حقیقت عارف عرفان: ببرک کارمل در آزمونگاه تاریخ
ببرک کارمل
ببرک کارمل

به مناسبت سالروز بدرود او

 

ببرک کارمل این سیاستگر فرهمند، آموزگار تاریخ ساز و دولتمرد مدبر چون آذرخشی بود که در شبستان ظلمانی افغانستان و سیر تاریک پنداری جامعه آنگاه که تاریخ بر لبهٔ تیغ رسیده بود طلوع کرد.

 او با آهنگ رهایی و بیداری، زمین لرزهٔ سیاسی بر تار و پود اسارتگر جامعه و نظام ستم و استبداد پدید آورده و لاجرم با بنیاد گذاری پایه‌های نهضت ترقی‌خواه وطن در یک رزمایش نفس‌گیر، با‌ تمام جسارت و ایمان به آزادی، سکوت را درهم شکست و با آرایش نیروهای دادخواه تکانه‌های نیرومند را در جامعهٔ در بند و خموش کشور برانگیخته وتزلزلی ممتد را در ساختار نظام سیاسی طراز قبیلوی افغانستان پدید آورد.

 کارمل چون شمع درخشان، تاریکترین سلولهای جامعه را روشن ساخت وچون پروانهٔ در شفتگی میهن ومردمش در راه عدالت وداخواهی سوختن گرفت وزندان وتبعید گاه ها را پیهم تجربه نمود.

 کارمل با ضرب آهنگ دگردیسی اجتماعی در برابر امواج غول آسای زمان، در بستر جامعه در زیر ابر دیکتاتوری بذررهایی افشاند و با پیام آزادی، عدالت، وترقی آنرا بارور ساخت وبرای ثمربخشی آن رزم وپیکار آفرید.

 او در اوج اقتدار باجامعه همنفس گردیدو کرارأمیگفت: «تا زمانی که ملت ماخوشبخت نباشند، ما حق خوشبختی را نداریم.»

 در تاریخ غمبار افغانستان ببرک کارمل بخشی از چرخ نیرومند تاریخ وتاریخ ساز جامعه و خود مکتب دورانساز بود.

 او مکتب مردم سالاری، مکتب شایسته سالاری، مکتب وحدت ملی، مکتب نظام مشارکت ملی، مکتب صداقت وپرهیزگاری، مکتب خدمت راستین برای جامعه، مکتب رزم وپیکار بسوی ترقی ومکتب دولت سازی وملت سازی افغانستان بود وچون درخت همیشه سبز تاریخ به حیث بهترین الگوی تکرار ناپذیر باقی میماند.

 بر سیمای سیاسی فقید ببرک کارمل سالهاست ابر وغبار تبلیغات ارتجاعی وامپریالیستی می دمد اما او در گردش زمانه در برابرخورشید حقیقت، بطرز فزونبخش چون گوهر ناب میدرخشد.

 هنوزناگفته های فراوان در راستای ارزشهای معنوی این بزرگمرد تاریخ افغانستان باقیست وواپسین حرف تاریخ در باره شخصیت اعلای او ناگفته مانده است‌، اماحقیقت زمان شخصیت او را صیقل بخشیده چهرهٔ ملی ومردمی او را برتافته نقش او را در سکوی رهبری به الگوی بینظرودولتمدارکاریزماتیک افغانستان در آیینه دوران تصویر میبخشد.

 او در تاربخ افغانستان به حیث سیاستگر پراگماتیک برای بار نخست تهداب واقعی همگرای ملی ونظام ملی و مردم سالار را اساس گذاشت وساختار "نظام صدارتی" را برگزید.

 در دولت ببرک کارمل تمام ملیتها واقوام کشور بدون کوچکترین تبعیض وتمایز باحقوق همسان وبدون ترواش هرگونه رنگ تبعیض ملی ومذهبی از جایگاه شایستهٔ برخوردار بوده وهمگان دولت را از آن خود می پنداشتند، همین رویکرد ملی باعث شد که" ملیت" کارمل تا همین روز در پرده ابهام باقی بماند.

 شایسته سالاری ونخبه گرایی به اصل انکار ناپذیر رویکرد گزینشی وگمارشی کادر های دوران زمامداری کارمل در آمده بود ومدارج صداقت، میهن دوستی، ایثار، فداکاری ومردم دوستی شاخص اصلی آنرا تشکیل میداد.

 نظام سیاسی فقید کارمل عدالت محور وانسان مدار بود. تطبیق عدالت وقانون یکی از بنیادی ترین شیوهٔ مدریتی این دولتمرد خردورز را تشکیل میداد.

 او نزدیک ترین همرزمان ویاران سیاسی خویش را بخاطر قانون گریزی وپامال ساختن عدالت توبیخ مینمود ومجازات میکرد. برای مجرمین هوادار وهمرزم اش حکم اعدام صادر میداشت و در گره عواطف بخاطر صدور این حکم اشک میریخت.

 این قلم گواه است که یکی از نزدیکترین اقارب ببرک کارمل که در تار قانون تنیده بودسالهای متمادی را در زندان بسر برد وخانواده او از معاش فقید ببرک کارمل وبرادرش شادروان بریالی امرار حیات مینمودند، اما کارمل هرگز در ماورای خارج از قانون عمل نکرد واو‌را برحکم قانون تا اخیر دربند نگه داشت.

 ببرک کارمل عالیترین نماد دولتمرد راستین، صادق، متقی وپرهیزگار افغانستان بود. نه تنها او بل همرزمان وهواداران سیاسی کارمل که در مکتب او درس میهندوستی وصداقت را فراگرفته بودند، بادست پاک، وجدان انسانی وعشق آتشین خدمتگزار راستین مردم بودند.

