انگیزه تحریر این مقاله نکات نظر و ارزیابی از یک شخصیت، یک رهبر حزب، یک سیاست مدار، یک انسان صادق وطن، یک مبارز سرسخت راه و آرمان و یک زمامدار از خود گذر است که از سال ۱۹۶۵ الی ۱۹۸۶ یعنی تغیر سیاسی جبری و تحت فشار و تهدید سیاه‌ترین چهره تاریخ سیاسی اتحاد شوروی وقت، سرگی گرباچوف خلع قدرت و صلاحیت گردید. او یک حزب و یا جریان سیاسی را در افغانستان رهبری و به مدت ۶ سال دولت جمهوری دموکراتیک در افغانستان را رهبری نمود. ببرک کارمل و حلقه صادق، وطن‌پرست و وفادار به آرمان‌های وطن‌پرستانه، ترقی‌خواهانه و دادخواهانه او توانستند در سال‌های مبارزه و اپوزیسیونی، دوره دموکراسی نیمبند شاه، مبارزات نیمه مخفی در دوران سردار محمد داوود و مبارزه مخفی در دوران سیاه رژیم خفقان، ترور و خون آشام حفیظ الله امین را رهبری نمود که ده‌ها هزار مبارز اعم از زنان، مردان و جوانان (دهقانان، کارگران، مأمورین دولتی، نظامیان، کسبه کاران)، از گروه‌های مختلف اتنیکی موجود در افغانستان را، در یک خط مبارزه هدفمندانه قرار دادند. شاد روان ببرک کارمل اولین رهبری حزبی و دولتی در تاریخ بیش از دو قرنه سیاسی افغانستان بود که با جاه و جلال مقاطعه نمود و در یک کلبه محقر با همان آرمان وطن و مردم کشورش به ابدیت پیوست. ببرک کارمل به انسان وطن می‌اندیشید و با تعصب قومی، زبانی و مذهبی آشتی ناپذیر بود. شخصیت معنوی ببرک کارمل تا امروز یک الگوی پرارج و افتخار آفرین به رهروان صادق و وطن‌پرستش باقی مانده که ترقی‌خواهانه، وطنی، ملی با فکر متمدن می‌اندیشند و با این میراث معنوی، خویش را برحق می‌دانند تا از شخصیت سیاسی، اجتماعی و نقش پر ارج شاد روان ببرک کارمل، در یک مقطع معین تاریخ سیاسی معاصر افغانستان دفاع نمایند.

این مقاله را باید تداومی بر مقاله وزین و داشته‌های تحلیلی و تجارب سیاسی مبتنی بر فاکت‌های زنده از نویسنده و تحلیلگر توانا محترم عارف عرفان و برنامه محترم احمد شاه راستا «برنامه ۲۸۴ گفتارها و پندارها مورخ ۱۴ می» تلقی نمود. من هر دو را با محتوای عالی، بجا، جسورانه و «بایستی» دریافتم.

نویسنده، برآمد آقای سیاه سنگ و آقای رزاق مأمون در برنامه جمهوریت پنجم پیرامون یافته‌های کتاب «پرونده ناپدید میر اکبر خیبر» را یک سناریوی قبلن تنظیم شده یافتم و فقط هر دو یک هدف را دنبال می‌کنند و آن هم سیاه ساختن یک شخصیت سیاسی و طعنه دادن به بیش از دو صد هزار اعضای حزب دموکراتیک خلق سابق که دست پرورده‌های یک سازمان سیاسی با اندیشه، هدفمند، رهبر و اعضای آن را در بهتان جاسوسی و وطن‌فروشی دهد.

حین دیدن این برنامه من دقیقن برنامه سال‌های قدیم «کاکا جان و برخوردار» که از پاکستان بر ضد حکومت‌های وقت افغانستان نشر می‌گردید را به خاطر آوردم در با شباهت‌های زیاد در یافتم.

