نوریه تابش کاپیتان تیم هندبال 'صلح آوران' در افطار ماه رمضان همراه با زن برادرش کشته میشود، قاتل به منطقهی طالبان فرار میکند و در پناهگاه قاتلان پناه میگیرد، باز خون زنان به آسانی پایمال میگردد اگرچه اعتراضی از طرف مردم و بخصوص مردان هم نسبت به چنین خشونتهایی دیده نمیشود زیرا نورم اجتماعی و فرهنگی مردم مسلمان افغانستان میپذیرد که چون خانم تابش از شوهرش جدا شده است پس ' مسئله خانوادگی ' است! بروز چنین بیانی خود لفافی سنتی معنا دار است که در مسائل خانواده گی بر اساس باورهای سنتی دینی، همواره زن محکوم است و پرونده بسته میماند!
در این سالهای اخیر در افغانستان شاهد قتل و حذف فیزیکی زنان فعال در عرصههای مختلف اجتماعی بودهایم، به دلایل نامشخصی دانشجویان دختر اختطاف و یا ترور میشوند، در اکثر موارد این قتلها و ترورها با عنوان " مسائل خانوادگی" مختوم میشوند؛ و زنان سیاستمدار و فعال در عرصههای سیاسی تهدید میشوند که دلایل تهدید آنها خلاف شریعت اسلام خواندن کار زنان در عرصههای مختلف بیان شده است . مقامات حکومتی هم با سکوت از کنار آن میگذرند.
دولت افغانستان در دورهی پس از طالب برای فریب اذهان عمومی و شعار تحت عنوان دمکراسی در افغانستان، پروژههای ناکام زیادی زیر نام حمایت از حقوق زنان اجرا نموده که کارهای پروژهای و کوتاه مدتی بیش نبوده است اما این تلاشها خراشی بر سطح جامعهی سنتی و زن ستیزی افغانستان هم وارد نکرده است. گسترش فرهنگ زن ستیزی طبقهی حاکم در تلاش برای نگه داشتن زنان در خانه بوده است.
در این چند سال کنونی که جنبشهای خود جوش زنان با فعالیتهای گوناگون در قالب تشکلهای آنان، هم در داخل افغانستان، اذهان عمومی را با خود همراه میکند و هم افکار خارج از افغانستان را به خود معطوف میکند که نقطهی عطفی بر خروج از جامعهی سنتی افغانستان را بپیماید و انتظارات زیادی را بر خود در تمام جهات حقوقی و انسانی در افغانستان متحمل کرده است، در مقابل آن آزار و اذیتهای جنسیتی در مقابل زنان در داخل اجتماع سیستماتیک شدت پیدا کرده که از دختران و زنان ورزشکار تا دختران در محیط آموزشگاهها مورد تعرضهای جنسی قرار میدهند. نورم مرد سالاری جامعه افغانی نمیتواند قبول کند که زن مانند مرد حقوقی برابر داشته باشد که پشتوانهی این تفکر هم از مذاهب اسلامی نشأت گرفته است.
متأسفانه در جامعهی افغانستان در داخل دو حصار بزرگ ناشی از فرهنگ دینی سنتی، زنان و دختران زیر سن همیشه و بدون استثنا قربانی میشوند یکی حصار ' میانجیگری و فیصله ' و دیگر حصار " مسائل خانوادگی " است که در هر دو مورد حاکمیت تنفیذ قانون با سکوت حامی بینش سنتی دینی در راستای مرد سالاری است؛ یعنی عملا تثبیت شده است که مردم مسلمان خود میتوانند هر موردی را بر اساس باور دینی – بدون در نظر داشتن حقوق انسان - فیصله میدهند که در این فیصلهها دختران زیر سن و زنان قربانی دائمی اند. جدا از عقد دختران زیر سن یا معاملهی آنها در ازای پول نقد، پدیدهی " بد دادن " یعنی فیصله با دادن دختر از خانوادهی قاتل به خانوادهی مقتول برای کسب رضایت؛ که دختر عملا خدمتکار و بردهی خانوادهی پسر میشود، هر چند سرانجام اکثر این دختران به خود کشی و قتل منجر میشود اما باز این روند با پشتوانهی بینش مذهبی بر دوام است.
