انتخابات دوره 46 مین رییس جمهوری امریکا که یک روند بسیار جالب ودرضمن جنجال برانگیز به جهانیان بوده است. با پیروزی جوبایدن به حیث رییس جمهور به پایان رسید. در ایالت متحده امریکا ازز مان گزنیش جورج واشنگتن در 1789 تا امروز 46 رییس جمهور گزینش نموده است. ازجمله 19 تن از جمهوریخواه و 17 تن از حزب دموکراتها میباشد. نفوس امریکا الی جنوری سال 2020 تخمینآ 336 میلیون تن میباشد. همانسانکه کشور امریکا با توهم وتصادف کشف وسرنوشت ساز برای اکثریت مردم جهان شده است واقعیات بزرگی سیاسی واجتماعی اقتصادی در این قاره رخ داده است. مردم این سرزمین از کشو های اروپایی به سرزمین امریکا درقرن پانزده مهاجرت نموده است. درجریان دوصد سال به قدرتمندترین کشورهای جهان تبدیل شده وسخن اول را میزند. قاره امریکادرسال 1482 ترسایی کرستف کلمب که درجستجوی راهی به هندوستان بود. در 12 اکتوبرسال متذکره به جزایر دریای کارایب رسیدواین امر مقدمهءکشف قاره امریکا بود؛ اما خود کرستف کلمب تا وقتی مرگش فکر نمی نمود که امریکارا کشف کرده بلکه در فکر هندوستان بوده سپس بعدازسالیان متمادی توسط " امریگو وسیوچی " معرفی شد که این قاره جدید است ودرسال 1783 ترسایی نظر به معاهده پاریس برسمیت شناخته شدو نام امریکا نیز ازنامی "امریگو وسیوچی " (امریکا) ایتالیایی گرفته شده است. مردمان بومی این سرزمین سرخ پوستان بودند که به مرور زمان ازبین رفته واقلیت ناچیزی درمیان سایراقوام که درمجموع به دومیلیون پنجصد هزار میرسد بودباش دارند. امریکا پیش از استقلال خود جزو مستعمرات کشورهای اروپایی بود. نخستین گروهای ازمهاجرین وکوچ نشینان به این سرزمین از اروپا توسط کشتی "می فلاور "(گل ماه می) درسال 1620 باگروهی از پروتستانها از انگلستان به آمریکا انتقال یافتند. انها ازحکومت مطلقه ومستبدانه جیمس اول خوششان نمی آمد وبه سوی سرزمین های بیگانه رفتند. تادرانجا آزآدی دآشته باشند ودر
قسمت شمالی آمریکا رسیدند وانجارا " نیوپلیموت " نامیدند. مهاجران دیگری هم پیش ازانها امده بودنددرطول سواحل شرقی امریکا مستقرشده بودند. سپس هالندیها امدند و شهری بنیادنهادند که آنرا "نیو امستردام " نامیدند، به تعقیب انها انگلیسها انجارا تصرف کردندنامش را تغییرداده وبه " نیویورک " مسمی شد. این مهاجرین خود را وابسته به دولت انگلستان میدانستند وحاکمیت آن را قبول داشتند. حتی مهاجرین جنوبی که بیشتر شامل "کاوالیه " ها وهواداران پادشاه بودند به انگلستان وابستگی بیشتری داشتند. برعلاوه المانیها، دنمارکیها، فرانسویها نیزبه امریکا مهاجرت وکوچ کردند؛ اما اکثریت عظیم انهارا انگلیسها تشکیل میدادند.
مهاجرین با درنظرداشت عادت وسنتهای اروپایی خویش درانجا به طور جداگانه زندگی میکردند درمجموع درقرن هجده درحدود سیزده کوچ نشین وجودداشت که همه زیر سلطه وکنترول حکومت انگلستان قرارداشتند. این مهاجرین تا سواحل اقیانوس ارام پراکنده شده ومیزیستند. درانجا قبایل با ملل مختلفی از "سرخ پوستان " اقامت وتسلط داشتند که "هندیان سرخ " نامیده میشدند ومعروفترین ایشان " ایروکوا " ها بودند.
