جهان عرب زمانی مرکز عمده تجارتی شناخته میشد که دمشق و الیپو (شهرهای فعلی سوریه) از بازارهای بزرگ منطقه بوده که از سراسر جهان مردم با علاقهمندی برای دادوستد میآمدند. عربها این شهرها را با موزاییک رنگارنگ و مملو از کلتور محلی و زیباییهای شرقی تزیين میکردند.
پس از سال ۲۰۰۰ در مناطق عرب زمین نابسامانیها و ناآرامیهای فعلی آغاز گردید. در سال ۲۰۰۲ به بهانه اینکه گویا عراق سلاحهای کشتار دسته جمعی (بیالوژیکی) داشته و تولید میکند، تعدادی از کشورهای غربی در رأس آن امریکا به این کشور حمله نمودند که بعداً واضح گردید که اصلاً این کشور فاقد سلاح کشتار دسته جمعی بوده و تمام پروپاگندی که وجود داشت ساخته ء دست پنتاگون و شرکای آن بوده است.
بهر حالت این وضع خراب و نابسامانیها در داخل مرزهای عراق محدود نمانده بلکه در کشورهای منطقه هم تأثیر خود را وارد نمود.
دسامبر ۲۰۱۰ آغاز نابسامانیها در جهان عرب است که این نابسامانی و اعتراضات مردم از کشور تونس آغاز و سایر کشورهای عربی را در بر گرفت. آهستهآهسته اعتراضات در سوریه ادامه یافت و به این ترتیب هرج و مرج و نابسامانیهای عمیق که دامنگیر جهان عرب گردید؍ زندگی را برای مردم این کشورها تار و تاریک ساخت.
در سوریه هم آغاز تغییرات جهان عرب، تأثیر خود را بهجا گذاشته و مردم این کشور با اعتراضات دسته جمعی خواستار بعضی حقوق و آزادیها گردیدند. درین کشور روزبه روز شرایط داخلی وخیمتر شده و اوضاع اقتصادی؍ سیاسی و اجتماعی بهطرف خرابی پیش میرفت. تا اینکه در ۱۵ مارچ ۲۰۱۱ یک تعداد از مردم عملاً در شهرهای الیپو و دمشق دست به تظاهرات و اعتصابات زدند مردم خواستار تغییرات بنیادی در جامعه بودند و در حزب حاکم (بعث) هم یک عده خواستار تغییرات جدی در رژیم موجود بودند.
دامنه تظاهرات و اعتصابات وسیعتر گردیده و به شهرهای دیگر سوریه نیز وسعت یافت. دولت به مقابل تظاهرکنندگان از نیروی نظامی کار گرفته و تعداد زیاد افراد را زندانی نمود. دولت به این عقیده بود که با این اقدام مردم از تظاهرات دست خواهند کشید و کشور دوباره آرام خواهد شد؛ اما این عمل دولت باعث گردید تا دامنه تظاهرات هنوز هم وسیعتر گردد.
از وضع موجود سوریه کشورهای غربی و منطقه بخصوص قطر؍ عربستان سعودی و ترکیه استفاده لازم به نفع خود انجام دادند. بهطور مثال کشور قطر از آغاز ناآرامیها در سوریه نقش وسیع داشت. این کشور با پخش نمودن پاسپورتهای تقلبی سوریایی و توزیع آن برای گروپهای وابسته به القاعده برای متقاعد ساختن جهانیان و ژورنالیستان که گویا شورشیان اهل سوریهاند نه مزدوران مسلح خارجی؍ سهم بارز داشت. بر علاوه باید متذکر شد که جامعه سوریه از گروپ و دستههای مختلف تشکیل گردیده است:
-علویها; این گروپ مذهبی از افرادی که بشار اسد نیز از همین گروپ است؍ متشکل گردیده. آنها در مقامات عمده دولتی قرار داشته و از صلاحیتهای وسیع در جامعه برخوردار اند.
