگی او با کتاب گره خورده است، در اولین سالهای اقامت در دنمارک خواریکش با ترجمه دیکشنری دنمارکی به پشتو، مشکل جدی هموطنان مهاجر ما را مرفوع ساخت، به تشويق و همكارى ايشان و در مدتی که در کتابخانه خارجیان دنمارک کار میکرد، حجم کتابهای دری و پشتو ان تا چندین هزار رسید و تا کنون نیز کتابهای جدید بر آن افزود میگردد.
خواریکش بمثابه قلم بدست متعهد درین دو دهه اخیر که عده یی در جنگ دانشگاه و پوهنتون، فرصت کشی مینمایند، زیادترین خدمت را به زبان پشتو و فرهنگ ملی با اماده ساختن آثار پر ارزش انجام داده است.
در جمله آثار جناب خواریکش کتاب حجیم حاوی نه هزار مثل از دوصد زبان و با قدامت پنجهزار سال است که به زبان پشتو، برگردان گردیده است و به باور من این کتاب از ارزشمندی خاص برخوردار میباشد، از یونان و «امثال و حکم» ارسطو و تاامروز، فلاسفه، دانشمدان و حتی ادیان بر حکم و مثل، متکی میباشند و طور مثال همه ما با این حدیث پیغمبر اسلام (خیرالامور اوسطها) اشنا هستیم که سابقه ان به یونان و ارسطو میرسد و زبانها و اندیشه ورزان زیاد، بدان تمکین و ترکیز نموده اند. در اینده و هنگامیکه به خدمت گذاران زبان پشتو در بيشتر از صد سال اخیر، مکث نمایند، بدون شک به كار جناب خواریکش و اهميت این کتاب ، ارزش زیاد خواهند داد و از ايشان در جايگاه رفيع بزرگان ياد خواهد گرديد، كه بخاطر علمى شدن و غناى زبان كار نموده اند.
از جناب خواريكښ اين آثار تاكنون نشر و يا در دست نشر قرار دارد:
۱- دروڼ اند نقش - ژباړه (ترجمه اثر پر ارزش ادوارد سعيد فقيد متفكر بزرگ فلسطينى)
۲- دنمارکي-پښتو سمندرگی
۳- د ټولې نړۍ متلونه - ژباړه
۹۰۰۰ متلونه او ګړنې له ۲۰۰ ژبو او پنځه زره کاله راهيسې
۴- پردېسې څړيکې- شعري ټولگه
۵-د هيلو کر -شعري ټولگه
۶- افغانستان له هورا تر تکبره- ليکنه اوڅېړنه (همدا کتاب)
۷- سور څڅوبی - شعري ټولگه
۸- آخ، چې مينه عبادت وی- شعري ټولگه
۹- ويرژلې خندا- لنډې کيسې او کيسه گۍ- ليکنه
۱۰- ولسي کيسې - ليکنه او ټولونه
شعر و شاعري: بررسي. نقد و إبراز نظر بر شعر بيان اهنگين عاطفه و تخيل بدانيم، به باور من اشعارخواريكښ سروده هاي غربت و بيان درد جانكاه زادگاه و ناله هاى جلاى وطن است.
اقوام روزگار به فرهنگ زنده اند
قوم که گشت فاقد فرهنگ مردنی
قلم وسيله نيرومند است كه غربت را به قربت نزديك ميسازد، سحر قلم است كه با (ن و القلم و ما يسطرون) وجاهت و ابهت ان مسجل گرديده و با ثبت فكر و انديشه همچون پل وصل با مسايل و مصايب وطن، «روزگار وصل» و پيوند تاريخى را تداوم مى بخشد.
موضوع بحث ما در واقع نهمين كتاب جناب خواريكښ (هورا تر تكبيره) است كه نتيجه كار چندين ساله مولف ميباشد و در (١٢) فصل و ( ٦٦٢ ) صفحه اماده گرديده است و مبين تسلط و احاطه نويسنده بر موضوع و دسترسى به اثار و ماخذ فراوان مى باشد.
با مطالعه اين اثر ورجاوند به برداشت هاى نايل گرديدم كه بخش انرا به ايجاز با خواننده عزيز شريك مينمايم:
- كتاب به باور من از اهميت كارشناسانه برخوردار است و حداكثر اصول و معيار هاى كتاب نويسى معاصر در ان رعايت گرديده است.
- كتاب حاوى واقعه نگارى تاريخى، مستند و استوار بر ماخذ مى باشد و مولف در اخير اثر خود فهرست مطول بيشتر از دوصد كتاب و اسناد را ذكر نموده است.
