{یادداشت: «هیاهوی بسیار برای هیچ» عنوان نمایشنامه کمیدی، اثرویلیام شکسپیر است که در سال ۱۹۹۳ به همین نام، در امریکا فیلمی نیزساخته شده است.}
پس از تلاش و تکاپوی فراوان، سرانجام کتاب «پروندهٔ ناپدید» تألیف جناب صبور الله سیاسنگ را به تاریخ ۱۹ / ۴ / ۲۰۲۳ به همت خواهر دانشوردوکتور نظیفه توخی که درهالند زندگی می کند، به دست آوردم:
شاه منصور واقف است که ما
روی همت بهر کجا بنهیم
دشمنان را ز خون کفن سازیم
دوستان را قبای فتح دهیم
(حافظ)
کتاب با قطع و صحافت زیبا در کاغذ شکری رنگ مایل به سفیدی از سوی بنگاه نشراتی «شاهمامه» در هالند در اپریل ۲۰۲۳ به تعداد (۵۰۰) نسخه، دارای ۲۸۶ برگ (سوای: کتابنامه، فهرست موضوع ها، پیشگفتار مؤلف، دیباچه) به چاپ رسیده و کار برگ آرایی آنرا بانو منیژه نادری انجام داده است.
پیش از هر چیز دیگر باید دانست:
- هدف از تألیف این کتاب چیست؟
- مؤلف با کدام دیدگاه ی سیاسی و وابستگی سازمانی،
خواسته چه چیزی را به خورد خواننده بدهد؟
در نخست:
هدف از تألیف کتاب بهره جویی سیاسی، پرونده سازی وشخصیت کشی بوده که در آن با رندی همراه با کینه توزی و نفرت پراگنی، رویداد کشته شدن (ترور) رفیق بزرگوار و فرزانه ی مان “ استاد میر اکبرخیبر” به بازی گرفته شده است. برای رسیدن به این هدف شماری از شعبده بازان سیاسی با دروغگویی، افسانه سرایی و خیالبافی های مالیخولیایی، خوش خدمتی کرده اند.
در یک بند “ خود زندگینامه صبور الله سیاسنگ “ آمده است:
“ در ۱۹۷۹، به سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما) پیوستم. آنجا، سروده ها، برگردان ها و نوشته های سیاسیم به نام مستعار «پلاتین» در انتشارات آییژ و غرجستان چاپ می شدند. “
از این رو بیجا نیست که مؤلف در نبشته ی “ رادیو گرافی حزب دموکراتیک خلق افغانستان “ با نگارش جمله های:
“ … بدا به روزگار حزبی که از آغاز تا پایان قربانی نیرنگ کرملین شده بود،… بدا به حال حزبی که از گشایش تا فرسایش پیوسته قربانی کارنامهٔ خونین رهبران خود شده است “ نشان داده است که همه ی سلول های مغزش، رگ رگ وجودش، تمام تار و پود بدنش در دشمنی با ح.د.خ.ا و اعضای پاک نهاد آن فعالیت می کنند!