-کردها؛ که در شمال شرق و شمال غرب کشور سوریه مستقر هستند و در حقیقت یا به اصلاح تا دندان مسلحاند و تمایل به حزب کارگران کردستاناند.
- در وزنها؛ گروپی که در جنوب سوریه بودوباش دارند و در قبال قضایای روان در سوریه کاملاً بیطرفاند.
- گروپ مسلمانان افراطی؛ که این دسته بر علاوه اتباع سوریه؍ متشکل از افراد مربوط به کشورهای دیگر اسلامی در منطقهاند که به خاطر جنگ داخل سوریه شدهاند.
-ارتش آزادی سوریه؛ این گروه متشکل از افسران و سربازان سابقه اردوی سوریه میباشند که علیه رژیم فعلی به کمک کشورهای غربی و منطقه در حالت جنگیدناند.
- گروه داعش که بخش بزرگ شمال عراق و شرق سوریه را در تصرف دارند و از شبکه القاعده منشعب گردیدهاند به تاریخ ۸ اپریل ۲۰۱۳ بنام دولت اسلامی عراق و شام (داعش) بعد از تصرف شمال شرق سوریه؍ شهر رقه را بهعنوان پایتخت خود انتخاب نمودند.
در آغاز شورشهای مردم بهطرف اپوزسیون رجوع کردند و به کمک و یاری کشورهای خارجی تعداد زیاد مردم مسلح شدند که درین پروسه کشورهای منطقه از جمله ترکیه و قطر رول عمده را بازی کردند.
با مداخلات کشورهای خارجی دامنه ناآرامیها در کشور وسعت پیدا کرده که بالاخره دولت بشارالاسد حاضر به مذاکره با اپوزسیون گردید. تقاضای اپوزسیون در ابتدا محدود به رهایی تمام زندانیانی که در جریان اعتصابات و قبل از آن در زندان بودند؍ بود. بعداً خواستهای آنان هم وسیعتر شده و تقاضای استعفای بشارالاسد را نمودند. با در نظر داشت خواستهای روزافزون آنها دولت هم از مذاکره دست کشید و تمام خواستهای اپوزسیون را رد کرد...
باید متذکر شوم که در این جریان نقش عمده را وسایل اطلاعات جمعی (بهخصوص تلویزیونهای الجزیره و العربیه) بازی کرد. تصاویر و فلم های که از حادثات سوریه از طریق این دستگاهها به نشر رسید؍ باعث شد که تعداد زیاد مردم به گروه اپوزسیون بپیوندند. دامنه تظاهرات روز بروز وسیعتر میگردید که بالاخره یک تعداد از کشورها و سازمانها مثلاً اتحادیه عرب (لیگا) ترکیه؍ ایران و به شکل غیرمستقیم روسیه تلاش ورزیدند تا وضع را از طریق مذاکرت بین دولت و شورشیان آرام سازند اما تمام تلاشها بینتیجه بود...
در سال ۲۰۱۲ به اساس موافقه ژینو تصمیم گرفته شد تا قدرت بین جناحها تقسیم گردد مگر با مداخله کشورهای غربی و امریکا این کار صورت نگرفت زیرا غرب و امریکا خواستار برکناری بشارالاسد شدند. این موضوع عملاً باعث آغاز جنگ در سوریه گردید...
در جون ۲۰۱۴ بشارالاسد برنده انتخابات شد؍ اما جهان غرب این موفقیت او را به رسمیت نشناختند و باز هم خواستار برکناری وی گردیدند...
در تابستان سال ۲۰۱۴ داعش قسمت زیادی از شمال سوریه و عراق را در تصرف در آورد بر علاوه از کشورهای اروپایی هم یک تعداد از جوانان بهمنظور شرکت در جنگ با داعش پیوستند...
وضع در سوریه خراب شد؍ جنگ خونین عملاً آغاز گردید. دولت سوریه بهوسیله روسیه؍ بینهایت ایران و حزب الله (لبنان) کمک و اکمالات میگردید. از جانب دیگر اپوزسیون بهوسیله امریکا؍ ترکیه؍ عربستان سعودی؍ قطر و کویت کمک و اکمالات میگردید. بر علاوه کشورهای غربی هم درین زمینه نقش خود را داشتند؛ که اولین عکسالعملشان اعلان تحریمهای اقتصادی علیه سوریه در ماه مارچ سال ۲۰۱۵ میباشد.
