در حاشیه هشت مارچ
آیا بازهم تاریخ بالای مردم وطن ما تکرار خواهد شد؟
در گام نخست، هشت مارچ روز بینالمللی زنان جهان، این روزی فراموش ناشدنی به خاطر پیکاری آتشین برای کسب حقوق مادی معنوی زنان جهان که دژ استثمار کننده گان خون آشام امپریالیزم را به لرزه آورده بودند، میباشد. این روز را به تمام بانوان کشور وجهان از ژرفای قلب تهنیت عرض نموده و کسانی که به خاطر ارمانهای والای عدالتخوهانه این راه جانهای شیرین خودرا ازدست داده اند، روح روان شان شاد وخاطره های گرانبهای شان گرامی باد.
هشت مارچ امسال درزمانی تجلیل میشود که زنان کشور ما شاهد رویداد بزرگی تاریخی میباشند؛ این رویداد به سرنوشت زنان افغانستان درزمینه نقش و سهم گیری شان درعرصه های اقتصادی واجتماعی وسیاسی بر شالوده یی امضای موافقه نامه صلح با امریکا مهم بوده که چگونه دراینده رقم زده خواهد شد. این موافقت نامه به تاریخ 29 فبروری 2020، میان وزیر خارجه دولت امریکا وطالبان درشهر دوحه پایتخت قطر به خاطر قطع جنگ وصلح سراسر ی وخروج عساکر امریکا با اشتراک عده یی سران کشورهای جهان اما بدون نماینده دولت جمهوری اسلامی افغانستان به امضا رسید، میباشد. به این رو برای اینده زنان کشور سرنوشت ساز وتعین کننده است؛ تا بفهمند که طالبان بعداز رسیدن به توافق کلی اتش بس وختم جنگ با دولت افغانستان، واشتراک دردولت اینده افغانستان، رویکردهای شان درقبال قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان، بالخصوص درمورد زنان چگونه خواهد بود! آیابه دستاوردهای هجده ساله مردم ما درزمنیه ارزشهای شهروندی ومدنی و حقوق زنان تمکین خواهند کرد ویا نه؟
برای دگراندیشان ونیروهای چپ دموکرات وملی ماهیئت دولت مطرح است که این دولت چگونه خصوصیات سیاسی اقتصادی واجتماعی خواهد داشت تا همه اقشار مردم اعم زن ومرد منافع خودرا دران بیبنند. ازانجایکه سنت مردسالاری در جامعه حاکم است که زنان همیشه در تب سوزانِ خشونت دولتهای قبلی واخص دولت مستبد واقتدارگرا ومتحجرطالبان سوخته اند وازان نگران هستند. به اصطلاح عوام:«مارگزیده از ریسمان کج میترسد»، مبادا بازهم خشونهتای ناشی از تعصبهای قومی ومذهبی دوباره تازه شود و زنان در بیرون خانه به مصروفیتهای اجتماعی و مدنی اشتغال نه داشته باشند؛ بدون مردینه یعنی به اجازه شوهر، یاپدر، مادر وبرادر بیرون رفته نه توانند وخشونتها ی خانواده گی تشدید یابد و با کوچکترین اشتباه وخلاف رفتاری به محکمه معرفی تا حکم شلاق زدن و سنگ سار وغیره علیه شان فیصله و عملی شود!
