در این اواخر سروصداهای مبنی بر دفاع از قوم خودی و مخالفت با اقوام دیگر از طرف بعضی از شخصیتهای که خود را آگاه امور میدانند و میخواهند از یک قوم خاص نمایندهگی کنند بیشتر گردیده است آنها میخواند تمام معضلات و مشکلات موجود را ناشی از عملکرد و حتی خصوصیات بعضی از اقوام کشور وانمود سازند. تا بتواند نقش استعمار، معضلات تاریخی و تأثیرات طبقاتی اجتماعی را انکار نمایند.
سروصداهای ناشیانه و غیرمسئولانه قومگرایی به حال مردم به خون تپیده و مظلوم کشور ما سودمند نیست و هیچیک از اقوام برادر ساکن در قلب پرتپش آسیا از اظهارنظرهای کرسی نشینان و روشنفکران بیدانش که در عقب قوم و مذهب پنهان هستند نفعی نخواهند برد. از اعمال قوم گرایانه تنها منافع آنانی تأمین خواهد گردید که نمیخواهند در نقشه سیاسی جهان کشوری بنام افغانستان وجود داشته باشد.
گرچه پدیده منفور و دور از اخلاق و عواطف انسانی قومگرایی و برتریجویی نژادی سابقه طولانی در میان انسانها داشته و متأسفانه تاکنون هم گوشههای از جهانهای جهان در آتش آن میسوزند. قتل جوانان سیاهپوست در جادههای امریکا به دست پولیس و مخالفتهای علنی نژادپرستان اروپایی با پناهنده گان آسیایی و آفریقایی نمونههای بارز نژادگرایی و قومگرایی است.
فاشیستهای نوین و نژادپرستان در اروپا قدرت و امکانات بیشتر کسب نمودهاند و حضور آنها در بعضی از پارلمانها ازجمله در پارلمان اتحادیه اروپا چشمگیر است. بنا بر آن افغانستان عزیز مانند سایر کشورهای جهان از موجودیت اختلافات و تبعیضات قومی، سمتی و مذهبی به دور نبوده و در آینده نیز بهآسانی نجات نخواهد یافت. کشور واحد و پرافتخار افغانستان بعد از وفات احمدشاه ابدالی و پسرش تیمور شاه زخمهای خونین بر پیکرش از اثر شمشیر تعصبات جاهلانه و خودخواهی قومی دارد که باید مداوا گردد باوجود تلاشهای امیر شیرعلی خان و شاه مترقی اعلیحضرت امیر امان اله خان برای وحدت و همبستگی اقوام ما، شاهان مستبد و حکام جیرهخوار ازجمله محمد هاشم خان صدراعظم بنا بر اشاره مراجع خارجی گامهای را بهسوی افتراق و بیگانه گی شدن برداشتهاند که مایه شرمنده گی و خجالت تاریخی آنها میباشد.
شاهان مستبد افغانستان در حالی به قومی امتیاز میدادند و قومی دیگری را تحتفشار و شکنجه قرار میداند که در دربارشان از هر قوم و از هر سمت همکار و بالانشین داشتند. مناسبات سران اقوام افغانستان مربوط به طبقات دارا تا حد مناسبات شخصی و خانواده گی وجود داشت و تا اکنون ادامه دارد. اختلافات قومی و برتریجویی نژادی شیوهی کار نظامهای آلوده به فساد و طبقات مرتجع و سودجو است که در طول تاریخ برای حفظ و بقای حاکمیت شان اختلافات قومی سمتی و مذهبی را دامن زدهاند و هماکنون به دستور بادار تاریخیشان انگلیسها به شعار تفرقهانداز و حکومت کن ادامه میدهند.
پوشیده نیست که نظام سرمایهداری امروز مسلط برجهان برای تحقق سیاست جهانیشدن نظام سرمایهداری و رسمیت بخشیدن اندیشههای لیبرالیزم نوین درصدد به راه انداختن اختلافات قومی و نژادی و پارچه کردن دولتهای بزرگ چندملیتی جهان میباشند. متناسب با بحران سرمایهداری و ناکامیهای عملی آن، اختلافات نژادی و قومی تشدید گردید تا باشد راهی برای نجات این سیستم منحط جستجو گردد.
امروز کرد ها، عربهای تشیع و تسنن عراقی چرا نمیتوانند باهم همزیستی داشته باشند حالان که این همزیستیها و زندهگی مشترک حداقل یک هزار سال سابقه دارد. دامن زدن اختلافات میان قبایل مختلف عربی لیبیا، تبعیض و خشونت مقابل کردهای ترکیه، همچو دوام چندین ساله نظام آپارتاید در افریقای جنوبی، تجزیه فدراسیون یوگوسلاویا به چندین کشور قومی و کوچک، مظالم و جنایت رژیم صهیونیست اسراییل لکههای سیاه و ننگین است بر جبین نظام فاسد و جهانخوار سرمایهداری.