در رابطه با جنگ سوریه جهت گیریهای متفاوت وجود دارد که من آن را به دو دسته تقسیم میکنم.
۱-امریکا؍ کشورهای اروپایی و تعداد از کشورهای عربی.
۲-روسیه و ایران.
۱-امریکا به شیوههای متفاوت در صدد است تا دولت اسد را از بین ببرد و طبق معمول یکی از دست نشاندگان خود را در آنجا در رأس قدرت قرار دهد به همین منظور در قدم اول در صدد است تا دولت بشارالاسد را ضعیف سازد...
غرب از جبهه انترناسیونال قسمی که آن را جلوه میدهد که گویا همه کشورها در تصمیم و بمباران شریکاند. حرف میزند. در حالی که تا فعلاً صرف آمریکا و انگلستان در رأس قرار دارد. حتی تا حال از ناتو هم حرفی شنیده نشده است. به اساس اظهارات CIA داعش در سوریه و عراق از سلاحهایی کیمیاوی استفاده میکند. آمریکا ادعا دارد که داعش این سلاحها را تولید میکند و به نظر آنها احتمالاً داعش مرکز تحقیقاتی خودشان را دارد که بهمرور زمان امکان دارد ازین نگاه آنها پیشرفت کنند. در ضمن مسئول استخبارات آلمان BND هم تأیید میکند که داعش monstergas را در شمال عراق استفاده کرده است. (گازی است که به شکل عمیق باعث سوختگی، قیدی تنفس و کور شدن میگردد. از این گاز زرد و یا نسواری رنگ برای اولین بار در جنگ جهانی اول استفاده شد که باعث تلفات زیاد گردید. استفاده این گاز از سال ۱۹۹۳ توسط ملل متحد ممنوع قرار گرفته است.)
در ضمن غرب دولت بشارالاسد را هم متهم به استفاده اسلحه کیمیاوی میکند. نظر به اظهارات کشورهای غربی، دولت سوریه در مناطق کرد نشین از بمهای خوشهیی که بهوسیله هلیکوپترها در این مناطق پرتاب میشود استفاده میکند که از سال ۲۰۱۲ بدین سو نظر به احصائیه غربیها ۱۲۰۰۰ تن در اثر این بمباران تلف شدهاند که این رقم پنج فیصد از تلفات در سراسر سوریه است. این ادعاهای آمریکا و غرب به نظرم کاملاً آشنا است. به یاد دارم که در سال ۲۰۰۰ این ادعاها را متواتر از طریق وسایل اطلاعات جمعی غرب در باره عراق میشنیدیم؛ که گویا دولت عراق اسلحه بیالوژیکی داشته و تولید میکند، که با همین بهانه در سال ۲۰۰۲ بالای دولت قانونی عراق حمله مسلحانه صورت گرفت؛ و کشور آنها را به خاک و خون کشاند. بالاخره در سال ۲۰۱۵ آشکار گردید که همه ادعاها نادرست و بیاساس بوده است. بر علاوه در شرایط فعلی پنتاگون میکوشد با تحت فشار قرار دادن کارمندان شان اوضاع را به شکل دیگر و غیرواقعی تبارز دهند. چنانچه نظر به اظهارات بیشتر از پنجاه تن کارمند استخبارات نظامی امریکا، معلومات و راپور هایی که در مورد داعش و القاعده درین اواخر به نشر میرسد، میکوشند این گزارشهای را بهصورت متواتر تغیر دهند و داعش را ضعیف جلوه دهند. به اساس اظهارات تحلیل گران سیاسی، بیشتر کارمندان درین رابطه در ساحه کار تحت فشار سخت روحی قرار دارند؛ زیرا از کارمندان توقع میرود تا شرایط را به شکل دیگر و به نفع خودشان جلوه دهند. این موضوع وقتی افشا شد که در جولای سال جاری دو کارمند پنتاگون به همین ارتباط به پنتاگون شکایت نمودند. پنتاگون کاملاً معتقد است که با حمله نظامی آنها داعش را از بین برده نمیتواند. به اساس اعتراض (Reprieve) سازمان حقوق بشر در انگلستان، در دو هفته اخیر در اثر بمباران هوایی انگلیس دهها تن در شمال و شمال غرب سوریه به قتل رسیدهاند. البته جاهایی بمبارد شده که در آن مخالفین دولت سوریه و یا به عباره دیگر شورشیان اقامت داشتند.