آقای سیاه سنگ در کتابش و برنامه آقای مأمون تلاش نموده است که به مانند یک «نرمک مسکه تراش» عمل نموده و در ماهی گیری‌اش از یک آب خندق گل آلود «بقه کور» را به چنگ می‌آورد ورذد وکسی را +،

       با که با عتش و نفس سوختگی، عقده مندی‌های سال‌های طولانی‌اش را در یک‌صد صفحه کتاب مجال باز کردن میابد. این فرد (بقه به چنگ آمده) در زیر پرده کینه، عداوت و احساسات تعصب گرانه اش فرصت کسب می‌نماید تا متاع «کسمخرش» را یکبار دیگر در بازار رنگ فروشی جلابان سیاسی قیمت گذاری نماید.

باید با جسارت تذکر داد که رهروان صادق و وطن‌پرستان حزب دموکراتیک خلق افغانستان و اندیشه‌های انسانی و وطن‌پرستانه و دادخواهانه رهبران پاک طینت شان که در یک مقطع زمانی مبارزات شجاعانه را در برابر بی‌عدالتی‌ها انجام می‌دادند، با شجاعت و تمکین به واقعیت‌ها، کاستی‌ها و اشتباهات شان را صادقانه بیان و نقد می‌نمایند ولی برای آن‌ها بدیل هم ارايه می‌نمایند و هم از بررسی واقعیت‌ها و روندهای موجود و انسان ستیزانه در کشور بیگانه نیستند، اما توانانی و شهامت و شجاعت دفاع از گذشته پر افتخارشان را نیز دارند.

بجا میدانم به آقای سیاه سنگ و مأمون متذکر گردم که:

ما و شما، تاریخ ایجاد، ادامه و اعمال و کردار یکدیگر را خوب و دقیق میدانیم. شما حزب و رهبرانش را جاسوسان شوروی خطاب نموده و همه‌اش را شرمسار تلقی نموده‌اید ولی نباید فراموش نمود که در ایزاد با گفته‌های جناب راستا باید از شما سؤال نمایم که:

آیا شما و سازمان تان در سال‌های موجودیت و فعالیت‌های سیاسی- نظامی‌تان رابطه محکم و متداوم با بخش فرهنگی سفارت خانه چین در کابل نداشتید؟ آیا شما به تن‌ها آثار سرخ مايو تسه دون را از آن سفارت به دست نیاورده و به اعضای تان تقسیم نمی‌کردید. آیا اندیشه‌های آتشین مايو تسه دون را که می‌گفت: «صدای انقلاب باید از لوله تفنگ برآید» و یا «جنگ ببرها را از فراز تپه‌ها باید مشاهده نمود» و بر بنیاد این تیوری مائوئیستی فقط به ترورهای فردی و سیاست خشن رو نیاورده بودید؟

نکته دوم در این است که شما حزب قهرمانان و شهیدان دموکراتیک خلق افغانستان وقت را وابسته به شوروی می‌دانستید. باید بگویم که دوران قطب بندی‌های سیاسی- نظامی سال‌های بعد از جنگ دوم جهانی تا سقوط اتحاد شوروی هیچ یک رژیم‌ها و سازمان سیاسی در جهان آن وقته بدون یک تعلقیت و مناسبات گرم سیاسی و نظامی با یکی از قدرت‌های بزرگ و رقیب بین‌المللی وجود نداشته است.

برای خواننده گرامی لازم به یک توضیح کوتاه است که در زمان موجودیت سیاست‌های دو قطبی بین‌المللی، اتحاد شوروی وقت یگانه قدرت دفاع سیاسی- نظامی از کشورهای تازه به استقلال رسیده و مبارزات ضد استعماری در کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین بوده و از آن‌ها نهاآآآة»»»حمایت نموده و تلاش می‌نمود تا این کشورها از لحاظ انکشاف اقتصادی و اساسگذاری اقتصاد مادر به پای خود بتوانند بایستند.

بر بنیاد همین سیاست، اتحاد شوروی وقت و کارشناسان شان در کشور ما، افغانستان در ایجاد فابریکات بزرگ، راه‌های مواصلاتی، بندهای آبی زمینه رشد و انکشاف اقتصاد مادر را اساس گذاشتند.

