پیشدیدگاه:


وحدت و همسویی دو حزب نیرومند و مردمی حزب مردم افغانستان و حزب ملی ترقی وطن یک کار شایسته و یک اقدام بسیار ارزشمند تاریخی برای جنبش های دادخواهی و ترقی پسندی کشور به شمار می رود.

نویسنده نه تنها این وحدت را از دل و جان تأیید می‌کند، بلکه آن را یک دست آورد بزرگ برای جنبش های دادخواهی و ترقی پسندی کشور می‌داند.

به همین امیدواری می‌پردازم به بازنگری بر اسناد ارایه‌شده.

نوشتنی می‌دانم که این سه سند بااحساس و نیت عالی انسانی پی ریزی و ارایه‌شده‌اند، در آن مطالب بسیار ارزشمند اندیشوی و سیاسی به دیده نگریسته شده‌اند. سند های (اسناد) بسیار غنی و از هر لحاظ با کیفیت عالی نگارشی پیریزی گردیده‌اند، که برای کمیسیون موظف سرفرازی و کامگاری آرزو می‌دارم و کارهای‌شان را به دیده‌ای قدر می‌نگرم.

با آنهم دیدگاه انسان‌ها همان‌گونه که خود انسان‌ها متنوع الافکار (هرگونه اندیش) هستند، دیدگاه‌های‌شان نیز متفاوت و دگر گون‌اند.

 با همین پیش‌دیگاه می‌خواهم بنویسم؛ که دیدگاه من به هیچروی همه‌جانبه و کامل نیست و تنها می‌تواند، تا در بهتر شدن این سه سند معتبر و مهم ممد و مکمل پنداشته شوند.

با آنهم اگر نتوانست تا در تکمیلی این سه سند بپردازد، در حقیقت نویسنده خواسته است، تا وظایف و مکلفیت‌های خود را در برابر حزب محبوبش به انجام برساند.


پیشنهادها و دیدگاه در باره اسناد ارایه‌شده:

 

نخست در باره برنامه حزب ملی مردم افغانستان:

 

در پشتی مرامنامه سال ۱۳۹۳ نوشته شده است چنین ویرایش گردد:

سال ۱۳۹۴ خورشیدی

در رویه نخست در بخش مقدمه چنین آمده است:

«در اوایل قرن ۱۹ میلادی مردم افغانستان با اندیشه مشروطه، جمهوری، آزادی، ترقی، عدالت و دموکراسی آشنا شدند…» این فراز نادرست است، زیرا در افغانستان در اوایل قرن ۱۹ جنگ‌های خانواده محمد زایی و سدوزایی به اوج خود رسیده بود و در آن زمان از دموکراسی، مشروطیت و غیره خبری نبود. این فراز یا جمله چنین ویراست یا تصحیح گردد:

«در پایانی‌های سده‌ای نزده هم و آغاز سده‌ای بیستم ترسایی یا میلادی مردم افغانستان با اندیشه‌های مشروطه‌خواهی، جمهوریت، آزادی، ترقی، عدالت و دموکراسی آشنا شدند...»

فراز یا جمله: «حزب ما بی آنکه در صدد (در پی) احیای سازمانهای متعلق به گذشته باشد…» ضرورت این فراز به هیچروی نمی‌رود. بهتر است برداشته شود.

فراز یا جمله ۲۳ همین رویه: «نگرانی عمیق مردم ما را بوجود آورده است.» از نگاه ساختار دستوری نگرانی عمیق بار نمی‌آید، بلکه این رویدادها موجب نگرانی مردم می‌شود. پس فراز چنین ویرایش شود:

«موجب نگرانی مردم ما گردیده است».

فراز یا جمله ۲۶ همین رویه چنین است:

«طبق توقع مردم عملاً تحقق نیافته است.» تعیین توقع مردم کار دشوار است این فراز یا جمله چنین ویرایش شود:

«برمراد و خواست مردم انجام نشده است».

در سطر نخست رویه دوم:

«سطح وحدت سازمانی برای همه آنها پیش نموده...»

پیش نموده ماضی است، درستتر آن چنین است:

«وحدت سازمانی برای همه‌ای آن‌ها پیش می‌نماید و…… مبارزه می‌کند.»

واژه حمایت نادرست است، درست‌تر آن حمایه است، مگر درست‌تر آن پشتبانی است پیشنهاد می‌کنم، در هر جایی که واژه حمایت آمده بجای آن واژه پشتبانی دری فارسی خود ما آورده شود.


در عرصه (بخش) حاکمیت دولتی و اداره:


در هر جایی که واژه مبتنی است به واژه بر بنیاد یا بر نهاد تصحیح شود.

یک ماده جدید در این بخش افزوده شود.