۲- نقش روسیه در تحولات سوریه: آمریکا در رابطه به همکاری و کمکهای روسیه سخت در هراس است. در حقیقت این کشورها در صدد آناند تا به هر قیمتی شده رژیم بشارالاسد را سرنگون سازند و یک رژیم دست نشانده خود را درین کشور جابجا کنند. غرب به این عقیده است که کمکهای نظامی روسیه مانع ضعیف شدن رژیم بشارالاسد میگردد؛ و این عمل خلاف خواست غرب است. غربیها فراموش نمودهاند که مناسبات دوستان روسیه و سوریه از قرن گذشته یعنی از زمان حافظ الاسد (۱۹۳۰-۲۰۰۰) موجود است و تا حال ادامه دارد. زمانی که غرب میخواست تحریمهای اقتصادی علیه سوریه را از طریق ملل متحد تصویب نماید، روسیه از حق ویتوی خویش استفاده کرده و مانع این عمل غرب گردید. غرب سخت ازین عمل روسیه ناراحت شد. بر علاوه کشورهای غربی به تشویشاند که روسیه مهمات و تجهیزات جنگی و عساکر به سوریه ارسال نماید. به همین منظور رئیس ناتو و وزیر خارجه فرانسه اظهار داشتهاند که باید یک راه حل سیاسی در زمینه جستجو گردد. دولت آمریکا آرزومند است که روسیه از انتقال مهمات جنگی صرفنظر کند. در ضمن تلاشهایی را درین اواخر انجام داد تا سد راه رسیدن این کمکها به سوریه گردد. چنانچه مسیر هوایی را که روسیه بهمنظور انتقال مهمات از طریق کشور بلغاریا طی میکرد و مهمات را در میدان هوایی لاتکیه اکمال میکرد، نظر به هدایت سفیر آمریکا دولتهای بلغاریا، یونان و هنری مانع انتقالات و کمکهای امدادی روسیه از طریق فضای این کشورها به سوریه گردیدند. با مسدود شدن مسیر هوایی از طریق بلغاریا، روسیه فعلاً مسیر دیگری را برای انتقال تجهیزات و مهمات (از طریق ایران و عراق) به سوریه انتخاب نموده است. نظر به معلومات دست داشته یکی از مراکز مهم و عمده که روسیه در سوریه در اختیار دارد بندر ترتوس است که اکثراً کشتیهای جنگی روسیه در آنجا توقف و اکمالات میشود که به همین منظور میدان هوایی لاتکیه را هم طیارههای روسیه استفاده میکنند. در حقیقت بزرگترین حضور روسیه فعلاً در شرق میانه، در شهر لاتکیه است. اگرچه که به همه جهانیان آشکار است که کمکهای روسیه به سوریه قدامت طولانی دارد حتی قبل از به وجود آمدن اتحاد شوروی، این همکاریها بین دو کشور وجود داشت، به همین خاطر روسیه از آغاز جنگ داخلی طرفدار بشارالاسد و رژیم او بوده است. کمکهای روسیه به ارتباط اسلحه به سوریه رسماً تأیید شده که نظر به اطلاعات موجود مشاورین نظامی روسیه با مشاورین نظامی ایرانی نقش عمده در دفاع از رژیم بشارالاسد دارند. باآنکه قسمت بزرگ خاک سوریه در تصرف گروپهای مختلف چون داعش، جبهه النصره، کردها، ارتش آزادی سوریه و دیگر گروپها است، روسیه در تلاش است تا این