به بهانهی بیست و چهارمین سالگرد جاویدانگی فقید ببرک کارمل، این
ستاره فروزان رزم و پیکار، در آسمان افغانستان
در امتداد برنامههای سازنده و مردمسالار فقید ببرک کارمل این رهبر ملی و دولتمرد مدبر و کاریزماتیک افغانستان، به دستور کمیتهٔ مرکزی ح. د. خ. ا. در سنبله سال ۱۳۶۴ خورشیدی، از کابل وارد شهر فیضآباد بدخشان شده و سپس توسط هلیکوپتر جمهوری دموکراتیک افغانستان، در دامنهٔ کوه پامیر در ولسوالی واخان بدخشان فرود آمدم.
هدف مأموریت ام، پیادهسازی برنامهها و آرمانهای سترگ فقید ببرک کارمل برای تأسیس «ارگان محلی قدرت و اداره دولتی» در واخان بدخشان بود.
زندهیاد ببرک کارمل قبلاً پس از پیمایش گذرگاههای خطیر، قلهها و صخرهها، در سال ۱۳۶۲ اساس قانون ایجاد «ارگانهای محلی قدرت و اداره دولتی» را گذاشته بود و این برنامه در سال ۱۳۶۴ در سراسر کشور به راه افتید.
کارمل بهمثابه عالیترین سمبول وحدت ملی، میخواست با سنتشکنیهای تاریخی ساختار قدرت را در افغانستان متحول بسازد و نقش همه اقوام و ملیتهای ساکن افغانستان را در دایره قدرت برجسته سازد. موصوف تلاش داشت تا با توسعه پایههای حاکمیت، جامعهٔ ساکت و سرخوردهٔ افغانستان را بهطور بنیادی به حرکت اندازد. اندیشههای ملی او الهامبخش تحولات در کشو بود.
کارمل خواست تا برای نسلهای آیندهٔ کشور درخت بکارد. او حکمت وزش باد را در رقصانیدن برگها نه، بل در امتحان ریشهها میدید. او یگانه رهبر ملی افغانستان بود که در مسیر نیاز زمان قدم میزد و در سرنوشتسازترین رویدادهای تاریخ معاصر افغانستان حضور و نقش سازنده داشت.
او استحکام و گسترش دولت ملی را در مشارکت فعال مردم میدید و مصمم بود که محکمترین پایههای دولت ملی رابه شرکت آحاد مردم باید اساس گذاشت.
کارمل با سلاح دانش، تجربه وواقع بینی علمی به استقبال رویداد ها می رفت واز دل رویداد ها اندیشههای سیاسی وتشکیلاتی را بیرون میکرد.
او در درازنای تاریخ مبارزهٔ نفسگیر سیاسی برای حل «مسئلهٔ ملی» وباشناخت تاریخی از جامعه افغانستان تلاش نمود تا ساختار افقی قدرت سیاسی را در جامعه افغانستان بخاطر تامین عدالت اجتماعی نهادینه ساخته وشوراهای نمایندگان مردمی را از دل انتخابات دموکراتیک بیرون کشیده و بهطور واقعی شورا های محلی را در ولایات، شهر ها، ولسوالی ها و قریه ها تأسیس نماید.
بنابرآن در زمان اوگزینش والی ها، ولسوال ها وشهردار ها از میان کادر های محل وبطور انتخابی صورت می گرفت.
فقط با این چشم انداز، در سراسر افغانستان یک موج وشور ملی ایجاد شده بود ومردمان محلات، شهر ها وولایات افغانستان، بدستان خود شان پایه وتهداب حکومات وکمیته های اجرائیه مربوط را توسط نمایندگان برگزیده خود شان اساس میگذاشتند.
بنا بر آن ما، در واخان بدخشان که در دامنه بام دنیا واقع شده است، تصمیم گرفتیم تا شورای ولسوالی را با پایههای وسیع و گستردهٔ ملی وشرکت طیف وسیع نمایندگان مردم اساس بگذاریم.
کار های بزرگ سیاسی، اجتماعی، ملی ومردمی با مشارکت فعال مردم، کمیته حزبی ولسوالی وهیئت رهبری ولسوالی طی مدت بیست روز اقامت ام در آنجا به راه افتید. طی ملاقات های متعدد بامردمان ولسوالی واقشار مختلف ملی ومذهبی این برنامه مورد گفتمان قرار گرفت که با استقبال بینظیری مواجه گردید. با توجه به ترکیب تباری محلات، ضرورت پیوستن قوم زحمت کش «قرغیز» در بساط قدرت وترکیب شورای ولسوالی لازمی بود. هدف این بود تا نمایندگان همه اقلیت های ملی در افغانستان در دایر قدرت سیاسی حضور داشته باشند.
