ریس جمهور اشرف غنی در برابر نمایندگان ۲۶ کشور در کنفرانس پروسه کابل گفت: هنوز نمیداند اسلام آباد در افغانستان دنبال چه است؟
۱- در گذشتههای دورتر از امروز: «کابل باید بسوزد» شعار معروف جنرال ضیا بود در آن زمان ضیا پاکستان را قلعه اسلام و مفکوره پان اسلامیزم عظمت طلبانه پاکستان را خط فکری این استراتژیک قرار داده بود که برای محوریت منطقوی کشمیر پاکستان، افغانستان و آسیای میانه به کار میبرد. نزد جنرال ضیا کابل حلقه باز دارنده در تحقق این سیاست پنداشته میشد ازین جهت میگفت کابل باید بسوزد یعنی این حلقه اصلی ممانعت کننده انطباقی ایدههای جنرال از سر راه برداشته شود.
پرورش طلبهها تقویت مدارس و طالبانی ساختن این پروژه از همان زمان به حیث ابزار جایگاه خاص داشت میرزا اسلم بیگ یکی از لوی درستیزهای وقت گفته بود «زنجیر اینگونه مدرسهها با طلبهای که آمادگیهای ویژه دیدهاند از سوی پاکستان و آمریکا بهعنوان (کمر بند مذهبی - ایدیولوژیکی) در امتداد مرز افغانستان با پاکستان برای پشتیبانی از روحیه رزمی مجاهدان ایجاد گردید» در آن زمان امحای رژیم افغانستان از راه جنگ مطرح بحث مراجع نظامی- استخبارات پاکستان قرار داشت.
۲- با تغیر اوضاع (حضور نظامی ناتو و آمریکا در افغانستان) و بعد از ختم حکومتهای نظامی در پاکستان اهداف استراتیژیک آن کشور در مورد افغانستان در سال ۲۰۱۱ از طریق انستیتوت تحقیقات استراتژیک جناح چنین فرمول بندی شد:
۱- محدود ساختن و شفافیت بخشیدن نقش هند در افغانستان.
۲- دادن سهم لازم برای پاکستان در مذاکرات با طالبان.
۳- رفع خطرات ایجاد یک اردوی نیرومند در آینده برای افغانستان که باعث تهدید پاکستان گردد.
اصل سوم این طرح در زمان زمامداری جهادیها و طالبها عملی شده بود و در زمامداری حامد کرزی با از بین بردن وسایل و وسایط مدرن نظامی اعم از زمینی و هوایی، راکتی و زرهی به پایه اکمال رسید. پا فشاری مراجع پاکستانی بر مواد اول و دوم استراتژی هنوز تنور جنگ را داغ نگهداشته است. در پیچوخم سیاستهای پاکستان نزد مراجع نظامی استخباراتی آنها چیزی به نام عمق استراتژی وجود داشت و دارد. بساط خون، وحشت و جنگ در افغانستان وسیله فشار برای تحقق همین استراتژی ادامه دارد. این استراتژی کمپلکسی از ابعاد نظامی، اقتصادی و سیاسی را که خط دیورند نیز شامل آن میباشد در بر میگیرد. اگر پاکستان به تحقق این استراتژی دست یابد افغانستان مانند قرن ۱۹ که تحتالحمایه انگلیس بود در همه امور متعلق به پاکستان میگردد. بعد نظامی این استراتژی آن است که در صورت کدام درگیری با هند تأسیسات نظامی افغانستان به حیث خط عقبی جبهه مورد استفاده پاکستان قرار گیرد.
ساحه اقتصادی این سیاست شامل ۳ هدف است:
۱- افغانستان بحث کشور مصرف کننده کالاهای پاکستانی.
۲- کنترل این چهار راه شرق و غرب و شمال و جنوب به دست پاکستان.
۳- دسترسی انحصاری به منابع زیر زمینی سه تریلیون دالری افغانستان.
در بعد سیاسی این استراتژی تأسیس یک حکومت مطیع و دست نشانده جا دارد تا تمام صلاحیتهای خارجیاش در کنترل مراجع نظامی پاکستان باشد اسلام آباد در افغانستان دنبال این اهداف بوده و میباشد.