زیرا:

در برنامه حزب به گونه‌ای حتم باید مسأله پشتبانی از سیستم دولت نوع پارلمانتاریزم یا حکومتی تذکار شود، زیرا سیستم ریاستی نوعی کرزیی که در افغانستان ایجاد شده است، نه نوع فدرالی ریاستی نوع امریکا است و نه نوع ریاستی نوع فرانسوی، بلکه یک نوع سیستم «هشتقک نو گرد» است، که تمام صلاحیت‌ها به رییس‌جمهور انتقال داده شده است، فراکردها و تجربه‌ها نشان داد است، که رییس‌جمهور کرزی تمام صلاحیت‌ها را به خود تخصیص داده بود و به هیچ ارگانی پاسخگو نبود، شخصی بری آلزمه بود. جمهوری نوع پارلمانی که در آ ن حکومت از سوی حزب پیروزمند پارلمان اعلان و ساخته شود، دموکراسی را در جامعه نهادینه می‌سازد و در وجود حزب‌ها قدرت سیاسی را تجسم می‌سازد، موجودیت پارلمان مگس پران نوع ریاستی به درد افغانستان نمی‌خورد. حزب ملی مردم افغانستان باید در راه تقویه حزب های سیاسی و تفویض صلاحیت حکومت از سوی حزب های برنده در پارلمان پشتبانی کند.

از سوی دیگر هرگاه برخی از صلاحیت‌های اجراییوی به صدراعظم انتقال شود، تلاش برای جعل و تقلب برای پست ریاست جمهوری از میان می رود، حزب های سیاسی تلاش می‌کنند. تا در پارلمان اکثریت را بگیرند و حکومت را بسازند، اینجاست، که دموکراسی در وجود حزب های سیاسی در جامعه تحقق می‌پذیرد.

پس پیشنهاد می‌شود تا این ماده در بخش حاکمیت دولتی افزود شود:

مبارزه به‌منظور ایجاد یک سیستم پارلمانی نیرومند، که در آن احزاب سیاسی بتوانند تا قوه‌ای اجراییه را تشکیل بدهند،

در رویه یا صفحه پنجم سطر ۲۱ واژه «انباشت مهارت های کاری» آمده است. این جمله در این بخش هیچ معنی ندارد. برداشته شود.


در عرصه انکشاف اقتصادی:


یکی از ویژه‌گی‌های دولتی که به عدالت اقتصادی می‌اندیشد و علیه بی‌بندوباری لجام‌گسیخته بازار مبارزه می‌کند، در پهلوی بازار آزاد تقویه سکتور دولتی بر منابع اساسی اقتصادی است، دو لت امریکا و آلمان به‌منظور تأمین عدالت اقتصادی می‌خواهند تا بیمه‌های دولتی را در پهلوی بیمه‌های شخصی تقویه و یا ایجاد کنند. از این رو پیشنهاد می‌کنم تا به‌منظور تأمین عدالت اقتصادی تقویه بخش های اساسی سکتور دولتی در بخش های اساسی خدمات اجتماعی تذکار یابد.

- در پهلوی تقویه سکتور خصوصی مبارزه در راه تقویه بخش های اساسی اقتصادی سکتور دولتی، مختلط، و کوپراتیفی.


در بخش عرصه اجتماعی:


ماده سیزدهم چنین درست شود:

مبارزه برای حل عادلانه مسأله کوچی‌ها در کشور و فراهم آوری زمینه‌های اسکان دایمی آن‌ها در مناطق و محلات جایگاه زیست آن‌ها.


در بخش اساسنامه:

 

در سطر یا خط پنجم چنین آمده است:

«حزب ملی مردم افغانستان که منبعد به نام...»

واژه «من بعد» تازی است و نادرست پیشنهاد می‌شود بجای آن «پس از این» آورده شود.

در سطر هشتم واژه «متشبسین» آمده است، از لحاظ املایی نادرست است درست آن متشبثین است، بهتر است که بجای متشبثین که جمع مذکر عربی است و تنها برای مردان می‌آید این واژه بر طبق دستور جدید زبان فارسی به «متشبثان» که جمع فارسی است و برای بانوان و مردان یکسان می‌آیند، اصلاح شود.

در رویه یا صفحه سوم:

ماده ششم

بند نخست: پذیرش به عضویت حزب به طور انفرادی از طریق واحد های اولیه و تصویب نهایی شورا های حزب انجام می‌شود.

پیشنهاد می‌کنم. تا به خاطر سهولت تصویب نهایی شوراهای بالایی برداشته شود؛ یعنی چنین شود

پذیرش به عضویت حزب از طریق واحدهای اولیه به رأی گیری اکثریت انجام می‌شود.

در همین رویه پس از پایان ماده ۲ …. استعفا و ترک عضویت حزب عین پروسه پذیرش …» واژه عین که در تازی به معنی چشم است در اینجا نادرست به کار رفته است بر این بنا چنین ویراست شود:

استعفا و ترک عضویت از حزب هم مانند پذیرش به حزب طی مراحل می گردد.

 

در بخش خطوط اساسی پالیسی حزب مردم افغانستان:

 

نخستین پیشنهاد من در باره خطوط اساسی اینست، که ضرورت این سند به هیچروی نمی‌رود، زیرا اغلب مفاد این سند در مرامنامه حزب ملی مردم افغانستان بازتاب شده‌اند.