همان گونه که هر: مؤلف، نویسنده، خبرنگار، تحلیلگر سیاسی واجتماعی، صاحبنظر، پژوهشگر، تاریخ نگار، واقعه نویس … حق و اختیاردارد که دیدگاه ها و باور های خود را پیرامون مسایل گوناگون بگوید – بنویسد و بازتاب دهد؛ بدان سان خواننده نیز حق و اختیار دارد که به خاطر آشکارشدن واقعیت ها، داده ها را در محک حقیقت آزمایش کند تا نادرستی ها آفتابی شوند؛
بدین سبب، نگارنده از جایگاه یکی از سابقه داران حزب دموکراتیک خلق افغانستان در رده های پایینی، با استفاده از ابتدایی ترین حق خود باسربلندی در برابر زشت گویی ها، سخنان رکیک و توهین های شرم آور سوداگران حرف های فرسوده و سترون، که کتاب “ پروندهٔ ناپدید “ مالامال از آنهااست، آیینه می گذارد و در برابر تاخت و تاز های سبک سرانه به دفاع بر میخیزد:
بزیر دلق ملمع کمند ها دارند
دراز دستی این کوته آستینان بین
(حافظ)
جای آن است که گفته شود: بدا به روزگار سازمانی که از آغاز تا پایان قربانی نیرنگ “ پکن “ شده بود؛ بدا به حال سازمانی که در اوج جنگ سرد دردههی شصت خورشیدی (دهه ی هشتاد ترسایی) بر بنیاد برنامه های غارتگرانه و دهشت افگنانه ی دستگاه های جاسوسی جهان غرب و شرکای منطقه ای آنها، برای بر آورده شدن هدف های برژنسکی و جنرال ضیأ الحق، اعضای آن در زیر فرمان جنرال اختر عبدالرحمن ودگروال یوسف به سان گروه های جهادی، دست به ویرانگری های خونین زدند و در پایتخت و شهر های دیگر شماری از همرزمان استاد خردمند رفیق میر اکبر خیبر را ترور کردند. هنوز نشانه های ریخته شدن خون ده ها عضو حزب دموکراتیک خلق افغانستان و اعضای سازمان دموکراتیک جوانان افغانستان، از زمره استادحکمت الله و غلام غوث گلشنیار، نقش سنگ فرش جاده ها ست. پاداش همه خرابکاری ها و آدمکشی های سازمان های دهشت افگن از سوی اتحاد: واشنگتن - پکن - لندن - پاریس - بن - ریاض - اسلام آباد - تهران … پرداخته شد. در این باره کتاب های: تلک خرس، حقایق پشت پردهٔ جهاد افغانستان، جنگ اشباح، داستان جهاد افغانستان، سرباز خاموش، گزارش های سالانه و نشریه های اختصاصی سازمان عفو بین الملل … همه سخنان را در خودگنجانیده اند؛ هیچکس پنهان کرده نمی تواند.
ز رقیب دیو سیرت بخدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی کند خدا را
(حافظ)
در کارزار رسانه ای با لشکر کشی تبلیغاتی و راه اندازی هیاهوی هیجان انگیز در شبکه های اجتماعی، به خاطر فراهم آوری زمینه ی فروش و فوران چشمه ی درآمد برای باز کردن دکان مبادله ی ارز های نیرومند در بازار “ والاستریت “ در شهر نویارک؛ در شناساندن کتاب “ پروندهٔ ناپدید “ آنقدر بوغ وکرنای نواخته شد که گوش فلک را کر کرد. گرداننده ی برنامه ی جمهوری پنجم نیز نان خود را در این “ کتخ “ تر کرد و با برگزاری یکی دو جلسه درباره ی این کتاب و یک دروغ نامه و دشنام نامه دیگر به نام “کوچهٔ ما” سخن گفت تا ازشبکه ی یوتیوپ چند پولی به دست آورد.
در داده های کتاب “ پروندهٔ ناپدید “ هیچ چیز تازه و سخن ناگفته یافت نمی شود. کتاب هایی که از آنها نقل قول ها آورده شده همه در دسترس اند وآنچه دیگر در آن آمده، سال ها پیش گفته شده و به نشر رسیده و بار ها وبارها در شبکه های اجتماعی گذاشته شده است، در اینجا تنها و تنها به چندمورد گفت و گو و یکی دو نامه بر می خوریم که برخی از آنها درخور درنگ ودقت است. جان مطلب سخنان و تبصره های من درآوردی مؤلف است که خواسته خود را دایه ی مهربان تر از مادر نشان دهد، سیاه را سفید و سفید راسیاه بگوید و با چکش مقوایی بر فرق الماس بکوبد!
