مدت‌هاست در مورد آبستن تغییرات ژئوپولتیك در مقیاس جهان می‌شنویم، رسانه‌های جهانی، اندیشمندان و کانون‌های فكری حتا در دنیای غرب به كرات در خصوص گذارنظم موجود بین‌المللی به‌سوی نظام بین‌المللی چند قطبی با شكننده خواندن نظم حاكم جهانی، به وسعت مباحث در حول تغییرات آینده فزونی بخشیده‌اند.

بدیهی است كه قدرت‌های روبه توسعه جهانی مانند چین، روسیه، هند و دیگران در جهت تشدید روند احیای نظام جهانی چندقطبی كه زوال یكه تازی ایالات متحده را به‌مثابه یگانه قدرت برتر و مسلط در پی دارد در ابعاد كم سابقه در حال نبرد قرار دارند و لذا واشنكتن را بوضوح وادار نموده است تا اتاقهای فكری و كارگذاران عرصه سیاست خارجی درین كشور از نگرانی واشنگتن نسبت به تی سونامی قدرت‌های نوظهور كه میتواند موقعیت امریكا را در نظام كنونی جهان به چالش كشد، بانگرانی به‌مثابه خطر بالقوه نامبرده و حداقل چین را یگانه خطر برای هژمونی امریكا در سند راهبرد امنیت ملی معرفی نماید.

هیولای اقتصادی چین كه بازار جهانی را زیر سلطه اقتصادی درآورده است، درین سال‌های پسین در مماشات و همسوئی تنگاتنگ با فدراسیون روسیه كه ایران نیز ضلع آن شمرده می‌شود، با طرح كمربند راه ابریشم، تشدید رقابت تسلیحاتی در موضوع طرف مناقشه در جزیره تایوان و آب‌های جنوب چین، راه اندازی سرمایه گذاری‌های هنگفت در قاره افریقا و كشورهای خاورمیانه كه حیاط خلوت و مركز نفوذ سنتی امریكا نامیده می‌شود و هكذا پیگیری سیاست گسترش سازمان اقتصادی بریكس، هماهنگی با روسیه در منازعه كنونی اكرائین، در عمل به رقیب بلامنازع امریكا در جهان مبدل و خالق ایده است كه ایالات متحده دیگر با فیگور ارباب گونه و طراح قوانین بین‌المللی به‌زعم خودش نبوده و قدرت آن در مسیر افول اجتناب ناپذیر قرار گرفته است.

همچنان ایالات متحده و متحدین غربی آن علی‌الرغم تعهدات قاطع سران شان در دهه نود سده گذشته مبنی بر عدم پیشروی به‌سوی شرق و تعهد به اصل «نه یك انچ پیشروی به شرق» به تقرب خویش در چهارچوب سازمان نظامی ناتو به‌سوی مرزهای بین‌المللی روسیه ادامه داده و در آخرین مورد سعی نمودند تا با بهره گیری از قلمرو اوكرائین طرح محاصره كامل روسیه را تكمیل نمایند، بنابرین اقدامات توسعه طالبانه هژمونی غرب موجب شد تا مسكو در فبروری ٢٠٢٢ همسایه غربی خود اوكرائین را به دلیل تبدیلی این كشور به كانون تقابل با روسیه مورد تهاجم مسلحانه قرار داده و كیف بخش‌های وسیع از قلمرو خود را در امتداد مرزهای روسیه از دست دهد، واقعیت میدانی درین جنگ كه كماكان به دلیل پمپاژ تسلیحات متنوع و تمویل گسترده جنگ به هدف پشتبانی از كیف توسط متحدین غربی ادامه دارد، شكست ناپذیری روسیه را در میدان جنگ اوكرائین نه تنها به اثبات رسانیده بلكه این جنگ باعث شد كه روسیه با همه طاقت اعم از نظامی، سیاسی، اقتصادی و دیپلوماتیك وارد كارزار مبارزه در همسوئی با چین و حوزه بریكس علیه ادامه نظم موجود جهانی شده و گذار به‌سوی سیسم چند قطبی را مطرح نماید.