دیده میشود که سران قومپرست و برتری جویان نژادی در سراسر جهان در زمره نوکران و وابستگان استعمار کهن و نظام جهانخوار و سرکوبگر سرمایهداری امروز هستند که توانستهاند بعضاً با سوءاستفاده از خواستهای برحق قانونی و دموکراتیک اقوام و ملتهای گوناگون و آن اقوام که در طول تاریخ تحت ستم استعمار و مظالم اجتماعی طبقات حاکم قرار داشتند خود را به مقام رهبری قومی برسانند و برای بازمانده گان استعمار کهن و وارثان ناخلف آنها خدمت نمایند.
قومگرایی و برتریجویی نژادی با هیچیک از مکاتب فکری و ادیان معتبر جهان مطابقت ندارد. دین مبین اسلام شرافت وبرتری انسان را در تقوا و پرهیزگاری آن میداند نه ارتباط آن با قوم و ملت. در اسلام عرب با عجم و عجم با عرب تفاوت ندارد. علوم مثبته و انسانشناسی تشریحی میرساند که انسانها دارای ساختار واحد آناتومی و فیزیولوژیکی هستند.
و این شرایط محیط زنده گی است که انسانهای بااستعداد کم و یا زیاد و تواناییهای ذهنی و جسمی مختلف به وجود میاید انسانها با ساختار فزیکی واحد خصوصیات ذهن معین را از نیاکان شان به ارث بردهاند. تلاشهای قوم گرایانه و نژادپرستانه نهتنها باعث افزودن فقر و بدبختی گردیده است بلکه دامنه نابسامانیهای زنده گی را افزایش داده است؛ و موانع بزرگ را در راه ترقی و پیشرفت جوامع بشری به وجود آورده است. شعار علمی و پرافتخار برای انسانهای آگاه و متعهد همانا دفاع از منافع انسانیت و توجه به نیازمندیهای انسان زحمتکش است. انسانی شجاع و قهرمان محسوب میگردد که در سنگر دفاع از منافع نیازمندان و مظلومان قرار داشته باشد؛ و شرایط زنده گی آبرومندانهء بهتر کار و زنده گی را برای مردم مساعد سازد و حقوق انسانهای تحت ستم را از کام نهنگهای که هیچ مرز قوم و مذهبی را نمیشناسند و گرگان لاشخور بیرون نمایند. اصل مهم و معتبر علمی انست که مبارزه به خاطر خواستهای دموکراتیک و حقوق انسانی اقوام غرض ترقی و رشد مناطق مربوط، انکشاف فرهنگ و زبان به اصول دموکراتیک قانونی استوار باشد و تقاضای حقوق و امتیازات قومی نباید متوجه سلب حقوق و امتیازات اقوام دیگر گردد؛ و همچنان هیچیک از اقوام کشور نباید خواستههای خود را بر سایر اقوام تحمیل نماید مثل آنکه در ترکیه تلاش میشود تا سایر اقوام ساکن آن کشور مانند کرد ها و علویها هویتهای قومی، زبانی و تاریخی خود را فراموش کنند که این عمل نهتنها در ترکیه بلکه در سراسر جهان غیرممکن است. نابودی سرخپوستان و بومیها در امریکا و استرالیا ازجمله جنایات بزرگ صورت گرفته در تاریخ بشریت هست که هنوز هم بعضیها آرزو دارند تا سیاست حذف اقوام و نابودی هویتهای قومی غیرخودی را عملی سازند.
در اثر اختلافات قومی و دامن زدن به آن در سطح دولت افغانستان، قانون تحصیلات عالی تصویب نگردید، تذکره الکترونیکی باوجود توشیع قانون ثبتاحوال نفوس از توزیع بازمانده است. دیده میشود که دامنه اختلافات قو می و قومپرستی سراسر نظام موجود را گرفته و قومگراهای پرقدرت در پارلمان و مقامات ریاست جمهوری و ریاست اجرائیوی وجود دارند. موجودیت افراد قومگرا در مقامات دولتی میرساند که شخصیتها از اول در جال قومیت گیر ماندهاند. خطرات نباید دستکم گرفته شود قومگرایی آسیبهای متوجه سلامت اجتماع و آزادی و استقلال کشور گردانیده است که قابل تشویش و نگرانی میباشد بنا بران وحدت و همبستگی ملی افغانها تحت درفش واحد افغانستان متحد آزاد و سربلند وظیفه مقدس و تأخیرناپذیر هر باشنده این سرزمین تاریخی و پرافتخار میباشد و در آینده نیزخواهد بود.