گروپهای اسلامی را در خاک سوریه ضربه زده و از بین ببرد؛ تا از پیدایش آنها در روسیه هم جلوگیری به عمل آید. به همین منظور به شکل غیرمستقیم در جنگ سوریه سهم میگیرد؛ یعنی در حقیقت تا جای این اشتراک به خاطر امنیت روسیه هم است. وزیر خارجه روسیه (سرگی لاوروف) اظهار داشته، باوجودی که اعتراضات دولت آمریکا به ارتباط انتقالات مهمات و همکاری نظامی موجود است، اما روسیه این کمکها و همکاریها را توقف نخواهد داد. با آن که جان کری (وزیر خارجه امریکا) در ده روز اخیر تا کنون سه مرتبه با سرگی شویگو (وزیر دفاع روسیه) تماسهای تیلفونی داشته زیرا کوشش دارد که روسیه را از کمکهایشان منصرف سازد. آنها طرح میدارند که در اثر کمکهای روسیه، رژیم بشارالاسد قویتر شده که این خود موجب ناراحتی و متشنج شدن اوضاع در منطقه میگردد. بر علاوه امریکا، روسیه را به خاطر موجودیت نظامی وی در ممالک عربی مقصر میداند. واشنگتن اظهار میدارد که رژیم بشارالاسد غیرقابل اعتماد به خاطر مبارزه به مقابل گروپ داعش است. در ضمن جان کری اظهار داشته که گویا آمریکا به خاطر تلفات مردم بیگناه و بیدفاع سوریه به تشویش است که همکاری روسیه با سوریه باعث افزایش تلفات خواهد شد. وی اظهار داشته که روسیه میکوشد در خاک سوریه خود را با داعش مقابل کند. در حالی که پوتین اظهار میدارد که روسیه، سوریه را با تخنیک و تکنالوژی محاربوی به مقابل تروریستان کمک و همکاری میکند. آمریکا بدین معتقد بود که با تماس سفیرشان با دولتهای بلغاریا، یونان و هنگری و مسدود ساختن مسیر هوایی طیارههای روسی، روسیه به مشکل خواهد افتید و امکان دارد دست از کمک و همکاری بردارد؛ اما روسیه مسیر دیگر را تعیین و استفاده کرد؛ که آن راه از طریق ایران و عراق است. این موضوع باعث تشنج و اختلافات عمیقتر در روابط بین روسیه و آمریکا خواهد گردید. به همین منظور آمریکا فعلاً در تلاش است تا مسیر عراق را هم بر روی روسیه مسدود سازد، اما تا به حال بینتیجه بوده است زیرا دولت عراق درین زمینه چندان توجه نموده است. باآنکه فعلاً در حدود 3500 مشاور نظامی آمریکا در عراق موجود است تا دولت عراق را به خاطر مقابله با داعش همکاری کنند. امکان دارد این عمل دولت عراق (حیدر العبادی) به مقابل تقاضای آمریکا باعث برقراری روابط خوب با ایران خواهد گردید. نظر به اظهارات تحلیلگر سیاسی شورای اتلانتیک، آمریکا نباید از عراق انتظارات زیاد داشته باشد؛ زیرا در شرایط فعلی بیطرفی عراق بهترین سیاست برای این دولت است؛ زیرا مجبور ساختن حیدرالعبادی به خاطر همکاری به امریکا، علیه بشارالاسد به معنی پیوستن وی به محور سنی علیه شیعه است. اینکه غرب با کردها و اپوزسیون دولت سوریه همکاری میکند و روسیه دولت سوریه را یاری و همکاری میکند، در حقیقت این عمل آنها مقابله غیرمستقیم با همدیگر است. درین جا سؤال طرح میگردد که آیا روسیه، آمریکا و دولت سوریه نمیتوانند مشترکاً به مقابل داعش بجنگند؟ درحالیکه داعش دشمن مشترک همهشان میباشد. هرگاه کشورهای غربی واقعاً علاقهمند از بین بردن داعش باشند و هدف آنها از میان برداشتن رژیم بشارالاسد نباشد، راه منطقی این است که آنها با قوای دولت سوریه مشترکاً علیه تروریستان بجنگند؛ اما این همکاری در بین دو جهت کار ساده و بسیط نیست. به اساس گزارش سپوتنیک نیوز مورخ ۱۸ سپتمبر ۲۰۱۵ دمیتری پسکوف (رئیس دفتر مطبوعاتی ولادیمیر پوتین) اعلان کرد مسکو در صورت دریافت درخواست اعزام نیروهای مسلح خود به سوریه، آن را بررسی خواهد کرد. وی خاطر نشان ساخت "اگر چنین درخواستی دریافت شود، طبعاً در چارچوب تماسهای دوجانبه و در چارچوب گفتگوی دو جانبه مورد بحث و
بررسی قرار خواهد گرفت. "
☆☆☆
دنیای عجیب و دوگانهیی است هر کدام بهزعم خودشان میخواهند مانع جنگ شوند، هر کدام میخواهند بر جهانیان و به قطب مخالفش ثابت کند که همه تلاشها به خاطر از بین برداشتن تروریسم از جهان است و تلاش دارند که مسأله اساسی را که کی ها باعث به وجود آوردن این همه تروریستها مثل القاعده، داعش، انصارالشریعه، جبهه النطر، طالبان، لشکرطیبه، الشباب و غیره شدهاند. کی ها بنام مبارزه تحت نام دموکراسی و علیه دیکتاتوری این کشورها را به خاک و خون کشانیده و مردم را آواره و بد بخت ساختند. در حقیقت سالهاست که در شرق میانه جنگ جهانی سوم آغاز شده است. با تأسف موجودیت گروههای مرتجع و جواسیس در اکثر این کشورها تحقق خواستها و اهداف امپریالیسم را سریعتر ساخته و بروز این نابسامانیها را شدیدتر گردانده است. به یاد داریم که در سال ۲۰۰۲ چگونه و به کدام بهانه دولت عراق را به خاک و خون کشیدند، گویا این کشور نظر به اسناد دست داشته پنتاگون مصروف تولید اسلحه کشتار دسته جمعی است که بعد از سالها در ۲۰۱۵ حقایق برملا شد که اصلاً این کشور هیچگونه اسلحه کشتار دسته جمعی در اختیار ندارد. هدف اصلی امپریالیسم به وجود آوردن دولت دست نشانده خودشان و تاراج ثروتهای داخلی این کشورها میباشد. فعلاً بازهم در مورد سوریه همان بهانههای قبلی را تکرار نموده و با اظهار این مطلب یعنی داشتن و تولید اسلحه کیمیاوی و استفاده گازهایی کشنده بهوسیله دولت بشارالاسد بالای مردم کْرد در شمال سوریه زمینه مداخله نظامی خود را آماده سازد. هرگاه هدف غرب و آمریکا به وجود آوردن دموکراسی و دفاع از حقوق مردم باشد پس باید از خود شروع کنند.