اگر گویا لازم دیده می‌شود، که این سند نیز به تصویب برسد، تقاضا می‌کنم تا ویراستاری و یا تصحیحات آتی در آن بدیده نگریسته شود.

در رویه نخست خط هشتم که چنین است:

«….بر مسایل آتی الذکر منحیث پالیس های مرعی الاجرآ تاکید می‌کند.»

به زبان فارسی برگردانی وچنین شود: «… به مسایل زیرین به مثابه یا فرنام پالیسی‌های اجرا شدنی پافشاری می‌کند.»

دوم: از ماده یکم بخش زیرین این جمله برداشته شود: «…. دموکرات است و با تحمیل جبری هیچ گونه ایدیولوژی بر نظام سیاسی و حیات اجتماعی سازگار نیست با افراط...»

از دید این قلم تحمیل ایدیولوژی هیچ معنی ندارد. ایدیولوژی‌ها مربوط به انسان‌ها است که به کدام ایدیولوژی پابندند. من فکر می‌کنم این ماده می‌تواند بدون همین پاراگراف هم معنی خود را برساند و چنین شود:

«حزب ملی مردم افغانستان یک حزب دموکرات اندیش است و با چپ و راست افراطی و خشونت سیاسی در هر شکل آن مخالف است و حل تضادهای سیاسی را تنها از طریق مسالمت‌آمیز، قانونی و علنی و از طریق جلب پشتبانی مردم به اندیشه‌ها و سیاست‌های ترقی‌خواهانه و دادخواهانه ممکن می‌داند.» که هم بدون درد سر است و هم معنی جمله را تکمیل می‌کند. زیرا در این حزب رفیق‌های که به اندیشه های والای طبقه کارگر هنوز هم وفادار می باشند عضو هستند و از خواندن این ماده خود را از این حزب به دور می‌دانند. از سوی دیگر حزب های سیاسی که هنوز با طرح این ایدیولوژی مبارزه می‌نمایند مانند نهضت آینده از این ماده استفاده کرده و به گونه‌ای عملی حزب ملی مردم افغانستان را یک حزب ارتجاعی شناسایی می‌نمایند و درد سر تبلیغاتی علیه حزب ملی مردم افغانستان می‌آفرینند.

سوم: از ماده سوم که چنین آمده است: «… و دیالوگ و مبادلات شهروندانه بین این هویت‌ها تلاش می ورزد،...»

از دید این قلم اصطلاح مبادلات شهروندانه معنی ندارد، زیرا شهروند با یکدیگر معامله و مبادله نمی‌شوند. از این رو چنین اصلاح شود:

« غنای فرهنگی (واژه ملی نیز برداشته شود) کشور و دیالوگ و ایجاد تفاهم میان این هویت‌ها تلاش می‌ورزد».

چهارم: ماده هفتم که چنین است:

«حزب ما با وصف اینکه به تمام جنبش ها وجریانات تاریخ دموکراتیک تاریخ کشور ارج می گذارد و به زحمات وتلاش های رهبران احزاب سیاسی در جهت آبادی وشگوفایی افغانستان عزیز احترام می نماید، ولی با در نظرداشت شرایط واوضاع کنونی کشور منافع نهضت وحزب ما وخیر وفلاح مردم رنجدیده وسر بلند میهن باستانی ما تدویر محافل یاد بود از افراد خاص را از جانب حزب ضروری نمی‌داند.» تقاضا می‌دارم از روی لطف و مهر این ماده را که هیچ ضرورت آن نمی‌رود و به اصطلاح آلمانی‌ها گرگ خفته را بیدار نکنید، بدون چون و چرا بردارید. چون در تمام مرامنانه حزب و در خطوط پالیسی تآکید شده است، که حزب یک حزب دادخواه و جدید است، همین کفایت می‌کند.

پنجم: در کنفرانس حزب مردم که به‌منظور صحه گذاشتن به این سه سند و تأمین وحدت میان حزب مردم و حزب ملی ترقی وطن بر پا می‌گردد، در نظر است تا تعداد اعضای شورای مرکزی حزب مردم از ۸۲ نفر موجود به ۱۸۲ نفر افزود گردد.

از نظر این قلم، این افزودی خلاف ماده یازدهم اساسنامه موجود حزب مردم است. پلینوم صلاحیت ندارد، تا در تعداد شورای مرکزی افزودی به میان آور همچنان کنفرانس حزب در اساسنامه نیامده و هیچ نوع قانونیت ندارد. به‌منظور رفع دشواری پیشنهاد می‌شود، تا حزب ملی ترقی وطن در تعداد اعضای شورای مرکزی خود کاهش به میان آورند و تعداد آن‌ها را برابر به شورای مرکزی حزب مردم افغانستان مساوی بسازند. و یا یک ترکیب جدید کمیته مرکزی مساوی را در کنفرانس مشترک تعیین بسازند.

 پیشنهاد می‌شود، تا نباید هیچ اقدام و حرکتی خلاف اساسنامه موجود انجام داده شود.

 این بود دیگاه و پیشنهادهای این جانب که ارایه و تقدیم شد. بادرود