 ما بدون شک کودتای هفتم ثور و ورود قوای شوروی را در دسامبر ۱۹۷۸ با نقد و بررسی جداگانه می‌بینیم و ارزیابی می‌نماییم.

روابط تنگاتنگ اقتصادی و سیاسی- نظامی میان کشورها و آن‌هم در یک جو تضادها و رقابت‌های بزرگ بین‌المللی میان دو قطب سیاسی و اتحادیه‌های نظامی بدون شک انگیزه جلب حمایت و دادن تضمین‌های مشروع را برای حفظ روابط با دولت‌ها و پیشگیری از آسیب‌پذیری یک نظام تازه به قدرت رسیده می‌توانست در آن زمان یک ضرورت مقطعی تلقی و قابل قبول دانست که با در نظر داشت منافع ملی هیچ گاهی نشانه و یا نمودی از وطن فرشی و یا به گفته آقای سیاه سنگ "جاسوسی " نمی‌تواند ارزیابی گردد. بدون شک و قابل نقد است که در این روابط تنگاتنگ با حکومت و حزب کمونیست شوروی در یک مقطع معین تا اندازه بیشتر از یک حد معمول بوده است.

در سال‌های بعد از سقوط دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان در سال ۱۹۹۲ و پناه‌جو شده تعداد بیشمار هموطنان ما در خارج کشور بارها تهمت‌ها، دشنام زنی‌های حتی غیراخلاقی، از عقب مکروفون ها، نوشته‌ها و سایر وسیله یک عادت و به یک کلتور میان تعداد از روشنفکران مبدل شده است. با کمال تأسف هر مخالف ایده و نظر خود را به ساده گی مرتبط با «استخبارات خارجی و یا پروژه‌های خارجیان» ساخته که این حکم نامیمون و بهتان ناشایست در گفتار و قلم آقای سیاه سنگ نیز بدون کم و کاست مشاهده و تکرار می‌گردد.

چنانچه در یکی از برنامه‌های کاکتوس ۲ مارچ ۲۰۲۳ شخصی دیگر، یکی از ساتنمن های سابق وزارت داخله وقت حفیظ الله امین، بنام احمد خان «اندر» که از نام رهبری حزب وطن، شادروان ببرک کارمل را با گستاخی و پرروئی تمام و تبارز احساسات تعصب گرایانه اش (به حیث یکی از رهروان سابق حفیظ الله امین)، بدون کدام سند و مدرک چنین حکم صادر می‌کند که گویا ببرک کارمل در سقوط حکومت دوکتور نجیب الله سهیم بوده است. من بدون شک جای تأسف میدانم که چنین افراد و گروه‌ها در یک دست تلوار خصومت، عقده مندی و کینه توزی را و در دست دیگر قرآن (اتحاد، وحدت نیروها!!! و گفتمان‌ها) را گرفته‌اند.

این هم یک شیوه نامعقول و مظهر عقب مانده گی و کینه توزی است که مقطع‌های تاریخی و رول شخصیت‌ها را فقط و فقط در بد بینی‌ها و دیدگاه‌های عداوتمندان و کینه‌توزانه خود می‌بینند و از پدیده‌ها و روندهای مثبت برای دولت سازی، کار و خدمت برای مردم و برخوردهای انسان و وطندوستانه چشم می‌بندند.