 کارمل حافظ سرخت سروتها ودارای های ملی افغانستان بودودر سراسر قلمرو اقتدار او مستدام درفش صداقت تقوا وامانت داری در اهتزاز بود.

 ببرک کارمل فقیر ترین رییس جمهور جهان بود، ودر جهان مادی هیچ چیزی از او به میراث گذاشته نشده است. آخرین سکونگاه رهبرکانتینر بود؛

 او معمار فرهیخته و سازمانگر بیهمتا بوددر تحت تهاجم وتجاوز نیمی از کشور های جهان، ارتجاع منطقه ولشکریان نیابتی آنهاایجاد دولت نیرومند وتشکیل قوای مسلح رزمی وترببت ده ها هزار کادر شایسته ومتخصیص معجزه آسا بود.

  در هوای ترس وبیم ومحیط تاریک جامعه افغانستان کارمل بزرگترین حزب سیاسی را بنیاد گذاشت، حزبی را که بعد از فروپاشی آن هیچکس بویژه رهبران زنده وطراز اول حزب قادر نبوده اند تا در فقدان حضورش، پارچه ها وشاخه های شکستهٔ آنرا پیوند داده وآنرا دوباره بیافرینند.

 ببرک کارمل هرگز حاضر نبود تا در سکوی اقتدار، علیه منافع علیای وطن دست به معامله زند. صف آرایی او در برابرلغزشها وفرمایشات کژروانه گرباچف او‌‌را به حیث انتی سویتست (ضد شوروی) ملقب ساخت واین حربهٔ بود در دست مخالفین سیاسی اش برای پایان زعامت زمامدار یی که میخواست افغانستان را برقله های شامخ ترقی، آزادی، دموکراسی وعدالت، سوق دهد.

 کارمل مبتنی برآرمان سترگ، اعتقادات وباور های راسخ وآهنین اش برای تغییر جامعه افغانستان، وسطح پیکارش در برابر دشمنان وطن، به دژ استوار در برابر دشمنان افغانستان ودورنمای پلانهای شیطانی انهامبدل گردیده بود، تحقق اهداف راهبردی وفاجعه بار انها مستلزم ان بود، تا با نقب زنی های چند پهلودرپیکر حزب ورژیم رخنهٔ پدید آورده، کارمل را از سکوی رهبری برانداخته ولاجرم باطرح نقشه های رنگ آمیزی شده به عمر رژیم وحزب نقطهٔ پایان بگذارند.

  در درازنای این نقشه گزاری ها، رونالد ریگان، جاسوس سیا گرباچف وجنرال ضیاالحق حاکم نظامی پاکستان اتحادیهٔ را تحت نام" ایتلاف دوستانه" پدید آوردند وبه حکم شهادت تاریخ بابرپایی"پلینوم هژده "به زعامت سیاسی ببرک کارمل این رادمرد تاریخ افغانستان پایان بخشیده ومسیر زوال حزب ونظام را در یک کژراههٔ بی برگشت تحت نام "مصالحهٔ ملی"که سپس توافقات یکجانبهٔ ژنیو وطرح ناکام پنج فقره یی سازمان ملل متحد را در برداشت طراحی نمودند. (*)

 سناریوی سبکدوشی کارمل نهایت خشماگین بود، مردمان شهرکابل با همه تلخکامی در یک آرایش شورانگیز وهیجان انگیز در برابر غرش تانکهای شوروی به پاخاستند، درب کاخ ریاست جمهوری را درهم شکستندوبرسم اعتراض برای ده ها روز در جاده ها در مکاتب، دردانشگاه ها، وخیابانهای شهر کابل غلغله برپاکردند، اعتراض نموده وبه زندانها افگنده شدند.

 با جسارت میتوان اذعان داشت که تمامی رادار های غرب، ارتجاع سیاه، دشمنان داخلی افغانستان، رقبا و حریفان سیاسی فقید ببرک کارمل در یک تجسس دامنه دار هرگز قادر نبوده اند تا کوچکترین سندی مبنی بر متهم ساختن او در مسیر سیاست ودولتمداری اش ارائیه دارند. آنچه که به او نسبت میدهند، همزمان بودن زعامت سیاسی او بااعزام نیروهای شورویست که به دعوت حفیظ الله امین فراخوانده شده بودند.

 تاریخ گواهست ومدارک بیشمار وجود دارد که فقید ببرک کارمل مخالف شدید اعزام نیروهای شوروی در افغانستان بود واو قبلأ با ارسال نامهٔ عنوانی دفتر کمیته مرکزی حزب کمونست اتحاد شوروی مخالفت خویش را با اعزام ارتش سرخ در افغانستان بیان نموده بود. (*)

 قدرت سیاسی در یک هوای ناخواسته به طرز مجبره بر او تحمیل شد. او نخستین طراح ومبتکر خروج نیروهای شوروی از افغانستان بود. (**)

 ببرک کارمل مخالف هرگونه کودتا وقیامهای مسلحانه در کشور بود، قیام هفت ثور بدستور "امین "ودر غیاب او براه افتید وببرک کارمل پیروزی قیام را مستدام امر "تحمیلی" تلقی مینمود.

 او رخت سفر بست، مکتب اش زنده است وچون نخل سبز، چون کاج بلند روزی با همه افتخارات وسربلندی در دل تاریخ شگوفه خواهد کرد؛

 آرمانش جاویدان روحش شاد وخاطرش ماندگار باد؛

 با تقدیم احترامات

 عارف عرفان /لندن

 منابع:

 (*)https://www.youtube.com/watch?v=pN1N5tCied4

 (**) کتاب چگونه ما به بیماری ویروس A(هجوم به افغانستان) مبتلا میگردیدیم. صفحات ۳۰۱-۳۰۲

 (***)http://www.youtube.com/watch?v=ISyeBbV3tPg&feature=related