چهار دهه گذشته پر از فراز و نشیب بود سالهای جنگ و ویرانی، سالهای امیدها و شکستها، طی این مدت احزاب و حاکمیتها آمدند و رفتند، قدرت و عملکردهای خویش را به نمایش گذاشتند مردم و وطن تجارب و درسهای تلخ و شیرین را امتحان كردند. مشخصه بارز سالهای قبل رفت و آمد قدرتهای بزرگ در سرزمین زیبای ما بود هر كدام به خاطر منافع خویش لشكر کشی نمود و در نهایت انسان میهن ما كشته و كشور ویران گردید.
آنانی كه آرمانهای انسانی و وطنپرستانه به خاطر رشد و ترقی جامعه و مردم داشتند كنار زده شدند، از آن جمله حزب دموكراتیك خلق اهداف بزرگ انسانی، ملی و دموكرات برای آینده بهتر افغانستان طرح و پیشكش نمود اما متأسفانه در نتیجه اشتباهات درونی و شرایط نامناسب جامعه، ادامه جنگ و خشونت از جانب مخالفین و حمایت غرب از آنان، حاكمیت این حزب بهمثابه بیانگر و مدافع منافع طبقات و اقشار زحمتكش كشور و روشنفكران وطنپرست ترقیخواه بر سقوط مواجه و اعضای حزب به جزایر مختلف تقسیم و حتی در بعضی موارد در تقابل هم قرار گرفتند، در سه دهه اخیر بنا بر تلاشهای یک تعداد وطنپرستان با اتكا به بدنهی دموكراتیك خلق سازمانها و احزاب مختلف كه تقریباً همه دارای پروگرام و اهداف مشترکاند ایجاد و داخل سیستم سیاسی افغانستان شدند، اما تجارب و درسهای سالهای سپری شده نشان داد كه نقش و رسالت احزاب ملی، مترقی و دموكرات در روند سیاسی، دموكراسی، عدالت اجتماعی، آزادی بیان و دولت داری خوب بهتنهایی برجسته گی خاص نداشته و در ضمن خود این احزاب به نحو خواستند بدون ارزش دادن به تأثیر گذاری حزب خویش داخل قدرت شوند.
طی سالهای سپری شده بار بار وحدت و كنار آمدن این احزاب در زیر یک چتر واحد مطرح شد بهخصوص ۱۲ سال قبل حزب متحد ملی و نهضت میهنی (حزب آبادی امروز) پیمان وحدت بستند به یاد دارم كه با چه شور و شوق وطنپرستانه پروسهی ادغام تشكیلاتی آغاز و ختم یافت، طرح برنامه و اساسنامه حزب آماده و نماینده گان برای كنگره واحد حزب از سراسر كشور و خارج كشور انتخاب و روانه كابل شدند، هر جای امیدواری برای یک تشكل نیرومند و كارا وجود داشت اما با تأسف و درد كه این پروسه بزرگ ملی و سیاسی مورد توطیه مقام پرستان و افراد خود خواه قرار گرفت ارزشهای بزرگ وطن، مردم و جنبش ترقیخواهانه قربانی اهداف غیرضروری و معامله گرانه شد و در نتیجه هر دو حزب در پی تدویر کنگرههای جداگانه خویش رفتند حتی وحدت درونی خویش را هم حفظ كرده نتوانستند و هر دو به جریانهای مختلف تقسیم و زمینهای تقابل وسیعتر شد و صدها فرزند صادق و وطنپرست كنار رفتند و هزاران تن ناامید و بیاعتماد شدند. آن زمان هم مانند سالهای دوران وحدت خلق و پرچم كه هیچگاه یک حزب واحد نشدند متحد ملیها و نهضتیها در حلقه خود باقی ماندند باوجود ادغام تشكیلاتی و اعلان حزب واحد جلسات جداگانه و مخفی خود را داشتند و صرفاً خود را آیینه مقامها میدیدند.
در سالهای اخیر باز هم صدای وحدت و کنار آمدنها بلند شد اما همه آرزوهای بود که در روی یخ نوشته شد و مقابل آفتاب سوزان قرار داده شد.
پس از تغییر سیاسی در افغانستان که جمهوریت جای خود را به امارت اسلامی طالبان خالی نمود امروز باز هم صدای وحدت خواهی و كنار آمدنها بلند شده و برخیها خواستار یک حركت ترقیخواهانه برای نجات وطن و مردم از حالت بحرانی سیاسی کشورند این همه را میتوان به دیده قدر و امیدواری دید در صورتی که دستها واحد شوند و سنگ اندازیها قطع و باور به آنچه میخواهند داشته باشند.
واقعاً افغانستان در پرتگاه بزرگ سیاسی و اقتصادی قرار دارد، مردم در فرار و ناامیدی قرار دارند، طالبان با اعلان حاکمیت تک گروهی، تک قومی، تک جنسیتی و تک ایدیولوژی خویش ادامه داده و نتوانسته اند مشروعیت داخلی و خارجی را به دست آورند که خود زمینه شده برای نبود یک حکومت پاسخگو که بتواند بحران سیاسی و اقتصادی افغانستان را مدیریت کند.
