انسان از آغاز پیدایش به خاطر زنده ماندن در جستجوی ضرورتهای اولیه با تلاش مداوم راههای دشواری را پیموده است. پس از پایان مرحلهی اول تاریخ و گذار از کمون اولیه در جریان تقسیم کار و ظهور تضادهای طبقاتی پر از خیزشها، توفانها و قربانیهای فراوان دورههای برده داری، فیودالی و سرمایه داری را پشت سر گذاشته و در راستای مبارزات ضد استبداد و استعمار، استثمار، ظلم و بیعدالتی، جوامع بشری دستخوش تغییرات و تحولات گسترده گردیده است که با عکسالعمل شدید طبقات دارا روبرو گردیده و در اثر لشکرکشیها، جنگهای خانمانسوز و غارت ثروتهای طبیعی کشورها، فقر و شگافهای عمیق و تضادهای شدید آشتی ناپذیر را به وجود آورده مبارزات طبقاتی بین غریب و غنی را شدت بخشید.
بنا بر آن باید گفت که فقر معلول است نه علت. فقر معلول علتهای گوناگون و گسترده یعنی برخورد ظالمانهی زورمندان و حاصل تضادها، جنگها، تجاوزگریها، وحشتها، لشکرکشیها، غارتها، کشتارهای وحشیانه و بیرحمانهترین دشمنان بشریت است.
طوری که معلوم است در عصر ما، عصر تسخیر کیهان هرقدر که روند علوم، ساینس و تکنالوجی پیشرفته به اوج خود میرسد به همان اندازه فقر شدیدتر و اوضاع اقتصادی جهان پیچیدهتر میگردد که به ظهور جنبشهای آزادیخواهی، عدالتخواهی، برخوردهای طبقاتی و خیزشهای دادخواهانه منجر میشود.
چنانچه در راستای جنبشهای مردمی و خواستههای برحق مردم بالاخره در سال ۱۹۸۷ خیزشهای بیش از یکصد هزار نفری تودههای زحمتکش فرانسه در شهر پاریس روز جهانی مبارزه با فقر را که در محل امضای اعلامیهی جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ بوده است ثبت تاریخ نمود ه اند و بنیاد گذار آن ویرسنیسکی بود ه است. پس از چهار سال مرگ او در سال ۱۹۹۲ سازمان ملل متحد روز ۱۷ اکتوبر را بنام روز جهانی مبارزه با فقر به رسمیت شناخت تا این مبارزه شکل جهانی را به خود گرفت.
در کشور ما افغانستان با درد ودریغ که فقر بطور استثنایی باشدیدترین رنج جانکاه و گسترده ترین مصیبت تاریخ براکثریت عظیم جامعه سایه افگنده است و به خاطر رد وریشه یابی وراه نجات از ین بلای بزرگ به سه نکته ی مهم مکثی خواهیم داشت.
ـ علل وعوامل فقر.
ـ اثرات ونتایج فقر.
ـ راه نجات از فقر.
علل وعوامل فقر
موقعیت جیو استراتیژیک کشور، تاخت وتاز کشور های بیگانه واستعماری، کشمکشهای خاندان محمد زایی وسدو زایی ها بر سر تاج وتخت، وبرخورد ظالمانهی نظامهای استبدادی خاندان آل یحیی ونگهداشتن مردم دربیش از نیم قرن در جهل وگرسنگی وصدها عوامل دیگر افغانستان را یک مرحلهی تاریخی عقب انداخته واز کاروان ترقی بدور نگهداشته است.