در پیوند به کشته شدن (ترور) رفیق فرهیخته ی مان استاد میر اکبرخیبر، نگارنده نیز این نبشته ها را بیرون داده است:
- به یاد خاطرهٔ همرزم شهید (تاریخ نگارش ۱۸ / ۴ / ۲۰۰۸)
- جنایت خصم کینه توز (تاریخ نگارش ۱۷ / ۱۱ / ۲۰۱۱)
هر دو نبشته درتارنگاشت “ سپیده دم “ در شبکه ی اجتماعی (ف ب) در برگ“ راه پرچم “، “ رزمنده گان “، “ سپیده دم “ صفحه رفیق جیلانی گلشنیار ودیگر برگ ها قابل دسترس است.
افزون بر این در سه دهه پسین برخی اعضای هیأت رهبری ح.د.خ.ا، نمایندگان همه کانون های قدرت در زمان جنگ سرد (تحلیل گران سیاسی جهان سرمایه داری، جنرالان و سیاستمداران روسی)، کارمندان سازمانهای استخباراتی وابسته به شرق و غرب، در لابلای کتاب ها و رساله ها، درتحلیل ها و گزارش های سیاسی گفتنی ها را پیرامون رویداد ترور استاد خیبر بزرگوار گفته اند. برای خواندن گفته ها باید این نشانی ها را جست و جو کرد:
- جلد اول کتاب: “ کمونییسم دوحزبی افغانستان - خلق و پرچم “، تألیف: انتونی ارنولد کارمند سی آی ای در افغانستان، ناشر: انیستیتوت هوور دانشگاه کالیفورنیا، تاریخ نشر: ۱۹۸۳، چاپ نخست، صص ۵۸ - ۵۹ (این بخش را رفیق گران ارج دستگیر صادقی از انگلیسی به پارسی برگردان کرده است که در اپریل ۲۰۱۱ به دسترس نگارنده گذاشت و در نوشته ی “ جنایت خصم کینه توز “ از آن استفاده کرد)؛
- کتاب: “ جنگ در افغانستان “ نوشتهٔ گروهی از دانشمندان انیستیتوت تاریخ نظامی فدراسیون روسیه، ترجمه: عزیز آریانفر، صص ۶۹- ۷۱؛
- کتاب: “ افغانستان تجاوز شوروی و مقاومت مجاهدین “ تألیف: هنری براد شر، ترجمه: شورای ثقافتی جهاد افغانستان، ناشر: مرکزنشراتی میوند، شهر پشاور، تاریخ چاپ: ۲۰ عقرب ۱۳۷۸، صص ۸۳ - ۸۷؛
- کتاب: “ حقایق پشت پردهٔ تهاجم اتحاد شوروی بر افغانستان “ تألیف: دیاگو کور دویز و سلیک هریسن، ترجمه: عبدالجبار ثابت، ناشر: مرکزنشراتی میوند، شهرپشاور، تاریخ چاپ: جوزای ۱۳۷۷، صص ۴۲ - ۴۴؛
- کتاب: “ افغانستان گذرگاه کشور گشایان “، تألیف: جارج آرنی، ترجمه: دوکتور محمد یوسف علمی و حبیب الرحمن هاله، ناشر: بنگاه انتشارات میوند، شهر پشاور، تاریخ چاپ: خزان ۱۳۷۶، ص ۷۵؛
- کتاب: “ اردو وسیاست در سه دههٔ اخیر “، نویسنده: سپهبد محمدنبی عظیمی، ناشر: مرکز نشراتی میوند - سبا کتابخانه، بازار قصه خوانیپشاور، تاریخ طبع اول: بهار ۱۳۷۷ ش، ج اول و دوم، صص ۱۲۳ - ۱۲۶؛
- کتاب: “ یادداشت های سیاسی و رویداد های تاریخی “، نویسنده: سلطان علی کشتمند، ناشر: نجیب کبیر، نوبت چاپ: اول، سال چاپ: ۲۰۰۲، صص ۳۲۴ - ۳۲۸، ج اول و دوم؛
- کتاب “ خاطره ی نیم قرن - به زبان پشتو “، نویسنده: صالح محمدزیری، نوبت چاپ: چاپ اول، تاریخ چاپ: ۲۰۰۵، صص ۳۵۶ - ۳۶۰؛
- کتاب: “ از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان “، نویسنده: عبدالوکیل، ناشر: انتشارات یوسف زاد، نوبت چاپ: اول، سالچاپ: ۱۳۵۹، ج اول، فصل سوم، صص ۲۴۳ - ۲۵۴؛
- نوشته: “ قتل میر اکبر خیبر و پیامد های تاریخی آن “، نویسنده: الکساندر بیریخین کارمند کا. جی. بی، چشمه: تارنگاشت وارسپوت، برگردان از روسی به پارسی: جیلانی گلشنیار؛
….