در بسیاری از خشونتهای حاد از قبیل خودسوزیها و خودکشیها تا کشته شدن دختران جوان با اسلحه پدر و یا تبر برادر در تن ندادن به ازدواجهای اجباری و قتل دختران فراری یا کوچکترین ظن مانند زنگ آمدن تلفن ناشناس – به رگبار بستن زن ۱۶ ساله توسط شوهرش – و... در لفاف " مسائل خانوادگی " قضیه بدون محکومیت کسی تمام میشود. چه بسا جهادیها و زورمندان، زنانِ مخالف و منتقد یا فعال در عرصههای مختلف اجتماعی را به قتل میرسانند و در سناریوی ساختگی با پروسه " مسائل خانوادگی " فیصله مییابد.
اساس و بنیان تمام این جنایات ضد انسانی که بر زنان میرود بر ادله و تفکر مذهبی و سنتی دینی است. از رسم و رواج ناپسند تا ضعف حاکمیت دولت در مقابل آن و عدم برخورد قاطعانه با عاملین خشونت با نفوذ زورمندان مجاهد و مسلمان در روند رسیدگی همه و همه منشأش از باورهای مختلف اسلامی رایج در افغانستان است که قبول کردن این باورها ناشی از کمبود آگاهی و پایین بودن حداقل دانستنیها از حقوق انسان است.
آیا امکان دارد پیامبری که دخترانش قربانی خشونتها شده باشد و در حق آنها خواهان اشد مجازات برای عاملان خشونت باشد اما دینی معرفی کند که مالامال از خشونت بر علیه زنان باشد؟ آیا منطقی است که خدای او دینی ضد زن را معرفی کند اما بر علیه تفکر و دستان شکنجهگر ابولهب شعار بدهد و " تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ " را بگوید که دو عروسش - زینب و ام کلثوم، دختران پیامبر ص - را تا حد دیوانه کردنشان شکنجه کرد و پیامبر هم همسران دخترانش را لعن و نفرین کند؟! آيا با عقل سازگار است که اسلام در افغانستان همان دین اسلامی است که شکنجه گر را لعن و نفرین میکند و ابی لهب کنیه و لقبی است که هر انسانی مانند او را شامل میشود؟!
در حج الوداع پیامبر ص نگران به آینده، جامعهی اسلامی را برای یکی از یاران غیر عربش ترسیم میکند که نتیجهای دور از انتظار در آن نمایان است اگرچه همواره میفرمود " بدأ الإسلام غريباً وسيعود كما بدأ غريباً " ۱ - دین اسلام در ابتدا غریب بود و به زودی به همان صورت اولی غریب خواهد شد – یعنی زمانی اسلام آمد که تمام اعراب جاهلی به آن تمسخر میکردند زیرا از انسانیتی سخن میگفت که برای آنان حقوق انسانی نا آشنا بود آنها برده دار بودند و انسانها را در زنجیر میکردند تا در خدمت آنها باشند و زنان و مردان فقیر را به خدمت میگرفتند. یک شتر برابر چند انسان ارزش داشت چون انسان را هم خرید و فروش میکردند. خانوادهی برده گان و فقرا را وادار میکردند که پسر به دنیا بیاورند و دختران را زنده به گور کنند چون نیروی خوبی برای کار اربابان نبودند. پس دفاع از انسان در چنین جامعهای غریب بود؛ اما پیامبرص فرمود که بزودی دوباره اسلام غریب میشود یعنی مردمان به همان سنتهای ناروای جاهلیت بر میگردند یعنی اسلام را پس میزنند که متأسفانه امروزه در افغانستان و دیگر کشورهای اسلامی شاهد تبعیت از جهالتی به مراتب بدتر از جهالت عرب هستیم که لعابی به نام اسلام روی آن کشیده شده است که با مرور تاریخ میتوان دید که اسلام جز نام آن، اثر دیگری از آن نیست.
پیامبرص خواب نگران کنندهای دید که برایش سخت و گران بود. خواب دید کسانی مانند میمون (حیوانی که به نیرنگ بازی و فریبکاری شهره است) از منبر او بالا می روند و پایین می آیند و مردم که رویشان به منبر است را به عقب (یعنی دوران جاهلیت) برمی گردانند. حضرت از این مسئله بسیار غمگین شد آنچنان که بعد از آن، کمتر میخندید. در پی آن خوابِ عجیب، آیهای نازل شد و نکات عجیب تر و مهم تری را بیان کرد: "به یاد آور زمانی را که به تو گفتیم پروردگارت احاطهی کامل به مردم دارد و ما آن رویایی را که به تو نشان دادیم همچنین شجرهای که در قرآن لعن شده، جز به منظور آزمایش مردم قرار ندادیم؛ و ما آن ها را تخویف (و انذار) می کنیم اما هر چه می کنیم جز بیشتر شدن طغیانشان نتیجه نمی دهد ؛ آن هم چه طغیان بزرگی! " اسراء آیه ۶۰.