یکی دیگر از عوامل عمده ی فقر، جنگ تحمیلی وتجاوزکارانه از خارج افغانستان است که نزدیک به نیم قرن دیگر وطن ما را در آتش وخون فرو برده است و در اثر آن صدها هزار نفرشهید و میلیونها نفرمعلول ومجروح، بیخانمان ومهاجرگشته اند. مزید بر آن تخریب و انهدام زیر ساختار های اقتصادی، فروپاشی اجتماعی وفرهنگی، غارت ثروتهای طبیعی کشور، از بین رفتن بند وانهار، تخریب زمینهای زراعتی، وشغل دام پروری وصنایع، فروپاشی صنعت وتجارت، ترویج زرع وقاچاق مواد مخدره، فشارهای جانکاه سود وسلم، رسم ورواجهای کمر شکن ونبود یک دولت قوی با اراده ی آزادی عمل و مبرا از چالشهای درونی وبیرونی از یکسو واز جانبی هم موجودیت نفاق ملی وتعصبات قومی، سمتی، زبانی، مذهبی وجنسیتی عواملیست که مملکت به جولانگاه تروریستان پرتاب شده از خارج وآتش افروزان جنگ طلب مبدل گردید ه و در اثر آن مرض، جهل، بیسوادی، فقر وبیکاری، بیماری وبد امنی و مهاجرت دامنگیر قلب آسیا گردیده است.
مزید بر آن بیکاری ومحرومیت اکثریت عظیم جامعه ازاشتغال، ودرآمد معشیتی فضای کشور را بسوی قهقرا پیش میبرد. در کشوریکه بیش از ۸۰ در صد بیسواد هفت میلیون کودک محروم از مکاتب، بیست ملیون بیکار از جمله شش میلیون جوان اکثراً تحصیلکرده محروم از حق کار باشد، در کشوریکه جنگ ترور وآدمکشی وحشت وحملات انتحاری ادامه داشته واکثریت عظیم مردم آن زیر خط فقر باشند، در کشوریکه رشوت، قاچاق مواد مخدره، اختلاص، چپاول دارایی عامه وغصب زمین یک امر عادی پنداشته شود و میلیاردها مترمکعب آب آن بکشور های همسایه سرآزیر گردیده وبرق آن از خارج تمویل گردد.
درکشوریکه از نبود اراده ی انکشاف و احداث زیر ساختار های اقتصادی و دستگاهای صنعتی مردم آن در زیر خط فقر و منتظر نان از خارج باشند و هزاران جوان قربانی رسم ورواجهای مزخرف کمر شکن شده وآنسوی خط مظاهروابستگی عناصرفرمایشی، سفارش شده از خارج، غیر مسلکی، ناکا ره، رشوتخوار واختلاصگر، فاسد، ظالم وزورگوی، قانون شکن وبیعدالت وجود داشته باشد، ومیلیونها ها دالر از خون ملت دزدیده شده وبخاطر روزهای مبادای شان به بانکهای خارج انتقال یافته باشد،
درکشوریکه هزاران هزار انسان متخصص ومسلکی وشخصیتهای ملی دلسوز وبا اعتبار مجرب وکارکشته باز نشسته باشد چگونه میتوان فقر را ریشه کن کرد؟
اثرات فقر بر جامعه
تاثیرات نا گوار فقر بر جامعه جهل، مرض، بی نانی، بد امنی، مهاجرت وده ها اثرات ناگوار دیگر است که بر علاوه ی اینها بر اخلاقیات جامعه تاثیر مستقیم دارد. طوری که تذکر داده شد از جمله ی مهمترین اثر گذاری فقر بر جامعه مسله ی نان است در چنین عصریکه فضا بدست انسان تسخیر میشود ولی در افغانستان تا هنوز مسله نان حل نگردیده است زیرا که عوامل جنگ، استبداد وارتجاع این فرصت را نداده بلکه نان را از گلوی مردم ربوده اند. در حالیکه افغانستان سبد نان آسیا محسوب میشود ولی مردم آن منتظر یک لقمه نان از خارج بوده واز حاصل کار خود دور نگهداشته میشوند زیرا دشمنان افغانستان از مردم غیور افغانستان در هراس اند ازین سبب غرور مردم را نشانه گرفته اند.