قرگیزها، در بلندای پامیر زندگی مینمودند و دسترسی به آنها دشوار بود.
هیئت رهبری ولسوالی واخان از نام زندهیاد ببرک کارمل وحسن دیدگاه انسانی او توسط اسب سواران ماهر وباد پیما، برای قرگیز ها پیام فرستاد واز آنها مطالبه نمود تاسهم شانرا در دایره قدرت در ولسوالی واخان ادا نمایند.
قرگیزها با شنیدن این پیام، بزودی نمایندگان شان را به ولسوالی واخان اعزام نمودند تا نقش شانرا در ترکیب شورایی ولسوالی به انجام رسانیده وسهم شانرا در ترکیب شورا بازتاب دهند.
آنها با شنیدن نام فقید ببرک کارمل که درسیمای نظام اوسعادت شان را میدیدند، تحایفی را شامل یک دانه «چاقوی» دست ساخت خود شان وچند دانه «چخماق سنگ» ویا «سنگ های آتش زنه» بخود آورده بودند ومصرانه از من مطالبه کردند تا این تحایف مخلصانه شانرابه رهبر انتقال دهم، که البته این امانت را برای فقید ببرک کارمل سپردم که چون دانه های گهر از آن استقبال نمود.
با ورود برادران قرگیز، شرایط برای برپایی انتخابات در ولسوالی واخان بدخشان پیاده شد وما توانستیم با مشارکت برادران قرگیز وشرکت یک نفر از دوشیزه های جوان محل، شورای ولسوالی واخان را با ترکیب همه نمایندگان ملی و مذهبی شامل برادران اسماعلیه اساس بگذاریم.
درین انتخابات فرصتی پدید آمد تا مردم در یک انتخابات آزاد، دموکراتیک و بهطور مستقیم از میان فرزندان خود شان، ولسوال مورد اعتماد شان را انتخاب نمایند.
در پایان سفر موفقانه واخان، سپس در یک مأموریت مشابه وارد ولایت بلخ گردیدم وکاروزار سیاسی را به مدد کادر های محل برای برپایی انتخابات درشهر حیرتان به راه انداختیم ومردم توانستند با برگزاری انتخابات آزاد ودموکراتیک شورای شهر حیرتان را تشکیل نموده و از میان شان رییس شهرحیرتان رابرگزینند.
این بود نمونهٔ ازبرنامههای ملی ومردم محور ساختار نظام سیاسی فقید ببرک کارمل، مبارز پاکباز، باتقوا وانسان دوست که در رژیم او شمه ای ازتضاد ملی، مذهبی و قومی نمایان نبود، ازینرو تعلقیت تباری ببرک کارمل هنوز در پردهٔ ابهام قرار دارد.
با این وجود فقید ببرک کارمل یکسال بعد آماج خشم دشمنان ودوستان نیمه راه افغانستان قرار گرفت واسیر توطیه هاودسایس سازمان یافته شدوازاریکه قدرت دور ساخته شد، اما اودرسهای سازندگی را وارد بایگانی تاریخ افغانستان ساخت.
میتوان گفت که فرمول ساختاری نظام سیاسی ببرک کارمل عالیترین نسخه مشارکت ملی، متضمین توسعه، تامین عدالت اجتماعی، صلح وحاکمیت پایدار در افغانستان است؛ اثرات کارنامه های سازندهٔ زندیاد ببرک کارمل در قلههای پامیر ماندگار شد. سالهای قبل که برادران قرقیز به اهمیت اقتدار ملی ملتفت شده بودند، در زمان انتخابات ریاست جمهوری اقای حامد کرزی، فریاد شان از طریق امواج «بی بی سی» بلند شد که به خاطر عدم شرکت شان در اداره دولت، مشروعیت نظام او را مورد پرسش قرار دادند.
به دنبال تلاطم های بزرگ سیاسی در افغانستان وتجارب حکومت های بعد از رژیم دموکراتیک، بلاخره مردم افغانستان به جوهر اندیشههای انسانی ودلسوزانه فقید ببرک کارمل پی برده وبرای آرامش روح او بهمثابه رهبر ملی افغانستان، دعامی فرستند.
ببرک کارمل صادق ترین فرزند خلق، معمار واقعی افغانستان وفقیر ترین رهبر سیاسی جهان بود.
نظام سیاسی ببرک کارمل آیینهٔ تمام نمایی بود که همه اقوام و ملیتهای افغانستان بدون کوچکترین تبعیض، سیمایی خود را در آن میدیدند.
روح ببرک کارمل این مبارز ملی و دولتمرد دلسوز وصادق افغانستان شاد وخاطرش در برگه های زرین تاریخ افغانستان ماندگار باد!
لندن، دسامبر ۲۰۲۰