من همراه با آن تعداد از هموندان ما که نظر به اوضاع کنونی اسفبار به وطن و مردم مظلوم آن می‌اندیشند، گذشته خویش را نقد ولی مبارزات میهن‌پرستانه و تطبیق اهداف را که در نا ممکنات ممکن ساخته می‌شدند، جز افتخارات خویش می‌دانند، می‌خواهم از شما یک سؤال را مطرح نمایم و آن اینکه:

آیا شما بدیلی دیگر برای حال و آینده وطن تان می‌خواهید و می‌توانید ارايه نمایید؟ با کی ها و چگونه؟ یا می‌خواهید تنها بسوزید و بسوزانید؟

اما چند زوایای از شناخت شاد روان ببرک کارمل

- ببرک کارمل رهبر حزب همچنانی که در کودتای هفت ثور هیچ‌گونه سهم و آگاهی قبلی نداشت همچنان نباید مسئول آمدن قوای شوروی در افغانستان تلقی گردد، او پیوسته در صحبت‌های شخصی خود این موضوع را با نزدیکان با اعتماد خویش مطرح می‌کرد و پیوسته در خط سیاسی-دولتی خویش، در زمان حاکمیت دولت دموکراتیک سیاست دفاع مستقلانه را مطرح و اهداف عملی آن را در پلینوم های کمیته مرکزی حزب رسمن بیان نمود. بعد از آمدن قوای شوروی در افغانستان ببرک کارمل در موقعیت قرار گرفت که نمی‌توانست از قبول رهبری دولت خود را کنار بکشد. برایش بدون شک یک مسئولیت تاریخی بود که گزینه و بدیلی دیگری در همان مقطع تاریخی وجود نداشت. روی همین دلیل قابل درک، حزب و رهبری آن در دفاع از شادروان ببرک کارمل قرار گرفتند و سیاست و از خط سیاست عملی او حمایت نموده و آماده قربانی‌های فراوان شدند و هم حزب در این راستا قهرمانانه هزاران شهید داد.

- ببرک کارمل در تاریخ سیاسی افغانستان اولین زمامدار بود که منع قانون اعدام را در فرصت مساعد وعده داد.

- در زمان ببرک کارمل محکمه اختصاصی و سارنوالی اختصاصی تشکیل تا دوسیه‌های مربوط به جرایم ضد امنیت ملی بررسی گردد. من شکی ندارم که پروسه‌های عدلی و قضائی در این در مرحله عاری از اشتباهات و نواقص نبوده‌اند ولی به کشتارهای هزاران انسان وطن که در دوره اختناق یک و نیم ساله قبل، بدون کدام جرم و اسناد اثبایته جرم در پولیگون ها، تهکوی‌های مؤسسات دولتی بدون کدام پروسه حقوقی نیست و نابود می‌شدند، نکته پایان گذاشته شد. این نابخردانه است که از دوره‌های قبل از ششم جدی ۱۳۵۷ و قبل از آن را یکی دانست و از اقدامات وسیع حکومت جدید چشم بست.

- تحت رهبری شاد روان برک کارمل اولین قدم در جهت ایجاد یک شورای دولتی (شورای انقلابی) ایجاد و یک قانون اساسی موقت تحت نام «اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان » مورد تصویب و تطبیق قرار گرفت. نباید انکار نمود که در دوره شش ساله شاد روان ببرک کارمل بیشترین عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در افغانستان قانونیزه شدند که این دوره را نمی‌توان در شباهت با دوره‌های قبلی و بعدی یک‌صد سال اخیر دانست.

- در دوران ببرک کارمل فقید بود که موضوع تحکیم حاکمیت ملی دولتی و اجتماعی مردم در یک قانون ارگان‌های محلی قدرت و اداره دولتی تصویب و بر اساس آن اولین قدم‌های سهمگیری مردم در تصمیم گیری‌های ادارات دولتی در بعد وسیع گذاشته شد. در همین دوره بوده است که موضوع تعامل و زمینه‌های تماس با گروه‌های مخالف به حیث یکی از وظایف دولت تعین گردید و در سیاست بعدی حکومت دوکتور نجیب الله تداوم یافت.