امروز دختران و زنان افغانستان در حبس خانه گی بسر میبرند، رسانهها در حال خفه شدن اند، از حقوق بشر خبری نیست، مغزها فرار و جامعه سخت بهسوی بنیاد گرایی اسلامی و ظهور دو باره گروههای جنگی و تروریستی روان است.
در چنین شرایط رسالت و مسؤولیت وطنپرستان و دادخواهان نهایت ارزنده و مهم پنداشته میشود که باید در این راه شجاعانه گام گذاشت و صدای شوند برای نجات انسانهای دردمند وطن از فاجعه بزرگ سیاسی که دامنگیر وطن عزیز ما افغانستان شده است.
بهمنظور بهبود امور و نتایج مثبت، ایدهها و نظریات خویش را با شما عزیزان شریک میکنم امیدوارم دور از عقده، تعصب و امراض كهنه دیروز در تكمیل آن كمک و در نهایت مؤثر واقع شویم برای فردای بهتر و ساختن خانهی مشترك ما!
⁃ تا زمانی که ما از گذشته ارزیابی دقیق نداشته باشیم آینده را نمیتوان بهتر ترسیم كنیم، بنابراین ضرور است گذشته سیاسی، حزبی و حتی قدرت را همه جانبه، علمی و با دید ژرف نقد و بررسی كنیم با اشتباهات و کمبودها خدا حافظی و جهات مثبت را نشانی و شامل اهداف دور و نزدیک خویش سازیم. با آنانی كه پروسه وحدت دوازده سال قبل و سالهای بعدی را به شكست مواجه نمودهاند برخورد قاطع دور از هر نوع معامله و پنهان كاری داشته باشیم.
_ایستاده گی و مبارزه را بیشتر از گذشته جدی گرفت، باید آموخت که چگونه به آزادیخواهی و دادخواهی پرداخت، فراموش نباید کرد که نظاره گر بودن و خاموشی اختیار کردند خود جفا بهحق مردم بخصوص زنان و جوانان است.
⁃ برای یك حزب فعال و نیرومند اندیشه بزرگترین سلاح فعالیت و بیان چهره واقعی آن است، بسیاری از رفقا هنوز فكر میکنند كه ما همانا حزب دیروزیم و با آن روش و سیاستها میتوانیم دو باره خود را در جامعه مطرح كنیم به فكر من ایجاد حزبی با خیال و حواس دیروز نه هم ضرور است و نه هم مفید امروز را باید در زمان خودش دید و متناسب با دنیای امروز اندیشه و سیاستهای خویش را عیار و بهپیش رفت البته ارزشهای مفید و مطلوب سیاستهای دیروز را غنی ساخت و ادامه داد، ما نباید به وحدت چهرهها و افراد تأکید نماییم هر گاه اندیشهی ما مولود ادویهی درد مریض امروز و نسخهی خوب برای فردای او باشد، پس هماناست که مردم خود به خود در کنار ما قرار میگیرند.
حزب نیرومند به ساختار دموكراتیک و همه گیر ضرورت دارد بهتر خواهد بود تا مسؤولین و رهبری كوتاه مدت آنهم با رأی سری و مستقیم انتخاب و میدان داده شود به همهای آنانی که شایسته گی رهبری و سازماندهی را دارند.
⁃ در طی سالهای سپری شده یک تعداد شخصیتها و اعضای احزاب مطرح شده دلسرد و گوشهای تنهایی اختیار نمودهاند ضرور است به هر یك مراجعه و قناعت شان فراهم و دوباره به خانواده آزادی خواهان، ترقی خواهان و مبارزان نجیب وطن و مردم بسیج شوند.
⁃ یك واقعیت عینی را باید پذیرفت كه بیشترین اعضای این احزاب همانهای اند كه دیروز در حزب دموكراتیك خلق حضور و فعالیت داشتند جوانترین این نسل بیش از پنجاه سال عمر دارند و در دو دهه آینده بیشترین اینها را از لحاظ جسمانی و روانی با خود نخواهیم داشت آنجاست كه بحران سیاسی جنبش را تهدید میکند پس چهبهتر است به جوانان اعم از دختران و پسران تكیه نماییم و زمینه دهیم برای ساحه فعالیت و عملكرد جوانان.
امروز اكثریت مسؤولین این احزاب را كهن سالان تشكیل میدهند و یک تعداد یك قدم هم از موقف و وظیفه خود عقب نمیروند در حالی که این درک را دارند كه جوانان بهتر و بیشتر و در پهلوی آنها برای جنبش ترقیخواهانه با ارزش و مفید اند، لازم است تا از تجربه، درک و فهم بزرگان كه سالهای طولانی جوانی و زنده گی خود را وقف وطن و مردم نمودهاند استفاده شده و در صورت ضرورت مشاورین خوب باشند. تكیه بر جوانان و زنان به معنی آینده روشن و بهتر از امروز بوده در عدم موجودیت جوانان و زنان فاجعه جبران ناپذیر پیشرو خواهیم داشت. بهتر خواهند بود تا حزب را از مرد سالاری نجات دهیم و ساحه فعالیت و موجودیت زنان را وسیعتر سازیم.