پیامبر بسیار ناراحت شد و دیگر شاد نبود زیرا دانست كه این ضربهای است كه از جانب خود مسلمانان و نه از جانب دشمنی خارجی بر دین او وارد میآید و اسلام را از ریشه میكَنَند و بر میاندازد.
خدا در قرآن میفرماید که هرچه آنها را میترسانیم جز بیشتر شدن جنایاتشان نتیجهی دیگری نمیدهد، دقیقا هم همان را میبینیم وقتی که قرآن چهار ماه را حرام از جنگ کرده و از طالب درخواست شد فقط یک ماه – رمضان – را آتش بس کنند اما – بوزینه های منبر خواب پیامبر - کشتار را پر ثوابتر میدانند.
در هر جای افغانستان این میمونهای رؤیای پیامبر بیشتر روی منبر پیامبر ص مانور دادهاند آنجا بیشترین آمار خشونتها و جنایات بر زنان را به خود اختصاص داده است. وقتی در هرات روی منبر پیامبر با فریبکاری تابلوی " بد حجابی زن از بی غیرتی مرد است " را علم میکند و وقتی دیگر – میمونها بر منبر در رؤیای پیامبر ص – تمام خطبههایشان روی زنان برای به بردگی کشیدن زنان است باید شاهد بدترین حالات از جنایات در افغانستان باشیم. باید شاهد کشته شدن رقیههای در شب عروسیش با ۴۲ ضربه چاقو باشیم و یا قتل عروس ده روزه با تبر در ولایت قندوز یا سربریدن ماهگل نوعروس ۲۵ ساله در هرات! و... و هیچ کس هم مجازات نشود!
محبوبه جمشیدی رئیس امور زنان در ولایت هرات – ولایت صیف الرحمانها، ولایت شکنجهگاه زنان – میگوید: فقط در طول سال جاری! بیش از هفتصد مورد خشونت علیه زنان در دفاتر مختلف نهادهای حمایت از زنان درج شده است. این در حالی است که در افغانستان در جریان قرنطینه تعداد معدودی از دفاتر ثبت - خشونتها - باز است! وجود عرف و رسوم ناپسند، نا امنی، دیدگاه منفی نسبت به آن و مداخله زورمندان سبب میشود که بیشتر زنان قربانی به کمیسیون حقوق بشر و نهادهای زیربط و قضایی مراجعه نکنند. ناگفته نماند که یک چهارم خشونتها به نسبت تمام ولایتهای افغانستان در کابلِ پایتخت وجود دارد.
چهار برابری آمار فرار دختران و زنان از خانه به نسبت سال گذشته، آمار بالا و تکان دهندهی تجاوز جنسی – که مسبب قتل بسیاری از زنان قربانی شده است -، آمار خودکشی و خود سوزی زنان و بلاخره قتل و دادگاهی صحرایی موارد تکان دهنده در جامعهی مسلمان افغانستان است که در وزارت زنان ثبت شده است.
زنانی که به دفاتر کمیسیون حقوق بشر مراجعه کردهاند در نهایت درماندگی و ناچاری بودهاند که اکثر آنان در وقت نیمه شب یا قبل از اذان صبح – دور از چشم مردم - با چهرهی کبود و خون آلود به دفاتر کمیسیون مراجعه نمودهاند و تعداد کثیری هم ترجیح میدهند در خانه بمانند و... .
بر طبق آیهی قرآن خود مردم مقصرند – با پیروی از بوزینهها بر منبر پیامبر ص – جهنمی را برای خود و خانوادهی خود ساختهاند.
طاهره خدانظر
منابع و مأخذ:
۱. حدیث: بدأ الإسلام غريباً وسيعود كما بدأ غريباً
صحيح مسلم حدیث ۱۴۵، صحيح بخاری در الفتن حدیث ۳۹۸۶، شرح امام نووی برای صحيح مسلم ج ۲ ص ۳۵۲ و ۳۵۴، القرطبی در المفهم ج ۱ ص ۳۶۳، ابن تیمیه در مجموع الفتاوی ۱۸/۲۹۶ و الفتاوی الجنه الدائمه ۲/۱۷۰، صحیح الترغیب حدیث ۳۱۷۲، مدارج السالکین ۳/۱۹۹