- تحت زعامت این شخصیت ملی بود که جمع وسیع حلقات مردم در شوراهای اقوام، اتحادیه‌های صنفی و مجتمع‌های زنان، جوانان، روشنفکران، هنرمندان، ژورنالیستان، تاجران و سرمایه داران ملی و ده‌های دیگر با هم و برای وطن شان جمع شدند. اینکه شماها از پاکستان و به پشتیبانی مالی و تسلیحاتی گردیده و به دستگاه‌های دیگر گوش می‌دادید. راکت می‌زدید، بمگذاری می‌کردید، ترور می‌کردید و حزب و دولت وقت را با کفر، الحاد، بی‌خداها، ملحدان و ده‌ها القاب خود ساخته‌تان متهم ساخته، بر ضد دولت عمل می‌کردید، کی این مسئولیت را به عهده گیرد؟

باید این سؤال هم مطرح گردد که کدام صحبت، وصایا و مصاحبه‌های ببرک کارمل بدون تأکید، تشویق و عطف توجه به انسان وطن، وطن‌پرستی و عشق و فداکاری به وطن و مردم وطن نبوده است؟

نویسنده بدین باور است که اتهام‌های غیرموجه و بدان سند، دشنام، سیاه ساختن و خود و دیگران را به گذشته‌های مصروف ساختن هم چنانکه عاری از هرگونه مؤثریت است بل نیروی بزرگ و توانمند فکری، اندیشوی و هدفمند برای ملت مظلوم را در دیگ‌های سوزان کینه، مخالفت، رقابت، تبعیض و نفرت تهدید به زوال و ناکارايی می‌نماید.

 ملت و مردم مظلوم ما در شرایط پیچیده کنونی در برابر:

- حلقه طالبان بی‌فرهنگ و حامیان نکتايی پوش تبعیض طلب که در یک روی سکه شعار عدالت، حق و وحدت ملی می‌دهند، در روی دیگر همان پشتیبانان مکار اند که در عقب سیاست‌های عقب گرایانه طالبان و تعصب قومی، زبانی و مذهبی قرار دارند.

- تداوم سیاست جیوپولیتیک و استراتیژیک و پروژه‌های مقطعی غرب، پاکستان و ایران که پیوسته در میان حلقات افغانی سرمایه گزاری سیاسی می‌نمایند.

- حلقات مربوط به دزدان، قاچاقبران، مافیای قدرت، دلالان و تاجران دین و قوم حکومت‌های گذشته از یک دست در صدد تعامل نا شروع و ضد منافع ملی در تلاش‌اند تا به دست آوردن دوباره زمینه‌های از دست رفته‌شان هر دری را دق‌الباب کنند و از دست دیگر شعارهای ساختگی و دیگر غیرقابل باور برای ملت را ارائه می‌کنند.

- سیاست تبعیض گرانه طالبان که به حق دیگر آن را رژیم تبعیض طلب نامید، شریعت خود ساخته و نفرت بر انگیز را بر مردم تحمیل و خود بر سینه مردم بی‌دفاع پاهای چرکین و بدبوی شان را گذاشته‌اند که در عقب همان سیاست تبعیضی منبعث از سیاست شیطانی پاکستان قرار دارند.

اکنون یک مسئولیت تاریخی است که حد اقل توانایی‌های رسانشی و قلمی را در یک خط متحدانه به غرض سهمگیری در یک مبارزه بر ضد طالبانیزم و سیاست‌های تعصب گرایانه در افغانستان و حلقات ضد وحدت ملی خارج از افغانستان، در دفاع از منافع ملی و از حق مشروع خلق مظلوم ما از کران تا کران وطن قرار گیریم.

این ممکن است اگر هر کدام ماها با قلب و روان شریفانه و پاک یک هدف برای وطن را تعین و در عقبش با قوتمندی قرار گیریم.

تذکر: برای مطالعه مقالات قبلی نویسنده پیرامون شناخت از ابعاد شخصیت شادروان ببرک کارمل لطفن لینک‌های زیر را باز فرمايید.

 ۱ –

https://www.facebook.com/media/set/?vanity=222059121299175&set=a.1708507232654349&locale=hi_IN

۲ –

www.haqiqat.org/تاریخی/ع-دهزاد/ع-بصیر-دهزاد-نقش-رهبری-ببرک-کارمل-در-ساختار-حزب-و-دولت-دموکراتیک-ملی