طوری که بهمگان معلوم است یکی از نتایج عمده ی فقر بحران امنیتی ونا امنی است که درین اواخر به اوج خود رسیده است. گفته میشود که عده یی از مقامات مسُول خود در جریان رسیده گی به اوضاع نا بسامان امنیتی دست بکار شده تا شرایط اوضاع را در کنترول داشته باشند ولی با اقدامات روبنایی راه بجایی نخواهد رسید زیراکه بد امنی مسبب سببهایی است که اکثراً از فقر منشا ُ میگیرد؛ یعنی فقر وبیکاری هزاران بلا وبحران را در جوامع به وجود می آورد تا وقتیکه قبل از تلاش های امنیتی به سببها، عللها وعوامل بی امنیتی توجه جدی صورت نگیرد چنین تلاشها نتایج گذرا خواهد داشت در حالیکه مبارزه با بد امنی اساسات بنیادین میخواهد لذا با احساسات سطحی نگری نمیتوان دردی را مداواکرد.
بقول معروف: سرشک از رخم پاک کردن چه حاصل +علاجم نما کز دلم خون نیاید. بدین معنا که در افغانستان قبل از تلاش به خاطر تا مین امنیت مبارزه ی جدی با عوامل بد امنی اهمیت حیاتی دارد که این خود نمایانگرمبارزه با فقر وبیعدالتی وتامین حقوق بشر بوده که مستقیماً به امنیت وآرامش مردم بستگی دارد.
در خبر است آنگاه که موضوع حکم قاضی مبنی بر دست بریدن یک نفر دزد را جهت
مشوره از بهلول دانا پرسیدند، بهلول دانا چه گفت؟ جواب معلوم است. بهلول دانا چنین فرموده بود که هردو طرف مطالعه وتحقیق شود که دزد سیر بود یاگرسنه؟
این بدان معناست که پروسه ی کاري مسولین امور مستلزم کنترول وبازخواست جدی در امر تطبیق قوانین میباشد که در سطح عالی رشد داده شود.
یکی دیگر از اثرات فقر در جوامعه ترک دامان مادروطن ومهاجرت بکشور های بیگانه میباشد که فرار مغزها ونیروی کارا مصیبتهای ملی را در پی دارد.
راه نجات از فقر
راه نجات از فقر اقدامات اساسی واجراات بنیادی میخواهد در قدم نخست باید عوامل وعلتهای فقر جستجو وشناسایی گردد زیرا که فقر خود زاده ی عملکرد انسانهای آزمند جهان است. واضحاً کسانیکه ماهیتاً منافع وبقای خود را در جنگ می بینند خصلتاً جنگ را با پیام صلح بدیگران تحمیل میکنند.
بهمگان روشن است که از پیدایش آدم تا ایندم مبارزه ی اکثریت جوامع یعنی تودههای میلیونی زحمتکش با اقلیتهای استثمارکننده ادامه دارد پس چرا با قدامت هزاران سال مبارزه به خاطر نابودی فقر هنوز هم فقربشکل مستدام وجود دارد؟
در حالیکه همه میدانند ریشه کن کردن فقر مستقیماً به صلح وامنیت جهانی مرتبط است زیرا که هر کشوری جز خانواده ی جهانی است بنا بر آن مجامع بزرگ و نهاد های فعال جهاني که میخواهند فقر ریشه کن گردد جنگ را از کشور های افغانستان، سوریه، لبنان، عراق، یمن، لیبیا، فلسطین، شاخ افریقا، سومالی ودیگر نقاط جهان متوقف سازند صدا ها وفریاد های جانکاه مردم خسته از جنگ را بشنوند و خواستههای شان را تحقق بخشند. هرچند بدور از تصور نیست که اوضاع نا بسامان جاری در افغانستان انگیزنده ی تحولات سیاسی وتغیرات بعدی خواهد بود ولی این رسالت روشنفکران وچیز فهمان وطنپرست وصلح خواه جامعه است که با همبستگی متحدانه همه بدور هم با آگاهی وخرد سیاسی بتوانند مردم را از حالت بد بختی نجات دهند.