دراین عصر کوچ کشی ومهاجرت تجارت وخرید فروش و غلامان وبرد ه ها دراروپا شروع شده بود. سیاهپوستان را ازافریقا به امریکا به شکل ظالمانه می بردند و برای کارکردن می فروختند واین تجارت مخوف و هولناک ظالمانه توسط هسپانیها، پرتگالیها وانگلیسها صورت میگرفت. برده ها را به امریکا میبردند ودرکشاورزی درکوچ نشینها جنوبی که درآنجا مزارع وسیع توتون وتنباکو وجود داشت به کار میگماریدند. چو ن بومیان امریکایی دراینجا زندگی میکردند " هندیان سرخ " صحرا نشین بودند وارزو داشتند که دریک جا مستقر شوند. همچنان انها حاضر نه بودند که با شرایط برده گی وغلامی تن بدهند واستثما رشوند و خود را درحقارت میدیدند وتسلیم نمی شدند. ترجیح میدادند که کشته و نابود شوند وتسلیم نه شوند و این امر باعث شد که به مرور زمان نابود شوند وازانها اقلیتی ناچیزی در سرتاسر قاره امریکا باقی بماند. این جفا ی بزرگ انگلیسها، هسپانیها وپرتگالیها بود که بالای بومیان سرخ پوست امریکا تحمیل می کردند. به این رو به عوض اینها درزراعت از برده های سیاه پوستان افریقا استفاده میشد و این مردم بیچاره ورنجدیده وبلاکشیده را ازساحل افریقا به صورت حیوانات وحشی شکار میکردند وبه شکلی بسیار اسفناک وبیرحمانه از راه دریا به امریکا می اوردند. در کوچ نشینهای جنوبی یعنی ویرجینیا وکارواینا وجورجینیا می بردند وبه شکل دسته جمعی در مزارع توتون انها را بکار وا می داشتند. بادرنظرداشت شرایط فوق درجنوب، در کوچ نشینهای شما ل وضع طوری دیگری بود، کسانیکه توسط کشتی "می فلاور " انتقال یافته بودند، هنوزهم سنتهای قدیمی پروتستانی مسیحی که درمیان پدرآن بزرگان شان وجود داشت انجام میدادند. در جنوب مزارع وسیعی کشاورزی وجود نه داشت وبه غلامان وبرده گان زیاد احتیاج نه داشتند هرکس بالای زمین برای خودکار میکردند. درانصورت دوسیستم باتفاوتهای اقتصادی به شکل استثماری ازاغاز وجود داشت. در محل های کوچ نشین جنوبی اعضای خانواده شاه وبسیارازمالکان بزرگ انگلستان منافع فراوان داشتند ومی کوشیدند هرچه بیشتر این نواحی را مورد استثمار قرار دهند. انگلستان بعداز جنگهای هفت ساله برای جبران خسارت جنگی بالای کوچ نشینان امریکا فشارواردمیکرد تا ازطریق بلند بردن مالیات درکشاورزی وضع اقتصادی خودرا بهبودبخشد. درضمن حجم اموال بازرگانی انهارا محدود میساخت؛ اما ازطرف اهالی کوچ نشینان ومهاجرین برضداین محدودیتها ومالیات های مخالفت صورت میکرفت ودولت انگلستان به آن اهمیت نمیداد وفشارهارا زیادتر میساخت. بدین قرا رمهاجرین وکوچ نشینان ایالات امریکا حاضر نه بودند زیر بار ناحق وظالمانه که ازطرف دولت انگلستان تحمیل میشد، بروند وانرا تحمیل کند. به این سبب دولت انگلستان رویکرد دیگری را برای اهداف خویش پیش گرفت کوشید که درسال 1773 مردم امریکا را به قبول مصرف چای که به وسیله کمپانی هند شرقی تهیه میشد محبورسازد که اختلاف جدی د راین مورد بوجودآمد. برای اینکه این امر به نفع دولت انگلیسها وبازرگانهای هندی بود وازان نفع می بردند کوشش میکرد که محصلات کمپنی شرقی هند را به امریکا ببرد؛ اما این عمل به نفع کوچ نشینان نه بوده وبه