- بدينترتيب اهميت كتاب بحيث رويداد نامه و واقعه نگارى مستند از استناد به ماخذ و اسناد برجسته ميگردد و پژوهشگران و مورخان در اينده يك منبع قابل اطمينان را در اختيار ميداشته باشند كه معطوف به برهه يى از تاريخ پر اشوب و پر منجلاب سياسى و انقطاب بيسابقه اجتماعى افغانستان مى باشد كه در عنوان موجز كتاب (هورا تر تكبير) بازتاب يافته است.
- اهميت استثنايى كتاب از برخورد نويسنده با حقائق و وقائع تاريخى گذشته اشكارا ميگردد و مؤلف بحيث جستجو گر حقائق، رويداد ها را بدون هر نوع حب و بغض متكى به اسناد و ماخذ بخواننده تقديم ميدارد و در هيچ مورد نخواسته تا حوادث تاريخى گذشته را با نوشته امروز خود توجيه نمايد.
گويى اين گفته معروف كه:
«گذشته را خداوند نيز تغير داده نميتواند» ، ملاك كار جناب خواريكښ بوده است.
- اين كتاب همچنان حاوى معلومات تاريخى است كه مؤلف خود شاهد عينى ان بوده و يا بروايت از راوى كه شاهد و شامل در جريان مسايل بوده و بشيوه معيارى و تدقيقى در كتاب منعكس گرديده است و در لابلاى ان قضاوت مؤلف دخيل نميباشد.
مرتبط به همين موضوع از پدر تاريخ نويسى ما، بيهقى ميخوانيم كه:
" يا از كسى بايد شنيد كه ثقه و راستگو باشد يا از كتابى ببايد خواند" ؟
انچه نويسم:
يا از معاينه من است و يا از سماع درست مردى ثقه "
- حرف معروف از قديم وجود دارد كه حقيقت در انحصار هيچكس قرار ندارد. اين برخورد بيطرفانه، با روح ازاد و عارى از هرگونه تبعيض و تمايز با حقائق، مبين معيار ارزش محورانه و صادقانه نويسنده مى باشد كه پژوهشگران واقعبين اينده را به كنه حقائق نزديك مى سازد ، چنانچه مولف محترم در وقايع مشخص مبرا، از تمايل ذهنى و قضاوت شخصى به اسناد حاميان ان شخص و حادثه نيز مراجعه و انرا بازتاب داده است.
بدينترتيب پاى تلاش براى «ملامت» و «سلامت» و الزام بر شخص و گروه و يا براهت اين و ان درين اثر تدقيق محور بمشاهده نميرسد كه ميتوان انرا بحساب ارزشمندى و معيارى بودن كتاب ارزيابى نمود.
- رعايت اُسلوب نگارش و شيوه مرسوم علمى و تحقيق و روش تدقيق در كتاب، از مميزات اين اثر پنداشته مى شود.
ارجاع به سند و اثر و درج كامل فهرست ماخذ در اخير كتاب، جايگاه اثر حاضر را در سطح يكى از ماخذ جدى حوادث نيم قرن اخير ارتقا مى بخشد. البته براى خواننده سهلتر ميبود، هرگاه در ختم هر فصل نيز فهرست ماخذ همان بخش درج ميگرديد.
انديشه تحرير همچو اثر از دهسال باينطرف نزد مؤلف وجود داشته و در پنج سال اخيراً در پهلوى ساير مصرفيت هاى فرهنگى و ترجمه مصروف جمع اروى اسناد و مدارك براى نوشتن اين كتاب بوده است و هر سند و روايت را مكرر تدقيق و با راويان و محررين و اگاهان شريك ساخته است.
البته اماج اين سطور نگارش برداشت هاى من از ين اثر ارزشمند تاريخى - تحقيقى مى باشد و بدون شك نقد كتاب مربوط خواننده است و اميدوارم در فضاى پر ابهام و اوهام كنونى كه حقايق در پس پرده غبار هاى جنگ روانى چند دهه يى اخير قرار گرفته، با نقد اهل دانش و تحقيق، نسل جوان و اينده ساز افغانستان به رمز و راز تاريخ پر تلاطم كشور شان اگاه و با درك دقيق، درس و عبرت از حوادث رقتبار تاريخى گذشته، زمينه هاى تغيیر سالم در جامعه فراهم و اين سخن وخشورانه قديم و كريم را ملاك انديشه و عمل شان قرار دهند كه:
هر ملتى كه تاريخ خود را نداند، محكوم به تكرار آن ميگردد!
در حاليكه نشر اين اثر پر ارزش تاريخى را كه محصول زحمات طاقت فرسا و شب زنده دارى ها و بقول قدما دود چراغ خوردن است، به دوست و برادر بزرگوار و شخصيت مطرح فرهنگى، دروند قلموال جناب خواريكښ تقديم نموده موفقيت هاى مزيد شانرا در خلق آثار بيشتر و خدمات مؤثر فرهنگى آرزو ميبرم.
با حرمت و درود ها