افزون بر این ها، غوث الدین فایق وزیر فواید عامه در جمهوری سردارمحمد داوود، در کتاب خود زیر عنوان: “ رازی را که نمی خواستم افشاء گردد”، ناشر: مرکز مطبوعاتی افغانی در پشاور، تاریخ چاپ (چاپ دوم): ۱۵ حوت ۱۳۷۹ خ، در فصل دهم (صص ۱۳۷ - ۱۸۰) درباره ی کشته شدن (ترور) استاد بزرگوار میر اکبر خیبر، نیز سخن گفته است که در آن به مانندکتاب “ پروندهٔ ناپدید “ دشمنان خود را با سخنان پرت و پلا ترور شخصیت کرده است.
زاهد از کوچه رندان بسلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بد نامی چند
(حافظ)
# # #
فرهنگ زندگی انسانی با پرونده سازی از راه توطئه گری ناسازگار است.
فرهنگ سیاسی (باور ها، ارزش ها، نماد ها، رویکرد ها معیار ها، رفتار ها، کردار ها، گفتار ها) بر فعالیت سیاسی انسان ها تأثیر ژرف می گذارد و در کل به بررسی روانشناختی، معرفتی، تاریخی و انسان شناسانه ی رویداد های سیاسی می پردازد.
در زندگی انسانی، جایگاه اجتماعی و سیاسی آدم های سرشناس وخردمند با دروغگویی، دسیسه سازی و توطئه گری برخی دسته های بدکار که همکار و همدست یکدیگر اند و در هماهنگی با هم، به هدف شخصیت کشی، بساط فعالیت های رهزنانه ی سیاسی را پهن کرده اند، خدشه دار نمی شود؛ زیرا در گاهه ی کنونی شخصیت کشی با چسبدن به شعبده بازی سیاسی، فتنه انگیزی سیاسی و پرونده سازی سیاسی به خاطر شخصیت سازی برای خود و دسته ی همکار و همدم خود، یک روند شکست خورده است.
ابزار شناخت انسان ها، خرد انسانی ست؛ نه هذیان گویی آمیخته بابغض و کینه، - تعصب، - نفرت پراگنی، - توهین و هتک حرمت فتنه جویانه دیگران با راه اندازی هیاهوی سر و دم بریده ی رسانه ای و کار های تبلیغاتی در شبکه های اجتماعی به مقصد شخصیت سازی برای خود و دستهی جاه طلب و همکار خود با گفتن سخنان من درآوردی که ریشه در بدبینی های سیاسی گذشته دارد!