با عطف توجه به فكتورهای فوق، همانگونه كه ماهنامه امریكائی فارن افرزبه پژوهش این موضوع مبرم یعنی رقابت جنوب جهانی و غرب پرداخته است، ایالات متحده در تلاش است تا با استفاده از همه ابزارها مانع گسترش نفوذ فزاینده قدرت‌های جنوب به سردمداری چین شده و سلطه خود را با رویكردهای متنوع از ابزار زور تا فشار اقتصادی در جهان حفظ و به دوام نظام دلخواه خود فایق آید.

گزینه تحریم چندلایه ئی، ممنوعیت تجارت فنآوری های مدرن با چین و رویكرد نظامیگیری در تنگه تاوان كه تعدادی از كارشناسان عرصه نظامی احتمال برخورد نظامی میان واسنگتن و بجینگ را بر سر مالكیت این جزیره محتمل عنوان نموده اند، هكذا اقدامات تحریك امیزی در دریای جنوبی چین مجموع از اسباب و ابرازهای زنجیره ئی بدست امریكاست كه مصرانه سعی دارد تا گذار جهان را بسوی یك نظم نوین بین‌المللی سد نماید.

از سوی دیگر درگیری مسلحانه در اوكرائین چون بهانه در دست امریكا قرار گرفت تا در تبانی با متحدان غربی اوكرائین شدیدترین تعزیرات اقتصادی و تبلیغات عظیمی را در چهارچوب یك نبرد گسترده روانی به هدف روس هراسی علیه روسیه این رقیب تاریخی خود براه بیاندازد، لذا مجموع این اقدامات كه با تسلیح اوكرائین با مدرن ترین تجهیزات جنگی غرب همراه گردید، تحمیل شكست استراتژیك بر روسیه را در دستوركار داشته تا در برابر مقاومت روسیه علیه نظم جاری جهانی مانع ایجاد نماید.

اما وقوع دگرگونیها و تحولات در مقیاس جهان این درك غالب را ایجاد نموده است كه روند ظهور دنیای چند قطبی علی‌الرغم مقاومت سرسختانه امریكا بیك امر بدیهی و ملموس مبدل گردیده است، بن بست جنگی وعدم موفقیتهای میدانی نیروهای اوكراینی در نبردگاه سرنوشت ساز شرق اروپا، پیروزیهای دیپلوماتیك مسكو در بسیج گسترده قاره افریقا در مبارزه علیه پایگاه های نفوذی قدرت‌های استعماری درین قاره كه كودتای نظامی نیجر درغرب قاره افریقا نمونه بارزی آن خوانده میشود و توسعه همكاریهای اقتصادی، تجاری و امنیتی مسكو با دول این قاره كه در كنفرانس بین‌المللی اقتصادی سن پترزبورك با مشاركت بیش از سی كشور افریقایی رویت گردید و نیزعدم پیوستن قدرت‌های مطرح در امریكای جنوبی و افریقا به سیاست تحریمات اعمال شده دول غربی علیه روسیه بوضوح دال برین است كه سلطه هژمونی امریكا با گذشت هرروز به افول خود نزدیك می‌شود.

 

با بذل توجه به انكشافات اوضاع بین‌المللی كه به تفصیل درفوق تذكارگردید، بدین نتیجه میتوان دست یافت كه همه تلاشهاوتقابل ژئوپولتیكی درمسیری هدایت میگردتاكشورهای متعدی اراده نمایندكه امریكا دیگرقادرنباشدتا قوانین دلخواه خودرابرجهان دیكته نماید، اینكه روندنضج گرفته مخالف نظم موجوددرمسیر شكستن مرزهای قدرت درنظام موجود جهانی خالق چه خطراتی برای امنیت وبقای تمدن انسانی است یا هراس به سبب ازدست دادن جایگاه بین‌المللی بارویكردخشن نظامی بابكارگیری جنگ افزارهای كشتارگروهی همراه خواهد گشت؟ آینده بدان پاسخ خواهند داد.