⁃ آنچه میخواهم بهصراحت بیان دارم این است كه ایجاد یک حزب واحد و سراسری همهای بقایای دموكراتیك خلق و شخصیتهای ملی، مترقی و دموكرات دور از امكان بوده و شاید هم ضرورت آن احساس نگردد و از طرف دگر تجارب و درسهای پنج دهه گذشته نشان داده كه رهبران احزاب پس از اتحاد هنوز هم در فركسیون و حلقههای خود باقیاند و در فكر رهبر شدن قرار دارند پس چهبهتر است تا در قدم نخست به ائتلاف سیاسی احزاب و سازمانها پرداخت و بعد در اندیشهای ایجاد جبهه وسیع نیروهای ملی، مترقی و دموكرات شویم.
خوشبختانه در روزهای اخیر شاهد ائتلاف جدید برخی احزاب، سازمانها و شخصیتهای مستقل سیاسی و اجتماعی (ملی و دموکرات) هستیم، تولد این ائتلاف را که نتیجه زحمات چندین ساله وطنپرستان و ترقیخواهان است به فال نیک گرفته و ضرورت ایجاد آن را یک امر مهم و حیاتی میتوان حساب کرد.
در سی سال گذشته ما شاهد ائتلافهای مختلف سیاسی بودیم که نتوانستند شاخ و پنجه بکشند و در ریشه نابودی خویش را تماشاگر بودند، با تکیه بر تجارب تلخ و شیرین گذشته ضرور است تا این ائتلاف از گذشته بیاموزد و آینده خود را چنان رقم زند که با شیمه بیشتر برای حضور داشته باشد.
چند پیشنهاد برای ائتلاف جدید و هم رزمان خویش دارم:
۱- نیاید اجازه داده شود که این ائتلاف قربانی اهداف خودخواهانه و خودمحورانهای افراد و گروهها قرار گیرد، باید این حرکت را با همه و برای همه ساخت.
۲- مهم ترین وظیفه و رسالت ائتلاف برآمدهای سیاسی و سیاست میباشد، این حرکت سیاسی باید موقف خوبش را در قبال وضعیت سیاسی موجود افغانستان روشنتر ساخته و پاسخهای روشن نسبت به چالشهای موجود سیاسی افغانستان داشته باشد، ائتلاف هم زمان با سیاست و رخدادها حرکت کند و شعارهای متناسب با روند سیاسی کشور پیشکش و برای تحقق آن جسورانه گام بردارد.
۳- زمانی این ائتلاف میتواند زنده باقی بماند که در داخل و خارج از کشور موجودیت خود را ثابت سازد زیرا هدف عمده همانا فعالیت سیاسی در افغانستان و تغییر بزرگ به نفع انسان دردمند آن سرزمین است.
۴- نهایت مهم است تا تکیه گاه اساسی این ائتلاف جوانان و زنان باشد، بیش از هفتاد فیصد جمعیت افغانستان را جوانان تشکیل میدهد و نیم پیکر آن جامعه دختران و زنان اند پس مراجعه به آنها به معنای زنده ماندن و آینده نگری است.
۵- این ائتلاف از محور چند حزب و سازمان ایجاد شده از بدنه دموکراتیک خلق فراتر گام برداشته به مرکز اتحاد و همدلی تمام ملیگرایان و دموکراتها تبدیل و واقعاً به نیروی فعال تبدیل، در نهایت نیروی باشد برای تغییر امروز و فردای افغانستان. بهتر خواهد بود تا دروازه مذاکره و مفاهمه با تمام شخصیتها، گروهها و ائتلافها باز گردیده و برای یک حرکت کلان سیاسی فکر و عمل کرد.
رفقا و دوستان گرانقدر!
وحدت را نمیتوان خرید، وحدت را نمیتوان گدایی كرد، وحدت را نمیتوان در لابهلای کتابها جستجو كرد ضرور است برای وحدت اعتماد سازی كرد و قبلاً به آن وفادار بود و شجاعانه رزمید در غیر آن حقیقت نی بلكه سراب خواهد بود. بگذار آنچه میسازیم انعكاس دهندهای خواستهای بر حق مردم به خاطر دموكراسی، عدالت اجتماعی، آزادی، صلح، امنیت و رسیدن به جامعه دارای تمدن و پیشرفت انسان و انسانیت باشد.
ما به دگرگونی فرهنگی و فكری نیاز مبرم داریم!
شعار دوست هر قدر زیاد و مخالف هر قدر کم را در عمل باید تحقق بخشید!
درودها
ششم اپریل ۲۰۲۲