خشونت علیه بانوان کشور ما به شکل دلخراش وحزین اور وجود دارد. این امر برعلاوه که خلاف ارزشهای حقوق بشر است، یک امر فراگیرشده است. رعایت واحترام به ساختار کلی مرد سالارانه وهنجارهای فرهنگ دینی ومذهبی وقومی درزند گی خصوصی باشندگان کشورما تبدیل به یک امرحتمی وضروی میباشد. به این رو بادرنظرداشت این چالشها زنان کشور در لابلای تاریخ پیگیرانه برای اعاده حقوق خود به طور
دوامدار مبارزه کرده ودربدترین شرایط برای اجرای عدالت خواهی کوتاه نه آمده اندوجنبش بزرگ خویشرا را تشکیل داده وبه دورآن بسیج شده وبرای تحقق عدالت بین زن ومر مبارزه کرده اند. براین اصل سازمان دموکراتیک زنان کشور تحت قیادت زنده یاد اناهیتا راتب زاد شخصیت فراموش نا شدنی جنبش زنان درسال 1344 مطابق 1965 ترسایی نهاد یافت که قاطعانه وسربازنه برای حقوق زنان کشور از هیچ نوع پیکار انسانی دریغ نه ورزیده است. نتایج وموفقیتهای بزرگی را نصیب شده اند وبه مثابه سپر مطمئن زنان کشور علیه هرنوع بی عدالتی استقامت پیگیرانه کرده اند. این سازمان بعداز احراز حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان در هفت ثور 1357 کارهای برزگی را برای اعتلای زندگی اقتصادی، اجتماعی وسیاسی وفرهنگی انجام داده است. زنان به مثابه مردان ازتمام ارزشهای مدنی وشهروندی مستحق بودند ودرساختارهای سیاسی واداری فرهنگی در مقام برجسته یی قرار داشتند. متاسفانه بعداز قدرت گرفتن تنظیمهای جهادی واستقرار حکومت مجاهدین وشروع جنگهای داخلی زنان بیشترین صدمه را متقبل ومورد تجاوز وکشتار جماعتهای مختلف قرار می گیرند. سپس درسال 1371 خورشیدی با ظهور طالبان زنان افغانستان دچار شوک بزرگی تاریخی می شوند که تلخ ترین دوره برای زنان میباشد و زنان مانند قرون وسطی درخانه گوشه نشین ودرحاشیه جامعه قرار گرفتند. ازتمام عرصه های مدنی واجتماعی محووناپدید شداند. همه ازادیهای مدنی زنان ممنوع شد حتی گشتن بدون مرد. با این همه قیودات زنان شجاعیی بودند که درکابل وهرات تظاهرات مدنی را اغاز کردند که ازجانب طالبان سرکوب شد. برعلاوه این دشواریها، گروهی اززنان به شمول ثریا پرلیکا، روشن جان و سیما جان سمروسایر فعالین دیگر زنان بطور مخفی اقدام به فعالیتهای فرهنگی واجتماعی نمودند، ازانجمله گروهی بنام «سوزن طلایی» ایجاد کرده بودند که به طور پنهانی زیر پوشش کارهای هنری زنان را درمنازل اموزش می دادند.
خشونت علیه زنان در طول تاریخ بالای زنان کشور به انواع مختلفی تحقق یافته که باعث
کشته شدن وبی خانمان واواره شدن هزاران تن انهاشده اند. روحیه مردسالاری برعلاوه دموکراسی وارداتی وارزشهای مدنی بعداز حکومت طالبان درزمان حامد کرزی و اقای اشرف غنی مانند سایر کشورها اسلامی هنوزهم وجود دارد؛ مردم براساس مقدسات اسلامی که برای شان توسط روحانیون و مبلغین فقهای مذهبی تفسیر شده با زنان برخورد دارند. حقوق مدنی زنان به طور شاید باید انجام نمیشود، تنها درشهرها ومراکز ولایات وکابل خردورزان وروشنگران نسبت به دهات ومحلات دوردست احترام به یکدیگر قایل میباشند... خشونت از لت وکوب تا کشتن وزدن با ابزار نارینه وجاریه ویا تلاقهای اجباری صورت میکیرد. دختران جوان که به بلوغت میرسند زیادترین انها بدون اختیارورضایت خودش توسط والدینش به شوهر داده میشود. نظر به گذارش سازمانهای مدنی درافغانستان:«افراط گرایی مذهبی وساختار مردانه قدرت سیاسی، 40 درصد، سنت های قبیلوی ارزشهای مردسالاری وکلیشه های جنسی 37.8 درصد، عدالت غیر رسمی، نابرابری حقوق، خشونت علیه زنان وامنیت، 21.2 درصد » میباشد.
با درنظرداشت نکات فوق باآ مدن طالبان، آیا فضا همان فضای هجده سال قبل خواهد بود؟ ویا تغییرهای درافکار شان بوجود امده خواهدبود که بگویند «دین از سیاست جدا» ووظیفه شخصی هرانسان میباشدو هرکس جواب دهند ه عمال خود است!
علی رستمی هفت مارچ 2010 کشور المان.