باید بدین سؤال پاسخ گفت که چه کسی مسؤول این همه نابسامانیها، جنگها، کشتارها و گرسنه گی مردم است. چه کسانی هستند این آدمخوران نظم جهانی؟ جواب کاملاً واضح و روشن است، آنها تعدادی از سرمایهداران بزرگاند که در حدود هشتادوپنج فیصد از تولیدات را در دست دارند. آنها بالای سرنوشت مردم (بخصوص جهان سوم) تصمیم میگیرند. کی ها باید گرسنه گی بکشند و تاراج شوند، کی ها باید بمیرند. در ضمن باید یادآور شد که هجوم اخیر پناهنده گان هم یکی از پلانهای آمریکا میتواند باشد که تعداد زیادی بهطرف کشورهای اروپایی هجوم آوردند. با آنهم آلمان منحیث کشور اقتصادی پیشرفته که در دنیا در جای سوم قرار دارد، بهصورت درست و مؤثر در پذیرش پناهنده گان نقش ایفا نمود اما به نظر من هدف آمریکا از سرازیر شدن دسته جمعی پناهنده گان در اروپا، تضعیف قدرت اقتصادی کشورهای اروپایی بود. به نظر آمریکا بحران پناهندگان برای کشورهای اروپایی گران تمام شده و باعث تضعیف اقتصاد این کشورها خواهد شد. باز هم سؤال خلق میگردد، هرگاه هدف واقعی این کشورهای بزرگ از بین بردن تروریسم و به وجود آوردن دموکراسی و کمک به پناهنده گان باشد پس چرا کشورهای اروپایی بعد از اینکه به یک تعداد معین از پناهنده گان که ضرورت داشتند و از قوه کارشان استفاده کرده میتوانستند اجازه داخل شدن به این کشورها را دادند و بعد از سه روز این کشورها سرحدات شان را بستند و با پناهندگان برخورد غیرانسانی را آغاز نمودند. آیا بین پناهنده گانی که در روزها اول فرار کردند، با پناهنده گانی که چند روز بعد آواره شدند، تفاوت وجود دارد. جواب باز هم روشن است. غرب به آن عده از نیروی کار که ضرورت داشت در سه روز اول رسید. قسمی که در روزهای اول دیده میشد که کشور آلمان به شمول آن جمله مرکل با چه شور و شوق و برخورد انسانی از پناهنده گان استقبال نمودند. همه و همه یکباره به شکل بیسابقه، انسان دوست شدند، قسمی برداشت میشد که همه ضد جنگ شدهاند در حالی که مسأله اساسی و اصلی در جای دیگر نهفته بود. بنا بر پژوهش (موسسه اقتصاد بینالمللی)، آلمان نه تنها در اروپا سطح کمترین توالد تناسل را دارد بلکه در سطح جهانی نیز مقام آخر را دارا میباشد. بنا بر گزارشهای (معیار استاندارد توالد در هر هزار نفر) در سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ در آلمان ۸/۲۸ بوده در حالی که در کشورهای چون نایجریا، مالی و چاد به ترتیب ۴۹/۹، ۴۷/۵ و ۴۶/۹ است. محاسبات موسسه اقتصاد بینالمللی حاکی بر آن است که آلمان برای جبران این کاستی و برای آنکه بتواند وضعیت اقتصادی خود را در رقابتهای بینالمللی حفظ کند مجبور است سالانه به ۵۳۳ هزار نیرو کار مهاجر اجازه ورود و اقامت دهد. بر علاوه نظر به تحقیقات کارشناسان علوم تجربوی شهر گوتنبرگ در رابطه با (پژوهش در امور بازار کار) آلمان با داشتن حد اوسط سن ۴۵ سالگی، در بین کشورهای اروپایی پیرترین اتباع را در اروپا دارد. بدین لحاظ تأمین حقوق تقاعد بر این افراد، صرف با اجازه دادن به مهاجرین فعال به بازار کار میسر میگردد. بر علاوه دولت آلمان خود در خانه خرابی مهاجرین شریک فعال آمریکا و کشورهای منطقه است. در حقیقت دولت آلمان با باز نمودن سرحدات خود در مدت سه روز با یک تیر دو نشان زد. از یک جانب مقاومت تودهها را خنثی و از جانب دیگر سیستم خود را برای رقابتهای خونین سرمایهداری کارآمد ساخت. مهم نیست که آلمان در کدام جنگ استعماری شرکت دارد. باید توجه به این نکته کرد که آلمان سومین صادرکننده اسلحه در سطح جهان است.
در اخیر باید متذکر شد که یکی از خصلتهای عمده کشورهای امپریالیستی این است که مناطق و سرزمینهای جهان را بین هم تقسیم نموده و تمام داراییها و منابع زیرزمینی این کشورها را به غارت ببرند.