هر بزرگی که بفضل و بهنر گشت بزرگ
نشود خرد ببد گفتن بهمان و فلان
(فرخی)
دسته ی شش ضلعی (سلیمان لایق، قدوس غوربندی، اکرم عثمان، بارق شفیعی، فقیر محمد ودان، ذبیح الله زیارمل) و خط منحنی شکسته (غرزی لایق) که بازیگران اصلی کتاب “ پروندهٔ ناپدید “ هستند؛ سوای جناب زیارمل، دیگران (آنانی که کنون در میان ما نیستند، در زمانی که زنده بودند) در گذشته پاسخ خود را به سبب استفاده ی ابزاری از رویداد کشته شدن (ترور) رفیق والا گهر، استاد میر اکبر خیبر، گرفته اند. شماری از اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان که خود گواه رخداد ها بوده اند در دفاع ازحقیقت و گفتن واقعیت ها، چند سال پیشتر با این همشهری های مان که به ریشه ی درخت راستگویی با تبر دروغ زده بودند، رویا رویی قلمی کرده اند. نگارنده نیز با این نوشته ها به مصاف آنان رفته بود:
- سخنی چند پیرامون رمان: “ کوچهٔ ما “ (تاریخ نگارش ۱۸ / ۳ / ۲۰۰۶)؛
- به پاسخ مقال: “ ببین تفاوت راه از کجا تا به کجاست” (تاریخنگارش ۳۰ / ه / ۲۰۰۶)؛
- ژاژ خایی های آلوده با کینه توزی (تاریخ نگارش ۱۲ / ۹ / ۲۰۰۸)؛
- درد بی درمان (تاریخ نگارش ۳ / ۶ / ۲۰۱۸)؛
- یاوه گویی و مستهجن نویسی؟ (تاریخ نگارش ۲۲ / ۱۲ / ۲۰۱۹)؛
- غروب خورشید و یا کوله بار کژ بینی و بد اندیشی (کتاب دیجیتالی شده است که در شبکه ی اجتماعی در صفحه ی “ راه پرچم “ به دسترس قراردارد) و چند نبشته ی دیگر.
در برگ های ۱۲۳ - ۱۹۸ کتاب “ پروندهٔ ناپدید” پرسش های قالبی مؤلف و پاسخ گزاردن های ذبیح الله زیارمل آمده است. این بخش نیز نشان میدهد که دل و دماغ آدم های صاحب غرض و مرض تا چه اندازه تهی از ارزشهای انسانی است و چگونه با زشتی برای تباه کردن آثار نیک دست و آستین بر زده شده است و تا کدام درجه به مانند گرگ های درنده، شعله های آتش شخصیت کشی در وجود آنان زبانه کشیده است. در زندگی اجتماعی به این جور آدم ها که از نگر اخلاقی قصد دارند فرهنگ زندگی انسانی را پوسیده کنند و با مزخرف گویی و بد نام کردن دیگران؛ وجدان، اخلاق و انسان بودن رابرای فروش در تبنگ گذاشته اند و با دوره گردی در کار بازار یابی سرگردان اند، بیمار روانی و دیوانه های سیاسی و اجتماعی گفته می شود.
بر بنیاد دانش جامعه شناسی و انسان شناسی، گفتار و رفتار و کردارانسان هایی که در گستره ی زندگی در میدان های پیکار سیاسی به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی دست زده اند، باید بر اساس عملکرد آنان در این کار زار ها، سخن زده شود و نه با سخنان من درآوردی خوراک برخی رسانه هاو شبکه های اجتماعی که به کانون نشر نظریه های توطئه شهرت یافته اند؛ ازاین رو بایسته است که گفتار در هم و بر چسب زدن های سخیف آن شماراعضای پیشین حزب دموکراتیک خلق افغانستان، بویژه عضو های کمیته مرکزی و دفتر سیاسی که در کتاب “ پروندهٔ ناپدید “ میدان رسوایی خود را گرم کرده اند، در چند گاهه در نظر گرفته شود:
- در دهه ی مشهور به دموکراسی (!) و قانون اساسی و پیش از آن؛
- پس از کودتای ۲۶ تیر / سرطان ۱۳۵۲ تا هفتم اردیبهشت/
ثور ۱۳۵۷؛
- از ۷ اردیبهشت / ثور ۱۳۵۷ تا ششم دی / جدی ۱۳۵۸؛
- از ۱۴ اردیبهشت / ثور ۱۳۶۵ تا هشتم اردیبهشت / ثور ۱۳۷۱ و پس ازآن تا به این دم.