در کشور ما افغانستان راه نجات از فقر، استقلال عمل، اتحاد نظر وعمل مسُولان امور، حکومت داری خوب، مدیریت بهتر، پاکی وصداقت، دلسوزی ورعایت قانون، دفاع از حقوق بشر، باز خواست وعدالت، رفاه همگانی، بلند بردن احساس وطندوستی واحساس مسُولیت ی بیشتر، کنترول ونظارت در اجراات امور، مجازات متخلفین، ناقضین عدالت وحقوق بشر، مبارزه با زرع وقاچاق مواد مخدره، جلوگیری خود سری، قانون شکنی، تشدید اندیشه های اجتماعی وتفکر جمعی، کسب اعتبار مردم، دادن امید واطمینان بمردم وووووبسیار نیازمندیهای مبرم و حیاتی دیگر.
در کشور ما دشمنان افغانستان آنقدر کارد را به استخوان مردم رسانده اند که هرکس به خود فکر کند نه برای وطن وجامعه، فردي فکر کنند نه بشیوه های جمعی وبزعم آنها مردم قوت وحوصله ی افکار اجتماعی را نداشته باشند؛ زیرا دشمنان قسم خورده ی افغانستان از اتحاد وخواستهای متحدانه ی مردم در هراس اند وشرایط دهشت و هیجان انگیز حاضر مطابق به سناریوی دشمنان داخلی وخارجی افغانستان طوریست که میخواهند علاوه بر ایجاد نفاق ودامن زدن بر تعصبات، معتاد ساختن، بیکار ساختن وبیمار ساختن، اخلاق جامعه را تغیر دهند تا هر فرد جامعه فقط بحال وروزگار خود فکر کند تا تفکر جمعی.
راه نجات از فقر مستلزم تلاشهای دلسوزانه ی دولت وهمبستگی ملت میباشد که در قدم اول باز هم کار به اهل کار سپرده شود. عناصر دلسوز، مسلکی ومتخصص بجای اشخاص نا کاره مقرر شود، از مقرری های مصلحتی غیر ضروری وسفارشی، گرایشهای قومی، سمتی زبانی وغیره خود داری شود وبجای آن منافع ملی در نظر گرفته شود.
دولت وملت به خاطر ریشه کن کردن فقر وبد بختی در کنار هم و در مبارزه ی متحدانه با عمل مشترک کارا وموثر فقر را ریشه کن ساخته میتوانند. ساختار های زیر بنایی اقتصاد، ایجاد شغل وکار، تقویه جریان سواد آموزی وکار واقعی فرهنگی، اعمار دستگاه های صنعتی بند وانهار، تقویه ی سیستم آبیاری، بلند بردن سطح بازخواست وتطبیق عدالت درعمل، کنترول جدی از تطبیق قوانین، تشدید مبارزه علیه قاچاق مواد مخدره بشیوه ی عملی، مبارزه علیه قانون شکنی، بیعدالتی ونقض حقوق بشر، مبارزه برضد رشوتخواری، اختلاص وچپاول دارایی عامه واموال وجایداد های مردم، مبارزه علیه فساد، نفاق وتعصبات قومی، نژادی، مذهبی، جنسیتی وسمتی.
همچنان تقویت قوای مسلح کشور این مدافعین سر بکف وطن، استقلال، حاکمیت ملی وتمامیت ارضی ومواظبت دایمی از پرسونل امنیتی کشور مستلزم توجه جدی میباشد. با نظریات و تذکرات فوق وصدها تدابیرجمعی وعملی دیگر میتوان فقر را ریشه کن ساخت و در مبارزه با فقر پیروز گردید.