ضررشان تمام میشد ومخالفت جدی نشان دادند. بالاخره مردم امریکا تصمیم گرفتند چای ها را مورد تحریم وورود انراممنوع اعلام نماید. به این رو دردسامبر 1773 موقع که صندوقهای چای کمپانی هند شرقی در بندر " بوستون " انتقال میافت مردم به مقاومت جدی پرداختند. مردمان کوچ نشین خویشتن را به صورت سرخ پوستان بومی در اوردند وبه کشتی ها حمله ورشدند وتمام صندقهای چای را ازکشتی به دریا انداختند (این امر اغاز انقلاب وازادی امریکا از تسلط انگلیسها میباشد). این عمل باعث جنگ میان مهاجرنشین های شورسی علیه دولت انگلستان شد. یکونیم سال پس ازان واقعه درسال 1775 جنگ میان انگلستان وکوچ نشینهای امریکا یی اش ازسراغازکردید. پیش ازانکه جنگ درسال 1774 ترسایی شروع شود، چهل وشش نفر ازاعضای "کنکرهءکلنی ها " نامه عنوان جورج سوم پادشاه انگلستان تحریر کردند ودران به عنوان:" اتباع مطیع ووفادار " خواستا ر شدند میان شان صلح برقرارشود وجنگ وخونریزی خاتمه یابد. انها جدآ خواهان مصالحه ودوستی میان انگلستان با فرزندآن امریکایش برقرار شود. انها درارزوی تشکیل یک نوع دومینیون (حکومت خودمختارتحت ریاست انگلستان) بودندکه ایجاد شود به قول جورج واشینگتین "هیچ فرد متفکر خواهان استقلال نبود "؛ اما بعداز دوسال بیست وپنج نفر ازامضاکننده گان سند قبلی، سند دیگری را امضا کردند که به نام اعلامیهء استقلال "مشهوراست. به این رو مهاجرین وکوچنشینان به خاطر استقلال جنگ را اغازنه کردند بلکه خواست انها تخفیف مالیات ورفع محدودیتهای بازرگانی و ورود چای هندی به امریکا بودند دراصل شعارانها این بود " بدون داشتن نماینده گان مالیات نمی دهیم " چون درپارلمان انگلستان نماینده نه داشتند. کوچ نشینها ارتش منظم نه داشتند واما میجگیدند وبعدآ به سرگردگی جورج واشینگتن که فرمانده انها درجنگ بودموافقتهای بدست اوردند فرانسویها واسپانیها مخالف قبلی انگلستان هم با کوچنشینان پیوستند کمک کردندوارد جنگ به نفع امریکایهاشدند وجنک چندسال دوام کرد بلاخره درسال 1776 اعلامیه معروف به " اعلامیه استقلال " ازجانب کوچ نشینان اعلام ولی درسال 1782 جنگ پایان یافت ودر 1783 پیمان پاریس صلح رامیان کشورهای داخل درجنگ بر قرارکرد جورج واشینگتن به حیث نخستین رییس جمهور ایالت متحده امریکا شد. در اعلامیه استقلال امریکا گفته شده بود " تمام مردم برابر به دنیا می ایند." متاسفانه هیچ وقت این شعار درجامعه امریکا عملی نه شد. ایالات متحده امریکا مطابق قانون اساسی دوم جولای 1788 ازسیزده ایالت ساخته شد که درسال 1790 همه ایالات انرا به عنوان بالاترین قانون ایالت متحده پذیرفتند. همهء قدرت قانونگذاری دولت فدرال به نمایندگان داده شده که کنگره ایالت متحده نامیده می شود. کنگره از دومجلس تشکیل شده "مجلس نمایندگان "و "مجلس سنا " میباشد. طوریکه درقانون اساسی فدرال امده است:"
اعضای مجلس نمایندگان یک دوره دوساله را خدمت می کنند واز سوی مردم واجد شرایط استان مطبوعشان انتخاب میشوند "َ.
دولت فیدرال ایالت متحدامریکا از سه بخش عبارت از شاخه قانگذاری (قوه مقننه)، قوه اجرایی (دولت)، قوه فضاییه (دادگستری) تشکیل یافته است.