با این که سخن بلطف آب است
کم گفتن هر سخن صواب است
نظامی
مصاحبه ی بانو منیژه نادری صاحب بنگاه نشراتی شاهمامه و برگ آرای کتاب “ پروندهٔ ناپدید “، هم کیش و هم باور و رفیق سازمانی جناب سیاسنگ، با داکتر صادق فطرت ناشناس؛ بازگویی از اوج درماندگی می کند؛ زیراحرفه خبرنگاری که بخش با اهمیت روزنامه نگاری است، در کار آگاهی دهی وسازماندهی فعالیت های رسانه ای نیازمند آموزش ویژه، سابقه ی کاری، مهارت های پرسش گری، دسترسی گسترده به چشمه های معلوماتی، داشتن شم سیاسی در ادبیات سیاسی و رعایت درست معیار های حرفه ای و اخلاقی- است. دست زدن به ماجراجویی و گفتن حرف های من درآوردی و مغرضانه در خبرنگاری یک کار بسیار غیر اخلاقی شمرده می شود؛ آنچه که در این مصاحبه آشکارا دیده شد.
محترم ناشناس در گذشته نیز یک چنین مصاحبه کرده بود که در آن پرده از روی برنامه ی آی اس آی پاکستان و مصیبت استخباراتی که بر سر خودشان می آمد، پرده برداشته است و در برگ (۷۹) کتاب “ ناشناس ناشناس نیست “ درج است.
افزون بر این، محترم عثمان نجیب، سخنان بانو منیژه نادری را که باکوله باری از توهین و زشت گویی به نشانی حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود، همگانی کرد. باید گفت که بانو نادری آدرس را غلط گرفته است؛ برای شناخت بد کاران بهتر است به سازمان خودش رو آورد و به کمک و رهنمونی جناب سیاسنگ حل مشکل کند.
چلی ها، ملا ها، طالب ها، مولوی ها، شیخ الحدیث ها، حجت الاسلام ها و آیت الله ها می گویند که تکفیر را در گذشته فرقه ی خوارج بنا نهاده است؛ لیکن تکفیر کنندگان سیاسی در کتاب “ پروندهٔ ناپدید “ در تکفیر کردن خوداندکی پا را فرا تر نهاده روی فرقه ی خوارج را سفید ساخته و از اصول عقلی ومنطقی فرسخ ها دوری گزیده اند!
“ اسپینوزا “ از سوی خاخام لعن و تکفیر شد؛ در این گاهه ی زندگی، دشمنان سیاسی پرچمداران حزب دموکراتیک خلق افغانستان، عاشقان سینه چاک ترور شخصیت و پرونده سازان سیاسی که با خردگرایی بیگانه اند، با پاگذاشتن بر اصول اخلاقی و انسانی، با خز عبلات “ پروندهٔ ناپدید “ که بهپشیزی (سوای بیانیه های تاریخی، نبشته های واقع بینانه و سودمند ودیدگاه های سازنده بر بنیاد واقعیت ها و بازتاب حقیقت) نمی ارزد؛ به قصدتکفیر کردن زنده نام ببرک کارمل پاکیزه سرشت و رفقای پاک نهاد وی، بر آمدهاند:
آلوده دامن های شرمسار، پالوده دامن های پر افتخار را تکفیرمی کنند!
باید در برابر سیلاب ویرانگر اندیشه پردازان فتنه گر و پرونده سازان توطئه گر ایستادگی کرد و با بیداری سیاسی و استواری به راه و آرمان های شریفانه ی مردم، تکفیر گران سیاسی را بر سر جای شان نشاند!
ماییم و می و مطرب و این گنج خراب
جان و دل و جامه پر درد شراب
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب
آزاده ز خاک و باد و از آتش و آب
(خیام نیاپوری)
پایان
۲۹ / ۴ / ۲۰۲۳
نویسنده: غفار عریف