بزرگترین احزاب سیاسی عبارت از دموکراتها ومحافظه کار آن میباشند. حزب دموکرات به رهبری اندرو جکسون و حامیانش شکل گرفت و به شکل سنتی در میان احزاب معاصرش، محافظه کارتر بود.
حزب ملی جمهوریخواه عمر کوتاهی داشت و در سال 1830 با حزب ویگ ادغام شد و در طول دو دهه بعد، اصلیترین حزب در ضد حزب دموکرات بود
آبراهام لینکن، اولین رییس جمهوری آمریکا از حزب جمهوریخواه که به برده داری در آمریکا خاتمه داد. یک بازیگر تیاتر به نام جان ویلکس بوث او را در سال 1865 به قتل رساند
آبراهام لینکلن با پیروزی در انتخابات 1860، اولین رئیسجمهورمربوط حزب جمهوریخواه ایالاتمتحده آمریکا بود.
درزمان لینکلین بود که جنگ خونین بین حنوب شمال بالای سیستم برداری اغازش شدچنانکه مارکس گفته است:" ماهیت حقیقی جنگ میان شمال وحنوب در مبارزه دوسیستم اجتماعی نهفته بود. مبارزه میان سیستم کار اجرتی سرمایداری که در ایالات شمال تحکیم یافته بود وسیستم برده داری که درجنوب وجودداشت وبه شدت مانع توسعه سرمایداری در سراسر کشور میشد." این جنگ درسال 1861 رخ داد یکی ازخونین ترین جنگها درجهان میباشد. این جنگ درسال 1865 با پیروزی شمالیها وبه رهبری لینگلن، پایان گرفت.
آمریکا برعلاوه که کشور ی مهاجران و مستعمره یی سابق بریتانیا بود که آنگلو-پروتستانها آن را بنیان گذاشتهاند، یعنی تندروهای ضدکاتولیکی که ایدههای جان لاک را در اعلامیهء استقلال و قانون اساسی خود کاپی کردند. تقریباً تمام متفکران و اندیشههایی که به بنیان فرهنگ سیاسی و ساختارهای حقوقی آمریکا را شکل دادند بویژه آنگلو-لیبرالیسم بودند. به طور اخص، این کشور را آنگلو لیبرالهای پروتستانی شکل دادند که حامی آزادی مذهبی و استقلال در اندیشه بودند.
اغاز جنگ برای استقلال امریکا موتور انقلاب سیاسی بودکه بعداز ختم ان بوقوع پیوست که نظام جدید لیبرالیستی که منجر به ایجاد وشکل دهی نظامهای واهداف لیبرالیزم یا فردگرایی شد. لیبرالیزم امریکایی بر فردگرایی وحقوق طبیعی، استوار است فرد با استفاده ازخرد عقل قادر به تآ مین نیازهای شخصی خویش ازاد است وقیم به کسی نیست. نقش فرد درجهت رشد اقتصادی در " بازاد ازاد " تعین کننده بوده ودولت نه باید درآن مداخله داشته باشد. منافع فرد ی به عنوان منبع تولید وثروت نسبت به دولت درالویت است. این ایده به اروپا وسایر کشورهای جهان سرایت کرده واحزاب لیبرال دموکرات را بوجود اورد. تا به حال حاکم بوده اما در طول چهارسال دولت ترامپ ارزشهایش کمر نگ شده جایش را پوپولیسم راستگرانه اشغال کرد.
درزمان رئیسجمهور کندی " قانون حقوق مدنی " برای تحقق حقوق مساوی میان سیاه پوستان وسفید پوستانا پیشنهاد شد که از سوی اعضای شمالی کنگره و سناتورهاحمایت میشد، اما سناتورهای جنوبی تصویب این لایحه را ساکت به تعلق نگه داشته بودند. سپس درسال 1964 پرزیدنت جانسون موفق شدتا لایحه قانون حقوق مدنی را به کنگره ببردو مورد تصویب قرار بدهد. سپس کنگره انرا تصویب کرده وجانسون انراامضا کرد. دراین قانون هرگونه تبعیض بر اساس نژاد، رنگ، مذهب، جنس یا ملیت شغل و امکانات رفاهی عمومی راممنوع ولغو قرارداده است. با این لایحه دادستان کل اختیار داشت تا پروندهها را مطابق قانون جدید بررسی نماید. این قانون همچنین قوانین ایالتی و محلی سابق را که تبعیضات را قانونی کرده بود، باطل کرد. ترور مارتین لوترکینگ درماه مارچ 1968 یک روز پس از سحنرانی اش که پشتیبان ورهبر اعاده کامل حقوق سیاهپوستان بود، باعث خشم بزرگی ازمردم سیاه پوستان در امریکا شد که در 110 شهر درسراسر ایالات امریکا شورش های درگرفت. برعلاوه انفاذ قانون فوق درمورد ممنوعیت تعصب علیه سیاه پوستان هنوزهم تازمان ترامپ رییس جمهورامریکا به طور اشکارا وجود دارد، این تعصب ازبین نه رفته و ادامه دارد.
شعارکه " انسانها برابر به دنیا میایند ویا زندگی، ازادی، مالکیت " درقانون اساسی امریکا نوشته شده اما هرگز به طور دقیق ان تطبیق نه شده است. چرا تعصب وتبعیض علیه سیاه پوستان وجود دارد، زندگی انها مصون نیست؟ استثمار وتضادهای طبقاتی حل نه شده است فقر وگرسنکی بیکاری وسایرعوامل دامنگیر کشور امریکا میباشد. انتخاب ترامپ به حیث رییس جمهور هم کمیدی وهم تراژیدی قرن بیست وبیست یک میباشدد که چهره واقعی اصلی جامعه طبقاتی ونظام لیبرالیستی وراسیزستی امریکا را افشا ءساخت وارزشهای مدنی را زیر سوال بُرد وانراکم رنگ وضعیف ساخت. درطول چهار سال که ترامپ رییس جمهور است، تمام کثافت کاری ها ودروغ پردازی ها جامعه امپریالیستی را برملا ساخت. واقعیت گفته مارکس را که نظام سرمایدار به مانند " حباب سرآ ب است "به اثبات رسانید. این حباب بارها پاشیده است. مدت چهارسال که ترامپ به قدرت است، امریکا درتب راسیزم ونژاد پرستی می سوزد. شکاف قوم پرستی تا سطح برخوردهای فزیکی وکشتارهای عمدی وغیر عمدی علیه سیاه پوستان حتی ازطرف پولیس امریکا این نهاد خفظ ونگهداری جان مال مردم وجود دارد، درجنایات وکشتارمردم بی گناهء سیاپوست شریک میباشند. دوران ترامپ دوران خبط سیاسی وافول سیاست مدآرآن لیبرالیزم امریکا به شمول دموکراتها ومحافظه کار ان بود که به سطح جهان برملا شد. انتخاب اخیر جوبایدن به حیث رییس حمهور هنوز غایله آن به موجب عدم قبولی ترامپ به باخت خود وبُرد جوبایدن به پایان نه رسیده و به دادگاهی عالی امریکا شکایت تقلب درانتخابت رانموده است تا محله های مشکوک رآی گیری بازنگری شود! امروزبازهم اختلافها میان مردم امریکا به مانند جنگ شمال وجنوب به وجود امده وهرروز بیشتر میکردد! وحدت امریکا را تهدید میکنند. 70 میلیون آرآیی مردم امریکا به ترامپ یعنی: کمیت چشم گیر جامعه امریکا طرفدار ترامپ و راست رادیکال، راسیزم ونژاد پرستی وضد سیاه پوستان ومهاجرین وبیگانگان میباشند. هرنوع شعارهای زندگی، ازا دی، مالکیت (خوشی)" پوچ وبی مفهوم بوده بلکه انرا، ناشادبودن، نابرابری ناداری ورنج وفقر وگرسنگی گفت!
علی رستمی
نومبر 2920
رویکرد ها:
نگاهی به تاریح جهان از اثر جواهر لعل نهرو
جنگ داخلی در امریکا اثری مارکس وانگلس
قانون اساسی امریکا برگردان: شهرام ارشد نزاد.